از بهر سبا
و چند رباعی ی دیگر
اسماعیل خویی
•
دیگر نه زکس شاد و نه دلگیرم من؛
نه غرقهی خوابم و نه آژیرم من:
با این همه، زنده مانم از بهر سبا،
هر چند ز جان و از جهان سیرم من.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱٣ شهريور ۱٣۹۰ -
۴ سپتامبر ۲۰۱۱
از بهر سبا
دیگر نه زکس شاد و نه دلگیرم من؛
نه غرقهی خوابم و نه آژیرم من:
با این همه، زنده مانم از بهر سبا،
هر چند ز جان و از جهان سیرم من.
۴ نوامبر ۲۰۰۸ ، بیدرکجای آتلانتا
دو دلی
لبخند زنی، ولی صدایم نکنی.
بیگانهی خود نه، و آشنایم نکنی.
نه قهر کنی، نه آشتی، از دو دلی،
بدرود کنی، ولی رهایم نکنی.
۴ نوامبر ۲۰۰۸ ، بیدرکجای آتلانتا
نبرد
نبرد مسلم و مسلم، چنین که در کار است،
نبردِ نیک سرانجامِ مار و کفتار است.
خوشا ادامهی آن کـ اندرین خجسته نبرد،
ز هر طرف که شود کشته سودِ [ کفّار] است!
چندمِ چندم ۲۰۰۸ ، بیدرکجا
نیاز
به حمیدجان کوشیار
عمریست که ماییم و دریغا و اگر؛
کاش و مگر و شاید و آیا و اگر.
امروز نیازِ جانِ من دانی چیست؟
یک دوستیی نابِ بی امّا و اگر.
۴ نوامبر ۲۰۰۸ ، بیدرکجای دلانهگا
|