بیانیه جمعی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس در گرامیداشت سالگرد ۱۸ تیر
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۲ تير ۱٣۹۰ -
٣ ژوئيه ۲۰۱۱
جنبش ۱٨ تیر سال ۱٣۷٨ بی گمان یکی از مهم ترین نقاط عطف در تاریخ جنبش دانشجویی ایران است. نقطه عطفی که تنها، نقش پیشگام دانشجویان در خروش میلیونی مردم پس از کودتای انتخاباتی سال ۱٣٨٨ می تواند با آن برابری کند. جنبش ۱٨ تیر از بسیاری جهات جنبشی مظلوم بود؛ در آن زمان دستگاه ایدئولوژیک استبداد حاکم بر ایران هنوز مانند اکنون فرسوده نشده بود و استبداد می توانست با مهم ترین تدبیر زبانی اش یعنی دروغ و باز هم دروغ، بر چشم حقیقت خاک بپاشد و دانشجویان را مزدور بیگانگان و آشوبگر معرفی نماید. از سوی دیگر به دلیل فقدان نفوذ وسایل ارتباط جمعی مستقل، صدای معترضان آنگونه که باید به گوش ملت تشنه آزادی ایران نمی رسید. اما جنبش ۱٨ تیر به رغم آنکه به خون کشیده شد، توانست سنتی نیرومند از مبارزات دانشجویی را بنیان نهد و این مهم ترین دلیل تجلیل و گرامیداشت یاد این جنبش است.
اکنون دوازده سال بعد از جنبش ۱٨ تیر و دو سال بعد از کودتای انتخاباتی سال ۱٣٨٨ کشور ایران در وضعیت خاصی به سر می برد. کودتاچیان حاکم بر کشور با بهره گیری از خشونت عریان توانسته اند یکی از نمودهای تکاپوی جنبش سبز یعنی اعتراضات خیابانی را موقتا در محاق فرو برند. محاق اعتراضات خیابانی که به یارای نیروی سرکوب صورت گرفته است، کودتاچیان را در توهم پایان جنبش فرو برده و در نتیجه آنان را به درگیری بر سر میراث خونین کودتا کشانده است. منازعه میان احمدی نژاد و رهبری جمهوری اسلامی مهم ترین نمود این درگیری است. ریشه منازعه آشکار است؛ احمدی نژاد احساس فریب خوردگی می کند، چرا که سیاست های پر هزینه نظام یعنی برنامه گسترده تصفیه اصلاح طلبان و نیز اجرای مستبدانه قانون هدفمند شدن یارانه ها، به واسطه دولت او انجام شده است، اما رهبری جمهوری اسلامی نه تنها حاضر به حمایت از او در مقابل تبعات ویرانگر این سیاست ها نیست بلکه می کوشد با متوجه کردن عواقب این سیاست ها خاصه در حوزه اقتصادی به احمدی نژاد، از خود سلب مسئولیت کند. بر این اساس احمدی نژاد اگاه است که رهبری جمهوری اسلامی دیر یا زود، چه در دوره ریاست جمهوری و چه بعد از آن، او را به عنوان مسبب اصلی نابسامانی ها معرفی کرده و از صحنه حدف خواهد کرد. با توجه به این شرایط احمدی نژاد که نمی خواهد بز بلاگردان استبداد حاکم بر ایران باشد می کوشد در اندک زمان باقی مانده از دوران ریاست جمهوریش ، با اتخاذ تدابیری خود را حدف ناشدنی نماید. تدابیری که هر چند نومیدانه به نظر می رسند اما به منازعه دامن می زنند.
حال سوال اینجاست که حاصل منازعه میان میراث خواران کودتا برای اکثریت مردم ایران چیست؟ هیچ غیر از فقر و بیکاری و گرانی در حوزه اقتصادی و سرکوب و تشدید قدرت نهاد های نظامی- امنیتی در حوزه سیاسی. سرکوب سیاسی گسترده است اما فشار اقتصادی برای توده مردم ملموس تر است. از نظر اقتصادی کودتاچیان حاکم بر کشور که ناتوان از حل مشکلات اقتصادی هستند، دست به قلع و قمع دستمزدهای اجتماعی مردم زده اند.آخرین نمونه افزایش سرسام آور قیمت بلیط وسایل حمل و نقل عمومی است. مردم متحیرانه از خود می پرسند که مگر چه بهبودی در وضعیت اقتصادی آنها ایجاد شده است که بتوان به اتکای آن اندک دستمزدهای اجتماعی موجود را حذف کرد؟ پاسخ روشن است: کودتاچیان می کوشند هزینه های بحران اقتصادی ناشی از ناکارامدی و فقدان مشروعیت را بر دوش مردم تحمیل کنند.
در این شرایط، ماجمعی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس، از مردم می خواهیم که سرنوشت خود را به سرنوشت منازعه میان میراث خواران کودتای خونین خرداد ۱٣٨٨ گره نزنند. چرا که این جدالی بر سر سهم بیشتر از میراث کودتاست. ما به کنشگران سیاسی نیز اعلام می کنیم که راه نیل به آزادی، عدالت و دموکراسی نه چشم دوختن به منازعه میان حاکمان بلکه اتکا به عمل تاریخ ساز مردم است. این درسی که جنبش ۱٨ تیر سال ۱٣۷٨ بهای آموختنش را با شکستش پرداخت.
جمعی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس
۱۲ تیر ۱٣٨۷
|