به بهانه شنیدن سرود ویژه جام جهانی فوتبال
یک مو فاصله تا فاشیسم
باربد کیوان
•
حالا صدای عصار است و سرودی حماسی. این دیگر شوخی بردار نیست. سرود از حکم اهورا به اهریمنان می گوید که پارسیان تا ابد قهرمانند! از این جور وعده های الهی به یک قوم و ملت برای برتری ابدی بر اقوام و ملل دیگر را در طول تاریخ بارها دیده ایم و طعم تلخ نتایجش را هم چشیده ایم... و چنین است که عصار ادامه می دهد: "خوابند رقیبانت! خاکند حریفانت!" و بی توجه به اوضاع دنیا رجز می خواند که هیچکس غیر از ما هشیار نیست!
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱ تير ۱٣٨۵ -
۲۲ ژوئن ۲۰۰۶
تب جام جهانی بالاست. صدا و سیما هر روز در چند نوبت، سرود ویژه جام جهانی را پخش می کند. صدای علیرضا عصار است و ملودی شهداد روحانی و کلام شاهکار بینش پژوه. سرود با دکلمه آغاز می شود. منظومه وار با وزن و آهنگ شاهنامه. بخش دوم که آهنگین است، شعر رنگ و بوی عرفانی و حافظ دارد. پیش از این، شاهکار بینش پژوه، کلام ترانه ویژه آرش و دی جی الیگیتر برای جام جهانی را هم سروده بود. همان که می گوید: "حالشون رو ما می گیریم!" در آن ترانه هم صحبت از برتری ایرانی ها بود و کرکری خواندن ها برای حریفان. ولی شاید ریتم شاد و صدا و چهره آرش، همین مضمون برتری جویانه را تلطیف می کرد و بی آزار نشان می داد. ولی حالا صدای عصار است و سرودی حماسی. این دیگر شوخی بردار نیست. سرود از حکم اهورا به اهریمنان می گوید که پارسیان تا ابد قهرمانند! از این جور وعده های الهی به یک قوم و ملت برای برتری ابدی بر اقوام و ملل دیگر را در طول تاریخ بارها دیده ایم و طعم تلخ نتایجش را هم چشیده ایم. صهیونیسم، همین نوع "وعده های الهی" به قوم یهود به عنوان قوم برگزیده را دستاویز سرکوب و ستم خونین بر ملت فلسطین قرار داد. نازیسم از همین بینش پیروی می کرد که هنوز هم در مصرع "آلمان بالاتر از همه" در سرود ملی آلمان جلوه گر است. آمریکا نیز همین ادعا را دارد و برتری جویی خود بر دنیا را به خواسته خدای ناموجود مربوط می کند. ولی هرکس مدعی چنین مزخرفاتی است باید همزمان بقیه را تحقیر و خوار کند تا توجیهی برای ممتاز بودن خود بیابد. و چنین است که عصار ادامه می دهد: "خوابند رقیبانت! خاکند حریفانت!" و بی توجه به اوضاع دنیا رجز می خواند که هیچکس غیر از ما هشیار نیست! این جور حرفها حتی در قالب یک سرود، فقط مویی تا فاشیسم فاصله دارد. ولی مساله به یک سرود محدود نمی شود. از همین مساله به ظاهر ساده و گذرا می خواهیم نقبی بزنیم به مسائل بزرگتری که ورزش و مشخصا فوتبال درگیر آن است.
این روزها زیاد می شنویم که فوتبال از سیاست جدا نیست. حتی مقامات حکومتی اینجا و آنجا به روشنی اعلام می کنند که هدفشان از تبلیغ گسترده فوتبال در رسانه ها، استفاده از آن به عنوان یکی از راه های "مدیریت بحران" و کنترل جوانان است. می گویند که امروزه در همه کشورها این هدف در دستور کار دولت ها قرار دارد و ما هم باید چنین کنیم. این چیزی است که حاکمان می خواهند ولی اوضاع همیشه آنطور که آنان می خواهند جلو نمی رود. دقیقا به این دلیل که فوتبال از سیاست جدا نیست! یعنی تحت تاثیر وقایع و تحولات و فضای سیاسی کشور و حتی اوضاع دنیا قرار دارد. بنابراین گاه پیش می آید که پیوند و تجمع گسترده علاقمندان به فوتبال بعد از پیروزی ها یا شکست ها تحت تاثیر یک فضای انفجاری سیاسی، درست برخلاف خواسته حاکمان، به یک بحران ملی تبدیل می شود. این احتمالی است که نه فقط در ایران بلکه در کشورهایی با شرایط سیاسی مشابه ایران، در جریان مسابقات جام جهانی می تواند پیش بیاید.
