سیاست ها و دیدگاه های حزب همبستگی دموکراتیک مردم اهواز
•
عدنان سلمان دبیر کل حزب همبستگی مردم عرب اهواز در گفتگو با «المجله» ضمن تصریح بر ضرورت رسیدگی به خواست های ملی در ایران، سیاست های جدایی گرانه و تجزیه طلبانه را رد می کند. این گفتگو توسط کوثر ال علی محمره ترجمه و برای انتشار در اختیار اخبار روز قرار گرفته است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۴ خرداد ۱٣۹۰ -
۲۵ می ۲۰۱۱
عدنان سلمان متولد ۱٣٣۴ در شهر اهواز است. نوجوان بود که به دنبال رشد جنبش مسلحانه علیه رژیم ستم شاهی در ایران، به عضویت یکی از هسته های هوادار جنبش در اهواز در امد. در سال ۱٣۵۲ ودر سن ۱٨ سالگی برای ادامه مبارزه و شرکت در دوره های اموزش نظامی راهی خارج از کشور شدودر عراق که در ان زمان میدانی برای فعالیت مبارزان سیاسی ضدرژیم وقت بود، به عنوان جوانترین عضو "جبهه مردمی برای ازادی اهواز (عربستان)" پذیرفته شد. این جبهه که برای "حق تعیین سرنوشت مردم عرب اهواز" مبارزه می کرد، در ارتباطی تنگاتنگ با پیشگامان مبارزه مسلحانه یعنی "چریکهای فدایی خلق ایران" و "مجاهدین خلق ایران" به مبارزه ادامه داد. در سال ۱۹۷۵ و پس از قرارداد الجزیره به همراه سایر سازمانها و مبارزین ایرانی مجبور به ترک عراق شد. پس از ان راهی سوریه و لبنان شد و از انجا به یمن دموکراتیک عزیمت کرد. در یمن دموکراتیک به تحصیل علوم سیاسی پرداخت. در طول سالهای مبارزه در خارج از کشور با فداییان شهید محسن نوربخش (ابوجاسم) حماد شیبانی (عباس)، ارتباط نزدیکی داشت. شهید حسین ریاحی، محمد حرمتی پور و همچنین اشرف دهقانی از مبارزانی بودند که عدنان با انان همکاری داشته است.
پس از پیروزی انقلاب ۱٣۵۷ عدنان و یاران هم رزمش به ایران بازگشتند و به نام "ترقیخواهان عرب" به پشیبانی از انقلاب مردم ایران و دفاع از حقوق مشروع عرب های اهواز ادامه دادند. وی در سال ۲۰۰۵ به همراه عده ای دیگر از مبارزین اهوازی "حزب تضامن دموکراتیک مردم عرب اهواز" را تاسیس و هم اکنون در کنار۱۷ سازمان سیاسی دیگر
عضو "کنگره ملیتهای فدرال ایران" می باشد.
سکوت جامعه جهانی ودولتهای عربی در قبال سیاست پاکسازی قومی وسرکوب مردم عرب اقلیم اهواز در ایران دست رژیم حاکم بر ایران را در اتخاذ تمام شیوه های قلع و قمع برای نابود سازی هویت یکی از ملیتهای اساسی تشکیل دهنده این کشور باز گذاشته است.عدنان سلمان دبیر کل حزب همبستگی مردم اهواز در گفتگو با نشریه "المجله" با تاکید بر سیاستهای دولت احمدی نژاد در پاکسازی هویت قومی و فرهنگی کلیه اقلیتهای موجود در ایران، از سکوت جهان عرب در قبال این سیاستها انتقاد کرد.
ترجمه متن گفتگو به شرح ذیل نقل می گردد.
المجله: از حادثه اخیر اغاز کنیم،اخیرا وازجانب برخی گروههای اهوازی برای انجام تظاهراتی بنام "روزخشم" با مطالبه استقلال اقلیم اهواز از ایران فراخوان داده شد ،موضع شما در قبال این فراخوان چیست؟
اقلیم اهواز هر ساله شاهد تظاهرات و اعتراضات وسیعی در بزرگداشت سالگرد قیام پانزده اوریل سال ۲۰۰۵ می باشد. مراسم بزرگداشت امسال با جنبشها و انقلابات ازادیخواهانه مردم در جهان عرب همزمان بود. این همزمانی تاثیر مستقیم بر نگرش برخی گروههای اهوازی در نسخه برداری از جنبشهای مردمی در جهان عرب داشت.این گروهها از طریق برخی از کانالهای تلویزیونی ماهواره ای اقدام به دعوت مردم به تظاهرات تحت عنوان" روز خشم" به مانند انچه که در کشورهای عربی رخ داد ،نمودند.این جریان شعار رهایی از اشغال فارسها و تاسیس دولت مستقل عربی در اقلیم اهواز را سردادند. ما به عنوان حزب تضامن دموکراتیک مردم اهواز، با هرگونه نسخه برداری و شبیه سازی این یا ان جنبش در کشورهای دیگر موافق نبوده چرا که مردم عرب اهواز زیر ستم و سلطه رژیم حاکم بر ایران شرایط خاص خود را دارند. ما علیرغم تایید تظاهرات اعتراضی مسالمت امیز،اما با طرح چنین شعارهایی که با شرایط مشخص مردم ما، هماهنگی وتناسب لازم را ندارند،موافق نیستیم.این شعارها پیش رس وزودهنگام بوده و در شرایط فعلی غیر قابل تحقق می باشند. حزب ما با صدور بیانیه ای دیدگاههای خودرا در باره این فراخوان بیان کرد.
المجله: ایا به نظر شما مطالبه جدایی اقلیم اهواز از کشور ایران در حال حاضر و با توجه به شرایط جهانی و اوضاع جهان عرب خواسته ای قابل تحقق می باشد؟
شرایط و اوضاع جهانی، منطقه ای و داخلی در حال حاضر امکان طرح چنین خواسته ای را نداشته و اضافه بر ان جنبش مردم عرب اهواز به دلایل ذیل توان طرح چنین شعارهایی را ندارد.
۱-توان نظامی و قدرت سرکوب رژیم جمهوری اسلامی مردم ما را در صورت طرح شعارهای جدایی خواهانه در معرض کشتارهای دسته جمعی و نابودی قرار خواهد داد.
۲-نداشتن هر گونه پشتیبانی وتایید معنوی از جامعه جهانی وحتی جهان عرب.
٣-هیچگونه قبول و اعتراف رسمی و بین المللی در خصوص اشغال اقلیم اهواز بوسیله ایران حتی از جانب سازمان ملل متحد وجود ندارد.
۴-هیچ گونه دلیل و انگیزه ای از جانب جامعه جهانی و یا دولتهای بزرگ برای تغییر در نقشه سیاسی ایران وجود ندارد.
بنا به دلایلی که بیان شد طرح شعارهای جدایی خواهانه یک اتوپیای دست نیافتنی وبه گونه ای اب در هاون کوبیدن است وقابلیت تحقق ندارد.
المجله: به نظر شما از میان شعار های فدرالیسم، خودمختاری یا خواسته جدایی و استقلال کدامیک برای رژیم حاکم بر ایران خطرناک تر است؟
کلیه خواسته های قابل تحقق و مورد تایید موسسات و نهادهای حقوق بشر و جامعه جهانی که حقوق و ازادی های فردی و اجتماعی را تایید و تضمین نموده و حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورها را مورد احترام قرار دهد. بر پایی سیستم غیرمتمرکز فدرالی با استفاده از شیوه های مسالمت امیز مبارزه مدنی، همواره مورد تایید افکار عمومی و بین المللی بوده و از پشتیبانی جامعه حهانی برخوردار می باشد و این برای رژیم حاکم بر ایران خطرناک و غیر قابل تحمل است.
به نظر ما در حزب تضامن دموکراتیک مردم عرب اهواز این اصولی ترین راه حل برای مشکل ملیتهای تحت ستم
در ایران است. متاسفانه سازمانهای اهوازی منادی جدایی طلبی و استقلال، همچنان درگیر شیوه های سنتی در نگرش و عمل می باشند. شعارهای اینان هیچگونه سنخیتی با اوضاع مردم عرب در اهواز ندارد. دل بستن به حوادث اخیر و انچه هم اکنون در جهان عرب می گذرد، صرف نظر از بدست نیاوردن هر گونه مشروعیت بین المللی و یا حتی عربی، از هر گونه پشتیبانی توسط نهادهای حقوق بشری و حامیان دموکراسی در جهان بی بهره می ماند. گفتمان جدایی خواهی و استقلال طلبی، پشتیبانی و پذیرش بین المللی، منطقه ای و عربی ندارد و به نظر نمی رسد نظام حاکم بر ایران چندان اهمیتی برای ان قائل باشد.
