یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱٨ خرداد ۱٣۹۰ -  ٨ ژوئن ۲۰۱۱


 «فکری برای رماتیسم!»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در آن می‌خوانید؛فرماندار یکی از شهرها- یک شهر فرضی- در اولین روزهای بعد از انتصاب، مردم شهر را فراخواند تا در جمع آنها برنامه کاری خود را تشریح کند و درباره اقداماتی که قصد انجام آن را دارد، توضیح بدهد، مردم که از گوشه و کنار شهر گرد آمدند، آقای فرماندار پشت تریبون رفت و سخن آغاز کرد... «به شما اطمینان می دهم که تمام توان خود را برای مبارزه با مارکسیسم و امپریالیسم به کار بگیرم، سوسیالیسم که حرفش را نزنید، پلورالیسم قابل قبول نیست، به شدت با فمینیسم مقابله می کنم، از مبارزه با ناسیونالیسم یک قدم کوتاه نمی آیم و...» در این هنگام پیرزنی از میان جمعیت برخاست و خطاب به آقای فرماندار گفت؛ مادر جان! من که از این «ایسم، میسم»هایی که فرمودید چیزی سر در نمی آورم ولی کاش برای «رماتیسم» من هم یک فکری می کردید و برنامه ای داشتید!
علاوه بر آمار و ارقام مستندی که تاکنون ارائه شده، فقط نیم نگاهی به اقدامات دولت احمدی نژاد طی نزدیک به ۶ سال گذشته و مقایسه آن با اقدامات مشابه دولت های قبلی، برای هیچیک از ناظران واقع بین و باانصاف کمترین تردیدی باقی نمی گذارد که دولت های نهم و دهم در عرصه های اقتصادی، عمرانی، رفاهی، فقرزدایی، علمی، تکنولوژیک، مردم گرایی و تقریبا تمامی عرصه ها، موفقیت های چشمگیر فراوان و در برخی از موارد، کم نظیر و بی نظیر داشته است، از سوی دیگر، مردم این مرز و بوم نیز تلاش شبانه روزی و خدمات گسترده دولت و دولتمردان را قدر دانسته و در صف دولت های پیشین، بر «صدر» نشانده اند، تا آنجا که مردم دوستی و خدمت محوری دولت آقای احمدی نژاد به اصلی ترین شاخصه دولت ایشان تبدیل شده است.
این روزها اما، در بستر رسیدگی به برخی از امور جاری کشور و مسیر خدمت رسانی دولت که اصلی ترین شاخصه آن و بااهمیت ترین انتظار مردم از دولتمردان است، نشانه هایی - هرچند اندک و کمرنگ- از کندی به چشم می خورد و کم توجهی بخش هایی از دو قوه قضائیه و مقننه که با مشغول شدن آنها به مسائل نه چندان اصلی نیز همراه است بر نگرانی مورد اشاره می افزاید. به عنوان مثال- و فقط به عنوان مثال- می توان از اجرای موفق و هوشمندانه طرح هدفمندی یارانه ها یاد کرد. طرحی که اجرای آن، خواسته و آرزوی دستکم بیست و چند ساله نظام بود و دولت های قبلی، اگرچه خواستار آن بودند و بر ضرورت انجام این طرح تاکید می ورزیدند ولی به هر علت- از جمله کمبود جرأت و جسارت- از اجرای آن طفره رفتند. این طرح در دولت آقای احمدی نژاد با شجاعت آمیخته به هوشمندی و همکاری سایر قوا، مخصوصا مجلس شورای اسلامی به میدان اجرا وارد شد و از همراهی آگاهانه و درخور تقدیر مردم نیز برخوردار بوده و هست. اجرای این طرح برخلاف آنچه دشمنان بیرونی انتظار می کشیدند و برخی از سیاست بازان ورشکسته تبلیغ می کردند، با موفقیت چشمگیری روبرو بوده است تا آنجا که درخواست شماری از دیگر کشورها برای الگوبرداری از آن را در پی داشته و دارد.
و اما، طرح هدفمندی یارانه ها ضمن آن که یارانه ها را به هدف اصلی آن و در مسیر حمایت از اقشار محروم و مستضعف جامعه هدایت می کند- که کرده است- و مانع از توزیع بی حساب و کتاب آن می شود- که شده است- «واقعی شدن» قیمت ها را نیز به دنبال دارد و از این روی افزایش بهای برخی از کالاها و خدمات تا مرز «واقعی» آنها قابل پیش بینی بوده است و این افزایش در مقابل پرداخت های نقدی به مردم با محاسبه نفرات خانوارها منطقی و معقول بوده و هست. ولی قرار بود با افزایش فراتر از قیمت واقعی کالا و خدمات، یعنی گرانی لجام گسیخته مقابله شود و با نظارت دقیق و پیوسته، از فشار سودجویان بر مردم، مخصوصا اقشار مستضعف و حقوق بگیران جزء جلوگیری به عمل آید، ولی متاسفانه در این زمینه ها، کم توجهی و رخوت محسوسی به چشم می خورد که مخصوصا افزایش بی رویه و لجام گسیخته قیمت برخی از کالاها و خدمات به بهانه اجرای طرح هدفمندی یارانه ها، فشار سودجویان بر اقشار مستضعف و کم درآمد جامعه را در پی داشته است و این تصور نزدیک به توهم را پدید آورده است که دولت خدمتگزار، سودجویان را به حال خود رها کرده است و مجلس شورای اسلامی و دستگاه قضایی و مراکز بازرسی و نظارتی از این عرصه غافل شده اند و در همان حال به شماری از مسائل دست چندم و غیرضروری و یا در اولویت های چندم مشغولند. نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی، شرط نامعقول و غیرقابل توجیه مدرک فوق لیسانس را برای نامزدهای نمایندگی مجلس در اولویت کاری خود قرار می دهند و این شرط را که به یک «شوخی بی مزه» شبیه است با جدیت دنبال می کنند و در کم توجهی غیرقابل توجیه شورای محترم نگهبان به تصویب می رسانند و دریغ از اختصاص بخشی از وقت و فرصت مجلس به تصویب یک طرح جدی برای نظارت قانونمند بر اموری که تخلف و سودجویی در آنها می تواند به چرخه زندگی عادی مردم آسیب برساند. اگرچه خدمات برجسته مجلس محترم قابل انکار نیست.
دستگاه محترم قضایی هر از چندگاه، همایش و سمیناری برگزار می کند و از برخورد سخت و پشیمان کننده با متخلفان و قانون شکنان سخن می گوید، اما ظاهرا سودجویان قانون شکن، این تهدیدها را خیلی جدی نمی گیرند و چه می دانیم؟ شاید حق داشته باشند و به هر علت، خود را در حاشیه امن تلقی کنند! و صد البته، تلاش و خدمات دستگاه محترم قضایی نیز بر کسی پوشیده نیست.
و اما، در این وجیزه، سخنی دلسوزانه با دولت محترم در میان است و آن، نگرانی نسبت به برخی تصمیم های احتمالا شتابزده و کم توجهی به پی آمد پاره ای از مشاوره های غیرکارشناسانه است و بیم آن که، ادامه این روند در مسیر خدمت رسانی دولت محترم خدشه ایجاد کند. نگاهی به مسائل جاری حکایت از آن دارند که جریانی در مجموعه دولت محترم، اصرار دارد کفه اظهارنظرهای به زعم خود ایدئولوژیک! و نظریه پردازی های بعضاً موهوم و بی پایه را که کار اصلی دولت نیست بر کفه خدمتگزاری و تلاش بی وقفه در امور اجرایی- آن گونه که تاکنون بوده است- برتری داده و سنگین تر کند. حاشیه سازی های پی درپی و جنجال آفرینی این جریان انحرافی از طریق اظهارنظرهای سخیف ایدئولوژیک و تئوری بافی های بی اساس از یکسو و دخالت های غیرکارشناسانه در عزل و نصب ها و جابه جایی یا برکناری دولتمردان از سوی دیگر، روند خدمتگزاری دولت و رئیس جمهور محترم را با کندی محسوسی روبرو کرده است، تا آنجا که وقت زیادی از فرصت گرانبهای ریاست محترم جمهوری در پاسخگویی به شبهه آفرینی این جریان انحرافی به هدر می رود و برخی از وظایف جاری دولت و امور اجرایی کشور به دلیل باندبازی جریان یاد شده با اخلال و کندی غیرقابل توجیه روبرو می شود. نگاهی هرچند گذرا به نمونه هایی از این دست که مخصوصا طی چند ماه اخیر اتفاق افتاده است به وضوح از مشغول کردن دولت خدمتگزار به اموری فرصت سوز و بیرون از بستر خدمتگزاری حکایت می کند.
به عنوان مثال، چه نیازی به برخی تئوری بافی های بی پایه و اساس و سخیف بوده است که جریان یاد شده با طرح آن و دمیدن در شیپور رسانه های تحت مدیریت خود بخش قابل توجهی از ذهن و فرصت ریاست محترم جمهوری را برای پاسخگویی و یا توجیه آن هزینه کند و دستکم به همان اندازه از پرداختن ایشان به امور جاری و اجرایی کشور که وظیفه اولیه ریاست محترم جمهوری است، باز دارد؟ و یا، ادغام وزارتخانه ها، اگرچه الزام قانونی برنامه پنجم- ماده ۵٣- بوده است ولی آیا شتابزدگی در اجرای این ماده و ادغام چند وزارتخانه مهم اقتصادی، آنهم در حالی که طرح سرنوشت ساز و تعیین کننده هدفمندی یارانه ها با موفقیت به اجرا درآمده و جریان دارد، سوال برانگیز نیست و با توجه به سابقه و عملکرد جریان انحرافی، این احتمال را پیش نمی کشد که جریان یاد شده قبل از آن که اجرای الزامی ماده ۵٣ را در نظر داشته باشد، در پی جابه جایی برخی از وزیران و نهایتاً اخلال در امور اجرایی کشور و نوشتن آن به حساب ریاست محترم جمهوری بوده است؟!
و بالاخره، گفتنی است که خدمتگزاری و خدمت رسانی بزرگترین و برجسته ترین نقطه قوت دولت بوده و هست و به نظر می رسد یک جریان انحرافی از درون دولت قصد دارد دولت محترم را از این نقطه قوت مثال زدنی محروم کرده و خدای نخواسته از چشم مردمی که به آن دلبسته اند، بیندازد.

