یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

عدم انحراف از مسیر انحراف! - دکتر کاوه احمدی علی آبادی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱٣ خرداد ۱٣۹۰ -  ٣ ژوئن ۲۰۱۱


«اینان کسانی هستند که گمراهی را به بهای راهیابی خریدند، ولی سودای آنان سودی نکرد، و راهیاب نشدند. داستان ایشان همچون داستان کسانی است که آتشی افروختند، و چون پیرامون شان را روشن کرد، خداوند نورشان را خاموش کرد، و آْنان را در تاریکی ای که نمی بینند، رهایشان ساخت». سوره بقره، آیات ۱۶-۱۷. تشبیهی که قرآن به کار می برد، آنقدر زیبا، دقیق و پرمعناست که پس از درک آن، هم چیزی در درونم را بر می انگیزد و به وجد می آیم و همزمان دچار وحشت می شوم! کسی که آتشی روشن می کند، وقتی نورش از او گرفته شود، حتی آن اندک بینایی در تاریکی را نیز که بدون نور می توان دید، از دست می دهد، از این روی نابیناتر می شود. و آیا توصیفی زیباتر از این برای کسانی که با توسل به کتاب خدا و دین خدا، ظالم تر، نادان تر و متعصب تر و جانی تر می شوند، وجود دارد! کسانی که راه تحجر، جهالت و جنایت را بر می گزینند (گمراهی را به بهای راهیابی خریدند) و چون پس از آن آتش شان را خداوند خاموش می کند (چون راه وجدان و دل شان را بستند)، آن گاه کاملاً نابینا شدند (چون به سبب تکیه بر متشابهات کتب مقدس، وجدان خود را نیز نادیده گرفته و دلرحمی را از خود باز ستانده اند)، پس با هر قدم گمراه تر می شوند. تبارک الله احسن الخالقین.
داستان شما دقیقاً داستان چنین اشخاصی است؛ کسانی که در مسیر انحراف هستند، اما بانگ بر می آورند که اجازه ذره ای انحراف را نمی دهند!؟ وقتی در مسیر انحرافی اید، اگر اندک نوری را نداشته باشید، انحراف تان را تصحیح می کنید. اما وقتی همان اندک نور را نیز از خود سلب کردید، دیگر حتی توان درک انحراف نیز از شما سلب شده، پس با هر قدم منحرف تر خواهید شد. چنین کسی بی شک جنایت می کند، عین اسلام می داند، تجاوز می کند، به نفع مصالح نظام می داند و به هر شیادی و وقاحتی که جنایتکاران تاریخ را بدان ها متهم می کند، روی می آورد و پیشاپیش مرتکب می شود و مدعی نیز هست که ذره ای انحراف را بر نمی تابد. تو گویی که دروغ هر چه بزرگتر باشد، باورش توسط دیگران سهل تر است! برای چنین افرادی می بایست بخندیم یا گریه کنیم؟!
انحراف تان از زمانی رخ داد، که شریعت اسلام را با دین اسلام جایگزین کردید. به راه ناحق زمانی رفتید که جهاد ابتدایی را وارد اسلام کردید. در راه غلطی بودید زمانی که عملاً "در دین اجباری نیست" را به "در دین اجباری هست" بدل کردید. نابینایی تان وقتی بود که فطرت الهی را به نام کتاب خدا نادیده گرفتید و کتاب خدا را نیز با فتواهای خود زیر پا گذاشتید و تصور کردید که این شما هستید که حرام و حلال و حدود دینی را تعیین می کنید و عملاً پایان نزول قرآن را با احکام فقهی باطل کردید. گمراهی تان آن گاه بود که ولایت را که تنها رابطه محق حکومتی است، به جبر و طاغوت بدل ساختید و همان وقتی که حکومت را با امامت عوضی گرفتید. یکی از بزرگترین اشتباهات تان آن بود که تصور کردید، قدرت مشروعیت می آورد و تا کسی را در تاریخ انقلاب حذف کردید، اما چون بر مسند قدرت ماندید، آنان باطل بودند و شما محق بودید. درست همان وقت که تصور کردید دین را با شمشیر و انقلاب را با اسلحه می توان صادر کرد. گمراهی تان زمانی بود که چند متر پارچه را که روی سرتان پیچیدید، فریب تان داد و چاپلوسان و قدرت طلبان جنایتکار را در دور و بر خود پر کردید و در این با هم فریبی شریک یکدیگر شدید. و وقتی جنایت و ظلم کردید، به جای بازنگری در رفتارتان، یک کتل گذاشتید و یکنفر را روی آن نشاندید و دورش نشستید تا جنایت ها و وقاحت هایتان را جلوی چشمانتان زیبا جلوه دهد و توجیه شرعی و فقهی نماید! آن گاه که تقیه را با شیادی و مکر با دشمنان را به مکر با خداوند و مردم بدل ساختید و بت های بزرگتری را جایگزین بت های کوچکتر ساختید. حتی معنای انتظار آن منجی را که مدعی هستید، قرن ها بدنبال اویید، نفهمیدید که اگر به راه راست بودید، نیازی به منجی نداشتید و مفهوم منجی موقعی معنادار خواهد بود، که دینی که اینک وجود دارد، آن چنان با حقیقت خود فاصله گرفته که به ضد خود بدل شده است و دینداران، همان ظالمان و جانیان اند و منجی می آید و درست خلاف جریان باد، مسیر را به شما نشان می دهد و گرنه نیاز به منجی بی معنی است؛ همچنان که پیامبر جدید نیز همواره زمانی می آمده که دین و دینداران گذشته منحرف و به ضد خود بدل شده بودند. البته آنچه می کنید، داستانی تکراری در تاریخ است و همواره کسانی که خود را منتظران پیامبران و منجیان می شمردند، نخستین کسانی بودند که مقابلشان می ایستادند، چون رفتار و شخصیت شان بر اثر عمل بر مسیر ظلم و جنایت دینی چنان آلوده شده بود، اگر می خواستند به راه راست برگردند، می بایست چنان متحول شوند که انگار انسانی جدید متولد شده است و این کار هر کسی نیست و حرهای زمانه را طلب می کند؛ برخی از همان ها که اینک به بند می کشید، می کُشید و قربانی می کنید و پیروان حقیقی منجی آنان اند...

دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئیت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری
عضو جامعه شناسان بدون مرز


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست