گفتمان انقلاب، گفتمان انتخابات آزاد
م. چشمه
•
کمبود اساسی اپوزیسیون ایران و از جمله اپوزیسیون سکولار، کماکان عدم همدلی و همگرایی بدور یک گفتمان انقلابی در جهت سرنگونی و یا برکناری رژیم، عدم شکل گیری رهبری سیاسی و یا آلترناتیو سیاسی مورد قبول جامعه، و عدم توافق بر سر تشکیلاتی است که در عصر اینترنت و ارتباطات جدید بتواند مبارزات مردم را رهبری کند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۴ شهريور ۱٣۹۰ -
۵ سپتامبر ۲۰۱۱
۱. مقدمه
گردبادی که در خرداد ٨٨ از ایران شروع شد و اکنون حدود یکسالی است در مسیر خود بصورت یک طوفان عظیم انقلابی منطقه شمال آفریقا و خاورمیانه را در نوردیده است، تا کنون رژیمهای تونس، مصر و لیبی را از جای کنده و ساقط کرده است. بنظر میرسد این طوفان در مسیر بازگشت خود رژیمهای سوریه و ایران را نیز از نسیم خود بی بهره نگذارد. اگر چنین احتمالی قابل تصور باشد، آنگاه بررسی اجمالی اوضاع ایران و عوامل و فاکتورهائی که در آینده نزدیک میتوانند آنرا تحت تأثیر قرار دهند ضروری بنظر میرسند.
بحران اقتصادی روز افزون ایران ناشی از سلطه دیکتاتوری ولایت فقیه، باندهای حریص و چپاولگر آخوندی - سپاهی و سو ء مدیریت دولتی بویژه در زمینه پیاده کردن طرح یارانه ها، کنترل مافیائی بر شریانهای وارداتی (سلطه "برادران قاچاقچی")، همراه با تحریمهای بین المللی حتی بگفته دست اندرکاران اقتصادی جمهوری اسلامی، اقتصاد ایران را با یکی از پر تلاطم ترین دوران خود بویژه در زمینه تولیدات داخلی، رشد بیسابقه تورم و بیکاری روبرو کرده است. گرچه درآمد نفت و گاز ثروت اصلی مردم ایران که اساساً در نهایت صرف وارد کردن کالاهای مصرفی میشود کماکان عامل اصلی تاًمین مالی رژیم و فاکتور اصلی درگردش ناکارآمد چرخه اقتصادی ایران است، اما بنظر میرسد با کمتر شدن تولید نفت در نتیجه عدم سرمایه گذاری های لازم در این صنعت و تعهد دولت به پرداخت یارانه های نقدی به مردم، این درآمد دیگر پاسخگوی نیازهای بوروکراسی وسیع دولت، پرداخت هزینه عوامل و مزدوران رو به افزایش رژیم در ایران و منطقه نیست. لذا دولت به سیاست افزایش مالیاتهای مردم نیز روی آورده است. امری که به نارضایتی بازار از جمله بازار طلافروشان و پارچه فروشان نیز دامن زده است. از طرف دیگر توزیع یارانه های نقدی در میان مردم سطح توقعات آنان، بویژه اقشار محروم را بالا برده و هرگونه تنزل ویا وقفه احتمالی این پرداختها در آینده (که بسیار محتملبنظر میرسد)، نتایج ناگواری برای رژیم خواهد داشت.
خشکسالی همراه با سوء مدیریت و ندانم کاری دولتی در زمینه حفظ منابع طبیعی و محیط زیست ایران که موجب بحرانی شدن وضعیت دریاچه ارومیه، زاینده رود، کارون و اکثر جنگلها، و آلوده تر شدن هوای ایران شده است، عواملی هستند که میتوانند مردم و بویژه اقلیتهای قومی را که تاکنون درچارچوب جنبش سبز فعالیت چشمگیری نداشته اند به مبارزه با رژیم ترغیب کنند. تظاهرات مردم ارومیه و تبریز در یکی دو هفته گذشته در صورت مرزبندی با افکار جدائی طلبانه میتواند در صورت تداوم، بصورت چاشنی مرحله دوم جنبش سبز عمل کرده و مردم تهران و سایر شهرها را مجدداً بحرکت در آورد.
دست اندرکاران برنامه اتمی ایران بدلایل تعجب آور با اعلام اینکه قصد دارند به غنی سازی بیش از مورد نیاز داخلی، آنهم در پایگاههای زیر زمینی ادامه دهند، عملاً غرب را به یک کشاکش و رودرروئی جدی جدید دعوت میکنند. اولین پاسخ غرب از زبان رئیس جمهور فرانسه که نقش مهمی در حمله نظامی ناتو به رژیم قدافی داشت داده شد. وی بدون پرده پوشی صراحتاً خطر حمله نظامی به ایران را مجدداً گوشزد نمود.
نزدیک شدن موسم "انتخابات" مجلس شورای اسلامی که بنظر میرسد اینبار تا این لحظه با بی تفاوتی مردم و مخالفت با شرکت در این مضحکه از جانب اکثریت قاطع نیروهای جنبش سبز و از جمله اصلاح طلبان روبرو شده است، بدون شک در گیریهای باندهای درون رژیمی را علیرغم هشدار اخیر خامنه ای در مورد بخطر افتادن امنیت رژیم، بسطح تازه ای از خصومت خواهد رساند.
۲. چه گفتمانی؟
"گفتمان "انتخابات آزاد" و یا حتی "کمپین انتخابات آزاد" که مدتی است توسط عده ای از فعالین جنبش سبز (منشعبین از اتحاد جمهوریخواهان، خانم فریبا داوودی مهاجر و دیگران) بمثابه استراتژی گذار به دمکراسی در ایران مطرح میشود به باور من با شرایط کنونی جنبش دمکراسی خواهی ایران همخوانی ندارد. اگر حدود شش هفت سال قبل (قبل از آغاز جنبش سبز) "فراخوان رفراندوم" و یا گفتمان "انتخابات آزاد" بعنوان یک استراتژی و یا کارزار سیاسی بمنظور آگاهی و بسیج توده های مردم میتوانست کاربرد داشته باشد، با عبور از شعار "رأی من کو" به شعار "مرگ بر دیکتاتور"، "بن علی، مبارک، نوبت سید علی" در طی مرحله اول جنبش سبز (دو سال اول)، اکنون در صد بزرگی از مردم و بویژه جوانان و دانشجویان رژیم ولایت فقیه را عامل اصلی فلاکت ایران و مسبب اصلی سلب آزادیها از جمله انتخابات آزاد، برگزار کننده انتخابات مخدوش و تقلبی شناخته و آرزوی برکناری و یا سرنگونی آنرا دارند. اکنون گفتمان انقلاب و برکناری دیکتاتورها که منطقه را فرا گرفته است در ایران نیز بصوت خواست انحلال و یا سرنگونی رژیم ولایت فقیه توسط بخش قابل توجه و موثر شهری در اولویت قرار گرفته است. شعار اصلی مبارزات مردم در این مرحله کماکان "مرگ بر دیکتاتور" بمثابه درخواستی رادیکال برای تغییر رژیم است.
طبیعی است که هیچ آزادیخواه و سکولار- دمکراتی با ترویج گفتمان انقلاب لزوماً ترویج خشونت را در نظر ندارد. بدین مفهوم که طبیعتاً انقلاب مخملین بر انقلاب آهنین ارجحیت دارد. اینکه چه شیوه مبارزه ای در آینده در جهت ساقط کردن رژیم موثر خواهد بود، بستگی به شیوه مقابله رژیم با مطالبات و مبارزات آزادیخواهانه مردم دارد. اما در تحلیل نهائی هیچ کس نمیتواند حق مردم ایران را حتی با استفاده از قهر برای احقاق حق حاکمیت خود از دست یک رژیم جبار و جائر انکار کند.
٣. آیا شرایط برای سقوط رژیم آماده میشوند؟
تقارن چندین عامل داخلی و خارجی در ایران در آینده نزدیک، از جمله تب انقلاب در منطقه، بحرانی تر شدن وضعیت اقتصادی که میتواند اقشار محروم جامعه را نیز به مبارزه با رژیم بکشاند، تشدید بحران اتمی و لجاجت رژیم بر ساخت بمب هسته ای که غرب را بدون شک در ساقط کردن رژیم مصمم خواهد کرد، تشدید تضادهای درون رژیمی، وبحرکت در آمدن اقلیتهای قومی، میتواند ایران را در آینده نه چندان دور به شرایط مساعد برای ساقط کردن رژیم نزدیک کند. کمبود اساسی اپوزیسیون ایران و از جمله اپوزیسیون سکولار، کماکان عدم همدلی و همگرایی بدور یک گفتمان انقلابی در جهت سرنگونی و یا برکناری رژیم، عدم شکل گیری رهبری سیاسی و یا آلترناتیو سیاسی مورد قبول جامعه، و عدم توافق بر سر تشکیلاتی است که در عصر اینترنت و ارتباطات جدید بتواند مبارزات مردم را رهبری کند.
|