یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

گفتگو با شهلا بهاردوست - بخش دوم
روایت محمد تقی سید احمدی از
«سازمان چریک های فدایی خلق ایران»


• رفیق سید احمدی یکی از مبارزان قدیمی سازمان چریک های فدایی خلق است که در این گفتگوی ویدئویی، خاطرات خود از فعالیت های مشهد، چگونگی تشکیل گروه احمد زاده - پویان، مفتاحی و تشکیل هسته های اولیه آن در تبریز و و مازندران را بازگو می کند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۴ ارديبهشت ۱٣۹۰ -  ۴ می ۲۰۱۱


روایت محمد تقی سید احمدی از «سازمان چریک های فدایی خلق ایران » در گفت وگو با شهلا بهاردوست
دسامبر ۲۰۱۰ و ژانویه ۲۰۱۱ ، هانوفر و هامبورگ – آلمان
بخش دوّم

در قسمت اول مصاحبه با آقای سید احمدی، از اعضای قدیمی سازمان چریک های فدایی خلق، به چگونگی روند تشکیل سازمان و فعالیت های اولیه و نیز بستر زمانی تشکیل گروه های مبارز مسلح و چریکی چپ در ایران اشاره شد. در قسمت پیش رو، وی نکات دیگری از خاطرات و تجربیات خود در فعالیت های سیاسی اش را روایت می کند.
در این بخش از مصاحبه محمد تقی سید احمدی جریان سیاسی منتج به چریک های فدایی را چنین تعریف می نماید:
«در سال ۱٣۴۰ فعالیت جبهه ملی دوم در مشهد نسبت به سایر مناطق به دلایل بستر مناسب اجتماعی و امکان تحرک بیشتر حائز توجه بود. جمعیت های وابسته به جبهه ملی در این شهر تمایلات مذهبی داشتند. طاهر احمدزاده به عنوان مسئول کمیته ی جبهه ی ملی دوم، در مشهد، با محمد تقی شریعتی، در «کانون نشر حقایق اسلامی»، همکاری و ارتباط داشت.
انجمن اسلامی دانش آموزان نیز با انجمن اسلامی دانشجویان و مهندسان در ارتباط بود و فعالیت های چشم گیری داشتند. نفوذ نهضت آزادی در رهبری و هدایت این کانون ها بیشتر از سایر جریان های جبهه ی ملی بود. پس از شکست جبهه ملی دوم، امیر پرویز پویان و مسعود احمد زاده که سال های دوره دوم متوسطه (کلاس دهم) را می گذراندند و نیز چند تن دیگر از دوستان آنان با طاهراحمد زاده (پدر چریک های فدایی جانباخته: مسعود و مجید)، که گرایش به نهضت آزادی پیدا کرده بود، در ارتباط بودند.
در سال ۱٣۴۲ امیرپرویز پویان، که در آ ن زمان، سال آخر دبیرستان را می گذراند، در یک محفل مذهبی ـ سیاسی تحت عنوان «نهضت علی» همراه چند تن از دوستانش دستگیر و بعد از یک هفته به قید ضمانت آزاد می شود، این پرونده با دو ماه ونیم حکم محکومیت بسته می شود.   
پویان در سال ۴۴ تحصیلات دوران متوسطه اش را در مشهد تمام کرد و در پائیز همان سال به دانشکده ی ادبیات دانشگاه تهران وارد و در رشته ی علوم اجتماعی مشغول به تحصیل شد. در همین سال مسعود احمد زاده نیز به تهران آمد و در رشته ی ریاضی دانشکده علوم ثبت نام نمود. باید گفت در این مقطع پویان و احمد زاده افکار ملی و مذهبی داشتند، ولی به مرور به افکار مارکسیستی گرایش پیدا می کنند. بعدها علت گرایش پویان آشنایی وی با عباس مفتاحی عنوان شده است.
در سال های ۴۴ ـ ۱٣۴٣ عباس مفتاحی، علاوه بر صفائی فراهانی، با سیف دلیل صفائی، کیانزاد و غفورحسن پور رفاقت و تبادل فکری داشت و تا سال ۱٣۴۶ نیز با کاظم سلاحی و علی طلوع هاشمی - از فعالین دانشگاه پلی تکنیک - در ارتباط بود و از طریق همین ارتباط نشریات گروه بیژن جزنی را دریافت می کرد.
کاظم افکار مارکسیستی داشت، و طلوعی از دوستان هم مدرسه ای امیر و مسعود در مشهد بود که در دانشکده فنی با عباس نیز آشنا شده بود. کاظم در فاصله سالهای ۴۴ ـ ۴۲ به مارکسیسم روی آورده بود، و بعد از آشنائی با عباس، وی را به امیر پرویز پویان و مسعود احمد زاده معرفی کرده بود.
امیر پرویز پویان در سال ۱٣۴۵ مارکسیزم را کاملا می پذیرد، ولی مسعود احمد زاده تا سال ۴۶ هنوز افکار مذهبی خود را حفظ کرده بود، اما بعدها با    مطالعات آثار در دسترس مارکسیستی، مانند رفقایش، باقی مانده های رسوب و انقیاد مذهب را از خود دور می سازد و مارکسیست می شود.
    آغازگر مطالعات بسیاری از گروندگان به چپ مارکسیستی در آن سال ها در مبانی مارکسیسم را می توان رادیو پکن، که آثار مائوتسه تونگ را در سال ۴۶ پخش می کرد، در نظر گرفت. در سال ۴۶ پویان و احمدزاده با آشنائی نسبی به زبان انگلیسی به ترجمه ی مقالات و آثار سیاسی و اجتماعی خارجی پرداختند.
    در اواخر سال ۴۶، پویان، احمدزاده و عباس مفتاحی تصمیم گرفتند که هسته ی مرکزی یک گروه مخفی و سیاسی را بوجود آورند. هدف از تشکیل این گروه مخفی، مطالعه ی آثار مارکسیسم - لنینیسم و تحلیل شرایط اقتصادی و اجتماعی ایران بود. به دنبال همین تصمیم در اوایل سال ۴۷ پویان و احمد زاده از میان دوستان ونزدیکان خود در مشهد، شاخه ای ایجاد می کنند که حمید توکلی، بهمن آژنگ و مهدی لواسانی از جمله افراد این شاخه بودند.
ماهها بعد پویان در جریان فعالیتهای ادبی با صمد بهرنگی آشنا می شود و صمد چند تن از دوستان مورد اعتمادش را در تبریز به پویان معرفی می نماید. بهروز دهقانی و علیرضا نابدل از جمله این افراد بودند. پویان در اواخر تابستان ۴۷ به همراه یکی دیگر از اعضای گروه برای تشکیل هسته ای در تبریز به این شهر می رود اما حادثه درگذشت صمد بهرنگی اولین خبری بوده که در تبریز دریافت می کند.
نهایتاَ شاخه یا هسته مرکزی گروه توسط دهقانی، نابدل و مناف فلکی در اواسط همان سال در شهر تبریز بوجود می آید.
در سال های ۴۷ ـ ۴٨ شاخه مشهد نفرات دیگری را همچون: سعید آریان، شهین توکلی، غلامرضا گلوی، سید نوزادی، سالمی و محمد تقی سید احمدی، با کارکردها و وظایف مختلف جذب می نماید. البته تا این زمان چند نفر از کسانیکه از مدتها قبل با گروه رابطه داشتند، از جمله: کاظم سلاحی، مجید احمد زاده و جواد سلاحی به آن پیوسته بودند. هسته ی تبریز نیز در سال های ۴۷ - ۴٨ رشد کرده بود و اشرف دهقانی، اصغر عرب هریسی، عباد احمدزاده، محمد تقی زاده، و جعفر اردبیل چی با آن ارتباط یافته بودند.
در سال ۴٨ شاخه دیگری در تبریز به وسیله اسداله مفتاحی بوجود می آید؛ در این شاخه علاوه بر حضور خود اسدالله مفتاحی، تقی افشانی، یمین امین نیا، علی توسلی، احمد احمدی، حسن جعفری، رضوان خسروشاهی و بهروز حقی عضویت می یابند. همچنین، در سال ۱٣۴۷ در مازندران نیز شاخه ای توسط عباس مفتاحی تشکیل شده بود.
طی سالهای ۴۷ و۴٨، گروه با مطالعات نسبی، انگیزه ی مبارزاتی علیه رژیم پیدا می کند؛ اما در اواخر سال ۱٣۴٨ در مقابل مسائل مهمی ـ در زمینه اتخاذ مشی مبارزاتی ـ قرار می گیرد، چرا که تا این زمان گروه به مبارزه مسلحانه اعتقاد پیدا نکرده بود و خط مشی مشخصی را در پروسه ی مبارزاتی خود تعریف نکرده بود.
مرحله ی دوم گروه احمد زاده، به اواخر سال ۴٨ تا فروردین سال ۵۰ اطلاق می شود. در این دوره گروه از طریق کاظم و جواد سلاحی با محفل مارکسیستی بیژن هیرمن پور ارتباط برقرار می کنند و در سال ۴۹ با این محفل به وحدت می رسند. حسن نوروزی، کریم حاجیان سه پله و خود هیرمن پور از این طریق به عضویت گروه احمدزاده در می آیند. عبدالحسین براتی، ابراهیم دل افسرده و جلال نقاش نیز سمپاتیزان گروه می شوند. در همین سال حسین خوشنویس و علی سلماس نژاد توسط کاظم سلاحی به عضویت گروه در آمده، و احمد زیبرم توسط بهمن آژنگ در تهران به گروه معرفی می شود. همچنین عباس جمشیدی رودباری، جواد اسکوئی و اصغر ایزدی نیز به عضویت گروه در می آیند. در تبریز نیز اکبر موید به وسیله تقی افشانی به عضویت گروه در آمده و نورالدین ریاضی، رحیم کیاور، رقیه دانشگری توسط مناف فلکی با گروه رابطه پیدا می کنند.»

منابع:
۱. اسناد موجود در نت
۲. خاطرات سید احمدی
   

بخش پنجم
www.youtube.com

بخش ششم
www.youtube.com

بخش هفتم
www.youtube.com

بخش هشتم
www.youtube.com

بخش نهم
www.youtube.com

بخش دهم
www.youtube.com

بخش یازدهم
www.youtube.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست