حضور ایرانیان در جشن اومانیته با شعار
آزادی برای زندانیان سیاسی در ایران
•
جشن سالانه ی روزنامه ی چپ گرای اومانیته، یکی از بزرگترین جشن های سیاسی فرانسه، از روز جمعه آغاز شد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲۵ شهريور ۱٣۹۰ -
۱۶ سپتامبر ۲۰۱۱
اخبار روز: جشن سالانه ی روزنامه ی چپ گرای اومانیته که یکی از بزرگترین جشن های سیاسی در فرانسه است، از امروز آغاز شد. هر ساله در این جشن سیاسی و مطبوعاتی تعداد زیادی از مردم فرانسه و همچنین نمایندگان احزاب و تشکل های دموکراتیک و چپ از سراسر جهان شرکت می کنند.
ایرانیان نیز در این جشن غرقه های خود را دارند. یکی از این غرفه ها متعلق به سه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، اتحاد فدائیان خلق ایران و شورای موقت سازمان سوسیالیست هاست که مذاکرات وحدت بین خود را ادامه می دهند. این سه سازمان به مناسبت شروع جشن اومانیته بیانیه ی مشترکی را همراه با پوستری منتشر کرده اند:
اعلامیه مشترک بمناسبت جشن اومانیته
خواست آزادی زندانیان سیاسی را نیرومند تر سازیم!
جشن اومانیته امسال در حالی فرا می رسد که جمهوری اسلامی با بحران همه جانبه ای روبروست. این رژیم هم در میان مردم موقعیت ضعیف تری پیدا کرده است و هم در رابطه با جهان منزوی تر گشته است. این در حالی است که اختلافات در بالا، میان سران حکومت، به اوج خود رسیده است. افزون بر این سایه استبداد از بام برخی جوامع، در جهان عرب و در خاورمیانه، پائین افتاده است و این کابوس هم سرنوشت شدن با کشورهائی چون مصر و تونس را بر ذهن و روان حکومت کشور ما، نشانده است.
در ایران بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱٣٨٨ به دلیل دستکاری و تقلب آشکار و مفتضحانه حکومت در انتخابات، شعله جنبشی زبانه کشید که در صورت تداوم می توانست به عمر استبداد پایان دهد. اما حکومت با سرکوب خشن توانست با دهها کشته و صدها زخمی و هزاران زندانی آن را موقتا به عقب بنشاند. اکنون جامعه ما، در راه دشوار گذر از حکومت دینی و رسیدن به دموکراسی، در موقعیت دشوار و حساسی قرار دارد. نظام اسلامی، با چنگ اندازی بر منابع مادی و گرد اوردن نیروهای نظامی وابسته به خود، بیرحمانه ترین سرکوب ها را علیه جریانات سیاسی، نیروهای جامعه مدنی، زنان، دانشجویان و جوانان، ملیت های ساکن ایران، روزنامه نگاران، سندیکالیست ها و ... بکار بسته است. این حملات، بخصوص از آخرین تظاهرات بزرگ ایرانیان در حمایت از جنبش های ضد دیکتاتوری مردم عرب، در ۲۵ بهمن۱٣٨۹ وسیع تر شده است. بدنبال این تظاهرات، همزمان با دستگیری هزاران نفر، دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری اسلامی، آقایان موسوی و کروبی، نیز بخاطر مقاومتشان در برابربلوک قدرت، در خانه های خود زندانی شده اند. ابعاد فشار در زندان ها، به اعتصاب غذای های پیاپی زندانیان انجامیده است. صدور احکام اعدام و زندان برای فعالین سیاسی و مدنی در دادگاه های نمایشی و غیر عادلانه تشدید شده است. کار را این حکومت به جائی کشانده است که وکلای مدافع زندانیان مدنی و سیاسی نیز از سرکوب در امان نمانده اند. آنان با اتهاماتی واهی دستگیر و زندانی شده اند. هدف این اقدامات، ایجاد ترس و وحشت در جامعه بوده است. مبارزه آزادیخواهانه مردم ایران، برای پیشرفت نیازمند حمایت جامعه بین المللی، بویژه حمایت افکار عمومی از این مبارزات، برای آزادی تمامی زندانیان سیاسی، مدنی و مذهبی است. ما سه جریان چپ مدافع دموکراسی و عدالت اجتماعی، این سرکوب ها را محکوم می دانیم و خواهان آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم.
شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، در ۲۴ مارس ۲۰۱۱ طی قطعنامه ای بر تعیین یک گزارشگر ویژه برای ایران تاکید نموده است. این گزارشگر، قرار است در باره شرایط حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران برای شصت و ششمین اجلاس شورای حقوق بشر و نونزدهمین اجلاس مجمع عمومی گزارشی تهیه نماید. در پی تصویب این قطعنامه آقای احمد شهید بعنوان گزارشگر ویژه برگزیده شده است. اکنون مقامات ایرانی، از مسافرت او برای بازرسی جلو گیری کرده و مجوز این مسافرت را صادر نمی نمایند. ما سه سازمان چپ ایرانی، ضمن قدردانی از مساعدت های تا کنونی افکار عمومی در راه مبارزات مردم ایران، خواستار ادامه این حمایت ها هستیم.
جدائی دین و دولت
شرط لازم آزادی و عدالت در کشورهای عربی و خاورمیانه
از سوی دیگر از ماه دسامبر ۲۰۱۰ در تونس جنبشی آغاز شد و در مدت کوتاهی به مصر کشیده شد، و سپس یمن، بحرین، لیبی و سوریه را در نوردید. این جنبش ها مردم دیگر کشورها را به حرکت واداشت. در نتیجه این جنبش ها تا کنون سه دیکتاتور به زیر افتاده و در برخی دیگر از کشورها، هنوز تب و تاب ادامه دارد و نسیم آزادی نهال امید را در دل ملل عرب و مردم منطقه ما برای رهائی زنده نگاه داشته است.
بدیهی است که قدرت های بزرگ، نسبت به منافع خود در این منطقه استراتژیک بی تفاوت نبوده اند. این قدرت ها در حالی که تا دیروز از این مستبدین حمایت می کرده اند، امروزه، در صددند که برای تامین منافع خود با کنار زدن این یا آن دیکتاتور همراه شوند و در موردی نظیر لیبی، مطامع غارتگرانه خود را با فراتر رفتن از قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل به نمایش گذارند. از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران، در صدد است با تکیه بر پان اسلامیسم، در این جنبش ها دخالت کند، برخی ها را «بیداری اسلامی» می نامد و موردی نظیر سوریه را، «شیطنت غرب» معرفی می کند. ما سه سازمان چپ ایرانی با این دخالت ها مخالفیم و آن ها را محکوم می کنیم و از مبارزات مردم این کشورها علیه رژیم های فاسد، وابسته ومستبد دفاع می کنیم. این مبارزات را بر حق و سرنوشت تاریخی مردم منطقه خود را در گرو پیشرفت این مبارزات بسوی دموکراسی می دانیم. ما بر این باوریم که با توجه به حضور و نفوذ اندیشه سیاسی اسلامی در این منطقه، راهی دشوار و پر فراز و نشیب و خطیر در مقابل این جنبش ها قرار دارد. از سی و سه سال پیش که مردم ایران علیه دیکتاتوری وابسته و فاسد سلطنتی برخاستند، و آن را به زیر کشیدند تا امروز، هنوز در کشور ایران، گذار به دموکراسی و آزادی و عدالت محقق نشده، برعکس، استبدادی دینی و تمامیت خواه سر برآورده است. این حکومت که مشروعیت خود را از رای مردم نمی گیرد، با پول نفت و زور اسلحه بر مردم فرمان می راند. در کشور ما به جای حکومت متکی به آرا مردم ، روحانیت سالاری تحت عنوان ولایت فقیه بر مقدرات مردم ما، حاکم گشته است. آزادی های فردی لگد مال گشته اند. مخالفین، قلع و قم شده اند. یک نمونه آن قتل عام بیش از چهار هزار نفر زندانیان سیاسی به فرمان خمینی، بالاترین مرجع سیاسی و دینی، در تابستان ۱٣۶۷ بود. در ایران اکنون زنان، از ابتدائی ترین حقوق خود محروم گشته، و با قانونی مرد سالارانه که در بطن شریعت اسلامی قراردارد، به برده های خانگی تبدیل شده اند. جوانان، از حقوق و آزادی های طبیعی خود محرومند. ملیت های مختلف ایرانی، مذاهب گوناگون، مورد تعدی اسلام حکومتی هستند. حکومت مذهبی، در تداوم دردبار خود، تنها به یک گرایش از مذهب شیعه که قدرت مالی و نظامی را به چنگ گرفته است، محدود و منحصر شده است. حتی به گرایشات نزدیک به خود نیز رحم نمی کند. بی حقوقی محض ناشی از استبداد دینی، همه کاره بودن حکومت ولایت فقیهی، غیر پاسخ گو و غیر مسئول بودن آن سکه رایج گشته اند. به جای حکومتی مبتنی بر عقل و انتخاب، رژیمی متکی بر باندهای صاحب امتیاز و روحانیت حکومتی نشسته است. بدینگونه، جامعه ما به قهقرا کشانده شد. ناکارامدی ها در عرصه های گوناگون سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و دیپلماتیک، به بحران های عمیق، فسادهای مالی و اجتماعی همه جانبه، فحشا و اعتیاد و ویرانی و خرابی ها انجامیده است. صحنه گردان ها و سودبران این سیه کاری ها برخی دست اندرکاران حاکم می باشند. اما بار این تبهکاری ها، بر دوش کارگران و زحمتکشان بیش از پیش سنگینی می کند. این همه، این بیراهه ها، این دهه های مصیبت و فقر و بدبختی برای جامعه ما، محصول چیزی نیست جز سر بر آوردن یک حکومت مذهبی در جامعه ما و امیزش دین و دولت و برقراری روحانی سالاری و ولایت فقیه. امروز برای بسیاری از مردم روشن گشته است که سرنوشت جامعه ما، سرنوشت آزادی و عدالت، به جدائی دین از دولت وابسته است. ما علاقه داریم که جامعه روشنفکری و سیاسی و فرهنگی کشورهای عربی تجربه ما را مورد مطالعه و توجه قرار دهد. پیروزی مبارزات ضد دیکتاتوری در این کشورها، در پی سقوط دیکتاتورها، با دشواری راه گذار روبرو خواهد شد. ما صمیمانه آرزو می کنیم که راهی را که در کشور خود شاهد بوده ایم و مصایبی را که زندگی کرده ایم، در این کشورها تکرار نشوند. ما برای ملل مبارز دوست و همسایه و هم رزم، آزادی و عدالت و حکومت های غیر مذهبی و انتخابی آرزو می کنیم.
سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران
سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت
شورای موقت سوسیالیست های چپ ایران
۱۶ سپتامبر ۲۰۱۱
|