خیابان در تصرف ناجورها
ریشه های خیابانی در روز خیابان کریستوفر کرویتزبرگ
هژیر پلاسچی
•
هر سال در آخرین شنبه ی ماه ژوئن همجنسگرایان، ترانسجندرها و بایسکشوالها در بسیاری از شهرهای جهان رژه میروند تا خاطره ی جنبشی را گرامی بدارند که در آن به حاشیه رانده شده گان در مقابل سیستم مسلط ایستادند، مبارزه کردند و پیش رفتند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۷ تير ۱٣۹۰ -
۲٨ ژوئن ۲۰۱۱
هر سال در آخرین شنبه ی ماه ژوئن همجنسگرایان، ترانس جندرها و بایسکشوالها در بسیاری از شهرهای جهان رژه میروند تا خاطره ی جنبشی را گرامی بدارند که در آن به حاشیه رانده شده گان در مقابل سیستم مسلط ایستادند، مبارزه کردند و پیش رفتند. یکی از مهمترین رژه ها در میان شهرهای اروپایی در برلین، پایتخت آلمان برگزار میشود.
از زیرزمینهای «رسمی» تا خیابانهای غیررسمی
تظاهرات روز خیابان کریستوفر در واقع برای گرامیداشت یاد جنبشی بزرگ و رادیکال برگزار میشود. در دهه ی شصت میلادی حملات پلیس به گی بارها اتفاقی خیلی معمولی محسوب میشد. در بسیاری از این بارها مصرف مشروبات الکلی ممنوع بود. پلیس به هر بهانه ی کوچکی وارد این بارها میشد و اغلب در مواجهه با گی ها، لزبین ها، ترانس جندرها و بایسکشوالها با خشونت رفتار میکرد. پلیس ابزار سرکوب کسانی بود که با حضورشان نظم هتروسکسیستی مسلط را بر هم زده بودند.
در سحرگاه ۲٨ ژوئن ۱۹۶۹، پلیس وارد گی باری به نام «استون وال» شد. این محل در خیابان کریستوفر روستای گرینویچ، در همسایگی ابرشهر نیویورک واقع شده بود. پلیس ها مطابق معمول خیلی زود به خشونت متوسل شدند اما این بار با مردمی روبه رو بودند که برانگیخته و خشمگین دست به مقاومت زدند. این مقاومت به سرعت به شورشی همگانی بدل شد که در آن گی ها، لزبین ها، ترانس جندرها و بایسکشوالها به مقاومت قهرآمیز در مقابل تهاجم پلیس پرداختند. برای اولین بار بود که حذف شده گان و مطرودان در برابر خشونت پلیس با خشونت مقاومت میکردند.
این شورش با تظاهراتی در بعدازظهر روز بعد ادامه یافت و چندین هفته به طول انجامید. جامعه ی کوییرها تمام قد در برابر آزار سیستماتیک حاکم و عواملش ایستاده بود. در این مدت شورشی ها خودشان را در شبکه های متعددی متشکل کردند و مکانهایی را ایجاد کردند تا در آنها افراد بتوانند آزادانه و بدون هراس از بازداشت و آزار، گرایش جنسی خودشان را آشکار کنند.
خیابان کریستوفر سرآغاز جنبشی عظیم بود که در سرتاسر دهه ی هفتاد میلادی برای دفاع از مردم کوییر در آمریکا مبارزه میکرد. تظاهرات روز خیابان کریستوفر که به یک سنت هر ساله در آمریکا و بعد در بسیاری از کشورهای دیگر بدل گشت برای اولین بار در آخرین شنبه ی ماه ژوئن ۱۹۷۰ در نیویورک برگزار شد.
در اروپا هرچند پیش از آن تظاهرات مشابهی، برای نمونه در آوریل ۱۹۷۲ در شهر مونستر آلمان، با الهام از روز خیابان کریستوفر برگزار شده بودند؛ اما اولین تظاهراتی که به طور مشخص به نام روز یادبود آزادی خیابان کریستوفر برگزار شد در زوریخ سوییس و در ۲۴ ژوئن ۱۹۷٨ بود. یک سال بعد، در ژوئن ۱۹۷۹ علاوه بر زوریخ تظاهراتی با همین نام در برمن و برلین آلمان هم برگزار شدند. پس از آن برگزاری این تظاهرات در اغلب شهرهای اروپایی باب شد.
این تظاهرات امروز هم در بسیاری از شهرهای جهان برگزار میشود که بزرگترین آنها در کلن و برلین است. هرچند تنها در آلمان و سوییس است که نام «روز خیابان کریستوفر» را حفظ کرده و در کشورهای دیگر رژه ی همجنسگرایان خوانده میشود.
«روز خیابان کریستوفر» آنها، «روز خیابان کریستوفر» ما
تظاهرات «روز خیابان کریستوفر» هر چند در برلین سنتی سی و دو ساله دارد اما از چند سال پیش به دو پاره ی کاملن متفاوت و متضاد تقسیم شده است. درست همزمان با تظاهرات «روز خیابان کریستوفر» در مرکز شهر که به دروازه ی برلین ختم میشود، نیروهای چپ، رادیکال و آلترناتیو تظاهراتی را در اصلی ترین منطقه ی زندگی مهاجرها، پناهنده ها و چپ های برلین برگزار می کنند. این تظاهرات که برای پافشاری بر سنت مبارزاتی و رادیکال جنبش برگزار میشود، «روز خیابان کریستوفر در کرویتزبرگ» نامگذاری شده است.
جودیت باتلر، فیلسوف و فمینیست چپ آمریکایی وقتی در ژوئن ۲۰۱۰ برنده ی جایزه ی شجاعت مدنی روز خیابان کریستوفر برلین شد و این جایزه را نپذیرفت، این شکاف را به روشنی بیان کرد. او گفت: «این تظاهرات خیلی تجاری شده است و مشکلات راسیسم و تبعیضهایی که مهاجرهای همجنسگرا و ترانسجندر با آن مواجه میشوند را نادیده میگیرد. حتا سازماندهندهگان این تظاهرات خودشان به نوعی راسیسم را ترویج میکنند».
تظاهرات کرویتزبرگ اما با تاکید بر سویه های سیاسی جنبش همجنسگرایان و ترانسجندرها و تاکید مشخص بر وضعیت مهاجران و پناهنده های همجنسگرا و ترانسجندر تلاش میکند ماهیت رادیکال روز خیابان کریستوفر را حفظ کند و در ویترین «دموکراسی» سیستم مسلط ادغام نشود. در این تظاهرات هرگز از اعضای احزاب سیاسی برای سخنرانی دعوت نمیشود و احزاب و شرکت ها نمیتوانند از این تظاهرات حمایت کنند. موضوع اغلب سخنرانیها علاوه بر مسائل همجنسگرایان و ترانسجندرها بر فقر، راسیسم و خارجی ستیزی تمرکز دارد.
«ریشه های خیابانی» در مقابل این دو انتخاب و با توجه به تفاوت ها و تضادهای آنها انتخاب کرد در تظاهراتی شرکت کند که آن را از آن خودش میدانست. هرچند حضور در تظاهرات رسمی «روز خیابان کریستوفر» میتوانست توجه رسانه های رسمی را جلب کند اما «روز خیابان کریستوفر در کرویتزبرگ» تظاهراتی بود که ما باید در آن شرکت می کردیم. بنابر این «ریشه های خیابانی» علاوه بر حضور فعال در جمع سازماندهندهگان این تظاهرات برای تشکیل یک بلوک ایرانی در درون تظاهرات نیز تلاش کرد.
رژه ی پنج ساعته در برلین
تظاهرات آلترناتیو «روز خیابان کریستوفر» ساعت ۲ بعدازظهر شنبه، ۲۵ ژوئن از آستانه ی منطقه ی کرویتزبرگ آغاز شد و نزدیک به دو هزار نفر، پنج ساعت تمام در خیابان های این منطقه رژه رفتند. بلوک ایرانی و ریشه های خیابانی توانستند با در دست داشتن شعارها و طرح های مرتبط با جنبش همجنسگرایان و ترانسجندرها و نیز پوشیدن تی شرت های متحدالشکل توجه عمومی را جلب کنند. شعارهایی نظیر: «خیابان در تصرف ناجورها»، «گرایش های جنسی متفاوتند، "طبیعی" و "عادی" برو اون ور»، «همه با هم علیه هموفوبیا و ترانسفوبیا، علیه راسیسم، علیه مردسالاری، علیه فاشیسم»، «مبارزه با کشتار همجنسگرایان در خاورمیانه» و «ما از ایران میآییم و هموفوب نیستیم».
ما باید دنیا را تغییر دهیم
پس از پایان تظاهرات علاوه بر اجرای برنامه های هنری و چندین اجرای موسیقی آلترناتیو از جمله خوانش کوییر ترانه ی «تصور کن» جان لنون و خوانش کوییر سرود «مردم متحد هرگز شکست نمیخوردند» از سرودهای انقلابی مردم شیلی، افراد مختلفی از گروه ها و شبکه های گوناگون سخنرانی کردند. از گروه آلمنده که یک گروه چپ مهاجران ترک و کرد است تا اعضای یک شبکه ی چپ فلستینی، از اعضای جنبش زنان پناهجوی کمپ های پناهنده گی تا یک گروه محلی از کسانی که به دلیل گرانی اجاره خانه ها مجبور به مهاجرت از منطقه ی کرویتزبرگ شده اند، از اعضای یک شبکه ی چپ زنان لزبین تا اعضای یک گروه زنان که در مورد به حاشیه رانده شده گان به ویژه پناهجویان، کوییرها و زنان خارجی فعالیت میکنند.
بر اساس برنامه ریزی انجام گرفته زمانی ده دقیقه یی در اختیار «ریشه های خیابانی» نیز قرار داده شده بود تا بتواند با جمعیت حرف بزند. در این فرصت ابتدا سپهر مساکنی، فعال سابق چپ دانشجویی و عضو ریشه های خیابانی سخن گفت: «سال گذشته من برای اولین بار در زندگی ام در این تظاهرات شرکت کردم شگفتی بزرگی برای من بود که دیدم خیابان پر از گی ها، لزبین ها، ترانسجندرها و مردم کوییر است. اما احساس ناراحتی هم میکردم به این دلیل که در این شادی پیغام واضحی برای من و امثال من وجود نداشت. به کمپ پناهندگی ام برگشتم چون من پناهجو بودم و هیچ تغییری در زندگی واقعی من رخ نداد، بعد به اداره ی خارجی ها رفتم و هیچ تغییری در زندگی من اتفاق نیفتاد. فشار راسیسم و اسلاموفوبیا و هموفوبیا در زندگی من و امثال من محسوس بود. از خودم پرسیدم که ای شما کوییرهای زیبا کجا هستید؟ کجا هستید در زندگی من و کسانی مانند من از ایران، ترکیه و کشورهای عربی؟ ما همه، بحثهای سیاسی را دوست داریم و تئوریهای کوییر را. وقتی که در کمپ پناهنده گی در کشور آلمان بودم از خودم پرسیدم برای چه؟ فقط برای اینکه حرف زده باشیم؟ برای اینکه کارناوال راه بیندازیم؟ زمانی که من از کوه های ترکیه روی خر ایران را غیرقانونی ترک کردم، یک ترجمه ی فارسی از کتاب میشل فوکو با خودم داشتم. ولی ما چگونه میخواهیم زندگی های واقعی را تغییر بدهیم؟ ما چگونه میخواهیم زندگی مردم گی و لزبین را در کمپ های پناهنده گی تغییر بدهیم؟ مردمی از ایران، ترکیه، خاورمیانه و همه ی دنیا. چگونه میتوانیم کشتار همجنسگراها را در ایران و کشورهای دیگر متوقف کنیم؟ ما چگونه میتوانیم با راسیسم، اسلاموفوبیا و هموفوبیا در زندگی واقعی بجنگیم؟ یک گتوی زیبای کوچک در کرویتزبرگ یا مکانهای دیگر کافی نیست. ما نباید خیلی به خاطر این آزادی کوچک امروزمان خوشحال باشیم. به این دلیل که در همین زمان در جایی از جهان مردم را به خاطر اینکه همجنسگرا هستند میکشند. ما باید به تغییر این سیستم فکر کنیم، به تغییر همه ی این سیستم. هموفوبیا، ترانسفوبیا و مردسالاری در روستاها، شهرها و ابرشهرها به طرق مختلف وجود دارد و به سمت ما هجوم میآورد. پس اگر ما میخواهیم با "هویت" بجنگیم باید با هویت بزرگ و هویت خودمرکزپندار بجنگیم. ما باید خدای "هویت" را بکشیم، هویت هتروسکسیم. ما باید دنیا را تغییر دهیم».
پس از سپهر، پژاره حیدری، از اعضای ریشه های خیابانی بیانیه ی آلمانی گروه را خواند. در متن فارسی این بیانیه آمده است: «پوشیده نیست که مناسبات سیستم و منافع آن با اعتراضات به حاشیه رانده شدگان، داغ ننگ خوردگان از نهاد دگرجنسگرایی اجباری و هنجارهای آن در همه جا برخورد یکسان نمیکند. در واقع به فراخور زمان و موقعیت اجتماعی، سیاسی و البته منافع سود سرمایه فرمهای مشخص و متکثر خود را برای سرکوب، تنبیه و مجازات و یا ادغام آنان در سیستم به کار میبندد. در جایی چون دموکراسی های در اروپای غربی و شمالی با پذیرش کلبی مسلکانه ی روبنایی برای اخته و از درون تهی کردن این تنهای شورشی گام برمیدارد. در جایی دیگر مثل ایران، هموفوبیای سیستماتیک و هتروسکسیزم خودش را با قانون مجازات مرگ و اخلاق انضباطی از نهادهای بر آمده از سیستم چون خانواده و آموزش مراقبت میکند.
سیستم در کلان شهری چون برلین با تلاش برای ادغام در سیستم و دادن حاشیه ای اقلیتی و در خود مانده به میلها و تنهای بیرون زده از هنجارهای هویت هتروسکشوالیته سعی بر اخته کردن این به حاشیه رانده شدگان میکند. در واقع با هل دادن آنها به سوی زیرزمینهای قانونی شده و جزیره ای، این تنها را تبدیل به تنهایی اتمیزه شده میکند. مناسبات سیستم و روابط قدرت در آن، با اعطای حق هویتی برساخته و در حاشیه، سوژه ها و امیال متکثر بیرون دوگانه و تعریفهای برساخته ی دو گانه ی مرد و زن را وادار به بازتولید مناسبات مردسالاری و ارزش های بر ساخته ی سیستم سرمایه داری میکند.
در کنار این کلان شهرها در شهرهای کوچکتر و روستاهای بیرون از این دکوراسیون حقوق بشری و شهروندی غربی؛ همچنان هموفوبیا، ترانسفوبیا و کلیشه های آن با تهدیدهای خشونت فیزیکی اجتماعی و طردهای خانوادگی، همجنسگرایان و ترانسجندرها را وادار به ترک خانه و کاشانه و بستر اجتماعی خود و پناه آوردن و مهاجرت به شهرهای بزرگ میکند. مهاجرتی که گم شدن در اتمیزه سازی و پناه بردن به حاشیه های جدا افتاده از جامعه را در بر دارد.
اما واقعیت امر این است که نه برلین، کرویتزبرگی است که امروز این تظاهرات کوییر و آلترناتیو در مبارزه با هتروسکسیزم در آن برگزار می شود، نه غرب تنها برلین است. بیرون از این الیت مرکزبینی، همچنان هموفوبیا و ترانسفوبیا و خشونت های فیزیکی اجتماعی و فرهنگی و کلیشه های سکسیستی گریبانگر زندگی واقعی افراد در میدان زندگی واقعی است. و ما را نه تنها وادار به مبارزه با هموفوبیا و ترانسفوبیا میکند بلکه در این میان به چالش کشیدن هنجارهای از پیش تعیین شده و طبیعی فرض شده ی هترونُرمها را ضروری مینماید.
با این همه در این مبارزه و تئوری پردازی برای آن، ما انسانهایی که خود را کوییر مینامیم نباید دچار غرب محوری بشویم و ستمهای وحشیانه ی هموفوبیک و ترانسفوبیک در جهان امروز از جمله خاورمیانه و کشورهای آفریقایی و دیگر کشورهای جنوب را از قلم بیاندازیم. ما حق نداریم از دریچه ی جزیره های آلترناتیو کلان شهری چون برلین به مسایل به حاشیه رانده شدگان بنگریم و برای آنان نسخه صادر کنیم. در جهان بی شرم ما هنوز در نقاطی مجازات همجنسگرایی در آتش سوزانده شدن، اعدام و شکنجه و حذف و طرد شدید اجتماعی است. هنوز ترانس ها به شدت قربانیان مردسالاری و ارزش های آن هستند.
تمام اینها به ما میگوید هنوز در نقاطی از جهان مسئله بر سر بود و نبود و حق زیست داشتن همجنسگرایان است. آیا وقت آن نرسیده که همجنسگرایان و ترانسجندرها و همه ی انسانهای کوییر برای مبارزه ی بین المللی با سیستمی که مرز را میآفریند، چه جغرافیایی، چه طبقاتی، چه جنسیتی، مبارزه کنیم؟ برای ما، کله سیاهان ریشه های خیابانی مبارزه تا لت و پار کردن هرگونه مرزهای تعبیه شده ای که جلوی آزادی زیست و میل و تن را میگیرد، همچنان ادامه دارد. وقت آن است که در چنین تظاهراتی منسجم تر، بدون نگاه توریستی و از بالا، از ستم مضاعف همجنسگرایان و ترانس جندرهای مهاجر ترک و ایرانی و افغانستانی و عرب که علاوه بر هموفوبیا با خشونت های راسیستی و از جمله اسلامفوبیا زندگی میگذرانند، صحبت کنیم.
ریشه های خیابانی به یاد و خاطره ی هزاران همجنسگرا و دیگر به حاشیه رانده شدهگانی که برای آزادی تن و سبک زیستشان سالیان سال مبارزه کردند، تعظیم میکند. پیش به سوی مبارزه ای که خیابان هر روز غُرُقِ عبور هر ناجور؛ ضد ارزش و ضد هنجارهای سرکوبگر باشد».
|