یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

رویکرد فایده گرا - مهرداد رستمی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۷ مرداد ۱٣۹۰ -  ۱٨ اوت ۲۰۱۱


پا فشاری آقای گنجی در "تنقید" شریعتی از ویژگیهای نقد برخوردار نیست. زیرا وجه غالبِ و نه کامل نوشته¬های وی در این عرصه صبغه¬ی ردیه¬نویسی دارند. او تلاش می کند تا سیاه¬ترین اغراض را در ذهن و زبان شریعتی پیدا کند و "تاریک¬خانه اشباح" را در او به همگان بنمایاند و در این راه طبعاً از قواعد خوانش "متن" پیروی نمی¬نماید.
ساده ترین اصل در فهم موضوع ، اتخاذ ایستار محققانه است. محقق در گرو "حب" و "بغض" نسبت به مقوله¬ی مورد تتبع خویش نیست. زیرا همان طور که صاحب اندیشان گفته¬اند:"چون غرض آمد هنر پوشیده شد/ صد حجاب از دل بسوی دیده شد". البته آقای گنجی شاید علاقه داشته باشد که سراسر "کارنامه شریعتی" را سیاه جلوه دهد و در جدل¬های قلمی با دوستان سابق خود همه¬ی خرابی¬های تیم "حضرت امام" را در کانتینر او جا دهد. خب این هم کاری است کارستان. ولی تحقیق و پژوهش نیست. این نوع رویارویی با حریف حتی در جهان کهن مقبول نمی افتاد زیرا از انتصاف بدور بود و به قول حافظ " چشم دریده ادب نگاه ندارد" . مولانا در داستانی بخوبی "نگاه" مبغض و محب را توصیف می نماید:
دید احمد را ابوجهل و بگفت/زشت نقشی کز بنی هاشم شکفت
گفت احمد مر ورا که راستی/ راست گفتی گرچه کار افزاستی
دید صدیقش بگفت ای آفتاب/ نی ز شرقی نی ز غربی خوش بتاب
گفت احمد راست گفتی ای عزیز/ ای رهیده تو ز دنیای نه چیز
حاضران گفتند ای صدر الوری/ راستگو گفتی دو ضدگو را چرا
گفت من آیینه¬ام مصقول دست/ ترک و هندو در من آن بیند که هست
در واقع مبغض و محب عواطف و پیشفهم¬های خود را در آیینه موضوع پیشرو می تابانند و از بازتاب آن به وجد می آیند در صورتیکه از فهم مورد مشخص غافل می¬شوند. هرکدام از ایندو خودرا در آن می یابد و به اقتضای حال یا آیینه شکن و یا آیینه¬دار می¬گردد. براین اساس می¬توان ادعا کرد که برخورد آقای گنجی با شریعتی برخوردی عاطفی و از نوع منفی آن است. او چون نقد نمی¬کند، نگاهی هولستیک نیز به آثار شریعتی ندارد و لهذا عنایتی نیز به خرد مندرج در نوشته¬های او نمی¬نماید. بقول بچه محلی¬های آقای گنجی دنبال "ایز" می¬گردد تا مچگیری کند. البته گاف¬گیری و رخنه گرفتن شقی از گفتار متکلمانه و جدلی است. این منهج عموماً غیر انضمامی و مجرد به موضوع می پردازد. یعنی قسمت¬هایی از متن را بدون توجه به زمانه و زمینه مورد جدل قرار می¬دهد و به زبان کوچه حریف را کیسه می¬کشد.
اصولاً منتقد از نقد دیگران می آموزد و با نقّادی به دیگران می آموزاند که حاصل این روند سنتزی است بنام"روشنگری". در حالیکه ردیه¬نویس، پیشاپیش و مقراضِ احقاد و جدال بدست در آثار و احوال یک شخص می گردد تا حساب اورا برسد. ابزار نقد و تقریر در دستان ردیه¬نویس تبدیل به آلتِ جنگ و نفیر می گردد و در هر سخنی تخم صرع می¬جوید و آفتِ قانون و شرع می¬یابد. بهر حال آن هم روشی است ولی نه در شأن تحقیق. ردنگاری بیشتر مناسبِ کارگزاران دستگاه¬های ممیزی و عمله و عکره¬ی شب¬پرستانِ اندیشه ستیز است. ردیه¬نویسی بیشتر بکار پرونده¬سازان می آید تا پژوهشگران. در مثل می¬گویند:"عقل جزوی از عنادِ کینه¬خو/ ره نمی پوید به راه آبِ جو".
رویکرد آقای گنجی نسبت به نوشته¬های شریعتی اگر پژوهشی نیست (توجه شود که جمله شرطی است) از چه سنخی به شمار می آید. شاید نگاه تبخترآمیز اورا این بیت از پروین اعتصامی بخوبی بیان کند:"به چشم عجب، سوی کاه کرد کوه نگاه / بخنده گفت، که کار تو شد ز جهل تباه". به نظر می رسد آقای گنجی با جزمیتی خاص و از موضعی ضد سوسیالیستی و دفاع ایدئولوژیک از نظام سرمایه با شریعتی برخورد می کند. گناه شریعتی از این منظر این است که او از ایستاری عدالتخوانه و نه واپسگرایانه با مقوله¬ی دموکراسی صوری برخوردی انتقادی می کند. برخوردی بالنده و نه فروکاهند و تخریبی.
در اروپا هم می توان جریانات لیبرال با گرایشات سوسیالیستی یافت و هم سوسیالیست¬هایی با تمایلات لیبرالی پیدا نمود و در آنهم حرجی نیست. اما گویی این پدیده نزد آقای گنجی امری محال و ممتنع الحصول است. او حتی در عالم فرضیه نیز حاضر نیست این فرض محال را بپذیرد چون می-پندارد"گر بگویم قیمت آن ممتنع/ هم بسوزم هم بسوزد مستمع".
آقای گنجی می گویند رویکرد شریعتی به مفاهیم دینی بالاخص مذهب شیعه، رویکردی فایده¬گرا است.(1) اگر همین اندازه از شریعتی را آقای گنجی به¬پذیرد پیامدش آن خواهد بود که فایده¬گرایی یکی از اجزاء مقوم لیبرالیسم اجتماعی است.
فایده¬گرایی (Utilitarianism) فارغ از قضاوت ارزشی، محصول نگاهی نو به زندگی است . اگر شریعتی چنین رویکردی به مذهب داشته است پس نباید اورا در کندوی سنتی¬ها جای داد و در مورد وی به قضاوت نشست. شریعتی پنجره¬ای از زندان سنت بسوی جهان نو گشود. هر وضعیتِ آستانه¬ای ویژگی دوگانه دارد؛ پشت به گذشته و روی بسوی آینده. همچون شفق آمیزه¬ای از رنگ-ها است. از این نیز گریز و گزیری نیست. شریعتی آرش¬وار تما توش و توان خویش را در کمانِ چکامه و مرکّب گذاشت تاشاید سرزمین اندیشه¬ی دینی را وسعت بخشد. چرا که طاق کوتاه و فضای تاریک و نمور این شبستانِ جهل را ام المصائب مملکت می¬دانست. او براین باور بود که تحول در این عرصه پیش¬شرط تغییر در سایر زمینه¬ها است. ضاق الفضایی که از قضای روحانیت در این عرصه بوجود آمده بود آنچنان بر سینه¬ها سنگینی میکرد که تاب و توان از کوه¬های استوار می¬ستاند و جبال را خیره می¬ساخت. متافُر تر و کمان که در نماد آرش کمانگیر به آن اشاره شده بخوبی خصوصیات کار وی را به نمایش می¬گذارد. تیر را در زه کمان با تمام نیرو به عقب می¬کشند تا تیر را به جلو پرتاب کنند. گشایش فضا، کاری دوسویه است و این کنش پارادوکسیکال گویای کنش شریعتی است. ولی ردیه¬نویسان یک رویه کار اورا برجسته کرده تا نوآوری¬ها و روشنگری¬های وی را به محاق برند. ردنگاران، چشم از لمعان برق می دزدند تا سیاهی بر دیدگان حاکم شود. در این¬گاه شاید بجا باشد زمزمه¬ی این فراز که:"پناه میبرم به نور از سیاهی شب آنگاه که دامن گستراند".
نحوه¬ی مواجهه با اندیشه شریعتی متفاوت و گوناگون است:1 ـ ضدیت : که طیفی است متشکل از نیروهای راست و چپ 2 ـ دوستداران منتقد 3 ـ شیفتگان غیر منتقد 4 ـ منتقدان منصف. بهرحال ردیه¬نویسان عیب¬جو که در دسته¬ی اول جا میگیرند، همچون قلابان، رنگِ خود بر"متن" می زنند تا جناسی کرده سکه خودرا رواج دهند. اما نفس عیبجویی عملی ناپسند است ،بقول مولوی:"عیب باشد کو نبیند جز که عیب/عیب کی بیند روان پاک غیب". در جهان نو فرق نقادی و عیبجویی آنچنان عیان است که نیازی به بحث¬های کشاف در باب آن نیست و این چند سطر نیز یادی بود برای یادآوران.

مهرداد رستمی
.....................
1) www.roozonline.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست