یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و آن کشتارهای پی آمدش! - محمدعلی مهرآسا



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲ تير ۱٣۹۰ -  ۲٣ ژوئن ۲۰۱۱


در این دوروز مقالاتی از چند نفر هموطن دلسوز در باره سی خرداد ۱٣۶۰ و توحش حکومت اسلامی در برابر یک راهپیمائی مسالمت آمیز را درسایتهای پر بیننده دیدم و خواندم که گرچه تلاش نویسندگان در این راه قابل تحسین است، اما هیچ یک آن گونه که حادثه اتفاق افتاد و دنبال شد، حق مطلب را ادا نکرده است.
من با سازمان مجاهدین خلق مخالفم و سران این سازمان را افرادی مستبد و خودخواه و جاهطلب می شناسم که هدفشان تنها رسیدن به قدرت است. قدرتی که باید با ایدئولوژی دین اسلام توأم باشد و حکومتشان بر پایه دین اسلام باشد؛ البته اسلام غیر فقاهتی و از آن گونه که تئورسین فقیدشان «علی شریعتی» توصیه کرده است. بدیهی است اگر موفق شوند و حاکم گردند، یکه تازی و حفظ قدرت را به هر بهائی روا و شایسته می دانند و برای نگهداشت این قدرت از همان راه هائی که مستبدان کلاسیک برای بقای قدرتشان به کار می گیرند، بهره خواهند برد. اما من در تمام این سی سال، نسبت به مظلومیتشان در ٣۰خرداد ۱٣۶۰ و ماه ها پس از آن نتوانسته ام بی تفاوت باشم. کارهای «پینوشه» در برابر کشتاری که از اینها شد وزنی ندارد! من چون خود آن زمان هر روز شنونده و بیننده برنامه ساعت چهار پس از نیمروز تلویزیون آخوندی بودم، کشتار چند ماهه ی ناشی از این راهپیمائی را بالغ بر ده هزار نفر تخمین می زنم!

در روز ٣۰خرداد ۱٣۶۰ سازمان مجاهدین خلق از مردم تهران دعوت کرده بود که در یک راه پیمائی آرام و بدون خشونت در خیابانهای تهران شرکت کنند و نسبت به عزل بنی صدر و بی توجهی و بی احترامی حاکمیّت آخوندیسم نسبت به آرائ ملت و تصمیمی که مردم در انتخاب رئیس جمهوری گرفته بودند و با دستور آقای خمینی کان لم یکن شده بود، اعتراض کنند. انبوهی از مردم که البته اکثریّت مطلقشان اعضای سازمان مجاهدین بودند به خیابان آمدند و بدون خشونت و تنها با سردادن شعار به حادثه‍ی خلع رئیس جمهوری اعتراض کردند... اما آخوندیسم که از ماه ها پیش تصمصم به طرد بنی صدر و یک دست کردن حاکمیّت گرفته بود و تصمیم داشت هرگونه مخالفت در این زمینه را خنثا کند و از بین ببرد، خود را آماده مقابله کرده و درصدد بود که به هر طریق و شیوه و با پرداخت هر بهائی، حکومت فقاهتی را برایران مستولی کند... این موضوع را هاشمی رفسنجانی معمار اصلی حکومت آخوندیسم به روشنی و وضوح در کتاب خاطراتش به نام«عبور از بحران» شرح داده؛ و نوشته است که چگونه ما(یعنی آخوندها) از ماه ها پیش به امام گفته بودیم که باید بنی صدر حذف شود و کل حکومت را به ما بسپارد و...
سپاه پاسداران با فرماندهی آقای محسن رضائی که غیر از جنبه ی دینی و دفاع از شریعت اسلام تشیّع و آخوندی خود فی نفسه با سازمان مجاهدین و سرانش دشمنی و کینه ی دیرینه داشت، در مبارزه و ستیز با آنها سنگ تمام گذاشت و با تمام توان - موجود آن زمان - به مقابله پرداخت؛ در خیابان ها هرآنچه را توانست گرفت و بازداشت کرد؛ و پس از تاریکی هوا با شناسائی که از آنان داشت به خانه هایشان هجوم برد و تقریباً بیشتر شرکت کنندگان مجاهد در راهپیمائی را دستگیر کرد و تحویل زندان اوین و لاجوردی وحشی داد.
شب هنگام سخنگویان سپاه پاسداران اسلام در تلویزیون آخوندی ماجرا را با آب و تاب فراوان بازگو می کردند و از اسلحه هائی که از جیب جوانان مجاهد و کیف دستی دختران مجاهد پیدا کرده و غنیمت گرفته بودند داد سخن می دادند و آنها را به بینندگان نشان می دادند... می دانید این اسلحه چه بود؟ نمکدان، فلفل پاش، ناخن گیر، سوهان ناخن خانمها و گیره سر و دیگر وسائلی نظیر اینها. آن گاه حضرات پاسدار با آه و ناله و با سوز و گداز شرح می دادند که: « بینندگان عزیز نگاه کنید و توجه فرمائید این فلان فلان شده ها نمکپاش و فلفلدان با خود آورده بودند و نمک و فلفل را به چشم برادران پاسدار ما می پاشیدند و با این سوهان های ناخن به برادران هجوم می آوردند تا آنها را زخمی کنند و از انجام وظیفه ی اسلامی بازدارند»
از فردای آن روز یعنی از روز ٣۱ خرداد، دادگاه فرمایشی به دستور خمینی و با قضاوت آخوند محمدی گیلانی، آغاز به کار کرد و حامیان الله و تشنگان قدرت، تنها با احراز هویّت، شروع به اعدام دستگیرشدگان کردند و با افتخار و نازش، نام و مشخصات معدومین را از رادیو و تلویزیون اعلام می کردند... در ساعت چهار بعد از ظهر اخبار تلویزیون ایران پس از یکی دو خبر ساده و بی مزه که آن هم در مورد حرکات و معلق زدنهای اهل عمامه بود، اعلام می کرد که امروز تعداد مثلاً ۱٨۱ نفر توسط دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شدند و حکم در باره آنان اجرا شد. این تعداد هر روز تا دو ماه رقمی بین ۱۰۰ تا ۱۹۰ نفر را شامل میشد که با اسم و رسم و شغل و نام پدر، به اطلاع بینندگان می رسید. تعداد به حدی زیاد و نام بردن به قدری وقتگیر بود، که اگر کسی در وسط اخبار تلویزیون را باز می کرد، در وهله نخست تصورش این بود که نام قبول شدگان کنکور را اعلام می کنند!
به یاد دارم در یک روز که نام تعداد ۱٨۱ نفر را خواندند، من بی اختیار داد زدم:« بی شرفها امروز در مرکز استان کردستان سلاخها ۱٨۱ گوسفند را برای تأمین گوشت شهر، نکشته اند که شما این تعداد دختر و پسر را تنها به جرم مجاهد بودن اعدام کرده اید!» اما خوشبختانه در خانه و همسایگی ما پاسدار و حزب الله دبش نبود تا مرا هم بگیرند و به همان جزا برسانند!
البته با شروع این اعدامها و گذشت شش روز کشتار متوالی، سازمان مجاهدین خلق نیز واکنش خود را آغازید و در شبانگاه روز ۷ تیر ماه، با بمبگذاری در جلسه ی سران دولت و حزب جمهوری اسلامی، نزدیک به ۹۰ نفر از حضرات را کشت؛ که حکومت به یاد شهدای کربلا در سال ۶۰ هجری، این تعداد را تخفیف داد و اعلام کرد که ۷۲ تن شهید شده اند که سردسته شان آیت الله بهشتی بود.
بنابراین، مجاهدین آغازگر خشونت خونین نبودند و خشونت و خونریزی را حاکمیّت آغازید. هرچند قبلاً نیز هر روز یکی دو مجاهد را در خیابان و درون اتوبوس افراد حزب الله می کشت، اما کشتار به صورت انبوه روزانه را حاکمیّت به دلیل آن راهپیمائی شروع کرد و تا سال ۶۷ ادامه داد. بدیهی است علاوه بر مجاهدین، از دیگر گروه ها مانند فدائیان خلق و دیگر دسته های چپ و ملی و حتا حزب توده نیز افراد زیادی اعدام شدند. اما روند کشتار پس از چند ماه، سبک شده و به هفته ای یکی دو مورد رسیده بود؛ تا آنکه در تابستان ۱٣۶۷، خمینی دستور داد زندانها را از وجود مخالفان حکومت پاک کنند و هرآنکس که حکومت ولایت خمینی را قبول ندارد و زندانی است، اعدام شود. این دستور اجرا شد و هزاران نفر دیگر مانند آن ده هزار نفری که از خرداد ۶۰ تا آن زمان اعدام شده بودند، رهسپار دیار عدم شدند. تنها به این جرم که بر عقیده خویش پایدارند.
فراموش نکنیم آمر این قتلها «حضرت امام خمینی» و عامل اصلی، لاجوردی در مقام دادستان و آیت الله محمدی گیلانی به عنوان قاضی شرع دادگاه بودند.

کالفرنیا   دکتر محمد علی مهرآسا   ۲٣/۶/۲۰۱۱


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست