زلزله برای لیبرال ها و سونامی برای ائتلاف
اردشیر زارعی قنواتی
•
نیک کلک آرمان های حزبی را در پای توهمی قربانی کرد که با توجه به انطباق منافع حزب لیبرال با حزب کارگر در خصوص مسائل کلان، برای "هدف تغییر" نیز می توانست تا حدود زیادی همراهی آنان را همان گونه که در شرایط کنونی بعضی از رهبران کارگری از جمله "دیوید میلیبند" از این تغییر حمایت کردند، به طرف خود جلب کنند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۹ ارديبهشت ۱٣۹۰ -
۹ می ۲۰۱۱
همه پرسی سراسری بریتانیا و انتخابات محلی در بعضی از مناطق این کشور در روز پنج شنبه ۵ می بازتاب بسیاری در محافل خبری و سیاسی جهان داشته است. نتایج نشان می دهد که رای دهندگان با ۶۷.۹ درصد به این پیشنهاد رای "نه" داده و تنها ٣۲.۱ درصد از رای دهندگان رای "آری" داده اند. به نظر می رسد که این نتایج، بزرگترین شکست برای حزب لیبرال دمکرات به عنوان حامی اصلی این طرح بوده است که می تواند در درون این حزب یک "زلزله" سیاسی ایجاد کند و در میان مدت نیز دولت ائتلافی محافظه کار – لیبرال "دیوید کامرون" نخست وزیر کنونی را با "سونامی" و چالش های اساسی روبرو کند. در طرح پیشنهادی قرار بود سیستم کنونی که بر مبنای نمایندگی با رای "آکثریت ساده" استوار است با مدل "اکثریت تناسبی" تعویض شود تا به زعم پیشنهاددهندگان از این پس نمایندگان مناطق برآمد رای نسبی اکثریت شهروندان رای دهنده در همان مناطق باشند. در سیستم کنونی "اکثریت ساده" کاندیدایی که بتواند در بین تمام رقبا رای بیشتری حتی با اختلاف یک رای را به دست بیاورد به نمایندگی از منطقه وارد مجلس عوام بریتانیا خواهد شد. در این روش بعضا یک کاندیدا با حدود ۲۰ درصد آرای به صندوق ریخته شده پیروز میدان رقابت می باشد در صورتی که امکان دارد به واسطه ی تعدد کاندیدای انتخاباتی این انتخاب هیچ تناسبی با خواست اکثریت نداشته باشد. این روش تا به امروز به دو حزب اصلی محافظه کار و کارگری کمک کرده است تا ترکیب و چینش مناطق سنتی را به نوعی به عنوان "ارثیه پدری" در "سرزمین مادری" همواره تحت کنترل خود داشته باشند و با رای اقلیت ملی در مجلس عوام اکثریت کرسی ها را از آن خود کنند. در طرح پیشنهادی که روز پنج شنبه به همه پرسی گذاشته شد شیوه ی جدید موسوم به "اکثریت تناسبی" جایگزین مدل قبلی می شد که در ابتدا آرای مستقیم کاندیدای رقیب شمارش می شد و سپس با توجه به چهار گزینه بعدی تعبیه شده در برگه رای در صورت عدم رسیدن نفر اول به حدنصاب ۵۰ به اضافه یک درصد، با لحاظ دو نفر اول حائز بیشترین رای، سبد ترجیحی آرای کاندیدای حذف شده در گزینه های بعدی به ترتیب اولویت برای دو رقیب لحاظ گردد. از آنجا که حزب لیبرال دمکرات حامی اصلی این تغییر در سیستم انتخاباتی بریتانیا به حساب می آمد و حتی ائتلاف آنان با محافظه کاران به بهانه ی پذیرش این موضوع صورت پذیرفت به نظر می رسد که لیبرال های شکست خورده دیگر به عیان شکست محاسباتی خود را برای حضور در ساخت قدرت تجربه کرده اند. این تجربه ی تلخ برای "نیک کلک" رهبر حزب لیبرال دمکرات که برخلاف نظر بسیاری دیگر از رهبران و اکثریت بدنه حزبی وارد این مسیر بی سرانجام گردید به منزله ی یک "سقوط آزاد" می باشد که زیر آوارهای زلزله آن شاید به سختی بتواند دوام بیاورد. از طرف دیگر با پیروزی قاطع حزب ملی گرای اسکاتلند در طی برگزاری انتخابات محلی که از این پس قادر به تشکیل یک دولت تک حزبی می باشد و خواست قبلی آنان برای برگزاری همه پرسی استقلال این منطقه از بریتانیا در طی ۵ سال آینده، احتمال جدایی و تشکیل کشور مستقل اسکاتلند بیش از پیش به چشم می خورد.
بعد از انتخابات سراسری پارلمانی در سال گذشته که هیچ کدام از ٣ حزب اصلی بریتانیا نتوانستند اکثریت پارلمانی را کسب کنند، نقش تاثیر گذار و تعیین کننده حزب لیبرال دمکرات به عنوان ضلع سوم قدرت برای تشکیل یک دولت ائتلافی پررنگ گردید. مذاکرات و رایزنی های احزاب محافظه کار به عنوان حزب اول و حزب کارگر به عنوان حزب دوم با لیبرال دمکرات ها جهت اخذ نظر آنان برای ائتلاف در شرایطی جریان داشت که لیبرال ها به عنوان گرایشی در طیف چپ بیشترین نزدیکی را با حزب کارگری داشته و کمترین را با حزب محافظه کار، اما تصمیم تعجب آور نیک کلک که با ناخرسندی اکثریت بدنه ی حزبی روبرو گردید برای ائتلاف با محافظه کاران با توجیه پذیرش خواست تاریخی این حزب برای تغییر سیستم انتخابات پارلمانی ناشی از یک محاسبه اشتباه رقم خورد که هم اینک نتایج آن گریبان لیبرال ها را گرفته است. این در حالی بود که همان موقع "گوردون براون" رهبر حزب کارگر در پیامی به حزب لیبرال دمکرات رسما پذیرفت که این خواست حزب نیک کلک را برآورده می کند و به بسیاری از طرح های آنان گردن خواهد گذاشت. از آنجا که نوع نگرش احزاب کارگری و لیبرال دمکرات در مواضع کلان تا حدود زیادی با هم انطباق داشت و ائتلاف آنان می توانست رضایت رای دهندگان کارگری و لیبرال را برآورده کرده و همسویی برای تغییر در سیستم انتخاباتی را ایجاد کند، نیک کلک با ائتلاف با محافظه کاران دست به ریسک بزرگی زده که امروز می توان آن را به "قمار مرگ" تشبیه کرد. طعم تلخ قدرت برای لیبرال ها در اولین آزمون ورودی به نهاد اجرایی هم اکنون به قهوه مسمومی تبدیل شده است که اولین نتیجه آن بروز بحران در حزب بوده و در مرحله بعدی بحران در دولت ائتلافی را در اولین بزنگاه رویارویی ملی به وجود می آورد. نیک کلک آرمان های حزبی را در پای توهمی قربانی کرد که با توجه به انطباق منافع حزب لیبرال با حزب کارگر در خصوص مسائل کلان، برای "هدف تغییر" نیز می توانست تا حدود زیادی همراهی آنان را همان گونه که در شرایط کنونی بعضی از رهبران کارگری از جمله "دیوید میلیبند" از این تغییر حمایت کردند، به طرف خود جلب کنند.
|