یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۱ مرداد ۱٣۹۰ -  ۲ اوت ۲۰۱۱


 «کف و سقف وحدت اصولگرایان»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی کیهان به قلم محمد ایمانی است که در ان می‌خوانید؛تکاپوی طیف های اصولگرا برای تشکیل «جبهه متحد»، موضوع این نوشتار است. از زوایای گوناگون می توان به جبهه متحد اصولگرایان نگریست. ۱-ترکیب گروه ها ۲-هویت اصولگرایی و اهداف جبهه از اتحاد ٣-سازوکار وحدت ۴-انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی و اقتضائات آن ۵-سناریوی دشمنان انقلاب و آرایش گروه های معارض ۶-لوازم، ظرفیت ها و موانع وحدت ۷-سوابق موضوع و تجارب انباشته ٨-مدیریت تفاوت ها و اختلاف ها (وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت) و تعیین «کف» و «سقف» توقعات از این اتحاد. تعبیر «جبهه» تفاوت ها را به رسمیت می شناسد و پسوند «متحد اصولگرایان» حدود و هویت آن را توضیح می دهد. یعنی قرار نیست سلیقه ها کلا مضمحل شوند و در عین حال قرار هم نیست آن سلیقه ها و علاقه ها چنان پررنگ شود که عملا راه را بر «اصولگرایی» از یک طرف و «اتحاد و الفت» از طرف دیگر ببندد.
در تبیین حد و رسم جبهه متحد اصولگرایان می توان ملاحظاتی را مدنظر داشت:
۱- تدوین فهرست واحد برای انتخابات نهمین دوره مجلس، کف توقعات از جبهه متحد اصولگرایان است و نه سقف و اولویت آن. حتی اگر انتخابات مجلس، در دستور کار «جبهه» قرار گرفت که به وقتش باید چنین شود، تدوین «فهرست» آخرین کار درباره انتخابات است و پیش از آن باید روشن کرد که اولا اقتضائات نمایندگی در مجلس چیست؟ ثانیا مجلس نهم در چه شرایطی شکل می گیرد و از چه اولویت هایی برخوردار است؟ ثالثا نقاط قوت و ضعف مجلس هشتم برای ارتقای مجلس نهم کدام است و از مجلس ششم تا نهم چه فراز و نشیب ها و نوسان هایی طی شده است؟ رابعا هر نامزد از کلیت حدود ۲٨۵ نامزد قرار است کدام قطعه از یک پازل بزرگ را پر کند؟ با این حال، تدوین فهرست همچنان که گفته شد، آخرین کار جبهه متحد است.
آنچه در این میان اولویت دارد، هدفگذاری مرحله ای (میان مدت و طولانی مدت) برای رسیدن به یک سازمان منسجم و ایفای نقش موثرتر در زمینه مسئولیت های اسلامی، انقلابی، ملی و جهانی نیروهای اصولگراست. این «مسئولیت» از یک سو از متن رهنمودهای امام خمینی و امام خامنه ای استخراج می شود، از سوی دیگر معطوف به اقتضائات پیشرفت و تعالی کشور در دهه چهارم انقلاب است و از جانب سوم، نظر به تحولات شتابان منطقه ای- بین المللی دارد. از این چشم انداز، جبهه متحد اصولگرایان تکالیف بزرگی بر روی دوش دارد و رقابت های سیاسی یا تفاوت های سلیقه ای طیف های حاضر در جبهه نمی تواند آن تکلیف ها را مخدوش کند.
۲- هر چند که ممکن است ائتلاف انتخاباتی بهانه به هم رسیدن اصولگرایان و تازه شدن دیدارها شود اما باید توجه داشت که سخن از «جبهه متحد» است و نه کف ماجرا یعنی «ائتلاف انتخاباتی» محض. ائتلاف هم خوب و مورد نیاز است اما کافی نیست. این سازمان باید چنان قوام گیرد که بماند و مانند یک قرارگاه و ستاد دایمی عمل کند. و باید چنان تأسیس شود که چابکی لازم برای تحلیل و بررسی و چاره اندیشی و گره گشایی و فرصت سازی را داشته باشد. به عبارت دیگر سازمان جدید نباید در گروه سیاستگذار ۷+٨ (یا هر عدد دیگر) متوقف بماند بلکه باید بتواند از یک سو زمینه ایجاد «پارلمان اصولگرایی» و از سوی دیگر ساختار اجرایی و کمیته های فرعی گوناگون برای تسهیل امور را فراهم کند. آنچه می تواند روح آرمانی این «اتحاد» را در کالبد واقعیت وارد کند، اهتمام ویژه به ملات سازمان و لوازم چسبندگی و پیوستگی آن است. دعوت به «اخلاص» و «تقوا» در گذاشتن سنگ بنای جبهه متحد، صرفا یک نصیحت اخلاقی محض نیست بلکه دعوت به استفاده از یک قانون کارساز و فرمول طلایی است. الفت و اتحاد حقیقی شکل نمی گیرد مگر به سبب الفت دل های پیراسته از انواع غلّ و غش.
الفتی را که به برکت ایمان و اخلاص می توان میان دل ها پدید آورد هرگز با خرج کردن سرمایه های هنگفت و دادن سهم به افراد نمی توان. خداوند در آیات ۶۲ و ۶٣ سوره انفال، درباره این قانون طلایی می فرماید: «و اگر دشمنان با تو خدعه کنند، پس پروردگار برای تو کفایت می کند. (ای پیامبر) او کسی است که با نصرت خود و به واسطه مومنان تو را تأیید کرد. و میان قلب های آنان الفت داد. اگر همه آنچه را روی زمین است انفاق و صرف می کردی، نمی توانستی میان دل های آنان الفت دهی اما خداوند میان آنها الفت داد. او عزیز و حکیم است».
هر چند که اصولگرایان در انتخابات یا مقاطع دیگر با «فتنه گران» و «منحرفان» به هم می رسند و پنجه در پنجه می اندازند اما این، معارضه و هماوردی است نه همراهی و مسابقه. اصولگرایان اساسا با منافقان و منحرفان و فتنه گران و فرصت طلبان و زراندوزان و قدرت زدگان در یک میدان مسابقه با قوانین و اهداف و مسیر مشترک حاضر نمی شوند که بخواهند مانند آنها و به همان سمت و سو که آنان می دوند، تکاپو کنند. این نکته بدیهی و مبنایی، گاه مغفول واقع می شود و اسباب سقوط یا بی برکتی عمل سیاسی را فراهم می کند. نمی توان به اسم منافقان و منحرفان و دنیاپرستان و لائیک ها و سکولارها بد گفت اما به رسم و اخلاق همان ها عمل کرد. بسیاری از همین ها که از آغاز منافق و فتنه گر و منحرف و ماده پرست و ملحد نبودند. اگر اخلاص و ایمان و تقوا و روح اخوت و مجاهدت و ایثار و حسن ظن و صبر و احتساب- ولو در قبال جفاها و کم لطفی ها و غفلت دیگران - سراغ ما آمد، این همان چسب خلل ناپذیر سازمان متحد اصولگرایی است. اما اگر قرار شد مقصد را گم کنیم و با همان هایی که رو به پرتگاه می دوند، مسابقه دهیم یا نتوانیم به خاطر آرمان های بزرگ تر، از لغزش های کوچک تر بگذریم و تلافی کنیم و هر یک- برای تخلیه هیجان ها و احساسات- تیپایی به وحدت بزنیم، چیزی در این میان باقی نخواهد ماند و همه با هم ضرر خواهیم کرد. آن وقت است که باید گفت ولو با شعار اصولگرایی و خدمتگزاری و سازندگی و آبادانی و پایداری و حتی جهاد و بصیرت، در عمل در زمین دشمن بازی کرده و در پر کردن خانه های جدول دشمنان و منحرفان و فتنه گران یاری رسانده ایم!
اینکه در کف کف ماجرا یعنی فهرست ائتلافی انتخاباتی باقی بمانیم و حتی به آن هم نرسیم یا همت بلند داریم و در تراز سربازی یا فرماندهی سپاه نائب امام زمان(عج) مانند سلمان و ابوذر و مقداد و مالک و عمار بدرخشیم، متوقف به همین است که قبل از هر مهندسی سیاسی، برگردیم و ببینیم طهارت و ظرفیت این مهندسی را در دست و زبان و جان خویش فراهم کرده ایم یا نه؟ ببینیم عمل ما فارغ از مرحبا و احسنت رفقا در گعده ها و محافل خودمانی، مورد رضایت امام حاضر و ناظر(عج) قرار می گیرد و مایه زینت اهل بیت است یا اسباب شرمساری آنان؟ تا ما میان خود و خدای خود را اصلاح نکرده باشیم چگونه می شود میانه ما یا میانه ما و مردم اصلاح شود؟ افرادی که از طرف اضلاع جبهه اصولگرایی به «جبهه متحد» معرفی می شوند باید عنایت داشته باشند که نماینده رئیس جمهور و رئیس مجلس و شهردار ... یا گروه الف و ب و ج نیستند بلکه قبل از هر چیز اصولگرا هستند. بنابراین باید در جبهه نیز نگاه جبهه ای و نه حزبی داشته باشند. در این میان تعیین سخنگو برای جبهه و حذف بسیاری از اظهارنظرهای پراکنده، کمک به انسجام بیشتر اصولگرایان است.
٣- یکی از چاره های عملی اتحاد و انسجام بیشتر، عنایت به رهنمود مقتدای انقلاب در زمینه «جذب حداکثری و دفع حداقلی» در کنار «رفق و مدارا» میان دوستان انقلاب و مرزبندی با دشمنان و فتنه گران است. صریح تر عرض کنیم، اگر قرار باشد مثلاً از نگاه هر یک از طیف ها و اضلاع منتقد، رئیس جمهور یا رئیس مجلس و شهردار و...- با همه نقاط قوت و ضعفشان- در دایره جذب حداکثری قرار نگیرند و با نگاه افراطی، هر کدام دیگری را نفی و طرد کنند، ته این ظرف تنگ چه کسی باقی می ماند؟ البته مسئولیت رجال سیاسی و سران طیف ها در زمینه پایبندی به قواعد و اصول دو چندان است و اصرار به خطا از طرف آنها نابخشودنی تر و آزاردهنده تر می نماید اما از دیگر سو، باید مراقب بود تا گرفتار مرام خوارج نشد. همان قدر که مرام مداهنه و مصانعه اموی- جملی مذموم است، مرام خوارج مطرود است. درعین حال باید به «دفع حداقلی» نیز پایبند بود. نمی شود که کسانی بخواهند اصولگرا باشند و همزمان به هر دلیل دلشان نزد فتنه گران و منحرفان گیر باشد. این گیرها را باید رفع کرد وگرنه مرد سیاست را تا هلاکت می برد. بد عاقبت و ملعون خواهد شد به شهادت تاریخ، هر کس که دندان طمع قدرت و رأی و منصب به هر قیمت را نکنده باشد و بخواهد به خاطر این تمنا، با باطل بسازد.
۴- همچنان که در اتحاد باید حداقل ها را احراز کرد، در عین حال باید توجه داشت رجل سیاسی بی عیب و نقص کمتر پیدا می شود. آرمانگرایی و واقع گرایی را باید در نقطه معقول و مشروع «مصلحت» چنان جمع کرد که اگر به ۱۰۰ آرمان نرسیدیم، لااقل به ۷۰ آن برسیم و اگر دستیابی به اهداف به «تأخیر» افتاد، دست کم از اساس فوت نشده باشد. به عنوان مثال، مجلس نهم در نصاب باید به مراتب پاکدست تر، کوشاتر و منسجم تر از مجلس هشتم باشد اما از آن سو باید عنایت داشت که قرار نیست دشمن از غفلت ما استفاده کند و مجلس ششم را با ابعادی خیانت بارتر باز مهندسی کند. باید بر تدوین فهرستی منسجم تر، بصیرتر، آزاده تر، انقلابی تر، متخصص تر و پرتلاش تر اصرار داشت اما همچنین باید مراقب بود ماجرای انتخابات شورای شهر سوم که به واسطه اختلاف میان اصولگرایان رخ داد و اسباب ورود چند تن از اعضای جریان مقابل اصولگرایی به شورای شهر تهران و برخی شهرهای دیگر شد، تکرار نشود. نه چنان اختلافی پسندیده است و نه برخی رفتارهای غیراصولگرایانه شماری از نمایندگان در مجلس هشتم (مانند ماجرای دانشگاه آزاد، طرح نظارت بر نمایندگان، گروکشی متقابل با دولت و...). با این حال همچنان که گفته شد تهیه فهرست نامزدها، آخرین کار است و قبل از آن باید جایگاه مجلس و عملکرد ادوار آن را با حوصله بررسی کرد تا منطبق با این برآورد، بتوان فهرست همه جانبه ای تدارک کرد.
۵- «زیست انگلی» بهترین عنوانی است که به رویکرد جریان های معارض با اصول انقلاب می توان داد. این طیف های گونه گون که در نقطه معارضه با اصول هم رأی هستند، به خودی خود هیچ وزن اجتماعی و سیاسی درخوری ندارند اما اینکه چرا با وجود ضعف و فرتوتی همچنان به حیات خود در طول دهه ها ادامه داده اند، به حیات انگلی آنان برمی گردد. آنها به تفرقه و اختلاف و منازعه و مجادله میان اصولگرایان زنده اند و از خون تازه ای که در این منازعات می مکند، ارتزاق می کنند. جریان های انگلی بیش از آن که روی توان خود حساب کنند، بر بی رمق کردن و ضعیف کردن حریف متمرکز هستند. آنها به سیاق هر انگلی بر پیکره «میزبان» خیمه می زنند و زهر خود را می ریزند، گاه برای کشتن و تمام کردن کار، و گاه برای نیمه جان کردن میزبان و مکیدن شیره جان وی. پادزهر جریان های طفیلی، وحدت بیشتر و طرد همه معارضان با اصول است، کسانی که بودنشان در پیکر اصولگرایان به منزله حمله درونی به سیستم ایمنی پیکر است.
۶- باید از سرنوشت جناح زدگی و مناسبات فرسوده درون اصولگرایان در سال های ۷۶-۷۲ و همچنین اتفاقات تلخ دو سال اخیر (برآمده از افراط گری و انحراف) عبرت اندوخت و چنان سازمانی ساخت که نه دچار فرسودگی ها و ریزش اجتماعی دهه ۷۰ شود و نه به تندروی ها و حذف گرایی های متأخر بینجامد. عمل دسته جمعی (معطوف به امر به معروف و نهی از منکر) و پرهیز از تک روی یا باندبازی و قبیله گرایی، تا حدود زیادی از باز تولید آفات پیشین ممانعت می کند. باید از صبر که بهار آن همین ماه مبارک رمضان است، استعانت جست و بذر سازمان تازه برای انسجام و اتحاد اصولگرایان را در همین فصل پربرکت رویش افشاند. ناگزیر- مکلف- هستیم که قد کوتاه همت و اراده خود را بلندتر کنیم. می توانیم و باید که شانه های خود را بالاتر بگیریم.
قرار است مجاهد فی سبیل الله و سرباز امام زمان(عج) باشیم، پس باید سنگینی های دست و پاگیر را فرو گذاریم. تخففوا تلحقوا. کلام امیرمومنان است «همانا غایت نهایی (رضوان خدا) پیش روی شماست و ساعت قیامت شما را از پشت سر می راند. بار خود را سبک کنید تا برسید، جز این نیست که گذشتگان شما انتظار آیندگان شما را می کشند (خطبه ۲۱ و مشابه آن در خطبه ۱۶۷ نهج البلاغه).

رسالت:گفتمان سازی اصولگرایان در انتخابات ۹۰
«گفتمان سازی اصولگرایان در انتخابات ۹۰»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی رسالت به قلم صالح اسکندری است که در آن می‌خوانید؛
اشاره:
امروز واپسین بخش این نوشتار که در سه روز گذشته به صورت سلسله وار در ستون سرمقاله مندرج شد از نظرتان می گذرد:
‏گفتمان ها معمولا دارای دو بعد روبنایی و زیربنایی هستند. بعد نخست، در ساختار زبان‌شناسانه و بعد دوم، عوامل فرازبانی مثل محیط، اجتماع، سیاست و قدرت که موضوع گفتمان را مشخص می‌کنند. بعد اول تحلیل گفتمان را می‌توان صورت‌گرایی و بعد یا دیدگاه دوم را کارکرد‌گرایی نامید. در این مجال عمدتا در توصیف، تبیین و بازتولید گفتمان اصولگرایان صورت دوم یعنی بعد کارکردگرایی مد نظر قرار گرفته است. به این معنی که در بازآرایی گفتمانی اصولگرایان به رابطه فضای گفتمانی با توجه به شرایط فرامتنی باید بیشتر توجه شود.‏
با التفات به این مهم و بر اساس پیش گفته ها در شماره های گذشته، به نظر می رسد گفتمان سازی اصولگرایان در انتخابات ۹۰ تابعی از ملاحظات استراتژیک برای کشورداری، بسترها و مطالبات اجتماعی، شناخت دقیق از غیریت های صحیح و سقیم، زیر نظر گرفتن نسخه های تقلبی از گفتمان انقلاب، باورمندی اصولگرایان به توان گفتمان سازی، ضرورت بازآرایی و بازتولید گفتمانی و ایمان اصولگرایان به قدرت محرک اسلام ناب با محوریت مکتب امام خمینی(ره) به عنوان دال مرکزی گفتمان انتخاباتی آنها باشد.‏
قطب بندی و دگر سازی اصولگرایان با تاکید بر استراتژی "جذب حداکثری و دفع حداقلی" بر مبنای غیریت با جریاناتی است که یا دشمن گفتمان انقلاب هستند و با گره زدن زلف خود با دشمنان خارجی و داخلی انقلاب مقابل این گفتمان جبهه گرفته اند مانند فتنه گران۷٨ و ٨٨ ؛ و یا جریاناتی که در صدد هستند به منظور ایجاد انحراف در گفتمان انقلاب نسخه تقلبی از مفاهیم این گفتمان نظیر عدالت، فساد ستیزی، مهدویت و ... به فضای افکار عمومی ارائه نمایند.‏
در پوسته بیرونی و مناقشه برانگیز گفتمان اصولگرایان با فهم صحیح از واقعیات کشور در دهه چهارم انقلاب که مزین به نام پیشرفت و عدالت است و همچنین سال جهاد اقتصادی به نظر می رسد گفتمان دو پایه دولت نهم و دهم که تاکید مضاعفی بر شعارهای استقلال خواهی و عدالتخواهی داشت و ادامه رویکردهای دو پایه دولت‌های هفتم و پنجم است به یک گفتمان سه پایه که سه شعار اصلی ملت ایران یعنی استقلال، آزادی و عدالت را در بر داشته باشد، ارتقا یابد.موضوعاتی نظیر مقابله با انحراف از گفتمان انقلاب، صداقت در گفتار با مردم، انذار عمومی از فتنه انگیزی
فتنه گران و خطر بازگشت بی ثباتی سیاسی و اقتصادی به کشور یعنی همان اتفاقی که در دهه ۷۰ و حوادث پس از انتخابات ٨٨ رخ داد، بازیابی نخبگان، تکریم شهروندان و متقابلا حفظ حرمت و موقعیت نظام، استقرار آرامش در کشور، توسعه دایره خودی ها و پرهیز از دشمن تراشی های بی جا، احترام به آزادی و استقلال رای وزرا و مجریانی که دو شان پارلمانی و ریاستی دارند، مراعات و تفکیک مسائل اصلی از فرعی، بازیابی حرمت‌ها و اعاده حیثیت ها، عادی سازی و عقلانی سازی فضای عمومی کشور،
هدف گذاری برای هدفمندسازی یارانه ها و عدم اکتفا به توزیع پول بین مردم،
برنامه ریزی فوری برای اشتغال، ازدواج حدود ۱٣ میلیون جوان دم بخت، مبارزه مستمر با فقر، فساد و تبعیض، مقابله با تفکرات الحادی و انحرافی، یادآوری نوستالژی تلخ چوب حراج زدن فتنه گران به عزت و امنیت ملی در سالهای حاکمیت دوگانه، کمربستگی حقیقی برای موعود آخرالزمان(عج) و تبیین فرهنگ ناب انتظار و مهدویت، مردم گرایی،ساده زیستی غیر ریاکارانه، وفاداری به گفتمان انقلاب،شجاعت درتصمیم گیری برای حل مشکلات بزرگ، مقابله انقلابی با تحریم ها با اتکا به روحیات و رویکردهای بسیجی، ارتقای کیفیت کالاهای داخلی و ترغیب مردم به مصرف تولیدات وطنی، تاکید ویژه بر بهره وری، تاکید بر ظرفیت های بیداری اسلامی در عرصه های مختلف منطقه ای و بین المللی و ... می تواند بخشهایی از پوسته بیرونی و نشانه های عمده گفتمان اصولگرایان را تشکیل دهد.‏
سخن آخر اما اینکه قریب به ٨ ماه تا انتخابات مجلس نهم زمان باقی مانده و تنور رقابتهای انتخاباتی هنوز داغ نشده است. تا کنون وجوه مختلف معادله رقابت شکل گرفته اند و جبهه بندی ها در حال تکامل است. رقابت در این دور از انتخابات برای اصولگرایان بسیار جدی و حساس است. البته این حساسیت در واکنش به عوامل محیطی نظیر رفتار سیاسی رقبا نیست بلکه از آن روست که نتیجه انتخابات نهم در چشم انداز اصولگرایان نقطه عطفی برای بازتولید مجدد گفتمان انقلاب در دهه ۹۰ است.‏

قدس:بحران یا صدور بحران به سوریه؟
«بحران یا صدور بحران به سوریه؟»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی قدس به قلم غلامرضا قلندریان است که در آن می خوانید؛«ویلیام هیگ» وزیر خارجه انگلیس در گفتگو با «بی بی سی» درباره درگیریهای اخیر در شهر حماه سوریه تأکید کرده است؛ حمله نظامی به سوریه بعید نیست. وی با استناد به گزارش رسانه های غربی از سوریه، مدعی شده تانکها به حماه حمله کرده اند و نیروهای دولتی با سلاح سنگین مناطق مختلف را هدف قرار داده و ده ها نفر در این درگیریها کشته شده اند.
اکنون این پرسش مطرح می شود که با وجود انقلاب در کشورهای عربی و موج گسترده «بیداری اسلامی» در ۱٣ کشور عربی، چرا کشورهای غربی در مورد کشوری مانند بحرین، سکوت محض اختیار کرده و با حمایتهای صریح و ضمنی از آل خلیفه سرکوب آزادیخواهان بحرینی را به نظاره نشسته اند، ولی در مورد کشوری مانند سوریه، تلاشهای گسترده ای را برای تحریم و بعضاً تهدید نظامی آغاز کرده اند!
«باراک اوباما» رئیس جمهور آمریکا نیز در ادامه سیاستهای خصمانه اش علیه دمشق، آنچه را که اعمال خشونت دولت سوریه علیه مردم این کشور خواند، آن را محکوم و وحشیانه نامید. «کاترین اشتون» رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم اعلام نمود شوکه شده است، افزون بر آمریکا، فرانسه، ایتالیا، آلمان، هلند و انگلیس هم با موضعگیری از کاروان محکومیت بشار اسد عقب نمانده و دین خود را به مخالفان رئیس جمهور سوریه ادا نمودند.
نگرانی غرب از «بیداری اسلامی» که پایگاه های آنها را دچار بحران نمود، سبب گردید برای سوریه برنامه ریزی کنند و این کشور مستقل و غیرهمسو را وارد بحران نمایند، به نحوی که روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارونوت» در مطلبی نوشت: «آمریکا درصدد است با توجه به فرصت پیش آمده، آشوبها را به سوریه بکشاند.»
دمشق، حامی مقاومت، کشور مستقل جهان عرب و همسو با جمهوری اسلامی در قبال تحولات منطقه است، دولتهای غربی را نگران نموده است، بنابراین برای این کشور غیرهمسو برنامه ریزی می کنند تا از این منظر، ضمن تضعیف جبهه مقاومت در منطقه، یکی از کشورهای همگرا با جمهوری اسلامی را درگیر مسائل داخلی نمایند که این رخداد به تضعیف ایران منجر گردد، به گونه ای که سفر «رابرت فورد» سفیر آمریکا در سوریه به شهر حماه، در این راستا قابل ارزیابی است، اما دولت سوریه این اقدام را - طبق ماده ۴۱ قانون روابط دیپلماتیک وین - دخالت آشکار در امور داخلی خود اعلام کرد که با هدف ایجاد ناامنی و بی ثباتی در سوریه انجام شده است.
از سوی دیگر تقاضا از کشورهای غیرغربی، بویژه روسیه برای تشدید فشار بر سوریه و همچنین دادن نقش به کشورهای عربی در این ماجرا بیانگر این واقعیت است که می خواهند موضوع داخلی یک کشور را به یک سوژه بین المللی تبدیل کرده و افکار عمومی جهانیان را متوجه سوریه، به عنوان یک کشور اسلامی نمایند تا از تمرکز قضاوت عمومی بر بحرانهای پی در پی غرب کاسته شود. بدون شک، واقعیتها از یک شرایط بی ثبات در اروپا و آمریکا حکایت می کند کشورهای اروپایی ماه هاست درگیر بحران مالی هستند و تاکنون نشستها و سناریوهای تدوین شده، نتوانسته کشورهای بحرانی را نجات دهد، بنابراین نگران سرایت موج نابسامانی اقتصادی به دیگر کشورهای اتحادیه هستند.
از سوی دیگر، آمریکا اکنون درگیر بحران بین دو حزب دموکرات و جمهوریخواه بر سر بدهیهاست که فعلاً با افزایش سقف آن، مهلتی برای تدوین ساز و کار لازم ایجاد کرده اند، اما هنوز این بحران فروکش نکرده است. راهپیمایی معلمان و تجمع آنان در مقابل کاخ سفید در اعتراض به سیاستهای اوباما نیز بر مشکلات کاخ سفید افزوده است. افزون بر موارد فوق، تظاهرات در ۱۱ شهر سرزمینهای اشغالی را نیز باید به آنها افزود که تل آویو را در آستانه بحران قرار داده است.
پس از شکل گیری «بیداری اسلامی» و به خطر افتادن منافع کشورهای غربی در جهان اسلام، افزون بر اقدامهای دیپلماتیک، اقتصادی و تهدیدهای نظامی، بویژه در مورد سوریه بنگاه های رسانه ای نیز به عنوان تأثیرگذارترین ابزارهای جنگهای کنونی، وارد صحنه شده و کاستی تلاشهای سران نظام سلطه را علیه دولت مستقل و مردمی دمشق جبران نمودند، به گونه ای که العربیه و الجزیره در پشتیبانی از رسانه های غربی خبرهای مربوط به سرکوب وحشیانه قیام مردم بحرین که با مشارکت نظامیان سعودی صورت می گیرد را سانسور می کنند و برای بزرگنمایی و انتشار اخبار دروغ درباره سوریه، تنها به سانسور و کتمان حقایق اکتفا نمی کنند، بلکه تصاویری را از صحنه اعتراضها و درگیریها در سوریه پخش می کنند که متعلق به دیگر کشورهای عربی است! البته، این حربه رسانه ای پس از حوادث ۱۱ سپتامبر علیه مردم فلسطین به کار گرفته شد، به نحوی که تصاویر سال ۱۹۹۱ در سال ۲۰۰۱ پخش گردید!
پر واضح است که سوریه نخستین بار نیست این فشارها را از سوی کشورهای اتحادیه اروپا و آمریکا تحمل می کند، بلکه در فاصله سالهای ۱٣٨۴ تا ۱٣٨۶ پس از ترور رفیق حریری تجربه سنگینی را در این ارتباط سپری نمود، زیرا موج سنگین اتهامها متوجه سوریه بود و فرصتی برای تل آویو، کاخ سفید و همپیمانان در اروپا ایجاد شد تا از این منظر سوریه را وارد یک بحران نمایند و با ایجاد تفرقه، موجی از درگیریها را در این کشور سازماندهی کنند که در این راه ناکام ماندند و دمشق همراه جریان مقاومت بر این موج چیره شد.
جرم مردم سوریه این است که پس از حوادث ۱۱ سپتامبر و حمله ۲۰۰٣ آمریکا به عراق، در پازل آنها بازی نکردند. با ترور حریری در سال ۲۰۰۵ غربیها با اتهام زنی به دمشق، تلاش می کنند این کشور را منزوی کنند و بین این کشور با حماس و مقاومت و ایران جدایی بیندازند، اما تاکنون تمامی تیرهای آنها به سنگ خورده است.
مردم سوریه نیز چندی پیش با اعلام وفاداری به بشار اسد در اعتراض به مداخله آمریکا در برابر سفارت این کشور، تظاهرات نمودند. سوریها در همسویی با حاکمیت قطعاً بر این بحران وارداتی چیره خواهند شد، به گونه ای که رئیس جمهور این کشور در اظهاراتی با تأکید بر وفاداری ارتش، با بیان اینکه سوریه قدرتمندتر از گذشته، از بحران خارج می شود، تصریح کرد: سخت در اشتباه است کسی که تصور کند فشارها و توطئه ها می تواند سوریه را از اصول خود منصرف کند.

خراسان:دستور العملی برای ماه مبارک رمضان
«دستور العملی برای ماه مبارک رمضان»عنوان یادداشت روزنامه‌ی خراسان به قلم محمد سعید احدیان است که در آن می‌خوانید؛روشن است که تنها «عالمی عامل» می تواند برای بهره بران بیشتر از ماه مبارک رمضان دستورالعمل ارائه کند چرا که هم باید خوب بداند و هم به دانسته هایش عمل کرده باشد اما گزارش دستورالعمل های این سالکان طریق الی ا... شاید وظیفه ای باشد برای آنان که دیده اند و شنیده اند .با توجه به ویژگی های استثنایی ماه مبارک رمضان همیشه این سوال برای خیلی ها مطرح است که برای بهره بردن بیشتر از ماه رمضان غیر از روزه داری چه اعمالی باید در دستورکار ما قرار بگیرد و به همین دلیل به دنبال گرفتن توصیه ها و دستورالعمل هایی از علمای بزرگ برای رعایت در این ماه هستند. پاسخی که چند سال پیش عالمی سالک به این سوال داد برایم تعجب آور بود چرا که می دیدم مطمئن ترین و آسمانی ترین نسخه ای که قابل تصور است به بهترین شکل در دسترس مان بوده است اما حداقل من آنرا ندیده بودم.
اگر تمام سالکان همه اعصار دور هم جمع شوند و با هم نسخه ای برای مردم در ماه مبارک رمضان بنویسند آیا این نسخه می تواند همتایی کند با دستورالعملی که امام رضا(ع) از قول پدرانش و در نهایت از زبان مبارک حضرت علی(ع) نقل می کند از آنچه رسول گرامی اسلام برای ماه مبارک رمضان به مردم ارائه کرده است؟ جالب تر آن است که برای دستیابی به این دستورالعمل لازم نیست کتاب های روایی خاصی داشته باشی بلکه کافی است از جایت برخیزی قدمی برداری و به کتاب شریف مفاتیح الجنانی که در دکور منزل یا در کنار سجاده ات گذاشته ای مراجعه کنی. چه بسا بارها هنگامی که بخش فضیلت ماه مبارک رمضان را مرورکرده ای آن را دیده و شاید خوانده باشی اما به سادگی از کنارش گذشته ای. اگر اکنون به این کتاب شریف مراجعه کنی یا در اینترنت عبارت «خطبه شعبانیه» را جستجو کنی براساس سند معتبر(به گفته مرحوم محدث قمی) دستورالعملی آسمانی ارائه شده توسط انسان کامل ، پیامبر اعظم، حضرت محمد(ص) را خواهی یافت که می تواند نقطه عطفی در ماه های مبارک رمضان زندگی ات باشد. جادارد از خود سوال کنم آیا اگر "احتمال" دهی پزشکی که دیگران "می گویند" حاذق است نسخه ای شفا بخش برای طول عمر "چندساله" ما دارد برای بدست آوردن آن نسخه تا چه میزان حاضریم وقت و هزینه صرف کنیم؟ آیا حیف نیست که یکی از رمضان های زندگی ات را پشت سر بگذاری و به نسخه ای که توسط بنده برگزیده خدا ارائه شده است که "علمش علم الهی" است و به "یقین" شفا بخش "دنیا و آخرت" است، آشنا و عامل نباشی؟
می خواستم در ادامه سیری کوتاه در این خطبه نورانی که در پایان ماه شعبان ایراد شده است داشته باشم و محورهای اصلی آن را برشمارم تا کمی کار را راحت تر کنم اما هرچه اندیشیدم بیشتر به این جمع بندی رسیدم که بهتر است خود فرد شخصا به متن مراجعه و براساس ذائقه و برداشت خود محورهای دستورالعمل را دسته بندی کند چرا که بی تردید تاثیری که کلام پیامبربر قلب و روح انسان دارد قابل مقایسه با هیچ نوشته ای نیست و ثانیا تا خود فرد به تحلیل این حدیث نپردازد، هم نمی تواند به دستورالعملی متناسب با احوالات خود دست پیدا کند و هم نمی تواند آن را خوب به خاطر بسپارد و "برنامه عمل" ماه اش کند ضمن آنکه اگر کسی برای رسیدن برای دستورالعملی که زندگی دنیا و آخرتش را تحت تاثیر قرار می دهد حتما این مقدار تلاش می کند که به اصل متن مراجعه کند. لذا به سبک توصیه های آن عالم سالک پیشنهاد می کنم قلم و کاغذی بردارید و به مطالعه دقیق آن خطبه نورانی بپردازید.
اگر به جایی رسیدید که حضرت در حال وصف حقیقت ماه مبارک رمضان هستند آن عبارت ها را تکرار کنید و درباره آن بیندیشید چرا که تا حقیقت این ماه در قلب ما جای نگیرد نخواهیم توانست به مغز اعمال آن راه پیدا کنیم و آنجایی که حضرت توصیه به عمل یا رفتاری کرده اند آن را به عنوان یک محوردستورالعمل یادداشت کنید بعنوان مثال زمانی که حضرت از احسان به اقوام و خویشان در این ماه می گویند می توان صله رحم را بعنوان یک محور ثبت کرد.بعد از این که لیست محورهای دستورالعمل کامل شد(حداقل می توان بیش از ۱۵ مورد را برشمرد) زمان برنامه ریزی برای اجرایی کردن آن رسیده است برای عملی شدن آن می توان برخی از موارد را در دستورکار روزانه خود قرار دهیم ( مانند دعا برای توفیق در این ماه یا مداراکردن با زیردستان یا صلوات فرستادن ) و برای برخی متناسب با توان و وقتی که داریم یک یا چند بار در ماه برنامه ریزی کنیم تا حداقل بهره ای از آن برده باشیم (مانند افطاری دادن حتی با جرعه ای آب یا مناجات ها و سجده های طولانی یا نوازش یتیمان).
همچنین ضروری است برای اینکه با گذر زمان این برنامه ها به فراموشی سپرده نشود لیستی خلاصه از این موارد را آماده و حداقل روزی یکبار نسبت به رعایت آن از خود حساب کشی کنیم که به نظر می رسد بهترین زمان برای این امر بعد از نمازهای یومیه است که ما در آن زمان در نزدیک ترین حالت به خدا قرار داریم.
در صورت رعایت این موارد خواهیم دید زمانی که به فضل الهی برای ماه عظیم و استثنایی رمضان "برنامه عملی آسمانی" تدوین و به آن عمل کنیم چه رمضان متفاوتی خواهیم داشت و در پایان ماه از به نهایت رسیدنش خوشحال که نمی شویم هیچ در شباهتی با امام سجاد(ع) دلتنگش نیز خواهیم شد.
و کلام آخر؛ آنچه در این نوشته ذکر شد تنها بازگویی شنیده هایی از عالمان سالک بود. همه دعا کنیم که به شنیده هایمان عامل نیز باشیم چرا که به محض شنیدن ، شکر نعمت که همان عمل به دانسته ها است واجب می شود.
خدایا ما را جز ناسپاسان قرارمده. به فضل و رحمتت یا ارحم الراحمین.

سیاست روز:تهدید نظامی سوریه
«تهدید نظامی سوریه»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن می‌خوانید؛بسیاری تصور می‌کنند که تحولات داخلی سوریه مردمی است. گمانشان این است که سوریه دچار انقلابی مردمی شده است و دخالت‌های خارجی در این اعتراضات نقشی ندارد. این تحلیل‌گران چه داخلی و چه خارجی با اینگونه دیدگاه‌ها فشارهای خارجی را بر بشار‌اسد بیشتر می‌کنند.
در این که سوریه پس از چند دهه نیازمند اصلاحات بسیاری است، شکی وجود ندارد. مردم سوریه نیازمند اصلاحات اساسی در زمینه‌های گوناگون از جمله انتخابات آزاد هستند. روزنامه‌های مستقل و آزاد و پارلمانی که خود نمایندگانش را انتخاب کنند.
رئیس‌جمهور سوریه هم اقدامات اصلاحی خوبی را آغاز کرده و زمینه برقراری شرایط مناسب دموکراسی نیز در حال فراهم‌سازی است.
توجه به تحولات کشورهای عربی و تجزیه و تحلیل نوع خیزش‌ها، تفاوت اعتراضات سوریه با دیگر کشورهای عربی از جمله لیبی، یمن، مصر، تونس و ... را روشن می‌کند. در تحولات اکثر کشورهای یاد شده، خیزش‌های گسترده مردمی نمایان است. همچنان که پس از سرنگونی مبارک و بن‌علی شاهد حضور گسترده مردم در صحنه انقلاب برای رسیدن به اهداف مردمی آن هستیم.
یمن نیز همچنان شاهد موج مردمی این کشور در مبارزه با دیکتاتور است. اما در سوریه مشاهده می‌شود که تنها چند شهر مرزی دستخوش اعتراضات و درگیری با نیروهای نظامی است.
تحلیلی که می‌توان در این زمینه ارائه داد این است که پس از خیزش‌های مردمی در کشورهای عربی، غرب به این اندیشه افتاد که از فرصت به دست آمده برای سرنگونی کشوری که سال‌ها به عنوان خط مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی ایستادگی کرده استفاده کند.
ابتدا در مرحله نخست، با دستگاه تبلیغاتی گسترده خود افکار عمومی جهان را سازماندهی کرد و پس از تجهیز گروه‌های مخالف رژیم سوریه وارد فاز مبارزه مسلحانه با دولت حاکم شد.
بر هم زدن امنیت داخلی سوریه که هدف مهم و اساسی آمریکا و غرب برای تضعیف و سپس سرنگونی بشار‌اسد است، مدتی است آغاز شده و در برخی از شهرها به ویژه شهرهای مرزی این کشور اکنون شاهد ناامنی و درگیری‌هایی بین معترضین و ارتش سوریه هستیم.
جنگ رسانه‌ای نیز یکی از پروژه‌های در دست اقدام است که رسانه‌های غربی و اروپایی با دامن زدن به تحولات سوریه درصدد هستند تا اتفاقات این کشور را با بزرگنمایی به مخاطبان خود ارائه دهند تا ذهنیت آنها برای اقدام بعدی آماده باشد.
اما اقدام بعدی آمریکا و اروپا چه خواهد بود؟
در صورت شکست طرح‌های اجرا شده در سوریه توسط آمریکا و عوامل مسلح مورد حمایت غرب، گزینه دخالت نظامی روی میز ژنرال‌های ناتو و پنتاگون قرار می‌گیرد.
شاهد دخالت‌های گروه‌های تروریستی و نیروهای مسلح شده توسط آمریکا سخنان ومواضع ایمن الظواهری سر کرده گروهک تروریستی القاعده است.
او به تازگی و در یک سخنرانی ویدیویی که از طریق شبکه‌های اینترنتی پخش شد از عملیات گروهک‌های مسلح در سوریه علیه دولت این کشور حمایت کرد.
الظواهری حتی با ابراز تاسف به خاطر ناتوانی القاعده برای شرکت در عملیات مسلحانه در سوریه علیه دولت این کشور، اظهار امیدواری کرد که بتواند نقشی در براندازی دولت حاکم سوریه ایفا کند.
اکنون با توجه به این اظهارنظرات وتحولاتی که در حاشیه اتفاقات سوریه روی می‌دهد، وزیر خارجه انگلیس ویلیام هیگ از احتمال حمله نظامی به سوریه خبر می‌دهد.
وزیر خارجه انگلیس در اظهارات جنگ‌طلبانه‌ای ضمن درخواست تشدید فشارها بر سوریه گفت: «دخالت نظامی در سوریه بعید نیست».
در دستور فاز جدید فشار علیه سوریه، وظیفه اعلان جنگ و حمله نظامی به این کشور، برعهده انگلیس گذاشته شده است.
گرچه اعلام این خبر از چند جنبه قابل بررسی است.
نکته نخست این که آیا اعلام خبر احتمال دخالت نظامی در سوریه یک جنگ روانی است یا واقعیت دارد؟
نکته دوم، آیا توان نظامی ناتو وآمریکا با توجه به بحران اقتصادی در آمریکا و اروپا وجود دارد؟
نکته سوم، نقش روسیه به عنوان همپیمان دیرینه سوریه در این اتفاقات چیست؟
نکته چهارم آیا ناتو و آمریکا بدون مجوز شورای امنیت سازمان ملل دست به این کار خواهند زد؟
در هر حال هر یک از این موارد در جای خود قابل بحث و بررسی ا ست، اما نکته اساسی تحولات سوریه در این است که دمشق به عنوان کشوری که در خط مقدم جبهه مقاومت مقابل رژیم صهیونیستی است، به عنوان مانع صلح اعراب و اسرائیل قرار دارد و برای رفع آن باید حکومتی در سوریه شکل گیرد که در این زمینه با آمریکا همراهی کند.
سوریه روزهای سختی را سپری می‌کند و نیازمند یاری از سوی همپیمانانش در منطقه است.

تهران امروز:نرخ ارز و قاچاق دلار
«نرخ ارز و قاچاق دلار»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی تهران امروز به قلم افشین زمانی است که در آن می‌خوانید؛محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی برای چندمین بار پیاپی ظرف یکی دو هفته اخیر به تشریح اوضاع ارزی کشور پرداخته است و ضمن ارائه آمار کاملی از ذخایر ارز و طلای کشور و اینکه ایران با داشتن چنین ذخایری می تواند حتی دورانی بدتر از شعب ابی‌طالب را بگذارند ، اما در عین حال بر وجود تقاضای کاذب در بازار ارز تاکید کرده و گفته که این تقاضا واقعی نیست.
در تحلیل این بخش دوم سخنان رئیس کل بانک مرکزی، می توان با آقای بهمنی همصدا شد و اظهارات او را درباره واقعی نبودن تقاضای ارز در بازار واقعی دانست اما سوال واقعی تر این است که چرا تقاضا در بازار ارز از میزان واقعی اش بالاتر است؟ درباره این سوال استدلالهای زیادی شده است و سالهاست که به یکی از موضوعات اساسی اقتصاد ایران تبدیل شده است.
در حال حاضر بخشی از کارشناسان بر واقعی نبودن نرخ ارز در برابر ریال تاکید دارند و معتقدند دولت به صورت غیر واقعی ارزش ریال را در برابر سایر ارزهای قدرتمند از جمله دلار بالاتر نگه داشته است و همین موضوع هم که در واقع یارانه پنهان اقتصاد ایران به ارزهای خارجی به حساب می آید موجب بروز رانت شده است و تقاضای کاذب را برای خرید دلار ارزان در بازارهای ایران دامن زده است. البته این یک روی سکه است.
روی دیگر سکه هم این است که اگر بانک مرکزی حمایت خود را از ریال بردارد آن گاه تجربه نشان داده است که نرخ دلار در برابر ریال به سرعت افزایش می یابد و به تبع آن تورم و گرانی فزاینده ای هم بر نرخ کالا و خدمات حاکم می شود که فشار هزینه ای زیادی را بر تولید و قدرت خرید مردم بر جای می گذارد. البته این مشکل مختص چند سال اخیر نیست. در گذشته وجود داشته و به احتمال زیاد در آینده هم وجود خواهد داشت اما می توان شدت آن‌را کم و زیاد کرد.
به این معنا که اگر نرخ دلار را مصنوعی کنترل کنیم موجب بروز تقاضای غیر واقعی و در نتیجه دو نرخی شدن قیمت دلار دولتی و آزاد می شود و اگر نرخ دلار را آزاد کنیم موجب فشار هزینه ای بر تولید و مصرف کننده می شود . برای حل این معضل راه‌های گوناگونی طی شده است که یکی از موفق‌ترین این راه‌حل‌ها تک نرخی کردن ارز با استفاده از مکانیسم نیمه کنترلی بازار بوده است. در چارچوب این سیاست ، دولت سعی می کند با تزریق مقدار معینی دلار ، بازار ارز دولتی و آزاد را به یکدیگر نزدیک کند و به تدریج هم حمایت خود را از ریال در برابر ارزهای خارجی کم می کند تا بازار تک نرخی شود.
چنین سیاستی در دولت‌های نهم و دهم تا حدود زیادی به کنار گذاشته شده است و دولت حمایت محکم‌تری را از ریال در برابر ارزهای خارجی در دستور کار خود قرار داده است. نتیجه آن شده است که طی چند سال اخیر به‌رغم تورم مجموعا صدرصدی که داشته‌ایم، اما نرخ دلار به میزان تورم در برابر ریال افزایش نیافته است و همین موضوع هم به بیشتر شدن فاصله نرخ ریال و دلار منجر شده است.
به عبارت دیگر دولت یارانه بیشتری را برای حفظ ارزش ریال در برابر دلار پرداخت می‌کند و همین مسئله هم باعث تقاضای بیشتر برای خرید دلار در بازار می شود. بانک مرکزی طی یکی، دو ماه اخیر نشان داده که به تبعات حفظ افراطی ارزش ریال در برابر دلار پی برده به همین دلیل یکی، دو مرتبه با بالا بردن موقتی قیمت دلار در برابر ریال در صدد کاهش تقاضای کاذب ارز بوده است که از قضا تاثیر مناسب را هم برجاگذاشته است. به نظر می رسد که اگر مسئولان بانک مرکزی سیاست حمایت مطلق از ریال در برابر ارزهای خارجی را کنار بگذارند و به تدریج و آرام به آزادسازی نرخ دلار اقدام کنند ، می‌توانند با کمترین آثار تورمی و فشار هزینه‌ای، بیشترین فایده را برای اقتصاد کشور به ارمغان بیاورند.

ابتکار: سایه سنگین تورم بر سفره های افطار
«سایه سنگین تورم بر سفره های افطار»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی ابتکار به قلم سید علی محقق است که در آن می‌خوانید؛امروز اول ماه مبارک رمضان است. مسلمانان جهان از دیروز و امروز (بسته به جغرافیا و رویت هلال ماه نو) به استقبال ضیافت الهی و فریضه دینی روزه این ماه مبارک رفته‌اند. این ماه معنوی و انسان‌ساز در حالی بار دیگر مومنان را به مهمانی خدا می‌برد که رمضان امسال در ابعاد مختلفی با رمضان های سال های گذشته تفاوت هایی دارد.
در چند ماه گذشته، زندگی‌های اجتماعی تحت‌الشعاع ناامنی‌ها و خشونت‌طلبی‌ها و انتقام‌جویی ‌ها، آن‌چنان‌که باید از روندی مطلوب و امیدوارکننده برخوردار نبوده است و از این نظر انگار که فریاد رسی از غیب رسیده است. چه‌بسا که آغاز ماه این مبارک و معنویت حاکم بر این روزها پایانی باشد بر رشد غافلگیرکننده جرم و جنایت و خشونت‌های اخیر. یکی از نکاتی که رمضان امسال را در مقایسه با سال‌های گذشته متمایز می‌کند، هم‌زمانی آن با اوج گرمای تابستان و نزدیکی شرایط آن با واژه عربی « رمضی» به معنای شن تفتیده و داغ است.
این ماه پربرکت و الهی درست مانند سال‌های اولیه دهه شصت، با میانه فصل تابستان و اوج گرمای ماه مرداد هم‌زمان شده که روزهایی بلندتر و درعین‌حال گرم‌تر از هر روزی از سال دارد. از آخرین باری که ایام ماه مبارک رمضان با میانه مرداد مصادف بود، حدود سه دهه می‌گذرد. از سوی دیگر، امروز و در پایان اولین روز از حلول ماه مبارک، مردم ایران در حالی پای سفره‌های پرفیض افطار خود می‌نشینند که به لحاظ اقتصادی، نان و سایر مخلفات این سفره معنوی خاص‌تر و متفاوت‌تر از همه سفره‌های افطار چند دهه گذشته است.
از همان آغاز اجرای هدفمندکردن یارانه‌ها و تغییر و آزادسازی قیمت حامل‌های انرژی و برخی از کالاهای اساسی، مانند آرد و نان و لبنیات، به‌تدریج آثار دومینوی تورم ناشی از طرح هدفمندی خود را به مردم نشان داد.
ازقضا، نقطه اوج افزایش قیمت انواع کالاهای عمومی، علی‌الخصوص مواد غذایی، درست با ماه‌های تیر و مرداد و آغاز ماه مبارک رمضان تلاقی کرد. قیمت‌های نان، شیر، شیرینی، خرما، آش و حلیم اولین افطاری امسال دگرگونه و متفاوت از هر سال شده و هزینه‌های تأمین گوشت، مرغ، ماهی و برنج شام و سحری‌های امسال همه را غافلگیر کرده و حقوق یک ماه روزه‌داران را به‌راحتی بلعیده است.
اما ماجراهای اقتصادی رمضان امسال به همین‌جا ختم نمی‌شود. اثرات وضعی هدفمندشدن یارانه‌ها تنها تمایز روزه‌داری در سال ۱٣۹۰ در مقایسه با سال‌های گذشته نیست. طی روزهای اخیر، فارغ از افزایش قیمت‌های رسمی و غیررسمی انواع مواد غذایی در کشور، مسئولان امور بازرگانی و اقتصادی و یارانه‌ای کشور، برعکس سال‌های ماضی، هرگونه حمایت رفاهی و مناسبتی را از کارمندان و کارگران با اما و اگرهای بی‌سابقه‌ای همراه کرده‌اند.
طی هفته‌های اخیر از فحوای متناقض کلام مسئولان این‌گونه برمی‌آید که باوجود برخی وعده‌های پراکنده و مشروط، دولت درعمل هیچ برنامه منسجمی برای حمایت اقتصادی از خانواده‌های ایرانی و هیچ نوع سبد کالای از قبل طراحی‌شده‌ای در استقبال از ماه رمضان در دستور کار نداشته است.
این در حالی است که با توجه به تورم بی‌سابقه به‌وجودآمده در اقلام غذایی، انتظار می‌رفت دولت حداقل امسال و در اولین ماه رمضان پس از اجرای هدفمندی یارانه‌ها، برای کم ‌کردن آثار این وضعیت جدید بر اجرای فرائض دینی خانواده‌ها، سبدکالایی حتی پربارتر از سال‌های گذشته تدارک دیده باشد؛ اما این‌گونه که نشد هیچ، حتی اعلام کالابرگ‌های ویژه این ماه را هم منتفی‌شده اعلام کردند!
اگرچه فیوضات معنوی ماه مبارک همه محدودیت‌ها و سختی‌های اقتصادی و اجتماعی را به‌راحتی تحت‌الشعاع قرار داده و در خود حل می‌نماید، اگرچه عمل به این فریضه واجب و سرشار از حکمت الهی از شیرین‌ترین اعمال مخلوق در اعلام بندگی دربرابر خالق است و مومن به دین خدا برای روزه‌داری و عمل به واجب خدای خود چشم انتظار مساعدت و تأمین رفاه خود و خانواده‌اش از سوی حاکم و دولت نیست، اگرچه هدفمندشدن یارانه و چندبرابرشدن قیمت نان و شیر چیزی از کیفیت اعمال معنوی ایرانیان مومن کم نمی‌کند و... اما باور کنیم که تورم و گرانی‌های اخیر، تأمین حداقل‌های لازم برای افطار برخی از خانواده‌ها را سخت کرده است و به‌طور قطع، خدای رحمان و رحیم هم قرارش از حکم روزه، سخت‌شدن اوضاع بر بندگانش تا این حد نبوده و نیست.

مردم سالاری:ماه رمضان; فرصت استثنایی برای پاکسازی جسم و روح
«ماه رمضان; فرصت استثنایی برای پاکسازی جسم و روح»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی مردم سالاری به قلم وحید حقی است که در آن می‌خوانید؛ماه مبارک رمضان ماه خداوند، ماه نزول قرآن و از شریف ترین ماه های سال است. در این ماه درهای آسمان و بهشت گشوده و درهای جهنم بسته می شود، و عبادت در یکی از شب های آن( شب قدر ) بهتر از عبادت هزار ماه است.ماه مبارک رمضان، فرصتی ارزشمند و مغتنم برای تهذیب و پالایش روح و روان انسانی است. ماه سلوک و زدودن زنگارهای شیطانی از آیینه دل و برافروختن چراغ معرفت در شبستان وجود است، تلاوت قرآن و هنگامه دعا خواندن و تحول است. عاشقان کوی دوست در این ماه، مهر صیام بر لب می زنند و آتش محبت در قلب مشتعل می سازند و با گام نهادن بر نردبان کمال و فضیلت، پله پله به معبود و معشوق خویش نزدیک تر می شوند.
پیامبر گرامی اسلام هنگامی که رویت هلال ماه رمضان می فرمود، رو به قبله می نمود و دست های مبارکش را بلند می کرد.و می گفت: پروردگارا این ماه را بر ما نو گردان به امن و امان، و سلامتی و اسلام، و تندرستی شایان تشکر، و روزی فراخ، و بر طرف ساختن دردها و ناملایمات، بار پروردگارا روزی کن ما را روزه و قیام برای عبادت، و تلاوت قرآن در این ماه، و او را برای ما سالم و تمام گردان، و او را از ما سالم بدار، و ما را در این ماه سالم و تندرست فرما.
انسان روزه دار در این ماه مهمان حضرت دوست است و سفره ای از رحمت و مغفرت در پیش روی وی گشوده شده است. در ماه مبارک رمضان، عشاق از سفره پرفیض الهی، بهره مند می شوند و مشام جان را با عطر عبادت و معنویت می نوازند. در وصف روزه و آثار آن گفته اند: روزه برای انسان، حکمت به ارمغان می آورد; روزه، قلب را از وسواس حفظ می کند; روزه، تقرب به خداست; روزه، نیاز به مردم را کم می کند; روزه، نور، برهان، شفا و رحمت را در پی دارد; روزه، سبب شناخت عیوب نفسانی است; روزه، مانع تاثیر شیطان برآدمی است; انسان به وسیله روزه، آنچه را که تاکنون نمی فهمید می فهمد و آنچه را که نمی دید می بیند.
امام صادق(ع) در رابطه با صبر روزه دار می فرماید: هیچ روزه داری نیست که بر گروهی که مشغول غذاخوردن هستند، حاضر شود مگر اینکه اعضا و جوارح او، تسبیح پروردگار می کنند و ملائکه بر او درود.
روزه از نظر لغت به معنای امساک و ترک مطلق امور اعم از خوردنی ها، آشامیدنی ها و حتی سخن گفتن و سایر اعمال می باشد. چنانچه خداوند سبحان به حضرت مریم(س) می فرماید: در پاسخ به سخنان طعنه آمیز مردم بگو: من برای خدا، نذر روزه سکوت
کرده ام.
اما از نظر شرعی، روزه یا "صوم" به معنای خودداری و بازداشتن نفس از ارتکاب هرنوع عملی است که "مفطری" یا باطل کننده معرفی شده است.
انسان روزه دار به دلیل امساک از خوردن و آشامیدن و خودداری از انجام سایر مفطرات، خلق و خوی روحانی و ملکوتی می یابد و بیش از هر زمان به پروردگار خویش نزدیک می شود. خدا و پیامبر، شخص روزه دار را دوست دارند و اهل آسمانها و زمین، از وی به عظمت و تجلیل یاد می کنند. ظاهر روزه، سکوت، آرامش، قناعت و رضایت مندی است و باطن آن سرور، بهجت و حلاوت وصل و توان مندی است.
انسان روزه دار، خود را از دام هر قید و بندی، آزاد و رها می بیند و آنچه که بر دیگران دشوار است نزد خود، سهل و آسان می یابد. روزه، چشمه های خیر و حکمت را از قلب به زبان جاری می سازد و برای روزه دار، نور بصیرت و طراوت یقین و معنویت به ارمغان میآورد. از میان احکام و برنامه های عبادی که به منظور تحکیم پیوند معنوی انسان با عالم ملکوت، تعیین شده، روزه از اهمیت و عظمت دیگری برخوردار است و اجر و پاداش آن نیز در پیشگاه الهی از بسیاری از عبادات دیگر افزون تر است. چنانچه در حدیث قدسی آمده است که خداوند سبحان می فرماید: هرکار نیک و ارزشمندی، از ده تا هفتصد برابر پاداش دارد به جز روزه، همانا که روزه، برای من و مخصوص من است و من خود اجر و پاداش آن را خواهم داد.
ماه مبارک رمضان، ماه برکت، رحمت و بشارت است و فصل روی آوردن به درگاه الهی و تلاوت قرآن و خواندن دعا و عبادت; امام علی بن موسی الرضا(ع) پیشوای هشتم شیعیان در تشریح فضایل بی همتای این ماه می فرمایند: کارهای نیک و شایسته مومنین در ماه رمضان، پذیرفته و خطاهای آنان آمرزیده می شود.
کسی که در این ماه یک آیه از قرآن بخواند همانند آن است که در ماههای دیگر، یک ختم کامل قرآن کرده است و کسی که در این ماه با روی گشاده و اخلاق خوش با برادران مومنش برخورد کند و با مزاح و خنده، دل آنها را شاد نماید، در روز قیامت، خوشحال و شادمان است و به بهشت، بشارت داده می شود. روزه فقط امساک از اکل و شرب نیست، بلکه شرایطی دیگر هم همراه آن است، تعهد و مسوولیت های انسان در برابر روزه، این فریضه الهی زیاد است.
حضرت صادق(علیه السلام) فرمود: روزه نیست برای کسی که امام و پیشوای خود را نافرمانی کند و از او اطاعت ننماید، روزه فرزند عاق شده پدر و مادر تا خوب نشود و اصلاح نگردد، مورد قبول قرار نمی گیرد و روزه به حساب نمی آید، بلی یکی از ابعاد سیاسی این حدیث شریف، اطاعت و فرمانبری پیروان و رهروان مسلمان از راهبر و ولایت فقیه است. پس برماست که در این ماه مبارک بیشتر به روح و روان خود توجه کنیم و از رهروان راستین ولایت باشیم تا انشا» الله در پایان ماه مبارک با خاطری خوش این ماه را بدرقه کنیم.

آفرینش:سوریه و چالش های پیش رو
«سوریه و چالش های پیش رو»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن می‌خوانید؛در آن روزهایی که تونس و مصر درگیر اعتراضات مردمی بودند کسی فکر نمی کرد که نسیمی از بهار عربی به سوریه هم بوزد و به گفته رییس جمهور این کشور سوریه با دیگر کشورهای عربی فرق دارد و هرگز دستخوش اختلافات و درگیری نخواهد شد. وضعیت سوریه همچنان نا به سامان است و مشخص نیست که سیر تحولات چه وضعیتی را برای مردم و حاکمان این کشور رقم خواهد زد.
اما آنچه در چند روز گذشته بازتاب گسترده ای در رسانه ها داشته در گیری ارتش سوریه با مردم این کشور بوده است که به کشته شدن جمعی از مخالفان و معترضین سوری انجامید. آنچه در مورد سوریه قابل تامل است اینکه چرا با ارائه بسته های اصلاحات از سوی دولت، این کشور همچنان شاهد اعتراضات مردمی می باشد.
آنچه مسلم است اوضاع سوریه دستخوش تحولاتی گردیده است که دولت این کشور هنوز نتوانسته است راه حلی مسالمت آمیز برای آن پیدا کند. در چنین وضعیتی با توجه به ادامه دار بودن اعتراضات مردمی باید دید که مردم چه خواسته هایی دارند که حتی با ارائه اصلاحات مطرح شده از سوی دولت باز هم به مصالحه راضی نمی شوند.
شاید این اصلاحات را ناکافی و یا ضمانت اجرایی برای احقاق آن نمی بینند. آنچه مسلم است دولت سوریه وجهه و اعتبار خود را نزد جمعی از مردم این کشور نتوانسته است به خوبی حفظ کند و لذا لازم است تا با شنیدن صدای اعتراضات و خواسته های مخالفان و رسیدگی به نظرات آنان مانع از دست رفتن ثبات و اعتبار خود در میان مردم گردد. موج اعتراضاتی که در سوریه به راه افتاده درصورت عدم توجه به آن می تواند به انشقاقی میان مردم سوریه بیانجامد که پیامدهای ناگواری برای این کشور به همراه خواهد داشت.
سوریه با مشاهده دیگر کشورهای عربی که به سرکوب و کشتار مردم روی آورده اند باید درس عبرتی ارزشمند بگیرد و این امر را مد نظر داشته باشد که با سرکوب و کشتار باعث از بین رفتن اعتبار خود میان مردم و دیگر حامیانش در خارج از سوریه خواهد گردید و اگر اعتماد مردمی و حمایت دیگر حامیان خود را ازدست بدهد دیگر نمی تواند به برقراری ثبات و امنیت در سوریه امید وار باشد.

شرق:تنظیم بازار زیر سایه گرانی
«تنظیم بازار زیر سایه گرانی»عنوان سرمقاله‌‌ی روزنامه‌ی شرق به قلم سیدکاظم دلخوش است که در آن می‌خوانید؛دولت تنظیم و نظارت بر بازار را با هدف ایجاد آرامش و اطمینان خاطر مردم انجام می‌دهد. در سال‌های اخیر این اقدام بعضا با مشارکت اصناف، بخش خصوصی، تعاونی‌ها و سایر دستگاه‌های ذی‌ربط صورت گرفته است. با توجه به اهمیت موضوع، دولت می‌تواند از واردات به عنوان ابزاری برای تامین کمبودهای موجود در بازار و جلوگیری از هرگونه تنش در بازار استفاده کند.
واردات محصولات کشاورزی و کالاهای مصرفی اگر در چارچوب خاص و برای تامین نیاز بازار باشد، مورد تایید مجلس و کارشناسان است. اما گاها مشاهده می‌شود واردات بی‌رویه کالاهای مصرفی به بهانه تنظیم بازار صورت می‌گیرد که تداوم آن تولید ملی را به خطر می‌اندازد. مسوولان نباید فراموش کنند تنظیم بازار و جلوگیری از نوسانات شدید قیمتی یکی از وظایف دولت بوده و هرگونه واردات بی‌رویه و به خطر انداختن تولید داخلی خلاف قانون است.
اجرای قانون هدفمند‌سازی یارانه‌ها و رشد قیمت کالاهای مصرفی و ارزاق، تنظیم بازار ماه مبارک رمضان امسال را متفاوت‌تر از سنوات گذشته کرده است. نبود قیمت مصوب برای کالاهای پرمصرف، افزایش چشمگیر قیمت کالاهای مصرفی و ارزاق در ماه‌های اخیر و روند رو به رشد تورم از جمله مواردی است که تنظیم بازار ماه‌مبارک رمضان را تحت‌الشعاع قرار داده است. عدم تعیین قیمت مصوب برای کالاهای پرمصرف و اساسی در این مقطع می‌تواند به رقابت سالم در بازار و ارتقای سطح کیفی تولیدات داخلی منجر شود، ولی اگر در نظارت بر چگونگی این رقابت و روند عرضه و تقاضا در بازار سستی صورت گیرد، اثرات بسیار مخربی بر اقتصاد خانوار خواهد گذاشت.
در حال حاضر قیمت‌ها روند صعودی به خود گرفته‌اند به‌طوری که تداوم این روند می‌تواند نظم بازار را بر هم زده و مشکلاتی را برای مصرف‌کنندگان ایجاد کند. افزایش قیمت‌ها اگر در چارچوب اجرای قانون هدفمند‌سازی یارانه‌ها و متناسب با نرخ تورم باشد، کاملا طبیعی بوده و می‌توان با استفاده از ابزارهای مدیریتی و نظارتی بازار، روند آن را کنترل کرد.
اما نگاهی به آمار و واقعیت‌های بازار نشان می‌دهد رشد قیمت‌ها در بسیاری از موارد از جمله ارزاق عمومی و برخی از کالاهای مصرفی غیرمعقول بوده و این کالاها گران‌تر از حد انتظار عرضه می‌شوند. دولت باید تدابیر ویژه‌ای برای جلوگیری از ایجاد اخلال در بازار و توقف روند غیرمنطقی رشد قیمت‌ها به‌کار گیرد، چراکه ادامه این روند اجرای قانون هدفمندسازی یارانه‌ها را نیز تحت‌الشعاع قرار خواهد داد.
در هر حال با توجه به آغاز ماه مبارک رمضان و افزایش تقاضا برای اقلامی همچون فرآورده‌های لبنی، گوشت و مرغ (که اتفاقا در زمره اقلامی هستند که رشد قیمت آنها بیشتر از نرخ تورم و رشد قیمت‌ها پس از هدفمندی یارانه‌هاست) دولت باید اقدامات لازم را در راستای تهیه و توزیع اقلام پرمصرف و مورد نیاز مردم انجام دهد تا از فشار مضاعف واردشده به مردم کاسته شود. در یک کلام می‌توان گفت تنظیم بازار در زیر سایه گرانی قرار گرفته است و باید با کنترل و نظارت بیشتر از ایجاد هرگونه تنش در بازار جلوگیری کرد.

دنیای اقتصاد:سرانجام بحران بدهی آمریکا
«سرانجام بحران بدهی آمریکا»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی دنیای اقتصاد به قلم دکتر مرتضی بینا است که در آن می‌خوانید؛این روزها مفسرهای اقتصادی در برنامه‌های تلویزیونی داخلی و خارجی، مرتبا از فاجعه مالی جهانی درشرف وقوع صحبت می‌کنند که در صورت عدم توانایی دولت فدرال آمریکا در پرداخت بدهی‌هایش به‌وجود می‌آید.
خصوصا صحبت از سررسید دوم ماه آگوست ۲۰۱۱ را زیاد می‌شنویم، که ظاهرا در این روز دولت فدرال دیگر پولی برای پرداخت بدهی‌هایش ندارد! پرسشی که به تبع این موضوع در محافل مختلف مطرح می‌شود آن است که مساله چقدر جدی است و تبعات آن چیست؟
با مراجعه به سایت خزانه‌داری آمریکا ملاحظه می‌کنید که در تاریخ ۱۵ ماه مه ‌۲۰۱۱؛ یعنی حدود دو ماه و نیم پیش، دولت فدرال به سقف قانونی وام گرفتن رسید و رییس خزانه‌داری، آقای تیموتی گایتنر از همان زمان، برای وام گرفتن و پرداخت بدهی‌ها از ابزارهای فوق‌العاده که در اختیار قوه مجریه است استفاده کرده است. طبق نامه‌ای که آقای گایتنر به کنگره آمریکا نوشته و در سایت خزانه‌داری آمریکا قابل مشاهده است، اعلام شده که قوه مجریه در تاریخ ۲ آگوست ابزارهای فوق‌العاده‌اش را تمام می‌کند و احتمال عدم پرداخت بدهی‌ها وجود دارد.
بنابراین سررسید ۲ آگوست یک سررسید واقعی نیست و این احتمال عدم پرداخت، بستگی به دریافت‌های مالیاتی دولت فدرال دارد. به این نکته هم توجه داشته باشید که منظور از بدهی، منحصرا پرداخت اصل و بهره وام نیست، بلکه بدهی شامل تعهدات مالی دولت فدرال از قبیل حقوق بازنشستگی، حقوق کارمندان و غیره است. جریان نقدی دولت فدرال آمریکا به طور متوسط چیزی نزدیک به ۵۰ میلیارد دلار در طول روزهای کاری می‌باشد؛ در حالی که بهره وام‌هایش نزدیک به ۲ میلیارد دلار در روز و به طور متوسط بین ۴ تا ۹ میلیارد دلار سررسید اصل وام‌هایش است.
حالا فرض کنیم که کنگره آمریکا اجازه وام گرفتن بیشتر را ندهد و ابزارهای فوق‌العاده قوه مجریه برای وام گرفتن هم تمام بشود، در این‌صورت چه اتفاقاتی می‌تواند بیفتد؟ در این‌صورت، دولت فدرال می‌تواند پرداخت حقوق بخشی ازکارمندان و اصل یا حتی بهره اوراق قرضه اش را به تعویق بیندازد، که این معادل عدم پرداخت تعهدات مالی خواهد بود و طبیعتا آژانس‌های تعیین اعتبار، درجه اعتباری دولت فدرال را به شدت کم خواهند کرد.
اما با کم شدن درجه اعتباری دولت فدرال چه اتفاق خاصی می‌تواند بیفتد؟اینجا است که مفسران سر به دیوار می‌کوبند و وا ویلا راه می‌اندازند؛ چون می‌گویند که نرخ‌های بهره به شدت بالا می‌روند و نظام مالی جهان به هم می‌ریزد و باقی قضایا. اما این حرف‌ها در کوتاه‌مدت درست نیستند و فقط چنانچه در دراز مدت همچنان این مشکلات باقی بمانند، کم کم اثرات خود را نمایان خواهند کرد.
نرخ بهره اوراق قرضه دولت فدرال آمریکا فقط در صورتی بالا می‌رود که تقاضا برای خرید اوراق قرضه کم شود و دارندگان فعلی اوراق قرضه زودتر از سررسید شروع به فروش اوراق خود بکنند. وقتی که عرضه اوراق قرضه زیاد شود، قیمت آنها افت می‌کند و بنابراین بازدهی کوپن‌های فعلی بیشتر می‌شود. به عبارتی دیگر نرخ‌های بهره اوراق قرضه فعلی بالا می‌رود و باید برای صدور اوراق قرضه جدید، کوپن‌های گران‌تری در نظر گرفت تا با اوراق قرضه قدیمی‌تر قابل رقابت باشند.
اما ما در دنیای رقابتی زندگی می‌کنیم و اثر نظر آژانس‌های اعتباری را هم باید در دنیای رقابتی سرمایه بررسی کنیم. اولا دنیای غرب خصوصا در حوزه مدیترانه در یک رکود اقتصادی غوطه‌ور است و سرمایه گذاران غربی فرصت‌های کاری خوبی پیدا نمی‌کنند و چین که دارنده عمده اوراق قرضه آمریکا است، زیرساخت‌های کافی برای سرمایه‌گذاری در مملکت خود را ندارد و ریسک عدم پرداخت در بسیاری از نقاط دیگر دنیا بالا است.
بنابراین سرمایه‌گذاران انتخاب‌های زیادی برای حفظ سرمایه خود ندارند و حتی با پایین آمدن درجه اعتباری دولت فدرال آمریکا، بازهم بهترین گزینه برای سرمایه‌گذاری کم‌خطر (تر) را در اوراق قرضه آمریکا خواهند یافت! و حتی ممکن است تقاضا برای اوراق قرضه آمریکا بیشتر هم بشود، چون ممکن است رکود اقتصادی گریبان اروپا را به شدت بگیرد؛ در حالی که توان آمریکا برای حل مساله سیاسی بین دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات خیلی بیشتر از توان اروپا برای حل مساله اقتصادی کشورهای حوزه مدیترانه است.
نکته دیگری که بحث می‌شود، مساله آیین‌نامه‌های داخلی صندوق‌های بازنشستگی هستند. طبق این آیین‌نامه‌ها، صندوق‌ها موظف هستند که درصد معینی از سرمایه خود را در اوراق قرضه با اعتبار بسیار بالا بگذارند. به همین دلیل، با اعلام پایین بودن درجه اعتباری دولت فدرال آمریکا، مدیران بعضی از صندوق‌های بازنشستگی موظف خواهند شد، اوراق قرضه آمریکا را بفروشند، اما هنوز معلوم نیست که به جای آن چه باید بخرند. اولا آیا حجم سرمایه‌گذاری‌های قابل دسترس دیگر با اعتبار بالاتر آنقدر وجود دارند که بتوانند جایگزین اوراق قرضه آمریکا در صندوق‌های بازنشستگی بشوند؟ در ثانی، بر خلاف تمام اوراق قرضه دیگر در دنیا، دولت فدرال آمریکا مشتری موسسات تعیین اعتبار Moody’s, S&P و Fitch نیست و تعیین اعتبار آنها برای دولت فدرال فقط یک نظر باقی خواهد ماند؛ بنابراین از نظر قانونی ممکن است که الزامی برای فروش اوراق قرضه توسط صندوق‌های بازنشستگی ایجاد نکند. همچنین در قوانین بانکی آمریکا اوراق قرضه آمریکا موقعیت ویژه‌ای دارند که داشتن آنها را ملزم به درجه اعتباری توسط شرکت‌های اعتباری نمی‌کند.
خلاصه کلام اینکه اعلام پایین بودن درجه اعتباری آمریکا توسط آژانس‌های اعتباری فاجعه اقتصادی به دنبال نخواهد داشت؛ ولی چنانچه آمریکا نتواند کسری بودجه خود را در درازمدت کاهش دهد، با تورم و نرخ بهره بالا در آینده روبه‌رو خواهیم بود.

جهان صنعت:تصمیم سازنده دولت
«تصمیم سازنده دولت»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جهان صنعت به قلم مریم باستانی است که در آن می‌خوانید؛دیروز خبر رسید که باز هم برخی صنوف از پرداخت مالیات بر ارزش افزوده سرباز زده‌اند و با تعطیلی کسب و کار خود به نشانه اعتراض خواستار توقف قانون مالیات برارزش افزوده هستند.
مشابه این اتفاق سال گذشته نیز برای برخی از صنوف افتاد با این حال تکرار آن در سال‌جاری ‌دو نکته را در ذهن متبادر می‌کند؛ نخست ضعف اجرایی در اجرای قانون و دوم ضعف قانون مالیات بر ارزش افزوده. اگرچه در نگاه کلی نمی‌توان به طور قاطع نظر داد که این دو مشکل عامل اعتراض مجدد بخشی از فعالان بازار شده است اما بی‌تردید مشکلی در هر دو بخش وجود دارد که موجب شده‌ این اتفاق مجددا تکرار شود.
دولت اعلام کرده که سال گذشته ٨٣ درصد درآمدهای مالیاتی در بودجه سال ٨۹ محقق شده است، این به آن معناست که قانون مالیات برارزش افزوده کارکرد مورد انتظار دولت را داشته است. از سویی نحوه اجرای آن با وجود تنش‌های به وجود آمده توانسته اهداف دولت را محقق کند اما چه اتفاقی افتاده که در سه ماهه دوم سال شاهد اعتراض مجدد برخی صنوف هستیم ؟ شاید مهم‌ترین دلیل این اتفاق شرایط اقتصادی کشور باشد.
پس از اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها و بی‌توجهی دولت به بخش صنعت، فشار مضاعفی به بخش تولید وارد شده است. از سویی نرخ تورم نیز به تبع آن بالا رفته و این موضوع سبب شده تا تجار هم با مشکل روبه‌رو شوند. شاید بهتر باشد برای جلوگیری از سرایت این اعتراض به سایر اصناف ‌یا تولید‌کننده‌ها دولت هرچه سریع‌تر نسبت به تدوین و اجرای بسته‌های حمایتی از تولید اقدام کند و برای تجار و اصناف هم تصمیم‌های سازنده بگیرد.

منبع: جام جم آنلاین


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست