باز تحریف "اعتصاب غذا"
همن سیدی
•
هرآنچه گفته شد تنها تاثیرات آنی و کوتاهمدت جانباختن زندهیاد هدی صابر است، به یقین تاثیرات درازمدت آن بسیار بیشتر و ماندگارتر خواهد بود. با این آرزو که هیچ اعتصابی به مرگ ختم نشود، باید آن را به عنوان یکی از حقوق زندانی، ارج نهاد و مواظب بود تا با تحلیلهای نادقیق به تحریف اهداف آن نپرداخت
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲٣ خرداد ۱٣۹۰ -
۱٣ ژوئن ۲۰۱۱
در پی جانباختن هدی صابر که در زندان اعتصاب غذا کرده بود، واکنشهای متعددی را شاهد بودیم که اکثرا در قالب ابرازتاسف و همدردی و همچنین انزجار از جمهوری اسلامی بود. اما باز در جهت تحریف اهداف اعتصاب غذای زندانیان، تلاشهایی صورت گرفت. شماری آن را خودکشی قلمداد کردند (تبرئه کردن جانیان و سلب مسئولیت از مقامات)، شماری دیگر تاثیرگذاری آن را زیر سوال بردند (عبث و بیهوده دانستن مهمترین اقدام یک زندانی سیاسی) و بعضیها نیز حتی آن را باعث شادی مقامات حکومتی قلمداد کردند (کمشدن شر یک اغتشاشگر).
۱- اعتصاب غذا خودکشی نیست:
شاید به تعبیری بتوان زندانیان را حتی در زندانیشدنشان هم مقصر دانست! اصولا اگر یک رژیم اجتماعی- سیاسی مطلوب رژیم، رعایت شود، هیچ فردی زندانی نمیشود. اگر وارد برخی حوزههای خاص نشد و کمی حواسها به شاخ گربه هم باشد، کسی دچار زندان و شکنجه و اعتصاب و... نمیشود. شاید کسانی که اعتصاب غذا را خودکشی قلمداد میکنند، ادعا کنند که منظورشان، نه سلب مسئولیت از زندانبانان، که ارسال پیامی به زندانیان است تا مواظب سلامت و امنیت خود باشند. به آن عده باید گفت که در میان زندانیان، تنها اعتصابیون نیستند که جانشان در خطر است، پیام آنها به سایرین، به شکنجهشده ها، به اعدامیها، به ممنوعالعلاجها که محکوم به مرگ تدریجیاند چه خواهد بود؟ لطفا شکنجه نشوید؟ لطفا اعدام نشوید؟ لطفا نمیرید؟ آنها جهت پیام را اشتباه گرفتهاند، باید فریاد کشید: شکنجهشان نکنید، اعدامشان نکنید، مجبور به اعتصابشان نکنید. آن هم رو به زندانبانان نه خطاب به زندانیان.
۲- اعتصاب غذا بیتاثیر نیست:
حتی در شرایط کنونی که تصور میشود حاکمیت توانسته نه تنها خیابانها که خانهها و اتاقخوابها را هم کنترل کند، اکنون که به غلط تصور میشود دیوار اپوزسیون هم، همه موش و گوش شده است، تلقین میشود که در داخل ایران، "نه سرودی نه سروری، نه همآوازی نه شوری" است، به قول هوشنگ شفا، خاک مرده روی شهر پاشیده است، باز اعتصاب غذا کار خود را کرده است. چند روزی است در چشمانمان، در وجدانمان، در یادهامان از درون زندان، تغییری روی داده است، هرکه غبار دلش کمتر، لرزه دلش بیشتر و در این میان، بیش از همه، لرزش قلم آن ۶۴ عزیزی که در درون چنگال حاکمیت، مظلومیت و عقلانیت هدی را شهادت دادند. مرگ هاله، هدی را لرزاند و مرگ هدی هم ۶۴ دربند دیگر را. هم اینک سه زندانی رجائی شهر، انور خضری، کامران شیخی و ابراهیم سیدی در اعتصاب غذا بهسر میبرند. خواسته شان هم بسیار ساده است، زندانی سیاسی حسابشان کنند و همبند ارازل و اوباش نباشند. ارتباط معنوی درون و بیرون زندان مجدا شکل گرفته است، رسانهها نمیتوانند سکوت کنند، بیبیسی پربیننده ترین برنامه خود را به بررسی تاثیرات اعتصاب غذا اختصاص داد. تاکنون مرگ هدی صابر از مرگ مظلومانه هاله سحابی هم تاثیرگذارتر بوده است.
٣- اعتصاب غذا اسباب شادی حاکمیت نیست:
طبعا جمهوری اسلامی مرگ همه مخالفانش را آرزو دارد، اما نه در زندان و نه در پی اعتصاب غذا. جمهوری اسلامی آرزو دارد همه دگراندیشان پای منقل و عرقخوری و سایر عیاشیها بمیرند. یا در درههای جاده شمال لت و پار شوند یا پای حرص و جوش نوسانات بورس و ارز و طلا سکته کنند، مرگ سیاسیون در زندان، کابوس حاکمیت است، تنها کسانی که دستپاچگی زندانبان و بازجو و قاضی را دیده اند، میتوانند عمق وحشت را در نگاه صاحبان قبلی جانشان بفهمند، همین که همه رسانههای حاکمیت در بررسی این حادثه خفهخون میگیرند، همین که رئیس بهداری زندان، اعتصاب او را انکار میکند، همین که مرگش را دو روز با تاخیر اعلان و مراسم تدفین را شدیدا کنترل میکنند، خود نشان از وحشت دارد نه شادی و رضایت. خاطرمان است که یک ماه از اعتصاب گنجی گذشته بود اما سعید مرتضوی اعتصابش را انکار میکرد، تنها هنگامی که عکسهای پیکر نیمهجان او منتشر شد، مرتضوی هم خفه شد، او پیشتر با بیشرمی، گفته بود که فیلمهایی از غذا خوردن گنجی در دست دارد.
هرآنچه گفته شد تنها تاثیرات آنی و کوتاهمدت جانباختن زندهیاد هدی صابر است، به یقین تاثیرات درازمدت آن بسیار بیشتر و ماندگارتر خواهد بود. با این آرزو که هیچ اعتصابی به مرگ ختم نشود، باید آن را به عنوان یکی از حقوق زندانی، ارج نهاد و مواظب بود تا با تحلیلهای نادقیق به تحریف اهداف آن نپرداخت.
|