المجله:سازمانها واحزاب سیاسی عربی در ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟
در میان اهوازی ها دو نوع نگرش به حل مسئله وجود دارد. برخی از سازمانها و جریانهای سیاسی عربی برای جدایی و برپایی دولتی عربی مستقل از ایران مبارزه می کنند. این گروهها مناطق عرب نشین را تحت اشغال فارسها به حساب اورده و همانطوریکه در برنامه های سیاسی انها امده، هیچگونه وابستگی به انچه در ایران میگذرد، ندارند.
جریان دیگر که حزب تضامن (حزب همبستگی دموکراتیک مردم عرب اهواز) جزئی از ان است با دیدگاه بالا اختلاف
عمیق دارد. این نگرش حوادث درون ایران را بر سرنوشت مردم اهواز موثر دانسته و راه حل مسئله را در چارچوب کشور ایران ارزیابی می کند. معضل مسئله ملی در اهواز تنها از طریق حل کلی مسئله ملیتهای غیرفارس در ایران
قابل طرح می باشد. ملیت فارس خود به مثابه یک اقلیت ملی در این چارچوب مدنظر قرار می گیرد.
به نظر ما (حزب تضامن) بدون اتحاد همه ملیتهای ایران امکان رویارویی با نظام حاکم وجود ندارد. به همین منظور حزب ما به اتفاق چندین سازمان وتشکل دیگر در سال ۲۰۰۵کنگره ملیتهای فدرال ایران را تشکیل دادیم. در حال حاضر تعداد ۱٨ سازمان و حزب از ملیتهای غیر فارس در این ائتلاف شرکت دارند. کنگره، ارتباطات محکم و گفتگوهای منظم و وسیعی با سازمانها و احزاب سراسری و اپوزسیون فارس برقرار نموده است. کنگره تلاش دارد با کلیه کسانی که حق تعیین سرنوشت را برای ملیتها می پذیرند برای مبارزه با رژیم مستبد فعلی متحد گردد.
المجله: به نظر شما چه راهکارهایی برای حفظ هویت ملی و فرهنگی مردم عرب اهواز وجود دارد.
فعالیت فرهنگی و سیاسی برنامه ریزی شده در میان توده های مردم عرب مهمترین راهکار حفظ هویت ملی و فرهنگی انهاست. تجربه غیرقابل انکار هنگامه فعالیت حزب "الوفاق الاهوازی"در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی بهترین دلیل این مدعاست. حزب"الوفاق الاهوازی" ضمن بسیج توده های مردم و تاثیر مستقیم بر نحوه شرکت انها در انتخابات از نظر فرهنگی نیز با برگزاری تجمعات، سمینارها، شب شعر و سایر مناسبات مردمی در اعتلای سطح فرهنگی مردم در همه شهرها و مناطق اقلیم تاثیرگذار بود.
المجله: در مورد روابط و مناسبات با جهان عرب و خصوصا دولتهای عربی توضیح دهید ایا بین شما و این دولتها ارتباطی وجود دارد و اگر این ارتباط برقرار است میزان ان تا چه حد است؟
هیچگونه رابطه ای بین ما و این دولتها وجود ندارد. در حال حاضر و علیرغم درخواستهای برخی سازمانهای سیاسی
هیچ نشانه ای از کمک یا مساعدت این دولتها به مردم ما وجود ندارد. در سالهای دهه هفتاد قرن گذشته "جبهه خلق برای ازادی اهواز (عربستان) و در دهه هشتاد از همین قرن و در خلال جنگ هشت ساله "جبهه عربی برای ازادی اهواز" مبارزات خودرا از درون کشور عراق سازمان می دادند. صرفنظر از چگونگی روابط این دو تشکل با دولت وقت عراق در حال حاضر فعالان اهوازی فقط نیازمند رسانه های ازاد و نهادهای مردمی و مدنی کشورهای عربی هستند و انتظار مساعدت از جانب دولتها ندارند.
المجله: مردم عرب اهواز در فاصله انتفاضه (قیام) ۱۵ اوریل ۲۰۰۵ تا جنبش اخیر در ۱۵ اوریل ۲۰۱۱ در چه شرایطی به سر می بردند؟ ایا تحولات اخیر در منطقه خاورمیانه و شمال افریقا و جنبشهای موجود در داخل ایران بر جنبش مردم عرب اهواز تاثیر مثبت داشت؟
روند برنامه ریزی شده طرح "پاکسازی قومی" و محو هویت فرهنگی، قومی و زبانی که از قبل از انتفاضه (قیام) ۲۰۰۵ و در طی حکومت هر دو رژیم گذشته و کنونی پی گیری می شده تا به امروز و به شدت ادامه دارد. مضافا و در پی
انفجارهای مشکوک بعد از انتفاضه شاهد فضای امنیتی توام با سکوت رسانه ای بوده ایم که هر چه بیشتر نظام را در سرکوب بیرحمانه وکشتارهای وحشیانه فعالان عرب اهوازی یاری داده است.اما و علیرغم تمام شرایط غیر انسانی حاکم بر مناطق عرب نشین، مردم ما از هر فرصتی برای ابراز نارضایتی ومبارزه برای تغییر شرایط موجود استفاده می کنند.
در اینجا به شرایط پس از انتخابات متقلبانه سال ۲۰۰۹ اشاره کنم که به دلیل عدم توجه رهبران جنبش سبز به خواسته های برحق اقلییتهای ملی شاهد بی تفاوتی و عدم مشارکت مردم عرب اهواز در این اعتراضات بودیم.
المجله: در خصوص تغییر دموگرافی مردم منطقه سخنان بسیاری گفته شده واقعیت این امر چیست؟
سیاست تغییر دموگرافی در مناطق عرب نشین از بدو تسلط حکومت مرکزی و بلافاصله پس از سقوط شیخ خزعل اغاز گردید.این امر از طریق تبعید و مهاجرت اجباری عرب ها پس از مصادره املاک و خصوصا اراضی زراعی انها و
اسکان غیربومیان در شهرک های جدید الاحداث در منطقه صورت می پذیرد. پس از انقلاب ۱٣۵۷ امیدوار بودیم با تغییر
مثبت در اوضاع در مناطق عرب نشین روبرو شویم لیکن و حتی در مقایسه با سایر مناطق شاهد امار روز افزون فقر،
بیکاری و بیسوادی در میان عرب ها هستیم. با در نظر گرفتن مهاجرت سایرین به اهواز واقعیت سیاست پاکسازی نژادی و تغییر دموگرافی اشکار می گردد.
المجله: نظر شما در مورد اجرای مواد مربوط به حقوق اقلیت ها در قانون اساسی ایران چیست؟ ایا اجرای این مواد
می تواند نقطه عطفی در بدست اوردن حقوق اقلیت ها باشد؟
اجرای مواد ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی در مورد حقوق اقلیت ها می تواند نقطه شروع و اقدامی مثبت در جهت شناسایی و اعتراف به حقوق اقلیتها و اقوام باشد. اما تجارب سی سال اخیر نشان داد که رژیم های حاکم بر ایران و از بدو سلطنت رضا شاه پهلوی و پس از ان حکومت فرزندش محمدرضا و در ادامه این مسیر حکومت جمهوری اسلامی همگی بر ادامه تسلط یک قوم و ستیز با سایر اقوام اتفاق نظر دارند. به نظر ما تنها یک نظام فدرالی غیرمتمرکز که در برپایی ان همه اقلیت ها مشارکت داشته باشند، می تواند ضامن دستیابی حقوق کلیه احاد این سرزمین باشد. حقوقی که با تدوین قانون اساسی جدید برای همگان تضمین شود.
المجله: نحوه برخورد نظام اسلامی ایران را با اقلیتهای قومی چگونه ارزیابی می کنبد؟ ایا تفاوتی با نحوه برخورد نظام پادشاهی سابق دارد؟
انقلاب بهمن ۱٣۵۷ با حضور تمامی اقشار مردم و با مشارکت کلیه اقلیت های مذهبی و قومی اعم از ترکها، کردها، بلوچها، ترکمنها و عربها صورت گرفت. تمامی مردم ایران با هدف دستیابی به ازادی و حقوق دموکراتیک از دست رفته علیه نظام پادشاهی قیام نموده و پس از ان با شرکت در رفراندوم جمهوری اسلامی نظام جدید را تثبیت کردند. اما حاکمان جدید پاسخ مطالبات و خواسته های مردم را با خشونت و گلوله دادند. نظام جدید با پوشش اسلامی سیاست سرکوب و قلع و قمع اقلیتهای قومی و مذهبی را از طریق بازداشت، شکنجه و اعدامهای بدون محاکمه به پیش برد. اقلیت های قومی در نظام جدید مانند گذشته با ستم ملی، مهاجرت اجباری، تبعیض و نابودی هویت فرهنگی و زبانی روبرو گشتند. اقلیت های قومی از اداره امور منطق خود محروم و به مانند نظام سابق شهروندانی درجه ۲ محسوب شدند و تحت سیاست های غیرانسانی "اسیمیلاسیون" و "فارسیزاسیون "قرار گرفتند. لازم به توضیح است که سیاست سرکوب و سلب ازادی های شخصی و اجتماعی و نداشتن ازادی بیان و تظاهرات توسط رژیم اسلامی و خصوصا در حال حاضر توسط دولت احمدی نژاد علیه فارسها نیز اعمال می شود. اما به کارگیری این سیاستها علیه اقلیتهای قومی به شدت و بصورت مضاعف از طریق اعدامهای بدون محاکمه، اتهام محاربه با خدا و فساد در روی زمین صورت گرفته و غالبا با مجازات مرگ توام می گردد. علیرغم برابری حقوق شهروندی پیش بینی شده در مواد ۱۲ و ۱٣ و ۱۵و ۱۹ و ۲۰ قانون اساسی، فعالان قومی برای فعالیتهای مدنی و سیاسی برای پاسداشت حقوق فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی با اتهاماتی مانند شرارت، مواجه و به مجازات مرگ محکوم می شوند.
المجله: چه برنامه ای برای رویارویی با سیاست "فارسیزاسیون جغرافیایی" در پیش دارید؟
حزب ما برای مبارزه با سیاستهای نظام حاکم تلاشی مستمر برای انتشار اگاهی در میان توده ها بکار برده است. در این راه شش سال پیش اقدام به راه اندازی تلویزیون "الاهواز" نمودیم. این تلویزیون با امکانات محدود به پخش برنامه های خبری، فرهنگی و سیاسی به زبانهای عربی و فارسی مبادرت ورزید. متاسفانه تلویزیون"الاهواز"به دلیل مشکلات مالی تعطیل گردید. در زمان تصدی خاتمی بر ریاست جمهوری فعالیتهای فرهنگی ازاد گردید. "حزب الوفاق" در این دوره زمانی که می توان ان را "دوره طلایی" فعالیتهای فرهنگی بنامیم، تلاش فراوانی از خود نشان داد. اما پس از ان و در دوره جدید ریاست جمهوری احمدی نژاد فعالیتهای فرهنگی به شکل فاجعه امیزی تعطیل گردید به گونه ای که تنها کتابفروشی فروشنده کتابهای عربی در اهواز تعطیل گردید. اکنون و با همکاری سازمانهای عضو "کنگره ملیتهای فدرال" در صدد تهیه برنامه هایی تلویزیونی برای اقلیتهای غیرفارس هستیم. ما به نوبه خود قرار است برنامه هایی به زبان عربی تهیه و برای ارتباط هرچه بیشتر با مردم اهواز، پخش نماییم.
المجله: با توجه به اینکه شما یکی از اعضای "کنگره ملیتهای ایران فدرال" هستید لطفا در مورد اخرین اقدامات این کنگره توضیح دهید؟
از بدو تشکیل کنگره، سازمانهای عضو، سعی در توسعه فعالیتهای خود برای مشارکت بخش وسیعی از نیروهای
اپوزسیون اعم شخصیت های مستقل فارس و سازمانهای سراسری در مبارزه علیه رژیم ولایت فقیه و رهایی از ان و ایجاد الترناتیو برای نظام فعلی نمودند. کنگره جلسات بحث و گفتگوی متعددی با اپوزسیون فارس برگذار کرد. کنفرانس های برگذار شده در رم و پاریس از جمله مهمترین تلاشهای صورت گرفته در این زمینه بوده اند. هیئت نمایندگی کنگره در ۲۲ مارس ۲۰۱۱ در مقر سازمان ملل در ژنو شرکت کرد. اعضا کنگره در تشکلی بنام "شبکه جهانی سکولارهای سبز برای ازادی و دموکراسی"شرکت دارند. این ائتلاف پس از انتخابات متقلبانه منتهی به ریاست احمدی نژاد و با شرکت تعدادی از شخصیت ها و نمایندگان احزاب اپوزسیون تشکیل گردد و قرار است اجلاسی در تورنتو کانادا برگزار نماید.
