زخم ها و آسیب های جامعه ی ایران
پارسا نیک جو
•
همه چیز حکایت از آن دارد که تار و پود جامعه ی ایران بحرانی است. پانزده میلیون نفراز جمعیت هفتاد میلیون نفری ایران زیر خط فقر مطلق زنده گی میکنند. شش میلیون نفر بیکاراند. سیزده میلیون نفر دارای اختلالات روانی هستند. شش سد هزار نفر در زندان به سر می برند. روزانه چهل و پنج هزار مورد به کلانتری ها و پاسگاه ها مراجعه صورت می گیرد. یک سوم جمعیت ایران در دادگستری پرونده دارند...
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۷ تير ۱٣٨۵ -
۲٨ ژوئن ۲۰۰۶
همه چیز حکایت از آن دارد که تار و پود جامعه ی ایران بحرانی است. پانزده میلیون نفراز جمعیت هفتاد میلیون نفری ایران زیر خط فقر مطلق زنده گی میکنند. شش میلیون نفر بیکاراند. سیزده میلیون نفر دارای اختلالات روانی هستند. شش سد هزار نفر در زندان به سر می برند. روزانه چهل و پنج هزار مورد به کلانتری ها و پاسگاه ها مراجعه صورت می گیرد. یک سوم جمعیت ایران در دادگستری پرونده دارند. در پایتخت چهارده میلیونی شش سد هزار زن تن فروش وجود دارد. متوسط سن تن فروشی هژده سال و حداقل دوازده سال است. هر ماه سدها تن از دختران توسط شبکه ها ی قاچاق چیان انسان در کشورهای منطقه به برده گان جنسی تبدیل می شوند. روزانه پانزده نفر از کارتن خواب ها و خیابان خواب های پایتخت جان خود را از دست می دهند. هر روز دو نفر در درگیری های خیابانی کشته می شوند. بیش از چهار سد هزار کودک خیابانی در خیابان ها زندگی جهنمی و پررنجی را تجربه می کنند. حدود سه میلیون نفر از جمعیت ایران معتاد هستند. بنا بر آمارهای موجود، ایران از نظر میزان رشد درصد طلاق در جهان رتبه ی اول و از نظر میزان طلاق رتبه چهارم را دارد. ایران در بین سی و سه کشوری که مجازات اعدام در آن ها اعمال می شود رتبه ی چهارم را دارد.
سالانه بین سد و پنجاه تا سد و هشتاد هزار نفر از ایرانیان تحصیل کرده از ایران فرار می کنند و طبق آمار صندوق بین المللی پول، ایران از نظر فرار مغزها در بین نود و یک کشور در حال توسعه و توسعه نیافته ی جهان در مقام اول قرار دارد. این ها فقط گوشه ای از زخم ها و آسیب های اجتماعی جامعه ی ایران است آن هم بنا بر آمارها و گزارش های دولتی و رسمی که اعتبار چندانی نیز ندارند .
بسیاری از کارشناسان علوم اجتماعی در ایران بر این باوراند که این وضعیت بحرانی ناشی از موقعیت ایران به مثابه کشوری در حال گذار از جامعه ی سنتی به جامعه ی مدرن است، و این زخم ها و آسیب ها را ناشی از آنومی شدید اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در ایران می پندارند. آنان در واقع با این تحلیل می خواهند این وضعیت تراژیک را طبیعی و اجتناب ناپذیر جلوه دهند و نقش مهم حاکمیت مافیایی سرمایه اسلامی را در تولید و بازتولید این زخم ها و آسیب ها، خواسته یا ناخواسته پنهان کنند .
شکی نیست که این زخم ها و آسیب ها از پدیده های آشنای زندگی در زیست سپهر جهان سرمایه داری است. بر این پایه این زخم ها و آسیب ها نه ویژه گی منحصر به فرد جامعه ی ایران است و نه ویژه گی منحصر به فرد جامعه های در حال گذار. مهم تر آن که جامعه ی ایران امروز نه جامعه ی سنتی است و نه جامعه ای در حال گذار از سنت بل جامعه ای مدرن است، نباید از یاد برد که حتا سنت گرایی ایده ئولوژیک و اسلام سیاسی نیز خود پدیده هایی مدرن هستند و نه سنتی. در این نیز شکی نیست که تجربه ی زندگی و پیکار در جهنم حاکمیت مافیایی سرمایه ی اسلامی سبب شده است که بخش های هر چه وسیع تری از جامعه ی ایران خود را از زنجیرهای مقدس هنجارها و ارزش های سنت های ایده ئولوژیک، دینی، استبدادی و پدر- مردسالارانه ی حاکم و اعمال شده بر جامعه رها کنند. مهم تر آن که این بخش ها نه فقط خود را از این زنجیر ها رها کرده اند، بل هنجارها و ارزش های دموکراتیک و رادیکال را در زنده گی و پیکار خود تجربه می کنند .
شکل گیری و گسترش جنبش های اجتماعی و طبقاتی در ایران امروز و خواست های دموکراتیک و رادیکال هر روزه ی مردم ایران گواهی است بر این مدعا. این جنبش ها و خواست های دموکراتیک و رادیکال حتا سبب شده اند که دین داران نیز یرای بقای دین خود به قرائت های رحمانی - عقلانی از دین روی آورند. بر این پایه مردم ایران نه دچار آشفته گی هستند نه در هم ریخته گی (آنومی) بل مردمی هستند آگاه، پیکارگر با خواست های دموکراتیک و رادیکال، اما سرکوب شده .
parsanikjoo@yahoo.com
|