مبحث انتخابات، مابین اپوزیسیون و پوزیسیون
ریبوار معروف زاده
•
بزرگترین عامل ناکارآمد اپوزیسیون، نگرش تک بعدی به مقولهی انتخابات است: اپوزیسیون خارج کشور با نگرش آرمانی و بر مبنای مفروضات خود، بدون حضور در بطن جامعه، بدون مرزبندی میان مردم ناراضی و بیطرف به ایفای نقش میپردازند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۶ تير ۱٣۹۰ -
۷ ژوئيه ۲۰۱۱
آیا مبحث انتخابات در ساختار ایران تعیین کننده، یا فرمالیته است؟ مخالفان جمهوری اسلامی وجود ولایت فقیه، شورای نگهبان و به طورکلی وجود قوانین ناعادلانه را دلیل صوری بودن انتخابات برمیشمارند. این در حالی است که اصلاحطلبان حکومتی تحریم انتخابات را مترادف برون رفت از معادلات سیاسی کشور دانسته، سیاست بایکوت را به عنوان بیتوجهی به سرنوشت مردم و میهن ملامت میکنند. لکن مابین اپوزیسیون و پوزیسیون، دیدگاه درست و عقلانی پیرامون مقوله انتخابات چیست؟
۱)انتخابات صرفنظر از آزاد و عادلانهبودن، مکانیزمی جهت کسب مشروعیت میباشد. نوشتهها، شعار و رفتارها در جریان انتخابات در میزان هویتبخشی، ارزیابی، چگونگی استحکام یا تزلزل نظام و بهطورکلی در تعیین افق حکومت کردن مشارکت مینمایند. روشن است که هر مکانیزمی و در نهایت هر انتخاباتی که پتانسیل ثبات آفرینی و مشروعیت بخشی داشته باشد، توانایی ایجاد شکاف و بحران را نیز خوهد داشت. بدین ترتیب هر نوع انتخاباتی به تقویت یا تضعیف، روایی یا ناروایی بیشتر حاکمیت منجر خواهد گردید. در نتیجه هنگامی که رژیم ایدئولوژیک از مکانیزمی سود میجوید تا به افکار عمومی داخل و خارج کشور نشان بدهد که در ژئوپولتیک موجود ایران خواستگاه و جایگاه مردمی دارد، مردم را به تسلیمشدن سیاسی و مدنی وادار نماید، مردم معترض هم میتوانند به گونهای فعالیت نمایند که دولت تنها از لحاظ توان سرکوب و اعمال خشونت برتر باشد. به عبارت دیگر چگونگی تعامل مردم با مقوله انتخابات میتواند چهرهی مستبدانه و ضدانسانی جمهوری اسلامی را عریان سازد. بدین ترتیب برنامه و خواست مردم معترض در آن زمان، مکان، مناسبت و در واقع در آن انتخابات میتواند در مقابل تز و استراتژی "راهپیمایی حکومتی" آنتیتز و استراتژی "تظاهرات اعتراضی" را تولید نماید.
۲)امر مشارکت در انتخابات یک فرایند است نه یک پروژه. انتخابات یک طرح مدون کوتاهمدت مرزبندی شده، با خروجی از قبل مشخص شده نیست بلکه یک جریان عمومی بلندمدت چند مرحلهای با خروجی نامشخص است. اگر خروجی را بهعنوان نتیجه انتخابات در نظر بگیریم، حاکمیت با توجه به رخدادهای بعد از انتخابات ریاست جمهوری دور دهم، نه در نگاه مردم داخل و نه از دیدگاه افکار عمومی جهان از مشروعیت لازم جهت اعلام نتایج انتخابات برخوردار نیست بلکه این فضای عمومی (خیابانها و میدانها) است که برندهی واقعی را تعیین مینماید.
هنگامی که حاکمیت در مقابل سیل اعتراضات مردمی از اعمال خشونت و اسلحه استفاده مینماید دقیقا به فقدان حاکمیت سیاسی و قانونی خود اعتراف مینماید.
بدین جهت رژیم وقت، منابع مادی و انسانی فراوانی را صرف خواهد کرد تا در یک فرایند امنیتی خود را از بحران ایجاد شده در حاکمیت رها سازد. بدین ترتیب مبحث انتخابات در ایران به سه دلیل یک فرایند است:
الف ـ مقولهی انتخابات دربرگیرندهی طرحهای متفاوت است. در سه مرحله (قبل، بعد و در روز انتخابات) پروژههای متنوع در سراسر کشور توسط دستگاههای حکومتی همچون شورای نگهبان، صدا و سیما، اطلاعات، سپاه و... پیاده میگردد.
ب ـ انتخابات مقولهای عمومی و فراگیر است. رژیم طرحهای مجزایی را در همه شهرها و روستاهای کشور به اجرا درمیآورد.
ج ـ انتخابات مبحثی بلندمدت و زمانبر است. هر انتخاباتی از انتخابات دور قبلی تأثیر میپذیرد، بر انتخابات دور آتی تأثیر میگذارد. بدین ترتیب مقوله انتخابات در یک محدوده زمانی بلندمدت، محل پرسش، بحث و جدل در میان مردم است به عبارت دیگر انتخابات در سطح جامعه مبحثی پویاست. فرآیند بدون مشارکت در انتخابات در دور دهم ریاست جمهوری هنگامی به وضوح آشکار گشت که مردم معترض از طرح سوال فلسفی "پرسش از رأی خود" به "پرسش از حق خود" رسیدند. در واقع در جریان انتخابات مفاهیم بسیاری همچون آزادی بیان، حقوق فردی، سکولاریسم (جمهوری ایرانی) و... رشد کردند.
٣) بزرگترین عامل ناکارآمد اپوزیسیون، نگرش تک بعدی به مقولهی انتخابات است: اپوزیسیون خارج کشور با نگرش آرمانی و بر مبنای مفروضات خود، بدون حضور در بطن جامعه، بدون مرزبندی میان مردم ناراضی و بیطرف به ایفای نقش میپردازند، البته برای بخشی از اپوزیسیون خارج کشور این ایفای نقش با یک بیانیه تحریم خاتمه مییابد. گفتن "نه به انتخابات" از بالا به شیوهی آمرانه، فقدان برنامه برای سازماندهی و تفهیم پروژه "نه به انتخابات" در میان گروههای متنوع جامعه، تحریم حوزه و افکار عمومی (تحریم به شیوهای فردی و در حوزه خصوصی)، بطورکلی فرصت ندانستن انتخابات و تعامل نکردن با این مقوله به عنوان یک فرایند باعث گردیده مرزی میان اعتراض و اهمال نماند.
|