یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

با رد حکم قصاص، «آمنه» چشمان «مجید» را به او بخشید!



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۹ مرداد ۱٣۹۰ -  ٣۱ ژوئيه ۲۰۱۱


خبرگزاری دانشجویان ایران: «آمنه» که قرار بود صبح روز یک‌شنبه ۹ مرداد ۱٣۹۰ چشمان «مجید» را قصاص کند، در آستانه ماه مبارک رمضان از قصاص وی گذشت و چشمان خواستگار سابقش را به او بخشید.

به گزارش خبرنگار «حقوقی» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در حالی که قرار بود بدون هیچ‌گونه اطلاع رسانی خبری حدود ساعت ۶:٣۰ صبح روز یک‌شنبه (امروز) «آمنه» در بیمارستان دادگستری تهران و با حضور پزشکان متخصص قانونی و دادیار اجرای احکام دادسرای امور جنایی پایتخت، حکم قصاص «مجید» را که آبان ماه سال ٨٣ مرتکب اسید پاشی شده بود اجرا کند، از اجرای آن منصرف و چشمان مجید را که منتظر اجرای حکم قصاص بود دوباره به او بخشید.
بر اساس گفته‌ی اطرافیان «آمنه» که در بیمارستان حضور داشتند، «آمنه» از قصاص «مجید» گذشت کرده است و این حکم جنجالی اجرا نشده است.
از حضور خبرنگاران در محل اجرای حکم قصاص نیز جلوگیری شده است.
به گزارش ایسنا،‌ پیش از این قرار بود این حکم ساعت ۱۲ روز شنبه ۲۴ اردیبهشت ۱٣۹۰ در بیمارستان دادگستری تهران اجرا شود و «مجید» مورد قصاص از ناحیه دو چشم قرار گیرد که ظاهرا به دلایلی اعلام نشده در ساعات پایانی شامگاه جمعه و بر اساس اعلام مسوولان اجرایی حکم، اجرای آن به تعویق افتاده بود.
بر اساس این گزارش، ‌ساعت ‌۱۶ و ٣۰ دقیقه یکی از روزهای اواسط آبان‌ماه سال ‌٨٣ اهالی خیابان رسالت متوجه داد و فریادهای دختری جوان شدند که با دنبال کردن موضوع دریافتند دختر جوان به نام «آمنه» از سوی فردی مورد اسیدپاشی قرار گرفته است.
با انتقال آمنه به بیمارستان، تلاش پزشکان برای درمان وی آغاز شد، اما زمانی که بعد از انتقال به بیمارستان‌های رسالت و مطهری به بیمارستان لبافی‌نژاد منتقل شد، پزشکان اعلام کردند که دیگر دیر شده و چشم چپ آمنه کاملا از بین رفته است.
با طرح شکایت دختر جوان در شعبه‌ ششم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران، قاضی قیصری رسیدگی به شکایت را در دستور کار قرار داد و شناسایی و بازداشت متهم را از ماموران آگاهی خواستار شد.
آمنه در شکایت خود اعلام کرد: چند ماه قبل وقتی در دانشکده‌ برق مشغول تحصیل بودم متوجه شدم که یکی از دانشجویان به اسم مجید به من علاقه‌مند شده است. چند بار مادرش با منزل ما تماس گرفت اما مادر من به دلیل تفاوت‌های زیاد سنی، فرهنگی و خانوادگی ما پاسخ منفی داد که البته جواب خودم نیز منفی بود تا این‌که یکی از دوستانم پیشنهاد داد برای تمام کردن موضوع، یک بار رودررو پاسخ قطعی خود را به او بدهم. به همین دلیل یک روز که بعد از ایجاد مزاحمت‌های فراوان و تماس‌های گاه و بی‌گاه به محل کارم آمد، به او گفتم که با فردی عقد کرده‌ام و دیگر سراغ من را نگیرد.
این دختر جوان ادامه داد: مجید در مقابل این ادعای من خواست که از همسرم طلاق بگیرم و اظهار کرد که در صورت عدم جدایی از همسرم مرا خواهد کشت. من تهدیدهای او را جدی گرفتم و همان روز به پلیس اطلاع دادم اما پلیس گفت تا زمانی که جرمی واقع نشده نمی‌توان وارد عمل شد و او را بازداشت کرد. با گذشت دو روز از این ماجرا عصر روز حادثه زمانی که از محل کارم خارج شدم ناگهان فردی مثل سایه از پشت به من نزدیک شد و بعد روبرویم ایستاد. سپس ظرفی سرخ‌رنگ را جلو آورد و مایع به شدت سوزاننده‌ داخل آن را روی صورتم پاشید. اول تصور کردم که آب‌ جوش است اما وقتی مرا به چند بیمارستان بردند، فهمیدم اسید بوده و همان ابتدا چشم چپم از بین رفت.
این شاکی در ادامه‌ شکایت خود، گفت: پزشکان اقدام به تخلیه‌ چشم چپم کردند و گفتند که چشم راستم نیز در شرف نابینایی است. به همین دلیل پیشنهاد کردند که برای درمان به بارسلون بروم و آن زمان با هشت هزار یورو که بخشی از آن به صورت کمک از سوی دولت وقت به خانواده‌ام پرداخت شد، برای درمان به اسپانیا سفر کردم. در آنجا ‌۱۷ بار مورد جراحی پلاستیک قرار گرفتم و چشم راستم نیز مورد درمان قرار گرفت اما پزشکان اعلام کردند که اثرات مخرب اسید تا پنج سال باقی می‌ماند و به همین دلیل یک شب وقتی در خانه بودم ناگهان متوجه شدم داخل حفره‌ چشم راستم چیزی وجود ندارد و به این ترتیب چشم دیگر خود را هم از دست دادم.
با صدور قرار مجرمیت برای متهم، پرونده وی جهت محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد و قضات شعبه ‌۷۱ دادگاه کیفری، روز ‌۶ آذرماه سال ‌٨۷ پس از اخذ اظهارات متهم و شاکی، حکم قصاص دو چشم به شیوه‌ مورد درخواست شاکی یعنی ریختن اسید در چشم متهم و پرداخت دیه‌ جراحات وارده پس از پرداخت تفاضل دیه از سوی شاکی را صادر کردند.
این پرونده پس از تایید رای صادره از سوی دادگاه توسط دیوان عالی کشور، روز ‌۲۱ اسفندماه ‌٨۷ به واحد اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شد.
پس از بازگشت مجدد دختر جوان و ناکامی پزشکان در درمان وی، بار دیگر «آمنه» و خانواده‌اش بر اجرای حکم قصاص تاکید کردند و به این ترتیب پرونده از سوی قاضی عصمت‌الله جابری دادیار اجرای احکام دادسرای جنایی در آستانه ارسال نزد رییس قوه قضاییه جهت استیذان و نهایتا اجرای حکم قرار گرفت.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست