روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۴ شهريور ۱٣۹۰ -
۲۶ اوت ۲۰۱۱
روز قدس و بیداری اسلامی»عنوان سرمقالهی روزنامهی جام جم به قلم جلال برزگر است که در آن میخوانید؛ابتکار بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در نامگذاری آخرین جمعه ماه مبارک رمضان بهعنوان روز قدس آن هم یکسال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از همان ابتدا تحرکی هوشمندانه و وحدتآفرین در جهان اسلام بوده و نگرانی عمیق صهیونیستها و اشغالگران قدس شریف و حامیان جهانی و منطقهای آنها را در پی داشته است.
این ابتکار، میراثی عظیم و معنوی برای ملتهای مسلمان به شمار میرود که در جهت تثبیت آرمان رهایی قدس شریف معنا و کاربرد خاص خود را دارد. در چنین شرایطی، امسال مسلمانان منطقه در متن و بطن حرکت عظیم بیداری اسلامی که در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا شکل گرفته روز قدس را برگزار میکنند. روزی که برکات وجودی و فرهنگ آگاهیبخش و وحدتآفرین آن در شکلگیری موج بیداری ملتهای مسلمان بر علیه استبداد، استعمار و دنباله سرطانی نظام سلطه در منطقه یعنی رژیماشغالگر قدس، نقش ویژه داشته است.
در ایامی که سران رژیم صهیونیستی با نگرانی چشم به تحولات منطقه دوخته و از دست رفتن یاران صمیمی چون مبارک در مصر را به نظاره نشستهاند و روحیه دینی و ضدصهیونیستی ملتهای منطقه از مصر تا لیبی و دیگر نقاط به خروش آمده است، فرارسیدن روز قدس یک ضربه بسیار مهلک به رژیم صهیونیستی و البته آمریکایی است که درصدد تامین امنیت اسرائیل با نفوذ در انقلابهای مردمی منطقه است.
از این رو روز قدس امسال را باید متفاوتترین روز قدس تا به امروز دانست. روزی که در پیشواز آن جوانان مصری پرچم رژیم اسرائیل را به زیر کشیدند و حالا در آخرین جمعه ماه مبارک خروش ضدصهیونیستی، ایران و مصر و یمن و دیگر نقاط و اجتماعهای مسلمانان را به یکدیگر پیوند خواهد داد؛ مسلمانانی که دیکتاتورهای وابسته حاکم بر خویش را از تونس و مصر تا لیبی به زیر کشیده و در یمن و بحرین و دیگر نقاط موج بیداری خویش را به پیش میرانند، جملگی از نقش مخرب رژیم صهیونیستی و حامیانش در منطقه آگاهی یافتهاند.به همین خاطر است که تا به حال هیچ چراغ سبزی از طرف آنها به اشغالگران قدس نشان داده نشده است. روز قدس امسال، ملت فلسطین بیش از هر زمانی تعلق خود به امت اسلامی را احساس خواهد کرد؛ چون بیداری ملتهای منطقه، اسلامی و ضد صهیونیستی بودن خود و هواداری از آرمان فلسطین را در این روز پررنگتر از هر زمان برصفحه روزگار نقش خواهد کرد. یک دریا مسلمان بیدار در برابر یک رژیم اشغالگر و سفاک، یکی در اوج و دیگری در ذلیلترین روزهای خود و حتی درگیر با مشکلات و اعتراضات سنگین داخلی و با حامیانی متعجب و جامانده از تحولات، این تصویر روز قدس امسال است. تصویری که پیشتر امام (ره) بنا بر وعده الهی آن را بشارت داده بود. فرارسیدن این روز بر تمام مسلمانان و وجدانهای بیدار جهان مبارک باد.
کیهان:فرعی- اصلی در نقشه آن لاین انقلاب ها
«فرعی- اصلی در نقشه آن لاین انقلاب ها»عنوان یادداشت روز روزنامهی کیهان به قلم محمد ایمانی است که در آن میخوانید؛دگرگونی در نقشه سیاسی خاورمیانه و جهان سرعت گرفته است. اکنون تغییرات نقشه سیاست جهانی علی الدوام «به روز» می شود.گسل های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی متعددی که ماه هاست در صحنه سیاست جهانی فعال شده، هر چند روز یکبار زلزله تازه ای را پدید می آورد و نقشی تازه بر صورت بندی تحولات می زند. روزگاری تصور می شد فقط خاورمیانه روی خط زلزله است اما حالا این تصور، ناتوان از بازگویی تمام واقعیت های جاری است. امروز بلوار «راتسچیلد» تل آویو همان قدر زلزله خیز شده که میدان «التحریر» مصر شد و خیابان های لندن همان قدر ملتهب به نظر می آید که وال استریت نیویورک. گویا تمام تحولات گونه گون از شرق افغانستان و جنوب شبه جزیره عربستان (یمن) تا مصر و فلسطین اشغالی و ۲محور «شمال- جنوب دریای مدیترانه» و «شرق- غرب آتلانتیک»، همه روی یک موج قرار گرفته اند. در این جهان پرتلاطم و مدام به روز شونده، سزاوار است که ما نیز مرتبا خاستگاه تحولات و مسیر مرحله به مرحله آن را رصد کنیم، فرصت های فراوان و تهدیدهای محتمل را در یک فهرست گرد آوریم و با این برآورد، نگاه دقیق تری به فعل و انفعالات سیاست داخلی به ویژه در جبهه اصولگرایان داشته باشیم.
کدام اتفاق بزرگ، جزء به جزء و قطعه به قطعه در حال ساخته شدن است؟ قرنی که سپری شد، قرن ابرقدرت ها بود. از دل دو جنگ بزرگ جهانی، قطب بندی قدرتی سربرآورد که کمترین نقش در آن متعلق به ملت ها بود. آمریکا بود و شوروی و اقمار آنها. اما دو اتفاق بزرگ در دهه های پایانی قرن بیستم، تحولات جهانی را وارد فاز تازه ای کرد؛ ۱-استارت قدرت نمایی ملت ها با پیروزی انقلاب اسلامی که به تدریج در لبنان و فلسطین و افغانستان نیز باز تولید شد۲-فروپاشی ابرقدرت شوروی در آگوست ۱۹۹۱ میلادی(۲۰ سال پیش) که باعث شد آمریکا، سیمای ابرقدرتی بلامنازع و یاغی را به خود بگیرد. پس از فروپاشی بلوک شوروی، قشون کشی نظامی، سیاسی و فرهنگی غرب (ناتوی نظامی و فرهنگی) به شرق اروپا آغاز شد. در کمتر از ۱۰ سال آمریکا در حالی که خود را بر دروازه های مسکو می یافت، اعلام تاجگذاری کرد و قرن ۲۱ را قرن جدید آمریکایی خواند. دور تازه جنگ صلیبی رسما آغاز شد تا کار تنها رقیب باقی مانده در میدان- جهان اسلام با الهام بخشی جمهوری اسلامی- یکسره شود. افغانستان و عراق در کمتر از ۲ سال زیر چکمه اشغالگران قرار گرفتند. ظاهرا همه چیز روی برنامه بود الا یک موضوع مغفول و نه چندان کوچک؛ ملت ها! مهاجمان اشغالگر قرار بود بر این ملت ها حکومت کنند نه بر خاک ها و سرزمین ها. و پنتاگون و ناتو تنها کاری که کرده بودند رژیم های متحد خود را به زیر کشیده بودند بی آن که بتوانند خلأ آنها را پر کنند. مناره دزدی بی آن که چاه را کنده باشند. نمی شد که در سرزمین های اشغالی عراق و افغانستان و فلسطین، یا سرزمین های تحت حاکمیت خودکامگان متحد آمریکا (مصر و تونس و یمن و بحرین و عربستان و...) ملت وارد کرد. اگر ملت سازی شدنی بود باید در فلسطین اشغالی جواب می داد که نداد. حتی بی سر و پاهایی که قرار بود ملت اسرائیل را تشکیل دهند، هم اکنون رژیم تل آویو را به چالش می کشند.
«انقلاب»هایی که از ٨ماه پیش در شمال آفریقا و جنوب خلیج فارس سربرآورده و به شکل اعتراض و شورش به غرب منتقل شده اند، روی دیگر سکه «مقاومت» هستند. هر جا ملتی هست که عزت و آقایی و استقلال و حقوق خود را جست وجو می کند و بر سر این آرمان ها «مقاومت» می کند، ذاتا «انقلابی» شده است و هر جا ملتی رو به انقلاب می کند، حربه و گارد مقاومت را انتخاب کرده است. و نیز، هر جا انقلاب و مقاومت هست، ذاتا و ماهیتا معارضه با نوکران غرب نیز هست، در ایران و عراق باشد یا مصر و تونس و بحرین و یمن و لیبی. منطبق با این واقعیت انکارناپذیر، شوخی بی مزه و به غایت خنکی خواهد بود که مثلا آمریکا و انگلیس هم ادعا کنند از انقلابیون حمایت می کنند یا مثلا اضلاع فتنه سبز در ایران تظاهر کنند که از سقوط نوکران غرب به دست ملت ها خوشحالند. یعنی می شود که مثلا ایهود باراک وزیر جنگ رژیم صهیونیستی همین چند روز پیش بگوید «پرزیدنت مبارک و رژیم مصر بزرگ ترین ذخیره استراتژیک ما بودند» و نتانیاهو نخست وزیر همان رژیم گفته باشد «اپوزیسیون سبز در ایران بزرگ ترین سرمایه اسرائیل است»، آن گاه کنار هم گذاشتن و جمع زدن این دو گزاره نتیجه بدهد که دست اندرکاران فتنه سبز از قیام مردم مصر خوشحال شده اند و تحرک کور روز ۲۵ بهمن شان در راستای حمایت از مردم مصر و تونس- و علیه مبارک و بن علی- بوده است؟! قصه همان قصه روسفیدی نوکری است که اموال ارباب را دزدیده بود و ارباب به همین دلیل، کاسه ماست را بر سر وی شکست اما او انگار نه انگار که سرش شکسته، گفت چه خوب! روسفید شدم.