خراسان:ایران سیاست «آژانس در برابر آژانس» را در پیش گیرد
«ایران سیاست آژانس در برابر آژانس را در پیش گیرد»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی خراسان به قلم بهروز بیهقی است که در آن می‌خوانید؛با گزارش جدید یوکیا آمانو، مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی و اظهارات وی درباره ابعاد نظامی احتمالی در برنامه هسته ای ایران، گزارش چندی قبل خبرگزاری آسوشیتدپرس مبنی بر برنامه ریزی آمانو برای اثبات وقوع آزمایش تسلیحات هسته ای در ایران چندان دور از انتظار نیست ایران تاکنون بارها بر بی اساس بودن مطالعات ادعایی یا همان ابعاد نظامی احتمالی تاکید کرده و در قالب نامه ای ۱۱۷ صفحه ای به مطالعات ادعایی پاسخ گفته است، با این حال شتاب رو به فزونی آژانس و در حقیقت آمریکا برای نظامی جلوه دادن ماهیت برنامه هسته ای ایران ایجاب می کند که ایران نیز با تجهیزی کاملا حقوقی - فنی و با بهره گیری از قدرت نرم رسانه ها در عرصه بین المللی پای در میدان این مصاف ماهیتا سیاسی بگذارد.
ارائه نشدن اسناد مطالعات ادعایی گرچه هم چنان و به همان قوت ستون فقرات استدلال های حقوقی ایران علیه ابعاد نظامی احتمالی را شکل می دهد ، اما باید تمرکز بر صحت و سقم اسناد مطالعات ادعایی را به دغدغه ای دستکم میان موافقان و متحدان سیاسی بدل کرد. مطالبه اسناد مطالعات ادعایی از سوی تروئیکای جنبش عدم تعهد یا کشورهایی مانند ترکیه و برزیل راهکارهایی در همین راستاست که با پوشش رسانه ای گسترده ، زمینه ساز ایجاد سوال در افکار عمومی درباره ادعاهای آژانس خواهد شد.
از این ها گذشته، پی گیری سیاست «آژانس در برابر آژانس» و تمرکز رسانه ای- تبلیغاتی بر آن می تواند تردیدها درباره ادعاهای آمانو را دو چندان کند. اظهارات یوکیا آمانو در نشست شورای حکام به طور نسبی نشان می دهد که وی پاسخی به ظاهر متقن در برابر سیاست «آژانس در برابر آژانس» در آستین ندارد. آمانو در سخنان اخیرش از اظهارنظر درباره محتوای نامه دکتر فریدون عباسی، رئیس سازمان انرژی اتمی خودداری و تنها آن را نارضایت بخش توصیف کرد.
رئیس سازمان انرژی اتمی در نامه خود اسنادی از آژانس را در برابر مدیر کل آژانس نهاده بود که وی نمی توانست آن ها را کتمان کند. تاکید رئیس سازمان انرژی اتمی بر توافق های ایران و آژانس در دوره ریاست محمدالبرادعی و بازخوانی پرونده مدالیته که طبق آن قرار بود آژانس با اعلام نظر درباره مواردی معدود در برنامه هسته ای ایران روند طرح سوال ها و ابهام های پیاپی را متوقف کند، دفاعی حقوقی بود که آمانو تنها به سکوت از کنار آن گذشت.
طبیعی است که اگر دستگاه دیپلماسی کشور با اهتمام بیشتری، اعلام رسمی پایان یافتن برنامه کار (مدالیته) توسط آژانس را در کانون توجه محافل دیپلماتیک و رسانه ای بین المللی قرار دهد، افکار عمومی بیشتر عمق و کنه عهدشکنی مقام های کنونی آژانس را درخواهند یافت. آمانو تقریبا هر مکاتبه رسمی با ایران را به عرصه رسانه ها کشانده است و چه بهتر که از این پس ایران نیز مکاتبات رسمی و استدلال های حقوقی اش را رسانه ای کند.
جمهوری اسلامی:اهداف ناتو از جنگ فرسایشی در لیبی
«اهداف ناتو از جنگ فرسایشی در لیبی»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛ویلیام هیگ، وزیر خارجه انگلیس در جریان دیدار با گروههای مخالف قذافی در "بنغازی" از احتمال ادامه جنگ داخلی در لیبی تا زمستان آینده خبر داد و خاطرنشان ساخت اگر جنگ تا سال جدید میلادی هم ادامه یابد، ناتو همچنان به ادامه جنگ می‌اندیشد و از برخورد با قذافی منصرف نخواهد شد.
این اظهارنظر هیگ نشانگر آنست که غرب در تصمیم خود برای سرمایه‌گذاری برروی ادامه جنگ داخلی لیبی و فرسایشی نمودن آن، سماجت به خرج می‌دهد و مایل است از فرصت‌های به دست آمده برای پیشبرد طرحها و برنامه‌های استعماری خود سوءاستفاده کند. پیش از این، درخصوص بهره برداری‌های انحرافی ناتو از تحولات لیبی، هشدار داده می‌شد لکن مقامات غربی در این زمینه سکوت می‌کردند و کمتر حاضر به اظهارنظر صریح در مورد نقش آفرینی مستقیم در جنگ لیبی می‌شدند. این درحالیست که برخی اعضای اروپائی ناتو، مخالف دخالت مستقیم نظامی در لیبی هستند و معتقدند نقش آفرینی ناتو در خارج از مرزهای جغرافیائی کشورهای عضو، با اهداف بنیادی ناتو و فلسفه وجودی آن مغایرت دارد و باعث تنش آفرینی علیه ناتو و ایجاد بحران در ساختار آن می‌شود و ثبات سیاسی ناتو را متزلزل خواهد ساخت.
البته مقامات آمریکا و انگلیس امیدوارند از این فرصت‌های طلائی برای تجزیه لیبی و یا لااقل تضعیف کامل آن بهره‌برداری کنند تا در هر صورت، مسئولان دولت آینده لیبی از موقعیت ضعیف‌تری در قلمرو مسائل نفتی و سیاسی در مقیاس داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی سخن بگویند و عمل کنند. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که لیبی بزرگترین کشور نفتی در قاره آفریقا محسوب می‌شود و در عین حال با در اختیار داشتن منابع عظیم نفتی و درآمدهای نجومی، درحد و اندازه خود، تأثیرگذار بوده است.
هیگ در اظهارات خود، ناتو را در قبال تحولات لیبی، ناکام توصیف کرد و اظهار داشت رمز ناکامی ناتو در اینست که معمر قذافی سرسخت‌تر از آن چیزی بود که انتظار می‌رفت و به تمامی طرحها و پیشنهادات برای کناره گیری و واگذاری قدرت پاسخ منفی داد.
با این حال، به نظر می‌رسد برای استمرار جنگ داخلی لیبی و اعمال فشار مستمر ناتو، دلایل دیگری نیز وجود دارد و آمریکا و انگلیس، بیش از سایر کشورهای عضو ناتو، به ادامه وضع موجود اصرار می‌ورزند. در واقع همه چیز به "طرحهای آینده برای لیبی" باز می‌گردد که در پرتو جنگ داخلی فرصتی برای پیاده کردن نیروهای ویژه و انجام عملیات نفوذی در لیبی، پدیدار شده است. نباید از نظر دور داشت که در نخستین روزهای شروع حوادث لیبی، انگلیس به بهانه نجات شهروندان انگلیسی در صنایع نفت لیبی، با انجام عملیات کماندوئی، دهها تن از نیروهای ویژه و جاسوسان انگلیسی را به لیبی اعزام نمود ولی حتی پس از پایان عملیات نیز، نیروهای ویژه را در مقیاسی وسیع‌تر در لیبی مستقر ساخت.
طی هفته‌های اخیر بالگردهای جنگی انگلیس، فرانسه و ایتالیا بدون هیچگونه محدودیتی وارد قلمرو هوائی لیبی شده و از نزدیک تاسیسات زیربنائی، مراکز نظامی و حتی مناطق مسکونی را هدف حملات سازمان یافته قرار می‌دهند و بدون نگرانی از مقاومت و شلیک پدافند هوائی به ناوگان‌های مستقر در مدیترانه باز می‌گردند. از جمله طی روزهای اخیر ایستگاههای راداری، پستهای فرماندهی و برخی مناطق مسکونی در طرابلس و حومه در معرض حملات موشکی و بمباران‌های هوائی ناتو قرار گرفته است.
آنچه در این میان بیشتر جلب توجه می‌کند، عدم حضور آلمان و مخالفت صریح دولت آنگلامرکل با سیاستهای تهاجمی ناتو است که از دیدگاه آلمان غیرقابل توجیه و حتی غیرضروری است. مقامات آلمانی تصریح می‌کنند که موضوع باید از مجاری دیپلماتیک و از طرق دیگری با اعمال فشار فزاینده علیه قذافی پیگیری شود لکن آمریکا و انگلیس و حتی فرانسه به اقدامات نظامی علیه قذافی تمایل دارند.
با اینهمه، واشنگتن نگران پیامدهای ناشی از مخالفت آلمان با عملکرد و یکپارچگی ناتو در قبال بحران لیبی است و باراک اوباما طی روزهای اخیر، اعمال فشار بر آلمان برای پیوستن به اقدامات نظامی علیه قذافی را تشدید کرده است. در همین حال، که نه تنها آلمان که حتی جبهه مخالفین قذافی هم نسبت به اهداف واقعی آمریکا و انگلیس در لیبی تردید دارند و نگرانند که مبادا واشنگتن از وجود آنها سوءاستفاده کند و قیام لیبی را عقیم سازد و در جهت تأمین منافع نامشروع خود، آنرا به انحراف بکشاند. اصرار آمریکا و انگلیس برای ادامه جنگ، باعث فرسایشی شدن آن گرویده و به نظر می‌رسد که مبارزین را تدریجاً نسبت به کمکهای مشروط و جهت‌دار ناتو، دچار تردید نموده است. بطوریکه آنها اکنون احساس می‌کنند ناتو مایل است "ابتکار عمل" را از آنها بگیرد.

