گفتگو با شهلا بهاردوست - بخش سوم
روایت محمد تقی سید احمدی از «سازمان چریک های فدایی خلق ایران»
•
مشهور است، پویان به همراه رفیقش رحمتالله پیرونذیری، هنگامی که در سوم خرداد سال ۵۰ توسط نیروهای ساواک و شهربانی محاصره شدند، بعد از ساعتها نبرد طی حماسه ای که آفریدند برای آن که به دست نیروهای ساواک اسیر نشوند، با شعارهای "پیروز باد انقلاب" و "زنده باد کمونیسم" به زندگی خود پایان دادند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۷ خرداد ۱٣۹۰ -
۲٨ می ۲۰۱۱
در این بخش از گفتگو، آقای سید احمدی به بیان خاطراتش از امیرپرویز پویان ادامه می دهد، او تعرف می کند که چگونه هسته های مختلف چریک ها با هم در ارتباط قرار می گرفتند و نیز این که خود چگونه به تهران برای ادامه ی فعالیت های منسجم تر سیاسی گسیل شد. فراز بعد مربوط به دستگیری های پس از واقعه ی سیاهکل از جمله قتل امیرپرویز پویان و رفقای دیگر در سوم خرداد 1350 است.
سید احمدی بر این باور است که فعالیت های پویان در گروه که اغلب نیز مخفیانه صورت میگرفت، بیشتر مشتمل بر ترجمه متون مارکسیستی و نوشتن مقالاتی در زمینه شناخت جامعه ایران بوده است. در این راستا راوی نقدی را نیز متوجه پویان می کند و آن این که به عقیده او، در این دوره، پویان و سایر رفقایش، بدون این که شرایط عینی ویژه ی جامعه ایران را «به درستی» تحلیل کرده باشند، معتقد به تشکیل حزب پرولتاریا بر طبق فرمول های تئوریک مبتنی بر تجربههای انقلابی پیشین بودند. ولی با برخوردی صادقانه و با تحلیل عینی از شرایط جامعه ی ایران در می یابند که اوضاع خاص ایران در رابطه با گسترش سلطه امپریالیستی، پروسه نوینی را برای تشکیل حزب طلب میکند. به این ترتیب معتقد شدند که تنها با اتخاذ خط مشی مبارزه مسلحانه و با تشکیل هستههای سیاسی- نظامی است که میتوانند عناصر نطفهای حزب پرولتاریا را عملاً تشکیل دهند.
امیر پرویز پویان از سال ۴۹ به صورت یک انقلابی حرفهای در صف مقدم پیشاهنگان فدائی خلق قرار گرفت و برخورد صادقانه و فعالش با مسائل جنبش، تعهد انقلابی رفقایش را فزونی میبخشید. باید گفت که علیرغم حیات کوتاهش در گروه فعالیتی چشمگیر داشت و در تدارک، طرح و شرکت در عملیات نظامی، جمعبندی سیاسی این عملیات و سازماندهی تیم های سیاسی- نظامی نقشی فعال ایفا میکرد. مشهور است، او به همراه رفیقش رحمتالله پیرونذیری، هنگامی که در سوم خرداد سال ۵۰ توسط نیروهای ساواک و شهربانی محاصره شدند، بعد از ساعتها نبرد طی حماسه ای که آفریدند برای آن که به دست نیروهای ساواک اسیر نشوند، با شعارهای "پیروز باد انقلاب" و "زنده باد کمونیسم" به زندگی خود پایان دادند .
در قسمتی دیگر، سید احمدی تحولات سالهای ۵۷ - ۱۳۴۹ را به دو مرحله تقسیم می نماید:
مرحله اول، بین سالهای ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۴ که حمید اشرف هنوز زنده بود و به طور مشخص تزهای پویان و احمد زاده خط مشی رسمی سازمان تلقی میشد. این مرحله دو ویژگی داشت. نخست، عمدتا با عملیات نظامی ای شناخته میشد که طرح ریزی آن را سازمانی بر عهده داشت که در این خصوص طبعا کم تجربه بود. به گونهای که چریک ها، بسیاری از اعضای قابل و از خود گذشته خود را از دست دادند. دوم، گسترش سازمان بود، فرایندی که با جذب اعضای جدید و وحدت با گروههای مسلح کوچک تر فراهم آمد.
به طور کلی در این مرحله، از آنجا که برداشت فداییان از مبارزه مسلحانه بر پایه تحلیل تعارض قرار داشت، به تبلیغات سیاسی چندان توجه نمیشد. عملیات مسلحانه فداییان برای آنها بسیار دشوار بود. در واقع نوعی جنگ روانی بین ساواک و فداییان وجود داشت که به موجب آن هر حملهای از یک طرف، با حمله طرف مقابل پاسخ داده میشد.
مرحله دوم بین سالهای ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷است که در این مرحله چندین ضربه شدید به فداییان وارد آمد. در فروردین ۱۳۵۴، جزنی به همراه شش تن از اعضای اصلی گروه موسوم به جزنی – ضیاء ظریفی (و نیز دو عضو سازمان مجاهدین خلق) در تپه های مشرف به زندان اوین تیرباران شدند. همچنین به دنبال یک رشته ضربههای پی در پی، در تیر ۱۳۵۵ حمید اشرف و نه تن دیگر از رهبران و اعضای فداییان در نبردی طولانی با پلیس در تهران کشته شدند...
توجّه شما را به این مصاحبه جلب می نمایم .
شهلا بهار دوست
مای 2011
هامبورگ - آلمان
Shahla.bahardoost@googlemail.com
مجموعا 27 کلیپ برای یوتیوب آماده شده است که بترتیب انتشار عمومی می یابد.
بخش دوازدهم
www.youtube.com
بخش سیزدهم
www.youtube.com
بخش چهاردهم
www.youtube.com
بخش پانزدهم
www.youtube.com
بخش شانزدهم
www.youtube.com
بخش هفدهم
www.youtube.com
بخش هیجدهم
www.youtube.com
بخش نوزدهم
www.youtube.com
|