متن سخنرانی در پارلمان ایتالیا - هادی صوفی زاده
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۲ تير ۱٣۹۰ -
٣ ژوئيه ۲۰۱۱
توضیح: روز پنج شنبه مورخ ٣۰،۰۶ ۲۰۱۱ به ابتکار دفتر اطلاع رسانی کردستان و گروهی از پارلمانتاران حزب دموکرات مسیحی کنفرانسی پیرامون بحث درمورد ایران، حقوق بشر و مسئله ملیتهای ایران برگزارگردید که علاوه بر شرکت پارلمانتاران چهار حزب عمده ایتالیا وافرادی نظیر سناتور " پیترو مارکینارو" برخی از افراد متعلق به احزاب کردستان، بلوچستان و الاحواز نیز شرکت نمودند. آنچه در زیر می آید متن سخنان هادی صوفی زاده بعنوان یک فعال سیاسی می آید.
ضمن سلام، آنچه را که من میخواهم بهآن بپردازم نگاهی تاریخی و اجتماعی به بطن جامعه ایران است. دراینجا لازم نمی بینم که به تعریف و تعاریف واژهها بپردازم و یا بهزبان آمار سخن بگویم. چراکه مشکلات بحث پیرامون حقوق بشر درایران است و درواقع حقوق بشر و دموکراسی مکمل همند و باید موانع گذار به دموکراسی درایران را بررسی نمود. به عنوان شروع باید گفت ایران جامعه ای بسته وبسیار پیچیده است و امید به باز نمودن آن با جغرافیا و فرهنگ موجود بسیار بعید است. ایران نه مصر است و نه تونس و حتی نه زیمبابوه. آنچه در مصر و تونس اتفاق افتاد تمدن مردمان آن کشورها را بهنمایش گذاشت. درهمه کشورهای درحال گذر که بهار عربی نام گرفتهاست امید به آینده وجود دارد اما درایران امیدبسیار ضعیف است. برای بررسی این موضوع می خواهم به بحث درباره چهار عامل مهم همچون نقش مذهب درایران، نفت وتوزیع ثروت، ترور وانسان ستیزی ومسئله مربوط به ملیتهای ایران بپردازم.
مذهب:
مذهب ملت ایران شیعه است. دراینجا وقتی از ملت ایران صحبت می کنم، مشخصا" ملت فارس است. درتاریخ این ملت، تشیع عامل مهمی درسیاست بودهاست. استبداد شیعی درایران ریشه تاریخی داردو بدترین نوع استبداد و بنا بهتعریفی دیگر مذهبی سلطانی است. کودک آزاری، زن ستیزی، دروغ، بی عدالتی، انسان کشی و جامعه کشی، تبعیض، کج اندیشی وخرافات از مذهب شیعی به جامعه تزریق شدهاست. بارها این جمله رابیان نمودهام که اگر ایرانیها شیعه نبودند ممکن بود متمدن ترین ملت دنیا بودند، جهت اطلاع مناسب می دانم که بدانید چند سال پیش درایران چاه آبی را درروستایی نزدیک قم بنام جمکران که یک پیرزن مدعی شده بود امام موعود شیعیان ( یعنی مهدی ) را درآن چاه دیده است و ازآن تاریخ که مصادف با روی کار آمدن آقای احمدی نژاد بود آن چاه به زیارتگاهی مهم برای آنان تبدیل شده تا جاییکه در دو سال قبل بیش از بیست میلیون شیعه به آنجا مشرف شدهاند.
دوستان گرامی، درتاریخ معاصر ایران شیعه ایرانی چهار مرحله فتوای انسان کشی را باخود دارد. دراینجا تاکید می کنم آنچه رخ داده توسط مردمان ایران رخ داده و حکومتی نیست. یهودی کشی، باب کشی، بهایی کشی و کرد کشی درکارنامه ملت شیعه ایران است. بااین همه باید گفت درهمه ادوارکه یهودیها، بابیها و بهایی ها درایران مورد کشتار باانگیزه مذهبی قرار گرفتهاند، کردستان پناهگاه آنان بودهاست. بویژه آقای بهاء الله موسس دیانت بهاییت دوسال رادرکردستان درمیان کردها بسربردهاست. ناگفته نماند کردستان سرزمین مدارا باادیان است. چندی پیش آقای مسعود بارزانی درهمین شهر ودرواتیکان بخاطر حفظ امنیت مسیحیان عراق مورد تمجید واتیکان قرار گرفت ویا مهمتر اینکه برای اولین بار درتاریخ ترکیه یک نماینده آسوری بارای کردها به مجلس ترکیه راه یافت.
