یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

گفتگوی دویچه وله با امیر عربی عضو سرویس ورزشی شرق



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ٣۰ خرداد ۱٣٨۵ -  ۲۰ ژوئن ۲۰۰۶


  سرمقاله روزنامه شرق در روز یکشنبه با توجه به حذف تیم ایران از رقابت‌های جام جهانی فوتبال به مرور پاره ای واقعیت‌های سیاستگزاری و تصمیم‌گیری در عرصه این ورزش پرداخته است. نویسنده مقاله تاسف می‌خورد که چرا ورزشی‌نویسان، با مصلحت‌اندیشی و افتادن در دام احساسات، از قلم خود برای اصلاح نابسامانی‌ها کمک نگرفتند. دویچه وله با آقای «امیر عربی» نگارنده مقاله ”خیانت ما“ و عضو سرویس ورزشی شرق، گفتگویی داشت.
 
مصاحبه: مهیندخت مصباح
 
آقای عربی شما در مقاله خود از "خیانت" ورزشی نویسان در پنهان کردن مشکلات و آگاهی ندادن به مردم در زمینه آنچه بین تصمیم گیرندگان فوتبال می‌گذشت، نوشته‌اید. با اینهمه زیاد به مسائل پشت پرده نپرداخته‌اید. مثلا ننوشته‌اید بین رییس سازمان ورزش و رییس فدراسیون فوتبال حقیقتا چه می‌گذشته است؟
 
امیر عربی: خوب! از وقتی دولت جمهوری اسلامی تغییر کرد و از وقتی آقای علی‌آبادی رییس سازمان ورزش شد، دید که دیدگاه‌هایش با دیدگاههای آقای دادکان منطبق نیست. چیزهایی بین ایندو پیش آمد و باعث تنش دور و بر تیم ملی شد. ماجراها و جنگ‌های ایندو به رسانه‌ها و تلویزیون کشیده شد. هرکس از سازمان ورزش به خود اجازه می‌داد عملکرد فدراسیون فوتبال را نفی کند و هر آدمی با هر مقام در فدراسیون فوتبال به خود اجازه می‌داد عملکرد سازمان ورزش را نفی کند! این تنش ایجاد کرد و به نظرمن   اگر قرار بود تغییری در فدارسیون فوتبال انجام شود باید بعد از جام جهانی انجام می‌شد یا اینکه می‌شد بدون سر و صدا و بحث‌های حاشیه‌ای موضوع حل می‌شد. کار نباید اینطور پیش می‌رفت که رییس جمهور وارد شود و بگوید آقای دادکان باید تا بعد از جام جهانی بماند.
 
بعد از مسابقه با مکزیک بیشتر انتقاد‌ها به سمت آقای برانکو یا دایی بود و هیچکس هم ملاحظه‌ای نکرد. شما هم در نوشته‌تان بیشتر مربی را هدف گرفته‌اید و این با توضیحاتی که الان می‌دهید تناقض دارد...
 
امیر عربی: ببینید! آقای برانکو روزی که آمد ایران به ایشان گفتند شما در صورتی سرمربی می‌شوید که همایون شاهرخی در کنار شما بعنوان مدیر تیم ملی و حسین فرکی بعنوان کمک شما و احمد صدرالدین هم مربی دروازه‌بان   شما باشد.ایشان هم یک مربی دروازه بان آورد بنام فخرالدین داوود بگوویچ. ما تنها تیمی بودیم در تاریخ فوتبال دنیا که از یک کادر فنی چهار نفره، دو مربی دروازه‌بانی داشتیم! این آقا از همان روز اول رفت زیربار حرف سازمان ورزش و فدراسیون فوتبال. وقتی جلوتر آمد ما دیدیم کاملا تحت تاثیر تصمیمات فدراسیون فوتبال است. فدراسیون فوتبال می‌گفت این بازیکن نباشد، برانکو می‌گفت باشد. فدراسیون می‌خواست باشد، می‌گفت باشد. نکته دیگر اینکه آقای برانکو در تیم کروواسی که تیم سوم جهان بود، خودش هم نفر سوم تیم در مربیگری بود. یک تمرین دهنده بود. در حالیکه ما برایشرکت در جام جهانی به یک کوچ خیلی خوب نیاز داریم. کوچینگ لزوما این نیست که یک مربی خوب باشد بلکه باید بازیکن‌ها را از نظر روحی نیز تجهیز کند. آنها با روحیه برتری‌جویی زمین بروند و نترسند. اما ما در ورزشگاه آزادی با هشتاد هزار تماشاچی وقتی به بحرین یک گل می‌زنیم، شروع می‌کنیم به وقت کشی. جلوی تیم‌های ضعیف آسیایی درگیر حفظ نتیجه می‌شویم و اشتیاق بازیکن را برای گل زدن می کشیم، نتیجه‌اش این می‌شود. اسم این را من ترس یک مربی می‌دانم. ژاپن به کره شمالی چهار گل زد درحالیکه ما در تهران یک گل زدیم و رفتیم تو لاک دفاعی.
 
درست! ولی باز شما موضوع را منحصر به برانکو و تردیدها و ترس‌هایش می کنید. آیا واقعا مشکل فوتبال ایران برانکوست یا او هم یک معلول است. مثلا اگر آری‌ هان بیاید، وضع فوتبال درست می‌شود؟
 
امیر عربی: نه! من آری ‌هان را هم مربی بزرگی برای فوتبال ایران نمی‌دانم. مربی بزرگ از همان بازی اول به پیروزی فکر می‌کند. اتفاقا خود آری‌ هان از همان مربی‌های پیش گیرنده است. مربی‌های بزرگ کسی است که می‌داند از ابزارهایش چگونه بهتر استفاده کند. آقای برانکو نتوانست چنین سیاستی اتخاذ کند. مثلا آقای طالبی وقتی رفت استرالیا، با همان ابزارها که کمال استفاده را از آنها کرد، نتیجه خوب گرفت ولی الان ما یکسری بازیکن آس داریم که اصلا از آنها استفاده درست نمی‌کنیم. از مهدی مهدوی کیا، وحید‌هاشمیان، علی کریمی کدامیک توانستیم در حد توانایی شان استفاده کنیم. هرکدام از اینها توانستند تنها سی چهل درصد ظرفیت‌های خود را نشان دهند، چون مربی نتوانسته بود روشی اتخاذ کند که آنها بتوانند توانایی‌های خود را بخوبی نشان دهند.
 
به نظر شما مشکل را چگونه باید بررسی کرد. آیا موضوع اینست که بازیکن‌ها با هم بد هستند، اختلاف باشگاهی دارند یا مربی ناکارآمد است ، یا مسئله به   برنامه ریزی و برنامه ریزان   در سطوح بالا   برمیگردد؟
 
امیر عربی: بله! فوتبال ما از نظر ساختاری مشکل دارد. ما می‌بینیم دلال‌ها در فوتبال ما نفوذ دارند. فوتبال ما دولتی است و خصوصی نشده. باشگاههای ما هنوز به بنگاههای اقتصادی تبدیل نشده‌اند. هنوز ساز و کار درست باشگاه‌داری و باشگاه‌سالاری در ایران نیست ولی باز هم می‌شود با آوردن افراد بزرگ، از تیم ایران تیم بزرگی ساخت. با اینکه ما ساز و کار ورزش‌مان مناسب نیست و با وجودیکه این سالها ما سعی کرده‌ایم ورزش‌مان رابه سمت خصوصی شدن پیش ببریم و با اینکه خواسته‌ایم این باشگاه داری را خصوصی کنیم، اما می‌توانستیم میان بر بزنیم و با یک مربی بزرک این صعف‌ها را بپوشانیم. یک تیم ملی خوب از دل یک لیگ خوب درمی‌آید و یک لیگ خوب از دل   باشگاه‌های خوب و سالم با روابط اقتصادی سالم در می‌آید. ولی با این همه ما می‌توانستیم با تدارک درست، مربی درست و برنامه ریزی خوب و انتخاب‌های صحیح ضعف‌هایمان را بپوشانیم.
 
برگردیم باز به تیتری که به مقاله‌تان زده‌اید. اشاراتی به مقامات و مسئولین ورزشی کشور کرده‌اید و اینکه حقایق را نگفته‌اید... آیا پرده پوشی‌های شما از روی احساسات و ملاحظات مربوط به بازیها بود یا اینکه اصولا خطوط قرمزی دارید که ناچارید آنها را رعایت کنید؟
 
امیر عربی: نه! واقعا خطوط قرمز به آن شکل وجود نداشت. ولی ما اگر بخواهیم ادعایی بکنیم باید ثابت‌اش کنیم. خیلی چیزها که ما می‌دانیم بر اساس شنیده‌ها هستند که می‌دانیم درست هم هستند اما اگر از ما شکایت کنند، باید برای دفاع، مدرک ببریم که این در ایران خیلی سخت است! ما مثلا می‌دانیم آقای کریمی در اردو چگونه رفتار کرده اما باید مدرک هم داشته باشیم که صراحتا بیانش کنیم.   ضمنا مشکل ما این بود که برخلاف همه جا، فدراسیون فوتبال بود که تصمیم می‌گرفت چه خبرنگارانی به همراه تیم ملی ایران به آلمان بروند و این سبب شده بود که بیشتر خبرنگاران به خاطر اینکه از امتیاز بلیط مسابقات و‌آی دی کارت استفاده کنند، عملکرد فدراسیون را نقد نمی‌کردند و فدراسیون هم خبرنگاران خودی و غیرخودی درست کرده بود و   بیشتر خبرنگاران، نه همه آنها برای اینکه در دسته غیرخودی‌ها قرار نگیرند، مجبور بودند خیلی از حقایق را بپوشانند. از طرف دیگر موجی راه افتاد که انرژی منفی به تیم ندهید. روزنامه‌نگار هم با وجودی که این غیر حرفه‌ای است، در این موج افتاد و بخود گفت چرا من انرژی منفی بدهم؟ تیم باید برود جلو و کسی هم حرف مرا گوش نمی‌دهد. دیگر اینکه متاسفانه روزنامه‌های ما در جو فوتبالمان نمی‌توانند تاثیر بگذارند. از وقتی آقای بلازکویچ تحت فشار روزنامه‌ها از ایران رفت، از آن ببعد از عملکرد روزنامه‌ها کم شد چون فکر می‌کردند یک سری لابی‌های پشت پرده هست که به روزنامه‌ها جهت می‌دهد و در نتیجه سیاستمداران ما حرفهای روزنامه‌ها را جدی نمی‌گرفتند و نقد‌ها هم مغرضانه پنداشته می‌شد.
 
یعنی می‌توان امیدوار بود با توجه به این مطلبی که نوشته‌اید، منبعد درگیر این ملاحظه کاری‌ها نباشید؟ یا باز خطوط قرمز مانع خواهند شد؟
 
امیر عربی: بالاخره همیشه خطوط بوده. خیلی مطالب را نمی‌شود نوشت. مثلا در اروپا هم خیلی‌ها برای اینکه به تیم‌شان ضربه نخورد، مثل روزنامه “سان“ در آستانه مسابقه علیه تیم انگلیس چیزی نمی‌نویسد. اکثر روزنامه‌ها برای اینکه تیم موفق باشد، سعی می‌کنند جو تیم را آرام کنند اما من اعتقاد دارم که ما روزنامه‌نگاران برای چندمین بار است که این تجربه را می‌کنیم و می‌دانیم که این افراد به درد فوتبال ما نمیخورند. این روحیه باید در ما تقویت شود که   روی حرف اصولی خود بایستیم. به نظر من همه ما اشتباه کردیم که با وجودیکه می‌دانستیم برانکو به درد ما نمی‌خورد، سکوت کردیم و گذاشتیم تیم به این نتایج برسد.
 
آقای عربی، سوال آخرم را برایبرای جمعبندی اینگونه شروع می‌کنم. می‌گویند پیروزی هزارپدر و مادر دارد اما شکست همیشه یتیم است. اما انگار سر موضوع فوتبال برعکس شده و این شکست   به گردن خیلی‌ها افتاده است. شما بعنوان یک کارشناس اگر قرار باشد اصلی‌ترین عامل را   برشمرید، به چه اشاره می‌کنید؟
 
امیر عربی: والله مشکل ساختاری داریم. ما فوتبال‌مان همان مشکلی را دارد که سینمایمان دارد. سینمایمان همان مشکلی دارد که اقتصادمان دارد. دلیل هم سیاست‌های دوگانه‌ای است که در این بخش‌ها حاکم بوده. من فکر می‌کنم اگر قرار باشد نقد کنیم که چرا فوتبال ما موفق نبود، باید کل سیاست‌های فوتبال را زیر سوال ببریم. اینکه برانکو غلط بوده نیز حاصل همین نگاه غلط است. تا این نگاه باشد، برانکوها می‌آیند و می‌روند. سیاست و نگاه غلط را هم سازمان ورزش و فدراسیون فوتبال تعیین می‌کنند. تا این نهاد‌ها نتیجه نگیرند که پیشرفت ورزش ما در گرو خصوصی سازی آن است، این نگاه غلط می‌ماند. باید در ایران باشگاه‌سالاری باشد. باید ورزش آکادمیک شود. باید باشگاه‌های ما به بنگاه‌های اقتصادی تبدیل شوند. یک تیم ملی خوب از دل یک لیگ خوب، یک لیگ خوب و حرفه‌ای هم از دل باشگاه‌های سالم درمی‌آید که روابط اقتصادی ناسالم ندارند و این باشگاه هم از دل یک سری قوانین حمایتی درمی‌آیند. طبیعی است که ما اگر خواهان پیشرفت ورزش‌مان هستیم، باید مجلس، ریاست جمهوری، رییس سازمان ورزش و همه و همه برای حمایت از باشگاه‌های ما کاری کنند. قانون تدوین کنند تا مدیران باشگاهها ترغیب شوند تا سرمایه‌گذاری در ورزش کنند. آقای صفایی فراهانی یکبار می‌گفت پیشنهاد وام به مدیران باشگاهها دادیم به شرط اینکه برنامه بیاورند. جالب آن که هیچ مدیری برنامه نداده بود برای استفاده از وام چون نمی‌داند آینده چیست و آیا این سرمایه‌گذاری پولش برمی‌گردد؟ آیا امنیت دارد؟ اگر سیاست گزاران ما نگاهشان عوض شود و بگویند بله، باشگاههای ما باید به بنگاههای اقتصادی بدل شوند و باید خصوصی سازی در ورزش انجام شود، از دل باشگاهها یک لیگ خوب درمی‌آید و از دل یک لیگ خوب، یک تیم ملی پویا و پراشتیاق و سالم درمی‌آید وگرنه ما باید در فکر مربی‌های بزرگ باشیم که بیایند میان بر بزنند و تیم ما را موفق کنند.
 
امیدوار باشیم شما ورزشی نویس‌ها بیشتر تلاش کنید در این زمینه؟ بیشتر فشار بیاورید؟
 
امیر عربی: ما در این سالها تلاش خودمان را کرده‌ایم و از این ببعد هم خواهیم کرد


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست