یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

اختلاف سید خراسانی و شعیب بن صالح؛ بلا تکلیفی ظهور - محمود خادمی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۷ ارديبهشت ۱٣۹۰ -  ۷ می ۲۰۱۱


مقدمه : با شروع اولین دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد در سال 1384 ؛ توسط شخصی بنام " دکتر حسین سجادی " کتابی بنام " دهه هشتاد ؛ دهه ظهور انشاالله " منتشر می شود ؛ در این کتاب علاوه بر توضیحات در باره شرط و شرایط ظهور امام دوازدهم شیعیان به شخصیتی به نام " شعیب بن صالح " به عنوان سردار امام زمان در آستانه ظهور نیز اشاره می شود . در این کتاب مشخصات ظاهری شعیب به گونه ای شرح داده شده که انطباقی با قیافه ظاهری احمدی نژاد داشته باشد .
در کتاب دیگری بنام " عصر ظهور " بقلم " شیخ علی کو رانی " که به تازگی منتشر شده می نویسد : اندکی پیش از ظهور حضرت مهدی (ع) در میان ایرانیان شخصی با عنوان " سید خراسانی " ظاهر می شود که رهبری سیاسی مردم را به عهده دارد . شعیب بن صالح نیز سرداری و پرچمداری را عهده دار می شود . ایرانیان تحت رهبری و هدایت این دو ؛ نقش مهمی در حرکت ظهور آن حضرت ایفا می کنند . بعداً سید خراسانی و شعیب بن صالح در زمره یاران خاص آن حضرت قرار می گیرند و شعیب به فرماندهی کل نیروهای حضرت منسوب می شود .
در کتاب دیگری بنام " شخصیت های زمان ظهور " نویسنده مدعی می شود که مشخصات شعیب بن صالح کاملاً با " دکتر احمدی نژاد " انطباق دارد . بعد از انتشار این کتاب ؛ تلویزیون دولتی رژیم هم در یکی از پر بیننده ترین برنامه های خود اعلام میکند سید علی خامنه ای همان " سید خراسانی " و محمود احمدی نژاد هم " شعیب بن صالح " است .
با توضیحات بالا به نظر می رسد که مردم ایران بهتر است از خیر ظهور امام زمان مورد ادعای رژیم بگذرند ؛ زیرا اگر " امام زمانی " که قرار است ظهور کند ؛ جنایت کاران و متجاوزین به ناموس و شرف ملتی شریف فرمانده و سردار ش باشند اصلاً ظهور نکند برای مردم ایران بسیار بهتر است . با این حال اکنون سئوال جدّی که جواب آن باید روشن شود این است ؛ در شرایطی که بین سید خراسانی و شعیب بن صالح شکراب شده و سردار جنگی امام زمان از فرمانده ولی عصر تبعیت نمی کند ؛ تکلیف امام زمان چه می شود ؟ آیا در چنین زمینه نا مساعدی یعنی در شرایطی که فرمانده و سردار جنگی امام زمان در حال دوئل و مبارزه هستند . آیا زمینه برای ظهور آن بزرگوار مناسب خواهد بود و بالاخره ظهور صورت خواهد گرفت یا نه ؟
اما اگر از این تراژدی تلخ و مضحک ــ که مشتی رمّال و جادوگر با افکار و اندبشهِ دوران پارینه سنگی بر سرنوشت ملتی شریف با تاریخ و تمدنی کهن چنگ زده اند ــ که بگذریم ؛ سئوال اصلی این خواهد بود که اهداف پشت پرده رژیم و به خصوص باند احمدی نژاد از چنین جعلیات مسخره و تبلیغات عهد بوقی چیست ؟
" پروژه ظهور " تحت عنوان " مهدویت " در واقع با روی کار آمدن احمدی نژاد در همان دور اول ریاست جمهوری کلید خورد . باند احمدی نژاد با سوء استفاده از احساسات مذهبی مردم ؛ از این پروژه بعنوان راهبرد اصلی برای رویاروئی با چالشها ؛ کنار زدن رقیبان و تثبیت قدرت خود استفاده میکنند . پیش برندگان این پروژه با محقق کردن چند هدف مرحله ای ؛ بدنبال تحقق هدف نهائی خود می باشند . که در این مقاله به آن پرداخته می شود .
1 ــ هدف اصلی ؛ انحصار زدایی از دین :
هدف اصلی باند احمدی نژاد از جنگ و دعوای کنونی ــ جنگ قدیمی و پنهانی درون اصول گرایان که با کنار زده شدن اصلاح طلبان عیان گردیده ــ با ولی فقیه و باندش ؛ بیرون کشاندن قدرت از دست خامنه ای ؛ تغییر ساختار دینی نظام ؛ پی ریزی ساختار غیر دینی و ارائه چهره مقبول تری از نظام با استفاده از اهرم " امام زمان " است . برای این منظور باند احمدی نژاد با تبلیغ و پیروی از نظریه سنتی شیعه که تشکیل حکومت دینی را تنها در قلمرو و جزء اختیارات امام معصوم میداند در پی آن است که مذهب و تفسیر آن را از انحصار روحانیون و مراجع دینی خارج کند . از جمله باند وی می خواهد با پیشبرد این پروژه دسترسی به مهدی موعود را از انحصار روحانیون و ولی فقیه بیرون آورد . به طوریکه برای ارتباط با امام زمان نیاز به ولی فقیه نباشد و فرد مستقیماً و بدون واسطه بتواند با وی تماس بگیرد . بدین ترتیب آنها در صدد هستند که نوعی بی نیازی به روحانیت و ولی فقیه در جامعه جا انداخته شود تا در نتیجه آن دکان دین پناهی روحانیون و نایب امام زمانی ولی فقیه تخته شود . به عبارتی باند احمدی نژاد با تصور و حساب دافعه گسترده دینی در جامعه و گسترش شوق ملی گرائی در میان مردم بویژه جوانان ؛ با نفی حکومت دینی ( با نفی کردن روحانیت و ولی فقیه به عنوان سمبل نظام دینی ) و متقابلاً با تکیه و تبلیغ دروغین ارزش های ملی بدنبال پی ریزی ساختاری غیر دینی و به ظاهر مبتنی بر ارزش های ملی است تا شاید بتواند اقبال دوباره مردم و به ویژه جوانان و طبقه متوسط شهری را به نظام جلب نماید ؛ در واقع دعوای اصلی که امروزه بر سر بر کناری " حیدر مصلحی " وزیر اطلاعات رژیم بین دو باند اصول گرای حاکم شعله ور شده است در عمق به خاطر همین موضوع می باشد . به اظهارات برخی از طرفداران دو باند توجه کنید .
حسین فدائی نماینده مجلس از باند خامنه ای ( نهم اردیبهشت خبرگزاری فارس ) : جریان انحرافی در درون دولت دهم عصر حاضر را " عصر ظهور " می داند ؛ اعتقادی به ولایت فقیه ندارد . می گوید عصر غیبت تمام شده و در حال حاضر که عصر ظهور است نیازی به تبعیت از ولی فقیه و ولی امر مسلمین نیست . بنابراین وقتی که باند احمدی نژاد مدعی است مستقیم از ولی عصر دستور می گیرد چه نیازی به ولی فقیه و ولی امر دارند .
حسین فدائی : این باند ( اشاره به باند احمدی نژاد ) مدعی است حمایت رهبری و روحانیون از نامزدی احمدی نژاد در انتخابات باعث ریزش آرائی او شده است .
مجتبی ذوالنور جانشین ولی فقیه در سپاه پاسداران : این آدمها ( اشاره به باند احمدی نژاد ) در عمق وجود شان سر سوزنی به ولایت فقیه و روحانیت اعتقاد ندارند . آنها اسلام بدون آخوند را القاء می کنند .
آیت الله مصباح یزدی ــ که تا قبل از علنی شدن دعوا بر سر وزیر اطلاعات از دوستداران سینه چاک ِ احمدی نژاد بود و به نقل از دوستی گفته بود که وی در خواب دیده است که " وجود مقدس ولی عصر " برای برنده شدن احمدی نژاد در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری دعا می کرده است ــ حال بعد از علنی شدن دعوای خامنه ای و احمدی نژاد می گوید باند احمدی نژاد یک تشکیلات " فراماسونری " است و جود آنان " شدید ترین خطر برای اسلام است " وی در خبرگزاری مهر 1 اردیبهشت می گوید : برخی اعتقاد دارند چنانچه ولایت فقیه را حذف کنند هیچ مشکلی پیش نمی آید و حتی در باره روحانیت نیز می گویند بودجه ای در اختیار آنان قرار می دهیم تا صدای شان در نیاید .
مهدوی کنی با اشاره به باند احمدی نژاد ( تابناک 3 اردیبهشت ) : بعضی از اصول گرایان در حضور خود من در یک جمعی اظهار کردند روحانیت دیگر نفوذ خود را در بین مردم از دست داده و دیگر نمی تواند مردم را جمع کنند .
پرویز سروری از فرماندهان سابق سپاه و نماینده فعلی مجلس ( هفته نامه " یالثارات الحسین " ) : تیم احمدی نژاد قبل از اینکه قصد شکست دادن جریان اصول گرائی را داشته باشد در حال برنامه ریزی برای مقابله با ولایت فقیه و شکست آن است .
امید حسینی ( وب سایت آهستان 22 فروردین ) : معرفی احمدی نژاد به عنوان شعیب بن صالح برای آنست که عملاً انتقاد از احمدی نژاد حرام شرعی تلقی شود
اما باند مقابل هم آشکارا اهداف خود را از این دعواها ابراز داشته اند .
احمدی نژاد در دیدار با مدیر خبرگزاری ایرنا ( 4 اردیبهشت ) : رهبری در سال 88 من را حفظ کرد تا نیروهای خود را حفظ کند ؛ اگر " میر حسین موسوی " رئیس جمهور می شد دستگاه رهبری و ولی فقیه را بر می چید .
احمدی نژاد در جلسه ای خصوصی ــ برای اینکه دافعه از ولی فقیه را نشان دهد ــ به مسئولین دولتی می گوید : اگر حمایت رهبری نبود من 30 میلیون رأی می آوردم ( یعنی بیشتر از 26 میلیون رأئی که اعلام شد ) .
امیری فر رئیس شورای هماهنگی نهاد ریاست جمهوری ( خبرگزاری فارس 1 اردیبهشت ) : جریان اصولگرا و جریان راست سنتی خاصیت سیاسی خود را از دست داده اند .
با تبلیغات گسترده باند احمدی نژاد در مورد امام زمان ؛ روحانیت ( به عنوان دکانداران اصلی و قدیمی دین ) و ولی فقیه اکنون با جریانی مواجه اند که در ارتباط با امام زمان از آنها پیشی گرفته و آنها را خلع سلاح نموده است . اکنون تا حدود زیادی در جامعه ایران ؛ باند احمدی نژاد به عنوان شاخص اسلامی که فقاهتی نیست ؛ مراجع تقلید را به رسمیت نمی شناسد ؛ جریانی که به اسلام رساله ای اهمیت نمی دهد و معتقدین به نوعی متفاوت از امام زمان ــ که بدون نیاز به ولی فقیه می توان با او ارتباط برقرار کرد ــ شناخته می شود . به همین دلیل جیغ و داد همه آخوندها ــ حتی آنهائی که تا چندی پیش جزء باند احمدی نژاد بودند ــ در آمده و به بهانه دفاع از ابقای مصلحی هراس و وحشت خود را از خانه نشینی و حذف بوسیله احمدی نژاد لا پو شانی می کنند . به عبارتی احمدی نژاد درست جائی از آنها را سوزانده است که با هیچ آبی آرام نمی گیرند ( توصیه احمدی نژاد به اوباما : آب را باید جائی بریزید که می سوزد ) .
2 ــ اهداف مرحله ای : این اهداف در راستای هدف اصلی که انحصار زدایی از دین و نفی ولی فقیه است ؛ بوده و در واقع زیر مجموعه هدف اصلی محسوب می شوند و عبارتند از :
یکم ــ مشائی مدیر اصلی پروژه ظهور میگوید : وظیفه " دولت انتظار " ( یعنی دولت محمود احمدی نژاد ) شناخت درست مکانیزم و زمان انتظار و فرایند ظهور و مدیریت صحیح در این زمینه است .
بنابراین وقتی " دولت انتظار " باشی و مدیریت فرایند ظهور را هم بر عهده داشته باشی ؛ باید کار ظهور را تا به آخر پیش ببری و نمی توان کار را نیمه کاره رها کرد ؛ پس در شرایطی که فقط دو سال دیگر از عمر دولت انتظار باقیمانده است برای تداوم کار زمینه سازی ــ بعد از پایان دوره 4 ساله ــ ظهور مهدی چه باید کرد ؟ وقتی احمدی نژاد همان شعیب بن صالح است چرا باید از صحنه سیاست و انتخابات کنار برود ؟ پس برای انتخابات آینده مجلس و ریاست جمهوری باید برنامه ریزی کرد . اینجاست که به دلیل نقش و جایگاه نهادهای امنیتی ــ اطلاعاتی در جریان انتخابات ــ و نقش آنان در تائید صلاحیت کاندیدا ها و اینکه چه کسی را از صندوق های رأی بیرون آورند ــ برای باندهای مختلف رژیم مهم می شود که چه کسی وزیر اطلاعات باشد . بنابراین به اعتبار انتخابات آینده است که عزل و یا ابقا حیدر مصلحی اهمیت پیدا می کند .
