رهبری مشغول تعمیر و نگاه داری احمدی نژاد است!
•
جعفر شجونی عضو جامعیت روحانیت مبارز گفته که علی خامنهای در برابر محمود احمدینژاد «مماشات» به خرج میدهد و تلاش میکند وی را «تعمیر و نگهداری» کند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱ مرداد ۱٣۹۰ -
۲٣ ژوئيه ۲۰۱۱
جعفر شجونی عضو جامعیت روحانیت مبارز گفته که علی خامنهای در برابر محمود احمدینژاد «مماشات» به خرج میدهد و تلاش میکند وی را «تعمیر و نگهداری» کند.
به نوشته ی سایت دیگربان، آقای شجونی این مطلب را در گفتگو با شماره روز شنبه (اول مرداد) روزنامه شرق بیان کرده و گفته که رهبری «الان برنامه مماشات با احمدینژاد را در دستور کار دارند؛ همان برنامه تعمیر و نگهداری.»
وی همچنین افزوده که «خیال» محافظهکاران با داشتن علی خامنهای و شورای نگهبان «راحت» است و اگر رهبری «بگوید این آدم به درد نمیخورد همه ما میگوییم به درد نمیخورد.»
شجونی همچنین اظهار داشته که «ما الان چماق به دست نمیگیریم که احمدینژاد را بکوبیم. ما ارادتمان کم شده ولی به کلی برطرف نشده است.»
این روحانی همچنین گفته که «حمید بقایی چند وقت پیش دستگیر شد ولی بنا به دلیلی آزاد شد؛ ولی تحقیقات قضایی از او ادامه دارد.»
به گفته وی٬ حمید بقایی و برخی از اعضای تیم احمدینژاد در حال حاضر ممنوعالخروج هستند.
چندی پیش گزارشهایی مبنی بر دستگیری حمید بقایی از سوی برخی رسانههای محافظهکار منتشر شده بود که مقامهای دولتی این گزارشها را رد کرده بودند.
حملات و انتقادها از احمدینژاد و نزدیکان وی از سوی حامیان علی خامنهای در هفتههای اخیر کاهش قابل ملاحظهای داشته است.
برخی از فعالان سیاسی طی این مدت بارها اعلام کردهاند که رهبر جمهوری اسلامی مخالف برخوردهای تند با احمدینژاد و نزدیکانش است و تلاش میکند وی را کنترل کند.
علی خامنهای و محمود احمدینژاد بر سر ادامه کار حیدر مصلحی در وزارت اطلاعات دچار اختلاف شدهاند که دامنه این اختلافها در ماههای اخیر به حوزههای دیگر نیز کشیده شده است.
گفتگوی مشروح روزنامه ی شرق با شجونی:
رویکرد نظام به احمدینژاد تعمیر و نگهداری است، نه تعویض
شرق، مجتبی فتحی: کاخنشین سابق که سالها تنها گوشهنشین کسب و کار عشق و نفرت بود دوباره قدم به عرصه سیاست گذاشته است اما با ادبیاتی متفاوت و صریحاللهجهتر از قبل. مسوول اداره کاخ شمس پهلوی در دوران انقلاب، پس از پایان دوره دوم مجلس شورای اسلامی و واگذاری مسوولیتهایش در زندان اوین، دفتر ازدواج و طلاق به راه انداخت و سالها عطای ماندن در عرصه سیاست را به لقایش بخشید. اما این باعث نشد که برای همیشه سیاست را به باد فراموشی بسپارد. حضور پررنگ او اما، آن زمان جلوهگری کرد که فضای سیاسی- اجتماعی کشور بعد از انتخابات سال ۱٣٨٨ ملتهب شد. این التهاب، احساس وظیفه برای دفاع از کاندیدای مورد حمایت اصولگرایان را در «جعفر شجونی» صدچندان کرد تا تمامقد وارد میدان شود و در تجمعی در مدرسه مروی سخن از «جویدن خرخره مخالفان» به میان آورد. اما پس از دو سال، امروز او دیگر همچون گذشته از کاندیدای مقبولش حمایت نمیکند و حتی با احتیاط او را اصولگرا میداند. او معتقد است که رویکرد نظام در قبال او رویکرد تعمیر و نگهداری است نه تعویض. روزگار میگذراند تا این دو سال بدون بروز حاشیهای به پایان برسد. او برخلاف برخی اصولگرایان نهتنها معتقد به فراهم کردن زمینه بازگشت اصلاحطلبان به عرصه سیاست نیست، بلکه به شدت نیز با آن مخالف است. با همین رویکرد بود که زبان به نصیحت گشود: «خارج از مصاحبه میخواهم نصیحتت کنم، میگویند یک روضهخوانی بود که هنگام اوج روضه غش میکرد طرف زنها، گفتند اگر راست میگویی، اگر غش کردنت واقعی است چرا طرف مردها غش نمیکنی. شما خبرنگارها هم عین همان روضهخوان هستید. شما هم راست نمیگویید. اگر راست میگفتید طرف اصولگراها غش میکردید نه اصلاحطلبان.» گفتوگو با جعفر شجونی، عضو جامعه روحانیت مبارز در همان دفتر ازدواج و طلاقش انجام شد. با یک ساعت تاخیر آمد. این زمان فرصتی شد برای آنکه از نزدیک نسبت ازدواج به طلاق را با همان جامعه آماری اندک مقایسه کنیم؛ نسبتی که بسیار نزدیک بود به آنان که معتقد به گسترش روزافزون طلاق در جامعه بودند.
شما از حامیان آقای احمدینژاد بودید اما اکنون با تغییر موضع همراه با دیگر اصولگرایان به صف منتقدان ایشان پیوستهاید، چرا شرایط به این سمت تغییر کرد؟
ما کشته و مرده و عاشق چشم و ابروی کسی نیستیم. ما واقعا در کنار کسی که به آرمان امام، شهدا و نظام خونبار جمهوری اسلامی پایبند باشد میمانیم و با زبان، قلم، جان و مالمان از او حمایت و حراست میکنیم؛ یعنی به دنبال حق و عدالت هستیم. ما علمی به نام حمایت از عدالت، آرمانهای امام خمینی و مقام معظم رهبری بر دوش گرفتیم و هر فرد دیگری این علم را به دوش بگیرد، در کنارش خواهیم بود. در انتخابات ریاستجمهوری در میان کاندیداها تشخیص دادیم که آقای احمدینژاد واقعا به آرمان امام معتقد است، از طبقه متوسط صحبت میکند و کابینهاش را به سمت فقرا و حواشی مملکت میبرد. ما دیدیم که گزینهای بهتر از او نداریم در نتیجه از او حمایت کردیم و تاکنون نیز از او حمایت کردهایم ولی ایشان بعضی امتیازهای منفی در کارنامهاش به جا گذاشته است.
چه امتیازهای منفی؟
همان امتیازهایی که مراجع تقلید و علما از آن سخن میگویند و آن همراهی و همکاری ایشان با مشایی است. مشایی از نظر ما شایستگی حضور در کابینه را ندارد. او به جای اینکه کار خود را انجام دهد بیشتر به حواشی میپردازد. موضوعهایی مطرح کرده که به رنجیدن علما منجر شده است. ما با مشایی دشمنی نداریم، مشایی اگر این حرفها را نمیزد ما با او هم رفیق بودیم اما حرفهای دوپهلو، حاشیهای و جنجالبرانگیزی مطرح کرد که به رنجیدن از ایشان و آقای احمدینژاد منجر شد.
برخی از انتقاداتی که امروز اصولگرایان نسبت به احمدینژاد مطرح میکنند آن زمان برخی نیز مطرح میکردند پس چرا آن زمان توجهی به آن نشد تا تصمیم درستی در انتخابتان داشته باشید.
گذشت زمان انسان را بهتر معرفی میکند، مگر از اول آیتالله منتظری و بنیصدر همانی بودند که خود را معرفی کردند. دوستان، ارتباطات و نشست و برخاستها میتواند روی نظرات افراد تاثیر بگذارد و به تغییر دیدگاههای افراد منجر شود. بنیصدر ۱۱میلیون رای آورد، ما که از ابتدا او را خوب نمیشناختیم، ما فکر میکردیم چون خود را همراه امام معرفی میکند میتوان روی او حساب کرد؛ اگر از اول میدانستیم با منافقان همراه خواهد شد که به او یا خود منافقان رای نمیدادیم؛ خود منافقان زمانی در انقلاب به نام مجاهدین معروف بودند و فعالیت میکردند. منتها تغییر ایدئولوژیک دادند و مارکسیست شدند. انسان قابل تغییر است یا مگر میدانستیم و میتوانستیم پیشبینی کنیم که قطبزادهای که حرفهای امام را در نوفللوشاتو ترجمه میکرد و کنار امام در هواپیما نشست کودتاچی میشود. ما با مال و جانمان کنار آقای احمدینژاد دویدیم و به حق هم دویدیم. او هم تا حالا به حق خدمت کرده الان هم ما قصد کوبیدن او را نداریم.
چرا از نظر شما احمدینژاد تغییر کرد؟
احمدینژاد پس از دستور ابقای وزیر اطلاعات توسط مقام معظم رهبری ۱۱ روز خانه نشین بودند که هنوز درباره دلایل آن پاسخی ارایه نکردهاند. این در حالی است که مردم همواره در اینباره از ما سوال میکنند. من خیلی مسافرت میروم و مردم راجع به آن ۱۱ روز غیبت احمدینژاد سوال میکنند. من هم میگویم ما هم منتظریم آقای احمدینژاد بیاید علت غیبتش را بگوید. براساس آیات قرآنی باید از ولی فقیه تبعیت کرد و در این تبعیت هم تاخیری نباید وجود داشته باشد اما احمدینژاد تاخیر کرد. بعضیها دیر از خواب بیدار میشوند. او باید به موقع میجنبید. آدمهایی که به موقع نجنبند ضربه میخورند، گرفتار میشوند. افکار آدمها هم یکجور نیست. آقای هاشمیرفسنجانی هم دیر جنبید، به همان دردی که او مبتلا شد، احمدینژاد هم به همان درد مبتلا شد. با این حال ما هنوز احمدینژاد را جزو اصولگراها میدانیم اما با احتیاط.
ولی اطرافیان آقای احمدینژاد از جمله آقای جوانفکر اعلام کردند ایشان خود را اصولگرا نمیدانند.
این صحبت جوانفکر را نشنیدهام؛ اما در هر حال با شرایط فعلی، تا دو سال دیگر، رویکرد نظام در قبال احمدینژاد رویکرد تعمیر و نگهداری است نه تعویض. یک وقتی هست شما میخواهید یک تلویزیونی را تعویض کنید و تلویزیونی جدید جایگزین آن کنید، یک وقتی هم تصمیم میگیرید همان تلویزیون را تعمیر کنید و تا آخر ماه نگه دارید تا پولدار شوید و تلویزیون نو بخرید. در حال حاضر، دقیقا سیاست نظام با آقای احمدینژاد همینطور است.
اما در هرحال اصولگرایان معتقد به بروز انحرافی هستند که موجب نگرانی آنها شده است.
مقام معظم رهبری فرمودند که من تا زندهام جلو انحراف را میگیرم. انحرافاتی هم که پدید آمده، پاسخش را دستگاه قضایی به موقع میدهد و عدهای را هم گرفتهاند و تحت بازجویی هستند. حالا آقای احمدینژاد میگوید این دستگیریها سیاسی است. اینکه بازداشتها سیاسی هست یا سیاسی نیست را دستگاه قضایی تشخیص میدهد.
از جمله انحرافاتی که به بروز دغدغههایی در میان اصولگرایان منجر شد تردید نسبت به ولایتپذیری بود. آیا برای شما هم این تردید ایجاد شد؟
نه. ولی عقیده با عقیده فرق دارد. بنده عقیدهام را با عمل سریع و به موقع نشان میدهم ولی ایشان عقیدهشان را با عمل کند و دیر نشان میدهد که از همینجا هم ضربه خورد. ما الان چماق به دست نمیگیریم که احمدینژاد را بکوبیم. ما ارادتمان کم شده ولی به کلی برطرف نشده. ما هنوز منتظریم. ما الان چشممان به مقام معظم رهبری است. اگر ایشان بگوید این آدم به درد نمیخورد همه ما میگوییم به درد نمیخورد. ولی ایشان الان برنامه مماشات با احمدینژاد را در دستور کار دارند؛ همان برنامه تعمیر و نگهداری.
نگران نیستید که تداوم این تعمیر و نگهداری، مشکلساز شود؟
ما قله داریم، یعنی رهبری، مجلس و شورای نگهبان داریم و خیالمان راحت است. در مورد احمدینژاد هم نه به او اهانت میکنیم و نه آن محبت اولیه را داریم. حالا تصمیم با خود اوست که بخواهد جبران کند. جبران هم نکرد، مهم نیست.
اطرافیان احمدینژاد و به طور مشخص آقای بقایی، قایل به وجود جریان انحرافی نیستند چرا که معتقدند اگر چنین جریانی وجود داشت تاکنون بهطور جدی با آن برخورد میشد.
بله. اینها حق دارند این حرفها را بزنند اگر این را نگویند پس چه بگویند. خود همین آقای بقایی هم چند وقت پیش دستگیر شد ولی بنا به دلیلی آزاد شد؛ ولی تحقیقات قضایی از او ادامه دارد. ما از این قضایا اطلاع داریم و میدانیم که اینها ممنوعالخروج هستند، ولی اگر چیزی نمیگوییم به این دلیل است که نمیخواهیم جنجال بر پا شود. اینها را باید دستگاه قضایی اطلاعرسانی کند که خیلی زود هم این کار را میکند و بعد معلوم میشود که مشایی چه کاره بوده و بقایی تاکنون چه میکرده است.
بحثی وجود دارد که برخی معتقدند اگر با سران جریان به اصطلاح انحرافی برخورد نمیشود به این دلیل است که آن خانهنشینی۱۱ روزه دوباره تکرار نشود تا نظام وارد چالش و بحران جدید شود؟
این نظام تکیهاش به آدمها نیست که دچار چالش شود. اگر در صدر اسلام یک نفر از اصحاب جدا میشد مردم دنبال او میرفتند؛ اما در نظام ما اگر یک نفر جدا شود مردم دنبال او نمیروند بلکه دنبال رهبری میروند. الان وضع ما از زمان امیرالمومنین هم بهتر است. مردم اساسا اشخاص را نمیشناسند، مردم آرمان را میشناسند. هر فردی در هر جایگاهی که باشد و حرفهایش غیر از حرفهای انقلاب باشد مردم او را طرد میکنند و با رفتن یک نفر به نظام آسیبی وارد نمیشود. نظام استوار سر جای خود خواهند ماند و به مسیر پرافتخار گذشته خود ادامه خواهد داد. اگر بنده هم روزی بد رفتار کنم از قطار این نظام پیاده میشوم. همانطور که پیش از این، افرادی از این قطار پیاده شدند ولی آب از آب تکان نخورد؛ چون مردم به دنبال آرمانهای امام و انقلاب هستند. شما خبرنگاران هم، دلتان به حال اینها نسوزد. اینها لگد به بخت خودشان زدند و خودشان را ضایع کردند.
بحث دلسوزی نیست، بحث مماشاتی است که صورت گرفته. طی چندین ماه اخیر وجود جریان انحرافی در دولت، کل کشور و اخبار رسانهای را تحتالشعاع قرار داده اما به طور مستقیم و جدی با این جریان برخوردی صورت نگرفته است.
برخورد نمیشود. شما میگویید اگر مماشات میشود برخورد شود. یک عده میگویند که عملکرد نظام عین دیکتاتوری است. یک عده جنگیر، منحرف و کسانی که پول بیتالمال را خرج امور شخصی میکردند را گرفتند و صدای عدهای در همین دولت بلند شد و این و آن را تهدید کردند. در هر حال ما تابع مسوولان قضایی هستیم، عجله هم نداریم، پرونده وسیع است و ابعاد مختلفی دارد. تا این پرونده با این ابعاد وسیع جمع و جور شود و در اختیار افکار عمومی قرار گیرد زمان میبرد. ما منتظر میمانیم تا دستگاه قضایی، در آرامش کامل به پرونده این افراد رسیدگی کند و نتایج آن را هم در اختیار مردم قرار دهد. از این بابت هم خیالمان راحت است و هیچ نگرانیای نداریم. بالاخره اینها تاوان عملکرد نامطلوب خود را پس خواهند داد؛ چرا که دستگاههای نظارتی و قضایی ما بهخوبی با وظایف خود آشنا هستند.
اما یکی از همین دستگاههای نظارتی، یعنی مجلس شورای اسلامی درخصوص سوال فراز و فرود زیادی داشته ؟
اول اینکه سوال کردن حق مجلس و حق نمایندگان طراح سوال است؛ اما حق را نباید بدون در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی مطالبه کرد. در شرایط فعلی و با تحولات منطقهای ایجاد چنین حاشیههایی در کشور درست نیست. در بحرین دارند میگویند یاحسین، در مصر فریاد اسلامخواهی بلند شده و به دنبال آن هستند که با ایران رابطه برقرار کنند آن وقت در چنین شرایطی ما نباید ترکیب اداره کشور را بر هم بزنیم. اساسا احمدینژاد هم هنوز به آرمان امام(ره) خیانت نکرده که بخواهیم او را ضربه فنی کنیم. حالا قصه روشن شده احمدینژاد میگوید جنگیری دروغ است. برخوردهایی که با اطرافیان من میشود سیاسی است یا کابینه خط قرمز است. ما میگوییم باشد. روز میگذرانیم تا این دو سال تمام شود. احمدینژاد هم حالا افتاده دنبال افتتاح کردن و هر روز یکجا میرود یا مسکن مهر افتتاح میکند یا سد. ما هم همان سیاست تعمیر و نگهداری را ادامه میدهیم تا این دو سال به پایان برسد. با جو فعلی جامعه و منطقه مصلحت همین است که از مجلس جنجالی بلند نشود.
به انتخابات مجلس نزدیک میشویم. به نظر شما ترکیب شرکتکنندگان در انتخابات آتی به چه شکل است؟ آیا جریان موسوم به انحرافی با عبور از فیلتر شورای نگهبان میتواند در انتخابات حاضر شوند؟
من دو هفته پیش رفته بودم ایلام. یکی از دوستان گفت که برای انتخابات آتی پولهای زیادی وارد ایلام کردهاند. راست یا دروغ پای او. جریان انحرافی به دنبال آن است که در شهرستانها عدهای را به نام اصولگرایی قالب کنند باید مواظب بود؛ چرا که اینها هر روز یک نقاب میزنند. زمانی هم که به مجلس بروند هم نقابشان را برمیدارند و برای نظام مشکل به وجود میآورند. ما باید هوشیار باشیم که کسی ضربه به کیان نظام و مجلس شورای اسلامی وارد نکند. به شهرستانها که میرویم مردم را هوشیار میکنیم. میگوییم حواستان جمع باشد یک عده دارند نقاب عوض میکنند. خودشان را ولایی معرفی میکنند. اینها ولایی نیستند. مشایی هستند. پس ما باید ملت را هوشیار و بیدار کنیم و بگوییم متوجه این ترفندها هم باشند.
احمدینژاد هم این حرفها را زد.
نه، احمدینژاد ولایی هم هست. احمدینژاد خودش را جا نزد. یک عدهای که از اول با او بد بودند الان این حرفها را میزنند. احمدینژاد وقتی که استاندار اردبیل بود یا وقتی که شهردار تهران بود یک آدم اصولی و خوب بود. ما هم او را دوست داشتیم و بعد روی حقیقت آمد رییسجمهور شد و ما هم روی حقیقت و شعارهای خوب به او رای دادیم. ما پیش خدا مسوولیم، نمیتوانیم دروغ بگوییم که احمدینژاد از اول همینطور بود، شما از اول ماشینی را میخرید، این ماشین خوب است. بعد از مدتی میبینید فرمانش مشکل دارد، میفهمید عیبی دارد. همه ما در زندگی دچار عیب و ایراد میشویم.
به بحث انتخابات بازگردیم و اینکه عدهای به دنبال آن هستند که زمینه بازگشت اصلاحطلبان به عرصه سیاسی و انتخابات را فراهم کنند. نظر شما در اینباره چیست؟
باز هم دلتان به حال اصلاحطلبان سوخت. چرا دلتان به حال اصلاحطلبان میسوزد؟
بحث دلسوزی نیست، به هر حال خواه ناخواه یک بخشی از جامعه ما معتقد و همراه با تفکر اصلاحطلبی است.
این یک بخش از جامعه خیانت کرده است.
اسناد اثبات این بخش از جامعه آیا ارایه شده است و وجود دارد؟
بله، اسناد آن موجود است. در روزنامه کیهان هست. شما نمیتوانید مخالفت کنید. اصلا روزنامههای چپ چه منظوری دارند؟ کاغذ دولت را میگیرند و چیزهای بیخودی مینویسند.
بیخود یا با خود، به هر حال این روزنامهها هم مخاطبان خود را دارند که این مخاطبان تفکراتشان به اصلاحطلبان نزدیک است؟
چرا باید به اصلاحطلبان نزدیک باشند.
یعنی میفرمایید کل جامعه باید یک دست و یک فکر و یک ذهن شود.
نه یک تفکر. در خوبی چرا نباید باشد اما در بدی باید باشد. چه کسی گرایش به چپگراها دارد؟ چه کسی منتظر سلطنتطلبها، بهاییها و فداییان خلق است؟
این بخش از جامعه به هیچوجه با آنهایی که نام بردید عقد و اخوتی ندارند تا جایی که من به عنوان یک روزنامهنگار میدانم اصلاحطلبان به دنبال آن هستند که در چارچوب همین نظام و قانون اساسی فعالیت کنند.
خدا شاهد است آنچه اینها در مجلس ششم کردند هیچ رابطهای با نظام نداشت. هیچ جای دنیا آدم پیدا نمیکنید که برود در نظام و اپوزیسیون نظام شود. اینها رفتند در نظام و اپوزیسیون نظام شدند. کسی که به عنوان وکیل مردم میرود اسمش را در وزارت کشور مینویسد یعنی من این نظام، این قانون اساسی، این شورای نگهبان و این رهبری را قبول دارم اما بعد میرود در مجلس متحصن میشود، استعفا میدهد، فحش میدهد. آنها خراب کردند. چه کسی منتظر خانم حقیقتجو است بیاید در مملکت کاری بکند، چه کسی منتظر آقای مزروعی است؟ چه کسی منتظر اکبر گنجی است؟ مال و ناموس و مملکتمان را بدهیم دست اینها که چه غلطی کنند. دوباره دیدم عکسهای هادی خامنهای را روی صفحه اول روزنامهها چاپ کردند. به جای اینکه دنبال برادر بزرگوارش برود، دنبال میرحسین موسوی رفت. من یکبار با او دعوا کردم. او در جواب به من گفت: من برای خودم کسی هستم. به او گفتم؛ هادی، تو برای خودت هیچکسی نیستی بود. به هر حال دخالت کردن در این مسایل کار درستی نیست.
پس شما معتقدید که در این دوره از انتخابات فقط باید اصولگرایان وارد انتخاب شوند.
اگر تمام جامعه ما اصولگرا بودند، ما حتما یک رقیب برایشان بتراشیم که اصولگرا نباشند؟
بنابراین معتقدید بخشی از جامعه در عرصه اجتماعی و سیاسی حضور پیدا نکند؟
حضور یابند اما آنهایی که امتحانشان را پس دادهاند و رفوزه شدند، بیایند چه کاری بکنند.
از منظر شما همه اصلاحطلبان رفوزه شدند؟
بله، رفوزه شدند. علم اصلاحطلبی را بالای سر بیاورند شورای نگهبان ردشان میکند چون کارنامهشان خراب است. خودشان به خودشان مهر باطل شد زدهاند. چه کسی منتظر کروبی است؟ شما دلتان برای چه میسوزد. ما در اسلام شایستهسالاری داریم. معنای برگزاری انتخابات این نیست که این انتخابات حتما باید ظاهر خوبی داشته باشد و برای حفظ ظاهر، رقیب برای حاضران بتراشیم. این کار دموکراسیهای باطل دنیا است. آبروی دموکراسی هم که دیگر رفته است.
پس از منظر شما بخشی از جامعه که واقعیت هم هستند باید حذف شوند؟
این بخش جامعه کیست. اینها بخش زیادی نیستند.
به هر حال اصلاحطلبان یک عقبه اجتماعی دارند. ندارند؟
طرفداران اینها را شما باید از نزدیک ببینید که چه کسانی هستند. وقتی نزدیکتر شدی، میفهمی طرفداران اینها از پادگان اشرف آمدهاند. سلطنتطلب هستند.
بعد از انتخابات خیلی از اصولگرایان و بزرگان نظام تاکید کردند انتخاباتی برگزار شد و عدهای نسبت به آن اعتراض دارند، صدای آنها باید شنیده شود چرا که آنها معتقد به نظام هستند. اگر نبودند که در انتخابات شرکت نمیکردند.
دروغ میگویند، اینها به نظام اعتقاد ندارند. تعداد آنها هم آنقدر کم و قلیل بود که نیازی احساس نمیشود نظام وقتش را برای آنها تلف کند.
یعنی شما قبول ندارید که مخالفان آقای احمدینژاد حداقل ۱٣ میلیون رای آوردند.
بله، با فریب رای آوردند. یعنی حرفهایی که احمدینژاد زد را میرحسین هم میزد. همین دزدیدن شعار باعث شد اصولگراها به میرحسین هم رای بدهند.
حرفها و شعارهای دو کاندیدا ۱٨۰ درجه با هم تفاوت داشت.
من بریده جریده آن روزها را دارم. میرحسین از ولایت فقیه تعریف کرده، ولی یکباره جاهایی لق زده. مثلا گفته من گشت ارشاد را قبول ندارم اگر رییسجمهور شوم آنها را برمیدارم. در حالی که در حیطه اختیار رییسجمهور نیست. گشت ارشاد در اختیار رهبری است یا مثلا میگفت، من معتقد به خودی و غیرخودی نیستم؛ همه خودی هستند. ما هم روی منبر گفتیم ایشان حمد و سوره بلد نیست چرا که در حمد و سوره نوشته خودی و غیرخودی داریم. ما روزی ۱۰ بار حمد و سوره میخوانیم، چطور نداریم (غیر المغضوب علیهم والضالین). جوجه وقتی گربه را میبیند رم میکند، میفهمد غیرخودی است. ولی بقیه حرفهایش حرفهای درستی بود. آن حرفها را از چه کسی گرفت؟ از اصولگراها گرفت. پس این میرحسین موسوی بود که تقلب کرده و ۱٣میلیون رای را با فریب به خود اختصاص داد.
رییسجمهوری سابق هم در دو دوره متوالی حدود ۲۰ میلیون رای آورد، آیا آن آرا هم با فریب به صندوق اصلاحطلبان ریخته شد.
بله، اصولگراها فریب حرفهایش را خوردند و ۲۰میلیون رای به او دادند.
شما فکر میکنید اساسا اصلاحطلبان چه مقدار در جامعه رای دارند؟
نمیدانم، مسلما طرفدارانش هم ریزش کردند.
من نه میگوییم ۱٣ میلیون، نه ۲۰ میلیون و نه بیشتر. حداقل نمیدانم پنج میلیون، دو میلیون و... که معتقد به تفکر اصلاحطلبی هستند. نیستند؟
من آمارش را ندارم.
حالا هر چقدر. آیا برای همین تعداد نباید فرصتی فراهم شود تا بتوانند دوباره آزادانه در عرصه سیاسی و اجتماعی فعالیت کنند؟
بیایند، اما بروند شورای نگهبان و اگر صلاحیتشان تایید شد دوباره فعالیت کنند. مملکت قانون دارد، برنامه دارد. به خاطر پنجمیلیون که نمیشود ۵۰میلیون را خراب کرد. به جهنم سهمیلیون ناراضی باشند، این طبیعی است. من از دست خبرنگاران عصبانیام که اینها مرتب از اصلاحطلبان سوال میکنند. اما هیچ وقت نمیآیند بگویند چرا مردم غزه را اسراییل و آمریکا میکشند.
به هر حال خود آقای لاریجانی گفتند نفی اصلاحطلبی نفی واقعیت است. نفی واقعیت نیست؟
بله، شما اگر شمر را هم نفی کنید نفی واقعیت کردید چون شمر در کربلا بوده. بعضیها ابتدای انقلاب که میخواستند تاریخ بنویسند اسم بازرگان را نمینوشتند. من میگفتم بازرگان با ما زندان بود، نمیشود اسمش را ننوشت. نباید نفی کرد. در این ۷۰میلیون جمعیت ۱۰میلیون مخالف با این نظام هستند چهکار باید کنیم. دموکراسی چه میگوید؟ دموکراسی میگوید حق با آن ۷۰میلیون است، آمریکا هم همین را میگوید، انگلیس هم همین را میگوید. اسلام هم همین را میگوید. الان، ممکن است یکمیلیون تریاکی در مملکت داشته باشیم، روزها مینشینند پای منقل. میشود ما به خاطر اینها قاچاقچی را اعدام نکنیم؟ اینها نسل جوان ما را ضایع نمیکنند؟ جوانی که یا باید به درد صلح بخورد یا به درد جنگ بخورد، غوز دربیاورد. درست است؟
پس شما معتقدید اکثریت جامعه را اصولگرایان تشکیل میدهند.
بله، انتخابات گذشته هم نشان داده که اکثریت جامعه را اصولگرایان تشکیل میدهند.
اما هر بار فضای حضور عادلانه فراهم شده نتایج انتخابات نشان داده است که اصلاحطلبان هم آرای کمی ندارند.
بله، ولی آن آرا را هم با تقلب و فریب به دست میآورند.
پس اساسا شما معتقد به قهر اصلاحطلبان هستید.
چرا قهر کردند، خودشان، خودشان را بدبخت کردند، خودشان دروغ گفتند. من تمام سیدیهای انقلابهای مخملی را دیدم، کارهای اصلاحطلبان عین کارهای آنهاست. حسود پدر خودش را درمیآورد، پدر مردم را هم درمیآورد. آخوندهایی که در جماران دور امام بودند غالبا حسود و بخیل بودند. یاران امام الان رفوزه شدهاند.
همانطوری که یاران پیغمبر بعد از پیغمبر در رکاب علی شمشیر نزدند. یاران امام هم بعد از امام در مسیر حرکت آیتالله خامنهای چوب لای چرخش گذاشتند با اینکه ما قانون ولایت فقیه داریم. ولایت فقیهمان تا ظهور امام زمان ادامه دارد. در تورات، انجیل و قرآن ولایت فقیه بود و هست و خواهد بود. ولایت فقیه را که امام جعل نکرده، ما که درست نکردیم. ما خونمان را در این راه میریزیم، برای ولایت فقیه شهید دادیم، جنگ کردیم، شلاق خوردیم. این همه زحمت بکشیم بعد بدهیم دست اصلاحطلبان که رهبر شوند، میخواهیم نشوند. این عین خواسته مسعود رجوی است. چرا مسعود رجوی قیام مسلحانه کرد؟ چون عدهای با او همراه شده بودند، توقع داشت که اداره مملکت را در اختیار بگیرد. این اصلاحطلبان دنباله آنها هستند. آیا معقول است که امام و نظام و همه ما که زندان رفتیم مملکت را تقدیم کنیم به امثال مریم رجوی و مسعود رجوی. این خواستهها غلط است.
|