تغییرات گسترده در نقشه سیاسی منطقه و جهان از ٨ماه پیش در تونس کلید نخورد بلکه ۲سال پیش در تهران آغاز شد، شاید دقیقا همان غروب روز قدس (۲۷شهریور) سال ۱٣٨٨ که رابرت گیتس وزیر دفاع وقت (رئیس اسبق سازمان سیا) با بلاهت تمام، نسبت به حاشیه سازی عجیب و غریب دست اندرکاران فتنه سبز ابراز ذوق زدگی کرد. آن روز در حالی که توده های میلیونی ملت ایران، مرگ اشغالگران قدس را با زبان روزه فریاد می کردند، گروهی تحریک شده از سوی سازمان فتنه به خیابان آمدند که به دعوت رئیس گروه کر (وزارت خارجه رژیم صهیونیستی) شعار می دادند «نه غزه، نه لبنان». و همزمان خط قرمز روی «جمهوری اسلامی» کشیده بودند. استقلال و آزادی بدون جمهوری اسلامی؟! لیبرال ها و سلطنت طلب های آمریکایی- انگلیسی، مرد پاسداری از چنین آزادی و استقلالی بودند یا چپ های به ظاهر کمونیست؟!
آن روز تن آقای گیتس هنوز داغ بود که گفت «اتفاقات امروز ایران نشان داد سیاست ما در تحریم علیه ایران درست بوده و فشارها جواب داده و باعث اختلاف و دودستگی شده است.» او نمی فهمید که وقتی غیرت یک ملت علیه چنان رذالتی به جوش آید، چه دو مینویی از بیداری و غیرت اسلامی در خاورمیانه علیه نوکران غرب رخ خواهد داد. نمی دانست که شعار بلاهت آلود نه غزه نه لبنان، چه آتش خشمی در جان ملت های مسلمان مصر و فلسطین و یمن و بحرین و دیگران می اندازد. آمریکا و اسرائیل و انگلیس و سرویس های جاسوسی آنها روز قدس ۲سال پیش، کندن گور حسنی مبارک و بن علی و عبدالله صالح و آل خلیفه و آل سعود را کنتراتی به طایفه ای ورشکسته در ایران سپردند که هنر ایجاد جرقه انفجار خشم ملت ایران و برپایی انقلابی تازه در ۹دی ۱٣٨٨ را داشتند، جنبشی که نیویورک تایمز در ستایش آن نوشت «این بزرگ ترین تظاهرات در خیابان های تهران از ۲۰سال پیش و از زمان تشییع آیت الله خمینی است.»
به فهرست تحولات شتابان اخیر در منطقه نظر بیندازید: ۱- غرب پس از سقوط متحدان در مصر، تونس، عراق، لیبی- و احتمالاً یمن و بحرین- درصدد سرقت انقلاب ملت ها و حاکمیت های جدید است. این کش وقوس با شدت تمام ادامه دارد ۲- جبهه مقاومت در لبنان و سوریه تحت فشارهای گسترده سیاسی، تبلیغاتی و حتی نظامی است تا شاید گشایشی برای آمریکا و اسرائیل پدید آید ٣- رژیم عربستان و برخی کشورهای همسو به عرصه فراخوانده شده اند تا به هر قیمت ولو مداخله نظامی، ترمزی بر روند تحولات و انحراف مسیر آن باشند ۴- اسرائیل درحالی که از حمله به جنوب لبنان و جنوب فلسطین (غزه) هیچ نتیجه ای نگرفت اکنون زیر پای خود را در مصر نیز خالی شده می بیند و همزمان- به تعبیر هاآرتص- بی سر و پاهای کاباره نشینی که اساساً شست وشوی مغزی داده شده بودند و درحاکمیت اسرائیل آدم حساب نمی شدند، به خودنمایی چند صدهزارنفری در خیابان های تل آویو با شعار نتانیاهو برو گم شو پرداخته اند ۵- آمریکا طبق توافق باید تا آخر دسامبر ۲۰۱۱ (فردای ۹دی ۱٣۹۰) چهل و ششهزار نیروی نظامی خود را بدون کمترین دستاوردی از عراق خارج کند و تخلیه نیروها از افغانستان را در ماه های آینده آغاز نماید. ۶- اغتشاش سیاسی- اقتصادی تا لندن و نیویورک و واشنگتن و تا مرز سقوط اعتبار دولت های آمریکا و انگلیس امتداد یافته است. این بحران ها تازه سر باز کرده اند و این هنوز اول ماجراست. نابرابری ۲۷٣ برابری شمال و جنوب در لندن یک بشکه باروت کامل و مستعد انفجار است چنان که مقدمه آن را دیدیم. ۷- چالش هسته ای با وجود شتاب گرفتن روند توسعه برنامه هسته ای ایران به حاشیه پرتاب شده است.
در چنین شرایطی اگر شما جای اتاق فکرهای امنیتی- راهبردی در واشنگتن یا لندن و تل آویو بودید و پیش فرض اصلی را بر خشکاندن سرچشمه می گذاشتید، سراغ کجا می رفتید؟ اگر قرار بود این روند شتابان تحولات از رمق بیفتد، موتور الهام بخشی را که باید خاموش شود، در کجا جست وجو می کردید؟ جز ایران؟ به جرئت می توان گفت اگر ترس از الهام بخشی و تعیین کنندگی ایران نبود، غرب با میلتاریزم عریان و نسل کشی و کشتار جمعی، مسائل مصر و تونس و یمن و عراق و سوریه و لبنان و بحرین را یکجا حل می کرد همچنان که در دهه ۱۹۹۰ در یوگسلاوی سابق (صربستان) کرد.
با این صورت بندی اجمالی از تحولات منطقه و جهان، اکنون بهتر می توان مفهوم «اصلی- فرعی» کردن مسائل در حوزه سیاست داخلی، در سطح حاکمیتی و از جمله درون جبهه اصولگرایان را دریافت. قطعاً مثلث استکبار مانند دو سال پیش و البته این بار از موضع ضعف، روی پروژه فشار بر ایران متمرکز خواهد شد. این سناریو ۱- فشار اقتصادی و تحریم ۲- فشار سیاسی و تبلیغاتی (به بهانه های چالش هسته ای، حقوق بشر و تروریسم) ٣- فراخوان همه عوامل وابسته به میدان برای به رکود کشاندن روندهای اقتصادی و سیاسی (اصلاحات اقتصادی و انتخابات) در ایران را شامل می شود اما نقطه تمرکز دشمن «سیبل کردن حاکمیت و حاملان اصولگرای آن» خواهد بود چرا که دشمن یقین کرده صرفاً با سست کردن یکپارچگی در حاکمیت و ایجاد خلل و شکاف در آن است که می تواند کاری از پیش ببرد. حرکت با چراغ خاموش اضلاع فتنه برای شبیخون و بسیج رسانه ای گسترده با محوریت انهدام «انسجام حاکمیتی اصولگرایان»، خبر از این سناریو می دهد. همه تمرکز دشمن و فتنه گران بر آزاد کردن غول به زنجیر کشیده شده اختلاف از چراغ است.
هرکس از هر زاویه و با هر استدلالی، آرمان بی بدیل و بلامعارض اتحاد و همدلی را به چالش می کشد، تردید نباید کند که نه تنها در حق ملت ایران جفا کرده بلکه شریک خون هر مظلومی خواهد بود که در جای جای جبهه بزرگ مقاومت اسلامی بلکه جبهه بیداری ملت ها بر زمین می ریزد. چنین خطایی، جرمی بزرگ و نابخشودنی است. باشد که پیشاهنگان این بیداری عظیم، از ملت ایران و دیگر ملت ها جا نمانند. به برکت روحیه جهادی، باید از خواب نوشین بامداد رحیل حذر کرد. مقتدای فرزانه انقلاب با همین افق دید بود که ویژگی چهارگانه جهاد را ۱- مقابل حرکت خصمانه و غرض آلود دشمن ۲- مستمر و همه جانبه ٣- هوشمندانه و ۴- مخلصانه بودن برشمردند. بدون روحیه جهادی نمی توان در خط مقدم و پیشانی «جبهه مقاومت و انقلاب» ایستاد و به مفهوم حقیقی، به روز(up to date) و آن لاین بود.
خراسان:تحولات منطقه و وضعیت رژیم صهیونیستی
«تحولات منطقه و وضعیت رژیم صهیونیستی»عنوان یادداشت روز روزنامهی خراسان سید حمید حسینی است که در آن میخوانید؛تحولات ، خیزش ها و جنبش های مردمی منطقه چه تاثیری بر رژیم صهیونیستی خواهد داشت؟ آیا این تحولات باعث ضعف بیشتر این رژیم شده یا به زعم برخی این فرآیند طرحی از قبل برنامه ریزی شده برای تقویت این رژیم می باشد. آیا می توان متصور بود که این موج بیداری سرزمین های اشغالی را نیز درنوردد؟
برای پاسخ به این سوالات بدون شک باید نگاهی به وضعیت روابط اسرائیل به ویژه با کشورهای عربی پس از جنگ شش روزه ۱۹۶۷م داشته باشیم. به طور کلی روابط رژیم صهیونیستی و کشورهای عرب در طول بیش از ۴ دهه اخیر در چارچوب ساختاری می گنجد که پس از شکست اعراب از این رژیم در جنگ ۶ روزه بنا شده بود. اعراب پس از شکست در این جنگ دچار نوعی سرخوردگی شدند که ماحصل آن در صحنه سیاست، تحکیم موقعیت رژیم های اقتدارگرایی بود که اگر در عرصه داخلی تمامیت خواه و خودکامه اما در عرصه خارجی به غایت محافظه کار بودند. بدون شک این وضعیت شرایط مناسبی را برای تل آویو ایجاد کرد که در کنار حمایت های بی دریغ واشنگتن ، موقعیت خود را روز به روز مستحکم تر کند. کشورهای محافظه کار عرب و در راس آن ها مصر عملا نوعی دیوار حفاظتی دور رژیم صهیونیستی بنا کرده بودند. سقوط مبارک ، فرار بن علی و تداوم حرکت های مردمی در منطقه در ابعاد سیاسی تاثیر نفوذ اسرائیل بر تصمیم گیری اعراب، به ویژه در محور مناقشات فلسطینی - اسرائیلی را کاهش داده است و طرح راهبردی رژیم صهیونیستی برای عادی سازی روابط با همه جهان عرب را در هاله ای از ابهام فرو برده است.
اگر چه دولت هایی که در مصر، تونس و لیبی بر سر کار خواهند آمد و این که چه رویکردی نسبت به اسرائیل داشته باشند در تعیین شرایط این رژیم در منطقه تاثیرگذار خواهد بود اما اگر نقطه مشترک خیزش های اخیر در کشورهای عربی را مطالبه برای پررنگ شدن نقش مردم در عرصه سیاسی و اجتماعی بدانیم دور از انتظار نیست که در آینده نزدیک حوزه سیاست خارجی نیز همچون دیگر حوزه ها تحت تاثیر مطالبات ملی و خواسته های افکار عمومی این کشورها قرار بگیرد. افکار عمومی که طی دهه های اخیر رویکردی متفاوت با حاکمان خود در حمایت از آرمان ملت فلسطین داشته اند. در این چارچوب جنبش های مردمی شکل گرفته درحوزه خاورمیانه و شمال آفریقا برای اسرائیل و آینده آن تهدیدی جدی محسوب می شود. حتی به جرات می توان گفت حاکمان تل آویو امروز با نگرانی به آن چه در سوریه می گذرد نیز می نگرند گرچه تضعیف اسد و مشغول شدن دولت دمشق با مشکلات داخلی برای اسرائیل گزینه ای مطلوب است اما هرگونه تغییر رژیم در سوریه با توجه به ترکیب مخالفان اسد که احتمال روی کارآمدن دولتی افراط گرا را تقویت می کند چندان موافق نظر سران رژیم صهیونیستی نیست.
نحوه مواجهه سران رژیم صهیونیستی با برخی خواسته هایی که در گذشته با آن ها شدیدتر برخورد می کردند از جمله بحث و اختلاف نظر در درون این رژیم بر سرعذرخواهی از ترکیه درباره حمله به کشتی مرمره و ناوگان آزادی، ارسال پالس هایی برای از سرگیری مذاکرات با طرف فلسطینی و ... نیز نشان از تضعیف موضع این رژیم به واسطه تحولات منطقه دارد.
طرح مسئله کشور مستقل فلسطین و ابراز تمایل برخی کشورهای غربی برای به رسمیت شناختن این کشور در سازمان ملل را نیز می توان واکنشی برای امتیازی حداقلی به طرف فلسطینی برای کاستن از فضای ضداسرائیلی در منطقه که پتانسیل های تبدیل شدن به یک حرکت فراگیر با توجه به آن چه در سالروز تاسیس این رژیم جعلی و سالروز جنگ ۱۹۶۷ شاهد بودیم را دارد، ارزیابی کرد.
خارج از فضای ترسیم شده در بیرون از مرزهای این رژیم در داخل نیز ناملایمات و فشارهای مردمی علیه حاکمان تل آویو افزایش یافته است.
برای تحلیل حوادث اخیر و راهپیمایی گسترده در برخی شهرهای اسرائیل، توجه به ترکیب گروه های سیاسی داخلی این رژیم از جمله اقلیت در حال قدرت گیری یهودیان روس تبار و نقش آن ها در راهپیمایی های اخیر و همچنین وضعیت اجتماعی و اقتصادی «سفاردین ها» یا یهودیان آسیایی - آفریقایی در مقابل اشکنازی ها و یهودیان اروپایی تبار ضروری است اما در هر صورت این رژیم اگرچه سعی خواهد کرد از چنین مسائلی به عنوان گریزگاهی برای خروج از وضعیت موجود استفاده کند اما اگر در تحلیل نهایی نتواند به نیازهای واقعی آن ها پاسخ گوید بی تردید این اعتراض ها ادامه پیدا خواهد کرد.
اسرائیل در مسیری قرار گرفته است که از یک سو شاهد تغییر و تحولات در ساختارهای داخلی کشورهای همجوار به ویژه مصر است،تغییراتی که لاجرم به سیاست خارجی این کشورها نیز تحمیل و رویه محافظه کارانه و تا حدی حمایت گرانه از این رژیم را بر هم خواهد زد و از سوی دیگر با ساکنانی روبه روست که دارای توقعات فزاینده ناشی از شعارهای صهیونیستی برای تشکیل یک دولت یهودی در تل آویو هستند.
گرچه در تحلیل تغییرات سیاست جدید کشورهایی چون مصر در قبال رژیم صهیونیستی نباید جانب افراط را پیمود و انتظار مواجهه مستقیم این دولت ها با اسرائیل را داشت اما موج به وجود آمده در نزد افکار عمومی کشورهای منطقه به خوبی پتانسیل تبدیل شدن به یک حرکت فراگیر علیه رژیم صهیونیستی را دارد. حرکتی که انتظار می رود در روز جهانی قدس امسال بارقه های آن را مشاهده کرد.
جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته
«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقالهی روزنامهی جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛هفته جاری از هر جهت به لحاظ قدر و قیمت از ارزش و اعتبار ویژهای برخوردار بود. شبهای رحمت قدر را در این هفته پشت سر گذاشتیم درحالی که ملت ایران در سوگ شهادت جانسوز آئینه صفات کبریایی، دروازه حکمت نبوی، تجسم ایمان، تجلی عدالت، یاور مظلومان، پدر یتیمان و مظهر تام و تمام فضائل، مولی الموحدین حضرت علی بن ابیطالب علیهالسلام داغدار بود.
ماه رمضان که از شبهای قدر عبور میکند، صدای برچیده شدن سفره ضیافت الهی به گوش میرسد. چند صباحی دیگر از روزهای پرفیض رمضان باقی نمانده است و هفته آینده سرانجام صبحی از راه میرسد که طلیعهاش دیگر رمضان نیست، بنابر این باید همچون پیشوایان دین از به پایان آمدن رمضان غمگین بود و اشک حسرت از دیدگان بارید و حداکثر استفاده را از فرصتهای برجای مانده انجام داد.
در هفته پایانی ماه مبارک رمضان همچنین بانگ آزادی قدس شریف، پرصلابتتر از همیشه به گوش میرسد و ملتهای مسلمان خود را برای گرامیداشت روز جهانی قدس و حمایت از ملت مظلوم فلسطین آماده میکنند. فردا نیز در ایران اسلامی همه در پاسخ به ندای بنیانگذار جمهوری اسلامی در صفوفی یکپارچه به خیابانها خواهند آمد و با حضور پرشکوه خود در راهپیمایی اعلام خواهند کرد که ستاره بخت رژیم صهیونیستی رو به افول است و قدس شریف در آیندهای نه چندان دور به آغوش اسلام باز خواهد گشت.
فردا ملت ایران همچون سالهای گذشته با رژیم صهیونیستی که این روزها به شدت از درون پوسیده و با اعتراضات شدید داخلی مواجه است، اتمام حجت خواهد کرد و خون تازهای را به رگهای ملت مبارز و مظلوم فلسطین تزریق میکند. مردم مسلمان ایران فردا با حضور گسترده در این راهپیمایی، ناقوس مرگ اشغالگران صهیونیست را به صدا در خواهد آورد و براین امر تاکید خواهد گذاشت که تداوم خیزش ملتهای مسلمان و عرب که به تدریج از یوغ سلطه دیکتاتورها خارج میشوند، رژیم غاصب صهیونیستی را از صفحه روزگار محو خواهد کرد.
از دیگر مناسبتهای این هفته باید به آغاز هفته دولت اشاره کرد. هفته دولت به یاد ایام شهادت اسوههای صداقت و خدمتگزاری یعنی شهیدان رجایی و باهنر به این اسم نامگذاری شده است. این دو یار وفادار که در کسوت ریاست جمهوری و نخست وزیری نظام در نهایت تعهد، ابتکار، هوشمندی، ساده زیستی و مردمداری ایفای مسئولیت میکردند در هشتم شهریور سال ۶۰ در آتش کینه و نفاق دشمنان نظام سوختند ولی راه روشنی را از خودبه یادگار گذاشتند. آنان به واقع، به دور از خط بازی و بدون آنکه بخواهند جناح خاصی را حاکمیت ببخشند، به دنبال حاکم کردن روحیه خدمتگزاری و عزت مندی صاحبان اصلی انقلاب بودند. آن دو شهید در عین حال که عاشق خدمت بیریا به مردم بودند هرگز به فکر بهرهبرداری از آن نبوده و همواره خود را وامدار مردم میدانستند. یادشان گرامی و راهشان پررهرو باد.
این هفته در صحنه بینالمللی نیز شاهد رخدادهای مهمی بودیم در لیبی، مردم این کشور، پس از ۶ ماه مبارزه بیامان، سرانجام دیکتاتور را به زانو درآوردند. سرهنگ معمر قذافی که با یک کودتا بر سر کارآمد ۴۲ سال مقدرات مردم لیبی را در قبضه گرفت و هر صدای معترض و مخالف را با وحشیگری تمام در گلو خفه کرد. قذافی که کودتای خود را انقلاب مردمی قلمداد کرده بود هزاران نفر را با اتهام مخالفت با انقلاب به کام مرگ فرستاد و یا در سیاهچالهای خود محبوس ساخت.
قذافی، آنچنان خودکامه و مغرور بود که تا واپسین روزهای حکومتش، اعتراضهای مردمی را، آشوب یک تعداد افراد معتاد و خلافکار عنوان میکرد و مخالفان را به موش تشبیه میکرد ولی طولی نکشید که همین، به گفته وی موشها، آنچنان عرصه را بر وی تنگ کردند که دیکتاتور خود به موشی تبدیل شد که دربدر به دنبال روزنهای برای مخفیشدن است. براساس تازهترین گزارشها، انقلابیون مقر کاخهای قذافی در منطقه به شدت حفاظت شده العزیزیه را به تصرف درآوردهاند ولی هنوز از دیکتاتور فراری و محل اختفای وی اطلاعی دردست نیست.
تردید نیست که هفته جاری برای مردم لیبی روزهای تاریخی محسوب میشود و خاطره روزهای به زیرکشیدن دیکتاتور خونخوار که تنها در ۶ ماه گذشته هزاران نفر را به خاک و خون کشید و حتی با هواپیما بر مردم کشورش حمله کرد، در اذهان مردم لیبی برای همیشه باقی خواهد ماند. اکنون با فروپاشی رژیم نکبتبار قذافی دوران تازهای برای مردم لیبی آغاز شده است و تمام نگاههای جهانیان به مسئولان انقلاب لیبی است تا ببینند تحولات آتی لیبی را به کدام سمت و سوی هدایت میکنند. شک نیست که یکی از آفتهایی که از همین ابتدای امر انقلاب مردم لیبی را تهدید میکند ادامه مداخلات غرب به بهانه مشارکت آنها در سرنگونی قذافی است. قطعا غربیها با تمسک به حملات پنج ماهه ناتو علیه اهداف رژیم قذافی، به دنبال سهمخواهی برخواهند آمد و بهمین جهت این مقطع برای انقلاب مردم لیبی بسیار حساس است.
این هفته مردم مصر در اعتراض به جنایت رژیم صهیونیستی در کشتن سه نظامی مصری، در اطراف سفارت رژیم صهیونیستی در قاهره تجمع اعتراضی برپا کردند و پرچم این رژیم را پس از پایین کشیدن از ساختمان سفارت آتش زدند.
این حادثه را باید، زنگ جدیترین تهدید برای مناسبات ٣۲ ساله مصر و رژیم صهیونیستی دانست. مصریهای خشمگین درحالی که خواستار قطع رابطه با رژیم صهیونیستی شدند اعلام کردند دورانی که صهیونیستها، اعراب را میکشتند و خود را مقید به پاسخگویی نمیدانستند، سپری شده است و اکنون رژیم صهیونیستی باید تاوان جنایتش در کشتار نظامیان مصری را بپردازد.
اکنون، همانگونه که پیشبینی میشد انقلاب مردم مصر خواستههای خود را به مرور به سران فعلی و شورای نظامی حاکم تحمیل میکند و ادامه همین روند میتواند به سرعت به قطع مناسبات جاری و فسخ قراردادهای سازش رژیم سابق با تلآویو منجر شود. این رخدادها آنچنان رژیم صهیونیستی را به وحشت انداخته است که ایهود باراک وزیر جنگ رژیم صهیونیستی با حمله به سیاستهای نتانیاهو، نخستوزیر این رژیم، حفظ روابط با مصر و همچنین حفظ پیمان سازش با قاهره را برای این رژیم حیاتی خواند. مردم معترض مصر وعده دادهاند در صورت بیاعتنایی حاکمان کنونی مصر به خواستههایشان، روز جمعه آتی نیز که همزمان است با مراسم و راهپیمایی روز جهانی قدس است، در قاهره تجمع کرده و دست به اعتراض خواهند زد.
این هفته دامنه ناآرامیهای اروپا که ماه قبل از انگلیس شروع شد به آلمان رسید و این کشور طی چندین شب گذشته شاهد تظاهرات و به آتش کشیدهشدن صدها خودرو توسط جوانان معترض بود. تداوم اعتراضها در آلمان، دولت این کشور را با چالش مواجه کرده است.
گسترش اعتراضهای اجتماعی و سیاسی در اروپا، تاکیدی است بر این واقعیت که بحرانهای اجتماعی نهفتهای در اروپا وجود دارد و جوامع این کشورها، برخلاف تصویری که دولتمردان اروپایی سعی میکنند ارائه دهند، از بیعدالتیها، و تبعیضها و ظلم گستردهای رنج میبرند و مردم این کشورها هر زمان که فرصتی به دست میآورند نارضایتی خود از روابط و ضوابط ناسالم حاکم بر غرب را بروز میدهند.
رسالت:روز قدسی متفاوت با هر سال
«روز قدسی متفاوت با هر سال»عنوان سرمقالهی روزنامهی رسالت است که در آن میخوانید؛"همدردی با ملت فلسطین"و"تاکید بر ادامه مقاومت در برابر اشغالگران مسجد الاقصی"در کنار "محکومیت غرب و رژیم صهیونیستی"مولفه های تشکیل دهنده روز قدس هر سال بوده است.پیوند این مولفه ها هر سال منجر به خلق صحنه هایی با شکوه در حمایت از انتفاضه و قیام در برابر دشمنان فلسطین شده است.امسال نیز ملتهای منطقه و جهان خود را برای برگزاری روز قدسی دیگر آماده می کنند اما روز قدس امسال نسبت به موارد مشابه در سالهای گذشته حالتی انحصاری دارد .در تشریح منحصر به فرد بودن روز قدس امسال لازم است چهار نکته را مدنظر قراردهیم:
۱-موساد طی دهه های اخیر پازلهای امنیتی خود در خاورمیانه را با تکیه بر متحدان منطقه غرب و تل آویو چیده بود.این چینش به صورتی مستمر صورت گرفت و از "موئیر داگان"و"افرایم هالیوی"تا "تامیر پاردو"رئیس جدید موساد همه نسبت به تثبیت این ساختار امنیتی پیوسته امنیتی متعهد بوده و هستند.از این حیث مهره های سیاسی ایالات متحده در منطقه به طور همزمان مهره های امنیتی موساد نیز محسوب می شوند.طی کمتر از یک سال اخیر موساد چندین مهره امنیتی خود را در خاورمیانه از دست داده است.حسنی مبارک رئیس جمهور مصر به عنوان تکیه گاه سرویسهای امنیتی رژیم صهیونیستی هم اکنون به جای ملاقات با مقامات موساد بر روی تخت بیمارستان و درون قفس آهنی قرار گرفته و از ترس اعدام لحظه ای آرام و قرار ندارد!
علی عبدالله صالح دیکتاتور یمن قدرت و جرات بازگشت به سرزمین خود را ندارد و حتی نزدیکان وی نیز ادامه همراهی با وی را نوعی ریسک بزرگ و بی نتیجه می دانند.معمر قذافی نیز اگرچه ظاهرا رابطه خوبی با رژیم صهیونیستی نداشته است،اما در جریان ربوده شدن امام موسی صدر در برابر تل آویو سرتسلیم فرود آورد.عبدالله دوم پادشاه اردن و امیر عبدالله پادشاه عربستان سعودی نیز توان امنیتی خود را به ناچار بر روی مناسبات داخلی کشور خود متمرکز کرده اند.پادشاه اردن به شدت از فریاد اعتراض شهروندان خود در خصوص ایجاد اصلاحات واقعی در این کشور می هراسد و مقامات آل سعود در کنار این ترس مشابه،با کابوس مرگ همزمان پادشاه و ولیعهد و جنگ قدرت در دربار نیز دست و پنجه نرم می کنند.در چنین شرایطی موساد زنجیره اطلاعاتی و امنیتی ساخته شده به دست خود و سیا را پس از دهه ها از هم گسیخته می بیند،ضمن اینکه صهیونیستها به دلیل سیر سریع تحولات منطقه ناشی از بیداری اسلامی قدرت تطبیق خود با این تحولات را از دست داده اند.
۲-قیامهای اخیر منطقه نقطه ظهور بیداری اسلامی در خاورمیانه محسوب می شود.جرقه بیداری اسلامی در خاورمیانه در سال ۱۹۷۹ ،همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی زده شد .از آن پس تاثیرپذیری ملتهای منطقه از انقلاب اسلامی سیر تکاملی خود را طی کرد و سرانجام در سال ۲۰۱۰ میلادی،یعنی زمانی که غرب و رژیم صهیونیستی اساسا تصور آن را نمی کردند،شاهد قیام فراگیر ملتهای مسلمان علیه حکام عربی وابسته به جریان سلطه بودیم.
نظرسنجی های صورت گرفته جملگی نشان می دهد که اسلام گرایی و حمایت از مقاومت مولفه های اصلی قیام ملتهای مسلمان را تشکیل می دهد.تظاهرات میلیونی و گسترده اخیر ملت مصر در میدان التحریر و فریاد الله اکبر آنها در میان بهت و حیرت رسانه های غربی و تاکید انقلابیون کشورهایی مانند بحرین،یمن،لیبی و ...بر مبنا قرار دادن دین اسلام در نحوه ایجاد حکومت بعدی در این کشورها عملا صهیونیستها را در وضعیتی سخت قرار داده است.در چنین شرایطی تل آویو با خاورمیانه ای روبه روست که ۱٨۰ درجه با آنچه بوش و اوباما در پی تحقق آن بودند تفاوت دارد .
٣-رژیم صهیونیستی اهرمهای مختلفی را جهت مقابله با بحرانهای پیش روی خود تعریف کرده است.این اهرمها سلسله مراتب و جایگاهی مشخص دارد اما محکم ترین و آخرین اهرم و به عبارت بهتر پناهگاهی که تل آویو در مواقع بحران به آن پناه می برد ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپاست.در حال حاضر تل آویو نمی تواند از اهرمهای میانی خود در مواجهه با بحرانهای منطقه استفاده کند زیرا بحرانهای پیش روی تل آویو از یک سو عمیق و از سوی دیگر گسترده است .رژیم صهیونیستی ناچار است در چنین شرایطی روی به متحدان و حامیان غربی خود بیاورد تا از آنها بخواهد مطابق تعهدات آشکار و پنهانی که به صهیونیستها داده اند،تل آویو را ار نقطه بحران دور کنند.اما غرب در حال حاضر در تلاش است تا با جمع جبری نیروهای سیاسی و اقتصادی اعضای مجموعه اش،در بهترین حالت ممکن خود را از بحران اقتصادی نجات دهد.باراک اوباما،دیوید کامرون ،نیکلا سارکوزی و ....جملگی از وقوع موج دوم بحران اقتصادی در کشورهای خود خبر می دهند.نوسانات یورو و دلار و سقوط بازار های بورس در آمریکا و اروپا به تیتر روزنامه های غربی تبدیل شده است و صف آرایی ملتها و دولتهای غربی بر سر اجرای طرح ریاضت اقتصادی از اینترنت به کف خیابان کشانده شده است!حضور نظامی غرب در افغانستان،عراق و لیبی نیز بر حجم بحرانهای اقتصادی آن افزوده است،تا آنجا که حتی اصلی ترین مدافعان حضور بلندت مدت آمریکا و ناتو در خاورمیانه و شبه قاره هند نیز از ترس آینده تاریک اقتصادی کشورهایشان فرمان عقب گرد صادرکرده اند!
۴-فارغ از آنچه تا کنون مورد ارزیابی قرار گرفت،رژیم صهیونیستی در معادلات سیاسی و امنیتی داخلی خود نیز با بحران روبه روست."تزیبی لیونی" رهبر حزب کادیما که به تازگی نسبت به انزوای رژیم صهیونیستی در جهان اذعان کرده است،در پی حذف بیرحمانه نتانیاهو و لیبرمن برآمده است.در چنین شرایطی حزب لیکود نیز باید پاسخگوی دهها هزار صهیونیست و شهرک نشین ناراضی و سمجی باشد که دیگر "مهاجرت از اراضی اشغالی "را نسبت به ماندن در آن ترجیح می دهند.شهرک نشینان پس از مدتها دریافته اند که دوای درد آنها نه حزب کادیما و نه لیکود و نه کارگر است،بلکه تنها فرار از اراضی اشغالی است که می تواند آنها را از برزخی که امثال نتانیاهو ،رابین،باراک،شارون،موشه دایان،گلدا مایر و مناخم بگین پیام آور آن بوده اند نجات دهند.
با نیم نگاهی به آنچه در منطقه می گذرد به خوبی در می یابیم که با استناد به متغیر زمان دارد از وزن سیاسی و امنیتی رژیم صهیونیستی کاسته و بر وزن ملتهای مسلمان و انقلاب اسلامی افزوده می شود.اصلی ترین پیام روز قدس امسال "عینیت زوال اسرائیل"با استناد به نشانه هایی محکم و عقل پسند است.نشانه هایی که هر روز بر تعداد آنها افزوده خواهد شد .
با توجه به آنچه اشاره شد،تظاهرات روز قدس امسال در بازه جهان اسلام و از سوی دیگر در بازه نظام بین الملل عظیم، فراگیر و تعیین کننده خواهد بود.ملتهای مسلمان در راستای حمایت همیشگی خود از ملت فلسطین و حمایت از بیداری اسلامی شکل گرفته در خاورمیانه حضوری فعال و گسترده در روز قدس خواهند داشت.دیگر ملتهای دنیا نیز با تکیه بر مواردی مانند نقض حقوق بشر از سوی رژیم صهیونیستی،ادامه محرومیت فلسطینیان،تلاش ملتهای خاورمیانه جهت حذف غرب و رژیم صهیونیستی از معادلات سیاسی و اقتصادی منطقه و ....همبستگی با شکوهی با جهان اسلام خواهند داشت.
حمایت:روزی برای سراسر جهان
«روزی برای سراسر جهان»عنوان یادداشت روز روزنامهی حمایت است که در ان میخوانید؛فلسطین سرزمینی که پیش از این در حال فراموش شدن بود و اشغالگران آن هر جنایتی را بدون هیچ گونه مجازاتی انجام میدادند، اکنون نه تنها دیگر در حاشیه قرار ندارد، بلکه از محورهای مطالبات جهانی گردیده است.
زمانی عنوان میشد که فلسطین مسئلهای صرفا اسلامی در چارچوب تحولات درونی خاورمیانه و کشورهای عربی است، اما این روزها نه تنها این تصور باطل گردیده بلکه جهانیان مسئله فلسطین را به دردی مشترک مبدل کردهاند که برای پایان درد و رنج ملت آن باید دست اتحاد و همبستگی به یکدیگر دهند. اکنون نه تنها در درون فلسطین مقاومت در ابعاد گستردهای ادامه دارد و صهیونیستها را به سطوح آورده که در منطقه و جهان نیز شاهد موج بیداری مردمی برای حمایت از آرمانهای فلسطینیها میباشیم.
قیامهای ملتهای منطقه در ضدیت با رژیم صهیونیستی که این روزها دامنه آنها حتی در مصر و اردن که کشورهایشان با رژیم صهیونیستی ارتباط دارند، قابل مشاهده است، چنان سراسر منطقه را فرا گرفته که صهیونیستها و سران سازشکار عرب و غرب برای مقابله با آن به هر ابزاری متوسل میشوند اما توان مقابله چندانی با آن ندارند. در صحنه بینالملل نیز ملتهای آزادی خواه فلسطین را دغدغه مشترک خود قرار دادهاند.
اعزام کاروانهای شکست محاصره غزه به رغم تمام اعمال فشارهای سران غرب و تهدیدات صهیونیستها مبنی بر یورش به این کاروانها در کنار تاکید ملتهای جهان بر لزوم انزوای این رژیم با تحریم کالا و جلوگیری از سفر مقامات این رژیم به کشورهاشان، نشانههایی از این رویکرد است. این امر را امروز و حتی در اروپا و آمریکا نیز میتوان مشاهده کرد.هرچند که فضای رسانهای و اطلاعاتی دنیا امروز و آگاهی ملتها از واقعیات حاکم بر فلسطین از دلایل گرایش جهانی به فلسطین است، اما اصلیترین مولفه را باید حرکت بزرگ آزادی خواهان جهان در روز جهانی قدس دانست.
روزی که ملتهای جهان با نادیده گرفتن مذهب، ملیت، نژاد و رنگ در سراسر جهان فریاد حمایت از فلسطین سر داده و خواستار کمک به ملت فلسطین هستند. به صراحت میتوان گفت که روز قدس توانست در کوتاهترین زمان ممکن توجه جهانی را به حقایق این سرزمین معطوف و مسئله فلسطین را از مرزهای خاورمیانه به سراسر جهان گسترش دهد چنانکه اکنون در دورترین نقاط در آمریکای لاتین نیز ملتها این روز را به نام حمایت از فلسطین گرامی میدارند.
آفرینش:صادرات دفاعی
«صادرات دفاعی»عنوان سرمقالهی روزنامهی آفرینش به قلم علی رمضانی است که در آن میخوانید؛هر ساله ٣۱ مردادماه روز صنعت دفاعی در کشور است روزی که بیانگر و یا دآور اهمیت این بخش در اقتصاد و امنیت هر کشوری است . در این میان امسال نیز اعلام شده است که ایران افزون بر کسب خودکفایی کامل در بسیاری از زمینههای تولیدات صنعتی و نظامی و تامین نیازهای نیروهای مسلح در ابعاد و زمینههای گوناگون، به بیش از ۵۰ کشور جهان کالا، محصولات و خدمات دفاعی صادر میکند .امری که در جای خود می تواند مهم و استراتژیک تلقی شود و هم چنین از زوایای متعددی نگریسته شود .
نخست آنکه بدون شک رسیدن به خود کفایی حداکثری در صنعت دفاعی در کشور و همچنین طراحی و ساخت محصولات دفاعی نوین همتراز با کشورهای دیگر در سطح جهان و قابل رقابت با تهدیدات و آرایش صحنههای نبرد در آینده، جدا از برآورده کردن بخشی از نیاز های امنیت در کشور و گذشتن از مرحله وابستگی به کشور ها و قدر تهای خارجی در این حوزه ، نشان دهنده خود کفایی هر کشوری در این بخش و همچنین بیانگر حرکت هر کشوری در راستای استقلال بیشتر در حوزه های گوناگون و بوِیژه دفاعی وامنیتی است .
دوم آنکه اگر به محدودیت های و مشکلات و همچنین وابستگی های خارجی گذشته در حوزه نظامی و دفاعی( به طور مثال در دوران جنگ تحمیلی) نگریسته شود آنچه مشخص است رسیدن به خود کفایی بیشتر و کاستن از دامنه وابستگی در حوزه ای مهم؛ راهبردی و استرا تژیک همانند دفاعی و نظامی تا حد زیادی می تواند جدا از افزایش قدرت ملی و چند بعدی سیاسی اقتصادی و نظامی هر کشوری عملا در خدمت منافع ملی هر کشوری قرار گیرد .
سوم اینکه امروزه اگر نگاهی به توانایی کشورها در حوزه دفاعی نظام وامنیت داشته باشیم معمولا قدرت های دفاعی و صادر کننده محصولات نظامی خود در بخش های سیاسی و اقتصادی نیز از جایگاه خوبی برخوردارند امری که در واقع به مثابه ان است که در حقیقت افزایش قدرت هر کشوری در بخش دفاعی وامنیتی تاثیر فراوانی در سایر حوزه ها همچون اقتصاد سیاست و.. خواهد داشت. در این بین بی شک پیشرفتهای هر کشوری در دستیابی به دانش طراحی و تولید محصولات مدرن و پیشرفته نظامی در حوزههای فضایی، موشکی، هوایی، دریایی، الکترونیک، تسلیحات، خودرویی، مهمات و ادوات و مهندسی دفاعی ،تولید انواع محصولات غیر نظامی همچون ماهواره و ماهواره بر، بالگرد ترابری، هواپیمای مسافربری، انواع تجهیزات مخابراتی و الکترونیک و..از جهتی می تواند کمکی مهم به بخش های غیر نظامی هر کشوری نماید و از سویی نیز می تواند ضمن افزایش توان علمی و استزا تژیک هر کشور در رقابت با قدرت های بزرگ و علمی جهان، زمینه افزایش صادرات محصولات نوین دفاعی و نظامی را به سایر کشور ها آماده کند. امری که بی شک جدا از میلیارد ها دلار سود اقتصادی عملا می تواند در خدمت منافع ملی اقتصادی سیاسی و .. هر کشوری باشد.
چهارم آنکه هر چند بی شک تا دست یافتن به دامنه خود کفایی دفاعی، امنیتی و نظامی راه زیادی وجود دارد اما باید به خاطر داشت با وجود پتانسیل های گوناگون در کشور این امر در صورت تلاش لازم دست یافتنی است.
مردم سالاری:تصمیم گیری با کدام آمار
«تصمیم گیری با کدام آمار»عنوان سرمقالهی روزنامهی مردم سالاری به قلم مهدی عباسی است که در آن میخوانید؛تورم، از آن جمله مسائلی است که با زندگی روزمره مردم در ارتباط است و نمی توان با آمارهای غیرواقعی، از مساعد بودن شرایط سخن به میان آورد.
این روزها، شاهد ماجرای جدیدی در دولت هستیم. اعلا م نرخ های متفاوت از سوی منابع رسمی مختلف در خصوص نرخ تورم، تازه ترین حاشیه دولت احمدی نژاد به حساب میآید.
اگرچه پیش از این نیز درخصوص اعلا م آمار، انتقادات فراوانی به دولت صورت گرفته بود و حتی در خصوص میزان اشتغال، صدای اصولگرایانی نظیر احمد توکلی نیز بلند شده بود که نمی توان آمار دولت را پذیرفت. اما اینک، موضوع بر سر اعلا م نرخ تورم است، موضوعی که همه مردم در طول شبانه روز، با خرید اقلا م مختلف به خصوص پس از طرح هدفمند کردن یارانه ها با آن دست و پنجه نرم می کنند.
در حالی که بانک مرکزی، نرخ تورم در تیرماه را ۱۶/٣ درصد اعلا م کرد مرکز آمار از ۱۹/۶ درصد بودن نرخ تورم، سخن به میان آورد.
افکار عمومی درگیر اختلا ف نظر این دو نهاد قانونی بود که خبرهایی نیز از محرمانه بودن نرخ تورم مخابره شد، تا افکار عمومی، سردرگم تر از گذشته، شاهد عملکرد دولتمردان باشند.
ماجرا به اینجا ختم نشد و ناگهان وزیر اقتصاد از مبهم بودن نرخ تورم اعلا می از سوی مرکز آمار سخن گفت و اعلا م کرد:«مرجع رسمی اعلا م تورم، همان بانک مرکزی است.»
در این خصوص بیان چند نکته ضرورت دارد.
اول آنکه، برخلا ف نظر وزیر اقتصاد، طبق ماده ۵۴ قانون برنامه پنجم توسعه، تهیه و انتشار کلیه آمار، از جمله آمار وضعیت شاخص های حیاتی کشور مانند نرخ تورم، بیکاری، رشد اقتصادی وغیره به طور متمرکز به مرکز آمار ایران سپرده شده است.حال باید از دولت پرسید، چرا علی رغم صراحت قانونی، بانک مرکزی به انتشار آماری همچون نرخ تورم، کمتر از آنچه که مرکز آمار اعلا م کرده، اقدام کرده است؟
دوم آنکه، چگونه می توان برای کشور برنامه ریزی صحیح وعملیاتی صورت داد، اما اطلا عات دقیقی از وضعیت کشور در اختیار نداشت. مگر می توان بدون اعلا م دقیق آمار، تصمیم گیری کرد؟چرا که لا زمه هرنوع تصمیم گیری دانستن شرایط موجود است.اگر اطلا عات دقیقی از شرایط موجود ارائه نشود، تصمیم گیری با نتایج نا مشخص روبرو خواهد بود. لذا دولت بهتر است اعلام کند که تصمیم گیری هایش براساس چه آمارهایی صورت می گیرد.
سوم اینکه، آیا بهتر نیست، دولت دهم فکر جدی تری برای ماه های باقیمانده از عمرش صورت دهد تا شاهد وضعیت مطلوب برای شاخص های مختلف باشیم؟ نه اینکه با اعلا م آمارهای مختلف که گاها در خصوص صحت اشان تردید وارد می شود افکار عمومی دچار سردرگمی شود.
تهران امروز:روز قدس و سرنوشت محتوم اسرائیل غاصب
«روز قدس و سرنوشت محتوم اسرائیل غاصب»عنوان یادداشت روز روزنامهی تهران امروز به قلم حسامالدین کاوه است که در آن میخوانید؛آخرین جمعه ماه مبارک رمضان «روز قدس» نامگذاری شده است. مسلمانان روزهدار نهتنها در ایران اسلامی که در سراسر جهان اسلام، راهپیمایی و تظاهرات میکنندتا به افکار عمومی جهان و به ویژه به سیاستمداران و قدرتمندان غرب نشان دهند که رژیم غاصب اسرائیل را هرگز به رسمیت نمیشناسند و خواستار احقاق حقوق مسلم و تردیدناپذیر مردم مظلوم فلسطین هستند.
رژیم اشغالگر قدس، به روزهای پایانی خودش نزدیک میشود، بیتردید رژیم اسرائیل هرگز نخواهد توانست از تبعات انقلابهای عربی بگریزد. افکار عمومی در کشورهای عربی نخست دیکتاتوریهای فرسوده را نفی و سرنگون کردهاند یا در حال سرنگونکردن هستند و سپس توجهشان را به حقوق حقه مردم فلسطین معطوف خواهند داشت.
در اینکه اسرائیل زاده پیوندهای شوم صهیونیسم و سرمایهسالاری غربی است، تردیدی نیست، اکنون برای افکار عمومی جهان و بهویژه مسلمانان مشخص شده است که غرب به سرکردگی آمریکا از هیچ کوششی برای حفظ و نگهداری فرزند نامشروع خویش خودداری نخواهد کرد.
روز قدس، روزی است که گفتمان توحیدی تجلی مییابد. این وعده الهی است که نافرمانان از نوامیس حضرت باری تعالی، به مکافات خویش خواهند رسید.
شواهد و قرائن نیز نشان میدهد که تاریخ مصرف اسرائیل رو به پایان است و شمارش معکوس برای سرنگونی نظام مبتنی بر آپارتاید (تبعیض نژادی) و تبعیض دینی و انسانی آغاز شده است.
روز قدس از آن رو یومالله است که وعده الهی را نوید میدهد. وعدهای که در آن تخلفی نیست. استراتژیستهای آمریکایی و صهیونیستی هماکنون با وحشت شاهد معکوس شدن روند تحولات و بر هم خوردن معادلاتی هستند که سالها با فشارهای نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و تبلیغاتی کوشیده بودند ثبات آنها را تضمین کنند. روز قدس، یومالله است از اینرو که کارگردانان عرصه سیاست در آمریکا، غرب و اسرائیل، چنین میپنداشتند که همواره ابزارهایی در دست دارند تا میان امت اسلامی تفرقه افکنند اما اکنون میبینیم که در روز قدس، امت اسلامی یکپارچه و یکزبان خواستار سقوط رژیم اشغالگر و نابودی کیان صهیونیستی است. قدر «روز قدس» شاید از «شب قدر» کمتر نباشد چرا که در این روز همه امت اسلام یک چیز را میخواهند، آزادی سرزمین فلسطین و رهایی مردم مظلوم آن را. این مهم حاصل نمیشود مگر با وحدتی که از توحید سرچشمه گرفته باشد و همین وحدت است که بالاخره کار اسرائیل را یکسره خواهد ساخت. «روز قدس» پر از برکات الهی است چرا که روزی الهی و وحیانی است.
ابتکار:سوالی مهمتر از "قذافی کجاست؟"
«سوالی مهمتر از قذافی کجاست؟»عنوان یادداشت روز روزنامهی ابتکار به قلم شریف لک زایی است که در آن میخوانید؛در حالی که همه این پرسش را مطرح میکنند که سرهنگ نگون بخت، معمر قذافی، کجاست، بایستی این پرسش مهم تر را مطرح کرد که امام سید موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، کجاست؟
از سی و سه سال قبل که در چنین روزهایی امام موسی صدر به دعوت قذافی در سفری رسمی به کشور لیبی رفت و ربوده شد، تا کنون کم تر خبر موثقی از سرنوشت ایشان مخابره شده است. در این مدت تنها برخی اخبار جسته و گریخته درباره حیات ایشان منتشر شده که با اوضاع و احوال پیش آمده بایستی منتظر تأیید آن بود.
در مدت کوتاهی که از ورود مخالفان سرهنگ به پایتخت لیبی میگذرد و دیگر دوران حکومت چهل و دو ساله سرهنگ خاتمه یافته است باید در پی امام موسی صدر بود. امامی که در ایران متولد شد، پرورش یافت، به اجتهاد رسید و به منظور رهبری شیعیان لبنان به این کشور چندفرهنگی هجرت کرد و تحولی عمیق به ویژه در روابط میان مسلمانان و مسیحیان لبنان و ارتقای شیعیان لبنان به وجود آورد.
طبیعتاً همین عوامل به ویژه اختلاف نظر امام موسی صدر با سرهنگ قذافی در برخی مسائل لبنان و نوع برخورد با مسأله فلسطین و تأکید امام موسی صدر بر آرام نگه داشتن جامعه لبنان موجب برافروخته شدن اختلاف نظرات شد و سفر امام موسی صدر به لیبی هم نتوانست آتش این اختلاف را بخواباند و سرانجام امام موسی صدر توسط سرهنگ دیکتاتور در لیبی ربوده شد. اوضاع امروز لیبی و دستیابی نسبی مخالفان قذافی بر طرابلس و حتی آزادی برخی از زندانیان سیاسی این کشور این نوید را داده است که وضعیت امام موسی صدر را نیز به سرانجام خوبی برسد.
البته در چنین پرونده هایی از دست مردم عادی کاری جز دعا و پشتیبانی و حمایت از اقدامات انجام گرفته بر نمیآید اما دستگاه های مسوول سیاست خارجی و اطلاعاتی که طبیعتاً بایستی بسیار پیش تر از اینها درگیر حل این قصه پر غصه شده باشند در چنین شرایطی باید جهت حل و فصل این پرونده سی و سه ساله اقدامی عاجل به عمل آورند.
در هر حال اگرچه سی و سه سال در زمینه این عالم بزرگوار و شخصیت برجسته کوتاهی شده است اما دیگر نباید فرصت را از دست داد و زمان رازگشایی از این پرونده و آزادی امام موسی صدر فرا رسیده است.
به نظر میرسد رازگشایی از این پرونده اولاً به روشن شدن سرنوشت یک انسان که عالمی برجسته در جهان اسلام بود، کمک میکند؛ ثانیاً خانواده ای منتظر را از رنج و عذاب سی و سه ساله میرهاند؛ و ثالثاً ملت لبنان رهبر محبوب خود را بازمی یابد و ملت ایران نیز ایشان را دوباره در آغوش خود میببیند و رابعاً جهان اسلام و بشریت از حضور مجدد این اندیشمند گران مایه ارج و قرب میببیند و تأسیس خاورمیانه اسلامی با هدایت ها و حمایت های ایشان رونق مضاعفی مییابد.
ملت ما:شکوه روز قدس امسال دیدنی است
«شکوه روز قدس امسال دیدنی است»عنوان سرمقالهی روزنامهی ملت ما به قلم حسین علایی است که در آن میخوانید؛از سال ۱٣۵٨ تاکنون هرساله روزقدس در ایران و بسیاری از کشورهای جهان با شکوه تمام برگزار میشود اما انتظار میرود امسال مردم این روز را با شکوه و عظمت فراوانتری برگزار کنند زیرا امسال مردم برخی از کشورهای مسلمان از زیریوغ طاغوتهای حاکم بر خود نجات یافته و امکان برپایی چنین مراسمی را به صورت آزادانه خواهند داشت. برهمین اساس مردم جهان منتظرند تا ببینند روز قدس امسال در کشورهایی مانند مصر، تونس، یمن، لیبی، بحرین و سوریه چگونه خواهد گذشت.
روز قدس که به ابتکار امام خمینی(ره) در نخستین ماه مبارک رمضان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفت نوید تعیین سرنوشت مردم فلسطین را به دولت فلسطین در تمام سرزمینهای اشغالی داد. روز قدس شیوه جدیدی را برای حل معضل اساسی خاورمیانه که همان اشغالگری اسرائیلیها است ارایه خواهد داد. این روز از سویی روز مقابله با دولتهای اشغالگر و حکومتهای استبدادی در جهان است که به تعبیر امام خمینی(ره) روز قدس، روز مقابله مستضعفین با مستکبران است.
به همین دلیل است که حاکمان کشورهای مختلف هیچگاه اجازه برگزاری روز قدس را به مردم خود نمیدهند و مانع برگزاری آن میشوند در حالی که مجوز برپایی راهپیماییهای کنترل شده و دولتی را که ضرری برای حکومت خود نداشته باشد، میدهند. اما امسال وضع در کشورهای اسلامی تغییر کرده است و پشت حکومتهای دیکتاتوری و استبدادی در خاورمیانه و شمال افریقا به لرزه درآمده است تا جایی که حکومتهای مادامالعمر بقای خود را در خطر جدی میبینند.
پس در روز قدس همه آزادگان جهان به خیابانها میریزند تا هم با اسرائیل که ظالمترین حکومت جهان است و به صورت جعلی تشکیل شده است مخالفت کنند و هم با طاغوتهای حاکم بر کشور خود به مقابله بپردازند. از زمان تشکیل رژیم صهیونیستی تاکنون میلیونها نفر از مردم فلسطین در قسمتهای مختلف جهان آواره شدهاند و دهها هزار نفر از آنها به شهادت رسیده یا مجروح شدهاند. از سوی دیگر هزاران فلسطینی طی این سالها به اسارت رژیم صهیونیستی درآمدهاند.
در روز قدس همه مردم جهان با شیوهای مسالمتآمیز فریاد میزنند که این روش قابل دوام نیست و هیچگاه اشغال سرزمینهای اشغالی مبنای مشروعیت یک حکومت نخواهد بود. در این روز باید مردم جهان به قدرتهای استکباری یادآور شوند که قتل، کشتار، سرکوب و محاصره فلسطینیان بهویژه در نوارغزه و محاصره کردن ۵/۱ میلیون نفر از ساکنین این منطقه نمیتواند معضل خاورمیانه را حل کند،
بلکه حل مشکل خاورمیانه تنها با خروج نظامیان از این منطقه و تشکیل دولت فلسطینی در تمام سرزمینهای فلسطینی از یک سو و بازگشت یهودیان به کشورهای خود و فلسطینیان آواره به سرزمین مادری و برچیده شدن حکومتهای استبدادی و غیرمردمی در خاورمیانه از دیگرسو امکانپذیر است. امید آنکه اسیران فلسطینی و در حصر ماندگان در همه زندانها رهایی یابند تا فضای مهربانی و برادری در ماه مبارک رمضان بین مسلمانان افزایش یابد و قدس شریف از چنگال صهیونیستها رهایی یابد.
شرق: بحران گذرا
«بحران گذرا»عنوان سرمقالهی روزنامهی شرق به قلم مهدی تقوی است که در آن میخوانید:بازار طلا و سکه از همان اولین روزهای امسال خبرسازترینهای حوزه اقتصاد بودند. البته در ادامه، بازار ارز که عملا رقیب شماره یک طلا به شمار میآید به فهرست خبرسازها اضافه شد. فعالان بازار داخلی زمستان پارسال سال گذشته بهگوششان رسیده بود که قیمت هر اونس طلا در بازارهای جهانی اوج خواهد گرفت و رکوردهای جدیدی خواهد زد به همین دلیل رشد قیمتها در بهار امسال چندان عجیب و دور از انتظار نبود اما در ادامه این تحولات قیمتها بسیار بیشتر از دامنه نوسان نرخ جهانی بالا رفت و سوداگران و سفتهبازها نبض بازار را به دست گرفتند، دست آخر هم تا بانک مرکزی به گود نیامده و در کسوت رقیب ظاهر نشده بود، بازار طلا به خصوص سکه به آرامش نرسید اما موج جدید گرانی که چند هفتهای است به بازار جهانی و بعد بازار داخلی رسیده حکایت دیگری دارد. این بار رشد قیمتها از وضعیت داخلی به تنهایی تاثیر نمیگیرد و عملا به تابعی از نرخهای جهانی تبدیل شده هر چند که این نوسانها کمی دیر به بازار ایران میرسد.
به هر حال وقتی قیمت طلا در بازار جهانی رو به رشد گذاشت و به سوی مرز هزارو۹۰۰دلار خیز برداشت قیمت سکه هم در ایران اوج گرفت و قیمت ۵۰۰هزار تومان را پشت سر گذاشت، همین رکوردشکنیها هم باعث شد عدهای از کارشناسان و اهالی بازار پیشبینیهای عجیبی از آینده بازار ارایه کنند، به عنوان مثال طلای دوهزاردلاری و سکه ۷۰۰هزار تا یکمیلیون تومانی. در حالیکه اگر قیمتهای جهانی را مبنای رشد قیمت در بازار داخلی بدانیم میتوان گفت بعید به نظر میرسد موج بحران جهانی بیش از این اوج بگیرد. به عبارت دیگر بحران جدید جهانی در مقابل بحران اول چندان نگرانکننده نیست و به زودی مهار خواهد شد.
واقعیت هم این است که به طور معمول قیمت در بازارهای جهانی مانند فواره تا ارتفاعی بالا میرود اما با رفع دلایل بحران دوباره پایین میآید. با این تفاسیر میتوان گفت پیشبینیهای اخیر که اعداد نجومی را برای آتیه بازار داخلی و خارجی ارایه میکند، تحت تاثیر تب و تاب اخیر صورت گرفته است و مبنای منطقی ندارد.
البته در ادامه باید به این نکته هم اشاره کرد که بازار در حال حاضر بیش از آنکه بر اساس تحلیلهای کارشناسی حرکت کند، تحت تاثیر تصمیمات سفتهبازان قرار دارد. اگر سفتهبازان پیشبینی کنند قیمتهای جهانی رو به صعود دارد، بیش از پیش برای خرید اشتیاق نشان میدهند و در نتیجه رشد تقاضا به افزایش بیشتر قیمت منجر میشود، در غیر این صورت آنها به تدریج تقاضای خود را به بازارهای رقیب منتقل میکنند و به افت بیشتر قیمتها دامن میزنند.
اما نکتهای که دیروز در بازار داخلی به چشم آمد و جلب توجه کرد، این بود که چرا و با چه استدلالی افت دو روز گذشته قیمتهای جهانی تاثیر چندانی بر ارزش طلا و سکه در ایران نداشت آنهم در شرایطی با توجه به شرایط جهانی، نرخ در بازار داخلی موجی از گرانی به راه انداخته است؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت بهطور سنتی تحولات بازارهای جهانی با تاخیر به بازار ایران میرسد و معمولا هم به صورت پسلرزه خود را نشان میدهد، به این ترتیب عجیب نیست که بازار ما هنوز نسبت به افت قیمت جهانی واکنش محسوسی نشان نداده است، ضمن اینکه نباید فراموش کرد بازار ایران در ایام ماه رمضان تقریبا نیمه تعطیل است و واکنشهای کندتری هم نشان میدهد. این در حالی است که گروهی از اهالی بازار واکنش کمدامنه روز گذشته بازار سکه را با افت قیمت جهانی مرتبط توصیف کردهاند. این در حالی است که اگر گران شدن قیمت دلار احتمال رشد بیشتر قیمتها را به همراه داشت باید سفتهبازان بخشی از تقاضای خود را به بازار ارز منتقل کرده و به افت شدید قیمت کمک میکردند.
دست آخر اینکه به نظر میرسد بحران جدید حاکم بر بازارهای جهانی گذراست و به زودی از سر معاملهگران خواهد گذشت، بنابراین عاقلانه نیست که با اعلام پیشبینیهای نجومی توقعات نهچندان منطقی برای سرمایهگذاران ایجاد کرد.
دنیای اقتصاد:لیبی پس از قذافی
«لیبی پس از قذافی»عنوان سرمقالهی روزنامهی دنیای اقتصاد به قلم محمود صدری است که در آن میخوانید؛حالا دیگر میتوان گفت حکومت معمر قذافی بر لیبی تمام شده است؛اما هنوز نمیتوان مساله لیبی را تمام شده تلقی کرد؛ زیرا مسائلی که موجب سرنگونی رژیم قذافی شد هنوز پابرجاست و نحوه برخورد حکومت آینده با این مسائل، تعیین خواهد کرد که آرامش به لیبی بازمیگردد یا نه. یکی از علل مهم شورش در لیبی عدم توازن بین ساخت اقتصادی- اجتماعی و شیوه کشورداری معمر قذافی بود. از چهار دهه پیش که قذافی حاکم لیبی شد تاکنون، تحول اجتماعی عمیقی در این کشور رخ داده و نسبت جمعیت شهری و روستایی در این کشور جابهجا شده است. طبق آمارهای سال گذشته، ۷٨ درصد مردم لیبی شهرنشین شدهاند و مابقی در روستاها و بیابانها زندگی میکنند.
اما شیوه حکمرانی قذافی بر این جمعیت شهری، هنوز سنتی و قدیمی بود. یعنی اینکه رابطه حکومت با مردم از طریق سران قبایل بیاباننشین شهری شده تنظیم میشد. یکی از وظایف سران قبایل پر کردن خلأ احزاب و انجمنهای قانونی و وظیفه دیگر، واسطهگری در تقسیم مستقیم و غیرمستقیم عواید نفت و گاز بود.
حال که آن نظام منظم تقسیم قدرت و ثروت فرو ریخته است، جانشینان قذافی با مشکلی بزرگ مواجهند. اگر بخواهند نظم پیشین را بازسازی کنند، علاوه بر ادامه نارضایتی عمومی با مخاطره بزرگتر یعنی نفوذ حامیان قذافی در نظام سیاسی و اداری مواجه میشوند. به همین علت، حکومت آینده، ماموریت دشوار دولتسازی مدرن، ایجاد زمینههای فعالیت احزاب و انجمنها و مطبوعات آزاد و شکل دادن روابط سیاسی تازه بین شهروندان را برعهده دارد. این ماموریت طبعا با مقاومت ساخت قبایلی مواجه خواهد شد و مسابقهای نفسگیر بین کهنهگرایان و نوگرایان درخواهد گرفت. این وضع، لیبیاییها را به کمک سازمان ملل و کشورهای غربی نیازمند خواهد کرد و ورود نیروهای بیگانه به عرصه سیاسی، واکنش بخشی از جامعه لیبی را در پی خواهد داشت. البته آنگونه که قرائن نشان میدهد در لیبی مقاومتهایی مانند آنچه در عراق و افغانستان پس از تغییر رژیمهای صدام حسین و طالبان رخ داد، شکل نخواهد گرفت؛ زیرا به هر حال تغییر رژیم در لیبی توسط جنبشی مردمی حادث شد و نه مانند عراق و افغانستان با تهاجم خارجی و انتظار میرود کسانی که رژیم قذافی را سرنگون کردند زودتر از نمونههای عراق و افغانستان به توافق برسند؛ بنابراین خطر فوری و جدی کنونی، مقاومت بقایای رژیم لیبی است که ممکن است هفتهها به درازا بکشد. خطر دیگر که شدت آن کمتر، اما آثار درازمدتش عمیق است، بازسازی رابطه لیبی با جامعه جهانی و پر کردن خلأ قدرت قذافی در منطقه است.
معمر قذافی اگرچه «مرد دیوانه» خوانده میشد، اما با اتکا به درآمدهای سرشار نفت و گاز و سایر منابع و ذخایر معدنی، قدرت قابل اعتنایی تدارک دیده بود که نفوذ این کشور را در میان اعراب و آفریقاییها زیاد کرده بود.
حالا که حاکم باجگیر رفته است، حاکمان جدید ناگزیرند در چارچوب توافقهای منطقهای و جهانی و در چارچوب عرف بینالمللی عمل کنند و نتایج عمل چنین دولتی دیر حاصل میشود. اما به هر حال، رفتن قذافی و شکلگیری نظم تازه، فرصتی طلایی در اختیار لیبیاییها میگذارد که بتوانند کشور خود را به کشوری عادی تبدیل کنند. قدرت این «کشور عادی» شاید به اندازه کشور «غیرعادی» قذافی نباشد، اما به نظر میرسد آزادی موهبتی است که لیبیاییها حاضرند به خاطر آن بخشی از آرامش و رفاه اقتصادی عصر قذافی را از دست بدهند.
منبع: جام جم آنلاین
|