روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲۴ تير ۱٣۹۰ -
۱۵ ژوئيه ۲۰۱۱
«تیمسار را خاک نکنید !»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان بهقلم محمد ایمانی است که در آن میخوانید؛«من سیلی برادران پاسدار را به مرحمت اجنبی ترجیح می دهم». این بخشی از دیالوگ «کامران» با تیمسار، ثابتیان و تقی نیا در فیلم «خانه عنکبوت» است. کامران که خبرنگار و روشنفکر است با ٣ تن دیگر از وابستگان رژیم پهلوی در ویلایی در شمال کشور، عملیات نظامی پنجه عقاب (EAGLE CLAW) در صحرای طبس و آغاز کودتای آمریکا را انتظار می کشد. اما عملیات شکست می خورد و چهار مرد مستأصل و هراسان از گرفتار شدن، به جان هم می افتند و یکدیگر را از پای درمی آورند.کامران سرانجام مجبور می شود به رغم میل خود، تیمسار مغرور را از پا درآورد و چال کند.
نقش «کامران» را مسعود بهنود بازی می کند که خود، نویسنده داستان است. عذاب وجدان ناشی از خیانت، خبرنگار و روشنفکر همپا با ژنرال های طاغوتی و گوش به فرمان بیگانه را راحت نمی گذارد تا آنجا که می گوید «من سیلی برادران پاسدار را به مرحمت اجنبی ترجیح می دهم». آیا حال و روز جفاکاران به ملت در دو کودتای مخملین سال های ۱٣۷٨ و ۱٣٨٨ غیر از فضای کلی حاکم بر «خانه عنکبوت» است؟ در پاسخ این سوال باید قدری درنگ کرد.
قصه از آنجا تراژیک و غمبار شد که ابتدا پای نامحرمان و سپس بیگانه دوباره به فضای سیاست کشور باز شد. انقلاب همه این تارهای عنکبوتی را روبیده بود اما تدریجا سروکله نامحرمانی که با انقلاب و اسلام سر ناسازگاری داشتند پیدا شد. گارد بسته برخی جریان های سیاسی در برابر نامحرمان و سپس بیگانگان گشوده شد. طیفی از آنها طمع کردند که در رقابت های سیاسی و انتخاباتی، پارسنگی بر کفه خویش بگذارند و موازنه را به سود خود تغییر بدهند. پس، استفاده از معاضدت منافقان و مفسدان و منحرفان را مباح شمردند یا چشم بر آن بستند حال آن که طیفی دیگر از همین ها، کاملا با «ضدانقلاب» و بیگانگان رانده شده از ایران بسته بودند. تنیدن در تارهای عنکبوتی از نو آغاز شد درحالی که در این فرایند شبکه گستری، طمع کردگان وطنی (جبهه بعدی اصلاحات،) خود طعمه ای بیش نبودند. نردبانی بودند که می شد پس از بالا رفتن از دیوار، به دور انداخت یا هیزمش کرد و سوخت. سند می خواهید؟ ماجرایی از آقای گنجی- مجسمه بلاهت- را کامران قصه خانه عنکبوت با شما باز خواهد گفت. بی دلیل نیست که همین روزها گنجی عملا رفقای سابق خود را دروغگو و فرصت طلب می خواند حتی اگر بشنود که عاشقانه هایی نظیر «عوضی، دون کیشوت، موجودی که سم بر زمین می کوبد و...» را نثارش می کنند. کار بیخ پیدا کرده است. درست مانند فردای ۵ اردیبهشت ۱٣۵۹ که پنجه عقاب در صحرای طبس با سجّیل ابابیل درهم شکست.
حالا به جای اسب تروای اصلاح طلبی، جامعه مدنی، جنبش مسالمت آمیز و بدون خشونت و...، نام «درازگوش تروا» در همان حلقه های معارضان شنیده می شود. و نیز اعترافات فراوانی شنیده می شود که نه به واسطه بازجویی است و نه از جایگاه پاسخگویی در دادگاه. فعلا ماجرای کامران (بهنود) و مهاجرانی و گنجی و مخملباف و ابراهیم نبوی و قطاری از مشابهان آنها را تا همین جا داشته باشید، تا دوباره به روایت خانه عنکبوت بازگردیم.
همین روزها جماعتی سیاست باز که با گندم نما و جوفروشی به نام خاتمی از خرداد ۷۶ به عرصه قدرت بازگشتند و در فتنه خیانت بار سال های ۷٨ و ٨٨ نقش «لولا» را ایفا کردند، هوس حضور دوباره در عرصه سیاست و انتخابات را در سر می پرورانند.
اینها همان هایی هستند که از آشوبگری و ساختارشکنی چیزی به دست نیاوردند هیچ، که سر بزنگاه، نقاب نفاق از سیمایشان انداختند و آن روی کریه خود را عیان کردند. آیا به این قیافه کریه که آبله فتنه در آن داد می زند، عشوه اصلاح طلبی و کرشمه شرط گذاری برای حضور در انتخابات می آید؟ شما را به خدا این ناز و غنج به آن قیافه می خورد؟! کامران خانه عنکبوت اگرچه در اوج التهاب بلوای هشت ماهه ٨٨، خود به آیین جاهلی برگشته بود و به تعبیر خودش جزو «زنجیر پاره کرده ها» بود اما بعدها طبق معمول از موضع پیر خردمند و شیخ حکیم گفت که برای براندازی اول باید چاه را می کندید و پس از آن مناره را می دزدیدید. مناره به این بزرگی را مگر می شود پشت در گذاشت و بعد گفت چاکر خانواده! ما رفتیم و برگشتیم! این جماعت، طلقایی هستند که بی محابا و به ناجوانمردی تا مرز همکاری با دشمن و محاربه و فساد فی الارض پیش رفتند. تا تیغ شان برید، خیانت و جنایت کردند و اگر امروز به رغم خشم و غیرت طوفانی آفرینندگان حماسه ۹ دی نفس می کشند، صرفا از صدقه سر مرحمت نظام و بزرگواری و کرامت مقتدایی است که یوسف وار با نابرادران مواجه شد. بگذریم که این نابرادران، روی فرزندان جفاکار یعقوب راهم سپید کردند.
خوب گفته آقای تاج زاده که راه میانه ای وجود ندارد. با این توضیح که حضرات یا راست گفته اند که در انتخابات ریاست جمهوری نهم و دهم، و انتخابات مجلس هفتم و هشتم آن هم به شکل سازمان یافته تقلب شده، که پس غلط می کنند به رقابت در انتخابات بیایند. یا اینکه دروغ گفته اند- به بزرگی مناره دزدیده شده- که در آن صورت اهلیت حضور در رقابت مربوط به حوزه مدنیت را ندارند و به جای شاخه به شاخه کردن، باید از گذشته خود اعلام توبه و برائت کنند. راه میانه ای وجود ندارد. نظام و مردم همه تخفیف هایشان را داده و بیش از قاعده، عفو و اغماص کرده اند. با خیانتکار که معامله نمی کنند. همین آقای تاج زاده سال گذشته به محسن صفایی فراهانی و عبدالله رمضان زاده گفت- و ویدئوی آن همچنان در اینترنت موجود است- «برای بنده که تجربه انتخابات رو دارم، می دونم که در انتخابات تقلب نشده، ممکنه یکی دو میلیون عقب جلو بشه [!] ولی ما انتخابات رو باختیم. حالا به جای ۵۲ میلیون و ۴۱ میلیون، شده باشد ۴۱ میلیون و ۵۲ میلیون مثلا». حوادث تلخ و بی سابقه پس از خرداد ٨۱٣٨ را از همین نقطه باید بازخوانی کرد؛ ادعای دروغ و خیانت آلود «تقلب» به عنوان اسم رمز آشوب و کودتای آژاکس ۲. رفتار آنها که می دانستند و دروغ به این بزرگی گفتند، رفتار ملامت آمیز یهودیان است که خداوند درباره شان فرمود «حق را با باطل نپوشانید و شما حقیقت را با آن که می دانید، کتمان می کنید» (آیه۲۴ سوره بقره)
زمانی (۰۱ خرداد ۹۱٣۶) مقتدای فرزانه انقلاب فرموده بودند «آیا روشنفکرنمایانی که در سایه آزادی اسلامی فرصت و امکان آن را یافته اند که صفحاتی را به داعیه روشنفکری، از سخنانی خوشایند بیگانگان مطرود پرکنند، شهامت آن را دارند که به صراحت اقرار کنند داغ و غصه آنان نه برای علم یا آزادی، بلکه به خاطر جمع شدن سفره ننگین فسق و فساد است؟ و دشمنی آنان... به انگیزه بازگشت به همان دنیای شرم آوری است که بیگانگان برای آنان به وجود آورده و از خود آنان در راه آن کمک گرفته بودند؟». همین روزها خبری در رسانه های ضدانقلاب از رفتار و گفتار آقای بهنود در خلوت لندن منتشر شده که به غایت اندیشیدنی است و ذهن کنجکاو را تا گفت وگوی چند سال پیش وی- با محوریت بازخوانی کارنامه حضور خود در عرصه سیاست و روزنامه نگاری از قبل از انقلاب- می راند و این سوال را پدید می آورد که تناقض خلوت و جلوت تا کجا؟ پتکین آذرمهر از عناصر ضدانقلاب مقیم لندن، اخیراً در پاسخ به بهنود که او را شعبان بی مخ توصیف کرده بود، روایتی از هم نشینی و ملاقات های مکرر خود با بهنود در لندن را باز گو می کند. «آذرمهر»که همچنین با افرادی نظیر امیرعباس فخرآور و برخی آشوبگران متواری فعال در فتنه تیرماه٨۷ ارتباط ارگانیک دارد، درباره زندگی واقعی «کامران» خانه عنکبوت می نویسد: «بهنود را پای صندوق رأی در لندن [سال۴٨] دیدم و از او پرسیدم برای رأی دادن آمده؟ او هم تأیید کرد که آمده بود به مصطفی معین رأی بدهد. آن موقع بهنود مانند من یکی از امضاکنندگان طرح رفراندوم بود که شرکت در انتخابات را تحریم کرده بود... اینجا در لندن از نزدیک روشنفکرهایمان را دیدم. چند سال پیش بهنود را از نزدیک در خانه آقای اثنی عشری دیدم. در بحبوحه ماجرای فرج سرکوهی بود و بهنود به لندن آمده بود. چند تا از این شاعرها و نویسنده های وطنی هم آمده بودند بهنود را ببینند، من هم فکر می کردم آمده اند درمورد ناپدید شدن فرج سرکوهی صحبت کنند اما چایی که صرف شد، بساط [....] برپا شد ... ۲سال پیش از انتخابات و در جلسه ای از بهنود سوال شد که تقلب بشود چی؟ او پاسخ داد جمهوری اسلامی تقلب نمی کند، نکرده و نخواهد کرد. بیرون از جلسه دیدم به برخی از دور و بری هایش می گفت مخالفان جمهوری اسلامی ۵درصد هستند نه بیشتر.»
اگر مایلید درباره خیانت ها و دروغ های این جماعت علیه جمهوری اسلامی بیشتر بخوانید، سری به گفت وگوی خودمانی مارس و آوریل ۴۲۰۰ آقای بهنود با قاصدک آن لاین (نشریه برخی دانشجویان مقیم تورنتو) بزنید که در رسانه ها دیده و خوانده نشد. این سلطنت طلب برکشیده مهاجرانی و خاتمی می گوید «از سال ها پیش معتقد بودم و در سخنرانی های خارج از کشور هم می گفتم که در نظام، آدم های معقولی هم وجود دارند. آن موقع دو تا نمونه بیشتر نداشتم، می گفتم کرباسچی و مهاجرانی. اگر می خواستم عقب تر بروم خاتمی را هم می گفتم... [در پاسخ سوال خبرنگار مبنی بر مقایسه سانسور در قبل و بعد از انقلاب] اصلاً نوع گفتمان در زمان شاه جور دیگری بود. یعنی در زمان شاه طوری بود که حتی در جمع چند نفره هم کسی کمتر از اعلی حضرت نمی گفت، نوشتن که هیچ. از نخست وزیر هم حتی نمی شد انتقاد کرد.
از وزرا هم نمی شد. هویدا هر سال که شاه به سن موریس برای اسکی می رفت، سردبیرها را می خواست و می گفت شاه دو ماهی می خواهند استراحت کنند و خسته شده اند. اگر جوادیه آب ندارد و یا بم نان ندارد، همیشه نداشته اند. در این ۲ماه هیچ خبر منفی ننویسید... هویدا می گفت اشکالی ندارد مردم حتی ۰۴هزار تا از روزنامه شما را نخرند، پولش را می دهیم. بعد از انقلاب حتی در بدترین دوران مطبوعات، موقعی که ماها مخفی شده بودیم، سانسور این طوری نشد، یعنی به این ترتیب که نماینده ساواک بیاید بغل دست من، تیتر بخواند... من نمی دانم چرا اکبر گنجی الان مانده زندان.
اگر امکان داشتم بهش می گفتم ماندن یا نماندن تو در زندان برای کسی مهم نیست. این دفعه که از زندان مرخصی گرفته بود، من بهش تلفن کردم... گفت دو سال پیش شما بودید و آمدید، همه آمدند دیدن. الان کسی نیست اینجا... برای جامعه، بودن یا نبودن اکبر توی زندان فایده ای ندارد... نوشته های زمان انقلاب را می خواندم می بینم خیلی ساده دل بودیم. دوره دوم خرداد خوبی اش این بود که ما بودیم، تجربه را منتقل می کردیم اگر کسی هم شبیه جوانی ما- یک ذره تندتر- مثل گنجی بود، بالاخره کسی مثل ما هم می گفت نکن. تازگی ها ابراهیم نبوی یک نامه تندی نوشته به شادی صدر. در آنجا نوشته که در آن روز [دوره اصلاحات] همه تسمه پاره کرده بودیم. بهنود می گفت همه باهم از چراغ قرمز رد نشویم... از حق نگذریم آقای خامنه ای ایستاده، تا حالا نگذاشته خاتمی را بخورند. وگرنه می خورندش، اگر آقای خامنه ای نباشد... آقای خاتمی در دنیا به هیچ کس به اندازه آقای خامنه ای بدهی ندارد. یعنی اگر هر ۹روز یک بحران درست کردند، او در هر ۵روز یک بار نجاتش داده. یعنی در هر پنج روز یک بار دستش را گرفت جلو و از حداکثر نفوذش استفاده کرده تا خاتمی را نخورند.»
پنجه عقاب شکسته است. اگر نشکسته بود هم، سیلی مردم ایران در ۹ دی ٨٨، صدبار به مرحمت اجنبی شرف داشت. ما به همکاران ستون پنجم دشمن نمی گوییم ژنرال ها و تیمسارهایتان را زیر خاک کنید- خواری و ننگ برای آنها عذاب آورتر از مرگ است- اما دست کم به این وضعیت ارّه نشینی خاتمه دهید. یا زنگی زنگ یا رومی روم. برای نجات دیر نیست. توبه کنید، اعتراف کنید، جبران کنید. النجاه فی الصدق. راهی جز این، به سرنوشت یهودیانی ختم می شود که حق را با باطل پوشانند و درحالی که آن را می دانستند و می شناختند، کتمان کردند تا سزاوار لعنت خداوند شدند. آنجا که ایستاده اید موضع لعنت است نه موقف انتخابات و شایستگی حضور در آن.
خراسان:روایت آمانو از مذاکرات وین و اسنادی که نادیده گرفته شد
«روایت آمانو از مذاکرات وین و اسنادی که نادیده گرفته شد»عنوان یادداشت روز روزنامهی خراسان به قلم بهروز بیهقی است که در آن میخوانید؛یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی روایت خود را از مذاکراتش با علی اکبر صالحی، وزیر خارجه ایران در وین باز گفت؛ روایتی که با اظهارات صالحی پس از این گفت وگوها بسیار متفاوت است و ثمربخش بودن آن را از منظر نتایج و توافق ها و نه اصل مذاکرات در معرض تردید و تشکیک جدی قرار می دهد.
سابقه عملکرد آمانو در کسوت مدیرکلی آژانس احتمال انطباق روایت وی را با آن چه واقعا در وین گذشته است، تقویت می کند اما هم زمان به این ناباوری نیز دامن می زند که مگر می توان بر صدر نهادی فنی - حقوقی نشست و نامه های رسمی این نهاد را در تایید حل و فصل مسائل شش گانه باقی مانده از برنامه هسته ای ایران به عیان نادیده گرفت؟طبق بیانیه دبیرخانه آژانس، آمانو به دلیل «موقعیت» یا «شرایط» خاصی نمی تواند تکمیل شدن روند مدالیته را اعلام کند اما هیچ توضیحی در میان نیست که این موقعیت یا شرایط بنا به وظیفه ذاتی آژانس فنی و حقوقی اند یا در پی فشارهای آمریکا کاملا سیاسی. فرض کنیم که ایران در صدد باشد با آژانس آن گونه همکاری کند که مدیرکل کنونی آن مطالبه کرده است.
با نهادی که اسناد رسمی آن با تغییر مدیریت از حیز استناد خارج می شوند چگونه می توان همکاری کرد که رضایت هر ۲ طرف را در پی داشته باشد؟ اگر آمانو در مذاکرات وین پاسخ هایی به این پرسش فرضی می داد، ثمربخش خواندن مذاکرات از حیث نتایج و توافق ها باورپذیر می شد اما هنگامی که وی حتی بدون ارائه یک دلیل فنی - حقوقی، قلم بطلان بر مدالیته مورد توافق در دوره محمد البرادعی می کشد چگونه می توان چارچوب جدیدی برای مذاکرات و حل و فصل مسائل ترسیم کرد؟ اگر نتوان به چارچوبی حقوقی - فنی در روابط میان یک نهاد بین المللی با یکی از اعضایش پایبند ماند، از این پس چه عاملی استقلال نظر و اعتبار فنی این نهاد را تضمین خواهد کرد؟ ظاهرا آمانو به جای پاسخگویی به این پرسش ها، خود را به قدرت هایی پاسخگو می داند که او را بر مسند مدیرکلی آژانس نشانده اند و به آن جهت می دهند.
این موضوع البته از نخستین گزارش آمانو درباره برنامه هسته ای ایران آن چنان هویدا شد که ایجاب می کرد وزیر خارجه با حزم و احتیاط بیشتری مذاکرات خود با مدیرکل آژانس را بسیار ثمربخش بخواند.دکتر صالحی می توانست به جای به کار بردن اوصافی صرفا کیفی، از حاصل شدن یا نشدن توافقی فنی سخن بگوید تا اگر آژانس برخلاف واقع، دستیابی به چنین توافقی را رد کرد، دست کم توپ در زمین آمانو باشد.
علی القاعده مسئولان سیاست خارجی کشور باید به صورتی نتایج مذاکرات خود را در سعرصه های گوناگون بین المللی اعلام کنند که افکار عمومی حاجتی به مقایسه نتایج اعلام شده با مواضع طرف مقابل پس از مذاکرات نداشته باشند.با وجود این نقیصه در اطلاع رسانی رئیس دستگاه دیپلماسی کشور از نتایج مذاکرات وین، از این بیمناکیم که ادامه رویکرد سیاسی آمانو به مسئله هسته ای ایران به قدری از اعتبار آژانس بکاهد که دیگر نه دولت ها و نه ملت های در حال توسعه ارزشی برای مذاکرات با این نهاد بین المللی قائل نشوند.
جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته
«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقالهی روزنامهی جمهوری اسلامی است که در ان میخوانید؛شعبان که به نیمه نزدیک میشود گویی آسمان به سوی زمین لبخند میزند و نهایت سخاوت را ارزانی زمینیان میکند. اگر چشم دل باز کنیم، ندای کروبیان به گوش میرسد که در شب نیمه شعبان، به یمن مولود بیمثال سال ۲۵۵ هجری قمری، همه ساله بشریت را به میهمانی و ضیافت خدا دعوت میکنند و مومنین عالم غیب را به فرج و گشایش امور فرا میخوانند.
"قرص" ماه شعبان در این روزها درحالی به "بدر" میرسد که دیدگان منتظران همچنان به افق انتظار فرج دوخته شده و در آستانه طلوع خورشید عالمتاب منجی عالم بشریت، عدالت گستر جهان، روح ایمان و تجلی قرآن، حضرت بقیهاللهالاعظم(عج) همه جا غرق در شادی و سرور گردیده و دستهای نیایش در شب نیمه شعبان، چه زیبا از آستین نیاز در میآیند تا آنگاه که ملائک به فرمان الهی در آسمانها به اجابت نیاز درخواست کنندگان مشغول شده و گلبرگ اجابت بر کاسبرگ تضرع و بندگی بنشاند.
شاید بتوان با قطرات اشک و نیاز و هجران انتظار، لحظههای فرج را نزدیک ساخت، آنگاه که نوای امید در آسمان بپیچد و ملائک ندا دهند که گاه هجران به پایان رسیده و یار از فراق آمده است.
واقعیت اینست که کاروان بشریت در این ایام، خستهتر و درماندهتر از همیشه، در وادی ضلالت و در طوفان حوادث، راه خود را گم کرده و در انتظار راهنمای هدایتگری است که او را از گمراهی برهاند و قافله بشریت را به سر منزل مقصود هدایت کند و امروز بیش از هر زمان دیگری جهان عطشناک انتظار آمدن قطرهای باران است که خاک تشنه دلهای به لب آمده را طراوت بخشد. کیست که نداند جهان در انتظار برافراشته شدن پرچم هدایتی است که بنای ظالمان را درهم بکشند و طعم روزگار رهایی را به انسانهای مستضعف و دربند بچشاند. زمین و زمان در انتظار مهدی روح افزائی است که چون از پس ابرهای تیره غیبت بدر آید، مهر و رحمتش، ستاره وار در دل مظلومین و محرومین بنشیند و صفحه تاریخ را به نفع مستضعفین ورق بزند.
پس این روزها که در هر کوی و برزن، سالروز میلاد خجسته آن یار غایب از نظر را گرامی میداریم، با تحولی فرهنگی در روح و جان خویش و جامعه، برای یاری آن یار غریب و پاسداری از اسلام عزیز آماده شویم و بدور از پیرایهها و خرافات، خود را به صفات و کمال منتظران نزدیک کنیم زیرا که ضروری است با کج فهمیهایی که در سالهای اخیر پایههای این تفکر اصیل را در معرض هجوم قرار داده مقابله کرد و لذا متولیان فرهنگی باید با حساسیت ویژه، به تبیین حرکت شورآفرین اعتقاد به ظهور منجی عالم بشریت پرداخته و جامعه را نسبت به تهدیدات و دکانداریها واکسینه نمایند.
در همین زمینه، رهبر معظم انقلاب در دیدار با جمعی از کارشناسان حوزه مهدویت با اشاره به اهمیت بسیار بالای موضوع مهدویت به عنوان هدف حرکت و مجاهدت انبیاء در طول تاریخ، انتظار پویا را بخش جداییناپذیر موضوع مهدویت دانستند و تأکید کردند: یکی از موارد مهم و ضروری در مقوله مهدویت، افزایش کارهای عالمانه، دقیق و متقن به دست اهل فن و متخصصان واقعی این موضوع و پرهیز از کارهای عامیانه، جاهلانه، غیرمعتبر و براساس تخیلات و توهمات است.
حضرت آیتالله خامنهای در همین خصوص افزودند: فرد منتظر باید همواره خصوصیات و ویژگیهای لازم دوران انتظار را در خود حفظ و تقویت کند و این انتظار، به گونهای است که از یک طرف، هیچگاه نباید آن را طولانی مدت تصور کرد و از طرف دیگر هیچگاه نباید آن را بسیار نزدیک دانست. ایشان با اشاره به ضرورت انجام کارهای عالمانه، دقیق و مستند در موضوع مهدویت تأکید کردند یکی از خطرهای بزرگ در موضوع مهدویت، کارهای عامیانه، جاهلانه، غیرمستند و متکی بر تخیلات و توهمات است که زمینه ساز مدعیان دروغین و دوری مردم از حقیقت واقعی انتظار خواهد شد.
رهبر معظم انقلاب مدعیان دروغینی که در طول تاریخ برخی علائم ظهور را بر خود یا دیگران تطبیق میدادند را خطرناک خوانده و افزودند: همه این موارد غلط و انحرافی است زیرا برخی مطالب درباره علائم ظهور، غیرقابل استناد و ضعیف است و مطالب معتبر را هم نمیتوان براحتی تطبیق داد. اینگونه مطالب غلط و انحرافی، باعث میشوند حقیقت اصلی مهدویت و انتظار، مهجور بماند، بنابر این باید به شدت از کارها و شایعات عوامانه پرهیز کرد.
ایشان در عین حال خاطرنشان کردند: آشنایی صحیح و علمی با مقوله مهدویت زمینه ساز انس بیشتر با حضرت حجت(عج) و حرکت شتابانتر به سمت اهداف عالیه خواهد بود. در موضوع انس با آن حضرت و توسل به ایشان نیز آنچه صحیح و مورد نظر است، توجه و توسل از دور است که حضرت مهدی(عج) انشاءالله آن را میپذیرند اما برخی ادعاها و مطالب عامیانه درخصوص انس با حضرت، از طریق دیدار حضوری، غالباً دروغ و یا تخیلات ذهنی است.
این هفته، صحنه بینالمللی نیز شاهد رخدادهای مهم و جدیدی بود. در ادامه اعتراضات ضد دیکتاتوری در کشورهای عربی، دامنه این انقلاب به کشور مالزی در شرق آسیا نیز رسید و دهها هزار نفر از مردم در کوالالامپور، مرکز حکومت این کشور با برگزاری تظاهرات ضد دولتی خواستار انجام اصلاحات سیاسی، از جمله اصلاح قانون انتخابات شدند. تظاهرات از سوی ائتلاف سیاسی موسوم به "برسیه"، به نمایندگی از چند حزب این کشور برگزار شد که به کشته شدن دست کم یک فعال سیاسی و دستگیری بیش از ۱۶۰۰ نفر منجر شد هر چند که به گفته مقامات دولتی کلیه دستگیر شدگان به فاصله دو روز از تظاهرات آزاد شدند.
در این تظاهرات، انور ابراهیم، نخستوزیر اسبق این کشور و مهمترین چهره سیاسی مخالف نیز زخمی و به بیمارستان منتقل گردید. مخالفان، حزب حاکم "آمنو" را که از چند دهه قبل بر این کشور حکمرانی میکند متهم به انحصار قدرت و برگزاری انتخابات فرمایشی کرده و خواستار رفع تبعیض و ایجاد فضای عادلانه برای رقابتهای انتخاباتی شدهاند. هر چند تظاهرات ضد دولتی در مالزی پیشتر نیز برگزار شده بود ولی به این گستردگی نبوده است و ناظران، اعتراضات اخیر مالزیاییها را با انقلاب در کشورهای عربی موسوم به "بهار عربی" مرتبط میدانند. مقامات حزب اسلامی "پاس" از بزرگترین تشکلهای سیاسی مخالف اعلام کردهاند این اول کار است و اعتراضات ادامه خواهد داشت.
این هفته در یمن نیز تحولات تازهای به وقوع پیوست. پس از رونمایی از دیکتاتور سوخته در اواخر هفته گذشته در بیمارستانی در ریاض، این هفته علی عبدالله صالح برای نخستین بار در هیبت رئیسجمهور یمن ظاهر شد و در جلسهای با مشاور اوباما دیدار و گفتگو کرد.
حواشی دیدار علی عبدالله با مشاور اوباما بیش از متن آن مورد توجه رسانهها قرار گرفت و بسیاری از ناظران، با توجه به نحوه نشستن و گفتگوی وی با مشاور اوباما به تحلیل وضعیت جسمی وی پرداختند. به برداشت اکثر ناظران، دیکتاتور یمن در وضعیت مناسبی قرار ندارد و به احتمال زیاد، قادر به ایستادن نیست و علاوه بر نقص در قسمت پایین تنه، دستهای وی نیز به دلیل وجود جراحت در محفظههای ویژهای قرار داده شده است.
اکنون بیش از همیشه، قریب الوقوع بودن کناره گیری دیکتاتور یمن مطرح است و حتی منابعی در یمن اعلام کردهاند علی عبدالله صالح روز یکشنبه، مصادف با سالگرد به قدرت رسیدنش، کناره گیری خواهد کرد. همین گزارشها، باعث شده است اکثر مردم در یمن خود را برای وقوع چنین رخدادی در روز یکشنبه آماده سازند. حتی آمریکاییها نیز که تا به حال تلاش میکردند به هر نحو شده، علی عبدالله صالح را بر سر قدرت نگاهدارند طی چند روز گذشته صراحتاً بر لزوم کناره گیری وی و انتقال قدرت تأکید کردهاند. نماینده آمریکا پس از دیدار با صالح در ریاض، به یمن نیز سفر کرده و با دیگر مقامات یمنی، از جمله جانشین علی عبدالله صالح و پسر وی دیدار داشته و به گفته منابع خبری، محور مذاکرات، انتقال مسألمت آمیز قدرت بوده است. مجموعه این رویدادها بیانگر آن است که به احتمال زیاد طی دو سه روز آینده شاهد تحول مهمی در یمن خواهیم بود. آخرین خبرها از یمن و لیبی حکایت از این دارند که آمریکا و روسیه حمایت خود از دیکتاتورهای این کشورها را برداشتهاند و سقوط آنها حتمی است.
این هفته، مردم مصر بار دیگر به میدان تحریر آمدند تا اعلام کنند همچنان به پیگیری اهداف انقلابشان متعهد هستند. صدها هزار مصری در روز جمعه گذشته با تجمع در میدان تحریر، پایگاه اصلی انقلاب مردم مصر، گرد آمدند و با سردادن شعارهای مختلف، خواستههای خود را اعلام کردند. یکی از شعارهای اصلی تظاهر کنندگان محاکمه سران رژیم مبارک و مجازات عاملان و آمران سرکوب مردم در جریان تظاهرات زمستان گذشته بود. فعالان سیاسی، سه خواسته اصلی انقلابیون را چنین عنوان کردند: ایجاد دموکراسی و امنیت، محاکمه جنایتکاران و پاکسازی حکومت از بازماندگان رژیم سابق و تحقق عدالت اجتماعی.
اکنون مصریها چنین میاندیشند که حکومت کنونی متشکل از نظامیان درصدد اتلاف وقت و باز گرداندن اوضاع به شکل گذشته میباشد و با حضور مجدد خود در خیابانها به شورای حاکم پیام دادند که پیگیر هدفهای خود هستند. گزارشهای رسیده از مصر حاکی است تجمع و تظاهرات در میدان تحریر پس از گذشت پنج روز همچنان ادامه دارد. در واکنش به این موضوع، شورای نظامی حاکم بر مصر به انقلابیون هشدار داد که خیابانها را ترک کنند و حتی تهدید کرد که همه گزینهها برای پایان دادن به تظاهرات مطرح است. شورای نظامی مصر در عین حال معترضان را به پیگیری مطالباتشان از طریق انتخابات آتی حواله داد. در همین حال، "عصام شرف" نخست وزیرموقت مصر که منصوب نظامیان است وعده داد که در دولت تغییرات وسیع صورت دهد و ادعا کرد درصورت عمل نکردن به وعدههایش کنار میرود. به نظر میرسد انقلاب مصر هنوز تا رسیدن به نتیجه نهایی مسیر طولانی را پیش رو دارد.
رسالت:گفتمان مهدویت
«گفتمان مهدویت»عنوان سرمقالهی روزنامهی رسالت به قلم صالح اسکندری است که در آن میخوانید؛پیش روندگی و زایندگی جوهره گفتمان های برتر در یک اجتماع انسانی است. آنها روز به روز دامنه "دگر" و "غیریت" خود را محدود می کنند تا جایی که جامعه مملو از دال هایی می شود که در تجانس با گفتمان برتر است. البته وقتی گفتمانی رایج می شود و نشانه ها و مفاهیم آن سکه رایج در یک فضای اجتماعی می گردد بلافاصله نسخه تقلبی آن نیز عرضه می شود. نسخه بدلی به ظاهر در غیریت گفتمان اصلی نیست و در هیئت و شمایل اصلی ظاهر می شود اما پوکی و توخالی بودن آن سبب می شود به گفتمان اصلی لطمه بخورد. نسخه تقلبی خالی از محتواست اما حیات و مماتش در گرو گفتمان اصلی است فی المثل این خوشرنگی و درخشندگی طلاست که به بازار بدلیجات رونق می بخشد.
گفتمان مهدویت در شمار آن دست از گفتمان هایی است که حداقل در ۱۰ سال اخیر روند پیش روندگی و زایندگی زاید الوصفی را طی کرده است و تفوه اجتماعی به مفاهیم و نشانه هایی که حول این دال برتر منظومه وار در چرخش است، رشد روزافزونی را تجربه نموده است. یاد و نام امام زمان (عج) بخشی از تعقیبات نمازهای یومیه مردم شده است، نیمه های شعبان سالهای اخیر بسیار با شکوه تر از گذشته برگزار میشود، شمار زائرانی که برای زیارت به جمکران می روند هر روزه بیشتر میشود، مفاهیم مرتبط با مهدویت بخش لاینفکی از رسانه ها حتی جراید غیر مذهبی شده است، دعا برای فرج حضرت حجت بن الحسن عسکری(عج) در تمام مراسمات مذهبی، رسمی، غیر رسمی، از درون مساجد، مدارس، ادارات، خانه ها و ... به گوش می رسد. دولتمردان حتی در سفرهای خارجی خود نیز و ... در جامعه امروز ایران کمتر کسی است که ادعا کند یک روز تمام می شود و وی یاد و نامی از منجی آخرالزمان نمی شنود. این اقبال عمومی گسترده به گفتمان مهدویت طبعا موجب شده است نسخه های بدلی، غیر مستند و حتی منحرف نیز در جامعه رواج بیابد.
یکی از شاخصه های نسخه بدلی گفتمان مهدویت تاکید بر مسئله" توقیت" و "تطبیق" در خصوص ظهور حضرت امام زمان(عج) است.
توقیت اصطلاحا تعیین وقت برای ظهور امام زمان(عج) است و تطبیق مصداق یابی درباره حوادث و اشخاصی است که در هنگام ظهور حضور موثری دارند. توقیت و تطبیق بارها در روایات اسلامی مورد نکوهش و مذمت قرار گرفته اند و منتظرین به تکذیب " وقّاتون " فراخوانده شده اند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی اخیرا در بیانات مهمی در جمع اساتید و فارغالتحصیلان تخصصی مهدویت در تبیین خطر این دو آسیب فرمودند: "فرد منتظِر باید همواره خصوصیات و ویژگیهای لازم دوران مورد انتظار را در خود حفظ و تقویت کند و این انتطار، به گونهای است که از یک طرف، هیچگاه نباید آن را طولانی مدت تصور کرد و از طرف دیگر هیچگاه نباید آن را بسیار نزدیک دانست." ایشان با اشاره به مدعیان دروغینی که در طول تاریخ برخی علائم ظهور را بر خود یا دیگران تطبیق میدادند، افزودند:" همه این موارد غلط و انحرافی است زیرا برخی مطالب درباره علائم ظهور، غیرقابل استناد و ضعیف است و مطالب معتبر را هم نمیتوان بهراحتی تطبیق داد." به تعبیر معظم له توقیت و تطبیق هر دو انحراف از گفتمان اصلی مهدویت است.
این دو انحراف ضمن مهجور کردن حقیقت اصلی مهدویت و انتظار سبب می شود اعتقادات مذهبی مردم سست گردد. تجارب تاریخی در سه دوره هجوم مغول، قیام سربداران خراسان و شاه عبّاس صفوی نشان داده که رواج توقیت و تطبیق نه تنها باعث تقویت اعتقادات مذهبی مردم نمی شود بلکه با عدم تحقق آنها به لاقیدی و اباحی گری در سطح اجتماع می انجامد.قابله نسخه تقلبی گفتمان مهدویت کسانی هستند که دست به کار عامیانه و جاهلانه در این حوزه می زنند. اقدامات غیرمستند، غیر متقن و بدون تکیه بر منابع و مدارک معتبر، بدون آشنایی با علم فلسفه، حدیث و رجال، صرف تخیلات و توهمات و یا تکیه صرف بر چند حدیث ضعیف زمینه را برای مدعیان دروغین و نسخه تقلبی گفتمان مهدویت فراهم می کند.
خوشبختانه یکی از امتیازات مذهب تشیع در این است که موضوع مهدویت در آن یک مسئله مبهم نیست. در واقع مهدویت اگر چه در زمره آن دست از مفاهیم عالی است که جزء چند مسئله اصلی در حلقه معارف عالیه دینی و حتی همتراز نبوت قلمداد می شود و انتظار منجی و رویکرد مثبت به آخر الزمان در اغلب ادیان الهی به چشم می خورد اما هیچ یک از مذاهب و ادیان الهی به روشنی مذهب تشیع آدرس گفتمان اصلی را چه به لحاظ مصداقی و چه مفهومی نداده اند.
در احادیث معتبر شیعه نام، کنیه، پدران، تاریخ ولادت و ... منجی آخرالزمان(عج) به تکرار ذکر شده است. مضاف بر اینکه شیعه پاسداران دیگری در صیانت از گفتمان ناب مهدویت دارد که همان نواب عام حضرت حجت(عج) هستند که رجوع به آنها توصیه خود امام زمان است. در توقیع شریف حضرت ولی عصر(عج) آمده است: " من کان من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا لهواه، مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه" چنین فقهایی پاسداران اصلی این گفتمان هستند. نواب عام ایشان سد نفوذناپذیری هستند که مانع از هر گونه انحراف و کژتابی در مفهوم مهدویت و انتظار خواهند بود.
تحقق گفتمان مهدویت در فضای عمومی جامعه، خود نشانه آشکاری بر وقوع وعده الهی ومضمون این آیه شریفه است که "ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمه ونجعلهم الوارثین" و خداوند به عاقبت عالم بیش از هر کسی داناست که در کتاب زبور بعد از ذکر نوشت:" انّ الارض یرثها عبادی الصّالحون. انّ فی هذا لبلاغا لقوم عابدین"
سیاست روز:آمانو دستپرورده آمریکا
«آمانو دستپرورده آمریکا»عنوان سرمقالهی روزنامهی سیاست روز به قلم محمد صفری است که در ان میخوانید؛هرگاه مذاکراتی میان مقامات جمهوری اسلامی ایران و آژانس یا گروه ۱+۵ انجام میشود، ابتدا اخباری مبنی بر مثبت بودن مذاکرات و ثمربخش بودن آن منتشر میشود.
رسانههای داخلی هم براساس آن گفتهها تحلیلهای خود را ارائه میدهند و روزنهای برای گفتوگوهای هدفمند و مثمر ثمر باز میشود.
اما بلافاصله رسانههای غربی و اروپایی اخباری را منتشر میکنند که خلاف آن چیزی است که در ابتدا اعلام شده است.
نمونههای بارز آن، گفتوگوی اخیر دکتر جلیلی با گروه ۱+۵ بود که پس از پایان گفتوگوها و بازگشت دبیر شورای عالی امنیت ملی به کشورمان، گروه ۱+۵ بیانیهای را صادر کرد که متفاوت از گفتوگوهای خانم اشتون و جلیلی پس از پایان مذاکرات بود.
وزیر امور خارجه کشورمان هم که روز سهشنبه به وین رفته بود و با آمانو دبیر کل آژانس دیدار و گفتوگو کرد، پس از پایان گفتوگوها در وین اظهار داشته بود که؛ «مذاکرات بسیار ثمربخشی با مدیر کل آژانس داشت و دو طرف موافقت کردند که به کمک یکدیگر برای حل مسائل باقی مانده تلاش کنند.»
اما، آژانس بینالمللی انرژی اتمی پس از پایان مذاکرات صالحی و آمانو بیانیهای را منتشر کرد که، به خوبی نشان میدهد بیانیهای سفارشی و دیکته شده است.
آژانس در بیانیه خود نوشته است؛ «مدیر کل آژانس به نوبه خود موضع آژانس را مبنی بر این که ایران به وظایفش عمل نمیکند، تکرار کرد و گفت که معتقد است ایران همچنان به تعهداتش پایبند نیست.»
هنگامی که البرادعی مدیر کل پیشین آژانس بود، وی نیز همین سیاست را دنبال میکرد. در گزارشهای او از فعالیتهای هستهای ایران اتهامات همچنان باقی بود و تناقضگویی و دو پهلو حرف زدن از شگردهایی بود که اکنون نیز آمانو آن را دنبال میکند.
اما هنگامی که البرادعی از سمت مدیر کل آژانس خداحافظی کرد شاهد آن بودیم که او بارها در گفتوگوهایی که در این باره انجام داد اعلام کرد که فعالیتهای هستهای ایران صلحآمیز است. اعترافی که گرچه اکنون کارایی لازم را شاید نداشته باشد اما بر این نکته صحه میگذارد که البرادعی تحت فشار غرب و آمریکا به اتخاذ سیاستهای دستوری و دیکته شده آنها علیه جمهوری اسلامی ایران میپرداخت. کاری که آمانو نیز انجام میدهد.
برخی اسناد منتشر شده توسط پایگاه «و یکی لیکس» تاکید دارد که آمانو به آمریکاییها قول داده است درباره همه جوانب مدیریت آژانس بینالمللی انرژی هستهای به ویژه موضوع هستهای ایران، با آنها (آمریکا) هماهنگ باشد.
آژانس بینالمللی انرژی هستهای تنها مرجع قانونی در امور هستهای کشورهای عضو آژانس است. اما متاسفانه این آژانس تحت تاثیر فشارهای آمریکا و لابی صهیونیستی همواره سیاست تبعیض را در قبال جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کرده است.
در حالی که ایران همواره همکاری نزدیکی با آژانس و بازرسان آن داشته است و تعداد بازرسیهای صورت گرفته از مراکز هستهای ایران نسبت به دیگر کشورها بیسابقه بوده که این خود موید شفاف بودن فعالیتهای هستهای صلحآمیز ایران است.
وظیفه آژانس و مدیر کل آن طبق اساسنامه آژانس این است که دسترسی کشورهای عضو را به فناوری صلحآمیز هستهای تسهیل کند که ایران را نیز شامل میشود، اما شاهد آن هستیم که این کارکرد دقیقا در قبال ایران برعکس عمل میکند یعنی آژانس درصدد است که از دستیابی ایران به فناوری صلحآمیز هستهای جلوگیری کند.
این مذاکرات با توجه به سیاستهایی که از سوی مدیر کل آژانس اتخاذ میشود ناکارآمد است و دعوت از وی برای سفر به تهران نیز امتیازی محسوب میشود برای آمانو. اکنون برای تنبیه طرف مقابل سفر آمانو به تهران لغو شود و دایره گفتوگوها نیز محدودتر گردد.
ظاهرا آژانس و غرب در موضوع گفتوگوها یک جاده یکطرفه را در نظر گرفتهاند که تنها خودشان در آن جاده رانندگی میکنند پا بر روی پدال گاز گذاشته و با سرعت هر چه تمامتر، توجهی به اطراف خود ندارد. در حالی که جمهوری اسلامی ایران علیرغم فشارها و تحریمهای غرب به فناوری صلحآمیز هستهای دست یافته و راه بازگشتی نیست.
تهران امروز:پرهیز از سیاه نمایی ، چگونه؟
«پرهیز از سیاه نمایی ، چگونه؟»عنوان سرمقالهی روزنامهی تهران امروز به قلم افشین زمانی است که در ان میخوانید؛سخنان مقام معظم رهبری در جمع اعضای اتاق بازرگانی و تاکید ایشان بر پرهیز از سیاه نمایی در حوزه اقتصاد ، بر اهمیت موضوع اقتصاد که سال جاری هم به نام جهاد اقتصادی نامگذاری شده است، افزوده است.
برای دریافت اهمیت موضوع ، باید توجه داشت که اگر در تشریح واقعیات اقتصادی کشور ، صرفا به بیان نقاط منفی آن هم با ادبیات بسیار مایوس کننده و بزرگنمایی غیر طبیعی مشکلات بپردازیم، در واقع سیاهنمایی رخ داده و چنین اقدامی نه تنها کمکی به حل مسائل اقتصادی کشور نمی کند که بر عکس موجب تشویش اذهان عمومی و ارسال پالسهای منفی خواهد شد که خود به زنجیره ای از مشکلات متعدد در عرصه اقتصادی کشور منجر خواهد شد که عمدتا ریشه در تبلیغات روانی دارند تا واقعیت.
یکی از اهداف دشمن در تحمیل تحریمهای یکجانبه به ایران هم راه انداختن تبلیغات جنجالی و فشار غیر واقعی بر کشور است تا زمینه برای سیاهنمایی علیه اوضاع اقتصادی کشور فراهم شود. در این میان ذکر این نکته الزامی است که اساسا علم اقتصاد پایه گذاری شده است تا بین کالاهای کمیاب و تقاضاهای روزافزون نوعی از تعادل را ایجاد کند.
در مباحث اقتصادی تا آنجا که از حوزه تخصصی خارج نشویم و بحث مسائل اقتصادی را با مباحث علم اقتصاد مورد واکاوی و تجزیه و تحلیل قرار دهیم ، مشکلی پیش نمیآید و از قضا راهگشا هم هست. به عنوان مثال ابلاغ سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی و تاکید مقام معظم رهبری بر زمینه سازی برای حضور شجاعانه بخش خصوصی در عرصه های اقتصادی ، دقیقا برگرفته از نظریات کارشناسی و علمی است که برای حل برخی مشکلات اقتصاد کشور اعلام و بیان شده است.
اما به همان میزان که که در بیان مسائل اقتصادی از حوزه تخصصی خارج شده و آلوده اغراض و مطامع سیاسی شویم و در واقع مسائل اقتصادی را به واسطه مطامع جناحی یا مخالفت با کلیت نظام ، بسیار منفی جلوه دهیم و هیچ نقطه روشنی را در اقتصاد نبینیم، سیاه نمایی رخ داده است.
مثال دیگر در این زمینه می تواند اجرای قانون هدفمندی یارانه ها باشد.این قانون یکی از مهمترین تصمیمات اقتصادی کشور طی یک قرن اخیر است که به واسطه اهمیت ان، تمام بخشهای نظام از دولت در اجرای این قانون یاری رساندند. طبیعتا در اجرا هم مشکلاتی به وجود آمده که انتظار می رود دولت با شناسایی نقاط ضعف و قوت ، در ادامه راه بهتر به اجرای این قانون بپردازد. نکته اینجاست که برخی جریانها به خصوص مخالفین نظام بهرغم اطلاع از اینکه نجات اقتصاد کشور از ورطه یارانه های بی هدف یک ضرورت تاریخی است اما در همان حال عامدانه به مخالفت با اجرای این قانون می پردازند و به سیاه نمایی رو میآورند.
این در حالی است که مسائل اقتصادی مکانیسم های خاص خود را دارد و اینگونه نیست که با سیاه نمایی بتوان برخی ضروریات اقتصاد کشور را بیهوده جلوه داد. سیاهنمایی پدیدهای است که در هر حوزهای از جمله اقتصاد راه پیدا کند به بروز تشویش و نگرانی در جامعه منجر می شود و به لحاظ روانی زنجیرهای از مشکلات غیرواقعی تولید میکند و این بزرگترین اجحافی است که میشود در حق مردمی روا داشت که به هر حال درگیر برخی مشکلات واقعی اقتصادی هستند.
در پایان هم ذکر این نکته خالی از فایده نیست که رویکرد واقعگرایانه چه از جانب دولتمردان و چه از جانب رسانهها به مسائل اقتصادی باعث افزایش اعتماد عمومی میشود و اگر فردا روزی آماری واقعی از رشد و رونق اقتصادی برای مقابله با سیاه نمایی ارائه دادیم ، مورد پذیرش افکار عمومی قرار می گیرد.
آفرینش:نگاه راهبردی به دریا
« نگاه راهبردی به دریا» عنوان سرمقالهی روزنامهی آفرینش به قلم حمید رضا عسگری است که در ان میخوانید؛
امروزه تمامی کشورهای قدرتمند نگاهی عمیق و راهبردی به مرزهای دریایی و آب های آزاد دارند. به گونه ای که در حال حاضر بیشترین هزینه های کشورهای بزرگ برای ارتقای موقعیت و حضور خود در سراسر جهان در بخش نیروی دریایی صورت می گیرد. یکی از مولفه هایی که در ارتقای قدرت و توانایی کشورها برای استفاده از ظرفیت های دریا ضروری تلقی می شود داشتن سواحل مناسب است که از مولفههای پیشرفت یک کشور می تواند باشد و ما با دارا بودن ٣ هزار کیلومتر مرز دریایی که هزار کیلومتر آن مشرف به دریا است، از این نعمت برخوردار هستیم و به نوعی می توان ادعا کرد که به عنوان یک کشور دریایی تلقی می شویم. امروزه بیش از ۹۰ درصد تجارت های جهان از طریق دریا انجام می شود و با نگاهی گذرا می بینیم که مهمترین قطب های اقتصادی جهان کشورهایی هستند که دارای مرزهای دریایی هستند و از این پتانسیل نهایت استفاده را می برند.
در چند سال اخیر حضور کشورمان در آب های داخلی و آب های آزاد پرنگ تر از گذشته گردیده است اما دستاوردهای ما از این آب ها به هیچ وجه قابل مقایسه با دیگر کشورها با شرایط مشابه ما همانند هند و چین و کره نیست. در طول این دورهها و حتی در قرون گذشته حقیقتاً یک رویکرد دریایی موثر نداشتهایم و عمدتاً رویکردهای ما قارهای، سرزمین محور و خشکی محور بوده است و متاسفانه هیچگاه نعمت دریا را به خوبی درک نکردهایم.
جدای از اینکه ما نقاط فوق استراتژیک دریایی را در خلیج فارس و دریای عمان و حتی دریای خزر در اختیار داریم اما هنوز به ایجاد زیرساخت های اصلی جهت استفاده از این نقاط قوت اهتمام کامل نورزیده ایم. هیچ کشوری را در دنیا مشاهده نمی کنیم که رویکردی دریا محور داشته باشد و از سیر توسعه اقتصادی عقب مانده باشد. اما با مشاهده وضعیت خود می بینیم که دریا تاثیر خاصی را در روند توسعه و پیشرفت اقتصاد ما نداشته است. شاید تنها بخشی که با استفاده از دریا بر اقتصاد ما تاثیر گذار است صادرات نفت است که آن هم راه دیگری به جز دریا برای انتقال آن وجود ندارد.
متاسفانه در حال حاضر به غیر از چند استان جنوبی که همجوار دریا هستند دیگر استان های ما هیچ ارتباطی با دریاهای شمال وجنوب کشور ندارد و اصلا قابلیت و پتانسیل های دریا به غیر از مردم حاشیه نشین دریا برای دیگر مردم کشور ناشناخته است. و به همین علت که دیگر استان های کشور با دریا ارتباط ندارند بسیاری از موقعیت ها و سرمایه گذاری های اقتصادی از بین می روند و مردم حاشیه دریا هم چون پشتوانه مالی قوی ندارند نمی توانند در عرصه بهره برداری و توسعه قابلیت های دریا نقش چندانی داشته باشند . همانطور که گفته شد استفاده از ظرفیت های دریا نیاز به ایجاد زیر ساخت های قوی دارد.
ساخت اسکله های بزرگ و مجهز، ارتقای صنایع دریایی وکشتی رانی، افزایش قدرت و توانایی های نظامی دریایی در ایجاد ثبات و امنیت در مرزهای آبی از نیازهایی است که جهت ایجاد زیرساخت های مناسب به آنها نیازداریم. البته با تاکید مقام معظم رهبری بر نگاه راهبردی به دریا در چند سال گذشته اقدامات مهمی از سوی نیروی دریایی صورت گرفته است که از میان آنها می توان به عبور ایران از کانال سوئز ، حضور در آب های آزاد و نجات و اسکورت کشتی های تجاری از دست دزدان دریایی و بسیاری از اقدامات و فناوری های دریایی که توسط متخصصان داخلی صورت گرفته است اشاره داشت. اما با تمام اوصاف صرف توجه نظامی به مقوله دریا نمی توان انتظار داشت که در عرصه های اقتصادی نیز به پیشرفت های چشمگیر برسیم.
حمایت:نگاه ترکیه به لیبی
«نگاه ترکیه به لیبی»عنوان یادداشت روز روزنامهی حمایت به قلم علی تتماج است که در آن میخوانید؛یک ماه پس از آغاز حرکت مردم لیبی برای پایان دادن به ۴ دهه حاکمیت قذافی (۱۷ فوریه) ناتو به بهانه حمایت از مردم وارد صحنه جنگ شد و از ماه مارس تاکنون با قطعنامه ۱۹۷٣ شورای امنیت این کشور را در مسیر سرنوشتی نامعلوم قرار داده است.
در کنار اعضای حاضر در این جنگ، نقش و عملکرد ترکیه از نکات قابل توجه میباشد. ترکیه به عنوان یکی از اعضای ارشد ناتو در حالی در این صحنه حضور یافت که مواضعی چند وجهی را ایفا کرده است. ترکیه که از ابتدا با تحرک نظامی علیه لیبی مخالف بود سرانجام به عنوان یکی از اعضای ناتو وارد صحنه شد و تا حدودی نیز مدیریت آن را بر عهده گرفت. قطع روابط با قذافی و رویکرد به معارضان قذافی و چند کشور غربی و عربی با محوریت تحولات لیبی و در نهایت برگزاری نشست گروه تماس در آنکارا (۲۴ تیر) با محوریت بررسی تحولات لیبی و...نشانگر عمق اهمیت لیبی برای ترکیه میباشد.
بسیاری از ناظران سیاسی تاکید دارند که نگاه ترکیه به لیبی در دو منظر میباشد. نخست آنکه ترکیه تلاش دارد تا با حضور در صحنه در آینده لیبی نیز ایفای نقش داشته باشد. آنها تجربه جنگ افغانستان را داشته و به نوعی با نیات یک جانبه گرایانه غرب نیز آشنایی دارند. ترکیه با حضور در عملیات ناتو تلاش دارد تا بتواند سهمی ازسرنوشت لیبی برای خود داشته باشد که برخوردار شده از منابع انرژی لیبی و موقعیت جغرافیایی آن بخشی از این خواسته است.
دوم آنکه ترکیه نگاهی جهانی نیز به تحولات دارد. ترکیه با این حضور ارتقای جایگاه خود در میان اعضای ناتو، برخوردار شدن از شرایط کنونی برای امتیازگیری از غرب از جمله تسهیل پیوند آن به جمع اعضای اتحادیه اروپا، دریافت کمکهای مالی و نظامی از غرب به عنوان اقدامی برای مشارکت این کشور در لیبی، رسیدن به موقعیتی جهانی به عنوان کشوری تاثیرگذار در حوزه بینالملل و تصمیمات کلان جهانی، استمرار سیاست میانجی گری و بازیگری در پروندههای حساس جهانی به عنوان مولفهای برای رسیدن به سطح کشورهای بزرگ و... از جمله اهداف ترکیه از مشارکت در لیبی می باشد.
بر این اساس نیز میتوان گفت که ترکیه میزبان نشست گروه تماس را بر عهده گرفته تا گامی برای رسید به این اهداف باشد. البته عملکردهای سالهای اخیر ترکیه و نیز ضعف شدید ناتو موجب شده تا اعضا ناتو نیز نقش این کشور را در معادلات پذیرفته و حتی به نحوی تلاش میکنند از آن در جهت تحقق اهداف خود برخوردار شوند هرچند که نارضایتی مردم ترکیه از همگرایی کشورشان با اهداف غرب تا حدودی بر این روند تاثیر منفی داشته است.
شرق:کیفیت دکترا قربانی تصمیمات لحظهای
«کیفیت دکترا قربانی تصمیمات لحظهای»عنوان یادداشت روز روزنامهی شرق به قلم غلامرضا ظریفیان است که در آن میخوانید؛اخیرا رییسجمهوری اظهاراتی درخصوص افزایش ظرفیت دانشجویان دوره دکترا مطرح کرده است که میتوان گفت هم امکان انجام آن و هم عدم امکان انجام آن قابل تصور است. مسایل مطرح شده در حوزه آموزش عالی بدون کارشناسی لازم مطرح و اجرا میشود و در نتیجه ناقص و غیرمحققانه اجرا میشود و در عمل نیز به نتیجه لازم نمیرسد کما اینکه تاکنون نیز به همین ترتیب شده است.
در سیستم آموزش عالی بدون کار کارشناسی شده ظرفیت دورههای کارشناسی ارشد چند برابر شد درحالیکه زیرساختارهای لازم برای این کار فراهم نشده بود؛ اساتید لازم و کافی در نظر گرفته نشده بود و ظرفیت مناسبی برای این کار وجود نداشت. پنج نفر تبدیل به ۱۵نفر شدند و تا ۲۵نفر دانشجوی دوره کارشناسی ارشد در کلاسها حضور یافتند در حالیکه کیفیت لازم برقرار نبود. اساتید اندکی وجود داشتند که باید نهایتا مسوولیت دو پایاننامه را بر عهده میگرفتند که این امر سبب شد تا پایاننامههای بیشتری را بپذیرند و در نتیجه کیفیت لازم وجود ندارد.
این امر سبب شد تا خروجی ما از دانشگاهها دچار افت کیفیت شود و سطح کارشناسی ارشد در حد کارشناسی تنزل پیدا کند. اکنون با این ایده دوره دکترا نیز به همین سرنوشت دچار خواهد شد و آن نیز از نظر کیفی به شدت تنزل پیدا خواهد کرد و خسارات زیادی برای ما به بار خواهد آورد. کما اینکه تغییر رویه در پذیرش دکترا از طریق برگزاری امتحان عمومی نیز به این مساله ضربه زد. هیچ جای دنیا مرسوم نیست که دانشجوی دکترا از طریق امتحان عمومی وارد این سطح شود و معمولا در دانشگاههای معتبر دنیا بر اساس استادمحوری دانشجوی دکترا انتخاب میشود.
در حال حاضر نیز به دلیل این امتحان، دانشجویانی که صلاحیت علمی کافی را برای حضور در دوره دکترا داشتند نتوانستند به این مقطع راه پیدا کنند و دانشجویانی رفتند که صلاحیت لازم را نداشتند. از طرفی دیگر بسیاری از آمار و ارقام دولت مانند آمار ۱۰درصد رشد اقتصادی یا تورم تک نرخی اشتباه و غیرکارشناسانه بوده و این خبر آخر مبنی بر افزایش ظرفیت دوره دکترا نیز به همینگونه است. پیشتر میتوان گفت که چنین اظهاراتی تبلیغاتی است و جنبه اجرایی ندارد. اگر چنین طرحی بخواهد اجرایی شود باید بودجه علمی کشور چند برابر شود در حالیکه این امر محقق نشده است.
همچنین دوره دکترا به اساتید مجربی نیاز دارد که متاسفانه بهترین اساتید ما یا بازنشسته شدهاند یا بازنشستهشان کردند. طبیعتا بخشی از توانایی علمی ما به همین دلیل کنار گذاشتن اساتید مجرب در حقیقت سبب شده تا بخشی از بنیه علمی کشور ضعیف شود. پس دو برابر کردن ظرفیت دانشجویان کشور همزمان با نبودن اساتید مجرب در حقیقت از بین بردن دوره دکترا در کشور است. بررسی وضعیت دانشگاههای معتبر کشور نیز بیانکننده همین حقیقت است که نبود اساتید خبره چه مشکلی به بار آورده است. وجود فضای آموزشی کافی نیز یکی از پیششرطهاست و متاسفانه ما فضای لازم را برای دانشجویان نداریم و یک دانشجوی دکترا تمام وقت فضای لازم و امکانات کافی را برای پژوهشهای خود میخواهد.
در حال حاضر صندلی مکفی برای دانشجویان نداریم و آنها باید یا به کتابخانه مرکزی بروند یا در راهروهای دانشگاه به مطالعه و بحث بپردازند. در کنار فضای کاربردی، دانشجویان به فضای مجازی گسترده نیز نیاز دارند و باید برای آنان اینترنت با سرعت پرشتاب تا جاییکه بتوانند به کتابهای پژوهشی دسترسی داشته باشند، فراهم کرد. همچنین دانشجویان باید به نشریات علمی بیشتری دسترسی داشته باشند چرا که یکی از خصیصههای دوران دکترا چاپ مقالات علمی در نشریات است. در حالیکه در حال حاضر تعداد نشریات کم و در نتیجه فعالیت علمی دانشجویان کاهش پیدا میکند.
اما مهمتر از همه، ما نیازمند تقویت زیرساختها هستیم و این کار نیز چندین سال وقت میبرد. در حالیکه اقدامات اخیر بیشتر کاهنده بوده و تصمیمات لحظهای فقط ضررش بیشتر است و چنین شعارهایی میتواند باعث افت شاخصها در دوره دکترا شود.
بنابراین به نظر من بهتر است که مسوولان با تامل بیشتری سخن بگویند و با دادن آمارهای اشتباه و وعدههای بیاساس جامعه دانشگاهی کشور را دچار تزلزل نکنند. در عین حال فرهیختگان، اساتید دانشگاهها و اعضای هیات علمی باید در اینباره بیشتر اظهارنظر کنند. آنان نباید اجازه دهند تا با استفاده از شعارهای ابزاری و تبلیغی کیفیت علمی دانشگاهها تنزل پیدا کند خصوصا باید در نظر داشته باشیم که کیفیت در دوران دکترا بسیار مهم بوده و انعکاس بینالمللی هم دارد زیرا، اصلیترین شاخص است که توانایی علمی کشور را نشان میدهد.
جهان صنعت:زمان مناسب
«زمان مناسب»عنوان سرمقالهی روزنامهی جهان صنعت به قلم اردلان عطارپور است که در ان میخوانید؛ همین ابتدا عرض کنم که اینجانب حسن زیادی در این نمیبینم که چهار صفر را از پول ملی برداریم، این را هم عرض کنم که قبح زیادی هم در این کار نمیبینم پس نسبت به اجرای آن علیالسویه هستم، اما میپرسم اگر قرار است چهار صفر را از ابتدای پول ملی برداریم، بهترین زمان آن کی است؟
آیا بهتر نیست در زمان کاهش بیکاری این کار را انجام دهیم؟ آیا بهتر نیست در زمان کاهش تورم این کار را انجام دهیم؟ آیا بهتر نیست در زمان رشد اقتصادی این کار را انجام دهیم؟ آیا بهتر نیست در زمان افزایش صادرات این کار را انجام دهیم؟ آیا بهتر نیست در زمان کاهش واردات این کار را انجام دهیم؟... اگر جواب منفی است دست به کار شوید که زمان مناسبی است.
دنیای اقتصاد:اتاقهای بازرگانی و رسالت تاریخی
«اتاقهای بازرگانی و رسالت تاریخی»عنوان سرمقالهی روزنامهی دنیای اقتصاد به قلم محمود اسلامیان است که در ان میخوانید؛اتاقهای بازرگانی و صنایعومعادن با قدمتی بیش از ۲۰۰ سال در بسیاری از کشورها و تاریخی ۱۲۷ ساله در ایران، مرکزی برای تعامل کارآفرینان و دولتها هستند.
تردیدی وجود ندارد که هدف مسوولان و اعضای اتاق چیزی جز عزت و آبادانی میهن اسلامی نیست. هر آن کس که ایرانی است و در این خاک مقدس تنفس مینماید یا حتی جلای وطن نموده است و ریشه در این مرز و بوم دارد نمیتواند جز به اعتلای میهن بیندیشد. اصولا تشکلها، مرکزی برای هماندیشی و تعامل با اجزای کشور برای توسعه میهن است. آنچه باعث پیشرفت میشود نقد منصفانه با دیدی امیدبخش است.
ملاقات اعضای هیاترییسه اتاق ایران و تهران با مقام معظم رهبری میتواند نقطه عطفی برای این تشکل باسابقه باشد، تشکلی که توسط بازرگانی متدین به نام حاج امینالضرب تاسیس و طی ۱۲۷ سال منشاء خدمات اقتصادی و خیریهای بزرگ در سطح کشور بوده است. نکات مهمی که مقام معظم رهبری طرح فرمودند میتواند تحولی در سیر اتاقهای کشور ایجاد کند.
۱- ایشان حضور در جهاد اقتصادی را داشتن روحیه امیدبخش و با نشاط بیان فرمودند. زیرا اصولا در هر شرایطی امید رهایی بخش است. منابع عظیم خدادادی، نیروی انسانی خلاق، موقعیت استراتژیک کشور و دهها دلیل دیگر پتانسیل بزرگی است که میتوان با اتکا بر آن بر مشکلات فائق آمد.
۲- اصل ۴۴ قانون اساسی: سالهای سال اقتصاد کشور بر مبنای مدیریت دولتی اداره میگردید. بلوغ جامعه و مسوولیتپذیری و تجربه کارآفرینان از یک سو و ناکارآمدی اقتصاد دولتی از سوی دیگر، باعث گردید همگان بر عبور از آن به اتفاق نظر برسند. ایشان اصل ۴۴ را یک ریلگذاری جدید در اقتصاد کشور توصیف کردند که با یک زاویه دقیق مسائل اقتصادی را به سمت دیگری هدایت مینماید.
توجه به روح اصل ۴۴ و کاهش تصدیگری دولت باعث یک جهش اقتصادی بزرگ در کشور میشود. بررسی مشکلات و نارساییهای اجرای قانون و اصلاح آن یک الزام است. هر چند به نظر نگارنده صرف شکسته شدن تابوی مذکور یک گام بزرگ به جلو بوده است. مجلس محترم شورای اسلامی میتواند با نظارت بر اجرای قانون و آسیبشناسی آن نسبت به اصلاح قانون به منظور تطبیق اجرا و روح آن اقدام نماید.
بدون شک یکی از مهمترین اقدامات اقتصادی کشور که میتواند تحولی بزرگ ایجاد نماید، اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی است. موضوعی که مقام معظم رهبری بر آن تاکید فراوانی داشتند.
٣- حضور بخش خصوصی در میدانهای بزرگ
برای ۹ دهه اقتصاد کشور تحتتاثیر مدیریت دولتی قرار داشته است. به صورت طبیعی استیلای دولتها بر اقتصاد مانع ظهور و بروز کارآفرینان مردمی در اقتصاد بوده است. زیرا ریسک پذیرفتن در فضای رقابتی نابرابر تا حدی غیرعاقلانه بوده است. تاکید بالاترین مقام نظام بر حضور مردم در صحنههای بزرگ اقتصاد، خود امیدبخش است.
دشمنان نظام پس از شکست در اقدامات گوناگون همچون جنگ و خشونتهای دهه ۶۰، اینک اقتصاد کشور را هدف قرار دادهاند. الگوی حضور عاشقانه مردم در دفاع مقدس و به غلیان درآمدن هزاران استعداد در این صحنه باعث گردید دشمنان در مقابل فداکاری مردم ایران سر تعظیم فرود آورند. این الگو میتواند در جهاد اقتصادی نیز موثر باشد.از یک سو باید کارآفرینان با جسارت در میدانهای اقتصادی حاضر باشند و از طرف دیگر باید نظامهای تبلیغاتی فرهنگی و سایر نهادها از سربازان جبهه مقدم اقتصاد، یعنی تولیدگران حمایت نمایند. تدوین قانون کسبوکار، اصلاح قانون کار، سادهسازی فرآیندها در اقتصاد، نگرش تولید محوری در کشور از الزامات این جهاد مقدس است.
اتاقهای بازرگانی و صنایعومعادن میتوانند با فضای موجود کشور و نیازهای جامعه و حمایتهای امیدبخش مسوولان، نقش حیاتی در تحولات اقتصادی کشور داشته باشند.
منبع: جام جم آنلاین
|