ولی علاوه بر سیاست، فوتبال از ایدئولوژی هم جدا نیست. دیدگاه ها و جهت گیری های کلی تر نسبت به دنیا و جامعه و انسان، به شکل جهانبینی و ایدئولوژی، بر ذهن همه افراد سایه افکنده است حتی اگر خود از این مساله آگاه نباشند یا قبول نداشته باشند. نگاهی به طور کلی به ورزش، و بالاخص به فوتبال می شود نیز خواه ناخواه نشان از ایدئولوژی های معین دارد. به یک دوره مسابقات ورزشی، مثلا همین جام جهانی فوتبال که صحنه رقابت تیم های ملی کشورهای مختلف برای کسب عنوان قهرمانی است اساسا دو جور می شود نگاه کرد. یا اینجا را صحنه ای برای اثبات برتری ملت خود بر ملل دیگر می بینیم و در پس عبور از سد مدافعان حریف و گشودن دروازه می خواهیم سبقت جستن از ملتی دیگر، ذلیل دیدن حریف، و هوشمندی و قدرت ذاتی خود را جستجو کنیم. یا اینکه در پی هدفی کاملا متفاوت هستیم. یعنی مناسبت های ورزشی را به فرصتی برای دوستی و همبستگی و شادی انسانهای سراسر زمین تبدیل می کنیم. از شعار "اول دوستی، دوم رقابت" پیروی می کنیم. و در به کارگیری توانایی ها و خلاقیت های فردی، و تلاش متحدانه تیمی در اجرای تاکتیک های متنوع و متغیر برای تحقق یک استراتژی واحد، درس های ماندگار بزرگتری را فرامی گیریم. فوتبالی که بر پایه دامن زدن به روحیه گلادیاتوری در میان بازیکنان باشد، از قوانین بیزنس و بازار سرمایه داری پیروی کند و هدف از آن کنترل بحران سیاسی و مهار کردن مردم به ویژه نسل جوان باشد بدون شک از جهانبینی و ایدئولوژی اول پیروی می کند. ولی فوتبال آلترناتیو هم امکانپذیر است. در قرن بیستم، در کشورهایی که انقلاب تحت رهبری طبقه کارگر انجام گرفت، چنین دیدگاهی از ور ز ش تبلیغ می شد و شعار "اول دوستی، بعد رقابت" بر فضای استادیوم هایشان حاکم بود. ورزشکاران این کشورها تا مدتها، یعنی تا قبل از اینکه روحیات و روابط کهنه سرمایه داری دوباره سربلند کند، قدرتمند و سرانجام حاکم شود، جهانبینی نوینی را به دنیا عرضه می کردند. آنان در میدان مسابقه به تشویق تلاش و هنرنمایی ورزشکاران رقیب خود می پرداختند. از خشونت و لطمه زدن عمدی به حریفان تحت هر شرایطی پرهیز می کردند. شاید کمتر کسی بداند که آنچه امروز در خیلی از میادین ورزشی به چشم می خورد، یعنی کف زدن ورزشکار برای تماشاگر، ابتکار عمل ور ز شکاران و هنرمندان چینی در دوران سوسیالیستی بود که رفته رفته در همه کشورها باب شد. تا قبل از آن، شکل رابطه ورزشکار و هنرمند با مردم کاملا یک طرفه بود. آنکه در میدان و یا روی صحنه بود جایگاهی ویژه داشت و خدایی می کرد و کار تماشاگران هم سپاس و سنایش از آنان بود. ورژش حرفه ای سراسر دنیا از این مضمون و محتوا آزاد نشد ولی به هر حال در شکل، تغییراتی صورت گرفت.
حالا با این بحث، اگر بخواهیم ببینیم فوتبال ملی ایران از کدام ایدئولوژی و جهانبینی پیروی می کند احتیاج نیست خیلی به مغز خود فشار بیاوریم. ایدئولوژی حاکم بر جامعه که شب و روز از طریق رسانه های گوناگون در بین مردم تبلیغ می شود بر فوتبال ملی ما هم حاکم است. روحیه رئیس و مرئوسی، فشارهای مستبدانه و اطاعت کورکورانه، خود را از همه برتر دانستن، تحقیر ملل دیگر، و اعتقاد متافیزیکی به دعا و قسمت و حکمت الهی در تعیین پیروزی و یا شکست، مشخصه ایدئولوژی حاکم بر این فوتبال است. اینکه در دنیای واقعی، بالاخره مسائل فوتبال هم با تکیه به عوامل واقعی و علم روز به پیش می رود یک چیز است، و تاثیرات ایدئولوژی حاکم بر این ورزش چیز دیگر. این واقعیت را هم باید دید که همین ایدئولوژی، از کانال فوتبال بر ذهن مردم اثر می گذارد. به سرود ویژه جام جهانی نیز باید از این زاویه نگاه کرد.
منبع: نشریه دانشجوئی بذر شماره ۱۱
|