کنگره ملیتها برنامه کوتاه مدتی نیز برای پیشبرد اهداف خود دارد.
المجله: احزابی در اپوزسیون با فدرالیسم و خودمختاری مخالف هستند. به نظر شما تحقق این مهم چه رابطه ای با منافع بین المللی دارد؟
احزاب و سازمانهای سیاسی هوادار نظامهای متمرکز گذشته و نظام فعلی با هر گونه تغییر در سیستم استبدادی و غیرعادلانه کنونی که براساس قومیت واحد (فارس) استوار گردیده مخالف هستند. این احزاب عمدتا دست راستی و دارای تمایلات نژادپرستانه سعی دارند افکار عمومی مردم ایران را متقاعد نمایند که "کنگره ملیتهای فدرال ایران" راه را برای تجزیه و تقسیم ایران هموار می کند. در حالیکه فدرالیسم بر اساس اتحاد داوطلبانه ملیتهای ایران و برای حفظ این وحدت پیشنهاد می شود. سازمانها و احزاب تشکیل دهنده کنگره ملیتهای فدرال با استفاده از تجارب تاریخی و براساس کنوانسیون ها و قراردادهای بین المللی مربوط به حقوق بشر، دموکراسی و حقوق شهروندی برنامه های خویش را به پیش می برد.
از انجاییکه این برنامه ها به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران اسیب نمی رساند با منافع بین المللی نیز تضاد ندارد.
المجله: سازمانهای بین المللی و خصوصا پس از اعمال تحریمهای اخیر علیه ٣۲ تن از شخصیتهای ایرانی توسط اتحادیه اروپا، اقدام به گشایش پرونده نقض جقوق بشر در این کشور نموده اند. ارزیابی شما از وضعیت حقوق بشر در اهواز و در مورد اقلیتهای قومی در ایران چیست؟
برای پاسخ به این سوال اجازه می خواهم فرازهایی از بیانیه مشترک اتحادیه جهانی ( LDDHI) و جمعیت جهانی دفاع از حقوق بشر در ایران ((FIDH را که در تاریخ ٣۰ فروردین ۱٣۹۰صادر گردید،نقل نمایم: "عرب ها به مانند سایر اقلیت های قومی در ایران از یادگیری به زبان مادری محروم و میانگین بیکاری در میان انان از حد متوسط ان در سایر مناطق بالاتر است." فرستاده ویژه بخش "اسکان مناسب" سازمان ملل در بازدید از اقلیم اهواز (خوزستان) ضمن محکوم نمودن مصادره و غصب زمینهای مردم عرب استان از فقر شدید و عدم دسترسی به مسکن مناسب، بهداشت و سایر نیازهای انسانی و عدم پیشرفت اقتصادی عرب ها گزارش داد. اقای عبدالکریم لاهیجی، نایب رئیس اتحادیه بین المللی جمعیت های حقوق بشر جهانی و رئیس جمعیت دفاع از حقوق بشر در ایران در خصوص بازداشتهای اخیر در مصاحبه ای اعلام کرد:
مسئولین حکومت باید فورا بازداشت شدگان را ازاد و مسببین کشتار تظاهر کنندگان شناسایی و محاکمه گردند. این نخستین بار نیست که رژیم حاکم بر ایران شرکت کنندگان در تظاهرات مسالمت امیز را سرکوب و کشتار میکند. از بدو به قدرت رسیدن این نظام اقلیتهای قومی اعم از کرد و اذری و بلوچ و ترکمن و عرب پیوسته در معرض سرکوب و قلع و قمع بوده اند. ما مطمئن هستیم فرستاده ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در گزارش خود بخش مهمی را به شرایط سخت و غیرقابل باور اقلیتهای قومی در ایران اختصاص خواهد داد.
منبع:سایت "المجله"
ترجمه:کوثر ال علی محمره
|