مذهب شیعه ابعاد فرهنگی خاصی را برای ایرانیان داشته که درسایه آن امروز ایران امپراطوری دروغ نام گرفتهاست. هرچه بنده به جامعهایران می نگرم بیشتر در می یابم که این فرهنگ فرهنگ جامعه ما کردها نیست. انسان می کشند بعد می گویند از خودمان بودهاست، قتل می کنند بعد انکار می کنند و یا به دیگران نسبت می دهند. چندی پیش سران نظام ایران برای مقابله با جنبش سبز به ائمه جمعه دستور دادند که باتوجه به فتاوی آیهالله ها و برای تضعیف مخالفین دستگاه دروغ دایر شود که دستگاهی تحت عنوان مبارزه با جنگ نرم تاسیس گردید و ملاها اعلام نمودند که هرشیعه ایرانی باید یک وبلاگ داشته باشد و آشکارا اعلام نمودهبودند که می توان با استناد به فتوای آیهاللهها اتهامات ناموسی، غیر اخلاقی را به مخالفین نسبت داد تا اثرات آنان را خنثی نمود. باید بخاطر آورد حدود سه سال پیش وقتیکه آقای احمدی نژاد رئیس جمهور ایران، برای شرکت دراجلاس فائو به ایتالیا آمد، بعداز بازگشت اعلام نمود که درمحل اقامت درهتل مورد ترور واقع شدهاست!! این نمونه یکی ازدروغهاست. فرهنگ موجود در بخش معترضان که امروز تحت عنوان جنبش سبز فعال هستند هم صادق است. آنان مدعی مردم سالاری هستند اما سلاح آنان همان سلاح انسان ستیز شیعی است. آنان مدعیند که شیعه ستم ستیز است امامذهب شیعه نشان داده که با مبانی دموکراسی درتضاد است. برای نمونهرهبران جنبش سبز تاکنون نسبت به ادیان دیگر که درایران مورد ستم قرار گرفته حاضر به روشنگری نبوده و اتفاقا" بیشتر بهایی ستیزان درصفوف این طیف قرار دارد. مورد دیگر اینکه آنان برای رسیدن به اهداف خود مدام از آیهالله هایی که کارنامه مثبتی ندارند درخواست کمک می کنند ویا برای ابراز وجود از از اهرمهای مذهبی آزموده شده استفاده می کنند، مثلا" از واژه الله اکبر و یاروزه سیاسی ادبات سیاسی آنان است که بسیار خطرناک است و برازنده یک جامعه دموکرات ومدرن نیست. آقای عبدالله اوجالان درمورد دموکراسی جمله قشنگی دارد که می گوید در کشوریکه مبنای فلسفی برای دموکراسی وجود نداشته باشد، امکان استقراردموکراسی بسیار بعید و یا درفساد می غلطد. ازاین زاویه که درایران همچون اروپا متفکرین ویا معماران اجتماعی نداشتهایم تحقق دموکراسی بسیار سخت است.
یکی دیگر ازمعضلات جامعه ایران که آنهم به مذهب گره خوردهاست نبود فرهنگ نقد است، . استبداد شیعی امروزی تاریخ ۱۴۰۰ ساله را باخود یدک می کشد وبا نگرش تقدس گرایانه که به گذشته خود دارد، انسانها را بهسکوت وا می دارد. روشنفکران ایرانی نیز قادر به پذیرش نقد نیستند. برای نمونه روشنفکران ایرانی برای رسیدن به دموکراسی از دموکراسی جامعه اروپا صحبت می کنند اما بهنگام بحث برسر چگونگی ساختار و تنوعات ملی درایران و حقوق ملیتهای ایران انان به دامان دیکتاتوران خود باز می گردند. نمونهای را بیاد بیاورم که یکی از رهبران به اصطلاح لیبرال ایران که چندی پیش فوت نمود ( داریوش همایون ) می گفت برای حفظ ایران درکنار احمدی نژاد خواهم جنگید!.
