•
یازده سپتامبر، همچنین سالگرد کودتا در شیلی است. کودتایی که به نوبه ی خود سرنوشت جهان را تغییر داد، از این سالروز اما یادی نمی شود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲۰ شهريور ۱٣۹۰ -
۱۱ سپتامبر ۲۰۱۱
اخبار روز: یازده سپتامبر به روز حمله به برج های دوقلو خلاصه شده است، اما روز کودتا در شیلی هم هست. دولت قانونی، دموکراتیک و چپ گرای سالوادور آلنده توسط سازمان سیای آمریکا سرنگون شد و عصر «نو لیبرالیسم» برای کشورهای در حال رشد، با مشت آهنینی که بر چهره ی شیلی دموکراتیک فرود آمد، آغاز گردید.
از آن زمان تا کنون روسای جمهوری زیادی به کاخ سفید رفته اند اما هیچ کدام از آن ها یازده سپتامبر شیلی را به یاد نمی آورند. روز سیاهی که در یازده سپتامبر برج های دوقلو، فرصتی برای فراموشی اش پیدا شده است.
نوشته های زیر از سایت هفته انتخاب شده است:
سالوادور آلنده٬ رهبر سوسیالیست شیلی در سپتامبر ۱۹۷۰ منصب ریاست جمهوری شیلی را بدست آورد. این خبر برای سران کاخ سفید خبر بدی بود. سران آمریکا از قبل از انتخابات شیلی پول زیادی را برای شکست او خرج کرده بودند و پس از شکست در انتخابات تصمیم بر این گرفتند تا با کمک به مخالفین آلنده٬ دولت وی را از زانو درآورند.
هنری کسینجر مشاور امنیت ملی آمریکا در واکنش به انتخاب او گفته بود: «نمی دانم چرا باید ببینیم که کشوری به خاطر عدم احساس مسئولیت مردمش به سمت کمونیسم حرکت کند».
چند روز قبل از انتخاب آلنده کودتایی بر علیه وی طراحی شد تا او ربوده و به قتل رسانده شود. تصمیمات اقتصادی آلنده با عنوان «راه شیلی به سوی سوسیالیسم» و کمک او به دهک های پایین جامعه شیلی تاثیرات عمیقی بر اقتصاد آن کشور گذاشت.
ملی شدن روز افزون شرکتهای صنعتی و بانک ها و نهایتا ملی شدن صنعت مس دست آمریکا را از منابع اقتصادی عظیم شیلی کوتاه کرده بود.
به همین دلیل دولت آمریکا با اعمال فشار اقتصادی از طریق برقراری تحریم ها و خرج میلیون ها دلار در بین مخالفان آلنده در شیلی به مخالفت با دولت قانونی آلنده پرداخت. برای مثال تنها یکسال پس از کودتا فاش شد که آمریکا هشت میلیون دلار برای سرنگونی دولت آلنده توسط مخالفین سرمایه گذاری کرده است.
اعتصاب مخالفان آلنده از کارفرمایان بخش حمل و نقل شیلی شروع شد و به سرعت به دیگرا اقشار سرمایه دار و راست گرایان که در انتخابات شیلی شکست خورده بودند تسری پیدا کرد . اعتصابات و تظاهرات در محلات مرفه سانتیاگو شکل گرفت و در نهایت در صبح روز ۱۱ سپتامبر کاخ ریاست جمهوری شیلی به محاصره نظامیان در آمد.
ساعت ۹٫۵ صبح آخرین نطق النده از رادیو پخش شد:
این مطمئنا آخرین باری است که من با شما سخن می گویم این رادیو خاموش خواهد شد و صدای من دیگر به گوش شما نخواهد رسید مهم نیست شما همیشه خواهید شنید من همیشه با شما خواهم بود من به شیلی و سرنوشت آن ایمان دارم.
حوالی ظهر به دستور پینوشه کاخ بمباران می شود و آلنده به قتل می رسد.
«پابلونرودا» شاعر انقلابی شیلیایی و همرزم «سالوادر آلنده» از جمله شاعرانی است که در مجموعه اشعار خود تصویری از رئیس جمهور وقت امریکا و شیوه های سرنگونی یک دولت مردمی توسط عوامل او ارائه می دهد. امروز نیز جهانیان شاهد همان شیوه ها و شعارها از سوی رئیس جمهوری و دولت امریکا با سایر ملت ها و دولت ها است.
...
سپتامبر ۱۹۷۳ است. اینجا سانتیاگو دو شیلی است. دسته های نظامیان، چماقداران و مزدوران آمریکایی، پیروزمندانه خیابان ها را اشغال کرده اند. دستگیری ها شروع شده است. ۵۰۰۰ نفر را در استادیوم ورزشیEstado de Chile گردآورده و زندانی کرده اند؛ روشنفکران، دانشجویان، سوسیالیست ها، کمونیست ها و همه طرفداران دولت مردمی سالوادور آلنده و شاعران و هنرمندان. ویکتور خارا نیز در میان آنهاست. روزها با شکنجه می گذرد.
اینجا آمریکای جنوبی است، حیاط خلوت ایالات متحده آمریکا. سازمان جاسوسی سیا، شرکت های بزرگ بین المللی و بانکهای بزرگ از آنطرف دنیا در اینجا دولت مردمی سالوادور آلنده را سرنگون کرده و حکومت فاشیستی ژنرال پینوشه را سرکار آورده اند. اکنون زمان تصفیه حساب است.
روز ۱۵ سپتامبر ۱۹۷۳ است. ویکتور خارا را شکنجه کرده اند و او روی زمین افتاده است. دنده هایش و دستهایش را با تبر شکسته اند. رییس زندان استادیوم سرمست از پیروزی نزد ویکتور خارا می آید. چه اشتباهی! دیکتاتورها همواره احمق هستند: “دوست داری برای دوستانت گیتار بزنی و بخوانی؟” ویکتور جواب مثبت می دهد. رییس زندان دستور می دهد گیتارش را بیاورند. ویکتور خارا با دستهای شکسته و خونین گیتارش را در آغوش می گیرد و سرود اتحاد را می خواند. دوستانش همراهی می کنند:
مردم متحد، هرگز شکست نخواهند خورد
مردم متحد، هرگز شکست نخواهند خورد
برپا خیز، بخوان
که ما پیروز خواهیم شد…
El pueblo unido, jamás será vencido,
El pueblo unido jamás será vencido..
De pie, cantar
Que vamos a triunfar
… ترانه نیمه تمام ماند و سربازان ویکتور را به رگبار مسلسل بستند. ۳۵ سالش بود.
ترانه اتحاد پس از آن غروب خونین سرود تمام آزادی خواهان جهان شد، پرتغال، یونان، ایران، فیلیپین، نیکاراگوئه …
در روزهای پرآشوب و التهاب ۱۳۵۷، در آن روزهای بیم و امید، در آن روزهایی که هنوز آخوندها نه قدرت داشتند و نه دروغ هایشان را گفته بودند، آزادی خواهان در خیابان های تهران همین ترانه را می خواندند:
برپا خیز، از جاکن، بنای کاخ دشمن…
و این ترانه هنوز تازگی خود را از دست نداده است...
www.youtube.com
|