پایان و ماه مغول
دوسروده
ژیلا مساعد
•
چشمه ای که در کنج اتاق
هم آینه است و
هم خوابگاه
ذرات سرگردان را می بلعد
من از چهار جهت طلوع می کنم (از "پایان")
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۴ خرداد ۱٣۹۰ -
۱۴ ژوئن ۲۰۱۱
● پایان
شب ها می آیند
گاهی آنقدر زیادند
که زیر دست و پا له میشوند
ملافه ها تاریکی را به دور خود می پیچند
دیوار خواب فرو ریختن را می بیند
چشمه ای که در کنج اتاق
هم آینه است و
هم خوابگاه
ذرات سرگردان را می بلعد
من از چهار جهت طلوع می کنم
تا لشگرنادان دعازده
کورشود
تا چاهی که از وهم نجات دهنده
پر است
خالی شود
تا غلمان از بهشت آزاد شود
و حوری خود به جستجوی یار رود
تا آنها که در شب آمده اند
در نور تن من
خرمن سوزشوند
تا همیشه ی فکر.
ژیلا مساعد گوتمبرگ
جولای ۲۰۰۷
● ماه مغول
ژیلا مساعد
امشب ماه مغول به اطاق ریخته
ماه سرد
ماه بی خون
دندان عاریه ی پنجره لق می زند
از هیبت فروتن نور
گربه ماه ریخته را لیس می زند
اعداد روی دیوار با خون نوشته شدند
با ناخن هم پاک نمی شوند
کاش سری داشتم یبرون از این اتاق
بیرون از این سیاره
آه ماه دیوانه
برگرد به بالا
تو حباب رویایم بودی
بیرون
دور
بالا بودی
دل تنگت می شدم
کاسه ی ننوشیده ی شیری بودی
که هرگز لب پر نزد
حال بر کف اتاق من چادر زده ای
آسمان و زمین گور تاریکی شده
جای خالی ات را
با چه پر کنم
آخرین باری که دنیا را دیدم
لباس سیاه پوشیده بود
سعی داشت زخم هایش را پنهان کند
اما مرا در یکی از حفره های گرسنه
پنهان کرد
و خواست تا منتظر بمانم.
|