یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

راه مصدق و ارزشهای تشکیل دهنده آن «راه» - دکتر منصور بیات زاده



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ٣۰ تير ۱٣۹۰ -  ۲۱ ژوئيه ۲۰۱۱


«متن سخنرانی در کنفرانس ١٢٩ امین زاد روز دکتر محمد مصدق
در ٢٠ خردادماه ١٣٩٠ (١٠ ژوئن ٢٠١١) در شهر لودویگس هافن ـ آلمان» *


خانم ها و آقایان محترم،   
هموطنان،
با عرض سلام و تشکر از برگزارکنندگان کنفرانس. همانطور که قبلا اعلان شده است، موضوع گفتار من در این نشست، توضیحاتی درباره « راه مصدق و ارزشهای تشکیل دهنده آن راه » می باشد.

بخاطر جلوگیری از هرگونه سوء تفاهم و برداشت غلط از اظهارات من، لازم می بینم، قبل از پرداختن به اظهارنظر درباره موضوع بحث ، به این اصل کلی اشاره کنم که:

جامعه ایران همچون جوامع دیگر جهان ، جامعه ایست طبقاتی. باتوجه به این اصل، ما بعنوان افرادی دمکرات و آزاد اندیش حتمأ باید قبول داشته باشیم که این حق دمکراتیک و قانونی تمام شهروندان ایرانی وابسته به اقشار و طبقات مختلف اجتماعی ــ صرفنظر از وابستگی قومی ، دینی و سیاسی ــ باید باشد تا درباره مسائل مختلف سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی ...، نظرات ، عقاید و راه حل های خود را بطور آزاد و خالی ازهرگونه تهدید و ارعاب تبلیغ و ترویج نمایند و همچنین امکان داشته باشند تا تصمیمات و عملکرد های هیئت حاکمه را نقد کنند و حتی در باره اشتباهات، کمبود ها و زیانهای آن سخن گویند. در واقع « نقد سیاسی» و «برخورد عقاید» به یکی از شیوه های اصلی مبارزه در جامعه تبدیل شود و از آن طریق سعی گردد تا توسل بقهر ، بعنوان شیوه مبارزه از سوی فعالین سیاسی جامعه مطرود شناخته شود! چونکه نیروهای دمکرات و آزادیخواه، دگراندیشان را دشمن خود تلقی نمی کنند، بلکه آنهارا رقیب سیاسی خود می دانند.
با توجه به نکات ذکرشده، پس حتمأ باید قبول کرد و تاکید داشت که عضویت در انجمن ها، سندیکاها، سازمانها، احزاب، جبهه ها، شوراها از حقوق دمکراتیک و قانونی هر زن و مرد ایرانی باید باشد.

در رابطه با قضاوت درباره سمت و سوی مبارزات و فعالیت های سیاسی ـ اجتماعی ضروریست به این واقعیت حاکم بروطنمان ایران نیز توجه داشت که بخاطر وجود هیئت حاکمه مستبد و دیکتاتور در دوران های متمادی ــ چه در دوران قبل از انقلاب بهمن ١٣۵٧ و چه بعد از پیروزی انقلاب ــ ، بخش بسیاربزرگی از مردم ایران و حتی بسیاری از کنشگران سیاسی ـ اجتماعی، اصولا به جایگاه طبقاتی خود و چگونگی مبارزات طبقاتی آگاهی کافی نداشتند. با توجه به این واقعیت تلخ، نمی توان و نباید از آن مبارزات بعنوان مبارزات آگاهانه طبقات و اقشار مختلف نام برد؛ اگرچه تعداد زیادی سازمانها و احزاب سیاسی که ادعای دفاع از منافع طبقات و اقشار گوناگون، ازجمله طبقه کارگر را می کردند، وجود داشته و دارند.
همچنین نباید از خاطر بدور داشت که برخی از« احزاب و سازمانهای چپ» ، بلحاظ برداشت و تفسیر غلطشان از «انترناسیونالیسم» و درآن رابطه پشت کردن بمنافع ملی ، و بی توجهی بسیاری از آن نیروها به چگونگی شکل گرفتن یک جامعه باز و دمکرات، آنهم در کشوری که هرنوع مطالبات و خواستهای صنفی و سیاسی مردم از سوی هیئت حاکمه مستبد و دیکتاتور سرکوب می شد ، مبارزه علیه «بورژوازی» و «لیبرالیسم» را بطوری خصمانه در صدر مبارزات خود قرار دادند و درنتیجه، نتوانستند کوچکترین نتایج مثبتی از مبارزات و فعالیتهای خود کسب نمایند.
در واقع «مشکل معرفتی »، همچون وجود «هیئت حاکمه سرکوبگر و مستبد»، یکی از بزرگترین دشمنان پیشرفت و دمکراتیزه شدن جامعه ایران بود و هست!

و اما نکاتی چند درباره موضوع مورد بحث.

من در کتابی که تحت عنوان "دکترمحمد مصدق و «راه مصدق » " (١) ــ که در سال ١٣٨۴ از طریق اینترنت منتشر شد ــ ، در باره «راه مصدق» نوشتم.:

" قضاوت بیطرفانه درباره سیاست و عملکرد دکتر مصدق ، میطلبد تا تمام جوانب فعالیت ها و مبارزات سیاسی ـ اجتماعی دکتر مصدق از مقطع زمانی که وی وارد فعالیت های سیاسی ـ اجتماعی شده است، تا زمانیکه استعمارگران انگلیسی و آمریکائی از طریق کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ دولت ملی و قانونی او را سرنگون کردند، مورد بررسی و نقد قرار گیرد. البته با توجه به فرهنگ سیاسی و شعور اجتماعی که در آنزمان برجامعه ایران حاکم بوده و ارزش هائی که در آن مقطع تاریخی ، معیار قضاوت و سنجش بوده اند.
«راه مصدق » خط و مشی سیاسی است که بر محور خواست «آزادی و استقلال»، استقرار «حاکمیت قانون» و دفاع از «تمامیت ارضی ایران» شکل گرفته است. دکتر مصدق بخاطر تحقق خواست هایش، از سیستم حکومتی پارلمانتاریستی پشتیبانی می کرد و بدین منظور بر اجرای قانون اساسی مشروطیت (قانون اساسی آن مقطع تاریخی )، آزادی انتخابات مجلس شورایملی و آزادی مطبوعات و ... تاکید وافر داشت. " (٢)

چنین تعریفی درباره «راه مصدق» و تاکید بر ارزشهائی که اشاره رفت و توجه به پیوند و ارتباط آن ارزش ها با یکدیگر ، نتیجه قضاوت بیطرفانه درباره تعیین سمت و سو و محتوی سیاست و عملکرد دکتر مصدق در تمام دوران فعالیت های سیاسی ـ اجتماعی اش می باشد.
بنظر من در دوران نهضت ملی برهبری دکتر مصدق، صورت مسئله ای نوشته شد، که اگر حکومت قانونی و ملی دکترمصدق با کمک سازمانهای جاسوسی «سیا» و «انتلیجنت سرویس» و نیروهای ارتجاعی وابسته به دربار و برخی از روحانیون شیعه و افسرانی همچون زاهدی و ... در اثر کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ سرنگون نشده بود، حتمأ مردم ایران موفق می شدند در جهت ایجاد و برپائی جامعه ای دمکراتیک و قانونمدار قدمهای مثبت بردارند.
   
پس از پیروزی انقلاب بهمن ١٣۵٧ ، بخاطر برقراری حکومت استبدادی مذهبی ، بسیاری از مشکلات و معضلات جامعه همچون دوران بعد از کودتای ٢٨ مرداد، متأسفانه بی پاسخ ماند، چونکه اجازه داده نشد تا مردم ایران، «حاکمیت قانون» را برقرار کنند و از آن طریق جلوی استبداد و خودکامگی را بگیرند.
با اجازه ، تا آنجا که وقت سخنرانی اجازه بدهد من به رئوس چند نوشته و گفتار دکتر مصدق که هریک از آنها بیانگر صریح ارزشهائی هستند که جمعأ خصوصیات و ارزشهای «راه مصدق» را شکل داده اند، اشاره می کنم، تا دقیقأ روشن گردد که چرا و بچه دلیل ما سوسیالیست های مصدقی در نوشتار و گفتارمان بر ارزشهای تشکیل دهنده «راه مصدق» تاکید داریم و با توجه به آن ارزشها خود را بخشی از « نیروهای طیف مصدقی» می دانیم.
همچنین ضروریست یادآورشود، تفسیرو برداشت ما از «راه مصدق» با تفسیر وبرداشت برخی از فعالین و گروههای مصدقی یکسان نیست . در رابطه با همین برداشت و تفسیرهای متفاوت باید باشد که در چگونگی تفسیر و برداشت از برخی از ارزشهای آن «راه » ، به نتیجه گیری های متفاوت و متضاد می رسیم. گمان دارم، بحث و گفتگو و نقد نظرات یکدیگر می تواند کمکی به نزدیک کردن مواضع و برداشتها گردد، امری که باید در دستور فعالیتهای سیاسی ـ فرهنگی مشترک قرار گیرد.

دفاع از حاکمیت ملت و حاکمیت قانون و مخالفت با قانون شکنی؛

آنان که با تاریخ سیاسی یکصد سال گذشته وطنمان ایران آشنائی دارند، حتمأ با این امر آشنا هستند که دکتر مصدق با پادشاه شدن رضاخان سردار سپه مخالف بود.باوجود محیط تروری که طرفداران رضاخان حتی در صحن مجلس شورایملی بوجود آورده بودند ، بعنوان نماینده دوره پنجم مجلس شورای ملی در جلسه مجلس در روز نهم آبان ماه ١٣٠٤ مخالفت خود را بسیار قاطع بیان نمود و صریحأ بدفاع از دست آوردهای انقلاب مشروطیت ، یعنی «حاکمیت قانون» پرداخت.
دکتر مصدق طی سخنرانی خود در آن جلسه اظهار می دارد:

« ... خوب آقای رییس الوزرا سلطان می شوند و مقام سلطنت را اشغال می کنند، آیا امروز در قرن بیستم هیچ کس می تواند بگوید یک مملکتی که مشروطه است پادشاهش هم مسئول است؟ اگر ما این حرف را بزنیم آقایان همه تحصیل کرده و درس خوانده و دارای دیپلم هستند، ایشان پادشاه مملکت می شوند، آن هم پادشاه مسئول. هیچ کس چنین حرفی نمی تواند بزند و اگر سیر قهقرایی بکنیم و بگوییم پادشاه است رییس الوزرا حاکم همه چیز است این ارتجاع و استبداد صرف است. ...»(٣)

جملاتی که ذکر شد، بیانگر این واقعیت است که دکتر مصدق درجهت استقرار «حاکمیت قانون» مبارزه می کرده است و با قانون شکنی و اعمال و کردارخلاف قانون شدیدأ مخالف بوده است.
حتمأ هنوز بخاطر داریم که « شاه باید سلطنت کند و نه حکومت »، یکی از تکیه کلام های همیشگی دکتر مصدق بود؛ آنهم بدین خاطر که ایشان «حکومت» را از حقوق نمایندگان و منتخبین« ملت» می دانست! البته نمایندگانی که طی انتخابات آزاد از سوی مردم انتخاب شده باشند!

فعالیت و مبارزه برای برگزاری انتخابات آزاد، یکی از محورهای اصلی مبارزات دکتر مصدق را تشکیل می داد. چون مصدق بدرستی بر این امر واقف بود که استقرار «حاکمیت ملت» (حاکمیت مردم) فقط از طریق برگزاری انتخابات آزاد امکان پذیراست!

دفاع از « آزادی»

اسناد و مدارک تاریخی گواه بر این واقعیت تلخ دارند که برخی از مخالفین و منتقدین دکتر مصدق ، نیروهای سیاسی وابسته به طیف های مختلف سیاسی چپ و راست در آن دوران با توسل به اتهام و دروغ ، علیه شخص دکتر مصدق و نظرات وی جوّ سازی می نمودند و به وی ناسزا میگفتند. چون وقت جلسه اجازه نمی دهد که به رئوس برخی از آن اتهامات و دروغ ها اشاره کنم، من فقط به نقل جملاتی از دکتر مصدق که بیانگر عکس العمل وی در پاسخ به چنان شیوه ی کار می باشد اشاره می کنم.
«... اشخاص شرافتمند بکسی بد نمیگویند و فحش نمی دهند. اگر نظریاتی دارند میگویند و برای گفته های خود دلیل اقامه میکنند و قضاوت در گفته های خود را بعهده جامعه محول می نمایند.
صاحبان عقیده و ایمان از مرگ هم نباید هراس کنند تا چه رسد بفحش ناکسان. چونکه اصل مصلحت اجتماع است. آنجا که مصالح اجتماعی تأمین نباشد مصالح افراد تأمین نخواهد بود و تشخیص اینکه چه اشخاصی روی مصالح جامعه مقاومت میکنند و چه اشخاصی روی مصلح خودشان با مردم است و الحق هم که مردم از عهده این تشخیص خوب بر میآیند.
روی این عقیده و ایمان بود که هرچه فحش شنیدم و یا درجراید بی مسلک مزدور خواندم بقدر پرکاهی در من تآثیر ننمود و هروقت بیاد پندی میآمدم که مادرم بمن داده بود و آن پند این بود " وزن اشخاص در جامعه بقدر شدائدی است که در راه مردم تحمل میکنند" برای مبارزه بیشتر حریص میشدم و خود را بهتر مجهّز میکردم...» (۴)

یکی از اولین تصمیمات دکتر مصدق در دوران نخست وزیری، دستور العملی بود که به شهربانی کل کشور داد.:
« شهربانی کل کشور: در جراید ایران آنچه راجع به شخص اینجانب نگاشته می شود هرچه نوشته باشند و هرکس که ن.شته باشد نباید مورد اعتراض و تعرض قرار گیرد. لیکن در سایر موارد بروفق مقررات قانون عمل شود. به مأمورین مربوطه دستور لازم در این باب صادر فرمایید که مزاحمتی برای اشخاص فراهم نشود.» (۵)

دفاع از «استقلال» و «حاکمیت ملی»

دکتر مصدق نخستین افکار مدون شده ضد استعماری خود را در نوشته ای بنام «کاپیطولاسیون و ایران» (کاپیتولاسیون) در سال ١٣٣٢ قمری ( ١٢٩٣ خورشیدی، ١٩١۴ میلادی) (٦) منتشر می کند. ایشان در آن کتاب به توضیحاتی درباره کاپیتولاسیون می پردازد و در آن رابطه از ماهیت استعماری آن قوانین که بیانگر تحمیل حقوق ویژه برای اتباع دول استعمارگر می باشد، پرده برمی دارد.
دکتر مصدق در انتخابات چهاردهمین دوره مجلس شورایملی که اولین انتخابات پس از استعفای رضا شاه پهلوی از سلطنت و تبعیدش از سوی متفقین به آفریقای جنوبی بود، بعنوان نماینده اول مردم تهران انتخاب میشود.ایشان در آن دوره مجلس طی سخنرانیهایش از ماهیت کودتای انگلیسها توسط سیدضیاء طباطبائی و رضاخان میرپنج (رضاشاه بعدی) در سوم اسفند ١٢٩٩ و همچنین تمدید قرارداد نفت انگلیس توسط سیدحسن تقی زاده وزیر دارائی دوران سلطنت رضاشاه پرده برمی دارد و افکار عمومی را متوجه آن رویدادهای شوم می نماید.
ایشان همچنین تز معروف به «موازنه منفی » را در آن دوران مطرح می کند و برپایه آن تز، دکترین خود که کسب استقلال و حاکمیت ملی ایران است را طرح ریزی می نماید. بر پایه آن تز، باید از نفوذ کشورهای آمریکا و شوروی که در آنزمان طی انعقاد قرارداد های نفت امکان پذیر می شد، جلوگیری شود و به نفوذ انگلیسیها نیز با ملی شدن صنعت نفت پایان داده شود.
در همان رابطه بود که با انعقاد قرارداد نفت شمال با دولت اتحاد جماهیرشوروی ( روسیه) مخالفت نمود، امری که با مخالفت حزب توده روبروشد.
خلیل ملکی یکی از آن دونفر از اعضای حزب توده در آنزمان بود که علیه سیاست دکتر مصدق بخاطر مخالفتش با واگذاری نفت شمال به دولت اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی در سال ١٣٢٣ طی نوشته ای انتقاد نمود .
اما جالب است که همین خلیل ملکی بعدأ برپایه تز «موازنه منفی » دکتر مصدق، نظریه معروف به «نیروی سوم» خود را تدوین و تنظیم نمود!
دومین نفر از حزب توده، احسان طبری بود که در دفاع از دولت شوروی نوشت:

«... به همان ترتیب که ما برای انگلستان در ایران منافعی قائلیم و برعلیه این منافع صحبتی نمی کنیم، باید معترف باشیم که دولت شوروی هم از لحاظ امنیت خود در ایران منافع جدی دارد...»(٧)

پس از ملی شدن صنعت نفت برهبری دکترمصدق، عده ای به غلط به دکتر مصدق ایراد گرفته و می گیرند که چرا وی حاضر نشد به پیشنهاد بانک جهانی تن دردهد و از آن طریق جلوی کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ را بگیرد.
البته این منتقدین و معترضین باین موضوع محوری نظرات دکتر مصدق توجه نکرده و نمی کنند که امر ملی شدن صنعت نفت برپایه تز سیاست موازنه منفی تنظیم و تدوین شده بود، یعنی برای دکتر مصدق در مرحله اول کسب « استقلال و حاکمیت ملی» مدّ نظر بود، امری که با پذیرفتن پیشنهاد بانک جهانی از سوی وی، آن هدف نهائی اصولا متحقق نمی شد!
بخاطر درک صحیحتر ازموضع و خواست و هدف دکتر مصدق از امر ملی شدن صنعت نفت و اصولا معنای «حاکمیت ملی» از دید دکترمصدق، من بخشی از نامه ای که ایشان در ١٦ اردیبهشت ١٣٣٠ به موریسون وزیر امورخارجه انگلیس نوشته است را، نقل می کنم.:

«... مقصود از ملی کردن صنغت نفت کاملا روشن است.
ملت ایران می خواهد از حق حاکمیت ملی خود استفاده و بهره برداری از منابع نفت را خود بعهده داشته باشد و جز اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت مقصودی ندارد ... ملی کردن صنایع حق حاکمیت هرملتی است و برفرض اینکه قراردادها یا امتیازاتی با اشخاص و شرکتهای خصوصی نسبت به آن صنایع منعقد شده باشد که از جمیع جهات حقوقی هم فرض صحت آن شود چنین قراردادها یا امتیازات مانع از اعمال حق حاکمیت ملی نخواهد بود و هیچ مقام بین المللی هم صلاحیت رسیدگی به چنین امری را ندارد.
دولت ایران می خواهد با استفاده از حق حاکمیت خود، از عواید نفت بنیه اقتصادی کشور خود را تقویت و موجبات آسایش عمومی را فراهم و به فقر و فلاکت و نارضایتی عمومی خاتمه دهد و این امر مایه آبادی و آرامش ایران و موجب جلوگیری از هرگونه اختلال و آشوب خواهد بود...».(تکیه در همه جا از منصور بیات زاده).(٨)

در پایان گفتارم در این نشست، بی جهت نمی بینم یادآورشوم ، نیروهای مدعی به طرفداداری از «راه مصدق» با توجه به ارزشهای سیاسی آن «راه »، نباید گول تبلیغات فریبکارانه استعمارگران جهانی را بخورند و چنین گمان کنند که برطرف کردن مشکلات و معضلات موجود در وطنمان ایران، یعنی طرد نظام استبدادی و رژیم قانون شکن و برقراری حاکمیت قانون و کسب آزادی در گروی همکاری نیروهای ملی و دمکرات با دولتهای استعمارگر جهانی می باشد. آنهم بدین خاطر که دستگاههای تبلیغاتی آن جوامع، بیشتر از زمان گذشته تظاهر به دفاع از حقوق بشرمی کنند.
بنظر من (منصور بیات زاده ) ، خودفریبی است اگر تصور نمائیم که دولتهای استعمارگر از اشتباهات گذشته خود پند گرفته اند، و واقعأ طرفدار دفاع از «حقوق بشر» و «محترم شمردن حق حاکمیت ملت ها » شده اند!   
اما با قدری تعمق می توان بماهیت فریب کارانه و ارتجاعی عملکرد های دولتهای استعمارگرجهانی که بر پایه معیار «یک بام و دوهوا» ، کاملا آشکار می گردد ، پی برد!
برای مثال، بمباران بعضی از شهرهای لیبی تحت عنوان دفاع از حقوق بشر و جلوگیری از قتل عام مخالفین سرهنگ قذافی و دگر اندیشان از سوی نیروی هوائی تعدادی از کشورهای عضو پیمان نظامی ناتو، ازجمله انگلیس، فرانسه ، ایالات متحده آمریکا... از سوئی و از سوی دیگر فرستادن نیروهای کمکی مجهز به تانگ و توپ برای سرکوب نیروهای مخالف پادشاه بحرین، در واقع کمک به حفظ تاج و تخت یک پادشاه مستبد و ستمگر در بحرین بیانگر سیاست هژمونی طلبانه دولتهای استعمارگرجهانی می باشد!
تنها تفاوت سرهنگ قذافی و حمد بن عیسی آل خلیفه، پادشاه بحرین در این امر نهفته است که قذافی گوش بفرمان دولتهای استعمارگر جهانی نیست ، درحالیکه پادشاه بحرین ، فردی وابسته به ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی است.
درباره وضع رقت بار حاکم بر عربستان سعودی ، کشوری که در آن هنوز بعنوان مجازات با شمشیر سر می زنند و دست و پا قطع می کنند و سنگسار زنان و مردان در دستور کار است ، کشوری که حاکمینش از متحد ین سران کشورهای جهانخوار ایالات متحده آمریکا، انگلیس ، فرانسه ، آلمان فدرال ... می باشد و یا عملکرد دولت اشغالگر و غاصب اسرائیل در سرزمینهای اشغال شده فلسطین ، دولت عاصبی که مورد حمایت دولتهای جهانخوار می باشد، گمان دارم احتیاج نباشد که بیشتر درباره سیاست یک بام و دو هوای جهان غرب در دفاع از حقوق بشر ، بیان داشت!!

عده ای از فعالان سیاسی ادعا دارند که در دوران گلوبالیزاسیون (جهانی شدن)، « استقلال» و «حاکمیت ملی»، معنا و بار سیاسی همچون دوران دکتر مصدق و دوران انقلاب بهمن ١٣۵٧ را ندارد و بهتراست که آزادیخواهان ایران موضوع دفاع از استقلال و یا حفظ استقلال را از برنامه های مبارزاتی خود ، حذف کنند!!
بنظر ما سوسیالیست های مصدقی، چنین ادعا و اظهاراتی از سوی هرکس که مطرح شود ، کاملا غلط و بی اساس و پایه می باشد و بهیچوجه نباید چنین اظهاراتی را مورد تائید قرار داد!
مگر گرهارد شرودر، سیاستمدار سوسیال دمکرات آلمانی، صدر اعظم سابق آلمان، در زمان جنگ پرزیدنت بوش رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا علیه صدام حسین رئیس جمهورعراق بر مبنی این استدلال که چون دولت آلمان، «حاکمیت ملی» ( اشتات سوورنیتت ) خود را بدست آورده است، همچون گذشته دیگر حاضرنیست از دستور و فرمان پرزیدنت بوش اطاعت کند. آن گفتار را بچه معنایی می توان تلقی نمود؟!!

درهر حال نمی توان مدعی بود که طرفدار «راه مصدق» هستیم، و لی «استقلال» و «حاکمیت ملی»، که یکی از محورهای اصلی «راه مصدق» است، همچون دوران مصدق بار سیاسی ندارد و در مبارزات و فعالیت های سیاسی باید از طرح و توجه به آن صرفنظرکرد!

دکتر منصور بیات زاده

Dr.bayatzadeh@ois-iran.com

* ـ کنفرانس ١٢٩ امین زاد روز دکتر محمد مصدق از سوی سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور همزمان با سومین کنگره آن سازمان ( کنگره مصدق نماد آزادی و دموکراسی) برگزارشد!


پانویس:

١ ـ "دکترمحمد مصدق و «راه مصدق »"
www.rahe-mossadegh.ois-iran.com

٢ ـ فصل شانزدهم « راه مصدق» ، صفحه ١٠٣
www.tvpn.de

٣ ـ نطق مصدق در جلسه تاریخی تغییر سلطنت.
جعفری قنواتی، محمد ، معرفی و شناخت دکتر محمد مصدق، چاپ اول: ١٣٨٠، صفحات ١٢٨ و ١٢٩، نشر قطره
www.ois-iran.com/ois-iran-notghe-dr-mossadegh-dar-majlese-panjom.pdf

و
www.tvpn.de
۴ ـ مصدق، دکتر محمد، خاطرات و تألمات، صفحه ٢۴٩ و
ـــ کتاب دکتر محمد مصدق و راه مصدق ـ بقلم دکتر منصور بیات زاده ، صفحه ١٧٠
۵ ـ نطق های دکترمصدق در دوره شانزدهم مجلس شورایملی، انتشارات مصدق، اسفند ١٣۴٦ ، صفحه ۵۵ و
ـــ کتاب دکتر محمد مصدق و راه مصددق ـ بقلم دکتر منصور بیات زاده ، صفحه ١٦٩

٦ ـ مصدق، محمد، کتاب کاپیطولاسیون[ کاپیتولاسیون].
چون امکان دارد که به کتاب کاپیتولاسیون مصدق نتوان دست پیدا کرد، یاد آور می شود که آقای ایرج افشار متن آن کتاب را در مجموعه ای تحت عنوان " مصدق و مسائل حقوق و سیاست " تجدید چاپ کرده است.

٧ ـ گذشته ، چراغ راه آینده است.پژوهش گروهی: جامی ـ چاپ گلشن ، چاپ دوم: پاییز ١٣٧١، صفحه ٢٢١

٨ ـ ترکمان، محمد، نامه های دکترمصدق، جلد اول، چاپ دوم: ١٣۵٧، نشر هزاران، صفحات ١٦٥ و ١٦٦
www.ois-iran.com/ois-iran-sanade-shomarahe-pandj(5)-namahe-dr.mossadegh-be-wazire-omore-kharejahe-engelestan-16-ordibehesht-1330.htm
و
ــ کتاب دکتر محمد مصدق و راه مصدق ـ بقلم دکتر منصور بیات زاده ، صفحه ١١١


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست