یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

نقدی آشکار بر دیدگاهی ابهام انگیز


علی رضا جباری (آذرنگ)


• تجربه ثابت کرده است که هیچ چیز؛ مگر اتحاد عمل و اندیشه ی همه ی نیروهای دوستدار آزادی و مردم سالاری نمی تواند ما را به پیشروی در راستای تحقق خواست های دمکراتیک که افزون بر صد سال بی پاسخ مانده است برساند. تکاپو در این راه را دو چندان کنیم و لحظه های تاریخی کنونی را به هدر ندهیم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲ تير ۱٣٨۵ -  ۲٣ ژوئن ۲۰۰۶


پیشگفتار
همزمان با برگزاری   نشست لندن؛ نقدی با عنوان "سخنی چند درباره ی نشست لندن؛ نوشته ی نگارنده در برخی نشریان انتشار یافت. پس از خواندن این متن بر آن شدم که گامی در راستای طرح روشن تر موضوع   بحث بر دارم و با پیش بردن نظری بحث خواسته ی دوستان را در ابهام زدایی از آن پاسخ گویم.
و اکنون شرحی که برای این منظور نگاشته ام:
 
دوستانی با سخنان پنهان بر چون من خرده گرفته اند که چرا سخن به آشکارا نمی گویند وپرده ابهام از سخن خود بر نمی گیرند و دیدگاه خودرا در باره ی مسئله های مبرم روز در لفافه بیان می دارند. پیش از این که دیدگاهم در نقد "سخنی چند" را بازگشایم و آن چه را بر اندیشه ام در باب مسئله ی مبرم اتحادها بیان کنم؛ سبب ابهام گویی ام را در باره ی این نشست بیان می کنم و آن گاه به بازگشایی موضوع می پردازم. صراحت گوینده در شرح سخن خویش؛ البته کاری رواست که شاید هم در بزنگاه هایی لازم باشد؛ اما چه بسا گره گشایی ها که موجب نقض غرض در بیان مفاهیم و ناخشنودی خواننده شود و در راه پیشبرد هدف نیز مانع هایی ناگذشتنی پدید آورد.
این سخن بدین مفهوم نیست که سخنان ابهام انگیزی باید گفت که بتوان با آن هرکس را به گونه ای با خود و دیدگاه خود همراه و همه ی گروه های ذینفع را راضی کرد– کاری که به هرحال یک فرد یا یک گروه محدود از عهده ی آن بر نمی آید. مفهومی که من از این ابهام گویی یا به سخن بهتر کلی گرایی در سخن؛ بدون آوردن نام اشخاص درنظر داشته ام اشا ره به واقعیت ها در جای گاه آدمی بی طرف بوده است که هوای پی گرفتن راهی را که تصور می کند بتواند برون رفت از وضعیت دشوار و متعارض کنونی را به ارمغان آورد درسر داشته باشد.
بی آن که بخواهم خویشتن را انسانی با دیدگاه فراگروهی یا فراجناحی بشناسانم؛ می خواهم به این   نکته اشاره کنم که برای رسیدن به یک هدف عام از آن دست که مورد بحث امروز ماست؛ شرط لازم این است که نحله ای از اندیشه ورزان شکل پدید آید که رسیدن به آن هدف را؛ بی توجه به تنوع مبانی اندیشگی و تفاوت ها؛ بل تنافرهای آرمانی؛ تنها و تنها بر پایه ی هدف هایی عینی و آماج هایی مشترک که همه آن ها می پذیرند و درباره ی آن ها اتفاق نظر دارند با تمام توان پی بگیرند. به ویژه اگر این هدف گستره ای چون دمکراسی را در برداشته باشد که تعریفی یگانه و مبانی ای مشخص و تعریف شده داشته باشد.
نمی توان گفت من بزرگ ترین دمکراسی جهان را نمایندگی می کنم؛ اما همزمان در مدتی کوتاه شماری بزرگ از مردم کشور خویش را بر دار کشید یا به جوخه های اعدام سپرد؛ تنها به این دلیل که اندیشه ای بجز اندیشه ی من مدعی نمایندگی بزرگ ترین دمکراسی دنیا را پی می گرفته اند. اما پس از گذشت سالیان دراز هم؛ نه تنها با گذشته ی پیدا و پنهان خویش برخوردی سازنده نکرد؛ بلکه درست معرفان همان تفکر خذفی تمامیت خوا ه را به میانه ی میدان کشید و دست آنان را در اقدام برای سرکوب   آزادی های اساسی مردم باز گذاشت و با مردم خواهان حقوق تضییع شده ی خویش همان کرد که آدمیان با چارپایان بی گناه بی پناه روا می دارند.
همان طور که در مقیاسی خردتر نمی توان مدعی دمکراسی بود؛ اما با گذشته ی نادمکراتیک خویش برخورد نکرد یا به گونه ای برخورد کرد که مرز مشخصی میان   امروز و   دیروزمان پدید نیاید. آن گاه نیز خود را در سرنوشت میهن برخوردار از حق آب و گل دانست. و نیز؛ همان طور که نمی توان سخن از دمکرات بودن گفت و آن گاه شماری از آدمی زادگان را به جرم گناها ن دیرینه ی خود یا پیشینیانشان؛ از هرگونه حقوق   انسانی و آزادی های مردمی محروم کرد؛ یا مرزی ناپیمودنی میان خود و انسان های دگراندیش پدید آورد. و همان طور که ادعای   دمکرات بودن؛ با دور ماندن از مردم ستمکش؛ با اندیشه ی رسیدن به دمکراسی بدون آنها یا نمایندگان شان در اپوزیسیون   داخل و تنها به کمک قدرت   های بزرگ جهانی- که در وهله ی نخست منادی منافع خویش اند تا مدافع منافع ملی ما - همساز نیست.
هم اکنون در میهن ما؛ چه در درون مرز و چه در برون مرز؛   اتحادهای بسیار برای دمکراسی و حقوق بشر   برپا شده یا در آستانه ی برپایی است. همه ی این اتحادها به واقع مدعی پی گرفتن یک هدف اند:
روایی بخشیدن به سلسله قوانین و نظامی دولتی که از حقوق و آزادی های انکارناپذیر مردم حمایت کند و خود مجری صادق و پیگیر این قوانین بماند. نمی توان از پیش تعیین کرد که کدام نیروها تا به آخر به این هدف ها پایدار خواهند ماند -   نه آنان که مدعی سوسیالیسم و سوسیال دمکراسی اند؛ نه منادیان لیبرال-
دمکرا سی و نه آنان که خود را باورمند به معجونی از دمکراسی و اسلام معرفی می کنند و تا به امروز نیز؛ پس از گذشت افزون بر ربع قرن؛ نشانی از مدعایشان بر بینندگان و شنوندگان این سخن هاشان آشکار   نشده است؛ اما هیچ یک از ا ین نحله ها؛ حتی آنان را که به آشکارترین شکل ممکن اصول مردم سالاری را نقض کرده یا به زیر سئوال برده اند نمی توان از جرگه ی دوست داران مردم سالاری خارج کرد یا به دریا ریخت؛ مگر اینکه حاضر نشوند به گذشته ی خویش – هر چه که بوده است – انتقاد جدی و جزء به جزء کنند یا این که بخواهند همچنان بر گذشته ی خویش بمانند؛ راه مردم در پیش نگیرند.
نخستین ملاک راستی و درستی هر شخص یا گروه تن سپردن به خواست آگاهانه ی مردم خواهد بود که تنها در حذف سانسور از خواندنی ها؛ نوشتنی ها؛ گوش سپردنی ها و دیدنی ها و آزادی قلم؛ بیان؛ اجتماعات و تظاهرات مسالمت آمیز و   دوری گرفتن از دروغ؛ فریب و ریا؛ و ... تجلی خواهد یافت. و در این   جا میان دولت و پیرامونیان اش؛ اپوزیسیون داخل و خارج؛ چپ و راست و میانه؛ جمهوری خواه؛ هوادار مشروطه و سلطنت طلب و هر نحله غیر آن ها تفاوتی نخواهد بود؛ مگر این که نخواهند از گذشته ی خود دست بکشند؛ به آن انتقاد جدی کنند و به دامان مردم؛ به سان سرچشمه ی مشروعیت خویش بازگردند.
و اگر   چنین نخوا هند؛ زمانه به آنا ن چنین درسی را خواهد آموخت؛ هر چند که اگر این درس را به خردورزی و نیک اندیشی نیاموزند و به خواست پیگیری منافع فردی و گروهی خویش، به زیان منافع مردم و پیشگیری   از ارتقای توسعه ی سیاسی؛ اقتصادی –   اجتماعی و فرهنگی کشور تداوم بخشند نیز؛ سرانجام زمانه به بهای هزینه ی بیشتر نیروی انسانی و منا بع مالی و ذخایر طبیعی؛ این نیاز انکارناپذیر را به ناگزیر به آنان تحمیل خواهد کرد.
گامی که همایش های لندن و برلین و همایش های دیگری چون بروکسل؛ واشنگتن و غیرآن ها در خارج از کشور و ائتلاف ها و اتحادهای نیم بند داخل کشور؛ که اکنون در راه استحکام بخشیدن به وضعیت خویش اند در راستای تحقق آزادی ها و حقوق انسانی مصرح در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر بر می دارند؛ شرط لازم تحقق هدف والای همه ی نیرو های مردمی کشورمان هست؛ اما گامی بسا نیست. ما دوستداران مردم سالاری به این هدف بایسته و سرنوشت ساز نخواهیم رسید؛ مگر اینکه؛ با هم و دست در دست هم؛ برای تامین یکپارچگی ملی در چارچوب ایران دمکراتیک تکاپو کنیم. هیچ معیاری بجز عملکرد یگانه؛ به دور از تنگ نظری و پیش داوری مان برای این همبستگی بایسته و ناگزیر وجود نمی تواند داشت.
 
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید          هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
 
تجربه ثابت کرده است که هیچ چیز؛ مگر اتحاد عمل و اندیشه ی همه ی نیروهای دوستدار آزادی و مردم سالاری نمی تواند ما را به پیشروی در راستای تحقق خواست های دمکراتیک که افزون بر صد سال بی پاسخ مانده است برساند. تکاپو در این راه را دو چندان کنیم و لحظه های تاریخی کنونی را به هدر ندهیم.
 
علی ر ضا جباری {آذرنگ}


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست