ولایت در رقابت با امامت
فیروز نجومی
•
تا زمانیکه گزینه دیگری در برابر ولایت و امامت و نظام اخلاقی آن بر اساس عبودیت و بندگی بوجود نیامده است، باید انتظار آن داشته باشیم، که امام عج هزاران سال دیگر با کمک دستگاه های تنفس مصنوعی زنده نگاه داشته شود و تا قیامت زنده بماند. تنها مردم هستند که باید بین دین و سیاست، یکی را بر گزینند. و این زمانی میسر میشود که به حقیقت دروغ های بزرگ آگاهی یابند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۹ تير ۱٣۹۰ -
۲۰ ژوئيه ۲۰۱۱
بحرانی که ساختار قدرت با آن دست بگریبان است، در واقع تنها بحران سیاسی نیست بل به طریق اولی بحرانی ست ایدئولوژیک و دینی. معضل "مهدویت " است و ظهور و حضور امام عج. چرا که دستگاه روحانیت برهبری ولایت در رقابت افتاده است با امامت و یا موجودی که دستگاه فقاهت خود آنرا در طول یکهزار سال با ابزار تنفس مصنوعی، زنده نگاه داشته اند، چیزی که در آن گذشته ی دور باید نابود و نیست میشد، هم اکنون در واقعیت "حضور" یافته است و تمایل به ظهور دارد و دعوی فرمانروایی و مدیریت بر جهان. حال آنکه ولایت "قول فصل" است و حرف آخر، غایت است و نهایت. گره گشای همه مسائل است و مشکلات و اختلافات. نباید عملی واقع شود مگر در پیروی و تبعیت از ولایت. از این روی ولایت را هم از ظهور وحشت و نگرانی هست و هم از حضور. زیرا که آغاز امامت، پایانی ست بر حکومت ولایت.
بدین لحاظ ولایت پیشه گان، اهل منبر قدرت، همایش ها و کنفرانس های بین المللی بر پا میکنند و امامان جمعه بر فراز منبر خطبه میخوانند که بحث در باره ی "مهدویت" و یا ظهور و حضور امام، صاحب الزمان را، همانطور که "مقام معظم رهبری" در سخنرانی اش اشاره کرده است: "باید عارفانه، عالمانه و مجاهدانه مورد بحث قرار داد." یعنی که مهدویت، حرفه ایست که نه تنها به تخصص و علم نیاز دارد بلکه مستلزم نوعی شیفتگی ست که فقط تعدادی انگشت شمار میتوانند در پیرامون آن به تفحص و تفکر بپردازند و نظر دهی نمایند. مهدویت را تنها نظام ولایت میتواند تعریف و تبیین نماید، نظامی که در آن دین فرمانفرماست و قدرت را در انحصار خود دارد. در جامعه ی ایران تنها آیت الله ها و حجت الاسلام ها و حوزهای علمیه و "مجتهدین" دانشگاهی هستند که یگانه سخن گویند. چرا که بر تمام منبرها و تریبون ها و رسانه های مطبوعاتی و اینترنتی و مدارس و دانشگاه ها، سلطه بی چون و چرا دارند. آنها همه مظهر دین هستند. خود را بنده ای بیش ندانند، بندگانی که خود را خداوند می پندارند و چیزی کمتر از فرمانروایی مطلق نخواهند.
یکی از اهداف بحث پیرامون مهدویت آن است که هرگونه امکانی را مسدود نموده که دیگر کسی نتواند ادعا کند که امام است و یا با امام در ارتباط است. اگر چنین شود، با ارتکاب جرم و کفر روی در روی خواهند بود، شیاد و محارب شناسایی میشوند. چرا که فرمانروایان مجتهد خود به دروغ بودن حقیقت آگاهی دارند. یعنی که چون خود شیادند، شیادان را براحتی می شناسند. که امام اگر وجود داشته است پس از یک هزار سال استخوانهای ش به پودر تبدیل شده است. یعنی زنده نگاهداشتن آنچه که ده قرن گدشته از این در قعر زمین ذوب شده است، خود امری ست سحر انگیز و جادویی. چرا که دروغ را مبدل سازند به یک حقیقت چون و چرا نا پذیر- همچنانکه کمی بعد بآن میپردازیم. رژیم دین نیز در راستای فرمان ولایت بمنظور برخورد "عارفانه..." با مهدویت، تمامی منابع و توانایی های مالی و سازماندهی دولت ولایت را در خدمت در آورند که کنفرانس ها، نشست ها و همایش های بین المللی بر پا دارند تا نخبگان و فرهیختگان، معضل خروج امام عج از غیبت و چگونگی و نشانه های ظهور امام را مورد بحث قرار دهند. البته در ظاهر به آن علت که "انتظار" منجی تنها مسئله شیعیان نیست بلکه یک مسئله ی جهانی ست. همه جهان در انتظاراند.
بدین منظوردر پایان هفته ی گذشته (۲٣ تیرماه) برای هفتمین بار "همایش بین المللی دکترین مهدویت"به هزینه ملت ایران بر پا گردید. خبرگزاری فارس گزارش میدهد که این گردهمآیی "در سالن همایشهای بینالمللی صدا و سیما با عنوان «رسانه: جامعه و حکومت زمینهساز؛ راهبردها و راهکارها» آغاز شد."
آیت الله مهدوی کنی، رئیس مجلس خبرگان و دانشگاه امام جعفرصادق، یکی از معماران اولیه جمهوری اسلامی، همچون نخبگان دیگر، تلاش نمود که امامت و ولایت را با یکدیگر آشتی دهد. امام عج را همچنان زنده نگاه داشت، اما در غیبت و همچون یک موجود ماورائی. همچنانکه یکهزار سال زنده مانده است، دلیلی ندارد که یکهزار سال دیگر در عالم غیب نماند. به متن قرآن رجوع میکند و به احادیث و روایات که ظهور "مطابق مفاهیم قرآنی وعده الهی قطعی است و وعده الهی تخلف ندارد." یعنی که این قول الله است و بدون چون و چرا و لاجرم حقیقت. که اگر درد و رنج هست و سختی، فقر و محنت و تنگدستی، باید که تا فرا رسیدن لحظه ی موعود، در انتظار بمانی. اما وی خاطر نشان میسازد که عمل "صالح" میتواند زمینه ساز دوران "استخلاف" و آغاز دوره ی "آخرالزمان" باشد. ولی فقیه، بواسطه ی عمل صالح است که میتواند جانشین امام بشمار آید تا قیامت. یعنی که جهان تا یک زمان نامعلومی باید در انتظار ظهور بسر برد. آقای مهدوی کنی، یادآوری میکند که اگر چه انتظار، همگانی ست، منتظران واقعی کسانی هستند که ایمان آورند که "رهبری باید قول فصل باشد." یعنی که ولایت است که حرف آخر را میزند و با تسلیم و اطاعت مطلق از رهبری ست که میتوانیم در "زمره ی منتظران " در آئیم. آقای مهدوی کنی بر آنست که دوران ولایت، دوران "آخرالزمان" ست که شرایط "بندگی" خالص را فراهم میآورد. بدین لحاظ در زمان ظهور هیچگونه عذری برای عدم تسلیم و اطاعت پذیرفته نیست و فسق واقعی محسوب میشود. او اظهار میدارد که:
"در زمان حضرت ولیعصر علیه السّلام هر کسی کفر بورزد عذرش قابل قبول نخواهد بود و کفر آخر الزمان فسق واقعی محسوب میشود زیرا در آخر الزمان تمام شرایط برای بندگی خدا فراهم بوده است."
بعبارت دیگر، دوران ولایت، دورانی است که شرایط مساعد برای رشد و تکامل عبودیت و بندگی فراهم آورده شده است. در آخرت سودی برنیاید از پشیمانی. اخطاری نهفته نسبت به آخرت تیره و تاری که در انتظار نه گویان است و سر کشان.
روشن است که گفتمان مهدویت چیزی نیست مگر گفتمان فرمانروا یی و فرمانبری، گفتمان دین و قدرت و عبودیت و بندگی، هم در این دنیا و هم در آخرت. این است رمز رستگاری. در واقع جوانب مختلف این گفتمان است که مورد بحث نخبگان قرار میگیرد که محور اصلی ان "حفظ نظام در تبعیت از مقام معظم رهبری ست،" بنا بر قول آقای مهدوی کنی، پیر کهنه کار اجتهاد و انقلاب. بعنوان مثال، حجتالاسلام والمسلمین مسعود پورسید آقایی دبیر همایش نیز با نگاهی کارشناسانه و تخصصی،خاطر نشان میسازد که هدف همایش "دست یابی به جامعه منتظر" است. ویژگیهای ای جامعه است که باید مورد بررسی قرار گیرد. وی یادآوری میکند که: "رهبر معظم نیز خواستار طراحی شاخصهای جامعه منتظر هستند." خلاصه، در همایش مهدویت، سخنرانی نیست که در سازگاری مهدویت و ولایت با یک دیگر سخنی نراند. یکی تکرار دیگری. اگر چه ظهور امامت پایان ولایت است. آنچه پنهان میماند اجماعی ست که بر این حقیقت بوجود آمد که امامت و ولایت را میتوان با یکدیگر آشتی داد، مشروط بر اینکه مردم را در انتظار نگاه داریم. یعنی تا زمانیکه به دروغ بودن حقیقت آگاهی نیابند.
اما گفتمان مهدویت با محوریت "حفظ نظام در تبعیت از ولایت،" به همایش و کنفرانس محدود نمیشود. در سراسر کشور هیچ امام جمعه ای را نمی یابی که مردم را به گونه ای مکرر و تمام ناشدنی به تسلیم و اطاعت، و تبعیت از ولایت فرا نخوانند از جمله آیت الله مجتهد شبستری، امام جمعه تبریز که "انتظار امام" را با تبعیت از ولایت پیوند میزند و اعلام میکند که:
"انتظار امروز حضرت ولیعصر (عج) از شیعیان تبعیت و حمایت از نایب ایشان است چرا که حراست از حریم ولایت در شرایطی که استکبار جهانی بهدنبال تضعیف جایگاه ولی فقیه است، از اوجب واجبات است."
این بدان معناست که در دوران انتظار البته که باید سر خود بزیر انداخته و بع بع کنان براه خود ادامه دهی. مبادا که هرگز دهان خود به نفی و اعتراض بگشایی. ماشین پر قدرت تبلیغاتی آیت الله ها و حجت الاسلام ها به آن دلیل بحث مهدویت را بپا کرده اند که به نهادینه سازی نظام ولایت با ابزار تکرار مکررات، امداد رسانند. چنان در اعماق زمین ریشه خود فرو کند که هیچ باد و طوفانی درخت ولایت را از جای خود تکان ندهد، مشروط بر آنکه امام را همچنان زیر دستگاه های تنفسی زنده نگاه دارند. یعنی که باور به افسانه ی غیبت امام و چندین هزار ساله بودن او، موجودی که هم هست و هم نیست، که همه جا هست و هیچ جا نیست، همچون حقیقتی، پیوسته در سرشت نسل های آینده نیز نهفته گردد. مبادا به گزینه ی دیگری بجز امامت و ولایت بیاندیشند. ماشین تبلیغاتی رژیم ولایت تمام منفذهائی را که از آن نسیم گزینه ای نو و تازه بمشام برسد، مسدود میسازد.
بعضا عنوان کنند که اکثریت به ماهیت این دروغ، زنده بودن امام، آگاه است که خود مبالغه ای بیش نیست. چرا که بی تفاوتی و بی اعتنایی به افسانه ی امامت تا قیامت به معنای آگاهی از خرافی بودن ماهیت مهدویت نیست. مهمتر آنکه هنوز ترجیح میدهند که به مسئله ی "امپریالیسم" بیاندیشند تا به رابطه دین با محنت و فقر و عقب ماندگی، درد و رنج و نا آزادی و محرومیت از ابتدایی ترین حق و حقوق انسانی.
بعضا امامت و ولایت را گزینه ای اصیل در مقابل ارزشها و باورهای دوران مدرن میدانند. یکی را "بومی" میخوانند و دیکری را بیگانه، ساخته ی دست اجنبی، چنانکه گویی حق و حقوق طبیعی و ابتدایی انسان، حق گزینش، تنها میتواند ساخته دست غربیها باشد. و یا اینکه تنها غربیها انسان هستند. شکی نیست غربیها در دوران مدرن بوده است که به نیروی معجزه آسای عقل و خرد انسانی آگاهی یافتند. مهم نیست که آنها که به زندگی امام بی توجه و بی تفاوت هستند، چند درصد از جمعیت جامعه ی ایران را تشکیل میدهند. حتی اگر اکثریت باشند، نیرویی ست منفعل. البته انتظاری بیش از این نمیتوان داشت. تا زمانیکه گزینه دیگری در برابر ولایت و امامت و نظام اخلاقی آن بر اساس عبودیت و بندگی بوجود نیامده است، باید انتظار آن داشته باشیم، که امام عج هزاران سال دیگر با کمک دستگاه های تنفس مصنوعی زنده نگاه داشته شود و تا قیامت زنده بماند. تنها مردم هستند که باید بین دین و سیاست، یکی را بر گزینند. و این زمانی میسر میشود که به حقیقت دروغ های بزرگ آگاهی یابند.
فیروز نجومی
fmonjem@gmail.com
|