نفت و توزیع ثروت درایران:
تقریبا" ۱۰۲ سال از کشف نفت درایران می گذرد و حدود ۱۶% از ذخایر نفت دنیا ازآن ایران است. ازنفت موجود ۹۰% آن در منطقه عربستان ایران و بقیه در سرزمین کردستان استخراج می شود. از نفت موجود تنها دود آن به چشم ملت عرب و کرد می رود وملت فارس در درجه اول ازاین درآمد نفتی بهرهمندند. کیفیت زندگی، شاخص بالای تحصیل و آموزش، رفاه اجتماعی در مناطق فارس نشین با مناطق محل سکونت ملیتهای ایران قابل قیاس نیست. برای نمونه حدود ۲ میلیون کارگر غیر فنی ازجمعیت ۱۲%ی کردها در مناطق مرکزی ایران مشغول به کار ناعادلانه هستند و چند هفته پیش یک کارگر کرد که ۱۷ سال درتهران مشغول کارگری بود ازگرسنگی مرد،. درکشوریکه در چهار سال گذشته نزدیک ٣۷۰ میلیارد دلار درآمد نفت داشتهاست. شاید دانستن علت مرگ تکان دهنده ایشان همه ما را متوجه آسیب های جدی درایران نماید که باید گفت ایشان بعداز اینکه از زندگی ۱۷ ساله خود بایک روزنامهنگار پرده برداشته بود مورد بی مهری خادم مسجدی که شبهارا درآن سپری می نمود از مسجد بیرون رانده شد. یک فارس این رنجها را نمی بیند چرا که درد ستم ملی را تنها ملت تحت ستم درک می کنند. اما اگر کسی به شهر آنتالیا در ترکیه سفر نماید و دقت کند می بیند بهترین هتلهای آن شهر بنام هتل اصفهانیها، شیرازیها، تهرانیها، اراکیها، مشهدیها و یزدیها نام گرفته است. تنها از هتل اهوازیها، کرمانشاهیها، تبریزیها و بلوچیها خبری نیست. جهت اطلاع سالانه دومیلیون ایرانی به ترکیه سفر می کنند که بطور میانگین هرکدام ازآنان یکهزار دلار خرج می کنند و سهم دیگر ملتهای ایران از گردش وتفریح بسیار ناچیز است. توان مالی ملت حاکم به یمن انباشت ثروت در مناطق مرکزی و فارس نشین ایران است و از پول نفتی که به جیب ملت حاکم می رود ملتی تنبل پرور ببار آورده است، که بنابه آمار خود ایران میزان کارمفید درایران ۲۰ دقیقه است واخیرا" یکی از زندانیان سیاسی ( محمد نوری زاد ) ازطیف جنبش سبز قول داده که درفردای ایران تنبلیها و مصرف فراوان را کنار خواهد گدارد.
یکی ازدلایل فساد در ساختار قدرت درایران و ایجاد تبعیض وستم ناشی از درآمد نفت است زیرا دولت خودرا وابسته به ملت نمی بیند. هنگام روی کارآمدن خمینی ایشان وعده نفت رایگان و مقداری از پول ان را به مردم داد و در برنامه کاندیدای زندانی شده آقای مهدی کروبی اعلام گردید که برای رسیدن به دموکراسی باید از توزیع پول نفت به مردم شروع نمود که ظاهرا" توجه ایشان به این مهم ازجناب مشاورین ارشد ایشان نظیر عباس عبدی تئوریزه شده بود و با این دهنیت که ایران نروژ و یا مکزیک نیست که پول نفت به دموکراسی بیانجامد ویا از پول آن ذخیره ارزی جمع نمود، بنابراین باید پول نفت را میان مردم توزیع نمود. دراینجا مایلم بگویم که آنان معضل را خوب تشخیص دادهاند اما آیا این کار شدنی است؟
ترور و انسان کشی در ایران:
ازتاریخ معاصر به این طرف حکومتداری درایران براساس حذف بودهاست. ایران بدترین تاریخ را درامر ترور و حذف انسانهابه ثبت رسانده است. امنیت در ایران برای انسانها نبوده ونیست. و هنوز هم عقلانیت سیاسی برای رهایی از این فرهنگ خشن وجود ندارد. گرچه بحث امروز ما مربوط به اعدام است اما انسان ستیزی درایران به روشهای دیگری نظیر ترور، گلولهباران، سربهنیست کردن، قتل وعام دسته جمعی و حذف انسانها امری رایج بوده و دستگاه حاکم برای نگه داشتن قدرت از رعب و وحشت استفاده نمودهاند. اعدام سید محمد علی باب، موسس بابیگری درایران تا کشتار رهبرای کرد دراطریش وآلمان و نمونه اخیر کشتن هاله سحابی و صدها مورد اینگونه نمونههایی ازآن است. امروز که مادر یک پارلمان صحبت می کنیم ازپارلمان ایران هم نکتهای شرم آور بیان نمایم که ٨۴ سال قبل در پارلمان ایران انسان سربریدهاند. واعظ قزوینی یکی از مخالفین رضاشاه پهلوی بود در سالن مجلس سرش را بریدند و بدتر اینکه روزنامه نگار معروف آن دوران میرزاده عشقی که نسبت به این جنایت اعتراض نمود ایشان را هم سر بهنیست کردند. بطور خلاصه درایران امنیت معنی ندارد و همین بحثهای من دراینجا اگر درایران بود، بازی با سرنوشت خودم بود. حال با این پیشینه تاریخی که ایرانیها دارند بهمیل خود خواسته ملیتهای ایرانی راتروریستی قلمداد می کنند.
