روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱۴ تير ۱٣۹۰ -
۵ ژوئيه ۲۰۱۱
«تبدیل اشغالگری به تروریسم»عنوان یادداشت روز روزنامهی کیهان به قلم سعدالله زارعی است که در آن میخوانید؛روزنامه واشنگتن پست روز یکشنبه گذشته به نقل از سفیر آمریکا در عراق از احتمال جدی تمدید حضور «هزاران» نظامی آمریکایی در عراق خبر داد. یک گزارش دیگر از ادامه حضور ۱۷۰۰۰ نیروی نظامی- امنیتی آمریکایی در عراق پس از پایان مهلت قانونی- دی ماه سال جاری- تحت عنوان دیپلمات و مشاوران نظامی سفارت آمریکا حکایت می کند. یک خبر دیگر بیان گر آن است که آمریکایی ها سعی دارند ۹ پایگاه نظامی را از جنوب تا شمال عراق برای استقرار غیررسمی و دائمی در اختیار بگیرند.
آنان گفته اند به این پایگاهها برای آموزش و پشتیبانی از نیروهای مسلح عراق، مبارزه با تروریزم و حفاظت از اماکن و نیروهای آمریکایی نیاز دارند. همزمان روزنامه وال استریت ژورنال از ادامه حضور ۵ هزار نظامی آمریکا تحت عنوان حفاظت از سفارت این کشور در بغداد! خبر داد. از سوی دیگر مقامات آمریکایی از تشدید بحران امنیتی عراق در فاصله ماه جاری تا پایان سال میلادی خبر داده و دلیل آن را عدم درخواست تمدید حضور نظامیان آمریکایی از سوی دولتمردان عراقی معرفی کردند!
مجموعه این خبرها بیان گر آن است که دستگاه تصمیم گیری آمریکا درصدد تداوم حضور در عراق است و در عین حال از آنجا که نسبت به اعلام یک طرفه آن بیم دارد، سعی می کند آن را خواسته های عراق و علیرغم میل باطنی آمریکا نشان دهد. بر همین اساس حدود دو ماه قبل اوباما اعلام کرد که موافق تمدید حضور نظامیان آمریکایی در عراق نیست اما جالب این است که رابرت گیتس، هفته قبل و درست چند روز قبل از کنار رفتن رسمی از مقام خود به عراق سفر کرد و فشار زیادی به مقامات عراقی برای موافقت با تمدید حضور نظامیان آمریکا وارد کرد. علی الدباغ سخنگوی رسمی دولت عراق در مصاحبه مطبوعاتی خود فاش کرد که وزیر دفاع- سابق- آمریکا در دیدار با نوری مالکی بطور رسمی از نخست وزیر عراق خواسته است که با تمدید حضور نیروهای این کشور در عراق موافقت کند ولی نوری مالکی بر عمل به توافقنامه- امضا شده در ۱۶ نوامبر ۲۰۰٨- تاکید و با تمدید قرارداد مخالفت کرده است.
آمریکایی ها در عین حال گروه های عراقی را تحت فشار قرار داده تا با تمدید قرارداد موافقت نمایند این فشار بر کردها و اهل سنت عراق بسیار جدی تر است. هدف آمریکا از این فشارها دامن زدن به دو دستگی در داخل حکومت عراق است. این دو دستگی می تواند موضع دولت و شخص نوری مالکی را در برابر آمریکا ضعیف کرده و به موافقت با تمدید زمان قرارداد قبلی و یا انعقاد قرارداد جدید امنیتی منجر نماید.
آمریکایی ها می دانند که به خصوص کردها درباره تأثیرات خروج نظامیان آمریکایی بر اقتدار دولت مستقر در بغداد ملاحظاتی دارند. از این منظر کردها در شرایطی قرار دارند که نتوانسته اند مهمترین هدف گذاری های کردی را در خصوص کرکوک، اجرای ماده ۱۴۰- که متضمن بهره برداری منطقه شمال از بیش از یک سوم درآمد نفتی عراق است- و مسئله خطوط فاصل استانهای کردی و عربی به سرانجام برسانند، به این دلیل خروج آمریکا باعث قوت گرفتن بیشتر دولت ائتلافی حاکم بر عراق می شود و موضع دولت ایالتی کردستان عراق در مذاکره با دولت مرکزی را تضعیف می کند. آمریکا با توجه به این مسئله رفتاری نفاق آمیز را در مواجهه با کردها و دولت مرکزی در پیش گرفته است تا جایی که یک مقام کردی- بدون ذکر نام- در وزارت خارجه عراق اعلام کرد که مذاکراتی میان دولت عراق و دولت آمریکا برای تمدید حضور بخشی از نظامیان آمریکایی صورت گرفته و به توافقاتی رسیده اند. که البته براساس اعلام رسمی دولت عراق توافقی صورت نگرفته است.
در این میان موضعگیری نوری المالکی قابل توجه بود. مالکی از یک طرف اعلام کرد به عنوان رهبر فراکسیون دولت قانون و حزب الدعوه با تمدید حضور نظامی آمریکا مخالفم و هیچ ضرورتی به آن نمی بینم و به عنوان نخست وزیر عراق می گویم که کیان های سیاسی عراق- یعنی کابینه، مجلس، رهبران طوایف و رهبران فراکسیون های مجلس، شوراهای ریاست جمهوری و نخست وزیری- باید در این خصوص تصمیم بگیرند. این موضع نخست وزیر عراق از یک سو از فشار شدید به دولت برای تمدید حضور حکایت می کند کما اینکه دیروز یکی از عناصر اصلی فهرست العراقیه- تحت رهبری ایاد علاوی نخست وزیر سابق- با صراحت و بدون آنکه واقعیت داشته باشد اعلام کرد که بغداد و واشنگتن در حال انعقاد قرارداد جدید هستند و براساس آن حضور نظامی آمریکا در عراق استمرار می یابد. از سوی دیگر اظهارات نوری مالکی از نگرانی های او در حوزه امنیتی حکایت می کند. خود آمریکایی ها- در جریان سفر هفته پیش گیتس به بغداد- با صراحت از وخیم تر شدن شرایط امنیتی عراق در فاصله جولای تا دسامبر سال جاری- تیر تا دی ماه- خبر دادند و دولت عراق را مسئول آن معرفی کردند چرا؟ چون در درخواست برای تمدید حضور نظامیان وقت گذرانی کرده است! همزمان ایاد علاوی هم شرایط امنیتی عراق طی ماه های آینده را رو به وخامت معرفی کرد.
در واقع دولت عراق در شرایطی که احساس می کند آمریکایی ها به همراه بعضی از نیروهای موثر دولت و مجلس درصدد تبدیل بحث خروج نظامی آمریکا از عراق به یک مسئله اختلافی هستند، موضوع را به توافق همه با آن مرتبط کرده است و حال آن که مخالفت بعضی از فراکسیون ها و شخصیت های برجسته مذهبی و سیاسی عراق با آن کاملا مشخص می باشد به عبارت دیگر دولت موضوع را به گونه ای تعلیق به محال کرده است. این در حالی است که اگر دولت عراق نظامیان آمریکایی را وادار به خروج از عراق نماید به یک پیروزی بسیار بزرگ سیاسی که تاثیرات درازمدت و عمده ای در صحنه داخلی و منطقه ای برجای خواهد گذاشت، دست یافته و جا دارد به پاس این پیروزی همه عراق را چراغانی کند. اگر دولت مالکی به این برگ برنده دست پیدا کند می تواند اوضاع امنیتی، سیاسی و اقتصادی عراق را سر و سامان بدهد و در عین حال موقعیت خود را در عراق تحکیم نماید. این چیزی است که حتما به مذاق آمریکا، عربستان و نیروهای داخلی همگرا با آنان در عراق خوش نمی آید و متاسفانه بعضی از نیروها هم که علی الاصول منافع آنها در خروج آمریکا از عراق است به دلیل تاثیری که این خروج بر تحکیم موقعیت مالکی و دولت او دارد، از حمایت آشکار و جدی از اجرای توافقنامه خروج خودداری می نمایند.
اما از آن طرف در داخل آمریکا فشار زیادی روی اوباما برای خارج کردن نیروهای نظامی این کشور از افغانستان و عراق وجود دارد تا جایی که حتی جمهوری خواهان که خود این نیروها را به این دو کشور گسیل کرده اند هفته گذشته از رئیس جمهور خواستند که نظامیان را از عراق و افغانستان بازگرداند. رابرت گیتس چند روز پیش فاش کرد که اوباما ۷ جلسه پر دردسر امنیتی را برای متقاعد کردن افراد موثر دو حزب حاکم آمریکا به حفظ نیروهای نظامی در عراق و افغانستان برگزار کرده ولی نتیجه ای نگرفته است. وزیر سابق دفاع گفت: «شورای امنیت ملی آمریکا فرمول جدیدی را جایگزین حضور نیروها کرد. این فرمول مبتنی بر «پشتیبانی نظامی از عملیات اطلاعاتی است» بر این اساس می توان پیش بینی کرد که اقدامات غیرآشکار و فاقد اعلام قبلی و از میان برداشتن افراد موثر و متلاشی کردن گروه های ناهمخوان جایگزین اقدامات سنگین نظامی خواهد شد. این البته به وجهه آمریکا آسیب جدی وارد می کند و آمریکا را بیش از همه نزد هم پیمانان منطقه ای اش- نظیر رژیم عربستان- بی اعتبار می نماید چرا که تاکنون اقداماتی از این قبیل را آمریکا از طریق واسطه هایی نظیر القاعده، فتح الاسلام و بعثی ها انجام می داد و حال خود مستقیما می خواهد به آن مبادرت بورزد. یک تصویر دیگر از این روند، مخفی نگه داشتن اقدامات و هزینه های امنیتی آمریکا از چشم مردم آمریکاست. خبرهای متعددی از تشدید نارضایتی عمومی از حضور نظامی آمریکا در خارج از مرزها به گوش می رسد. مردم می گویند روسای جمهور آمریکا طی دهه های گذشته وانمود کرده اند که اقدامات نظامی آمریکا تامین کننده منافع شهروندان آمریکایی است ولی اینک اثبات این ادعا برای رئیس جمهور فعلی بسیار دشوار است. از این رو می توان گفت شرایط داخلی و منطقه ای آمریکا در حال حاضر شباهت زیادی با شرایط داخلی و منطقه ای انگلیس در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ دارد. در آن دوران مردم انگلیس از اینکه ابرقدرت خوانده می شوند ولی قادر به تامین هزینه های نظامیان خود در دریای کارائیب، اقیانوس هند، خلیج فارس و... نیستند، سرخورده شده و به دولت انگلیس فشار می آورند که از پوست ابرقدرتی خارج شده و واقعیت اضمحلال امپراتوری بریتانیا را بپذیرد.
اما در عین حال از آنجا که تمدید حضور بخشی از نظامیان آمریکایی در عراق و تبدیل ماموریت آنان از یک نیروی آشکار اشغالگر به یک نیروی جاسوس و تروریست مخاطراتی را برای امنیت ملی عراق و سایر کشورهای منطقه دارد باید با حساسیت تمام مورد توجه قرار گیرد از یک طرف آمریکایی ها باید بدانند که منطقه به مردم آن تعلق دارد و می توانند به روش های مختلف توطئه های دشمنان را خنثی کرده و دشمن را بیچاره نمایند کافی است که آنان تحولات ۶-۵ سال اخیر را یک بار دیگر مرور نمایند. از طرف دیگر دولت عراق باید بداند که این یک مسئله داخلی مربوط به یک کشور- عراق- نیست که بتواند با تمدید قرارداد و یا انعقاد قرارداد امنیتی جدید، نظامیان آمریکایی را از دریچه بازگرداند بلکه این موضوعی است که امنیت همه منطقه را تحت تاثیر قرار می دهد. کشورهای منطقه بخصوص کشورهایی که در استراتژی امنیتی شان آمریکا به عنوان دشمن علامت گذاری شده است، نمی توانند در برابر این موضوع سکوت کنند هرچند سفیر آمریکا در عراق- جیمز جفری- بگوید: «ما هیچ تهدید و دردسری برای ایران نیستیم» خود این اظهارات نشان می دهد که حتی آمریکایی ها در ضمیر خود حق ایران را برای هر نوع واکنشی به رسمیت می شناسند.
خراسان:فعالان سیاسی روش نقادی خود را بازبینی کنند
«فعالان سیاسی روش نقادی خود را بازبینی کنند»عنوان یادداشت روز روزنامهی خراسان به قلم بهروز بیهقی است که در ان میخوانید؛گرچه در بادی امر تاکید بر لزوم تکثر در جامعه و ممکن و مطلوب نبودن زدودن تمامی اختلاف نظرها، تکرار ملال آور موضوعی بدیهی به نظر می آید، اما چگونه جاری کردن این دیدگاه در عرصه عمل خود آن چنان غامض و پیچیده بوده که صاحبان نظر در رشته های گوناگون علوم انسانی را به تامل و تعمق واداشته است. در میان آرا و دیدگاه های گوناگون، عالمان مسلمان بر پایه آموزه های وحیانی، ضوابطی را برای جرح و نقد مخالفان اعم ازمخالف مسلمان و غیرمسلمان ترسیم کرده اند که حرکت درچارچوب آن ها ضامن اعتدال جامعه و جلوگیری از فرو افتادن آن در ورطه افراط یا تفریط است.
چندی است که به دلیل رویدادهای بعضا خاص کشور این ضوابط گاه به تصریح و گاه به تلویح در بیانات رهبر معظم انقلاب مورد اشاره قرار می گیرند که بیانات روز گذشته ایشان به صراحت بیشتری شامل این ضابطه ها می شد. اگر به فرموده امام راحل عظیم الشأن، اشکال و بلکه تخطئه را هدیه الهی برای رشد انسان ها تلقی کنیم، مکانیزم عملی بهره گیری از این هدیه الهی را می توانیم در ۵ ضابطه ای بجوییم که مقام معظم رهبری به آن ها اشاره کردند؛ ضوابطی که لب آن ها پاسداشت اعتدال درجامعه است و ضرورت دارد که فعالان سیاسی به کارنامه و عملکرد خود در رعایت این ضوابط در حوادث بعد از انتخابات و جریان انحرافی نظری دوباره بیفکنند.
۱ - کاستن از اختلاف ها: بی تردید می توان بسیاری از سخنان را نگفت و بسیاری از مواضع را اتخاذ نکرد تا خود عامل ایجاد اختلاف ها نباشند. گاه نیز اختلاف ها آن چنان تصنعی اند که بوی مطامع شخصی یا جناحی را به راحتی می توان از آن ها استشمام کرد. تقوای فردی و جمعی و البته به کارگیری ضمانت های اجرای مناسب راه کاستن این سنخ اختلاف هاست.
۲ - خوشحالی دستگاه های تبلیغاتی بیگانه: موارد عدیده ای از رویدادهای چند سال اخیر را می توان برشمرد که گرچه اختلاف بر سر آن ها به گزاف به وجود نیامده بود اما خرسندی آشکار بیگانگان را در پی داشت و متاسفانه در برخی موارد این خرسندی آشکار نادیده گرفته می شد.
۳ - تفکیک میان اختلاف نظر با ایستادگی در برابر نظام: یکی از لوازم سیاست راهبردی جذب حداکثری و دفع حداقلی، پذیرفتن اختلاف نظرها در چارچوب نظام و طردنکردن نیروها و عناصر سیاسی به بهانه این گونه اختلاف هاست. مقام معظم رهبری پیش از این معیار و شاخص روشنی تمیز این گونه اختلاف نظرها از ایستادگی در برابر نظام را در قالب فتوایی تبیین کرده اند که التزام به احکام و دستورهای حکومتی ولی فقیه را التزام کامل عملی به ولایت فقیه و نظام مبتنی بر آن برمی شمارد.
۴ - در پیش گرفتن شیوه تبیین و روشنگری به جای جنجال: رسانه ای کردن اختلاف ها و ایجاد جنجال های رسانه ای در سیاست ورزی های غیرمنبعث از آموزه های اسلامی امری متداول و معمول است و غالبا به دلیل درآمیخته شدن حق و باطل در این گونه شیوه ها، حقیقت تا مدت ها از افکار عمومی مکتوم و پنهان می ماند. این درحالی است که اگر استدلال و روشنگری جایگزین قیل و قال رسانه ای شود هم حق از باطل بازشناخته می شود و هم اختلاف ها به نتیجه ای عینی و عملی برای پیشبرد امور کشور منجر می شود. شاید از همین رو باشد که نقد و تخطئه زمینه ساز رشد انسان ها خوانده شده است.
۵ - تابلو نکردن تفکر غلط: مثلی معروف است که گاه نفی یک موضوع به اثبات آن می انجامد. به دیگر سخن دمیدن در تنور اختلاف ها هنگامی که موضوع اختلاف در معرض اطلاع جامعه نیست و در عین حال مورد حساسیت آن است، بیش از آن که نظرها را به ۲طرف اختلاف و حقانیت یا بطلان دیدگاه های آن ها معطوف کند، سرگرم ابعاد و جوانب موضوع اختلاف خواهد کرد. موضوعی که اگر غلط باشد آن را دست کم تا مدتی از سپرده شدن به تیغ نقدهای عالمانه مصون نگه می دارد.
جمهوری اسلامی:یهودیسازی قدس و سکوت ارتجاع عرب
«یهودیسازی قدس و سکوت ارتجاع عرب»عنوان سرمقالهی روزنامهی جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛شیخ "عکرمه صبری" رئیس هیئت عالی اسلامی و خطیب مسجدالاقصی نسبت به عدم اجرای تعهدات اتحادیه عرب در قبال وضعیت شهر قدس اعتراض کرد و هشدار داد که برنده اصلی وضعیت کنونی فقط صهیونیستهای اشغالگر خواهند بود. این نکته به ویژه در آستانه به رسمیت شناختن کشور فلسطین در سازمان ملل، اهمیت مضاعفی پیدا کرده است. خطیب مسجدالاقصی خاطر نشان ساخت که صهیونیستها به فعالیتهای تخریبگرانه در چند زمینه سرگرمند و ضمن تسریع در یهودی سازی شهر قدس به احداث و گسترش معابد یهودی مشغول هستند علاوه بر این، به طور همزمان با ساختن واحدهای مسکونی سعی دارند موازنه جمعیت در قدس را به سود یهودیان مهاجر تغییر دهند و سوابق عربی و مسلمان بودن ساکنان بیتا لمقدس را محو سازند.
این نکته به ویژه در گزارش منابع رسمی فلسطین هم عینا منعکس شده و تصریح گردیده که رژیم تلآویو با توسل به کوچ اجباری فلسطینیها و تخریب خانههای با قدمت طولانی و تصاحب زمینها، سرگرم تغییر شناسنامه شهر قدس است که تدریجا گروههای افراطی صهیونیستها را جایگزین فلسطینیها کند. براساس این گزارشها این طرح با هماهنگی و حمایت مالی بازرگانان صهیونیست در اروپا و آمریکا در حال انجام است ولی دولتهای عربی و اسلامی علیرغم آگاهی از ابعاد آن، به سکوت مرگباری در این زمینه ادامه میدهند که بیش از هر چیز به نفع صهیونیستها خواهد بود.
منابع مردمی در بیتالمقدس در پیامهای خود خاطر نشان ساختهاند بیتوجهی سران مرتجع عرب در قبال تحولات پرشتاب یهودی سازی قدس، از یکطرف باعث گستاخی صهیونیستها و از طرف دیگر دلسردی و نومیدی فلسطینیها شده که خود را در برابر گرگهای صهیونیست و گروههای مسلح افراطی، تنها و منزوی میبینند که در مقابل آنها،دست بسته به حال خود رها شدهاند.
مقامات مسئول در تشکیلات خودگردان، با فراموش کردن مسئولیتهای خود به مسائل انحرافی سرگرمند و به جای حساسیت نشان دادن در قبال اوضاع رقت بار شهر قدس و تهاجم سنگین صهیونیستها به بیتالمقدس، مشغول تعقیب فعالان اسلامی و مقابله با آنها هستند و دیگر نه تنها فرصتی برای ایفای نقش آنها در مورد بیتالمقدس باقی نمانده، بلکه حتی با انحراف افکار عمومی و از حساسیتهای گذشته در این زمینه هم خبری نیست.
با وجود این، ساکنان فلسطینی شهر قدس و روستاهای اطراف از مقابله با صهیونیستها و زنده نگه داشتن مبارزه علیه اشغالگران منصرف نشده و با چنگ و دندان از مواضع روشن مسلمانان حمایت وحفاظت میکنند. در همین حال، صهیونیستها با ایجاد محدودیتهای سنی، از ورود جوانان و نوجوانان به مسجدالاقصی جلوگیری میکنند و سعی دارند پایداری ساکنان فلسطینی را درهم بشکنند اما تاکنون توفیق چندانی در این مقوله نداشتهاند.
از طرف دیگر، پلیس رژیم صهیونیستی در یک برنامه هماهنگ با افراطیون مسلح، ضمن محاصره نظامی مناطق فلسطینی، به افراطیون فرصت کافی میدهند تا با تخریب کشتزارها و قطع درختان و شخمزدن زمینهای کشاورزی به نابودی منابع درآمد فلسطینیها بپردازند و در عین حال، خانههای قدیمی فلسطینیها را تصاحب و ویران کنند.
به طور همزمان، دولت بنیامین نتانیاهو سرگرم پیشبرد طرح احداث شهرکهای جدید صهیونیستی است که بتواند زمینههای موردنظر تلآویو برای مقابله با طرح به رسمیت شناختن دولت فلسطینی را فراهم سازد. "ران پروسور" سفیر جدید رژیم صهیونیستی در سازمان ملل در یک اجلاس اضطراری از رهبران یهودی آمریکا و "آژانس یهود" خواست یک طرح روشن و عملیاتی برای مقابله با شرایط احتمالی در پرتو رایگیری سازمان ملل در شهریور ماه در مورد به رسمیت شناختن یکجانبه کشور فلسطین را بررسی و اجرا کنند تا مانع تشکیل کشور فلسطینی شوند. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که هنوز هم جمعیت یهودیان شهر قدس با فاصلهای پر نشدنی از تعداد فلسطینی کمتر است و بعید بنظر میرسد این فاصله طی سالهای آینده هم بدون دستکاری مستقیم و موثر، جبران شود.
اعضای دولت نتانیاهو از جمله "آویگدورلیبرمن" وزیرخارجه افراطی رژیم صهیونیستی و ایهود باراک وزیر جنگ اسرائیل امیدوارند با توسل به سیاستهای موازی، این مشکل را حل کنند. شاید تشدید کوچ اجباری فلسطینیها و جابجائی فوری یهودیان و استقرار آنها در شهر قدس به همراه دستکاری در آمار و ارقام رسمی بتواند تا حدودی بر این مسئله سرپوش بگذارد. صهیونیستها در این زمینه هم به کمک محمودعباس و تشکیلات خودگردان، امید بستهاند و سعی دارند وی را برای درخواست به تعویض انداختن رایگیری پیرامون به رسمیت شناختن کشور فلسطین تحت فشار قرار دهند. البته محمودعباس در گذشته بارها به کمک صهیونیستها شتافته و در ماجراهای متعددی منافع صهیونیستها را تامین و تضمین کرده است. با وجود این، طرح اخیر صهیونیستها در خصوص تغییر بافت جمعیت شهر قدس، مسئله به سادگی به نفع صهیونیستها تغییر نخواهد کرد و با اعمال فشار کشورهای عرب و اسلامی،جلوی این توطئه گرفته میشود. این همان درخواستی است که خطیب مسجدالاقصی از اتحادیه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی دارد.
رسالت:پاسداری از پیش روندگی انقلاب
«پاسداری از پیش روندگی انقلاب»عنوان سرمقالهِی روزنامهی رسالت به قلم صالح اسکندری است که در ان میخوانید؛السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(علیه السلام). السلام علیک یا ثار الله وبن الثاره. امروز روز پاسدار است. روز خون خدا و روز پسران خون خداست. روز دلاورمردی است. روز شیران بی ادعا و زاهدان شبی است که مقتدای آنها از صدر اسلام تا به امروز حسین(ع) بود است و حسین(ع). درود خدا بر روح پر فتوح تمام شهیدان، بالاخص شهدای گرانقدر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
رهبر معظم انقلاب روز گذشته در بیانات مهمی در جمع پاسداران انقلاب اسلامی ضمن اشاره به روند رو به رشد و تکامل سپاه در همه ابعاد فرمودند: "نباید هویت سپاه پاسداران که یک هویت پاسداری است مفهوم محافظه کارانه و برای حفظ وضع موجود انقلاب تلقی شود. حفظ و پاسداری از انقلاب یعنی حفظ حالت پیش برندگی انقلاب اسلامی."
تحول و تغییر جوهره هر انقلابی است. این جوهره اما با استقرار نظام پس از انقلاب روز به رو کم رنگ تر می شود تا جایی که روح ثبات، کالبد دگرگونی را تسخیر می کند و مولد محافظه کاری می گردد. محافظه کاری هیزم کوره الیناسیون و شیئ گشتگی فرزندان انقلاب است. فرماسیون شی واره ها در کوره محافظه کاری تغییر می کند و عده ای نیز بر اثر حرارت ذوب می شوند.
این اتفاق برای اغلب انقلاب های بزرگ دنیا مثل انقلاب ۱۷٨۹ فرانسه، انقلاب چین ۱۹۴۹ و انقلاب ۱۹۱۷ روسیه رخ داده است. انقلاب اسلامی ایران اما یک موجود زنده و پر تکاپوست. این انقلاب اگر چه موجد ثبات سیاسی شد اما هنوز منادی تغییر و تحول است. سه دهه از عمر انقلاب می گذرد اما امواج دوم و سوم انقلاب مرزهای جغرافیایی منطقه را درنوردیده و با دمیدن در صور بیداری اسلامی در منطقه خود را مهیای برپایی طوفان در مرزهای دورتر می کند.
چنین انقلابی با مختصات منحصر به فرد خود شایسته و بایسته است واجد یگان های نظامی خاص باشد. مطمئنا تشکیلات نظامی و شبه نظامی مجزایی نظیز "گارد سرخ مائو" و یا "بریگاد سرخ" بلشویک ها، فاقد توانایی ها و ابعاد لازم برای دفاع از انقلاب اسلامی است. تنها یک نهاد برآمده از انقلاب می تواند متجانس با آن از دستاوردهایش حفاظت کند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از آنجا که از جنس انقلاب اسلامی و از جنس همان مردمی است که انقلاب کردند بر اساس اصل یکصد و پنجاهم قانون اساسی مامور به پاسداری و صیانت از دستاوردهای انقلاب اسلامی است. "سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در نخستین روزهای پیروزی این انقلاب تشکیل شد،برای ادامه نقش خود در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن پابرجا می ماند." در واقع عنوان "پاسداران انقلاب اسلامی" با مسمایی کاملا قانونی و دوراندیشانه متضمن پاسداری از ثبات و تحولات پیش رونده انقلاب اسلامی است.
با تشکیل سپاه پس از انقلاب اسلامی بیشتر جوانان پر شور انقلابی با عضویت در این نهاد تازه تاسیس، بدنه مردمی آن را تشکیل دادند. در واقع اکثر خانوادههای ایرانی به نحوی از انحاء با این نهاد انقلابی مرتبط بودند و یا به طور مستقیم یکی از عزیزانشان در سپاه مشغول خدمت به مردم و نظام اسلامی شد. با آغاز جنگ تحمیلی در ۱٣۵۹ رویش های مردمی سپاه افزایش یافت. بسیج عملا فضایی بود تا پاسخگوی استقبال بی نظیر مردم از نهاد انقلابی سپاه باشد . رشادت و جانبازی پاسداران در کنار برادران ارتشی که منجر به موفقیت های بی نظیر درجبهه حق علیه باطل در ٨ سال جنگ تحمیلی گشت ، بیش از پیش پایگاه اجتماعی و محبوبیت مردمی سپاه را تقویت کرد.
با پایان جنگ و پذیرش قطعنامه ۵۹٨ سپاه پاسداران ضمن حفظ، تداوم و تقویت بنیه نظامی خود وارد فاز سازندگی کشور شد و توانست خدمات شایان توجهی را در عرصه های اقتصادی و اجتماعی به ملت ایران ارائه دهد. اجرای پروژه های بزرگ اقتصادی وزیر بنایی همچون سدها، پالایشگاه ها، راه ها و ... تنها بخش کوچکی از زحمات و خدمات پاسداران انقلاب است. در واقع سپاه پاسداران از یک بدنه مردمی برخوردار است که به نحوغیر قابل انفکاک و انفصالی با تودههای مردم پیوند خورده است از همین رو سپاه از جنس انقلاب است و نمی توان آن را به محافظه کاری متهم کرد.
صیانت و پاسداری از پیش روندگی انقلاب اما با آسیب هایی روبروست. یکی از این تهدیدها اشتغال به کارهای غیر مفید و مضری است که به اختلافات مسئولان در کشور دامن می زند. البته این تهدید در ٣٣ سال گذشته هیچ وقت در درجه اول متوجه سپاه نبوده است. اما سپاه پاسداران با علم به این مهم که برخی جریانات در صدد اختلاف افکنی بین مسئولان کشور هستند و دشمن مثل گرگ کمین کرده است تا در تنور این اختلافات نان خود را بپزد لذا می تواند حرکت روشنگرانه خود را محتاطانه تر و فارغ از جنجال آفرینی که دلخواه دشمن است، دنبال کند.
اگر کسی حرف غلطی زد جواب دادن به آن شیوه خاص خودش را دارد. تابلو کردن حرف غلط هیچ کمکی به رفع مشکل نمی کند چه بسا که عده ای بر آنند که "بدنامی بهتر از گمنامی" است. از سویی اختلاف نظر با دشمنی در برابر انقلاب اسلامی متفاوت است. ممکن است جریانی بر حرف غلطی اصرار کند اما این اصرار به معنای دشمنی با انقلاب نیست. بلکه جهل مرکبی است که تنها راه حل آن روشنگری و برخورد منطقی با آن است.
مآلا باید تاکید کرد پاسداری و صیانت از نظام اسلامی به عنوان یک ارزش راهبردی و در عین حال کارآمدی آن در حل مشکلات کشور بسته به اعتقاد و ایمان مسئولین به محتوا و اصول انقلاب اسلامی است. لذا در این چارچوب تحلیلی هر نهاد و جریان سیاسی و اجتماعی که در رویکرد و رفتار خود به اصول و مبانی انقلاب اسلامی بیشتر پایبند بود از ارزش انقلابی بیشتری برخوردار است. در این درجه بندی مطمئنا سپاه پاسداران انقلاب در صدر جدول قرار می گیرد و مایه مباهات و افتخار است.
سیاست روز:معترضین سوریه فریب نخورند
«معترضین سوریه فریب نخورند»عنوان سرمقالهی روزنامهِ سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن میخوانید؛تحولات در سوریه دو جنبه دارد. جنبه نخست آن حامیان بشاراسد هستند و جنبه دیگر مخالفان وی. هر روز شاهد خودنمایی هواداران و مخالفان دولت بشار اسد در سطح خیابانهای شهرهای سوریه هستیم.
از شواهد و قرائن اینگونه برمیآید جمعیت هوادار از معترض بیشتر است. گرچه تعداد مخالفان هم کم نیستند.
اما تفاوت تحولات سوریه با دیگر کشورهای منطقه از جمله مصر، تونس، یمن و لیبی در این است که در آن کشورها اکثریت مردم خواهان سرنگونی روسای خود بوده و هستند. در مصر همین اتفاق افتاد و اکثریت مردم با حضور میلیونی در خیابانهای شهرهای این کشور سرانجام به خواسته خود رسیدند، گرچه هنوز راه طولانی برای برقراری یک حکومت و دولت مردمی در پیش دارند.
در تونس نیز همین اتفاق افتاد و روند انقلاب مردمی لیبی نیز در همین مسیر. بحرین نیز شاهد قیام اکثریت مردم این کشور است.
اما اکنون سوریه دستخوش تحولاتی شده است که این تحولات در معادلات سیاسی منطقه تاثیر خواهد داشت.
یک سوی تحولات سوریه، ایران قرار دارد و در سوی دیگر ترکیه نقشآفرینی میکند.
ترکیه که چند سالی است درصدد باز آفرینی دوران شکوه تاریخی خود است پس از روی کار آمدن دولت اسلامگرا در این کشور، به ایفای نقش بیشتری در مسائل جهان اسلام پرداخت که همین امر باعث شد تا سمت و سوی توجهات به سوی ترکیه جلب شود.
اما اکنون شاهد آن هستیم که این کشور درباره تحولات سوریه با سیاستهای غرب و آمریکا همراهی میکند و در واقع به عنوان یک «آلترناتیو» در منطقه در حال نقشآفرینی است.
دیپلماسی خارجی فعال ترکیه در منطقه نشانگر این مدعاست. سفرهای اردوغان به کشورهای انقلابی از جمله مصر، سفر وزیر خارجه این کشور به کشورهای پیروز در انقلاب و سفر اخیر وی به لیبی قابل توجه است.
اما موضوع سوریه از جنبه جمهوری اسلامی ایران اهمیت ویژهای دارد که به همین خاطر رهبر معظم انقلاب برای تحولات سوریه تفاوت قائل شدند و حتی فرمودند؛ «آمریکاییها با تلاش برای شبیهسازی حوادث مصر، تونس، یمن و لیبی در سوریه سعی میکنند این کشور را که در خط مقاومت قرار دارد دچار مشکل کنند، اما ماهیت حوادث سوریه با ماهیت حوادث دیگر کشورهای منطقه متفاوت است.»
و همین تفاوت، نقش جمهوری اسلامی ایران را در حوادث سوریه حساستر و سرنوشتسازتر میکند.
باید برای مردم معترض سوریه روشن شود که اعتراضات آنان از جنس اعتراضات مردم مصر و تونس و یمن نیست. حاکمان این کشورها سرتاپا وابسته به آمریکا بودند و همین وابستگی و سرسپردگی، سرانجام غیرت مردم مسلمان این کشورها را به جوش آورد تا از این ننگ سرسپردگی رهایی یابند.
اما آیا حکومت سوریه سرسپرده آمریکا یا رژیم صهیونیستی است؟
سوریه سالهاست در خط مقدم جبهه مقاومت در مقابل تهدیدات رژیم صهیونیستی ایستادگی کرده و هزینههای زیادی را نیز پرداخت کرده است.
در این راه جمهوری اسلامی ایران نیز همواره یار و یاور مردم و دولت سوریه بوده و به طرق گوناگون کمکهایی را نیز به این کشور کرده است.
خیزشهای اسلامی مردم کشورهای عربی، ضد آمریکایی و ضد صهیونیستی است. مردمی که در سوریه به اعتراض برخاستهاند باید متوجه این موضوع مهم باشند.
هر چند خواسته اقلیت مردم سوریه شاید خواستههای مشروع و به حقی باشد اما، همراهی کردن با اهداف و سیاستهایی که آمریکا ورژیم صهیونیستی در پی پیاده کردن آن در سوریه هستند، این کشور را در ورطه وابستگی به آمریکا و اسرائیل خواهد برد. چیزی که صددرصد در جهت مخالف خیزشهای اسلامی مردم کشورهای مصر، تونس، یمن و لیبی است.
اکنون شاهد هستیم که بشار اسد اصلاحاتی را آغاز کرده است. این اصلاحات اساسی میتواند خواستههای معترضین را برآورده سازد. چیزی که دولت فعلی سوریه نیاز دارد، آرامش معترضین و زمان است تا بتواند توطئههای خارجی را خنثی سازد و به امور و خواستههای مردمی بپردازد.
مردم معترض سوریه باید نسبت به آینده کشور خود نگران باشند و تصور کنند که در صورت سرنگونی بشار اسد، چه اتفاقی برای آنها خواهد افتاد؟ آیا گمان میکنند که آمریکاییها و صهیونیستها که در کنار این کشور قرار دارد، اجازه میدهد که مردم خود تصمیم بگیرند؟
آیا مطمئن هستند که یک جنگ داخلی تمام عیار در این کشور رخ نمیدهد؟ خیالشان از لشکرکشی ناتو و آمریکا به کشورشان راحت است؟
دولت حاکم سوریه باید مردم کشور خود را آگاه سازد و نسبت به این وقایع هشدار دهد.
مردم سالاری:سرگردانی سیاسی
«سرگردانی سیاسی»عنوان سرمقالهی روزنامهی مردم سالاری به قلم سیدعلیرضا کریمی است که در ان میخوانید؛متاسفانه اصولگرایان این روزها از «سرگردانی سیاسی» عبور کرده و به «سرگیجه سیاسی» رسیده اند. اگر تا دیروز نمی دانستند طرف رقابتشان برای انتخابات کیست و اینکه چگونه به وحدت برسند امروز و با توجه به ظهور جریان نوظهور که آن را «انحرافی» می نامند به هذیان گویی و آسمان و ریسمان بافتن افتاده اند. روزگاری وضعیتشان تا حدودی روشن بود اما امروز گویی در سیاهی و ظلمات سیاسی به سر می برند و بر همین اساس ناچارند به هر ریسمانی چنگ بیندازند.
روزی گروهی را به پاستور فرستادند و کمیته سه نفره انتخاب کردند تا به خیال خودشان حالا که اصلا ح طلبی نیست و هوا مساعد است انتخاباتی کاملا یک طرفه برگزار شود و مجلس نهم تنها یک اکثریت مطلق داشته باشد. اوایل خوش بین بودند پیغام و پسغام بود که به پاستور می فرستادند و در بهت همگان، دولت را به دخالت در انتخابات فرا می خواندند. کمیته سه نفره اما عمر زیادی نکرد.
جریان دولتی اصولگرا مثل دفعات گذشته روی خوش به سنتی ها نشان نداد. این دغدغه اصولگرایان شد که چرا باید دولتی ها ساز مخالف بزنند. ابتدا بر اختلا فات سرپوش گذاشتند اما فهمیدند ساز پاستور نشینان برای آنها حسابی ناکوک است. در همین حین با توجه به برخی دیگر مسائل «جریان انحرافی» علم شد. اصولگرایان معتقد بودند حالا که آنها وحدت انتخاباتی را قبول نمی کنند و سهم خواهی می کنند باید طرد شوند. قصد اصولگرایان تا همین چندی پیش به این سادگی بود. اما اکنون موضوع جناح راست پیچیده شده است. پیش از این سردرگمی برسر جریان انحرافی بود اما امروز این ماجرا یک سر دیگر هم پیدا کرده است.
آن سر هم «بیم از اصلا ح طلبان» است. از اینجا به بعد سرگیجه برادران اصولگرا آغاز می شود.این سوال ملکه ذهن سران جناح راست و لیدر رسانه ای شان است که بهتر است با جریان نوظهور اصولگرا رقابت کنیم یا با اصلا ح طلبان؟ مثلا لیدر رسانه ای اصولگرایان می نویسد: "اصلا ح طلبان هزار بار «زشت تر» و «پلشت تر» از جریان انحرافی هستند."اما به فاصله یک روز یکی از سرشناسان این جناح که اتفاقا قرابت فکری نزدیک و عجیبی با شخص قبلی دارد می گوید: "جریان انحرافی از تمامی جریان ها یعنی اصلا ح طلبان، ملی مذهبی ها، سلطنت طلب ها و مارکسیست ها خطرناک تر است." آیا این سرگیجه سیاسی آقایان نیست؟ آیا این در عالم سیاست هذیان گویی تعریف نمی شود؟ فرار رو به جلو این آقایان پیروی از یک روش کهنه و تکراری است.آن روش دست یازیدن به تاریخ، مقدسات و بداخلا قی است.
آیا این مضحک نیست از یک طرف به مقدسات و اعتقادات مردم چنگ می اندازند و از سوی دیگر رکیک ترین الفاظ را نثار وکلا ی ملت می کنند؟از کی تا حالا مقدسات که مورد احترام همه است با بداخلا قی قابل جمع است؟ اگر درد، دین و نظام اسلا می است چطور به خود اجازه می دهید برای درمان سرگیجه خود به دیگران توهین کنید؟ شما که دیگران را «نان به نرخ روز خور» می دانید چرا خودتان تا دو سال پیش اجرای قانون را ارزش می دانستید اما امروز آن را سنگ اندازی مجلس در برابر دولت تفسیر می کنید؟ چرا در خصوص محبوبتان قائل به تفکیک آن هم از نوع عجیب و غریب اش هستید اما زمانی که به دیگران می رسید همه را با هم جمع می بندید.
برای مردم تشریح کنید چرا هر وقت رئیس جمهور از آقای مشایی سخن می گویند شما و دوستانتان پنبه در گوش می گذارید و خود را به فلا ن جا می زنید. اگر از «انحراف» می نالید چرا شخص شریفتان هرجا باب میلتان نیست اذهان عمومی را «منحرف» می کنید؟ اگر اینها سرگیجه نیست چرا در یک خط راست که همان اصول باشد حرکت نمی کنید و تلو تلو خوران هر لحظه خود را به جایی می کوبید و خودزنی می کنید؟ خوشبختانه نه به خاطر محدودیت ها بلکه به دلیل اخلا ق اسلا می نمی توانیم همانند شما سخن بگوییم.
تا زمانی که در این مملکت قانون حکمفرماست و قوه قهریه پابرجاست بر خلا ف برخی این حق را به خود نمی دهیم که به جای قاضی حکم صادر و خود نیز اجرا کنیم. از طرف مقابل درخواست کرده اید فهرست ارائه دهید که ببینیم چه کاره اید. اگر این چنین است لیست کار شما در شش سال گذشته خصوصا برای مردم خواندنی تر خواهد بود. هم ما لیست می دهیم و هم شما. مخاطب و داور هم مردم باشند. آنها باید کارنامه ها را مقایسه کنند و تشخیص دهند که وضعیتشان ۶ سال پیش بهتر بود یا اکنون که محبان شما در راس هستند.
تهران امروز:پرهیز از اختلاف، هم ضرورت، هم تکلیف
«پرهیز از اختلاف، هم ضرورت، هم تکلیف»عنوان سرمقالهی روزنامهی تهران امروز به قلم محمدحسین صادقی است که در ان میخوانید؛شرایط و اوضاع جهان، منطقهای و داخلی بهگونهای است که انسجام، وحدت و همدلی تمامی دلسوزان انقلاب اسلامی، دوستداران ایران و پیروان راستین ولایت فقیه را میطلبد.
در چنین شرایطی رهبر معظم انقلاب چنین هشدار و انذار میدهند: «یکی از موارد بسیار مهم و ضروری برای ادامه حرکت تکاملی و رو به جلوی انقلاب اسلامی، پرهیز از دمیدن و مشتعل کردن فضای اختلاف، هیاهو و جنجال در جامعه است و همه دستگاهها و جریانهای سیاسی و فکری باید به حفظ وحدت، پایبندی علمی داشته باشند.»
ایشان در موضوع پرهیز از اختلافات و تفرقهها فرمودهاند: «یکی از کارهای مضر، دامن زدن به اختلافات و مشتعل کردن فضای اختلاف و هو و جنجال است که باید همه دستگاهها و نهادهای نظام مراقب این موضوع باشند.» واقعیت این است که هشدارها و انذارهای مقام معظم رهبری، مخاطبان معین و مشخصی دارد. این مخاطبان اعم از اینکه فعال سیاسی باشند یا مسئول و مدیر فلان دستگاه اجرایی، میباید از این پس مراقب عواقب سوءرفتار و گفتارهای تفرقهپراکنانه خود باشند. بیش از هر چیز و در برهه کنونی کشور به آرامش در جامعه و بهداشت گفتمان سیاسی در میان جریانات و گروههای سیاسی ـ اجتماعی، نیاز دارد.
ایبسا در فضای غبارآلود و ملتهبی که ممکن است بر اثر بزرگنمایی اختلافات و تفاوت سلیقهها به وجود آید، بسیاری از دلسوزان و فعالان پایبند به انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، زیر آتش تهیه خودی قرار گیرند. چنین کاری نه تنها خطاست که سمتگیری نیروها را دچار تشتت میکند.
در اوضاع و احوال کنونی تمام توجه نیروهای انقلاب اعم از نیروهای اجرایی یا فعالان سیاسی میباید معطوف به سوی خاکریزهای دشمن باشد.
هشدار و انذار مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه: «باید هرچه ممکن است اختلافنظرها و اختلاف سلیقهها را کم کرد و در فضای بحثهای اختلافی ندمید.» حاکی از آن است که برخی از افراد که به طیفهای مختلف وابستگی دارند، پارا از حدود و ثغور رقابت سیاسی فراتر نهادهاند و وارد فضاهایی شدهاند که نتیجهای جز تفرقه ندارد.
درست است که همواره فضای سیاسی پیش از برگزاری انتخابات مجلس یا ریاستجمهوری، پرجنبوجوشتر از مواقع عادی میشود اما چنین به نظر میآید که در وضعیت کنونی با پدیده یا پدیدههایی بیش از یک «جنب و جوش گرم انتخاباتی» مواجهیم.
آنچه از فضای سیاسی ـ رسانهای کشور میتوان دریافت، این است که نیروهای وفادار به انقلاب و اسلام، دچار کمتوجهی به اهمیت وحدت شده اند. اگرچه فعالان سیاسی، احزاب و جریانات سیاسی به طور اصولی حق دارند که سلیقههایشان را ابراز کنند اما قطعا تحمیل سلیقهها بر دیگران یا طرد دیگران به بهانه اختلافنظر یا دیدگاه، اساسا درست نیست. این نگرانی همچنان وجود دارد که در فضای ملتهب، رفتارهای هیجانی و تحریکآمیز بر عقلانیت انقلابی ـ اسلامی سایه افکند.
بیگمان پرهیز از هرنوع ادبیات و گفتمان «دشمن شادکن» در مقطع زمانی کنونی نه یک ضرورت که تکلیف نیز هست. اگر باور داریم که هشدارها و انذارهای مقام معظم رهبری میباید دقیقا و صادقانه رعایت شوند، پس همگان باید آن را درعمل نشان دهیم.
ابتکار: سوگند به قلم و آنچه مینگارد
«سوگند به قلم و آنچه مینگارد»عنوان سرمقالهی روزنامهی ابتکار به قلم غلامرضا کمالی پناه است که در آن میخوانید؛حکایت میکنند حاکمی در بلاغتنویسی دستی داشت. روزی جملهی زیبایی از زبان قلمش تراوش یافت که در بلاغت و زیبایی، تحسین اطرافیانش را برانگیخت. او هم برای اینکه نوشتهاش ماندگار شود، یکی از شخصیتهای صاحبمنصب زمان خویش را قربانی کرد. آن جملهی موجز و فصیح و بلیغ این بود: «ایها القاضی بقم فقم» (ای قاضی که در قم هستی، از جایت برخیز.) چنین شد که قاضی شهر قم بیهیچ گناه و خطایی، صرفاً به سبب التذاذ ادبی دو کلمه، از منصب خود برکنار شد.
در تقویمها، امروز به نام قلم ثبت شده است. حرمت این موهبت الهی بهاندازهای است که در کلام حق تعالی هم به آن و تراوشهایش سوگند یاد شده است: «نون والقلم و مایسطرون». در روایات و احادیث و اقوال بزرگان دین و دانش و در میان ملل و ادیان گوناگون هم در اهمیت قلم سخنان نغز و توصیههای ارزشمندی شده که اکنون مجال پرداختن به آنها نیست.
خواستم قلم را به مرکب چموشی تشبیه کنم، دیدم که چنین نیست، بلکه دربست عنانش در اختیار سوار است؛ بنابراین خصلت سرکشی و عصیانگری خاص سوار و صاحبش است. خواستم قلم را به شمشیر بُرنده و کشنده همانند کنم، باز دیدم تشبیه نامناسبی است؛ زیرا اصلاً خصلت قلم جانبخشی است نه جانستانی؛ پس آن زنگی مستی که از قلم شمشیر میسازد و جوهرش را خونآلود میسازد و خون خلقی را در شیشهی اغراض میکند، دسترسیاش زحمتآفرین است.
قلم نوری است که به استقبالش باید رفت. گاه ابرهای تیرهی توهم و خودخواهی مانع درخشندگی آن میشود. گاه با مدح و تملق مردارخواران، آلوده میشود و گاهی هم غلغلهآفرین بوده است. ولی آنچه مسلّم است پاسداری از حقیقت هم بر دوش قلم بوده است.
بهگفتهی نسیمشمال:
غلغلی انداختی در شهر تهران ای قلم/ خوشحمایت میکنی از شرع قرآن ای قلم
گشت از برق تو ظاهر نور ایمان ای قلم/ مشکلات خلق گردد از تو آسان ای قلم
با همهی اینها، صاحبان قدرت در ادوار مختلف، در برابر قلم و اهل آن کموبیش مواضع سرسختانهای گرفتهاند. اگرچه دستهای از صاحبقلمان در نقد قدرتها گاهی جانب عدالت را نگه نداشته و از جادهی حقیقت و صراط مستقیم عبور کرده و چپ نمودهاند، باوجوداین، صاحبان قدرت هم از خود نابردباری نشان داده و خویش و جامعه و تاریخ را تا اندازهی زیادی از نعمت پرتوافکنی قلم محروم کردهاند.
واقعیت این است که در نگاه بنیانگذار انقلاب اسلامی قلم ارزش زیادی داشته، تاجاییکه حتی از خون شهدا هم ارزشش فراتر رفته است؛ چراکه قلم سهم زیادی در به پیروزی رساندن این انقلاب داشته است.
با تأسف فراوان سلیقههای ناهمگون و کجاندیش و کوتهبین، از نهادینهکردن نگاه الهامبخش امام(ره) به این موضوع ممانعت کرده و گزک بهدست بدخواهان انقلاب دادهاند. هرچند باز تأکید میشود که گروهی با پُز روشنفکرمآبی و در کسوت مخالفگرایی، در نقد حکومت و قدرت جانب انصاف را رعایت نکرده و حقایق را آنگونه که خواستهاند، بیان کردهاند نه آنگونه که هستند. هر دو گروه حرمت قلم را شکستهاند؛ زیرا از شکستن حریم دیگران باکی نداشتهاند. با همهی اینها، شکستن قلم جایز نیست.
به همین سبب در این روزنامه سوگند یاد میکنیم به قلم که آنچه مینویسیم در راه خدمت به میهن، دین، شرافت و اخلاق باشد. برای اصلاح عیوب، عیبها را نشان دهیم. از بزرگنمایی و عیبسازی بپرهیزیم. حب و بغضها و تهدید و تطمیعها را کنار بگذاریم و فقط در جادهی انصاف و حقیقت گام برداریم.
آفرینش:واردات پروری به جای توسعه صادرات
«واردات پروری به جای توسعه صادرات»عنوان سرمقالهی روزنامهی آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در ان میخوانید؛وابستگی شدید اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی از یک طرف و کاهش توان رقابتی محصولات صادراتی غیرنفتی از طرف دیگر مانع از رشد و توسعه بخش خصوصی در اقتصاد ایران شده است. همچنین ارتباط ضعیف نهادهای مالی و بازار سرمایه ایران با بازارهای هم تراز بین المللی موجب محصور ماندن اقتصاد کشور گردیده است.
در حال حاضر صنعت گران و تولیدکنندگان ما توان و یارای رقابت در بازارهای نه چندان قوی خارجی را ندارند و نتوانسته اند محصولاتی مناسب برای ارائه به بازارهای خارجی تولید کنند و یا درصورت مرغوب بودن کالا توان تولید انبوه آن را ندارند.
تنها گزینه صادرات ما که در بازارهای جهانی به رقابت پرداخته است فرش دست بافت است که آن هم با کاهش رو به رو شده و در حال حاضر توانسته تنها با ۵۰۰ میلیون دلار در سال خود را در میان صادرات غیرنفتی حفظ نماید. آیا پتانسیل کشوری با این همه نیروی انسانی و این مقدار ثروت و منابع طبیعی از تولید کالا و صادرات این مقدار است؟
در حال حاضر به علت رکودی که اقتصاد ما با آن رو به رو شده کارخانجات و تولیدکنندگان توان تولید ندارند، افزایش قیمت انرژی، تورم، مالیات، تعرفه های گمرکی، تحریم ها و بسیاری عوامل دیگر مانع از تکاپوی صنعت گران و تولیدکنندگان داخلی شده است. این اقتصاد بیمار که هر روز به سمت تعطیلی صنایع و کارخانجات پیش می رود نیازمند حمایت دولت می باشد.
متاسفانه پس از اجرای طرح هدفمندی یارانه ها و آزاد سازی قیمت ها بسیاری از کارخانجات تولیدی به سبب افزایش سنگین هزینه های تولید به تعطیلی و یا کاهش تولید و تعدیل نیرو روی آوردهاند و تنها سیاستی که مسولان در این قضیه اندیشیده اند بحث افزایش واردات است. در صورتی که افزایش واردات نه تنها مشکلی را حل نمی کند بلکه باعث نابودی کامل تولیدکنندگان داخلی می گردد.
صادرات غیرنفتی ما از دردهای مزمنی رنج میبرد که می توان به جرات گفت که مهمترین آن تورم است. وسیاستی که مسولان برای مهارآن اندیشیده اند تنها واردات کالا بوده است.روندی که اقتصاد کشور در پیش گرفته است در حال تبدیل شدن ایران به یکی از استان های چین است.
این رویه انگیزه و میل سرمایه گذاران و تولیدکنندگان را برای راه اندازی بخش های تولیدی از بین برده است.برای توسعه صنعت باید توجه بیشتر به بخش خصوصی در صدر برنامه ها قرار گیرد که این امر موجب توسعه صنعت و سرمایه گذاری می شود.
دولت باید به عنوان رقیب و سرمایه گذار، صحنه اقتصاد کشور را ترک کند و سیاستگذاری های عمومی توسعه صنعت به صورت روشن و شفاف برای مردم و بنگاه های بخش خصوصی روشن شود تا بتوانند با مشاهده افقهای آتی اقتصاد کشور نسبت به سرمایهگذاریهای اقتصادی خود برنامهریزی کنند.
لازم است تا با حمایتهای دولت از این بخش موجبات افزایش تولیدات داخلی را فراهم کنیم تا هم زمینههای اشتغال در کشور فراهم شود و هم وابستگی به کالاهای خارجی کاهش یابد.
حمایت:توقف ناوگان آزادی ۲ و پیامهای جهانی آن
«توقف ناوگان آزادی ۲ و پیامهای جهانی آن»عنوان یادداشت روز روزنامهی حمایت که در آن میخوانید؛همانگونه که همگان در اخبار رسانهها مطلع شدند ناوگان آزادی ۲ که حامل کمکهای بشردوستانه به غزه بود توسط کماندوهای یونانی مورد حمله و از حرکت به سمت مقصد بازداشته شد.
متعاقب این اقدام، وزیر خارجه رژیم صهیونیستی از این رویداد استقبال و اعلام کرد که موفقیت تلاش ها در عرصه دیپلماسی اتفاقی نیست بلکه این موفقیت نتیجه رایزنی های فشرده ما با کشورهای منطقه و جامعه جهانی است. دبیرکل سازمان ملل نیز از اقدام یونان تشکر کرده و ادعا کرده که این سازمان برای کاهش تنش ها در این زمینه تلاش می کند. مقامات یونانی در پی واکنش های انتقادی فعالان صلح در سراسر جهان به این اقدام ناچار شدند که اعلام دارند با انتقال کمک های بشردوستانه مخالف نیستند ولی بهتر است کمک ها از طریق ناوگان دریایی این کشور و در چارچوب راه های مورد توافق سازمان ملل راهی نواز غره شود. در خبرها اعلام شده که فعالان صلح شرکت کننده در ناوگان آزادی ۲ هم اینک در مقابل سفارت آمریکا در آتن پایتخت یونان اعتصاب غذا کرده اند و آمریکا را مسبب این گونه اقدامات می دانند. نظر به اهمیت این رویداد از بُعد عدالت خواهی جهانی، نکاتی در این خصوص بشرح زیر تقدیم می شود با این امید که همیاری جهانی برای توسعه صلح خواهی در سراسر جهان روز به روز توسعه یابد.
۱) مدت هاست که اسرائیل هرگونه مسیر ارتباطی غزه را مسدود ساخته همچنین حاکم مخلوع مصر حسنی مبارک نیز تنها گذرگاه غزه به مصر را بسته بود وبدین ترتیب هزاران شهروند فلسطینی غزه مدتهاست در بدترین شرایط از جهت رفع نیازهای انسانی بسر برده اند. با انقلاب مردم مصر خوشبختانه گذرگاه رفح گشایش یافت ولی سایر مسیرهای ارتباطی غزه همچنان بسته است. در مدت زندانی شدن مردم غزه در سرزمین خود، بارها هیئت هایی از سازمان ملل یا اتحادیه اروپا به غزه رفته و تأیید کرده اند که مردم در رفع بسیاری از نیازهای اولیه خود ازجمله غذا و دارو با مشکل روبرو هستند با این حال رژیم صهیونیستی به اقدامات غیرانسانی خود ادامه داده و حتی در مقاطع مختلف مناطقی از غزه را مورد بمباران یا حملات موشکی قرار داده است.
در چنین شرایطی بود که جمعی از فعالان صلح سراسر جهان در خرداد سال ۱٣٨۹ با محوریت بنیاد حقوق بشر، آزادی ها و امدادهای بشری مستقر در استانبول( IHH) برای شکستن محاصره غزه در قالب ناوگان آزادی و با همراهی ۹ فروند کشتی از کشورهای مختلف منطقه و کشورهای اروپایی عازم کمک رسانی به مردم غزه شدند که متأسفانه در آبهای بین المللی اطراف فلسطین با هجوم نیروهای اسرائیلی مواجه شدند و در نتیجه آن ۲۰ نفر کشته شدند. متعاقب این اقدام غیرانسانی بسیاری از کشورهای جهان اقدام رژیم صهیونیستی را محکوم کردند. در بسیاری از کشورها در این خصوص بررسی های حقوقی خوبی انجام شد و ابعاد حقوقی جنایت اسرائیل را تحلیل و ارزیابی کردند.
چنانچه در کشور ما کتابی پژوهشی با حمایت شهرداری تهران و با مشارکت حقوقدانان بین المللی در این خصوص تهیه و منتشر گردید. هم چنین یکی از سازمان های فعال حقوق بشری ایران مصاحبه جالبی را با پروفسور ریچارد فالک استاد برجسته حقوق بین الملل در آمریکا و گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در سرزمین های اشغالی فلسطین، انجام داد و در مرداد سال ٨۹ منتشر نمود (مراجعه کنید به بخش بایگانی مصاحبه ها در سایت کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران-۴/۵/٨۹).
مجموعه اقدامات حقوقی انجام شده در ایران و دیگر کشورهای جهان به صراحت مشخص ساختند که اقدام رژیم صهیونیستی برخلاف موازین حقوقی و انسانی بوده و هیچ محمل قابل قبولی ندارد. با این حال هیچ نهاد موثر بین المللی خصوصاً شورای امنیت خود را ملزم ندانست که از رژیم صهیونیستی بازخواست کند. حتی تلخ تر و مضحک تر اینکه در خود رژیم صهیونیستی در خصوص حمله مزبور کمیته تحقیقی شکل گرفت و بررسی انجام داد و در آخر گفت خیلی کار خوبی صورت گرفته است!!!!! این سابقه ما را با این حقیقت آشنا می سازد که در چه جهانی زندگی می کنیم و عدالت و حقانیت با چه موانعی روبرو است.
۲) مقوله کمک های بشردوستانه (Humanitarian Assistance) امروزه در ادبیات حقوقی بین المللی مفهوم شناخته شده ای است و به عنوان یک حق برای انسان های نیازمند کمک های بشردوستانه برسمیت شناخته می شود. اثر شناسایی کمک های بشردوستانه به عنوان یک حق انسانی این است که نه کشور حادثه دیده و محل استقرار انسان های نیازمند کمک و نه کشورهای همسایه یا دیگر کشورها نمی توانند از رساندن کمک های بشردوستانه ممانعت کنند. سالها قبل در ۱۹۹٣ انستیتو بین المللی حقوق بشردوستانه ضوابطی با عنوان اصول راهنمای حق کمک های بشردوستانه تهیه و تدوین نموده است. برابر فهم حقوقی، کمک های بشردوستانه یاری مادی یا تدارکاتی به اهداف بشردوستانه است که نوعاً در پاسخ به بحران های بشردوستانه صورت می گیرد. هدف اصلی کمک های بشردوستانه حفظ حیات، کم کردن رنج مردم و حفظ کرامت انسانی است. نظر به اینکه وقوع مخاصمه یا حادثه ونیاز به کمک های بشردوستانه جمعی از انسان ها امری است که در هر نقطه جهان امکان ظهور و بروز دارد، امروزه حق بر کمک های بشردوستانه در زمره مصادیق همبستگی بین المللی محسوب می شوند که همه دولت ها و ملت ها باید در جهت تقویت رعایت آن تلاش کنند. با این اوصاف اگر دولت یا دولت هایی مانع رساندن کمک های بشردوستانه به انسان های نیازمند کمک شوند در ساده ترین معنا به همبستگی بین المللی لطمه زده اند و نقض حقوق انسانی مرتکب شده اند که شایسته برخورد جامعه بین المللی است. اما آیا رژیم صهیونیستی این مفاهیم را مورد توجه قرار می دهد و آیا مرجعی در جهان وجود دارد که به جنایات این رژیم حسابرسی کند؟!
٣) تلاش فعالان صلح برای تدارک ناوگان آزادی ۲ برای کمک به مردم غزه این پیام را دربردارد که امروزه تلاش جامعه مدنی در سراسر جهان برای مواجهه با بی عدالتی های رژیم صهیونیستی به درجه ای رسیده که طیف وسیعی از صلح طلبان متعلق به ادیان وعقائد مختلف حاضرند اقدام عملی برای رسوایی اسرائیل و حامیان آن به انجام رسانند. اقدام اخیر یونان و آنان که در حمایت این اقدام سخن گفته اند برای روشنگری جهانی قابل توجه وشایسته سرزنش ونقد حقوقی است. امروزه افکار عمومی جهانی براحتی می تواند به قضاوت بنشیند که چه دولت ها یا مقاماتی از کوچکترین اقدامات انسانی که بنحوی اشغالگران صهیونیستی را رسواتر می سازد، گریزان هستند.
ریچارد فالک بدرستی گفته بود که جنبش مدنی جهانی مشروعیت زدایی از رژیم صهیونیستی ابزار موثری است که بالاخره زمینه اجرای عدالت را در مورد جنایتکاران فراهم خواهد آورد و به همین جهت باید روز به روز بر توسعه ابعاد آن افزود.
سخن آخر
پیام صلح طلبان ناوگان آزادی۲ را باید به گوش جان شنید و در حمایت از آنها در سراسر جهان به روشنگری پرداخت. رژیم صهیونیستی و حامیان آمریکایی و غربی آن بیش از هر زمانی در معرض نفرت و لعن صلح جویان در سراسر جهان هستند. بمدد الهی و همت و مشارکت روز افزون ملت ها امید است بزودی روزی فرا رسد که مردم مظلوم غزه و دیگر مناطق فلسطین از سیطره غاصبان نجات یافته باشند. همچنین امیدواریم مردم ستم دیده دیگر مناطق جهان که هم اینک برای رهایی خود تلاش می کنند و در این مسیر سختی ها و هزینه های بسیار جانی و مالی را متحمل می شوند، بزودی نسیم رهایی و آزادی را تجربه کنند. به این سخن معصوم بسیار باید اندیشید و عمل کرد که: حق گرفتنی است.
ملت ما:اعتماد عمومی و کارآمدی نظام
«اعتماد عمومی و کارآمدی نظام»عنوان سرمقالهی روزنامهی ملت ما به قلم عماد افروغ است که در آن میخوانید؛به نظر میرسد سلب اعتماد عمومی از برخی اجزای نظام سیاسی که میتواند به کارآمدی و مشروعیت نظام آسیب وارد سازد با توجه به انتخابات پیش رو مهمترین مساله و دغدغه ما باشد. در مجموع اتفاقات و جریانات قبل، حین و بعد انتخابات ریاستجمهوری شرایطی را برای ما رقم زده است که نمیتوان با اطمینان خاطر از یک اعتماد عمومی دم زد.
این شرایط بطور عمده دایربرمدار بیحرمتی، هتاکی و ایراد افتراهای بدون ارایه سند محکمه پسند بوده است که در این زمینه یا باید اسنادی محکمه پسند ارایه شود و اقناع عمومی صورت گیرد یا مراکز و کانونهای ایراد اتهام به اشتباه خود اعتراف کرده و با عذر خواهی زمینه سازتقویت اعتماد عمومی شود.
به هر حال انتخابات همواره نماد به رخ کشیدن سطح مقبولیت و مشروعیت نظام سیاسی ما بوده است که نبایست با بیتوجهی به این امر مهم و با خوشبینی بیش از حد شرایط کنونی را نادیده گرفته و بدون تمهیدات لازم وارد فضای انتخاباتی شد. باید با آسیبشناسی دقیق اتفاقات رخ داده نسبت به اتهامات وارده بیتفاوت نبود و با احراز وارد شدن ظلم به دیگران در کمال شجاعت از این افراد دلجویی به عمل آید.
به جرات میتوان داوری کرد که در سالهای اخیر با بدترین وضع اخلاقی و بیتوجهی به اخلاق و تقوای سیاسی مواجه بودهایم. بیتوجهی به اخلاق در رقابتهای سیاسی هیچ نسبت و سنخیتی با آرمانهای متعالی انقلاب اسلامی و مبانی نظام جمهوری اسلامی ندارد.
تمام توفیقها و دستاوردهای کمی اعم از اقتصادی، علمی، فناوری و... در برابر امواج بیاخلاقیها و هتک حرمتها فاقد اعتبار میشود. این دستاوردها در ذیل توجه به اخلاق و معنویت معنیدار میشود. فراموش نکنیم که ارزشهای اخلاقی و معنوی، ارزشهای غایی ما و دستاوردهای سیاسی، اقتصادی و علمی جزو ارزشهای ابزاری ما هستند. ما اقتدار سیاسی و اقتصادی را برای یک زیستن اخلاقی و معنوی میخواهیم و نه بلعکس. آنچه مسلم است ارزشهای اخلاقی و معنوی را ابزار ارزشهای کمی و ابزاری خود نمیکنیم اسیر ماکیاولیسم سیاسی و اقتصادی نمیشویم.
جهان صنعت:دو هزار روز با استرس
«دو هزار روز با استرس»عنوان سرمقالهی روزنامهی جهان صنعت به قلم اردلان عطارپور است که در آن میخوانید؛ در میان کارهای فرهنگی هیچ فعالیتی به اندازه روزنامهنگاری زنده و پراسترس نیست. عکسهای هشت سال پیش همکاران تحریریه را میدیدم. آنهایی که سرجایشان هستند همگی بیاستثنا بیش از هشت سال پیر شدهاند چراکه بیش از هشت سال زندگی کردهاند. در هر ثانیه بیش از هر ثانیه بودهاند. یک دلهره و نگرانی دایمی همیشه با آنان بوده است. شبانهروزی است، حتی وقتی محل کار را ترک میکنی با توست. با خودت حمل میکنی. این طرف و آن طرف میبری، در خانهات، در میان دوستانت... هر جا بروی با توست. هشت سال است ما در چنین وضعی هستیم.
آرام نداریم، چون راوی جهان ناآرام امروز هستیم. فقط باید بدویم و باید تندتر بدویم، نه به این امید که برسیم، به این امید که عقبتر نیفتیم. به این امید که مبادا چیزی را ندیده باشیم. یک کار بیستوچهار ساعته است. هیچ گروهی را سراغ ندارم که چون روزنامهنگارها تلفنهای همراهشان همیشه روشن باشد. گاهی غبطه میخورم به کسانی که کار آرامی دارند...اینها را گفتم نه اینکه عذر تقصیر شود، از تقصیرهایمان باخبریم! خیلی زود با خبر میشویم! وقتی صحبت از مطلبی میشود که ما از آن بیخبر بودهایم یا نتوانستیم به سرعت تحلیلی در مورد آن بدهیم، در این مواقع ما خجالت زدهایم، احساس سرشکستگی میکنیم. بد دردی است وقتی خستگی با احساس شکست توامان میشود....
اینها را گفتم نه اینکه عذر تقصیر شود، میخواهیم بعد از دو هزار شماره باز دست به سوی شما خوانندگان روزنامه دراز کنیم. بیشتر کمکمان کنید، سختتر نقدمان کنید. از ایرادهایمان چشمپوشی نکنید. ما مهمترین تعامل را با شما میتوانیم داشته باشیم. تخصصهای شما مددرس ماست. ما نمیخواهیم که صرفا غذای خوبی جلو خوانندگان بگذاریم. ما میخواهیم که این غذا را با هم تهیه کنیم. فکر میکنیم که حاصل خیلی بهتر میشود. در تعامل بیشتر با شماست که ما دور نمیخوریم و یک منبع عظیم انرژی بهطور دایمی جلویمان میراند.
دنیای اقتصاد:درباره وعده زمین ۱۰۰۰ متری
«درباره وعده زمین ۱۰۰۰ متری»عنوان سرمقالهی روزنامهی دنیای اقتصاد به قلم محمد صادق جنانصفت است که در آن میخوانید؛همه شهروندان در همه جامعهها، اگر بتوانند حتی به میزان یک واحد از پول ملی خود را از دولت - به شکل کالا، کمک خرج و... - دریافت کنند بسیار خرسند و ذوقزده میشوند.
این اشتیاق به گرفتن و انباشت در ذات انسان است و افراد بسیار بسیار کم شماری هستند که هدیههای دولتها را نخواهند. به همین دلیل است که دولتها برای خوشحال کردن شهروندان هرچند وقت یک بار به شکلهای گوناگون مردم را در مسیر خرسند شدن قرار داده و میگویند که قرار است کالا یا خدمت ارزانتر از قیمت بازار یا به صورت رایگان به آنها از طرف دولت داده شود.
این تعامل میان دولتها و شهروندان به ویژه در دولتهای رفاه در اروپا سابقهای طولانی دارد و دولتهایی نیز در سایر مناطق از این رفتار دولتهای رفاه تقلید کرده و شهروندان را برای مدتی خوشحال میکنند. کدام فردی مثلا در ایران پیدا می شود که از وعده گرفتن ۱۰۰۰ متر زمین رایگان خوشحال نشود. رییس جمهور نیز به عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور حق دارد که برای امیدوار کردن مردم وعدههای بزرگ دهد.
آقای احمدینژاد در ۶ سال گذشته از این نوع دولت بخشیها فراوان حرف زده و اتفاقا در گذشته مخالفت چندانی نیز با دولتبخشیهای وی دیده نمیشد. منتقدان دولت از هر جناح و طیف سیاسی و از هر صنف و شغلی نیز نمیتوانند رییس نهاد ریاست جمهوری را درباره دادن وعده نکوهش کنند، اما میتوانند از وی یا کسانی که طرح دادن ۱۰۰۰ متر زمین رایگان را به او دادهاند، بپرسند که چنین حرفی آیا پایه و اساس کارشناسی- اقتصادی دارد یا نه؟
در دو روز گذشته و پس از آنکه رییس جمهور تاکید کرد، برنامه دولت ساخت باغ- خانه برای اکثریت شهروندان در کانون توجه و برنامهریزی قرار گرفته است، بحثهای کارشناسی قابل توجهی از طرف کارشناسان انجام شد. به نظر میرسد در سپهر سیاسی خاصی که دولت و منتقدان اصولگرای آن در آن گرفتار شدهاند، منتقدان میتوانند از دولت بخواهند که مستندات کارشناسی این برنامه را با سرعت و بدون معطلی در اختیار افکار عمومی و کارشناسان قرار دهد تا این موضوع به مسالهای کشدار تبدیل نشود و به دنیای سیاست نرسد. در این صورت منتقدان میتوانند بدون اینکه موضوع دادن ۱۰۰۰ متر زمین به خانوادهها را در حوزه سیاست حل کنند، آن را در چارچوب مسائل تکنیکی، فنی و اقتصادی بررسی و درستی یا نادرستی آن را به شهروندان نشان دهند.
این اقدام منتقدان این مزیت را خواهد داشت که اولا رییس جمهور را آگاه میکند که شاید طرح ارائه شده از سوی کارشناسان مورد اعتماد او، اجرایی نیست و ثانیا شهروندان را از غرق شدن در رویا نجات میدهد. اقتصاددانان میگویند، اگر انسان توانایی کیمیاگری داشت و میتوانست همه سنگها را به طلا تبدیل کند، نه دولتی نیاز بود و نه اینکه دولتهای موجود نیاز به برنامهریزی برای افزایش تولید ثروت داشتند؛ اما حیف که سنگ کیمیا وجود ندارد.
منبع: جام جم آنلاین
|