زنان کارگر، قربانیان خاموش حوادث شغلی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۲ تير ۱٣۹۰ -
٣ ژوئيه ۲۰۱۱
ملت آنلاین: همیشه رسم بر این بوده که وقتی درباره حوادث شغلی و امنیت کارگران صحبت به میان میآید، همه بیاختیار به یاد کارگران مرد میافتند، آنها که از روی داربست سقوط میکنند یا کارگرانی که در کارخانههای بزرگ با دستگاههای سنگین پرس و اره برقی کار میکنند و یک روز حین کار دستشان میان دستگاه پرس میماند یا بر اثر یک غفلت زیر اره برقی میرود. هیچوقت کسی یاد زنان کارگر نمیافتد و کسی از آنها سخنی به میان نمیآورد. به همین خاطر است که زنان کارگر را قربانیان خاموش حوادث شغلی مینامند.
زنانی که حالا تعدادشان هم اندک نیست و وزنه سنگینی در جامعه کارگری ایران به حساب میآیند. اما همچنان حقوق این زنان در سایه نگاه مرد سالارانه کارفرمایان نادیده گرفته میشود و فریاد اعتراضشان در گلو میماند.
سالهاست که زنان قالیباف سرزمین من به دور از نور خورشید و در کارگاههای نمناک و تاریک قالی بافی تار و پود فرشها و قالیها را به هم گره میزنند و بیآنکه کسی متوجه شود، شمع وجودشان در تاریکی این کارگاهها قطره قطره آب میشود و در نهایت آنها هستند که سالهای پیری خود را باید با هزاران درد و رنج به جا مانده از کار طاقت فرسا در این کارگاهها بگذرانند، کسی هم سراغی از آنها نمیگیرد.
زنان کارگر بافنده قالی و گلیم
بخش بیماریهای پوستی دانشگاه شهید صدوقی در یزد، گزارشی را منتشر کرده که نشان میدهد ۹۲ درصد گلیم بافان و قالی بافان زن هستند. نیمی از این کارگران زن، دختران جوان و نوجوان زیر ۱۶ سال هستند که بین ۱۲ تا ۱۶ ساعت کار میکنند. در این مرکز پزشکی پس از تحقیقات آسیبشناسی بیش از ۱۰ نوع بیماریهای پوستی، عضلانی و استخوانی در میان زنان کارگر شناسایی شده است. عکسبرداریهای داخلی از استخوان انگشتها نشان میدهد که در برخی موارد استخوان انگشت بافندگان تغییر شکل دادهاند. در پژوهشی دیگر که از ۲۸۳ کارگاه قالی بافی در اصفهان انجام شده است، موارد زیر شناسایی شدهاند، بیماریهای تنفسی، سردرد شدید، ناراحتیهای چشمی، امراض پوستی و بویژه ناراحتیهای عصبی و روانی درمیان زنان کارگر همهگیر است.
آزار جنسی زنان کارگر در محیطهای کار
اما با گسترش شهرهای بزرگ و افزایش آمار زنان کارگر ضرر و زیانی که متوجه این زنان میشود، دیگر به همان کارگاههای نمناک قالی بافی ختم نمیشود. حالا زنان در چرخه اقتصادی این سرزمین سهم به سزایی دارند، اما همچنان حقوقشان به عنوان عضو تاثیرگذار این چرخه نادیده گرفته میشود. بسیاری از آنها علاوه بر صدمههای جسمی ناشی از حوادث کار، دچار خسارتهای جبرانناپذیر روحی هم میشوند.
طبق کنوانسیون ۱۱۱ سازمان جهانی کار، آزار و اذیت جنسی و اعمال خشونت در محیطهای کار جزو شرایط «غیرایمنی کار» طبقهبندی شده است. زنان کارگر جدا از اینکه مثل همکاران مرد خود قربانی حوادث گوناگون شغلی میشوند، لیکن بخاطر زن بودن قربانی آزار و اذیت جنسی در محیط کار قرار میگیرند.
در گزارشی میخوانیم: زنان بخاطر فشار مالی یا مجبورند که به درخواست برخی از کارفرمایان تن در دهند یا فشار مالی را با تمام عوارض روحی و روانیاش تحمل کنند.
همچنین طی سالهای اخیر به تدریج با مصوبههای مجلس بیش از ۷۰ درصد از نیروی کار از مشمول قانون و پوششهای حمایتی خارج شدهاند.
این اخراجسازیها طبعا ضربه مهلک و جبرانناپذیری به خانوارهای کارگری بویژه به زنان سرپرست خانوار، وارد میکند. از سوی دیگر، میدانیم که آمارهای دولتی حوادث کاری فقط مربوط به کسانی است که دارای بیمه هستند.
نکته بعدی اینکه در این گزارش به آمار کارگران ـ بویژه زنان کارگر ـ که بخاطر مشاغل سخت و زیانآور به تدریج دچار بیماریهای خطرناک ـ و از کارافتادگی ـ شدهاند هیچ اشارهیی نشده است. وانگهی، ۵۱ درصد از کل جمعیت کارگری کشور در کارگاههای کوچک زیر ده نفر مشغول به کارند که از بسیاری قوانین حمایتی و امکانات وزارت کار معافند و حوادث شغلی این کارگاهها هیچگاه به درستی ثبت و پیگیری نمیشود.
نگاهی به آگهیهای استخدام در روزنامهها بیندازید
کافی است ساعتی از وقت خود را به ورق زدن صفحات آگهی در روزنامهها اختصاص دهید. به صفحه آگهیهای استخدام مراجعه کنید. به جرات میتوان گفت که بیش از ۹۰ درصد آگهیدهندگان خواستار استخدام زنان هستند. تا به حال شده به این فکر کنید، که دلیل اینکه در بسیاری از آگهیها واژگانی چون «کارمند خانم تمام وقت با همه مزایا» یا «ترجیحا کارمند خانم»، «خانمی جوان و خوش برخورد» به چشم میخورد، چیست؟
شرایط اقتصادی کنونی کشور باعث شده تا زنان هم مجبور به کار در بیرون از خانه باشند، آنها مجبورند برای گذران زندگی خود و خانواده شان علاوه بر پذیرفتن نقش زن و مادر در خانواده، نقش کمک رسان را هم برای همسر خود ایفا کنند، همین مساله باعث شده تا بسیاری از زنان تنها به دلیل نیازهای مالی با هر شرایطی راضی به کار در شرکتهای خصوصی، کارخانهها و دیگر کارگاههایی شوند که اصولا دولتی نیستند و طبعا از قوانین وزارت کار هم آنطور که باید و شاید پیروی نمیکنند.
بسیاری از زنان هم به دلیل اینکه نمیخواهند شغل خود را از دست بدهند، مجبورند تمام شرایط را پذیرفته و اعتراضی هم به وضع موجود نداشته باشند. البته در این بین زنان سرپرست خانوار بیش از همه تحت فشار هستند.
در بسیاری از موارد آنها بخاطر نداشتن امنیت شغلی دچار انواع و اقسام بیماریهای روحی و روانی میشوند که حتی تا زمان مرگ هم درمان نمیشوند. این در حالی است که به گفته مسوولان تامین اجتماعی بسیاری از کارگاههای خصوصی از اعلام حوادث کار امتناع کرده و در این بین زنان بیش از همه آسیب میبینند. علاوه بر اینکه متاسفانه بسیاری از کارفرمایان مرد با استخدام زنان و دختران جوان آنها را تحت فشار قرار داده و مجبورشان میکنند، برای حفظ شغل و درآمدی که به آن احتیاج دارند، تسلیم خواستههای شوم آنها شوند.
حال سوال این است که مسوولان وزارت کار و امور اجتماعی چقدر به این موضوع اهمیت داده و با نظارت بر کارگاههای خصوصی و شرکتهایی که در گوشه و کنار کلانشهر تهران با مجوز و بیمجوز مشغول به کار هستند، مانع از وقع چنین اتفاقاتی برای زنان کارگر میشوند؟
|