موضوع ملی درایران:
بنا به تعریف جامعه شناسی وبویژه درحیطه تبارشناسی واتنولوژی این نوع کشورها ( ایران ) "هتروژنیک" ( چند فرهنگی وکثیرالملله ) نامیده می شوند. آمریکا، هندوستان وروسیه چندفرهنگی ترین ومتکثرترین کشورهای هتروژنیک می باشند. کشورهای ژاپن، کرهشمالی، سومالی، پرتغال، آلمان و لهستان کشورهای هوموژنیک ( تک فرهنگی وتک ملیتی ) محسوب می شوند. دراین تقسیم بندی اجتماعی ایران کشوری هتروژنیک به حساب می آید. کنت دوگو بیتو نماینده فرانسه در تهران دردوره قاجار ایران را به شش ملت ایرانی ( فارس ) تورک، عرب، کرد، یهودی وزرتشتی بیان می کند.
ازدوران تجدد درایران بحث ملی همواره یکی از چالشهای ایران بودهاست. درطول این صدسال از منازعات وحق طلبی ملی گشایش وپیشرفتی در خواستهملی بهعمل نیامده، درحالیکه تحولات وسیعی درجهان بوجود آمده و دنیاشاهد تاسیس کشورهای دیگری در مراحل متعددی بودهاست. درجهان کنونی حدود ۲۰۰ کشور مستقل موجود می باشند که عضو سازمان ملل متحد و نزدیک به ۱۵۰ کشورشان کثیرالملله و چند فرهنگی محسوب می شوندفراموش ننماییم که پیشرفت ممالک اروپا ناشی ازبرخورد درست بامسئلهملی است.
دانش بنده در باره ساختار ملی ایران این را می رساند که می توان ایران فعلی را با ساختار ملی اتحاد شوروی سابق تشبیه نمود. دراتحاد شوروی سابق اکرانیها اشتراکات تاریخی فرهنگی زیادی با روسها داشته و به لحاظ اقتصادی اکرائینیها بیشترین سهم را در اتحاد شوروی نسبت به ملیتهای دیگر داشتند اما اکرانیها دومین ملت بودند که استقلال خود را در سال ۱۹۹۱ اعلام نمودند . این خود نشاندهنده این امر است که برخورداری از سهم کلان درسیستم سیاسی ـ اقتصادی یک ملت دریک کشورکثیرالملله مانع حذرآنها از کسب حقوق ملی نمی شود و دیدیم که اوکرانیها از این حق صرفنظر ننمودند. درایران آذریها شرایط اوکرائینیهادرشوروی سابق را دارند وعربها شرایط ازبکها در اتحاد شوروی سابق را. یعنی منزجرترین ملت داخل شوروی سابق ازبکها بودند که علاوه بر تحمیل دومیلیون قربانی درجریان جنگ دوم جهانی، بیشترین فشارهای روسها براین ملت وارد شد تا جائیکه نیم مردم آن منطقه به نقاط دیگر تبعید و به جای آنان روسها اسکان یافتند. عربهای ایران هم علاوه براینکه درجریان جنگ ایران و عراق از ایران حمایت کردند اما امروزه سرزمین آنان پاکسازی قومی می شود و به بیانی دیگر فارسیزه می شود.
فرهنگ حاکم در ایران و رفتار آنان با ملیتهای دیگر حاوی تفکرات نازیستی و نژادپرستانه است، امروز درایران نژاد برتر و زبان برتر مطرح است که نژاد برتر فارس آریایی و زبان برتر هم زبان فارسی است و ازنگاه اکثر ایرانیان کرد نماد انسان ستیزی، عرب سوسمار وملخ خور و مهاجر ۱۰۰ ساله، بلوچ نماد قاچاقچی واشرار و به ترک هم ترک خر می گویند. و همچنانکه قبلا" اشاره شد ابزارهایی مثل پول نفت، ایجاد رعب و وحشت و با چاشنی مذهب شیعی نظام بردهداری درایران حاکم است . برای تعریف این نظام بردهداری می توان گفت که نفت عربها، از منابع طبیعی و نیروی کار غیر فنی کردستان و از نیروی متخصص آذریها و از ترانزیت بلوچستان در خدمت ملت حاکم است.
نتیجه بحث:
ازدوره روی کارآمدن حکومت اسلامی سه موضوع اصلاح دستگاه اداری، انقلاب ویا دخالت کشورهای غربی مورد بحث بودهاست. این روزها بحث از روشهای مسالمت آمیز در مبارزه برای تغییر وجود دارد و نام جین شارپ، مارکینک لوتر، گاندی، جورج سوروس، مایکل لدین، مایک مک فال و نظریات بسیاری از اینگونه مبارزین به بحث میان طرفداران تغییر تبدیل شدهاست، اما از آنجا که اصلاحات درایران بمعنی اضمحلال کل نظام است سران نظام به نظرات هرکدام از اینها پروژه براندازی نرم و به جویندگان این نوع مبارزه جاسوس امریکا لقب می دهند. بنظر بنده ایده اصلاح درایران محقق نخواهد شد، چراکه بسیاری از نیروهای سراسری ایرانی نیز با اصلاح نظام که بتوان درآن حقوق ملتهارا درنظر گرفت، موافقت ندارند وازاین جهت بغییراز درصد کمی از ایرانیان همگی در مقابل حقوق ملیتهای دیگر مثل هم فکر می کنند. دیگر اینکه ما تجربه اصلاحات دوران محمد رضاشاه را داریم که انقلاب سفید نام داشت و بسیار با برنامه تر از اصلاحات مورد نظر امروزی است، اما انقلاب سفید مانع سقوط نظام پادشاهی نشد.
دراینجا لازم می دانم که علاوه بر تذکر وقت که گرفتم به مواردی در مورد جنبش سبز بپردازم و بگویم که جنبش سبز تاکنون به دهها و صدها سوال پاسخ نداده است و بی توجهی آنان به مسائل اصلی بی اعتمادی شدیدی را درمیان جریانات ملی نسبت به آنان ایجاد نمودهاست. آنان به دنبال قدرت ازدست رفته خود هستند و بنابراین جنگ قدرت با مبارزه برای دستیابی به دموکراسی فرق دارد. ازنظر بسیاری از اندیشمندان جنبش سبز جویندگان کسب حقوق ملیتهای دیگر را مانع رسیدن به دموکراسی می دانند، در حالیکه مبارزه ملیتهای ایرانی همیشه مدرنتر از جریانات سراسری عمل نمودهاند.
بعنوان سخن آخرایرانیان زمانی معنای دموکراسی را درک خواهند نمود که نیروی کار مجانی کردها و منابع طبیعی آنان، منابع نفت خوزستان و نیروی کار تخصصی آذربایجان و مسیر ترانزیت بلوچستان را ازدست دهند. و دراین صورت آنان بجای نفت از پتانسیلهای موجود خود نظیر صنعت توریسم سرمایهگذاری نمایند و برای پیوستن به مناسبات اقتصادی و فرهنگی جهانی ازهمه قابلیتهای اقتصادی خود استفاده نمایند. مطمئنا" با ایجاد همچون روندی نقش روحانیت و تشیع درامورات ازبین خواهد رفت. اما بغیراز این و باوجود درآمدهای مفت آنان نیازی به دموکراسی نخواهند داشت. با این استدلالات کسب حقوق ملی ملیتها می تواند در مرحله اول بیشترین خدمت به جامعه فارس زبان باشد.
سپاس مجدد ازاینکه به صحبتهای من توجه نمودید.
|