دانشگاه، سنگر آزادی
کیومرث سنجری
•
این جنبشِ پویا و آگاه که به دست جوانان تشنه آزادی و طالب دمکراسی و حقوق بشر اداره میشود، اکنون در شرایطی که احزاب اصلاحگرای بیرون رانده شده از قدرت سکوت پیشهکرده و خانهنشین شدهاند و در تکاپوی بازگشت به قدرت و حکومت بسر میبردند، فریاد حقطلبانهاش را رساتر از هر زمان سر داده و پرچم مبارزه با استبداد در ایران را برافراشته نگاه داشته است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۶ تير ۱٣٨۵ -
۲۷ ژوئن ۲۰۰۶
ملایان از فضای آزاد در دانشگاهها میهراسند. درس و بحث آزاد اساتید و دانشجویان در دانشگاهها به نگرانی آنها دامن میزند. تنها ۲ سال پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ امواج خشم روحانیون از فضای باز سیاسی دانشگاههای ایران را درنوردید و در اردیبهشت سال ٥۹ انقلاب فرهنگی بر دانشگاهها سایه افکند و در فضای خفقانآور ناشی از به قدرت رسیدن بنیادگرایان مذهبی، هرگونه درس و بحث آزاد تعطیل گردید و پالایشها و گزینشها آغاز شد، اساتید نامعتقد به ایدئولوژی ولایت فقیه از دانشگاهها اخراج شدند و دانشجویان آزاداندیش محکوم به سکوت. دهه ۶۰ نیز در زیر غبار جنگافرزوی و آتش مدفون شد و در ادامه اما، امواج اسلامیزه شدن جنبش دانشجویی را در خود فرو برد. دانشگاهها از شبه نظامیان بسیج انباشته گردید. با در نظر گرفتن سهم قابل توجهای برای افراد وفادار به ایدئولوژی ولایت فقیه، بسیجیهای گزینش شده به دانشگاهها پای مینهادند و به گروه فشار بر اساتید و دانشجویان دگراندیش و آزادیخواه مبدل میشدند. انجمنهای دانشجویی که با مارک اسلامی اجازه فعالیتهای صنفی را دارا بودند نیز به تسخیر عناصر وفادار به ولایت فقیه درآمدند .
با پایان گرفتن آتش جنگ، برای جنبش دانشجویی فرصتی پدیدار شد تا نگاهی به گذشته بیاندازد و طرح شعارهای آزادیخواهانه و عدالتجویانه در فضای انقلاب را به خاطر آورد و به این ارزیابی برسد که مطالبات و خواستههای مردم و گروههای سیاسی که منجر به انقلاب شده بود تا چه اندازه محقق شده است؟
حشمت الله طبرزدی و یارانش که بنیانگذار یک سازمان دانشجویی به نام اتحادیه اسلامی دانشجویان و دانش آموختگان بودند، محصول این بازنگری به گذشته و رجوع به شعارهای مطرح شده در فضای پر التهاب انقلاب بودند. از دل این جریان، نشریه پیام دانشجو بیرون آمد. اتحادیه اسلامی دانشجویان و دانش آموختگان که بعدها در اتحاد با چند گروه دانشجویی ملیگرا و سکولار مانند اتحادیه ملی دانشجویان و فارغالتحصیلان ایران که منوچهر محمدی رهبریاش را برعهده داشت ـ در قالب جبهه متحد دانشجویی به سیر تحول بنیادین در اندیشهها و باورهای خود شدت و حدت بیشتری داد و سرانجام به صف اپوزیسیون پیوست، در نشریه «پیام دانشجو» و سپس «هویت خویش»، نقد صریح و بی باکانه قدرت را آغاز کرد و به افشاگری در مورد مافیای قدرت و ثروت در بین روحانیون با نفوذ در ایران پرداخت. اما آن نشریهها به دلیل در پیش گرفتن این مشی رادیکال در افشاگری به محاق توقیف درآمد و لغو امتیاز گردید .
اما دهه ۷۰ که طی آن جنبش اصلاحگر دوم خرداد با بهرهگیری از مطالبات انباشته شده مردم از دل آتش جنگ سر برداشته بود، مصادف شد با ورود سپاه بزرگی از جوانان مدرن و تشنه آزادی به درون دانشگاهها. آنها برخلاف نسل پیش از خود، بجای بالا رفتن از دیوارهای سفارت آمریکا، از در و دیوار خوابگاه کوی دانشگاه بالا میرفتند تا به دست حزب اللهیهای شبه نظامی ـ امنیتی گرفتار نیایند تا از پنجرههای شکسته اتاقهای آتش گرفته ساختمان خوابگاه کوی به کف حیاط پرتاب نشوند .
رژیم ملایان اگرچه توانسته بود با اخراج اساتید و دانشجویان آزاداندیش از دانشگاهها و ایجاد نمایندگیهای ولی فقیه و بسیج در دانشگاهها برای حاکم کردن جو رعب و وحشت و ترس در بین دانشجویان، برای اندک زمانی آنها را مهار کند و فضای دانشگاهها را در سیطره عناصر وفادار به خود درآورد اما شاید هرگز نمیپنداشت که با ورود نسل نوین جوانان به دانشگاهها، مطالبات و خواستها و آمال و آرزوهای انباشته شده در طول سالهای سرکوب و خفقان به یکباره سر باز کرده و به شکل اعتراضات خیابانی جلوه گر شود .
در ۱۸ تیر ماه سال ٧۸ فرصتی پدیدار شد تا این دیگ عصیانگری جوانان بجوشد و به خیابانها سرازیر شود. رژیم تا دندان مسلح و به خشم آمده، به اعتراضات و تحصنهای آرام دانشجویان با گلوله و خون پاسخ داد، عدهای را کشت، سر و دست گروهی دیگر را شکست و جمع زیادی از جوانان و دانشجویان را اسیر و روانه شکنجهگاههای خود کرد .
رهبران اعتراضات و خیزشهای دانشجویی به زندان افتاده و با احکام ناعادلانه اعدام روبرو شدند. برخی از آنها (مانند منوچهر محمدی) پس از هفت سال که از آن رویداد میگذرد، همچنان در زندانها بسر میبرند و در انتظار آمدن به مرخصیهای استعلاجی برای درمان دردها و بیماریهای ناشی از روزهای شکنجه در زیر زمین بازداشتگاههای امنیتی هستند. برخی دیگر از آنها (مانند احمد باطبی) توانستهاند برای مرخصی از زندان خارج شوند، اما آنها مبدل به زندانیهای خانگی شدهاند چرا که هرگاه که رژیم اراده کند میتواند آنها را به پشت میلههای قطور زندان باز گرداند .
مفهوم آزادی برای آنها همچنان گنگ و نامفهوم بوده است. اما آنها چه از درون زندانها و چه از پشت پنجره زندان خانگیشان، هم اینک نظارهگر خیزشهای نسل جدیدی از دانشجویان در دانشگاهها هستند. از نظر آنها این خیزشها تداعی کننده خیزشهای تیر ماه سال ۷۸ میباشد و نشان میدهد که با وجود امواج سهمگین سرکوب و زندان که در سالهای گذشته فعالین جنبش دانشجویی را در خود درنوردیده است، مطالبات و آمال و آرزوهای جوانان، زنده و پویا در جنبش دانشجویی موج میزند و اعتراضات دانشجویان را به پیش میبرد. اگر در ۱۸ تیر ماه سال ۷۸ دانشجویان به حکم بسته شدن روزنامه اصلاحگرای «سلام» معترض شده و به این بهانه اعتراضات فراگیر خیابانی را دامن زدند و در برهه دیگر به حکم ننگینی که از سوی محاکم قضایی برای دکتر هاشم آقاجری، یک روحانی اصلاحگرای طرفدار پروتستانتیزم اسلامی اعتراض کرده و محیطهای دانشگاهی را به قبضه خود درآورده و رژیم را وادار به عقبنشینی از مواضع خود کردند، تا حدی که حکم اعدام لغو گردید، اینبار جنبش دانشجویی به اخراج گسترده اساتید محبوب و مجرب و آزاداندیش و دانشجویان فعال و آزادیخواه از دانشگاهها و همچنین دخالت نهادهای شبه نظامی ـ امنیتی و بسیج و نمایندگیهای ولیفقیه در روند انتخابات داخلی انجمنهای دانشجویی و احضار گسترده دانشجویان فعال به کمیتههای انضباطی و توقیف نشریات دانشجویی اعتراض کرده و دست به تحصن زدهاند. آنها اینبار بیباکانه خواستار برچیده شدن سیطره نهادهای امنیتی و شبهنظامی و گروه فشار بسیج و ایجاد فضای باز سیاسی برای تبادل افکار و اندیشههای آزاد در دانشگاهها هستند. آنها میگویند دانشگاه نه پادگان است که شبه نظامیان بر محیطاش حاکم شوند و نه قبرستان که رژیم اجساد شهدا را در آن به خاک بسپارد !
این اعتراضات که با خیزش مردم آذری زبان در تبریز و شهرهای کوچک و بزرگ آذربایجان مصادف بوده است با واکنش سرکوبگرانهای از طرف نیروهای نظامی ـ امنیتی روبرو شده است. بسیاری از رهبران اعتراضات دانشجویی در دانشگاه امیرکبیر و دانشگاه تهران در مقابل در دانشگاهها توسط نیروهای لباس شخصی وابسته به سازمانهای امنیتی بازداشت شدهاند. در تظاهرات اعتراضی دانشجویان در محوطه بیرونی کوی دانشگاه تهران نیز که با خشونت ورزی پلیس و شبه نظامیان همراه بود در حدود ۲۰ دانشجو بازداشت شدند. هرچند زیر فشار شدید نهادهای شبه نظامی و امنیتی، فعالیتهای صنفی و سیاسی دفتر تحکیم وحدت ـ به عنوان بزرگترین تشکیلات دانشجویی دارای مجوز فعالیت در دانشگاهها ـ و انجمنهای دانشجویی محدود شده و با مشکلات و ناملایمات بسیاری همراه بوده است، اما اکنون برخی از انجمنهای دانشجویی در دانشگاهها توانستهاند سازماندهی اعتراضات صنفی و سیاسی را بدست گرفته و به طرح برنامههای اعتراضات و اعتصابات فراگیر در بین دانشجویان بپردازند. اما به نظر میرسد مطالبات دانشجویان و آمال و آرزوهای صنفی و سیاسیشان اکنون بسیار رادیکالتر از گذشته شده است .
هرچند برخی از دانشجویان سکولار بر این عقیده هستند که دفتر «تحکیم وحدت» (ارگان اتحاد انجمنهای اسلامی دانشجویان طرفدار اصلاحات) که از وجود اساسنامه غیردمکراتیک برجای مانده از عصر انقلاب فرهنگی رنج میبرد توان نمایندگی مطالبات مدرن و رادیکال شده نسل جدید دانشجویان را ندارد و میبایست با بازنگری اساسی در اساسنامه خود، اصول سنتی مندرج در آن را با مطالبات و خواستههای اکنون دانشجویان همخوان و همسان سازد. اما با وجود این نقد اساسی، دفتر تحکیم وحدت که در جریان انتخابات دوم خرداد ۷۶ از حامیان جدی جریان اصلاحات بود، با ناکام ماندن اصلاحات و بیرون رانده شدن اصلاحگرایان از قدرت و با بیش از پیش به اثبات رسیدن مسئله اصلاح ناپذیر بودن ساختار سیاسی استبدادی جمهوری اسلامی، در پی نقد درون خود، به استقلال از حاکمیت روی آورد و در این خصوص با دوری از قدرت و رویگردانی از سیاست سهم خواهی از حکومت، سیاست دیدبانی جامعه مدنی و حقوق بشر در ایران را پیگرفت. در اینباره حتی برخی از رهبران پیشین این تشکیلات دانشجویی در مصاحبههای خود مبارزات پارلمانتاریستی را برای ایجاد تغییرات ساختاری و رسیدن به دمکراسی در ایران بینتیجه و ناکام مانده دانسته و از لزوم برگزاری رفراندوم ساختار شکن سخن به میان آورده ونافرمانیهای مدنی را برای شکستن سپر استبداد در ایران برای مردم تجویز کردهاند .
علی افشاری و اکبر عطری دو عضو پیشین اما شاخص این جریان دانشجویی حتی گام را فراتر نهاده و با حضور در کنگره آمریکا خواستار فشار جامعه بینالمللی به رژیم ملایان و حمایت جدی و فراگیر غرب از مبارزات مدنی مردم ایران برای شکلگیری دمکراسی در ایران شدهاند .
علاوه بر موانع و مشکلات ساختاری و اساسنامهای انجمنها و در راس آن دفتر تحکیم وحدت برای فعالیتهای صنفی و سیاسی فراگیر در دانشگاهها، در سالهای گذشته رژیم با ایجاد موازیسازی سعی مینماید این جنبش را از مسیر راستین خود منحرف سازد. اما تحولات اخیر در درون جنبش دانشجویی نشان از آن دارد که سیاستهای تخریبگرایانه حکومت در قبال جنبش دانشجویی و حاکم کردن فضای اختناق در دانشگاهها و اخراج اساتید آزاداندیش و دانش جویان فعال و مبارز از دانشگاهها نتوانسته خللی در اراده راسخ جنبش دانشجویی در پیشبرد مبارزات ضد استبدادی و آزادیخواهانه خود ایجاد کند .
این جنبشِ پویا و آگاه که به دست جوانان تشنه آزادی و طالب دمکراسی و حقوق بشر اداره میشود، اکنون در شرایطی که احزاب اصلاحگرای بیرون رانده شده از قدرت سکوت پیشهکرده و خانهنشین شدهاند و در تکاپوی بازگشت به قدرت و حکومت بسر میبردند، فریاد حقطلبانهاش را رساتر از هر زمان سر داده و پرچم مبارزه با استبداد در ایران را برافراشته نگاه داشته است .
در ایران دانشگاه سنگر آزادی ست و دانشجویان سربازان این سنگر !
ksanjari@gmail.com
|