گزارش تظاهرات در پاریس برای اعتراض به قتل هاله سحابی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱٨ خرداد ۱٣۹۰ -
٨ ژوئن ۲۰۱۱
کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی – پاریس: خبر کوتاه بود و مثل صاعقه فرود آمد : هاله سحابی را کشتند. باورمان نمی شد. نمی خواستیم باور کنیم. نمی توانستیم باور کنیم.
اما پس از شوکِ گیج کننده اولیه، این واقعیت دردناک برای پذیراندن خود، زنجیره دراز جنایت های جمهوری اسلامی را مانند کابوسی هولناک از برابر چشمانمان گذراند.
باورمان نمی شد پیکرهای شکنجه شده و چهره برای همیشه خاموش توماج، مختوم، واحدی و جرجانی که در زیر پلی در خارج شهر پیدا شدند؛
باورمان نمی شد کشتار زن و مرد، بزرگ و کوچک در قارنا و دیگر نقاط کردستان؛
باورمان نمی شد صدای تیرهای خلاص روزانه را در سالهای سیاه شصت و بعد خبری کوتاه که امروز ٨۶ نفر خرابکار اعدام شدند، امروز ۱۲٣ نفر محارب اعدام شدند، امروز ۱۶۷ نفر منافق اعدام شدند و ...؛
باورمان نمی شد هزار هزار اعدام در آن تابستان شوم و گورهای دسته جمعی و خانواده های داغدار در حسرت اشک ریختن برای عزیزان جان باخته شان؛
باورمان نمی شد پیکر سلاخی شده حمید حاجی زاده، کارون ۹ ساله، پروانه و داریوش فروهر، پیکرهای بی جان محمد مختاری و جعفر پوینده و ...؛
باورمان نمی شد پیکر دشنه آجین فریدون فرخزاد، شاپور بختیار، سروش کتیبه، عبدالرحمن برومند و ...؛
باورمان نمی شد پیکرهای سوراخ سوراخ شده قاسملو، شرفکندی، اردلان، دهکردی و ...
باورمان نمی شد در خون تپیدن ندا، سهراب، کیانوش، مینا، مصطفی، فاطمه، علیرضا و ...
باورمان نمی شد سرنوشت ترانه و امیر و محسن و محمد و کابوس کهریزک،
باورمان نمی شد رقصیدن بر فراز دار پیکر احسان، محمدعلی، فرزاد، شیرین و ... ،
و باورمان نمی شود هنوز. مگر ممکن است این همه قساوت؟ مگر ممکن است این همه جنایت؟
دریغ که این کابوس سیاه، واقعیتی تلخ است که مردم ایران از سی و دوسال پیش آن را زندگی می کنند.
می بایست باورمان می شد که هاله را کشتند. که هاله را جمهوری اسلامی کشت. و باید کاری می کردیم. به اعتراض فریاد بر می داشتیم و جهانیان را از این همه بیداد که بر مردم ما می رود باز و باز آگاه می کردیم.
پس، فردای روز قتل هاله سحابی، پنجشنبه دوم ژوئن ۲۰۱۱، ایرانیان ساکن پاریس را به تظاهرات در میدان حقوق بشر دعوت کردیم تا سخنرانانی از سه نسل، نسل عزت الله سحابی، نسل هاله سحابی و نسل فرزندان هاله از او و پدرش و هزارانِ دیگری بگویند که رویایی جز آزادی و عدالت نداشتند و پاداششان در جمهوری اسلامی تازیانه و زنجیر و مرگ بود.
میهن جزنی، هوشنگ کشاورز صدر، کریم لاهیجی، شهلا شفیق، علی اکبر موسوی خوئینی، مرتضی کاضمیان، سوده راد و آیدا قجر برایمان از هاله سحابی و دیگر فرزندان مردم ایران، از دل به دریا افکنان، از به پای دارنده آتش ها، از آنانی که در برابر تندر می ایستند و خانه را روشن می کنند، سخن گفتند.
در دل همه مان این باور و امید بود که به پایان شب سیاه استبداد مذهبی بر کشورمان نزدیک می شویم.
|