•
بیچاره گلدان!
چند ماهی بیش نپایید
پشت پنجرهی دوده گرفتهی اتاق تنگ
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۰ تير ۱٣۹۰ -
۱۱ ژوئيه ۲۰۱۱
هنوز در اندیشهی آن گلدانم
که در یک نیمروز بهاری
به ترفندی ربودم
از کف فروشندهی خوشباوری
که در آن بازار آشفته
اسکناس تقلبیِ مرا باز نشناخت
بیچاره گلدان!
چند ماهی بیش نپایید
پشت پنجرهی دوده گرفتهی اتاق تنگ
منظر او چهاردیواریِ غمگینی
با یک حوضچهی خزه گرفتهی کم عمق
یادآور اماکن مقدس کهن،
و سطل زبالهیی که همیشه،
لبریز بود از کاغذ باطله های رنگ باخته،
تکه نان های کَپَک زده،
و میوه های ترشیده
آه!
اگر با متانت خواستاری به فقر خویش آگاه،
بنفع خریدار اولی کنار می رفتم
و بخت خود را به روال همیشگی
در همان بازارِ آشنای کهنه فروشان می آزمودم
به خریدار خوشبخت می رسید گلدان
زینت سالنی با چلچراغ های روشن
ریشه می دواند در گلخانهی انباشته از نور
و سال پشتِ سال
گلهای سرخ و زرد و بنفش می افشاند برای مرد،
و فرزندان سرخوش او
که در حیاط گلکاری دلباز
به دور استخر می دویدند
صدای قهقههشان
فضای گلخانه را می انباشت
و گوش ساکنان خانه
و بیش از همه
گلدان یاد شده را
می نواخت
لقمان تدین نژاد
یوفالا، ۱۸ اکتبر ۲۰۰۸
|