رسالت:بازخوانی مکتب امام(ره)
«بازخوانی مکتب امام(ره)»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی رسالت به قلم محمود فرشیدی است که در آن می‌خوانید؛همان نقشی که انسان تراز و الگو در جامعه خود بر جای می‌گذارد، جامعه تراز و الگو نیز دارای همان تاثیر بر دیگر جامعه‌های بشری است و به سرعت به عنوان مطالبه و مطلوب دیگر ملت‌ها مطرح می‌شود و این واقعیت در دنیای ارتباطات، طبعا از شتاب بالاتری برخوردار است.
اینک بیش از سی و دو سال است که ملت ایران با تمسک به مکتب امام(ره) توانسته است به دستاوردهایی برسد که هر ملتی آرزوی دستیابی به آن را دارد. فراهم شدن فرصت برای حضور پر برکت و مستمر مردم در صحنه سیاسی کشور، بدون هیچ گونه واهمه از نظام سلطه جهانی و دگرگون شدن از ملتی وابسته و تحقیر شده و فرمان پذیر به ملتی مستقل و تاثیرگذار در عرصه جهانی، امروز به عنوان مهم‌ترین آرمان و شعار ملت‌های مسلمان و حتی مردم برخی کشورهای اروپایی قابل تامل و توجه است.
امروز مکتب امام به عنوان سکه رایج در بازار جهان اسلام از رونق و اعتباری بی‌بدیل برخوردار است و لذا ضرب سکه‌های ناخالص و بدلی به این نام، مسئله‌ای است که باید هوشیارانه مورد توجه قرارگیرد.
اینک فراگیر شدن اسلام خواهی با الگوی مکتب امام، آنچنان است که هیچ مکتبی را توان رویارویی با آن نیست و لذا نباید از ترفند دشمن در ایجاد انحراف در مکتب امام غفلت ورزید.
از آنجا که مکتب امام، جامع‌الاطراف و مبتنی بر حقیقت و فطرت همه انسان‌هاست عموم مردم کشورهای اسلامی، مشتاق آن هستند، هر چند اصحاب فرقه‌ها و گروه‌هایی که برداشت‌های انحرافی از اسلام دارند با مکتب امام مخالفت کنند. بر این اساس، کند و کاو در عوامل توانمند ساز مکتب امام و شناسایی شاخص‌ترین ابعاد آن بیش از هر زمان دیگر ضروری به نظر می‌رسد تا مبادا ضعف آگاهی و برداشت‌های یک سویه زمینه انحراف از مکتب امام را فراهم سازد.
مقام معظم رهبری به عنوان شخصیتی که بیست و دو سال پس از امام(ره) توانمندی و کارآمدی مکتب امام را به نمایش گذاشته‌اند، در مراسم سالگرد رحلت آن بزرگوار ضمن آسیب شناسی مهم‌ترین ابعاد مکتب امام را ترسیم فرمودند که ذیلا به نکات و برداشت‌هایی از سخنان معظم له اشاره می‌شود.
نکته اصلی آن است که مکتب امام دارای سه بعد معنویت، عقلانیت و عدالت می‌باشد که به عنوان یک مجموعه و در کنار هم قابل تفسیر و تبیین است.
رهبری بر این انسجام چنین تاکید فرمودند:"مکتب امام یک بسته کامل است، یک مجموعه است، دارای ابعادی است، این ابعاد را باید با هم دید، با هم ملاحظه کرد."
لذا توجه به این نکته ضروری است که مکتب امام، به لحاظ همه ابعاد آن است که توانمند، ‌غیر قابل نفوذ و شکست ناپذیر می‌باشد و هر گونه غفلت از یکی از ابعاد آن زمینه آسیب پذیری آن را فراهم می‌سازد.
از طرف دیگر تاریخ نشان می‌دهد که عده‌ای از خواص و طرفداران اسلام، خود حجابی شده‌اند برای آنکه حقیقت اسلام، چنان که باید شناخته شود و اینان کسانی بودند که بر اساس دلبستگی‌ها و برداشت‌های شخصی خود، بعد یا ابعادی از اسلام را توسعه دادند و از درک سایر ابعاد غفلت ورزیدند و در نهایت موجب محجوب ماندن حقیقت اسلام شدند و چه بسا همین واقعیت تفسیر این نکته باشد که با ظهور امام زمان(عج) عده‌ای می‌پندارند آن بزرگوار دینی جدید آورده است.
در تاریخ پر حادثه انقلاب اسلامی ایران نیز نمونه‌هایی از انحراف از مکتب امام(ره) را توسط برخی خواص شاهد بوده‌ایم:
زمانی گروهی از کارگزاران نظام اسلامی، با تکیه بر عقلانیت و با شعار توسعه می‌خواستند عدالت را قربانی کنند و در دوره‌ای دیگر، گروهی دیگر با تمسک به عقلانیت و با شعار اصلاحات، سر آن داشتند که معنویت را از صحنه خارج سازند و دیدیم که غفلت این هر دو گروه، از یکی از ابعاد مکتب امام(ره) موجب شد بعضی از آنان حتی با اسلام فاصله پیدا کنند و به دام دشمنان اسلام پناه ببرند تا شاید با کمک دشمنان اسلام، عقلانیت مورد نظر خویش را عینیت ببخشند!
اما ماجرای انحراف از مکتب امام به همین جا خاتمه نیافته است، پیچیدگی دنیای سیاست و شاید چرب و شیرین دنیا و ... عده‌ای را سر خورده کرد چندان که به دامان معنویت بدون عدالت پناه آوردند و پیرو مکتب اسلام مرفهین بدون درد شدند و با آغوش باز پیشگامان جدایی دین از سیاست، مواجه شدند.
مسئله مبتلا به دیگر آن است که هر گاه کالایی در بازار پر مشتری می‌شود، فرصت طلبان نوع بدل آن را عرضه می‌کنند تا با بهایی ارزان‌تر به ساده اندیشان بفروشند.
حکایت "معنویت" بدون "عقلانیت" هم بی‌شباهت به این مثال نیست زیرا در فضای معنوی و عطر آگینی که نظام اسلامی و سیره حضرت امام(ره) پدید آورده است، شیادانی پیدا شده‌اند که از طریق سحر و خرافات و جادو و امثال آن در جستجوی راه میانبر عرفان هستند. همچنین نمی‌توان خطر "عدالت" بدون "معنویت" را گوشزد نکرد، موضوعی که حضرت آیت الله خامنه‌ای درباره آن این گونه هشدار دادند:
"اگر به نام انقلابی‌گری، به نام عدالتخواهی به برادران خودمان، به مردم مومن و به کسانی که از لحاظ فکری با مامخالفند، اما می‌دانیم که به اصل نظام اعتقاد دارند، به اسلام اعتقاد دارند، اهانت کردیم، آنها را مورد ایذاء و آزار قرار دادیم، از خط امام منحرف شده‌ایم."
سرانجام باید از آسیب "عدالت" بدون "عقلانیت" یاد کرد که چه بسا توجه به یک یا چند شاخصه مهم عدالت، موجب غفلت از ابعاد دیگر و مانع نگاه جامع الاطراف و همه جانبه به مسئله عدالت شود. به عنوان مثال در حوزه اقتصاد اگر کنترل و نظارت دقیق بر توزیع به عمل آید اما از سایر عوامل نظیر تولید و سرمایه‌گذاری و... غفلت شود، در طولانی مدت نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد.
پایان مقال آنکه گام گذاشتن در طریق مکتب امام(ره) نیازمند راهنماست، راهنمایی که ابعاد عدالت، معنویت و عقلانیت مکتب امام(ره) در متعالی‌ترین وجه آن در وجودش تبلور یافته باشد و با نگاهی جامع‌الاطراف مسیر صحیح را نشان دهد و از مسیرهای انحرافی باز ‌دارد. مردم ما با پذیرش مکتب امام و پیروی از برجسته‌ترین شاخصه آن یعنی ولایت فقیه- که مفسر مکتب امام است- طی این سال‌ها، دشوارترین موانع را پشت سر گذاشته‌اند و افق‌های روشن و افتخار آفرین را فرا روی خود دارند.

ایران:رمز و راز یک سکوت
«رمز و راز یک سکوت»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی ایران به قلم علی‌اکبر جوانفکر است که در ان می‌خوانید؛کمتر کشوری را می‌توان سراغ گرفت که رئیس جمهور آن برای پاسخ به سوالات نمایندگان رسانه‌های ارتباط جمعی، هر از گاهی وقت موسعی را اختصاص دهد و با صبر و حوصله به پرسش‌های خبرنگاران که به صورتی کاملاً آزاد و باز مطرح می‌شود، پاسخ گوید.
آقای احمدی‌نژاد به سبب ارتباطات گسترده‌ای که با محیط پیرامونی خود و با قشرهای مختلف مردم برقرار کرده است، فی‌نفسه به عنوان یک رسانه ارتباط جمعی شناخته می‌شود، اما این نکته نیز شایسته تأکید است که رئیس جمهور به شکل بارزی بر مسائل عمومی کشور از جمله تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مسلط است و فرایند رویدادهای جاری در منطقه و جهان را با دقت و تیزهوشی رصد می‌کند و با فهم و درک صحیح، به بررسی و تحلیل آنها می‌پردازد و همین امر سبب شده است تا او بر اساس دانش، آگاهی و شناخت دقیق و منطقی از مسائل، به پرسش‌های کنجکاوانه خبرنگاران پاسخ دهد.
از جمله نکات تأمل‌برانگیزی که رئیس جمهور محترم در نشست خبری عصر دیروز بر آنها تأکید ورزید، «سکوت الهام‌بخش وحدت» در برابر فشارهای سیاسی و تبلیغاتی یک جریان خاص بود. کسانی که سال‌های آغازین انقلاب را به یاد دارند، این سخن را اولین بار از شهید مظلوم بهشتی شنیدند. او این جمله را در برابر موج سنگین تخریب منافقین و عوامل وابسته به جریان بنی‌صدر ابراز کرده بود و البته آنها حتی حاضر نشدند سکوت او را تحمل کنند و سرانجام آیت‌الله بهشتی را به همراه ۷۲ تن از یاران انقلاب، مظلومانه به شهادت رساندند.
رئیس جمهور پیشتر نیز در جلسه هیأت دولت تصریح کرده است که برخی از حرف‌ها را در دل خود نگه می‌دارد. ضرب‌المثلی وجود دارد که می‌گوید سکوت علامت رضایت است اما با جرأت می‌توان گفت که سکوت آقای احمدی‌نژاد، بلندترین فریاد اعتراض است. بدون تردید او به کسانی که با بی‌پروایی و جسارت تمام، وی و همکارانش را آماج انواع تهمت‌های ناروا و توهین‌ها قرار داده‌اند، معترض است و چنین رفتاری را زیبنده کسانی که خود را افرادی مسلمان، انقلابی و متعهد به تبعیت از ولایت معزز فقیه و آرمان‌های انقلاب اسلامی وانمود می‌سازند، نمی‌داند.
رئیس جمهور محترم با سکوت معنی‌دار خود به مدعیان و زیاده‌خواهان، درس آزادگی و انصاف و مروت می‌دهد. به آنها می‌آموزد که مناصب قدرت، بی‌ارزش‌تر از آن است که عده‌ای برای تصاحب آن، حاضر شده‌اند به هر روش و منش مذمومی متوسل شوند، وحدت ملی را به خطر اندازند، دشمنان را امیدوار و دوستان را مأیوس سازند، موازین اخلاقی و ارزشی را زیر پا بگذارند و حتی با خودزنی‌های پی در پی، توجهات را به سوی خود جلب کنند.
«سکوت الهام بخش وحدت»، موضع شفاف رئیس جمهور محترم در برابر کسانی است که قافیه سیاست را پیش روی خود باخته دیده‌اند و به هر وسیله‌ای متشبث می‌شوند تا بلکه بتوانند آب رفته را به جوی بازگردانند. به آنها می‌توان گفت که برای جبران مافات، باید به خود آیند، از ادامه راه ناصوابی که در پیش گرفته‌اند، باز ایستند، شهامت خود را با پذیرش خطایی که مرتکب شده‌اند، نشان دهند و از کوبیدن بر طبل توخالی «جریان انحرافی» که صرفاً بازتاب دهنده یک صدای گوش خراش است، دست بردارند.

سیاست روز:مردم ابن‌الوقت نیستند
«مردم ابن‌الوقت نیستند»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن می‌خوانید؛روز گذشته که طبق معمول کار روزانه مشغول خواندن سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح بودم، به سرمقاله‌ای برخورد کردم که توجهم را جلب کرد. عنوان سرمقاله این بود؛ «آقای رئیس، آسیاب به نوبت!»
تیتر سرمقاله این روزنامه، از آنجا جلب توجه کرد که ذهنم به سمت اتفاقی که برای رئیس‌جمهور هنگام سخنرانی در حرم مطهر حضرت امام(ره) رخ داد، رفت. حدسم درست بود و محتوای آن به همان واقعه اختصاص داشت.
خواندم و خواندم و پس از پایان سرمقاله آن همکار محترم مطبوعاتی، شرمنده شدم که چرا چنین قضاوت ناعادلانه‌ای باید صورت گیرد. نویسنده پس از اتفاق سال گذشته که برای سید حسن خمینی در حرم مطهر حضرت امام روی داده بود با اتفاق امسال که برای رئیس‌جمهور در حرم بنیانگذار انقلاب اسلامی رخ داد به مقایسه رفته بود. از تعابیر و تفاسیری نسبت به مردم بهره برده که جای تامل وتاسف بسیار دارد.
نویسنده مقاله نوشته بود، «دیگر این که با ریسمان نامطمئن آرا و تاییدیه‌های آنی عامه مردم نباید خود را در چاهی انداخت که بیرون آمدن از آن ناممکن است. مگر همین مردم نبودند که یک روز می‌گفتند بازرگان بازرگان نخست‌وزیر ایران و فردایش شعار دادند که بازرگان بازرگان پیر خرفت ایران؟»
آیا این تعبیر که رای مردم ریسمان نامطمئنی است که فرد انتخاب شده را به چاه می‌اندازد وخارج شدن از آن ناممکن است، منصفانه است؟ مردم تا هنگامی که فرد انتخاب شده اصول انقلاب و راه و روش امام ورهبری را طی با اوهستند، عقد اخوتی نیست اگر از آنها عدول کردند، آن می‌شود که باید بشود. مردم آگاهانه انتخاب می‌کنند و آگاهانه و با بصیرت هم به حمایت خود ادامه می‌دهند اگر تغییر در رفتار مردم دیده شود بازتاب رفتار فرد انتخاب شده است. مردمی که به گفته حضرت امام ولی نعمتان انقلاب هستند را می‌توان اینگونه توصیف کرد؟
مثالی که نویسنده سرمقاله از مرحوم بازرگان آورده است نیز همان مصداق است. بازرگان راه را گم کرد اما مردم راه گم نکرده بودند.
حضرت امام(ره) حتی تعبیر زیبایی از مردم ایران دارند. ایشان در وصیت‌نامه خویش مردم ایران را برتر از ملت حجاز در زمان رسول‌الله(ص) و مردم کوفه و عراق در عصر امیرالمومنین و امام حسین(ع) می‌داند؛ «من با جرات مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عصر رسول‌الله(ص) و کوفه و عراق در عهد امیرالمومنین و حسین بن علی(ع) می‌باشند.»
رهبر فرزانه انقلاب هم در سخنانشان در حرم مطهرامام(ره) فرمودند: «در مکتب امام راحل مردم صاحبان اصلی مملکت هستند.»

نویسنده مقاله، به اینگونه موارد توجه نکرده است. مردم حال حاضر ایران اسلامی با تفکرات و اندیشه‌های شما بسیار فاصله دارند. این مردم، بصیر و آگاه هستند و می‌توانند سره را از ناسره جدا کنند.
در حق این مردم بی‌انصافی کردید و جای عذرخواهی نیز باقی است این چه مثالی است که عنوان می‌کنید؟!
«می‌گویند روزی درویشی از جلوی یک مغازه کبابی رد می‌شد. دید که شخصی تعدادی گنجشک را کشته و به سیخ کشیده و بر آتش کباب می‌کند. درویش از آن شخص خواست که یکی از گنجشک‌های کباب شده را به او بدهد. آن فرد خودداری کرد.
درویش «کیشی» کرد. ناگهان گنجشک‌ها زنده شدند، پریدند و رفتند مردم شهر وقتی آن کرامت را از درویش دیدند، دور او جمع شدند و از او شفا و شفاعت خواستند.
درویش بی‌اعتنا رفت و مردم هم به دنبال او می‌رفتند. ناگهان درویش به سمت مردم برگشت و شلوارش را پایین کشید و به سمت آنان ادرار کرد. مردم از او روی گردانیدند و او را دیوانه خواندند درویش گفت: شما مردم به کیشی می‌آیید و به جیشی می‌روید، پس شایسته اعتماد نیستند.
صحت این روایت مورد شک جدی است. کسی که کرامت داشته باشد اینچنین کار قبیحی انجام نمی‌دهد. اکنون نمی‌خواهیم به درستی و نادرستی آن بپردازیم.
نویسنده آن مقاله توجه نکرده است که مردم به شخص رای نمی‌دهند بلکه به تفکر و ایده آن شخص رای می‌دهند و این مشکل از سوی مسئولین است که از ایده‌های اولیه خود دور می‌شوند و آنگاه که مردم متوجه می‌شوند، لب به اعتراض می‌گشایند.
مردم هر گاه انحرافی را در مقامات احساس کرده‌اند، واکنش درخور توجه از خود نشان داده‌اند. باید قدردان اینگونه واکنش‌های آگاهانه بود. نه این که با آن تعابیر مردم را متهم کرد و به آنها اهانت نمود. مردمی که بیش از ٣۰ سال است با همه سختی‌ها و مشکلات انقلاب سرکرده‌اند و باز هم بر سر آرمان‌های اسلامی و انقلابی خود پافشاری خواهند کرد، مستحق چنین قضاوتی نبوده و نیستند.

تهران امروز:ضرورت نوزایی در جبهه فرهنگی
«ضرورت نوزایی در جبهه فرهنگی»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی تهران امروز به قلم سیدجواد سیدپور است که در آن می‌خوانید؛آیا پس از گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب توانسته‌ایم به آرمان‌ها و ایده‌آل‌های فرهنگی مورد نیاز جامعه دست یابیم؟ و آیا توانسته‌ایم ساختار و سازواره «زیست متعالی فرهنگ» را به مثابه نقشه راهی برای نسل‌های آینده تهیه و مهیا کنیم؟ پرسش‌ها و تاملاتی از این دست می‌تواند پاسخگوی چرایی تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی در کشور باشد چرا که فضای عمومی جامعه و سم‌پاشی‌‌های آشکار دشمنان نشان می‌دهد باید هر روز برای مواجهه با ترفندهای تازه از راه رسیده و برطرف ساختن ناهنجاری‌های فرهنگی، طرحی داشت و فکری کرد.
شورای عالی انقلاب فرهنگی از این جهت قرارگاه اصلی، مرکز فرماندهی و مغز متفکر نظام در پیشبرد اهداف انقلاب و خنثی‌سازی جریان‌های نامتجانس با کلیت فرهنگ جامعه تلقی می‌شود و تمام آحاد جامعه دلخوش و امیدوار به روشنگری‌ها، برنامه‌ریزی‌ها و توانمندی‌های این جمع نخبه هستند. اگر چنین انتظاری از چنان جمع نخبه و برگزیده‌ای درست باشد – که هست- پس بیراه نخواهد بود اگر گفته شود ضعف این گروه یا کم کاری آنها نیز می‌تواند سبب‌ساز گسترش و ترویج اعوجاجات فرهنگی در کشور باشد.
زمانی که آفت‌های فرهنگی و ناهنجاری‌های ضد ارزشی از زیر چشم تیزبین نخبگان فرهنگی با غمض عین رد شود و کسی را پروای ساختارشکنی‌های افراطی مشتی جماعت گم کرده راه نباشد، باید هم تفکرات خام جریان‌های انحرافی و جریان‌های ناکام عرفان‌های دروغین و رنگارنگ نوساز، در دل نوگلان و نوجوانان این ملت ریشه بدواند و جای حق و حقیقت را تنگ و تنگ‌تر کند. رونق بازار مکاره خرافات نه از قدرت خرافه‌فروشان که از کم کاری حقیقت‌گرایانی است که باید نگاهبانان و حافظان حریم راستی و پیراستگی باشند.
همان‌ها که باید با درافکند طرح مهم و اساسی «مهندسی فرهنگی» و تهیه نقشه جامع «الگو و سبک زندگی ایرانی» به باز تولید حیات پویای جامعه یاری می‌رساندند و به چگونگی و چرایی زندگی متعالی و بالنده نسل‌های نوخاسته پاسخی درخور و شایسته می‌دادند.انقلابی که از هر سو و هر لحظه تهدید می‌شود و فرهنگی که بن مایه و شیرازه اصلی چنین انقلاب پرشکوهی است باید هم محافظان و نگاهبانان شایسته‌ای داشته باشد و هم طرحی برای خنثی‌سازی آماج تهدیدها.
شورای انقلاب فرهنگی به رغم همه کوشش‌ها و تلاش‌هایی که صورت داده هنوز نتوانسته نقش اساسی و راهبردی خودش را برای ترسیم نقشه تعالی فرهنگی کشور، آنچنان‌که شایسته و بایسته چنین نهاد مهمی است، ایفا کند.
دیر زمانی است که رهبر فرزانه انقلاب بر جدیت تهدیدات فرهنگی تاکید کرده‌اند تا هشداری باشد برای همه متولیان و مسئولین که به مسائل و چالش‌های فرهنگی کشور اهتمام ویژه داشته باشند و از نگاه مقطعی و کوتاه مدت پرهیز کنند. راه مانایی و پایداری انقلاب تقویت جبهه فرهنگی است و آرایش این جبهه نباید فقط پدافندی بلکه باید آفندی نیز باشد.انقلاب ایران فرهنگی‌ترین انقلاب معاصر است و تداوم آن نیز باید مبتنی بر زایش و نوزایی فرهنگی باشد، از این روست که این کشور همواره به تداوم انقلاب فرهنگی محتاج است.
اکنون که رهبر معظم انقلاب اعضای جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی را منصوب کردند شایسته است تا با مرور عملکرد گذشته به نیازسنجی آینده پرداخته شود و همعنان با دگرگونی‌های بی‌وقفه جهان پرشتاب وبیداری اسلامی فراگیر منطقه وتحولات و نیازهای فرهنگی نسل‌های کنونی ایران اسلامی، به چشم‌انداز نویدبخش فردا دست یابیم. زمان مجال تکرار به انسان نمی‌دهد وفرصت‌ها چون ابر بهاری در گذرند و آزموده را آزمودن خطاست. ایران فردا به جهاد فرهنگی و بازتولید و باز مهندسی فرهنگ نیاز وافر دارد وراهی به جزساخت آینده متعالی مبتنی بر ارزش‌های جاودان اسلامی وجود ندارد.ساختی که نقشه آن در دست اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی است.

مردم سالاری:نگاه مصر به ایران
«نگاه مصر به ایران»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی مردم سالاری به قلم فرزاد رمضانی بونش است که در آن می‌خوانید؛دومینوی انقلابهای عربی در خاورمیانه و پیروزی انقلاب مصری ها در سرزمین فراعنه و سرنگونی مبارک باعث شد تا شورای عالی نظامی براین کشور مهم و استراتژیک در خاورمیانه مسلط شود و دورانی جدید در مصر با نام فرایند دوران گذار آغاز گردد. در این بین این تغییر و دگرگونی باعث واکنش هایی در کشور ما گردید و باعث شد تا بسیاری روند عادی سازی مناسبات بین دو کشور را قریب الوقوع ارزیابی کنند.   
در این بین به راستی آیا قاهره و نخبگان حاکم جدید براین کشور نیز تمایلی به رابطه مهم و استراتژیک با ایران دارند؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت اگر از منظری واقع بینانه به نگاه نخبگان جدید مصری به ایران بنگریم شورای عالی نظامی حاکم یا الیگارشی نظامی قبلی عملا مجددا بر سیستم سیاسی حاکم شده و سیستم را به نحوی با ایجاد تغییر در شخصیت و تغییر در کارگزار سیاسی بازتعریف کرده است. در این بین به عبارتی هر چند می توان گفت تغییراتی، شکلی و ظاهری در این کشور رخ داده است اما دامنه این تغییرات به گونه ای نیست که بتوان به آن نام تغییراتی حداکثری داد.
در این بین نیز باید گفت همچنان که برخی از موانع ساختاری و بنیادین برقراری روابط با ایران از بین رفته است موانع و چالشهایی نیز همچنان تداوم داشته ودارد لذا نباید انتظار داشت که مصری ها در شرایطی فعلی با آغوشی گشوده به فکر روابط حداکثری با ایران باشند.
در این بین اگر بخواهیم به گستره ای از موانع مهم داخلی و خارجی در روابط با ایران از دید مصری ها اشاره کنیم جدا از موانعی داخلی همچون نام خیابان خالد اسلامبولی و هراس از نوع تاثیرگذاری تهران در جریانات سیاسی مصر، می توان به موانع بین المللی و منطقه ای اشاره کرد که در واقع نخبگان جدید مصری را از هرگونه گسترش روابط با ایران باز می دارد. در این بین جدا از نوع بازی واشنگتن و فشارهای ویژه این کشور با ابزارهای مالی و سیاسی باید به نوع تاثیرگذاری تل آویو و هشدارها مبنی بر برقراری روابط با تهران نیز اشاره کرد. در بعد دیگر نیز باید توجه داشت که ریاض نیز با توجه به روابط واگرای خود با تهران و همچنین استفاده از ابزارهای مالی رسانه ای و سیاسی مایل به گسترش روابط تهران قاهره نیست.
در این بین باید گفت چنانچه سیاست خارجی ایران می کوشد تا روابط خود را با مصر عادی کرده و گسترش دهد نخست آنکه باید بدون شتاب زدگی به بر طرف کردن موانع دوجانبه گسترش روابط بپردازند و در وهله دوم تا انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری این کشور در آینده برای برقراری روابط کامل و دوجانبه با تدبیر و تامل عمل کنیم تا نگرانی های بی حاصل در مورد نقش احتمالی تهران در مصر برطرف شود.

ابتکار: خرد جمعی مردم در بزنگاه‌های سرنوشت!
«خرد جمعی مردم در بزنگاه‌های سرنوشت!»عنوان سرمقالهِ‌ روزنامه‌ی ابتکار به قلم محمدعلی وکیلی است که در آن می‌خوانید؛اگر در گذشته سرمایه‌های مادی و یا علمی و تکنولوژیک پایه اقتدار کشورها بود، امروز با تجربه‌ای که از درون گفتمان انقلاب اسلامی تولید و عرضه شده، سرمایه‌ای محوری به نام مردم، در ردیف سرمایه‌های ملی هر کشور قرار گرفته است. مردم برای سیاستمداران، همچون ابزار مشروعیت‌آوری، بهانه ورود به قدرت بودند؛ اما گفتمان‌سازی امام حول اهتمام و اعتماد به مردم و محوربودن مطالبات مردم، این نگاه ابزاری را دچار چالش کرد. اعتماد امام به مردم در طول نیم‌قرن گذشته، بزنگاه‌هایی را خلق کرد که پیروز آن خود مردم بودند.
مردم در ۱۵خرداد ۴۲ تمام تدابیر حکومت را به‌هم ریختند. مردم در بهمن‌ ۵۷ اقتدار حکومت را شکستند. مردم در تثبیت انقلاب، کاستی‌های ناشی از بی‌اطلاعی انقلابیون در اداره کشور را جبران کردند. ملت ایران در بزنگاه دفاع مقدس، تمام پیش‌بینی‌های رژیم صدام و حاکمان آن روز را باطل کردند و حماسه‌ای جاودان از خود به یادگار گذاشتند.
این مردم بودند که با خواست امام جبهه‌ها را با شور اداره کردند و وقتی مصلحت‌اندیشی امام را باور کردند، به پذیرش قطعنامه با نگاه عاقبت‌اندیش ارج گذاشتند. البته امروز نقش‌آفرینی مردم در همه نظام‌های سیاسی کم‌و‌بیش پذیرفته شده و در قالب‌های متفاوتی درخور توجه است. کمتر کسی است که به اهمیت افکار عمومی در روند کشورداری اذعان نداشته باشد. موفقیت سازمان‌ها و حکومت‌ها با چگونگی نقش و جایگاهشان نزد افکار عمومی محک زده می‌شوند. حکومت‌هایی که روند حرکت خود را با طول موج افکار عمومی تنظیم نموده و با صداقت سعی می‌کنند در صحنه روابط اجتماعی با مردم خود، باورمند رفتار نمایند، مسیر موفقیت‌آمیزی را در پیش دارند؛ بنابراین مردم ظرف موفقیت سیاست‌مداران هستند.
اگر اعتماد مردم به‌دست آید، سرمایه‌ای به گرانی یک ملت، پشت یک حکومت قرار می‌گیرد. اما اعتمادسازی جاده‌ای دوطرفه است، تا زمانی‌که مردم را قلباً باور نداشته و به آن‌ها اعتماد نکنیم، معتمد آن‌ها واقع نمی‌شویم. در طول سه دهه گذشته، هرگاه سیاستمداری با احساس مردم همراه شده، مردم او را پذیرفته‌ و با او هم‌احساس شده‌اند، اما مردم به‌واسطه تراکم امواج حاصل از عصر ارتباطات یاد گرفته‌اند که هر ادعایی را به‌سادگی باور نکنند. حس‌گرهای هوشمند مردم آن‌ها را قادر ساخته است تا ادعاهای واهی مردم‌مدار را باور نکنند. این حس‌گرها عیارشناس ادعاهای سیاستمداران شده است. سیاستمداری که صداقت نداشته باشد، دیر یا زود در دستگاه حس‌گر مردم رسوا می‌شود، اقبال و ادبار مردم به اشخاص، حکم معجزه را پیدا کرده است.
با تبلیغات و هوچی‌گری نمی‌توان در قلب مردم جای گرفت و جایگاه پایداری به‌دست آورد. مردم را باید به‌طور واقعی باور کرد. مسئله آن‌ها را مسئله خود دانست و شادی و غم آن‌ها را شادی و غم خود به‌حساب آورد. تظاهر به مردم‌داری، دوره مصرف بسیار محدودی دارد. اینکه رهبر انقلاب به‌درستی، در مراسم بیست‌ودومین سالگرد معمار «مردم‌باوری» فرمودند، مملکت صاحب دارد و صاحبش مردم هستند، نشان از راهبرد صحیح ایشان در اعتماد به مردم است و درک ارزش این سرمایه گران‌سنگ است. رفتار پیچیده مردم در بزنگاه‌های مختلف نظام، برگرفته از این حس‌گر هوشمند آن‌ها در اعتماد و باور به سیاست‌مداران است. اگر روزی مردم از سیاستمداری برگشتند، این مردم نیستند که اشتباه کرده‌اند، بلکه این سیاستمداران هستند که باید علت را در خود جویا شوند. رفت و برگشت‌های مردم بی‌جهت و از سر احساس صرف نیست. تجربه انقلاب اسلامی نشان داده که خرد جمعی مردم کمتر اشتباه می‌کند. ممکن است در مواقعی تحت‌تأثیر تبلیغات، اقبالی کاذب نشان دهند؛ اما به‌سرعت حس‌گرهای هوشمند جمعی پالایش می‌کند و طلای ناب را از بدل‌ها تشخیص می‌دهند.
در سرمقاله دیروز روزنامه ابتکار، نویسنده با ذکر مثالی، تعبیری به‌کار برده بود که هیچ نسبتی با هوشمندی مردمی به عظمت ملت ایران نداشت. سهو ایشان در به‌کاربردن این مثال، حتماً در نگاه تیزبین خوانندگان، به پای اعتقادات روزنامه‌نگاران این روزنامه گذاشته نخواهد شد و یقین داریم حسگرهای هوشمند مردم این خطای در مثال را خواهند بخشید؛ چراکه معتقدیم خرد جمعی مردم، کمتر اشتباه می‌کند.
آنچه این‌ روزها در منطقه خاورمیانه باعث شده روز دیکتاتورها به شب سیاه تبدیل شود و خواب آنان آشفته گردد و هر روز شاهد سقوط خفت‌بار یکی از آنان باشیم، چیزی نیست جز معجزه هوشمندی مردم که برخاسته‌اند تا سرنوشت خود را تغییر دهند؛ پس مردم هستند که اگر بخواهند می‌توانند و این درس در مدرسه مردم ایران آموخته شده است.

آفرینش:جیره بندی دلار
«جیره بندی دلار»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی آفرینش به قلم علی رمضانی است که در آن می‌خوانید؛از زمانی که در سال گذشته بازار ارز در کشور دچار نوسانها و تحولاتی نوین گردید ومنجر به دو نرخی شدن دلار پس از سالها شد بسیاری از کارشناسان براین امید بودند که با توجه به وعده های مقامات دولتی بازار ارز در کشور بسامان گردد و از موج ها و تحولات و نوسان های آن جلوگیری شود .
در این بین و با این وجود این امر نه تنها بازار ارز در کشور مدیریت نشد بلکه با توجه به تداوم دو نرخی بودن بازار ارز و همچنین ناتوانی دولت در مدیریت این بازار عملا مشکلات و پیامدهای گوناگونی برای شهروندان و اقتصاد کشور نیز به همراه داشت . در این بین نیز در ادامه این مشکلات در چند روز گذشته بانک مرکزی بخشنامه‌ای را صادر کرد که بر اساس آن عرضه دلار با محدودیت بیشتری (مثلا برای مسافران عراق و..)مواجه شد.
در این بین این جیره‌بندی ارز مسافرتی در شرایطی اتفاق افتاد که محمود بهمنی تا پیش از این از منابع نامحدود ارزی بانک مرکزی برای عرضه سخن گفته بود .در این راستا اکنون این جیره بندی جدید در شرایطی صورت می گیرد که پیدا کردن دلار با این شرایط جدید هم در بازار ارز کار آسانی نیست و عملا بازار ارز در کشور دچار نابسامانی هایی چند گانه شده است. نابسامانی هایی که مدتی است بازار ارز به ویژه دلار و یورو را با مشتریان ، واسطه گران و دلالان فراوانی روبرو کرده است.
در این حال اگر به علل این وضعیت در بازار ارزی کشور نگاهی داشته باشیم می توان از کاهش نرخ سود بانکی در سال ۹۰، افزایش تقاضا برای ارز خارجی و کمبود عرضه ، هجوم خرده سرمایه‌داران به بازار ارز و سرمایه‌گذاری ،عرضه محدود بانک مرکزی و مدیریت اشتباه مقامات اقتصادی در کنترل این روند و.. نام برد.
در این بین قابل توجه است که قبلا نیز محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی به دفعات اعلام کرده است «فاصله نرخ آزاد و رسمی ارز را به شدت کاهش خواهیم داد و هدف بانک مرکزی تک نرخ شدن ارز در بازار است » اما آنچه مشخص است اکنون نه تنها این هدف به دست نیامده است بلکه سیاست عرضه هفته‌ای ۲ میلیارد دلار به بازار هم تنها نتوانسته سوداگری در حوزه دلار را کاهش دهد که در واقع خود بیانگر اشتباه مقامات اقتصادی کشور در تنظیم بازار ارز است. چرا که اگر برنامه های بانک مرکزی با موفقیت همراه بود اکنون باید فاصله قیمت دو نرخی دلار رسمی و غیر رسمی کاهش و یا از بین می رفت در حالی که تداوم دو نرخی بودن ارز در کشور و وجود مشکلات بیشتر در بازار و همچنین سخت تر شدن دسترسی به ارز صرافی ها (نرخ فروش رسمی دلار هزار و۶٣ تومان از سوی بانک مرکزی تعیین شده است)و.. بیانگر آن است که برنامه ها و محاسبات مقامات جوابگوی وضعیت فعلی بازار ارز نمی باشد و باید چاره ای اساسی تر برای حل بازار ارز ،جلوگیری از سوء استفاده و افزایش قیمت نرخ ارز رسمی و غیر رسمی در کشور کرد. در این بین باید گفت صرف جیره بندی دلار در کشور بدون توجه به کنترل اساسی بازار نیز عملا همچون برنامه های قبلی نمی تواند این بازار را سامان دهد .

حمایت:سناریوی تکراری اوقات فراغت
«سناریوی تکراری اوقات فراغت»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی حمایت به قلم مهدی خلیلی است که در آن می‌خوانید؛فراغت در لغت به معنای آسودگی و آسایش است. از منظر جامعه شناسان اوقات فراغت دارای سه ویژگی اصلی می باشد: رهایی از وظیفه، سرگرم کردن فرد و تاثیر بر اعتلای شخصیت است.
چگونگی گذران اوقات فراغت، هویت هر جامعه است و هر اجتماعی به سبک و روش خویش به این مساله پاسخ می دهد. البته جامعه باید بداند کار تربیت یک حرکت پیوسته و مداوم است و تربیت تعطیلی ندارد و تربیت در تابستان تعلیل نمی شود و تربیت فقط در کلاس و مدرسه خلاصه نمی شود و تربیت امری سهل و ممتنع است.
امام سجاد (ع) درباره تربیت می فرمایند: پروردگارا در مورد تعلیم و تربیت و سازندگی فرزندانم به من کمک کن و یاریم گردان که بتوانم، در حق آنان خدمت و نیکی کنم . چگونگی تدبیر درباره گذران اوقات فراغت، برنامه ریزی برای تربیت و تعلیم و پرهیز از بطالت است. اگر مقایسه ای میان کشورمان با کشورهای توسعه یافته جهان در مورد اوقات فراغت داشته باشیم درمی یابیم که در ایران اوقات فراغت ۱۲۰ روز و در کشورهای پیشرفته ۹۰ روز در سال است و میانگین ساعات فراغت روزانه جهان ۵ ساعت و ایران ۷ ساعت می باشد.
البته به رغم فعالیت هایی که هر سال برای گذران اوقات فراغت انجام می شود هنوز با وضعیت مطلوب فاصله فراوانی دارد. عدم تناسب برنامه های ارایه شده با میزان فراغتی که مورد نیاز جوانان است پایین بودن سهم هزینه های اوقات فراغت در سبد خانوار بالابودن جمعیت جوان و محدودیت امکان و فضاهای فراغت در سطح ملی از آسیب های گذران اوقات فراغت است.
اوقات فراغت بطالت نیست و اوقات فراغت کسالت نیست و اوقات فراغت سیاست نیست که بتوان با فیلم و فوتبال و سرگرمی های کاذب جوانان و نوجوانان را به تسخیر خویش درآورد. اوقات فراغت صناعت و صنعت است و اوقات فراغت تدبیر است. تدبیر اینکه چگونه می توان نوجوانان و جوانان را در اوقات بیکاری شان به سمت ارزش های مطلوب و الهی و انسانی سوق داد. اوقات فراغت هنر است.
در توسعه و فرهنگ و حکومت و اقتصاد و اینکه چگونه می توان امروز را بهتر از دیروز ساخت و اینکه امروز با دیروز برابر نباشد. امید است نهادهای اجتماعی مانند سازمان ملی جوانان، آموزش و پرورش، تربیت بدنی، صدا و سیما، شهرداری، سازمان تبلیغات اسلامی و ... ویژگی ها و خصوصیات جوانان و نوجوانان این مرزوبوم و در عصر اطلاعات و ارتباطات را در نظر بگیرند و بر مسوولان فرض است اندکی به دید عمومی تر و جهانی تر به مساله اوقات فراغت نگاه کنند و برنامه ریزی های مناسب و شایسته ی برای جوانان این مرزوبوم تدارک ببینند تاگورشاعر افسانه ای هند درباره اوقات فراغت می گوید: تمدن های انسانی، سرمایه های جاویدانی هستند که از کاشت، داشت و برداشت صحیح اوقات فراغت متجلی گشته اند و کاتن جامعه شناس غربی می گوید: مردم به جای هنر، فراغت را بیاموزند و در پرورش توانایی های خود بکوشند و فردوسی شاعر بزرگ ایرانی می‌گوید: ‏
چو دی رفت فردا نیامد به پیش مده خیره بر باد اوقات خویش
و بدانیم که اگر سناریوی اوقات فراغت به درستی نوشته نشود و با برنامه های مفیدو مناسب تکمیل نگردد، بایستی منتظر عواقب بعدی آن بود. آمارهای روزافزون جرم و جنایت و گسست خانواده های ایرانی و برخی از آسیب های اجتماعی گواه و شاهد مطلوبی در این زمینه است و شیطان همیشه برای دست های خالی، کارهای بدی می یابد.‏   

جهان صنعت:کاهش فاصله طبقاتی، چگونه؟
«کاهش فاصله طبقاتی، چگونه؟»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جهان صنعت به قلم مریم باستانی‌ است که در آن می‌خوانید؛ در نشست خبری دیروز رییس‌جمهور با خبرنگاران آقای احمدی‌نژاد عنوان کرد که فاصله طبقاتی در دولت نهم و دهم کاهش پیدا کرده است.
باوجودی که ایشان به مستند بودن این موضوع و وجود آمار و اطلا‌عات مربوط به کاهش فاصله طبقاتی تاکید کرد اما آماری ارایه نشد که بر مبنای آن مشخص شود فاصله طبقاتی چگونه کاهش یافته است.
اگر مبنای سخنان آقای رییس‌جمهور ضریب جینی است که نشان‌دهنده فاصله دهک اول و آخر درآمدی است که گزارش‌های نظارتی از نحوه اجرای برنامه چهارم توسعه به صورت کامل منتشر نشد تا این اعداد مبنای نظر کارشناسی قرار بگیرد.
اگرچه برخی مسوولا‌ن به صورت پراکنده به کاهش ضریب جینی اشاره کرده‌اند اما بنا به گفته آقای احمدی‌نژاد، مبنای استناد به آمارها یک سازمان واحد (سازمان آمار) است که این دستگاه هم هنوز هیچ آمار رسمی منتشر نکرده است. صرفنظر از این نکته آنچه آقای رییس‌جمهور به عنوان مستند برآن تکیه می‌کند اجرای قانون هدفمندکردن یارانه‌ها و توزیع سهام عدالت است که ایشان می‌گویند این دو اقدام دولت منجر به کاهش فاصله طبقاتی شده است.
حال آنکه سهام عدالت که قابل فروش و واگذاری تا حداقل ۱۰ سال نیست و سود آن هم بنا به گفته کسانی که دریافت کرده‌اند چندان قابل توجه نبوده است. درباره قانون هدفمندکردن یارانه‌ها هم هنوز چند ماهی از اجرای قانون نگذشته و طبعا با شش ماه پرداخت یارانه نمی‌توان گفت فاصله طبقاتی کم شده است.
اما آنچه قابل لمس و دیدن است، مدل‌های رنگارنگ خودروهای مدل بالا‌یی است که هر روز بر تعدادشان افزوده می‌شود و بسیاری تنها نظاره‌گرند! ‌

دنیای اقتصاد:همراهی بدنه بانک مرکزی با کارشناسان
«همراهی بدنه بانک مرکزی با کارشناسان»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی دنیای اقتصاد به قلم دکتر پویا جبل عاملی است که در آن می‌خوانید؛مصاحبه اخیر دنیای اقتصاد با دکتر قضاوی، معاون اقتصادی بانک مرکزی، نکات قابل‌توجهی دارد.
در مقام ارزیابی نگاه بدنه کارشناسی بانک مرکزی نسبت به سیاست‌های پولی، با توجه به این مصاحبه، می‌توان موارد بسیار خوشایندی را استخراج کرد که اعتماد کارشناسان را به این نهاد پولی بر می‌انگیزد.
به عنوان مثال آنجا که ایشان، انتشار صورت جلسات شورای پول و اعتبار و داشتن کنفرانس مطبوعاتی پس از هر جلسه را به طور ضمنی تایید می‌کند یا از این بالاتر، بر داشتن یک قاعده پولی با یک سطح تورمی هدف یا هدف قرار دادن یک متغیر پولی تاکید می‌کند و در عین حال امیدوار است روزی قانون به کمک بانک مرکزی و در واقع اقتصاد ایران آید و نهاد پولی را موظف کند که یک قاعده پولی را ارائه دهد و هر درخواستی از سوی هر کسی را که باعث اختلال در قاعده پولی می‌شود بدون آنکه هزینه‌ای برای بوروکراسی بانک مرکزی داشته باشد، رد کند. در حقیقت، وی با بیان این جملات نشان می‌دهد که بدنه کارشناسی بانک مرکزی نیز در سیاست‌های پولی و اصلی‌ترین مسائل همراه با اجماع کارشناسان است.
فراتر از این نکته، در این مصاحبه معاون اقتصادی بانک مرکزی این پیام را می‌رساند که اعضای شورای پول و اعتبار نگاهی دیگر به مسائل پولی دارند. از آنجا که هیچ کس از اعضای شورای پول و اعتباری که مخالف افزایش نرخ سپرده‌ها بودند در مقام استدلال‌آوری برای مردم نیستند، ایشان تنها برای روشن شدن این تصمیم به بیان نظر اجماعی شورا می‌پردازد. لب کلام این است که شورا بر خلاف اجماع متون اقتصادی و کارشناسان چه در داخل و چه خارج معتقد به رابطه مثبت میان نرخ بهره و تورم است و می‌انگارد با کاهش نرخ بهره تورم کاهش می‌یابد. از این نظر شورا برای آنکه تورم در دوره اجرایی هدفمندی یارانه‌ها افزایش نیابد، موافق افزایش نرخ بهره نیست.
این بدین معناست که هنوز با وجود شواهد بسیاری که ما از اقتصاد ایران داریم و مصاحبه کننده دنیای اقتصاد به گوشه‌ای از آن اشاره می‌کند، شورای پول و اعتبار ایران بر خلاف تمامی بانک‌های مرکزی می‌خواهد از یک ابزار پولی به صورت معکوس استفاده کند. شورای پول و اعتبار تنها کانال هزینه را می‌بیند و از اثر قوی‌تر در طرف تقاضای اقتصاد به راحتی می‌گذرد. خود معاونت اقتصادی بانک مرکزی در این مصاحبه اذعان می‌کند که منابع بانکی نمی‌تواند کفاف تقاضا را بدهد و این بدین معنی است که امسال چون هر سال، باز بر بدهی سیستم بانکی به بانک مرکزی اضافه می‌شود و این یعنی افزایش بیشتر نقدینگی و تورم مضاعف، آن وقت شورا بر نرخ بهره کنونی تاکید می‌کند!
اما جالب‌تر از این، آنجایی است که معاونت اقتصادی، باز در مقام بیان نظر اجماعی شورا، سخن از اصلاح قیمت نسبی می‌کند. شورا معتقد است که با افزایش تورم، اصلاح قیمتی که قرار بوده با اجرای هدفمندی یارانه‌ها حاصل شود، ایجاد نمی‌شود. این البته جای بحث بسیار دارد و معلوم نیست چگونه تورم مانع تصحیح قیمت‌های نسبی است. چه بسا بهای دو کالا با هم افزایش یابد و در نتیجه تورم افزایش یابد؛ اما قیمت یکی به نسبت دیگری افزایش یابد و اصلاح قیمتی صورت پذیرد.
فراتر از این، دخالتی چنین در بازار برای کاهش نرخ بهره خود عامل اصلی در بر هم خوردن قیمت‌های نسبی است. به عبارت بهتر، تصحیح قیمت‌های نسبی وقتی صورت می‌پذیرد که اقتصاد بیش از پیش بر مدار بازار باشد و قیمت‌ها در بازار تعیین شود، حال ما در ایران با علم کردن قیمت‌های نسبی خود در بازار دخالت می‌کنیم و بر خلاف نرخ بهره غیررسمی، اما تعیین شده به‌واسطه نیروهای بازار، به فکر کاهش آن هستیم. این چگونه تصحیح قیمتی است؟
این مصاحبه آنچه را از قبل هم نمایان بود، آشکارتر می‌کند و آن اینکه بدنه کارشناسی نهاد پولی همراه با اجماع کارشناسان است و شورای پول و اعتبار که اعضای آن فارغ از تحولات نهاد پولی تعیین می‌شوند، بدون تجربه‌های گرانقدر این نهاد، اقدام به سیاستگذاری پولی می‌کنند. نکته اصلی‌تر و مهم‌تر اما، ضرورت قانونی جدید است که نهاد سیاستگذاری پولی را به نهاد پولی نزدیک کند. افتراقی که مشابهش در دنیا نادر است و بر مجلس است تا بار دیگر بر پی‌ریزی قانونی جدید با این مشخصات برای بانک مرکزی، اقدام کند.

منبع: جام جم آنلاین


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست