یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

احمدی نژاد
از رویای سازش با آمریکا تا رقابت با ولی فقیه


حسن داعی


• هم احمدی نژاد و هم رفسنجانی برای استحکام و تداوم قدرتشان در داخل، بسوی زد و بند با طرفهای خارجی رفته و دریافتند که کاهش تشنج با غرب، پیش شرط لازم برای جذب سرمایه های خارجی، تداوم استخراج و صدور نفت و ادامه حیات جمهوری اسلامی است. از اینرو به رهروان سازش و زد و بند با غرب و آمریکا تبدیل شدند و از همین رهگذر نیز مقابل ولی فقیه و متحدان وی قرار گرفتند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ٨ تير ۱٣۹۰ -  ۲۹ ژوئن ۲۰۱۱


مذاکرات پنهان با اسرائیل و آمریکا
در روزهای پایانی آوریل 2009 و تنها چند هفته قبل از انتخابات ریاست جمهوری در ایران، تریتا پارسی رئیس سازمان نایاک در آمریکا، یک ایمیل 1 برای Puneet Talwar 2 از مشاوران امنیت ملی اوباما و مسئول پرونده ایران در کاخ سفید فرستاد و تقاضای ملاقات نمود تا وی را در جریان دیداری که بین نمایندگان ایران و اسرائیل انجام شده بود قرار دهد. طبیعی است که این دیدار و سطح شرکت کنندگان در آن آنقدر اهمیت داشته است که وی میباست با عجله آنرا به اطلاع مسئول کاخ سفید برساند. این ایمیل و برخی دیگر از مکاتبات تریتا پارسی با کاخ سفید را در جریان دعوای حقوقی با این سازمان از طریق دادگاه فدرال واشنگتن بدست آورده ام.
اگرچه در این ایمیل اشاره ای به نام شرکت کنندگان ایرانی نشده اما با نگاه به اسنادیکه مربوط به ملاقات های پنهانی بین نمایندگان رژیم ایران با آمریکائیان در همان دوره است میتوان گفت که نمایندگان احمدی نژاد در ملاقات با اسرائیلی ها حضور داشته اند. اسناد داخلی نایاک که از طریق دادگاه بدست آمده نشان میدهد که از نیمه سال 2007 ببعد، تریتا پارسی برای ملاقات بین مسئولان آمریکائی با رحیم مشائی و هاشمی ثمره تلاش میکرد. در طول سال 2008 و یکبار نیز در آوریل 2009، مجموعا پنج دیدار بین ایرانیان با آمریکائیان در اروپا برگزار شد که در 4 دیدار مجتبی هاشمی ثمره (معاون اول احمدی نژاد) سرپرستی هیئت ایرانی را بعهده داشت. از طرف آمریکائیان، نمایندگان کنگره و نزدیکان اوباما شرکت داشتند.
من قبلا گزارش 3 کوتاهی در مورد برخی از این مذاکرات پنهان منتشر کرده ام و سایت ویکی لیکس نیز یکی از این دیدارهای پنهان را بصورت خیلی خلاصه گزارش کرده است که میتوانید مورد مطالعه قرار دهید. (سند ویکی لیکس 4)
روابط خارجی و بده بستان های پنهان حلقه احمدی نژاد به یکی از موضوعات اصلی جنگ قدرت در ایران تبدیل گشته است. از فرار "پانته آ فیوضی 5" که مسئول پروژه ساختمانی بزرگ در جزیره کیش بود تا دستگیری محمد شریف ملک زاده مسئول شورای امور ایرانیان خارج از کشور و از گردانندگان اصلی لابی رژیم در آمریکا، جلوگیری از سفر وزیر خارجه به عربستان و قبل از آن، ممانعت از سفر ملک عبدالله اردن به ایران، همگی نشانه هائی از تلاش ولی فقیه برای قطع نفوذ احمدی نژاد در خارج و تأثیر گذاری حلقه وابسته به وی در سیاست خارجی است. هجوم باندهای وابسته به خامنه ای بگونه ای است که سیاست خارجی نظام کاملا فلج شده و وزارت خارجه عملا از اعتبار افتاده است. پرداخت چنین هزینه ای سنگین از طرف خامنه ای نشانی از اهمیت موضوع برای وی و باندهای وابسته به اوست.
در همین راستا، چندی پیش سایت جوان وابسته به سپاه پاسداران نوشت 6 که احمدی نژاد به دنبال برقراری رابطه با آمریکاست و تلاش میکند که با استفاده از حمایت آمریکا، شانس اطرافیان خود برای پیروزی در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری بعدی را افزایش دهد. سایت جوان احمدی نژاد را به تلاش برای معامله هسته ای با غرب و حرکت در جهت خلاف منافع نظام متهم نمود. چند روز پیش نیز چند نماینده مجلس نامه ای رسمی 7 به لاریجانی نوشتند و خواهان توضیح رحیم مشائی در باره دیدارهای پنهان و آشکارش با نمایندگان دولت های خارجی شدند.
نگرانی های سپاه و مجلس در این زمینه بی پایه و اساس نیست. در همین راستا میتوان به تحلیل بسیار مهم دو کارشناس ارشد آمریکا یعنی سوزان مالونی و همسرش ری تکیه اشاره نمود که هفته گذشته در مقاله ای 8 تحت عنوان "سقوط احمدی نژاد به ضرر آمریکاست" در روزنامه نیویورک تایمز نوشته اند:
"محمود احمدی‌نژاد صریح‌ترین مبلغ انجام گفت‌وگوهای مستقیم با آمریکا بر سر برنامه‌های هسته‌ای بوده است و با تضعیف موقعیت احمدی‌نژاد و طرد شدن وی توسط روحانیون تندرو، احتمال هر گونه مذاکره و توافقی بین تهران و واشنگتن از بین می‌رود."
با توجه با جایگاه این دو نویسنده که کارشناساسان ارشد دو موسسه تحقیقی طراز اول آمریکا یعنی شورای روابط خارجی و بروکینگز میباشند و با درنظر گرفتن حضور آنان در اکثر مراودات پنهان بین ایران و آمریکا میتوان نتیجه گرفت که نظر آنان در مورد سیاست های تعامل گرایانه احمدی نژاد روی تجربه و فاکت های جدی قرار گرفته باشد. با درنظر گرفتن همه این شواهد، بایستی به بازبینی فعالیت های خارج از کشوری حلقه احمدی نژاد نشست و جایگاه این فعالیت ها در جنگ کنونی قدرت در ایران را مورد بررسی قرار داد.

احمدی نژاد و رفسنجانی: رویای مشترک و رقابت با ولی فقیه
جنگ قدرت در جمهوری اسلامی اگرچه یک جدال واقعی برای تصاحب سرمایه های کشور و غارت آن توسط جناح های مختلف رژیم است اما، این باندهای مافیائی برای ادامه حیات جمهوری اسلامی که شرط لازم برای ماندن هر کدام از جناح ها بر سر قدرت است، راه حل های متفاوتی ارائه میکنند. جنگ قدرت کنونی، جدال بین دو راه حل متضاد برای ادامه حیات جمهوری اسلامی است که پس از مرگ خمینی در داخل سیستم قدرت در ایران بارز شد و اکنون با توجه به شرائط اسف بار اجتماعی، اقتصادی، سیاسی که نظام با آن روبروست، تضاد بین این دو راه حل به مرحله بلوغ خود رسیده است.
میتوان گفت که احمدی نژاد بگونه ای شگفت انگیز تکرار تاریخی گرایش وابسته به رفسنجانی بیست سال پیش است. هم دوی آنان با پیشینه ای بغایت رادیکال و انباشته از تروریسم، صدور انقلاب، پی گیری برنامه هسته ای و شرکت مستقیم در سرکوب داخلی قدم به کاخ ریاست جمهوری گذاشتند و با تکیه بر قدرت و ثروتی که نصیبشان شد، مافیای اقتصادی خود را براه انداختند. از این رهگذر، و برای تداوم و گسترش قدرتشان در داخل نظام، بسوی زد و بند با طرفهای خارجی مشغول شدند و با استفاده از متحدانشان در خارج که همان کمپانی های بزرگ و غولهای نفتی هستند، یک لابی گسترده در این کشورها براه انداختند. این لابی، پشتوانه و حامی جنگ قدرت آنان در داخل کشور و در مقابله با ولی فقیه شد.
احمدی نژاد امروز و رفسنجانی بیست سال پیش با گذراندن زمانی کوتاه در کاخ ریاست جمهوری دریافتند که کاهش تشنج با غرب، پیش شرط لازم برای ادغام در اقتصاد جهانی، جذب سرمایه های خارجی، تداوم استخراج و صدور نفت و در یک کلام تثبیت جمهوری اسلامی است. از اینرو، به رهروان سازش و زد و بند با غرب و آمریکا تبدیل شدند و از همین رهگذر نیز مقابل ولی فقیه و متحدان وی قرار گرفتند.
در آن زمان رفسنجانی و اکنون احمدی نژاد و مشائی، با شکل های متفاوت دریافتند که نظام جمهوری اسلامی برای بقاء خود باید ضمن حفظ دیکتاتوری سیاسی، از فشار ایدئولوژیک بر مردم بکاهد، (مثل سرکوب بی حجابی)، جایگاه روحانیون کاهش یابد، با غرب و در رأس آن آمریکا تعامل برقرار گردد و توجه اصلی نظام بر بهبود اوضاع اقتصادی و جذب در سیستم جهانی قرار گیرد. این همان مدلی است که به "الگوی چین" معروف گشته است. صدالبته که بین آنچه در چین گذشت با آنچه در ذهن کسانی مثل رفسنجانی و احمدی نژاد پرورانده شده تفاوتی بنیادین وجود دارد. اجرای الگوی چینی در سیستم مافیائی و قرون وسطائی رژیم ایران ملغمه ایست نوظهور که در همان دستگاه مردمسالاری دینی محمد خاتمی جای میگیرد.
اما این گرایشات با خواست ولی فقیه و بخش مسلط نظام که بدنبال دستیابی به سلاح هسته ای به هر قیمت، ایفای نقش هژمونیک در منطقه با تکیه بر صدور واپسگرائی و ترور، سرکوب کامل در داخل کشور و افزایش فشار ایدئلوژیک روی مردم است در تضاد بینادین قرار دارند.
در شرائط کنونی، با توجه به تحولات منطقه و با توجه به بحران های روزافزون رژیم، تضاد بین این دو دیدگاه و این دو راه حلی که هدف هر دوی آنها حفظ نظام است، به حداکثر خود رسیده است. حلقه احمدی نژاد براین باور است که تحولات کنونی خاورمیانه موضع آمریکا را قوی تر خواهد کرد و در نتیجه، ادامه سیاست های کنونی مثل پیگیری برنامه هسته ای و حمایت از نیروهای بنیادگرای منطقه به افزایش تحریم های کمرشکن کنونی و ورشکستگی کامل اقتصادی رژیم منجر میشود و چشم اندازی بجز سقوط در برابر نظام قرار نخواهد داد.
اما خامنه ای و وابستگان وی براین باورند که همچون سال 91 و شکست صدام در کویت که با فروپاشی بلوک شرق و پایان جنگ سرد همزمان شد، با استفاده از متحدان بنیادگرا میتوان خلا سیاسی در منطقه را پر کرد و با تکیه بر سلاح هسته ای و با چشم انداز هژمونی اردوگاه ارتجاع اسلامی، تحولات منطقه را به برگ برنده ای برای تداوم حیات رژیم ایران تبدیل نمود. ولی فقیه معتقد است که هرگونه عقب نشینی در شرائط کنونی به شکست نظام منجر میشود و باید با تمام قوا به تهاجم در منطقه ادامه داد.
اوجگیری جنگ قدرت در داخل نظام را باید با توجه به یک فاکتور اساسی دیگر نیز مورد توجه قرار داد. در صورتیکه حلقه احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری بعدی پیروز شود، میتواند برای دهسال بعد نیز موقعیت جناح خود در داخل نظام را تثبیت کند و فردای پس از مرگ خامنه ای را در اختیار گیرد. جنگ قدرت در داخل نظام که با نزدیک شدن به انتخابات مجلس شدیدتر خواهد شد و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دو سال دیگر به اوج خواهد رسید در واقع جدال مرگ و زندگی برای همه جناح های رژیم است تا سرنوشت خویش در فردای مرگ خامنه ای را تعیین نمایند.
بنابراین، گستاخی احمدی نژاد در برابر ولی فقیه و حفظ حالت تهاجمی در برابر وی، قبل از آنکه زائیده خصوصیات فردی احمدی نژاد باشد، بدلیل شرائط کنونی منطقه، اوضاع ورشکسته رژیم، زنده بودن جنبش و در نتیجه ضعف کلی نظام و ولی فقیه میباشد.

حلقه احمدی نژاد: از لابی "ضد جنگ" تا آشتی جوئی با آمریکا
در سال 2005 احمدی نژاد رئیس جمهور شد و تنش بین جمهوری اسلامی و جامعه بین المللی بر سر پرونده هسته ای و همچنین دخالت های رژیم در منطقه بالا گرفت. رحیم مشائی توانست با بهره گیری از جنبش ضد صلح در آمریکا و اروپا یک لابی عریض و طویل تحت نام "مبارزه با جنگ و تحریم علیه ایران" براه اندازد. سازمان موسوم به کاسمی که مستقیما با دفتر رئیس جمهوری و رحیم مشائی رابطه داشت توانست گرایشات صلح طلبانه در غرب را که پس از حمله آمریکا به عراق رشد کرده بود در جهت منافع جمهوری اسلامی بکار گیرد.
گروههای ضد جنگ، ادعاهای غرب در مورد برنامه هسته ای رژیم ایران را با کارزاریکه جرج بوش قبل از حمله به عراق براه انداخته بود مقایسه میکردند و نتیجه میگرفتند که این ادعاها همگی دروغ و زمینه سازی برای حمله به ایران است. رژیم ایران نیز بخوبی از این فضای سیاسی استفاده کرد و لابی خودش را با موفقیت به پیش برد. در این زمینه میتوانید گزارشات قبلی من را مطالعه فرمائید: (رابطه حکومت ایران با جنبش ضد جنگ در آمریکا 9: بخش نخست، بخش دوم، بخش سوم)
موفقیت رحیم مشائی که آرشیتکت لابی وابسته به احمدی نژاد است، فقط راه اندازی کارزار "ضد جنگ" نبود. وی توانست به کمک دلالانی مثل تریتا پارسی، مافیای احمدی نژاد را به لابی مماشات و محافل نفتی وصل کند. همین ارتباطات جدید بود که راه را برای مذاکرات پنهان و تلاش احمدی نژاد برای بند و بست با غرب باز کرد. من در گزارش قبلی در مورد این مذاکرات و بده بستان ها بحث کرده ام که در اینجا از تکرار آن خودداری میشود. (نگاه کنید به مقاله "جایگاه و نفوذ لابی مماشات) 10
حلقه احمدی نژاد به موازات گسترش و تحکیم مافیای اقتصادی - سیاسی اش در داخل، در خارج از کشور نیز به مراودات خود با محافل غربی و آمریکائی ادامه داد و کم کم بفکر سازش و تعامل با غرب و تغییر سیاست خارجی نظام افتاد. متاسفانه بخشی از اسنادیکه از طرف دادگاه در اختیار من قرار گرفته محرمانه است و من قادر به انتشار آنها نیستم. برخی دیگر از اسناد را بصورت عکس مرتب کرده ام که در این آدرس قابل دسترسی است. 11
نگاهی به اسناد مربوط به مذاکرات هاشمی ثمره با هیئت آمریکائی بخوبی نشان میدهد که حلقه احمدی نژاد با ارائه گامهای عملی و زمانبندی شده، در جهت بهبود روابط بین دو کشور و همچنین کاهش تشنج بر سر مسئله هسته ای حرکت میکرد. اظهارات هاشمی ثمره در این مذاکرات به روشنی با مواضع ولی فقیه تفاوت داشت.
بعنوان مثال، هیئت آمریکائی از وی پرسید که اظهارات رحیم مشائی در مورد دوستی با مردم اسرائیل را چگونه ارزیابی میکنید. اظهاراتی که با مخالفت علنی خامنه ای مواجه شده بود. هاشمی ثمره نیز مانند احمدی نژاد از دوستی با مردم اسرائیل سخن گفت و به مخالفت ضمنی با ولی فقیه پرداخت.
