درجهء آگاهی نقاد ایرانی
نگاهی به مقالهء "کشف کشور جدیدی بنام آذربایجان جنوبی (ایران)"
یونس شاملی
•
اخیرا آقای اسد مذنبی، نوشته کوتاهی را در نقد " فراخوان دعوت از اهل قلم آذربایجان جنوبی" منتشر کرده و تشکیل انجمن قلم آذربایجان جنوبی را در طول تمامی این نوشته با توسل به طنز تلخ به تمسخرگرفته است. من نه برای دفاع از حقانیت اهل قلم آذربایجان، بلکه تنها از جهت درجه آگاهی و اشراف آقای اسد مدنبی و احیانا هم فکران وی در خصوص موضوعی که در آن اظهار نظر کرده اند، توضیحات زیر را ضروری میدانم
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۴ تير ۱٣۹۰ -
۲۵ ژوئن ۲۰۱۱
اخیرا شخصی بنام آقای اسد مذنبی، نوشته کوتاهی را در نقد " فراخوان دعوت از اهل قلم آذربایجان جنوبی " در سایت اخبار روز(۲۱ ژوئن ۲۰۱۱) منتشر کرده و تشکیل انجمن قلم آذربایجان جنوبی را در طول تمامی این نوشته با توسل به طنز تلخ به تمسخرگرفته است. من نه برای دفاع از حقانیت اهل قلم آذربایجان، بلکه تنها از جهت درجه آگاهی و اشراف آقای اسد مدنبی و احیانا هم فکران وی در خصوص موضوعی که در آن اظهار نظر کرده اند، توضیحات زیر را ضروری میدانم.
1. "کشف کشور جدیدی بنام آذربایجان جنوبی(ایران)" تیتر نوشتهء آقای مذنبی است. کشور در ادبیات سیاسی به معنی منطقه نفوذ یک دولت است و به یک جغرافیای سیاسی معینی که دولتی برآن حاکم باشد، اتلاق میشود. کشور آلمان، مصر و یا سوئد، مناطق جغرافیایی مشخصی است که در آن به ترتیب دولتهای آلمان، مصر و یا سوئد حاکم اند. اما تاسیس انجمن قلم آذربایجان یک اقدام صنفی درجهت برپایی یک تشکل صنفی برای اهل قلم آذربایجان و ترکان در ایران است. استفاده از واژه "کشف یک کشور جدید" به کسانیکه در صدد تاسیس یک تشکل صنفی هستند، چه چیزی جز ضدیت کور با ادبیات ترکی و بی مایگی فکری در جهت تخریب اهل قلم آذربایجان را نشان میدهد؟
2. در جای دیگر این نوشته میخوانیم؛ "کاشفان آذربایجان جنوبی (ایران) ... موفق به کشف سرزمینی شده اند که نه تنها بر روی کره خاکی وجود خارجی ندارد، بلکه در منظومه نازنین شمسی نیز نمی توان رد پایی از آن بدست آورد: آذربایجان جنوبی(ایران)!!!"
آقای مذنبی علی رغم تیتر نوشته شان که که از "کشف کشور!!" سخن رانده اند، اما در متن آن از مفهوم "کشف سرزمین" توسط اهل قلم آذربایجان سخن رانده اند. این را شاید گام مثبتی در جهت استفاده از واژه ها و مفاهیم درست و مناسب تلقی کرد. اما مشکل آقای مذنبی زمانی آشکار می شود که بدانیم ایشان سرزمینی به نام آذربایجان را نه در روی کره زمین و نه حتی در منظومه نازنین شمسی نمی شناسند!! یعنی اگر آقای مذنبی از بخشی از وطن خلق ترک در ایران یعنی آذربایجان بی خبر باشد از استانهای چندگانه آذربایجان شرقی، غربی، اردبیل، زنجان، همدان و... نیز بی خبرند!
در اینجا اگر بی دانشی آقای مذنبی در خصوص ملیتهای ساکن ایران و سرزمین های آنان (کردها و کردستان، بلوچها و بلوچستان، عربها و الاهواز، لرها و لرستان و...) قابل قبول باشد، دانش تاریخی ایشان نیز آگاهانه و یا ناخودآگاه معدل قبولی را کسب نمیکند. چرا که ایشان در این نوشته از تشکیل دولت ملی آذربایجان در سال 1324 در ایران بی خبرند و با مزاح های بی مایه (منظومه نازنین شمسی) از سرزمینی بنام آذربایجان اظهار بی اطلاعی میکنند. اما میدانم که مشکل اصلی در بی دانشی آقای مذنبی نیست. بحث در اینجا به شعور سیاسی و آگاهی حقوقی نقاد ایرانی بازمیگردد. در واقع این صورت مسئلهء حضور ملیتهای غیرفارس ساکن ایران و سرزمینهای مادری و تاریخی آنهاست که پذیرشش برای آقای مذنبی بسیار سنگین است. بنابراین راهی جزنفی و انکار آنان نیست. سیاستی که شاه و شیخ در هشتاد و اندی سال گذشته به آن عمل کرده اند.
3. در بخش دیگر این نوشته کوتاه، بی اطلاعی رسوا کننده آقای مذنبی از زبان بیانیه فراخوان برای تشکیل انجمن قلم آذربایجان جنوبی بیشتر آشکار میشود. مذنبی مینویسد؛ "حالاهمه آزادیخواهان و دمکرات های ساکن جهان آزاد از خود می پرسند اگر این دوستان می خواهند به زبان مادری سخن بگویند چرا اطلاعیه و منشور خود را به زبان فارسی منتشر کرده اند!؟"
فراخوان تشکیل انجمن قلم آذربایجان جنوبی، به دلیل ساده حاکمیت هشتاد و اندی سال دولتهای استعماری فارس در دو دوره شاه و شیخ به دو زبان ترکی آذربایجانی و فارسی تنظیم و منتشر شده است. اولا اغلب ترکان در ایران به دلیل حاکمیت دولت شونیست فارس در این سرزمین در زبان مادر خود بی سوادند. دوم اینکه ممنوع بودن تدریس و تحصیل به زبان ترکی آذربایجانی، فرهیختگان و اهل قلم آذربایجان و ترک را بالاجبار به فارسی نویسی کشانده است. بنابراین زبان ترکی فراخوان به دلیل زبان مردم آذربایجان و خلق ترک در ایران است و انتشار فراخوان به زبان فارسی هم به دلیل برقراری ارتباط با فرهیختگان و اهل قلم آذربایجانی و ترک است که به زبان فارسی می نویسند.
احتمالا آقای مذنبی در این نوشته تلاش کرده اند سیاست استعماری و ضدفرهنگی دولتهای فارس ایران (شاه و شیخ) را در نفی و انکار ملیتها و زبانهای غیرفارسی و منجمله زبان ترکی آذربایجانی و سرکوب بی رحمانه آنان را، دور بزنند و خودشان را به خبری بزنند. اما این تظاهر به بی خبری واقعیت تلخ فرهنگ ستیزی و زبان ستیزی در سیاستهای دولتی ایران را نفی نمی کند. چرا که ذهنیت منفی آقای مذنبی نسبت به تاسیس انجمن قلم آذربایجان، خود نشانهء برجسته ایی از حیات ننگین سیاست استعماری در ایران است.
4. جالبتر دیگر در این نوشته سطح درک حقوق زبانی از سوی جناب مذنبی است. ایشان مینویسند؛ "البته از حق نباید گذشت که گفتن و نوشتن به زبان مادری حقی است که هیچکش نمی تواند آنرا نادیده بگیرد و واضح و مبرهن است که گفتن و سرودن بزبان اقوام گوناگون درجغرافیای ایران بر غنای فرهنگی مملکت ما خواهد افزود".
"گفتن و نوشتن"، گفتن و سرودن" مفاهیمی است که آقای مدنبی در خصوص حق زبانی برای ملیتهای دیگر قائل هستند. اما مذنبی انگار خبر ندارد که "گفتن" در شکل عام و "نوشتن" در سطح خاص (روشنفکران و فعالین سیاسی ترک) هم دیروز و هم امروز هم جریان دارد و حکومتهای نژادپرست حاکم بر ایران در دو دوره شاهنشاهی و جمهوری اسلامی هرگز نتوانسته اند مانع از سخن گفتن مردم و یا نوشتن خواص و اهل قلم ترک گردند. آنچه امروز خلق ترک در ایران طلب میکند "سخن گفتن" و یا "(شعر) سرودن" نیست، بلکه؛
یک: به رسمیت شناخته شدن زبان ترکی آذربایجانی در ایران و داشتن حق برابر زبانی میان تمامی زبانهای موجود (فارسی، ترکی، کردی، بلوچی، عربی، لری...) در ایران،
دوم: حق تدریس و تحصیل به زبان ترکی در تمامی مدارج تحصیلی از مهد کودک، دبستان، دبیرستان تا دانشگاه،
سوم: استفاده از زبان ترکی در تمامی ارگانها دولتی و غیردولتی، فرهنگی، اقتصادی وسیاسی،
چهارم: استفاده از برابری حقوق زبانی در میان زبانهای برشمرده فوق در ایران بایستی بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق زبانی تنظیم و اجرا گردد.
این مطالبات تکرار ترهات پوپولیستی آقای مذنبی در "سخن گفتن" و "شعر سرودن" نیست. بلکه برمبنای تجربه دمکراتیک بشر و اعلامیه های جهانی و حقوقی قابل اجراست. حق سخن گفتن و شعر سرودنی که آقای مذنبی از آن سخن میگوییند خود بیانگر سطح غیر انسانی و ضدفرهنگی نگاه افرادی چون آقای مذنبی است. محصولی که در ایران هشتاد سال اخیر خمیرمایه اش ریخته و پیکرش تراشیده شده است.
نهایت اینکه؛ اگر ایرانی دمکراتیک طلب میکنیم، بایستی از ایرانی که در آن نژادپرستی، و ضدیت کور با دیگر ملیتها و دشمن پرستی و خوار شمردن دیگران به فرهنگ عموم تبدیل شده است فاصله جدی بگیریم و به ارزش برابر انسان گردن نهیم، و گرنه ایران سرنوشت بهتری نخواهد داشت.
یونس شاملی
20110624
منابع:
کشف کشور جدیدی بنام آذربایجان جنوبی (ایران)
www.iran-chabar.de
فراخوان تاسیس انجمن قلم آذربایجانی جنوبی به زبان ترکی؛
tribun.com
فراخوان تاسیس انجمن قلم آذربایجان جنوبی به زبان فارسی؛
tribun.com
اعلامیه جهانی حقوق زبانی؛
alonekimya2.mihanblog.com
|