نشریه صبح صادق ( متعلق به سپاه ) : جریان انحرافی تصور می کرد می تواند با عزل مصلحی اقتدار گرائی خود را توسعه دهد ..... و با سلطه بر وزارت اطلاعات در آستانه دو انتخابات پیش رو ؛ اطلاعات لازم برای تخریب رقبا بدست آورد .
سایت صراط نیوز از سایت های قبلاً حامی احمدی نژاد : در ورای پروژه ضد امنیتی عزل وزیر اطلاعات ؛ جریان مشکوکی قرار داشته که با تمام توان در پی نفوذ به دژ اطلاعاتی ــ امنیتی نظام بوده است . این جریان فاسد با کسی شوخی ندارد و هر کس سد راه جا طلبی هایشان باشد را به مسلخ می برد .
در اینجا اختلاف بر سر شخص حیدر مصلحی نیست بلکه دعوا بر سر کنترل وزارت اطلاعات است . به دلیل نقش ویژه این نهاد در ساختار قدرت است که خامنه ای مجبور می شود رویاروئی خود با احمدی نژاد ــ رئیس جمهوری که فقط به خاطر دوپینگ های مکرر وی تا به حال دوام آورده ــ را علنی سازد و نشان دهد که دیگر امکان همزیستی وجود ندارد .
و اما رو در رو ایستادن بی باکانه احمدی نژاد در مقابل ولی فقیه ــ به خاطر امیدواری بیشتری که به سرنگونی این رژیم در میان مخالفان ایجاد می کند ــ مسئله بسیار مهمی است .بعلاوه این مسئله نشان می دهد که احمدی نژاد در مقایسه با خاتمی ــ که از پشتوانه آراء بسیار بیشتری از مردم برخوردار بود ــ و دیگر اصلاح طلبانِ خواستار اجرای بی تنازل قانون اساسی ــ که در آن ولی فقیه حرف اول را می زند ــ بسیار با جربزه تر عمل کرده است .
دوم ــ مخالفت و دشمنی احمدی نژاد با باند و عناصر وابسته به ولی فقیه و " نظام دینی حاکم " در واقع ادامه خطی است که احمدی نژاد را ــ هم در انتخابات 1384 و هم در انتخابات 1388 ریاست جمهوری ــ به قدرت رساند . وی در این دو انتخابات در چهره منتقد نظام ظاهر شد و بر خلاف موسوی و کروبی از دوران طلائی امام نه تنها صحبت و دفاع نکرد بلکه بر عکس ؛ اکثر شخصیتهای آن دوران و دوره های قبل از خود را مظهر فساد و اشرافیت معرفی کرد . در جریان اعتراضات بعد از انتخابات 22 خرداد 88 هم به جز هفته های اول ؛ سخنی علیه معترضین و رهبری جنبش اعتراضی ــ موسوی و کروبی ــ بیان نکرد و با جا خالی دادن ؛ پرداخت هزینه های سرکوب ؛ شکنجه و زندان معترضین به خامنه ای محول شد و بدین ترتیب ؛ نوک حمله معترضان در خیابانها را که در ابتدای چنبش او را نشانه گرفته بود به سوی خامنه ای تغییر جهت داد . بعد از 22 خرداد هم همواره بگونه ای اشعه ی مخالفت با خامنه ای و قید و بند های دست و پا گیر حاکمیت فقه ــ علنی کردن بی اعتقادی خود به حجاب و چراغ و چشمک به موسیقی و هنرمندان ــ را از خود ساطع نمود و اکنون نیز با اصرار به برکناری حیدر مصلحی مخالفت خود با خامنه ای را آشکار تر کرده است . احمدی نژاد با مخالفت با خامنه ای و وا بستگان به وی بدنبال پایگاه اجتماعی و تسهیلات بیشتر برای پیشبرد پروژه دین زدایی از ارکان قدرت می باشد .
همچنین احمدی نژاد با رو در روئی با باند خامنه ای بشکلی می خواهد دامان خود را از آلودگیهای جنایات پس از انتخابات 22 خرداد 88 ــ که او هم نقش اساسی در وقوع آنها داشته است ــ را پاک و مبرا کند و خود را به عنوان نیرویی که با اقتدار گرائی رهبری مخالف است جا بزند و به نوعی نقش مخالف باقیمانده در قدرت را بازی کند . تا در میان مخالفین هم برای خود جائی باز کند .
سوم ــ فساد گسترده مالی ؛ اقتصادی ؛ اخلاقی و سیاسی ؛ تبهکاری و جنایت و .... از ویژه گی های بارز تمامی دست اندرکاران و صاحب منصبان از باندهای مختلف اصول گرای حاکم است . با تسلط هر یک از دو باند بر وزارت اطلاعات و با اشراف یافتن بر اطلاعات فساد مربوط به باند رقیب ؛ از آن در منازعات سیاسی و تصاحب قدرت بیشتر و از دور خارج کردن رقیب استفاده می کند . بر کناری حیدر مصلحی توسط احمدی نژاد به تلافی برکناری حسین عبداللهی ( معاونت هماهنگی وزارت اطلاعات که توسط صالحی بر کنار شد ) صورت گرفت . حسین عبداللهی عامل نفوذی باند احمدی نژاد در وزارت اطلاعات بود که با برکناری وی ؛ باند احمدی نژاد از دسترسی به اسناد و مدارک تخلفات و دزدی های مقامات نظام محروم میشود . بنابراین تسلط و امکان نفوذ در این وزارتخانه برای دو باند آنقدر ضروری و حیاتی است که هر گونه جابجائی مقامات بر خلاف موافقت یکی از باند ها ؛ می تواند به عنوان چاشنی انفجار در روابط دو باند عمل کند .
3 ــ صف آرائی ها ؛ موازنه قوا :
ابراز برائت بعضی از نهادهای نظامی ــ امنیتی از احمدی نژاد در جریان بر کناری وزیر اطلاعات ؛ به معنی عقب نشینی این نیروها از حمایت احمدی نژاد و بر عکس پشتیبانی از خامنه ای است . اما این حمایت از خامنه ای از جانب نیروهای نظامی ــ امنیتی ؛ عمدتاً از جانب فرماندهان عالی رتبه صورت می گیرد و شامل فرماند هان میانی و بدنه نیرویی این نهاد ها نمی شود .
بهر حال ایستادگی جسورانه احمدی نژاد در برابر ولی فقیه نشان میدهد که اگر چه نیروهای نظامی ــ امنیتی تماماً از وی حمایت نمی کنند ولی او از بابت این نیروها خیال اش راحت است زیرا که وی از تکیه گاههای مطمئن تر و مهم تری در ساختار قدرت و باندازه کافی در میان نیروهای نظامی بر خور دار است . و بر عکس این خامنه ای است که با کوتاه آمدن های مکرر و از جمله در سخنرانی سوم اردیبهشت وحشت خود را از ادامه ایستادگی احمدی نژاد ابراز می دارد .
از سخنان خامنه ای ( 3 اردیبهشت ) : هیچگاه بنای دخالت در تصمیم ها و کار های دولت را ندارم مگر در مواردی که احساس کنم مصلحتی مورد غفلت قرار گرفته .
در این جنگ قدرت بین باند ها به دلیل دیگری نیز احمدی نژاد در موقعیت بهتری قرار دارد ؛ وی محصول سامانه سیاسی است که خامنه ای رهبر آنست و بارها خامنه ای به صراحت از او حمایت کرده و گفته است دیدگاههای وی از دیدگاههای رفسنجانی هم به او نزدیک تر است . بنابراین خامنه ای براحتی نمی تواند او را نفی کند ( حداقل تا پایان دوره 4 ساله ریاست جمهوری احمدی نژاد ) . همچنین وضعیت لرزان رژیم هم اساسا" امکان چنین جراحی پر هزینه ای را به رژیم نمی دهد .
شاید به دلیل همین موقعیت بهتر احمدی نژاد است که مجتبی ناوندی از باند احمدی نژاد از قول وی در 10 اردیبهشت می گوید : احمدی نژاد گفته است من کوتاه نخواهم آمد چون بحث احمدی نژاد نیست . مجتبی ناوندی گفته احمدی نژاد بعد از استخاره این حرفها را بیان کرده است .
همچنین وبلاگ " احمدی نژاد در محاصره " اعلام کرد : رئیس دولت دهم تصمیم گرفته است بهر قیمتی که شده مقابل جبهه " تحمیل گرائی " بایستد .
4 ــ چشم انداز اختلافات :
اول ــ فرضیه تبعیت بی قید و شرط احمدی نژاد از رهبری در این دعوا تنها و بهترین گزینه ای است که می تواند التهاب را تا حدودی در درون نظام کاهش دهد ولی آیا احمدی نژاد حاضر به این کار می شود ؟ از احمدی نژاد بعید است که تن به این گزینه بدهد . چرا که :
1 ــ احمدی نژاد در درون این ساختار با چک سفیدهایِ ولی فقیه بیش از حد قدرت یافته ( کسی که تا حد منکوب کردن مجلس ؛ قوه قضائیه و حتی ورود به حیطه های رهبری رفته ) است . این امر رو یا روئی ولی فقیه با احمدی نژاد را مشکل می کند ؛ ضمن اینکه خامنه ای هیچ متحدی برای حذف و کنار زدن احمدی نژاد به همراه خود ندارد .
2 ــ احمدی نژاد از تکیه گاه های مطمئن و پر قدرتی در میان نیروهای نظامی ــ امنیتی برخوردار است . بنابراین خامنه ای می داند حریف پر قدرتی در برابرش قد بر افراشته که قدرت نظامی دارد . در گذشته ولی فقیه به کمک سپاه و نیروهای امنیتی براحتی می توانست رقیبان خود را حذف نماید . ولی این بار خود نیروهای امنیتی ــ نظامی در مقابل او قرار گرفته اند ( به عبارتی این بار اگر جنگی در درون هسته قدرت نظام صورت گیرد در واقع بین نیمی از سپاه با نیم دیگر آن است ) .
بنابراین با اینکه ساختار قدرت در نظام جمهوری اسلامی بگو نه ای است که امکان حذف احمدی نژاد را به ولی فقیه می دهد و وی می تواند با حکمی به مجلس پروسه استیضاح احمدی نژاد را به جریان بیاندازد ولی خوب می داند که چنین حذفی بی هزینه نخواهد بود و برای نظام بسیار درد سر ساز خواهد بود ( محمود احمدی نژاد علاوه بر همراهی باندهای نظامی ــ امنیتی ؛ مدارک زیادی از فساد ؛ دزدی و جنایات بی شمار اطرافیان خامنه ای را در دست دارد . چه تضمینی وجود دارد که این مدارک را به کار نبرد ؟ ) آیا خامنه ای دست به چنین اقدام درد سر سازی خواهد زد !!؟.
دوم ــ تشدید جنگ و دعوای باندهای رژیم معلول فشار از پائین و تأثیر آن بر صف بندیها در بالا ست و راه حلی در چهار چوب و درون این نظام ندارد . بنابراین بحران اخیر بحرانی ساختاری است و بدون تغییر ساختار بر طرف نمی شود . بنا براین تا حذف تمام باندها و دسته بندیهای نظام و سرنگونی آن بدست مردم و جوانان کشور این منازعات ادامه خواهد داشت .
سوم ــ در حال حاضر و بعداً حتی اگر سازشی میان خامنه ای و احمدی نژاد صورت گیرد ؛ دیگر هیچکس در جایگاه و موقعیت سابق خود قرار ندارد ( یک قلم ستارهِ بخت احمدی نژاد در بیت رهبری از این به بعد رو به افول است ) . خامنه ای هم دیگر چون گذشته فصل الخطاب نخواهد بود .
سید علی خامنه ای معروف به " علی گدا " که هیچ وقت در چشم و نگاه مخالفین رژیم دشمنی با اقتدار و پر هیبت محسوب نشده . این بار به مدد طغیان احمدی نژاد علیه وی ( عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد ) در درون نظام ؛ در میان ولایت مداران و یاران خود هم هیبت پو شالی اش شکسته شده ؛ حقیر و بی ارزش گردیده و به خضیض ذلت و زبونی فرو غلتیده است .
آخوند سعیدی از هم اکنون نسبت به وضعیت فلاکت بار ولی فقیه هشدار داده است : ولی فقیه ی که اختیار اتی باندازه امام زمان دارد بوسیله احمدی نژاد سکه یک پول شده است .

محمود خادمی ــ 17 اردیبهشت 1390
    arezo1953@yahoo.de   


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست