اصلاحات را جدی بگیریم (۲) - احمد کبود
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۱ تير ۱٣۹۰ -
۱۲ ژوئيه ۲۰۱۱
گذشته راباحال مقایسه نکنیم. گذشته را با چراغ نگاه کنیم، آینده را با علم. چون هر دو تاریکند.
این پیام سیاسی اصلاحات است
برای اجتناب از تعبیرهای غلط ونادرست ازواژه اصلاحات،بهترآنست که چند هزاره به عقب بر گردیم،تا رابطه انسان رابا دستاوردهایش از زمانی که قدم به این سیّاره گذاشته، مورد باز بینی قرار دهیم.دراین راستاآموزه ما از تاریخ،لحظه هایی است که پس از هزاران سال نبرد ما قبل تاریخ با طبیعت که نخست برای زنده ماندن وبقا وسپس برای استیلا برطبیعت،بشربه سطحی از دانش وسازمان اجتماعی دست یافته است، که بطورحق، به انسان امید میدهد که منظومه های سیاسی،اجتماعی واقتصادی رابا خرد ودانش ارزیابی نماید. اولین وبنیادی ترین کارانسان ضعیف برای ادامه بقا،آسیب پذیری خودرااز قهر طبیعت ودیگرخطرات،به اجتماعی زیستن پناه میبرد.این همان اصلاحی بود که انسان اولیّه ضرورت آنرادرک میکند.درست است که این اصلاحات دراوایل سازمان یافته نبودوانسان بطوراتفاقی به آن دست می یابد،ولی بعدها بطورسازمان یافته، به اصلاحات سرنوشت سازدست میزند. ازاهلی کردن حیوانات، تا توسعه وتکامل ابزارکاردرکشاورزی وشکار،وتعیین رییس قبیله وتشکیل دولت و....
حالا به بزرگترین وتاُثیرگذارترین اصلاحات تاریخ بشری،که در زمان برده داری اتفاق افتاد ،نگاهی عمیق داشته باشیم. چه عواملی باعث سقوط وانقراض برده داری شد،.تنها عاملی که نتوانست برده داری را منقرض ونابود کند ،!! گزینه تکراری وبی نتیجه جنگ وخشونت برده ها بوده است. حتی در این جنگها، برده ها قتل عام وحاکمان،مقاوم تروخون آشام ترمیشدند.بندرت پیروزمیشدند مثلا در چین، آنهم درساختارنظام برده داری تاَثیری نداشت. بنا براین علت های سقوط را در عوامل دیگر جستجونماییم.
در این میان پیشرفت وسایل تولیدوابزارصنعتی باعث فراوانی تولید میشود.ازطرف دیگرتخصصی شدن کاربرده ها چه درتولیدات صنعتی وچه درکشاورزی ،جامعهِ برده داری را در رده یک نظام بنیانی قرارمیدهد.ونقش تعیین کنندگی کار برده ، برای حاکمیت هم، مسجّل میشود. دیگرآسان زیستن برای برده داران خیلی سخت میشود. بنظر نمی رسید که این بنای عظیم به لرزه درآید، ومنقرض گردد.کما اینکه کم کم آثار واضمحلال آن، از قبل نمایان میشد ،چشمهای حاکمان نمیدید و گوشهایشان نمی شنید. بعد از قرنها مبارزه،برده واقعآ بوجود حیاتی خود،درپایه قرارگرفتن ساختارزندگی اجتماعی پی میبرد، بیشترین توجه خود را روی کم کاری ومبارزه مدنی متمرکز میکند .مالک ناچارمی شود بردستگاه امنیتی،کنترل واعمال فشارش بیفزاید.که این مستلزم گرانترشدن تولیدمیشود.اولین نشانه های سست شدن پایه های برده داری ازنزدیک حسَ میشود. برای نخستین بار استرادژی وتاکتیک باهم ادغام میشوند،واولین هرم خون آشام طبقاتی، داردترک برمیدارد. دیگرقهرمانان،گلادیاتورها ومردان رزم آزموده دست از خشونت برمیدارند،و سلاح های خودرا کنارگذارده به مبارزه مدنی روی می آورند.بقول امروزی یاد گیری این مبارزه در عرض دودقیقه وخدمات بعد ازاستفاده آن به اندازه نجات جان انسان از بردگی است. پیروجوان، مردان وزنان قوی بنیه ها وضعفا همگی در هر کجا هستند دست به کم کاری میزنند .برده ها در مزارع به کار رغبت نشان نمی دهند.زمین های بایر درست حسابی تسطیح نمی شوند.کانل های آبیاری بازسازی ومرمت نمیگردند.این مبارزه مدنی قصد پروازدارد، برده دارناخواسته این کاراآسانترمیکند. دیگر کشتن برده های کم کار مقرون به صرفه نمی باشد،آنهارا در لیست فروش میگذارند. غافل از اینکه این برده ها،پایشان به هر جا که میرسد برده های دیگر از اصلاحات و مبارزه مدنی آشنا می سازد. با شیوه کم کم مبارزه برده ها جهانی میشود وبه چنان قدرتی تبدیل میشود،که هر روز در هر منطقه ای نظام برده داری را با لرزه وپس لرزه ها یش چنان میلرزاند که قابل بازسازی نیست. برده دار،این" شیر" دیروزی، امروزحتی روباه هم نیست چون نیرنگ هایش وحیله گری هایش هم بکارنمی آید.سیلوهادر همه جا خالی میشود .نه توان حمله کردن به کشورهای دیگررا دارد، حد اقل برای تهیه آزوقه،ونه توان دفاع از حملات همسایگان را دارد.حتی با تولیدی که بدست می آید ،کفاف هزینه درباروکاخ هایشان نیست.سر انجام در قرن چهارم میلادی، قدرتمند ترین برده داری روم منقرض گردید.بعدازاین تقریباَ پشت سرهم برده داران ،
(باذلیلی تمام فرمان اصلاحات راامضا می کردند.وبردگی سقوط میکند)
برده ها،دیگرصاحب مزارع وزمین های بایرمیشوند که آنرابعدها تسطیح و با قوانین جدید مورد استفاده قرار میدهند و صاحب خانواده وفرزند هم میشوند..این جامعه دیگر جامعه برده داری نیست. دیگر برده ،برده نیست او یک سرف،کشاورزو.... بعد ها دهقان میشود.آری برده داری را ساقط کردندوفوُدالیزم رابجای آن قراردادند.واین بردهِ دیروزی،امروزدرفوُدالیزم به هرکجا قدم میگذارد، اورا برای اولین بار به چشم انسان نگاه می کنند و میگویند: (ردپای انسان میآید)این درس بزرگی برای دنبال کردن مبارزه عدم خشونت برای جهان امروزی ماست.که چطور تاکتیک واسترادژی روی یک خط ویک اصل قرار میگیرد؟ودریک سطح با هم ادغام میشوند.اگر می خواهیم شکل هرم رااززندگی روز مرهَ مان حذف کنیم ،مغزمان را از واژه های کهنه ،(مرد سالاری ،پدر سالاری وقهر مان سالاری و...)پاک کنیم .بگذشته فکر نکنیم به آینده فکر کنیم .گذشته دیگر تاریک است باید به آن نگاه کردآنهم با چراغ .اگرازگذشته برای حال چیزی بیاورید، هیچکس قبول نمیکند چون هیچوقت گذشته را با حال مقایسه نمیکنند،گذشته دفن شده است.وحال دارد روز به روز زنده ترمیشود .(توجَه تان را بمثال جلب میکنم.) ما امروز درعصری زندگی می کنیم که تفکّرواندیشه گرایی وزن مخصوص انسان شده است.ویک امرجدا نا یافتنی ازانسان بشمارمیرود. شکلها وسازمانهای اقتصادی ،اجتماعی وسیا سی درخلع وبدون حضور انسان اصلاح طلب بوجود نیامده است.
امروزدیگر اصلاحات در جوامع سرمایه داری تبدیل به یک شیوه سیاسی اجتماعی واقتصادی شده است.برای عبور ازفقر،استبداد وعقب ماندگی جامعه، باید با سلاح اصلاحات به پیش رویم. امروز برای اصلاحات همه چیز آماده است .خشونت در تمام عرصه ها کم رنگتر می شود.اصلاح ورشد تکنولوژی از کندن زمین گرفته قتل عام درختان . روزنامه ها کتابها الکترونیکی شده است جنگلهارادیگرخالی ازگیاه وحیوان نخواهیم دید . روابط زن ومرد دیگرپله ایی نیست بلکه در کنارهم ودر یک سطح قرار دارند.امروزدر اجتماعات وحتی در خانواده ها هرم میشکند.در مبارزهِ مدنی زنان در کنار مردان برای مستبدّان سونامی سهمگین ایجاد می کنند.ازسوی دیگرزنان درسراسر جهان در هر میادینی کنش اجتماعی راکه ستم وجفایی که به آنها میرود در رهگذر زندگی خود گنجانده اند .مبارزه ، بیک زندگی روز مرّه تبدیل شده است آنها تغییر شرایط خود رادر میادین کاروخانواده بااین همه،این بعد مشارکتی روابط نیروی کار جدید رابدون صف بندی درجنسیت نقش اصلاحات راگریز ناپذیر می نماید.بیایید برای بهبود شرایط زند گی، اصلاحات را جدی بگیریم .که این امرمتضمن انسجام اجتماعی مان در مبارزه علیه استبدادودیکتاتوری است.اصلاحات یک حرکت برنامه ریزی شده اجتماعی را مهندسی میکند. در از میان بردن برخورد ها وتنش های قومی ،ملی ومذهبی نقش اساسی دارد.
متاُسفانه بعضی از دوستان اصلاحات را خوب متوجه نشده اند
اصلاحات به شناسنامه انسان تبدیل شده است .ما انسان اصلاح طلب حق نداریم به همدیگر فرمان صادر کنیم ومعلم اخلاق دیگران باشیم.وبایدهمیشه باهرم وهرمیت مبارزه کنیم، تا دولتی مردمی وبدون نشادن درپله های هرمی بوجودآوریم.تخریب شخصیتها کار رژیم است،وما که نادانسته انجام میدهیم کمک بزرگی به دیکتاتور میکنیم .یا از کسی که درگذشته در حاکمیت قرار داشته، امروز به صف مردم پیوسته بجای خوشحالی، گذشته اورا زیر سوُال بردن کاری بسیار نابخردانه است اگرآنها به صف مردم نمی پیوستند،یقین داشته باشیم که هم، خودمان وهم، راه مان پر از ابهام وبااشکال خواهد بود.درآنصورت هم خودمان،وهم راه مان باید رااصلاح کنیم!! ما باید با خودسرها در هر کجا هستند مبارزه کنیم .متاُسفانه بعضی از دوستان دانسته ویا ندانسته انصاف را ازسرشان پرانده اند.میخواهند دادگاه تشکیل بدهند ،مثلاَ آقای رفسنجانی رابه اعتراف کشانند که در گذشته چه کرده؟؟!!.(آقای محترم )تو یک روزهم مغازه ات رانمی بندی دو ساعت کارت را تعطیل نمیکنی نیک بنگر!!این بزرگواران را که بخاطرطرفداری از اصلاحات چه جفا وظلم ها برآنها میرود. روز وساعتی نیست که ورق پاره های رژیم به عنوان روز نامه، به آنهادشنام ندهند. این انسانهای عزیز،گذشته شان زیر پا گذاشته اند می بینید بر سر بچه هاوخانوده هایشان چه بلاها یی می آورند؟درجلو چشم پدرکه زمانی ششدانگ درنظام بود، به دخترش چه ها می گویندآیابه نظرتوآقای رفسنجانی برگردد مثل !! احمدهای، خاتمی ،علم الهدا،وجنتی بشود؟وآنوقت دخترش هم در جایی بشیند که امروز خانم دکتری در وزارت بهداشت ودرمان نشسته ودو نفر بیمار بی بضاعت را در بیابان کنار جاده بحال خود رها کردند، درروز روشن درغ بگوید.؟ آنوقت خوشحال خواهی شد؟ عجب خوشحالی؟!!!(نا گفته نماند که این خانم وزیربعد ازاین ،مریض دزدی هم براه می اندازد.مریض ها را بدون آنکه در کنار جاده بگذارند ،این دفعه در چاههای بیابان دفن میکنند که هیچ چی معلوم نشود). آقای محترم، ای انسان عزیز،این مردان بزرگوار چطوری بگویند که از گذشته فرار کرده اند، هر چه بودند ،شاه بودند، وزیربودند، وهمه کاره بودند.دیگربرایشان تمام شده است. نمیخواهندامروزبرای رژیم استبداد، کسی بشوند . ومثل گذشته راحت زندگی کنند.آنها از همه چی شان گذشته اند.درکنارمردم بودن، رژیم راتحقیرکرده اند.حاکمان استبدادراکلافه وتورا بی انصاف کرده اند..!!ما آنها را باید دوست داشته باشیم واز آنها با عزّت واحترام یاد کنیم.نباید آنهارااز جهان سیاسی مان بیرون کنیم آنها دستانشان را به سوی ملت دراز کرده اند وتنها چیزی که درکف دستشان وجود دارد (صداقت)است آنرا نباید از آنها بگیریم.آیا میدانیدواژه تحییّراز کجاناشی میشود :از چنین اندیشه ما.حیرت آور است..حیرت آورررر...!!
آنها زیستن در کنار دولت دکتاتور وچپاولگر را فداسازی میکنند، وما امروزانسانیت را فداسازی می کنیم حیرت آوراست!!
*****
و این را ازمن داشته باش (سیاوش از آتش نگریخت، بلکه از روی آن پرید.)
****
اصلاحات یعنی استراتژی و تاکتیک را یکی کردن. یکی بودن باهم دریک سطح بودن. اصلاحات یعنی توان باز یافتن از گذشته دیمی، وباز سازی انسانهابرای آینده مدرنیته.درنوآوری صنایع وتکنولوژی پیشرفته نیزهمانا نقش اصلاحات انکارناپذیراست.این قدرت درساختارسیاسی اجتماعی نیزرابطهِ بین ملیت های گوناگون یک کشور نقش اساسی را ایفا می نماید.اصلاحات یعنی قرارگرفتن تمام انسانها از هر قومی ،دینی،ملیتی،جنسی درکنارهم. یعنی قرار دادن یک کشور در مزیت های اقتصاد جهانی.
خسته نباشید.
دوباره برمیگردم.
خرداد ۹۰ - احمد کبود
|