یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ای مردم ایمان آورید:
«هرچه داریم از اسلام داریم»


فیروز نجومی


• اسلام این باور را در ما نهاد که ما وقتی میتوانم باشم که زندگی خود را در تابعیت احکامی از پیش ساخته شده در آوریم. نپرسیم و نجوییم که اگر هیچکس بجز او نیست، پس من کی هستم؟ ما روزانه خود را انکار میکنم بدون آنکه بدان آگاه باشم. بندگی و خصایل بندگی را از اسلام است که بارث برده ایم، نه انسان بودن را ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ٨ تير ۱٣۹۰ -  ۲۹ ژوئن ۲۰۱۱


کمتر کسی را در حلقه ی رهبری و یا در نهادهای جمهوری، از جمله قوای سه گانه، وزارتخانه ها و اداره ها، می توان یافت که با این یادآوری سردار پاسدار، شمشیر برنده ی شریعت، محمدعلی جعفری، مبنی بر "هرچه داریم از اسلام است نه ایران،" موافق نباشد و یا خود آنرا بنوعی دیگر تکرار نکند. مثلا اخیرا سردار فضلی، جانشین رئیس سازمان بسیج مستضعفین نیز گفته است "امروز هر چه داریم از برکات هشت سال دفاع مقدس است." در همراهی خودجوش با این فرماندهان، همشهری آنلاین، گزارش میدهد که رئیس قوه قضائیه، آیت الله صادق لاریجانی خاطرنشان ساخته است که "هرچه داریم از قرآن و عترت داریم." این مبالغه و غلوگویی به انواع دیگر نیز بیان میگردد، مثل "هرچه داریم از ولایت یا از امام و یا از علی و یا حسین است. پس ای مردم ایمان آورید که هرچه داریم از اسلام است، نه ایران."

واضح است که این فرماندهان و روسا، چیزی بجز حقیقت بزبان نمیرانند. البته حقیقتی که در تبعیت از فقها و علما، تنها میتواند از محالات و یا دروغهای بزرگ برخیزد. با این وجود حقیقتی است که باید بدان باور نمود و ایمان آورد. بی دلیل نیست که این صاحبان قدرت هرگز نمی گویند که چیست که از اسلام به ما بارث رسیده است؟ شاید بآن دلیل که شامل است بر آنچه داریم و نیز آنچه نداریم. بعضا "شکوه،" "عظمت" و "غرور" را مشخصا دست آورد اسلام اعلام نموده اند، مفاهیم و الفاظی زیبا و خوش آهنگ اما درون تهی و بی مایه. زیرا که بی نیازاند از ارائه ی هرگونه سند و مدرکی. ادعاهایی را که نتوانی به ثبت رسانی، چیزی نیست مگر مبالغه و غلوگویی که خود یکی از خصایل برجسته ای است که میتوان گفت ما ایرانیان از جمله فرماندهان و شمشیر زنان، از اسلام بارث برده ایم. یعنی که مبالغه و غلوگویی از فرهنگی بر میخیزد، که تسلیم و اطاعت، عبودیت و بندگی را ارزش نهد و آنرا بنیان نظام اخلاقی، پسندیده و مرتبه ای بس بلند در کسب کمال انسانی، بشمار آورد. مبالغه و غلوگویی از ضروریات نظام فرمانروایی است و فرمانبری، نظامی که ما از اسلام بارث برده ایم.

با این وجود، ما باید به حقیقتی که این فرماندهان و روسا و وزیران بیان میکنند باور کنیم و ایمان آوریم که هرچه که هستیم، و هرچه داریم و آنچه نداریم، از اسلام داریم. اگر فرمانبر و رعیت، محروم از ابتدائی ترین حق و حقوق بشری خود هستیم، مسلم است که از اسلام بارث برده ایم. اسلام پس از تسخیر ایران در بیش از ۱۴۰۰ سال پیش از این، شاهنشاهی را نگاه داشت که شمشیر را در خدمت سلطه و گسترش شریعت در آورد. ۱۴۰۰ سال استبداد تنها در سایه ی اسلام است که میتواند تداوم یابد. مسلم است که در ٣۲ سال اخیر نیز هرچه که داریم مگر میتوانیم از چیزی بجز اسلام داشته باشیم. جهاد و شهادت، جنگ و خونریزی، تخریب و ویرانی، انتقام جویی و کین خواهی، قصاص، سنگسار، زندان و شکنجه و اعدام روزانه، خشم و خشونت و بیرحمی، قتل عام در زندانها و قبرستان های بی نام و نشان، غیض و غضب و غیرت، تبعیض و تجاوز و تعصب، بیکاری و گرانی، فقر و تهی دستی و عقب ماندگی، همه ارمغانی هستند که حکومت اسلام برای ما ایرانیان فراهم آورده است. ای مردم ایمان آورید.

چگونه میتوانیم این رحمت الله را بفراموشی بسپاریم؟ روشن است. پس از ۱۴۰۰ حکومت شریعت، اطاعت و فرمانبری در ذات ما نهاده شده است. وقتی مجبور شدیم که شهادت بدهیم که «او هست و بجز او کسی دیگری نیست،» غریزه ی شک و تردید، در وجود ما نارس و خام، ماندگار گردید. آری، اسلام این باور را در ما نهاد که ما وقتی میتوانم باشم که زندگی خود را در تابعیت احکامی از پیش ساخته شده در آوریم. نپرسیم و نجوییم که اگر هیچکس بجز او نیست، پس من کی هستم؟ ما روزانه خود را انکار میکنم بدون آنکه بدان آگاه باشم. بندگی و خصایل بندگی را از اسلام است که بارث برده ایم، نه انسان بودن را. انسان واژه ای ست بیگانه در قرآن. چگونه میتوانیم انسان باشیم، وقتی عقل و خرد ما ناتوان است که به ما فرمان دهد که چه چیز خوب و یا بد است و بر گزیند در آزادی بین این و یا آن. عقل انسان آنقدر ضعیف و رنجور است که بنده ی نفس میشود، و هوی و هوس و لذت. دست به بی بند و باری میزند و شیفته ی عشق میشود. این است که باید در تبعیت از شریعت در آید، و "براه مستقیم" هدایت شود.

حقیقت را میگویند که ما از ایران چیزی به ارث نبرده ایم. چرا که نه «اوستا» که شریعت آئین اسلام است که به ما آموخته اند، تسلیم و اطاعت نه «گفتار و کردار و پندار نیک.» ما به خاموشی آتشکده ها خو گرفته ایم و به مساجد میرویم که خود را روزانه در برابر الله بشکنیم و به بندگی و عبودیت خود در سجده های طولانی اعتراف نماییم.

اگر هم اکنون سر براه و افتاده هستیم، از عصیان و طغیان باز ایستاده ایم، به نظام تسلیم و اطاعت تن داده و در امنیت اخلاقی و آسایش و رفاه مادی و روانی بسر میبریم، همه را از اسلام داریم. ای مردم ایمان آورید.

وای، اما، به آن لحظه ای که زبان به آزادی بگشایی و نفی نمایی نظام ولایت و تسلیم اطاعت را. تردید مدار که سر خود را بر دار مجازات بر باد دهی. این را نیز از اسلام داریم: استبداد مضاعف و مطلق، استبداد دین و قدرت. ای مردم ایمان آورید هرچه داریم از اسلام داریم نه از ایران. به اسلام است که بدهکاریم.

فیروز نجومی
fmonjem@gmail.com
rowahanai.org


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست