سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

اتاق فرمان، لطفاً کات دهید!


مهدی حسین زاده


• البته که همگان دانستیم آنروز که شیخی ساده لوح جایش را به شما [آقای لاریجانی] سپرد قرار است پای معاهده استعماری دیگری در این مملکت امضا شود که نباید روحانی آنرا امضا کند بلکه باید بدست غیرروحانی رقم خورد و این قرعه خواسته یا ناخواسته در این مجموعه یکدست دست چین شده به نام شما افتاد! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۵ تير ۱٣٨۵ -  ۲۶ ژوئن ۲۰۰۶


هرچه تاکتیک های سیاسی را مرور می کنی، هرچه قالب های دفاعی را تجسم می کنی، هر چه در پولتیک زدن ها می کاوی، هرچه در پازل الگوهای نامنظم سعی و خطا می کنی، در هیچ کدام از این قالب ها نمی گنجد! کدام منطق سیاسی پشت این گارد سیاسی نهفته است؟
آقای لاریجانی شما قریب به یک سال است سرتیم مذاکره کننده هسته ای ایران هستید هنوز متوجه صورت مساله ای که قرار است حل شود نشده اید؟
کاسه چه کنم چه کنم را به کدام مجلس می گردانید؟ و مساله یک معادله- یک مجهول را به کدام پارامتر در حال محاسبه اید؟
بگذارید توضیح واضحات را من دوستانه به شما بگویم.
آقای لاریجانی، مساله امروز ایران ماست که قرار است حل شود!
بگذارید با مثالی موضوع را برایتان روشن کنم. اگر به نقشه های ما قبل دهه نود ملاحظه فرمایید (که شما می توانید از نقشه های برادر احمدی نژاد که جهت تدریس تاریخ جنگ های جهانی اول و دوم به دانشجویان رشته عمران خود جهت حل مساله اسراییل! تدریس می نماید استفاده نمایید که البته من هرچه فِکر می کنم به یاد نمی آورم در دانشگاه علم و صنعت کُرس ای به نام تاریخ معاصر تدریس شده باشد!)، ملاحظه می فرمایید که پیش از دهه نود ما کشوری پهناور داریم به نام اتحاد جماهیرشوروی، درست بالای همان شکل گربه ای که ایران ماست، ولی در نقشه پس از دهه نود ما اتحاد جماهیر شوروی نداریم! چرا؟ چون شوروی صورت مساله بود! پس پاک شد! مثالی دیگر می آوریم موضوع روشن تر شود، در اواخر سده پیش کشوری درقلب اروپا بود به نام یوگسلاوی، ولی در پایان سده، دیگر یوگسلاوی هم نداریم! چرا؟ چون یوگسلاوی هم صورت مساله بود! پس چه شد؟ پاک شد! با این تفاوت که یکی بدون لشگرکشی خارجی یکی با لشگرکشی خارجی!
حال شما با کدام زیرکی و ذکاوت سیاسی ایران را صورت مساله طرح می کنید؟ و با گارد باز بازی می کنید، درحالیکه حریف از شما زیر نخواهد گرفت! بدل حریف را خورده اید! حریف میزان اشتیاق شما به رابطه را در حال تست زدن است، تا ورق مناسب را در زمان مناسب رو کند! اگر نمی دانید و سهوی می فرمایید که آقای بوش مثل ریاضی دانی می ماند که اگر نتواند معادلات را حل کند صورت مساله را پاک می کند، پس شما هم بسان دانش آموز تنبلی می مانید که هر چه صورت مساله را می خواند آنرا نمی فهمد!
از حق و حقوق ملت ایران سخن می گویید، در حالیکه تصور درستی از مفهوم حق و حقوق ندارید! اگر حقوقی در راستای حقمان برای خود متصوریم باید آنرا در چارچوب روابط بین الملل با لابی مقتدر بدست آوریم، نه اینکه مداحی کنید تا طرف مقابلتان از سر دلسوزی گوشه ای از حقتان را محترم شمارد یا تضمین امنیتی دهد! مگر روابط بین الملل روضه حضرت عباس است که می خواهید با آن اشک رقیب را در آورده و حاجت بگیرید؟! نه آقا! این دریوزگی سیاسی است!
در آوردگاه بین المللی هر که لابی قویتری داشته باشد، حقوق بیشتری خواهد برد و به حقش با عزت، زودتر و بیشتر خواهد رسید و بالعکس در بازی روزگار هر آنکه با ارنج ضعیف بازی کند پایمال است!
اینکه شما آقای بوش را ریاضی دان بخوانید و تصور نمایید با این عمل ادب سیاسی و نهایت ارادت خویش را به ایشان رسانیده اید سخت در اشتباهید. ادب سیاسی در کنش سیاسی هویدا می گردد نه در خلاء سیاسی. حال شما هر چه مدح آقای بوش کنید، دستتان کجای را خواهد گرفت؟
احتمالاً تاکتیک مقابل پاک کن آقای بوش هم اینست که: چون بوش دفتر مشق ما را پاک کرد ما هم دفتر او را خط خطی کنیم! وا اسفاها!
انتظار می رفت سیاستمداران ایران دوران بلوغ سیاسی خود را سپری نموده و اکنون پس ازقریب سه دهه نوعی معماری سیاسی نمایند.
بیاد بیاورید پنج سال گذشته را، وقتی ما در دفتر تحکیم وحدت فریاد برآوردیم که آقایان مجلس خبرگان شما نباید مداحی رهبری کنید. وظیفه شما نظارت بر عملکرد رهبری است، امروز را در آینه دیروز می دیدیم که مداحی فراگیر شود و جمهوری مداحان شکل گیرد!
اگر آنروز انتقاد داشتیم سپاه از صلح مسلح حمایت نکند و کاری نکنیم کشور در دامان سپاهی ها بیفتد، امروز را می دیدیم که مدیریت سپاهی کشور را به ورطه نیستی کشانده! و با پانصد و پنجاه هزار نیروی دفاعی، عمده غیرحرفه ای چگونه قرار است ایران در برابر بیش از چنین تعداد نیرویی که اطرافمان را حصار کشیده و کاملاً حرفه ای پنجه در پنجه افکند یا هیبتش بر قامت حریف لرزه آفرین باشد. هیچ طرح تجزیه ایران به پنج ایالت را فکر می کنید که مدتی است استارت خورده است! هیچ صدای ناقوس مرگی را که چندیست بر آسمان ایران عزیز طنین افکنده می شنوید؟
در مقابل شما با ما چه ها کردید؟ گرفتید و بستید و شکستید و حبس کردید!
حال شما را چه شده که ملتی نامحرم شده و فلان وزیر فلان کشور اروپایی محرم است که پشت دربهای بسته بر روی ملت، به یکدیگر بسته‍ی سربسته پیشکش می کنید و مستان ِ خمارید، و هراز چند گاهی که این درب باز و بسته می شود بوی تعفن مستی تان مشاممان را می آزارد!
البته که همگان دانستیم آنروز که شیخی ساده لوح جایش را به شما سپرد قرار است پای معاهده استعماری دیگری در این مملکت امضا شود که نباید روحانی آنرا امضا کند بلکه باید بدست غیرروحانی رقم خورد و این قرعه خواسته یا ناخواسته در این مجموعه یکدست دست چین شده به نام شما افتاد!
حال که بباخت هر چه بودمان دم آخر را غنیمت شمارید و این صفحه شطرنج را رخ به رخ ننموده ترک نکنید، چرا که با این پواسون، حالت تهاجمی قوای حریف تحلیل رفته و قوای سوار بی این پشتوانه ارنج خود را تغییر نمی دهند و افسارگسیخته لگام نخواهند گسیخت.
دیگر عامه مردم را هیچ فرق بین تعلیق موقت و موقتاً تعلیق یا تعلیق کامل و کاملاً تعلیق نیست و بازی با الفاظ نان بر سر سفره این ملت نخواهد آورد، ملت امروز به دنبال خدا، نان و آزادی است بیش از این بدنبال خوراک داخلی برای تغذیه افکار عمومی نگردید. اتاق فرمان، لطفاً کات دهید.
حال که دو باره قرار است جام زهری دیگر نوشیده شود، چه بهتر آنست پیش از قربانی نمودن میلیون ها جوان این مرز و بوم نوشیده شود که آستانه دردناکی این ملت دردناک گشته و اگر سکندری آتش به خرمنگاه خشک و ترمان زند کسی را بر سر این خرمن نخواهید یافت!
 
* فعال سیاسی- دانشجویی – نیویورک


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست