یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

گفت و گو با "دیگری" (۱)
در ستایش صلح


اکبر کرمی


• زیستن در جهان های معاصر - آن چنان که من می فهم - زیستن در جهان های پس از اخلاق نیز هست؛ چه، پرگونی در پهنه ی "اتیک ها" هم پاره ای از واقعیت است. اگر "است ها" مبتنی بر "بایدها" هستند و اگر جهان های معاصر در فراسوی "بایدها" و "نبایدها" بنا شده اند؛ پس به نظر می رسد: پایان هر گفت و گویی ذیل "ارج شناسی" حاکم بر آن گفت و گو قرار می گیرد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ٣۰ خرداد ۱٣۹۰ -  ۲۰ ژوئن ۲۰۱۱


همه ی آنهایی که در جهان معاصر می زیند، احتمالن با این دریافت که جهان ما جهانی در حال گسترش و بی پایان است، هم نظر اند. البته حتمن کسانی هم هستند که چنین درکی از جهان ندارند و هنوز در گفتمان های رقیب از عالم و آدم شناور اند. برای آن که بتوانم از گزاره آغازین خود دفاع کنم، لاجرم باید ادعای نخستین را با ادعایی دیگر تمام کنم: آنانی که جهان را جهانی بی پایان نمی دانند و به نوعی "پایان تاریخ" اعتقاد دارند، غیرمعاصر اند.
صورت بندی دیگر این جهان بی پایان، زیستن در جهانی سرشار از "گفت و گوهای بی پایان" است.
درک معاصر از این جهان بی پایان، درک همزیستی و تنازع این گفت و گوهای بی پایان نیز هست. گفت و گوهایی که به گونه ای تو در تو در هم باز می شوند و به هم می رسند. درک این گفتمان ها بدون "تبارشناسی" و درک "مفصل بندی" آن ها ممکن نیست؛ چه، چنین صورت بندی از جهان - در "آن سوی خوب و بد" - در برابر صورت بندی کلاسیک از "جهان" قرار دارد؛ جهانی پر رمز و راز که در سیطره ی اسطوره های مختلف از جمله "اسطوره ی خیر و شر" و "اسطوره ی وحدت" در گل مانده است.
هر "پایان تاریخی" به نوعی به پایان گفت و گو اشاره دارد.
در جهان های معاصر ورود به هر گفت و گویی، به پایان گفت و گویی دیگر اشاره دارد. به عبارت دیگر "موضوع" یک گفتمان، همیشه خود به انتخاب ناگزیر پایانی در گفتمانی دیگر باز می گردد. به این ترتیب، به نظر می رسد، بار اصلی هر گفتمانی را باید در سازوکارهایی جست، که به "امکان پایان" در یک گفت و گو اشاره دارند. درک این ساز و کارها و درک فرایندهایی که در عمل به چنین پایان هایی می انجامد، مساله ی اصلی هر گفتمانی است.
یعنی "بایدها" همیشه مقدم بر "است ها" هستند.
اگر بپذیریم که "است ها" همیشه مبتنی بر "باید ها" هستند؛ آن گاه، می توانیم صورت بندی "جهان های معاصر" را در برابر "جهان باستان" در پهنه ی انواع سازوکارهایی که به پایان گفت و گو ها اشاره دارند، نیز بازسازی کنیم. در جهان باستان – به واسطه ی درک ساده ای که از "هستی واحد" و "مشاهده ی خطی" آن وجود دارد – پایان هر گفت و گویی به پایان یک مشاهده، گره می خورد؛ در حالی که در جهان های جدید – به واسطه ی درک پیچیده، جمعی و انباشتی که از "هستی متکثر و عارضی" و فرایندهای مشاهده ی مسلح آن وجود دارد- پایان یک گفت و گو همیشه به پایان یک گفت و گوی دیگر (یک مشاهده ی مارپیچ، جمعی و انباشتی) حواله می گردد.
جهان، در جهان های جدید همیشه برآورد جمعی جمع چشمانی است که به آن نگریسته اند؛ به عبارت دیگر، جهان، نامی هم گون (مشترک) بر واقعیت های پرگون هستی است.
زیستن در جهان های معاصر - آن چنان که من می فهم - زیستن در جهان های پس از اخلاق نیز هست؛ چه، پرگونی در پهنه ی "اتیک ها" هم پاره ای از واقعیت است. اگر "است ها" مبتنی بر "بایدها" هستند و اگر جهان های معاصر در فراسوی "بایدها" و "نبایدها" بنا شده اند؛ پس به نظر می رسد: پایان هر گفت و گویی ذیل "ارج شناسی" حاکم بر آن گفت و گو قرار می گیرد. چنین تصویر تعارض آمیزی از جهان های جدید، بدون مراجعه به ارج شناسی جدید، که در سرآغاز هر شناخت شناسی جدیدی قرار می گیرد، قابل درک نخواهد بود.
"ارج شناسی جدید" در برابر "ارج شناسی کلاسیک".
"ارزش های معطوف به بیان خود" در برابر "ارزش های معطوف به بقا".
مشاهده ی مسلح، علمی و جمعی در برابر مشاهده ی ساده، خطی و پیشاعلمی.
آزادی و برابری (توزیع برابر آزادی) در برابر بردگی و تبعیض (توزیع نابرابر آزادی).
توافق در برابر تحکم و تسلیم.
خودفرمانفرمایی و خودبسندگی (ایستادن روی پاهای خود) در برابر دگرفرمانفرمایی و خودنابسندگی (ایستادن روی پاهای دیگری).
پایان های دمکراتیک در برابر پایان های غیردمکراتیک.
با این صورت بندی، می توان به اصلی ترین پرسش و بنیادی ترین انتخاب بازگشت و از خود پرسید: چرا و چگونه این انتخاب سهمگین ممکن می شود؟
چرا یک گفتمان در برابر یک گفتمان دیگر ترجیح داده می شود؟
آزادی و برابری پایان چه گفت و گویی است؟ و چرا یک پایان به پایانی دیگر ترجیح داده می شود؟
ارج شناسی جدید پایان کدام گفت و گوی بی پایانی است؟ و چرا؟
دمکراسی و حقوق بشر از کجا شروع می شود؟
چگونه و کجا می تواند با دیگری در سایه ایستاد و از "گفت و گو" گفت و گو کرد.
توافق پایه، توافق بر سر چیست؟
اصلی ترین انتخاب جهان معاصر این جاست:
"صلح" یا "جنگ"
همین.

ادامه دارد...


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست