اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲٣ ارديبهشت ۱٣۹۰ -
۱٣ می ۲۰۱۱
دخترک من ستاره کلاس اول دبستان است. من و او بسیار شادمان از این که الفبای فارسی را آموخته و فارسی را بسیار زیبا می خواند و می نویسد. پدران و مادران کلاس اولی ها امروز به مدرسه دعوت شده بودند تا فرزندان و معلم گرامی را در جشن الفبا همراه باشند. چندین روز است که بچه ها لحظه شماری می کنند برای فرا رسیدن چنین روزی.
ساعت 10 صبح است، موعد جشن الفباست و ما در مدرسه ایم. کلاس آذین بندی شده است با حروف الفبا. 15 دقیقه از زمان می گذرد، همه منتظر شروع جشن هستند. چرایی تأخیر در برگزاری جشن را از سرکار خانم معلم جویا می شوم؛ می گوید: قرار گذاشته اند که یکی از مسئولین که در کسوت روحانیون است در ابتدای جشن الفبا سخنرانی نماید.
با تأخیری بیش از 30 دقیقه آن مسئول می آید و بدون مقدمه و یا اشاره به جشن الفبا سخن آغاز می نماید. از مردم می گوید که چونان گذشته حامی رهبری هستند، از عدالتی که بر کشور ایران حاکم است خصوصا در دوره دولت نهم و دهم، پیشرفت های کشور را بر می شمرد، و ایران را چونان مدینه ای فاضله ترسیم می نماید. و معتقد است که مردم نیز بر این عقیده اند. شنوندگان متحیرند از این که آیا «ایران» آن است که اکنون می شنوند، یا آن که با تمام وجود حس می کنند و می بینند؟! پدران و مادران بعضا جلسه را ترک می نمایند و معترض به این که سخنران این جلسه و نیز سخنان او با جشن الفبا هیچ مناسبتی ندارد.
ساعت 11:30 شده است. بالاخره سخنرانی تمام می شود و سخنران جلسه را ترک می کند. کودکان خسته از انتظار در جشن حاضر می شوند.
و من بیش از گذشته می اندیشم که چرا واژه ای به نام «مردم» در این زمان این چنین مظلوم واقع می شود که به خود اجازه می دهند آنچه مطابق دنیایشان می باشد به شعور مردم نسبت دهند!
و بر خود لازم می دانم که به عنوان یک ایرانی مسلمان باز هم فریاد برآورم که: دیگر بس است؛ این همه از زبان مردم سخن نگویید؛ اجازه دهید مردم خود سخن گویند. و این مهم میسر نیست مگر با برپایی یک همه پرسی آزاد. به امید آن روز.
و امید این که پوینده راه حق و حقیقت باشیم.
منبع:
smontazeri.blogsky.com
|