با جمع بندی اظهارات ثمره میتوان نتیجه گرفت که دیدگاه و استراتژی منطقه ای آنان و مواضعشان در برابر آمریکا با آنچه که "نظام جمهوری اسلامی" و شخص ولی فقیه دنبال میکند تفاوتی بارز و آشکار دارد. شاید با کمی ساده سازی میتوان گفت که احمدی نژاد و وابستگان وی بدنبال همزیستی از موضع قدرت با آمریکا هستند. یعنی ایالات متحده نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه را برسمیت بشناسد، رژیم را در پیمان های امنیتی شریک کند، از سیاست تغییر رژیم حمایت نکند و در عوض، جمهوری اسلامی نیز سیاست صدور انقلاب را کنار گذاشته و در مسیری همچون ترکیه گام گذارد. (مثل آشتی آمریکا با چین در دهه 70 میلادی - با پوزش از این مقایسه و ساده سازی که اصولا در این نظام قابل اجرا نیست)
اختلاف دیدگاه حلقه احمدی نژاد با خامنه ای بر سر سیاست هسته ای نیز با هم تفاوتی جدی و بینادین دارد. آنچه از مطالعه اسناد مذاکرات پنهان استنباط میشود این است که احمدی نژاد خواهان ادامه محدود غنی سازی در داخل و دستیابی به توان تکنیکی برای ساخت سلاح هسته ای است. این وضعیت که اصطلاحا به threshold معروف شده، همان راه حلی است که از طرف محافل طرفدار همزیستی با ایران در آمریکا مطرح شده و در مذاکرات پنهان نیز مورد تأکید قرار گرفته است. در این دستگاه، آژانس اتمی نظارت های گسترده ای بر تأسیسات اتمی ایران اعمال خواهد کرد. از اینرو، احمدی نژاد در مذاکرات استانبول خواهان تبادل سوخت هسته ای بود.
راه حلی که خامنه ای و بخش مهم سپاه با آن مخالفت میکند و همین مخالفت نیز مانع از تبادل اورانیوم غنی شده ایران گردید. ولی فقیه استراتژی تهاجم حداکثر و تقابل با آمریکا در منطقه را دنبال میکنند و به اعتقاد آنان، همزیستی و حتی مذاکرات جدی با آمریکا، خطرناک و جام زهری است که تمامی نظام و سیاست های منطقه ای اش را آسیب پذیر خواهد نمود.
هجوم گسترده باندهای وابسته به ولی فقیه برای له کردن حلقه احمدی نژاد یکبار دیگر و بخوبی نشان میدهد که در درون این نظام کوچکترین روزنه ای برای سازش با غرب و حرکت در جهت خلاف منافع باندهای مافیائی پیرامون رهبر نظام وجود ندارد. تجربه احمدی نژاد همچون تجربه رفسنجانی و بعد از او خاتمی درسی است برای آنان که هنوز در سودای اصلاح نظام جمهوری اسلامی و در رویای معامله با ولی فقیه آب از دهانشان جاری است.


پانوشت ها:
1- ایمیل تریتا پارسی به پانیت تالوار مسئول امنیت ملی در کاخ سفید
www.iranianlobby.com
2- معرفی پانیت تالوار
www.iranianlobby.com
3- گزارش و ارائه اسناد در مورد مذاکرات پنهان بین ایران و آمریکا
www.iranianlobby.com
4- سند ویکی لیکس در مورد دیدار پنهان بین ایران و آمریکا با حضور هاشمی ثمره
www.telegraph.co.uk
5- گزارش در مورد ماجرای پانته آ فیوضی
www.iranianlobby.com
6- باز انتشار مقاله سایت جوان در سایت ندای سبز آزادی
www.irangreenvoice.com
7- نامه نمایندگان مجلس
alef.ir
8- ترجمه مقاله ری تکیه و سوزان مالونی
www.radiofarda.com
9- رابطه حکومت ایران با جنبش ضد جنگ در آمریکا   
بخش نخست: www.iranianlobby.com
بخش دوم: www.iranianlobby.com
بخش سوم: www.iranianlobby.com
10- جایگاه و نفوذ لابی مماشات www.iranianlobby.com
11- مجموعه ای از اسناد دادگاه در باره ملاقات های پنهان بین ایران و آمریکا www.iranian-americans.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست