روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲۵ شهريور ۱٣۹۰ -
۱۶ سپتامبر ۲۰۱۱
«پایه موازین اسلامی»عنوان یادداشت روز روزنامهی جام جم به قلم دکتر حسن سبحانی است که در آن میخوانید؛جامعهای که بخواهد الگوی دینی را نمایندگی کند، باید در روابط فردی و اجتماعی موحدان تشکیلدهنده خود، شاهد و ناظر کارکرد موازین اسلامی باشد. به اصطلاح، نهادهای خود را معطوف به آموزههای دینی و مبتنی بر پشتیبانی آنها از ناحیه احکام و موازین اسلامی، بنیادگذاری کند و این بدان معنی است که جامعه الگوی دینی، نمیتواند جامعهای اقتباس شده یا حداکثر جامعهای التقاطی باشد که در آن، مظاهری از دین مطرح یا نهادهایی از اسلام تحتالشعاع نهادهایی از غیراسلام ساختار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن را تشکیل داده باشند.
متاسفانه از آنجا که ما از زمان ظهور اسلام فاصلههای بسیار داریم و در این قرون و سدههای متوالی هم نهادهای کافی به نام دین تاسیس نشده است و اگر هم مختصر نهادی به وجود آمده باشد، جلوه آن عمدتا در رفتار فردی و نه در کنشهای اجتماعی مسلمانان بوده است و از طرف دیگر در غیبت نهادهای معطوف به دین و در خلأ حاصل از این پدیده، ذهنیتهای دیگری که آمیخته با احکام دین نبوده و حتی مدعی عدم ضرورت آن، لااقل در نهادهای اجتماعی بوده است، در عرصههای عملی زندگی مسلمانان پیشروی کردهاند و محیط را متاثر از دوگانگیهای نهادی و عمدتا التقاط نهادیکردهاند.
لذا در وضعیت فعلی مسلمانی، دچار مشکلات عدیدهای از این ناحیه هستیم که نه ما را از حیث سنت، به گذشته اسلامی مربوط میکند و نه ما را از حیث تجدد، به دنیای عاری از دین (یا برخوردار از دین فردی) رهنمون میشود و این فضای دوگانه، همواره میتواند به منزله حجابی عمل کند که در ایجاد جامعه الگو و استوار کردن پایههای آن، دچار خطای در تشخیص و در نتیجه دچار انحطاط و ارتجاع شویم. مقولهای که باید بشدت مواظبت کرد تا ما را در گرداب هولناک خودش گرفتار نسازد.
آنچه به عنوان یکی از پایههای اصلی جامعه الگوی موردنظر باید عملیاتی شده و ملحوظ گردد آن است که جامعهای با انواع نهادها و تاسیسات آمیخته با روح و جوهره دین به وجود آید که در آن تمامی قوانین و مقررات، در عرصههای مختلف مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر اینها، براساس موازین اسلامی باشد، به گونهای که عملکرد چنین جامعهای، عملکرد احکام و موازین دینی تلقی شده و بتوان در کارآیی و رونق آن، قابلیتهای احکام و موازین اسلامی را به نظاره و محاسبه و سنجش نشست.
چنین جامعهای به طور قهری متمایز از جوامعی خواهد بود که در آنها مضامین دیگری جوهره کارکرد جامعه را تشکیل میدهد و اصولا تفاوت بین جامعه دینی با جوامع غیردینی از حیث پایبندی عملی به همین موازین مطرح و مشخص میشود.
در جامعه الگو، اقتصاد و بانکداری و تولید همانقدر بر موازین دینی متکی است که قضاوت، سیاست، فرهنگ و خانواده و چون همه این موارد با اینکه متنوع هستند، جملگی از منشأ موازین اسلامی بهرهمند میشوند؛ لذا با یکدیگر همگرا بوده و در ساختار جامعه اسلامی به نحوی سازگار عمل میکنند. تمایز چنین جامعهای با جوامع غیردینی نه صرفا در شعائر و ظواهر که در شعور و حال ناشی از تمسک و متکی بودن به احکام دینی است.
جامعه الگو، جامعهای مملو از نهادهای ویژه با کارکردهای دینی است؛ نهادهایی که منعطف، کارآمد، بهینه و کمهزینه هستند و به شرف خدمتگزاری به موحدان خود، نائل آمدهاند.
کیهان:بی نیاز از تفسیر
«بی نیاز از تفسیر»عنوان یادداشت روز روزنامهی کیهان به قلم سعدالله زارعی است که در آن میخوانید؛تحولات منطقه عربی از فرم تفسیرپذیر به سمت هویتی معین در حرکت است. پیش از این تلاش می شد تا با واژگانی مبهم از اتفاقاتی بزرگ یاد شود. «بهار عربی»، «جنبش های فیس بوکی»، «جنبش ۶ ژوئن مصر»،«جنبش ۲۶ ژوئن لیبی»، «تحولات عربی» و «جنبش جوانان عرب» از جمله این واژگان مبهم بودند که توسط رسانه های وابسته به اروپا و آمریکا ساخته و پرداخته شدند تا از یک سو این تحولات تفسیرپذیر شوند و بتوان آن را مدیریت کرد و از سوی دیگر هویت واقعی و شناخته شده آن در زیر عبارات مبهم مخفی بماند.
اما واقعاً تحولات منطقه عربی تفسیرپذیر نبودند و هویتی روشن داشتند، نمادهای آن کاملاً مشخص بود، اهداف آن و حتی سرانجام آن روشن بودند. وقتی مردم روز جمعه را برمی گزینند و تظاهرات خود را بعد از برپایی نماز و از محل نمازجمعه شروع می کنند، شعار الله اکبر سر می دهند، دیکتاتورهای وابسته به آمریکا و رژیم های لائیک را هدف قرار می دهند و شهادت را در این راه پذیرا می شوند و تشییع جنازه هر شهیدی به تعداد تظاهرات کنندگان اضافه می شود، کاملاً معلوم است که هویت نیروهای انقلاب چیست، هدف آنان چیست و مقصد آنان کجاست و تا کجا حاضر به پرداخت هزینه اند و تا کی در صحنه می مانند و حتی می توان فهمید که این الگو قبلاً در کجا تجربه شده و این مردم چشم به کدام تجربه دارند. اما همه این ها برای غرب و نیروهای وابسته به آن ضرر دارد و باید با آدرس های دیگر کور شوند و زمان برای سوار شدن و خاموش کردن این امواج فراهم شود.
به واژگان یک بار دیگر نگاه کنید «بهار عربی»! بهار یعنی چه؟ آیا مراد رویش است یا کوتاه مدت بودن زمان آن ها آیا برای این نیست که تحولات را به همین چند کشوری که از دی تا فروردین حرکت کردند، محدود نمایند؟ به هر حال از این واژگان معنای روشنی که همه درباره آن اتفاق نظر داشته باشند بیرون نمی آید.«جنبش های فیس بوکی» یعنی چه آیا غیر از این است که از یک سو فانتزی و تفریحی بودن و در نتیجه بی دوام بودن را به این جنبش ها نسبت دهند و از سوی دیگر نوعی منشأ غربی- تکنولوژیکال بودن- را به این انقلاب ها نسبت بدهند. جالب این است که در اکثر این کشورها دسترسی به اینترنت و نیز رسانه های فضایی بسیار محدود بوده است، در لیبی تعداد کسانی که دسترسی به اینترنت دارند از ۲۰۰ هزار نفر هم کمترند و تعداد مراجعان به فیس بوک کمتر از ۱۰۰۰۰ نفر در کل لیبی بوده است، در یمن این عدد و رقم به ۱۰درصد لیبی می رسد و در بحرین به کمتر از ۱۰درصد یمن و...
«جنبش ۶ ژوئن و... یعنی چه آیا غیر از این است که از یک سو بی هویت بودن و از سوی دیگر حادثه بودن جنبش های منطقه عربی را می خواهند القا نمایند. «جنبش جوانان عرب» هم هویت معینی را نشان نمی دهد و فقط بیانگر نقش آفرینی یک طبقه خاص می باشد و تاکید بر جوان بودن، احساسی و بی ریشه بودن و در نتیجه گذرا بودن را تداعی می کند.
اما البته این نامگذاری ها اگر چه در ادبیات سیاسی جایی برای خود پیدا کرده و در کشور ما نیز مورد استفاده مجامع سیاسی و رسانه ای هستند ولی ناکارآمد و ناکافی بودنشان به اثبات رسیده است.
این انقلاب ها همانگونه که اشاره شد هویت کاملاً روشنی دارند و برخلاف بعضی از چهره های سیاسی که برای تبیین این انقلاب ها از وجوه مختلفی حرف می زنند، انقلاب های عربی یک وجه دارند و در یک نقطه بهم می رسند و آن یک وجه هم «اسلام» است و همه نمادهایی که به آن اشاره شد از این وجه خبر می دهند. اما این کدام اسلام است آیا یک اسلام غیرسیاسی و سنتی است که در قالب قرائت قرآن کریم به قصد صرف کسب فیض و ثواب خوانده می شود و یا در قالب تقید به نماز جماعت و جمعه با قصد صرف ثواب و تقرب به خدا متجلی می شود یا اسلام از نوعی دیگر است.
بعضی از تحلیل گران مدعی اند که این نمازها، قرآن ها و تکبیرها، محاسن و ظواهر مذهبی مردان، حجاب زنان و مسائلی از این قبیل که در تظاهرات مصری ها، تونسی ها، لیبیایی ها، یمنی ها، بحرینی ها و... مشاهده می شوند، این ها برخاسته از عادات مردم است و به هیچ وجه از یک جنبه سیاسی حکایت نمی کنند و برای اثبات مدعای خود می گویند ببینید این ها در زمان حکومت رژیم مبارک هم اهل نماز و قرآن و... بوده اند و از سوی دیگر قرآن و نماز و... میان نیروهای رژیم مبارک و... با مردم انقلابی، مشترک است و لذا به هنگام سخن گفتن از ماهیت و هویت جنبش ها باید این قدر مشترک را کنار گذاشت و به مسائلی که چندان بروزی در ظواهر و نمادها ندارند توجه کرد!
این در حالی است که با این تحلیل می توان ادعا کرد که اسلام در پیدایی انقلاب اسلامی هم نقشی نداشته چرا که شاه و امام خمینی هر دو مسلمان بودند و بسیاری از ارتشی های شاه هم اهل نماز و روزه بودند. اگر این را درباره انقلاب ایران بتوان پذیرفت درباره انقلاب مصر و... را هم می توان پذیرفت اما جواب مهمتر دیگر این است که مردم انقلابی وقتی نمازجمعه را مبدأ حرکت قرار می دهند و مهمترین شعار آنان «الله اکبر» است در واقع نمی آیند که صرفاً نمازی خوانده باشند و واژه ای بیان کرده باشند آنان می خواهند بگویند ما عمیقاً مذهبی هستیم و اعتلای دین را مدنظر داریم و همه خواسته های خود را در دین جستجو می کنیم. اما این کدام اسلام است که می توان با آن رژیم مبارک را ساقط کرد، سفارت رژیم صهیونیستی را به تصرف درآورد و در مقابل غرب ایستاد کاملاً واضح است این آن اسلامی نیست که یک ژنرال ارتش مصر بعنوان یک وظیفه شخصی و به قصد صرف ثواب، آن را در عمل فردی دنبال می کند و این نماز میدان التحریر، التغییر، لولو و... آن نمازی نیست که یک نفر در مسجد یا در خانه خود می خواند. این نماز آن نمازی است که حضرت امام درباره آن می فرمودند: «نماز بلندترین فریادهاست».
با این وصف گزاره های دیگری هم وجود دارند که به بعضی از آنان اشاره می شود:
۱- یک هفته پس از سقوط رژیم بن علی در تونس، یک نمایشگاه کتاب به همت عناصر فعال انقلاب تونس در پایتخت این کشور برگزار می شود و حدود دو میلیون نفر از شهروندان این کشور- یعنی ۲۰درصد جمعیت- از آن دیدن می کنند. حدود ۱۰ روز بعد بعضی از دست اندرکاران نمایشگاه را در همایشی در تهران ملاقات کردم. این ها می گفتند بیش از هر کتابی در این نمایشگاه کتاب های امام خمینی، امام خامنه ای، شهید مطهری و سایر علمای برجسته ایران فروخته شد و-تقریبا- همه ابتدا از کتاب های امام خمینی سراغ می گرفتند که ما به اندازه ای در اختیار نداشتیم که پاسخگوی همه باشیم. مشابه همین مطالب را یک روحانی ایرانی که همان روزها به تونس سفر کرده بود، نقل می کرد و می گفت به اکثر شهرهای کشور کوچک تونس سفر کرده و مورد استقبال جدی شهروندان این کشور واقع شده است.
۲- در اواسط انقلاب مصر، حضرت امام خامنه ای- دامت برکاته- خطبه ای خوانده و کار رژیم مبارک را تمام شده خواندند و ارتش مصر را از مقابله با مردم برحذر داشتند. سخنان حضرت آقا بطور همزمان در قاهره پخش شد و بصورت SMS نیز دست به دست گردید و شور جدیدی در میان تجمع کنندگان میدان التحریر و... پدید آورد. بسیاری از انقلابیون مصری گفته اند که این خطبه تاثیر زیادی در سقوط رژیم مبارک داشته است و این همه در حالی بود که بعضی از رهبران احزاب سنتی نظیر الوفد و الغدو حتی بعضی از رهبران محافظه کار اخوان اصرار زیادی داشتند تا تاثیرپذیری جوانان مصری از انقلاب اسلامی و رهبری آن مطرح نشود.
٣- چهره های شاخص انقلاب ها در مصر، تونس، لیبی و... طی هفته های اخیر روی این نکته تاکید کرده اند که در نظام آینده سیاسی کشور متبوع خود هیچ قانونی که مغایر اسلام و شریعت باشد به تصویب نخواهد رسید و بعضی هم با صراحت بیشتری گفته اند مقصد نهایی حاکمیت اسلام است و از سوی دیگر هیچ تردیدی در این وجود ندارد که در هر کدام از این کشورها قدرتمندترین گروه ها علنا دنبال حاکمیت اسلامی هستند. همین چند روز پیش یک موسسه نظرسنجی گفت جنبش النهضه به رهبری راشد الغنوشی در تونس از نظر جلب آراء شهروندان در رأس گروههای سیاسی قرار دارد. این گروهی است که در اساسنامه خود هدف نهایی را تشکیل دولت اسلامی اعلام کرده است.
همین موضوع در یمن و در بین حوثی ها، در مصر و در لیبی بین نیروهای اخوان وجود دارد و از قضا اگر به فضای سیاسی متکثر این انقلاب ها نظری بیاندازیم در می یابیم که مهمترین نقطه مشترک گروههای مختلف، «اسلام» است و محوری ترین واژه در محاورات گروهها و توده ها همین واژه اسلام است. بعنوان مثال در لیبی میان نیروهای شورای انتقالی، نیروهای وابسته به جریان سنوسی، نیروهای اخوان- که تفاوت هایی هم با اخوان مصر دارند- و نیروهای تشکیل دهنده کمیته های نظامی، روی اینکه اسلام محور قانونگذاری و حکومت خواهد بود توافق وجود دارد و وقتی این هدف اعلام می شود هیچ مخالفتی را در فضای داخلی لیبی برنمی انگیزد. خب این کدام اسلام است که قابلیت تاسیس یک دولت پایدار را دارد و کدام تجربه در معرض تماشای مردم و نخبگان در این کشورهاست؟
۴- نکته دیگر اعترافات بی پایان دشمنان اسلام در خصوص ماهیت انقلاب های مردمی در کشورهای عربی است. امروز برای صهیونیست ها و آمریکایی ها هیچ تردیدی باقی نمانده که جایگزین همه رژیم های ساقط شده عربی، اسلام خواهد بود و این خواسته ای نیست که به مصر، تونس، یمن، بحرین و لیبی محدود باشد بلکه در همه جهان اسلام طرفدار آماده جانبازی دارد و این در گام بعدی به پیدایی جنبش های دینی در جهان مسیحیت منجر می شود و رژیم های سکولار غرب را ساقط خواهد کرد که نشانه های آن کم و بیش در اروپا به چشم می خورد.
۵- انقلابات در منطقه عربی بدون استثنا رژیم های وابسته به غرب اعم از آنکه مانند مصر جمهوری باشند یا مانند بحرین پادشاهی باشند را هدف قرار داده و در مدت کوتاهی به ساقط شدن یا تعلیق این رژیم ها منجر شده است و چندی پس از آن نمادهای قدرت غرب در این کشورها- سفارت خانه ها و به عبارت بهتر لانه های جاسوسی و طراحی فتنه- را در آماج خود قرار داده است و برخلاف گذشته مانورهای نظامی و شلیک گلوله ها هم نتوانسته مردم انقلابی را عقب براند و جالب این است که احزابی که تا همین چند ماه پیش هم حمله به نمادهای غرب را خطرناک و نادرست ارزیابی می کردند نیز به صف جوانان خشمگین ملحق کرده است. این ها همان چیزهایی است که ما در انقلاب خودمان شاهد بودیم و حتما نتیجه آن هم همان نتیجه انقلاب ما خواهد بود. اما هر کشور حکایت جداگانه ای هم دارد که زمان وقوع این تحولات و مدت طی این طریق را مشخص می کند.
خراسان:آسیب شناسی «اجرا»، در جهاد اقتصادی
«آسیب شناسی اجرا، در جهاد اقتصادی»عنوان یادداشت روز روزنامهی خراسان به قلم حمید مقدم است که در آن میخوانید؛پنج ماه از سال جاری که با تدبیر مقام معظم رهبری به عنوان سال جهاد اقتصادی نام گذاری شده، گذشت. در این مدت مدیران، نخبگان، فعالان اقتصادی، صاحب نظران و... اظهارنظرهای متفاوت و متنوعی در زمینه علل نام گذاری، تعریف، ابعاد، الزامات، اولویت ها و برنامه های خود در این سال نمودند. با این وجود به نظر بیانات رهبری در دیدار اخیر خود با فعالان و برگزیدگان بخش های اقتصادی شاید در تبیین اولویت های جهاد اقتصادی در سال جاری و به نوعی ادامه این عرصه در سال های آتی نقش پراهمیتی داشته باشد. اهم محورهای مورد تاکید ایشان در این دیدار عبارت بودند از:
* توجه و برنامه ریزی در مقابل تحریم ها و فعال کردن ظرفیت های داخلی
* عنایت به بهم پیوستگی چشم انداز، سیاست های کلی اصلاح الگوی مصرف، نظام اداری، اشتغال، اصل ۴۴ و پیاده سازی برنامه پنجم متناسب با این اسناد
* ضرورت آماده سازی زیرساخت های کشور برای فعال نمودن پتانسیل منابع انسانی جوان
* جبران کمبودهای باقیمانده از برنامه چهارم نظیر رشد ۸درصدی، اشتغال، سرمایه گذاری، کاهش تورم
* توانمندکردن بخش خصوصی و جلوگیری از سوء استفاده ها دراصل ۴۴
* مبارزه با مفاسد اقتصادی به عنوان رکن اساسی سالم سازی فضای اقتصاد
* اجرای سیاست های حمایتی از تولید به عنوان قائمه اقتصاد
* صرفه جویی در انرژی، افزایش بهره وری و نوسازی ماشین آلات در بخش خصوصی
* نظارت بر استفاده صحیح از تسهیلات پرداختی به بخش خصوصی
* کنترل و نظارت بر واردات به خصوص در بخش کشاورزی
* افزایش صادرات غیرنفتی با توجه به عناصری نظیر کیفیت، مشتری مداری و... و مثبت شدن تراز تجاری کشور
* تهیه برنامه جامع برای رشد تعاون
* معرفی صحیح فرصت های سرمایه گذاری به بخش خصوصی واقعی
دقت نظر ایشان در تبیین هرکدام از این محورها حاکی از اشراف بر مسائل موجود و آسیب های کشور در این عرصه ها دارد. تبیین و تحلیل، ترسیم دقیق وضع موجود و تهیه راهبردها و راهکارهایی برای برون رفت از این مسائل و تحقق این اولویت ها از جمله اقدامات کلیدی است که به نظر بر دوش مدیران و کارشناسان دولتی ، فعالان بخش خصوصی و فرهیختگان و نخبگان کشور می باشد.
از سوی دیگر دستگاه های نظارتی متولی نظیر سازمان بازرسی و نیز رسانه ها، تشکل های دانشجویی و سایر مجموعه هایی که وظیفه مطالبه گری عمومی و امر به معروف و نهی از منکر جمعی به عهده آنان است لازم است این اولویت ها را از بخش های ذی ربط پیگیری نمایند.
امروز متاسفانه یکی از مسائل کلیدی پیش روی کشور که در آسیب شناسی رهبری نسبت به وضع موجود نیز بدان اشاره شده است، ضعف جدی در تحقق برنامه ها، چشم انداز و سیاست های کلی نظام است. به طوری که در جلسه اخیر ریاست سازمان بازرسی کل کشور با اعضای اتاق بازرگانی صنایع و معادن استان به عنوان یکی از کلیدی ترین موضوعات مورد توجه این سازمان بدان اشاره شد. وی با طرح این سوال که چرا اسناد بالادستی، قوانین و برنامه ها در کشور به خوبی اجرا نمی گردد!؟ از حاضران خواست تا به تحلیل این موضوع بپردازند.
واقعیت موجود در بسیاری از زمینه ها گویای این نکته است که بعضا کشور در مرحله آسیب شناسی و شناخت ابعاد مسئله و نیز تا حدودی در عرصه طراحی سیاست ها، راهبردها، راه کارها و برنامه ها به توفیقات خوبی دست پیدا کرده است اما متاسفانه در عرصه اقدام و پیاده سازی این عناصر با مشکلات جدی زیر روبه رو هستیم:
* عدم توجه به اهداف کلیدی اسناد و برنامه ها و ذبح آن در چارچوب آیین نامه ها و محدودیت های دستورالعمل های اجرایی ناقص
* عدم باور و اشراف مجریان بر اهمیت برنامه ها و رویکردهای خودمحوری و استقلال طلبی در عمل،
* فقدان توجه به اصل اساسی «استمرار» و پیگیری مجدانه در به نتیجه رسیدن کارها،
* فقدان رویکرد همه جانبه نگری و ایجاد ارتباط بین فعالیت بخش های مختلف.
* ضعف در مدیریت اقتضایی و برخورد با مسائل مستحدثه (اصلاح در عمل).
* فقدان نظارت کافی در مرحله اجرا در حوزه بینشی و به ویژه روشی
* عدم واگذاری امور غیرحاکمیتی به سایر بخش ها ی موجود در جامعه در جهت تسریع در امر اجرا.
* ضعف در کاربرد ابزارهای نوین مدیریتی، فناوری اطلاعات و ...
* عدم هماهنگ سازی سازمان، ساختار و منابع انسانی با اقدامات طراحی شده و ایجاد انگیزه های کافی در بدنه برای پیشبرد امور و ...
به نظر نگارنده عدم توجه به مسائل فوق که می توان آن ها را به عنوان آسیب شناسی کشور در حوزه «اقدام» نامگذاری نمود، تحقق هدف گذاری های موجود در کشور را- که اگرچه ممکن است در برخی موارد با کاستی هایی نیز مواجه باشد- دچار خلل می کند.
به عنوان مثال در اجرای سیاست های اصل ۴۴ قانون اساسی در بخش خصوصی سازی، هدف مصرح سیاست گذار تقویت نقش بخش خصوصی در اقتصاد بوده است که این مهم را از طریق واگذاری بنگاه های دولتی و بازنمودن بسیاری از عرصه های اقتصادی برای بخش خصوصی فراهم نموده است.
اما در عمل دولت با تمرکز صرف بر واگذاری ها چنان اقدام نموده است که بخش خصوصی واقعی تنها حدود ۱۳درصد و بخش تعاونی بدون هیچ سهمی در این عرصه حضور پیدا کردند. علت اصلی این امر را نیز می توان به عدم توجه به الزامات ورود بخش خصوصی در اقتصاد کشور در عمل و نیز عدم طراحی و بعضا اجرای اقدامات لازم برای توانمندنمودن این بخش دانست.در بسیاری از برنامه های کلان دیگر در کشور نیز نظیر بسته های حمایتی از بخش تولید، تخصیص تسهیلات، اشتغال، توسعه حمل و نقل (تبصره ۱۳) و ... نیز می توان ردپایی از نارسایی های حوزه «اقدام» یا «اجرا» یافت.
نکته قابل توجه این که رهبری تمرکز بر این مسئله اساسی را در کشور با تاکید و تبیین مکرر موضوع «جهاد» در کنار مسائل اقتصادی موجود پیگیری نموده اند؛ لذا «جهاد» که حوزه مفهومی آن بیشتر گره خورده به عرصه «اقدام» است شاید از این حیث برای نام گذاری امسال انتخاب شده است.با این همه امید است در سال جهاد اقتصادی در کنار توجه به موانع توسعه اقتصادی در کشور به امر بسیار کلیدی موانع اقدامات «جهادی» نیز در پرتو فرمایشات رهبری توجه بیش از پیش صورت گیرد تا شاهد افزایش سرعت اجرای سیاست ها و پیاده سازی برنامه ها مطابق با هدف گذاری های صورت گرفته باشیم.
جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته
«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقالهِ روزنامهی جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛فضای این هفته به شدت تبدار مسائل مالی و اقتصادی بود و سرانجام غده چرکین بیانضباطیهای مالی سالهای اخیر به شکل تخلفات گسترده، سرباز کرده و خود را نشان داد. در این هفته رئیس دیوان محاسبات کشور که ظاهراً طاقتش به سر رسیده و ظرفیت تحملش لبریز شده، لب به شکوه گشود و بیانضباطی و تخلفات مالی دولت را به عنوان بزرگترین مشکل اقتصاد کشور عنوان کرد. وی یکی از بیانضباطیها و تخلفات مالی سال گذشته را نامشخص بودن وضعیت صندوق توسعه ملی و میلیاردها دلاری دانست که از منابع نفت و گاز به آن وارد میشود و متأسفانه هیچکس خود را موظف به اعلام وضعیت و موجودی این صندوق نمیداند.
رئیس دیوان محاسبات معتقد است اگر انضباط مالی در کشور حاکم شود، برخی از سوءاستفادهها و اختلاسها که به ارقام نجومی رسیده اند، کاهش مییابد. وی وعدههای رئیسجمهور در زمینه امکان افزایش ٣ برابری یارانههای نقدی از محل درآمد هدفمندی یارانهها، حتی درصورت افزایش قیمتها را غیرممکن و توخالی دانست و از مسئولین خواست مراقب وعدهها و سخنان بدون پشتوانه خود باشند. وی به برداشتهای غیرقانونی و بدون مجوز از درآمدهای نفتی و بودجه جاری برای پرداخت یارانه و عدم بازگشت آنها از سوی دولت اشاره کرد و ادامه این بیانضباطیها را به ضرر نظام و پیچیده شدن مشکلات اقتصادی توصیف نمود.
در این هفته همچنین ماجرای اختلاس ٣ هزار میلیارد تومانی از بانک صادرات به طور گسترده به بیرون درز کرد و نقل تمام محافل خبری، اقتصادی و سیاسی کشور شد درحالی که مسئولان نظارتی و بانکی از ارائه توضیحات شفاف در این خصوص خودداری کرده و توپ را به زمین یکدیگر انداختند.
اواسط ماه رمضان بود که خبری کوتاه در رسانهها مبنی بر کشف اختلاس ٣ هزار میلیارد تومانی در بانک صادرات منتشر شد. اعلام این خبر موجب شکل گیری ابهاماتی در فضای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور شد؛ این مهم از آنجا حائز اهمیت است که رقم این اختلاس در قیاس با اختلاسهای قبلی بسیار بالاتر بوده و طبق گفته رئیس بازرسی کل کشور اختلاس بانک صادرات بزرگترین اختلاس در کل کشور است. اما در روزهای نخست که این خبر اعلام شد مسئولان بانک مرکزی و بانک صادرات اظهارنظر دقیق و کارشناسی در این خصوص ارائه ندادند و تصمیم گرفتند با سکوت، موضوع را پیش ببرند. به هر حال با گذشت روزها و هفتهها، ابعاد تازهای از بزرگترین اختلاس کشور کشف و رسانهای شد.
همان طور که در خبرهای مربوط به اختلاس آمده، سرکرده باند اختلاس گران توانسته ۲ هزار و ٨۰۰ میلیارد تومان با استفاده از جعل اسناد بانک صادرات از بانکهای ملی، سپه، سامان، پاسارگاد، پارسیان، رفاه و ملت برداشت کند. طبق گفتهها، این فرد توانسته با اختلاس از این طریق، کارخانههای بزرگی را خریداری و سهامدار شرکتهای تولیدی خاص شود. این فرد همچنین قصد داشت با استفاده از پولهای به دست آورده از طریق کلاهبرداری، بانک آریا را نیز تأسیس کند. این فرد همچنین با نفوذی که در سیستم بانکی پیدا کرده بود قصد داشت از یک بانک نیز مبلغ زیادی وام دریافت کند که در آخرین لحظات، پرداخت تسهیلات به وی متوقف شد.
این اختلاس بزرگ و دهها موارد دیگر که هنوز رسانهای نشده، نتیجه همین بیانضباطیهای مالی است که در سالهای اخیر و در پی انحلال سازمانهای نظارتی مانند سازمان برنامه و بودجه و یا تضعیف دیگر نهادهای نظارتی صورت گرفته و جریان سیاسی خاصی را در نظام اقتصادی و مالی حاکم کرده که بیمحابا به دست اندازی بر منابع عمومی و ملی ادامه میدهند. قطعاً مهمترین وظیفه دلسوزان نظام در شرایط کنونی برای جلوگیری از سوءاستفاده و دست اندازی به دارائیهای عمومی، تقویت دستگاههای نظارتی، ایستادگی در مقابل بیقانونیها و برخورد سریع و قاطع با متخلفان دانه درشت میباشد که متأسفانه سکوت و خوشبینی بیش از اندازه در این سالها، چیزی جز پررنگ شدن خط انحرافی عاید مردم نکرده است.
در هفته اخیر همچنین نابسامانی و لجام گسیختگی در بازار ارز و سکه و افزایش لحظهای این شاخصهای مالی، عرصه را برتولید کنندگان تنگتر کرد. بخش مولد جبهه اقتصادی کشور که از یکسو با خلف وعده دولت در پرداخت یارانه نقدی به تولید کنندگان و عدم پرداخت جایزه به صادر کنندگان مواجه است، با افزایش قیمت ارز، روز به روز قدرت تولید و رقابت خود را از دست میدهد و با تنگنای مالی بیشتری مواجه میشود.
افزایش لحظهای قیمت سکه و ارز و عدم مدیریت براین عرصه باعث شده مردم از عوارض مستقیم و غیرمستقیم آن بر کاهش ارزش پول ملی، تورم و رکود در تولید، لطمات بسیاری ببینند و مشخص نیست که چه کسی مسئول عواقب خسارت بار این وضعیت بر اقتصاد کشور خواهد بود.
در عرصه رویدادهای بین الملل چند موضوع در این هفته از برجستگی خاصی برخوردار بودند. حمله به سفارتخانههای آمریکا در لیبی و افغانستان، تظاهرات بزرگ مردم مصر علیه رژیم صهیونیستی و تسخیر سفارت اسرائیل در قاهره و آمادگی مردم اردن برای برپایی تظاهرات ضدصهیونیستی از اهم این حوادث به شمار میآیند.
ناظران سیاسی این روزها در نگاه تحلیلی به حادثه حمله مردم مصر بویژه جوانان به سفارت رژیم صهیونیستی، آن را به آغاز یک حرکت مردمی و سونامی عربی تشبیه کردند که شمارش معکوس زوال صهیونیسم را به همراه دارد. آنچه روز جمعه گذشته در قاهره روی داد، تنها نمونه کوچکی است از اتفاقاتی که از این پس رژیم صهیونیستی باید در کشورهای اسلامی و حتی در سطح بینالمللی منتظر وقوع آن باشد. موجی که این حرکت آغاز کرد، همان خشم توفندهای است که پس از بیداری اسلامی و بهار عربی، توقع آن در کشورهای عربی میرفت و به دلایل گوناگون تاکنون به تعویق افتاده بود ولی جوانان غیور مصری این بار حرکتی را آغاز کردند که بیهیچ تردید درصورت تداوم آن در سایر کشورهای عربی و اسلامی، همانگونه که دیوارهای سیمانی اطراف سفارت رژیم صهیونیستی را در قاهره ویران کرد،رژیم صهیونیستی را نیز درهم خواهد کوبید.
بسیاری از تحلیلگران معتقدند اینکه سفارت رژیم صهیونیستی در قاهره پس از سقوط رژیم مبارک به فعالیت خود ادامه میداد، امری کاملاً غیرطبیعی بود ولی حرکت تسخیر سفارت رژیم صهیونیستی و فراری دادن دیپلماتهای این کشور از قاهره نشان داد آنچه طبیعی است، پاکسازی کشورهای اسلامی از دیپلماتها و سفارتخانههای رژیم صهیونیستی است و ملتهای عرب و مسلمان، حق و حقوق شان تنها با نابودی کامل صهیونیسم محقق خواهد شد.
حمله به سفارت و مقر صهیونیستها در قاهره که موجب فرار ۷۰ دیپلمات اسرائیلی شد، گذشته از اینکه اقدامی بود که لرزه بر اندام اسرائیلیها افکند، خود جای طرح این سوال را دارد که به راستی این تعداد زیاد از دیپلماتهای اسرائیلی این روزها در مصر چه مأموریتی برعهده داشتند؟ آیا مأموریتشان به جز فتنه انگیزی و ایجاد هرج و مرج طایفهای و حمایت از دسیسهها و توطئههای غرب برای منحرف کردن اهداف انقلاب مصر چیز دیگری است؟
حمله جوانان مصری به سفارت رژیم صهیونیستی موجب دستیابی آنان به اسناد و مدارک مهمی شد. اسناد محرمانهای که مصریها آنها از طبقه هیجدهم مقر لانه جاسوسی اسرائیل یافتند، همان اسناد خیانت مبارک به ملت مصر و به ویژه فلسطینیان بود، از جمله آنها مکاتبات بین مسئولان سفارت رژیم صهیونیستی و مقامات وزارت کشور مصر برای گرفتن جواز بود تا مسئولان اسرائیلی به راحتی در مصر سلاح حمل کنند که مسئولان رژیم مبارک به این درخواست پاسخ مثبت دادند. حمله مردم مصر به سفارت رژیم صهیونیستی در واقع پیام را به همراه داشت، نخست اینکه صهیونیستها در سالهای آخر حیات خود و قبل از آنکه موج بیداری اسلامی آنها را نیست و نابود کند و بدون آنکه منتظر اقدامات عملی مسلمانان باشند، به اراده ملت فلسطین تن در دهند.
دومین پیام این حرکت به ملتهای مسلمان بود آنچه برای سفارت رژیم صهیونیستی در قاهره رخ داد، در انتظار سایر سفارتخانههای این رژیم و حامیانش در منطقه است و نوک پیکان انقلاب به سوی تسخیر لانههای جاسوسی نشانه رفت است. از این رو مسلمانان لیبی و افغانستان هفته جاری با حمله به سفارت آمریکا هشدار دادند ملتهای مسلمان عزم خود را برای بازپس گیری کرامت از دست رفته شان جزم کرده و تا محو اسرائیل پیش خواهند رفت و در این راه، هیچ دیوار حایل و مانعی نمیتواند آنها را از دستیابی به اهداف شان باز دارد.
از همین رو ملت مسلمان اردن که سالهاست تحت سلطه یکی از حامیان رژیم صهیونیستی قرار دارد و نتوانسته اقتدار و عزت اسلامی خود را به نمایش بگذارد، آغاز یک حرکت توفنده را نوید داده که با تظاهرات ضد صهیونیستی امروز کلید خواهد خورد و آنان نیز خواستار بسته شدن لانه جاسوسی اسرائیل در کشورشان و پاک کردن این لکه ننگ از پیشانی ملت هستند.
رسالت:حمایت از بیداری اسلامی
«حمایت از بیداری اسلامی»عنوان سرمقالهی روزنامهی رسالت به قلم محمود فرشیدی است که در آن میخوانید؛۶۰۰ تن از متفکران جهان اسلام و خارج از جهان اسلام، حتی کشورهای اروپایی و آمریکایی روزهای ۲۶ و ۲۷ شهریور ماه در اجلاس بینالمللی بیداری اسلامی در تهران مشتاقانه گردهم میآیند تا درباره چشمانداز، اهداف و پیامدهای بیداری اسلامی گفتگو کنند و بویژه دغدغه آسیبشناسی این حرکتها را مورد بررسی قرار دهند. تا مبادا عدم مراقبت از دستاوردها و نیز اختلاف افکنی دشمنان، مانع دستیابی به پیروزی نهایی و حتی مصادره انقلاب به نفع نظام سلطه جهانی گردد طبعا تجربیات ایران از شکست در نهضت مشروطیت و نهضت ملی شدن نفت و هوشیاری در استمرار انقلاب اسلامی، سرمایه گرانسنگی برای حرکت بیداری اسلامی در این زمینه است.
طی ٣٣ سال گذشته، ایران عرصه گفتگو و رفت و آمد نخبگان و اندیشمندان جهان اسلام و بسیاری از انقلابیون جهان بوده است و آنان بارها آمدهاند تا درس انقلاب را بیاموزند و اینک که جمعی از آنان از عهده آزمون انقلاب برآمدهاند، با نگاهی خریدارانه میآیند تا از نظام سیاسی جمهوری اسلامی و مردمسالاری دینی، الگوبرداری کنند.
به راستی آیات قرآن کریم، چه زود تفسیر شد و وعدههای الهی چقدر نزدیک بود که یاری خداوند و ورود فوج فوج مردمان را به دین خدا وعده میداد اما اوراق تاریخ آنچنان به سرعت ورق میخورد که تنها صاحبان بینش توحیدی توانایی درک و تحلیل و باور این تغییرات را دارند.
٣۴ سال پیش که مردم قم برای دفاع از اسلام قیام کردند، کمتر کسی تصور میکرد در اندک مدتی این قیام در سراسر ایران فراگیر شود. اینگونه تحلیل میشد که قم شهری مذهبی است و باورهای دینی در سایر شهرها، همانند قم، ریشهدار نیست اما شد آنچه شد و روزی که انقلاب اسلامی مردم ایران به پیروزی رسید هم شاید کمتر کسی میتوانست تصور کند که در کمتر از چهار دهه صدای پای این انقلاب در تونس و مصر ویمن و بحرین و لیبی و ... شنیده شود.
در حقیقت آن روز که رژیم شاهنشاهی در ایران سرنگون شد، کاخ ستمگران جهان لرزید و شکاف برداشت و آنان هرچه در توان داشتند طی این سالها به کار گرفتند تا با کانون ایجاد موج بیداری اسلامی مبارزه کنند اما هر تدبیری که اندیشیدند و هر حیلهای که به کار گرفتند، موجب تقویت امواج بیداری مسلمانان شد و دامنه آن را گسترش داد. به تعبیر حکیم توس
چو تیره شود مرد را روزگار
همه آن کند کهاش نیاید به کار
چه بسا اگر شب و روز علیه ایران اسلامی توطئه نمیکردند نام ایران با این سرعت در جهان پرآوازه نمیشد و کنجکاوی جهانیان را بر نمیانگیخت اما این حدیث را از زبان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران شنیدهایم و به خاطر داریم که:
لایزال یوّید هذا الدین برجل فاجر
"همواره این دین توسط افراد فاجری تقویت میشود" یعنی مخالفت ستمگران با اسلام، برخلاف خواستهشان، به تحکیم اسلام میانجامد.
البته روزی که پیامبر گرامی اسلام (ص) از سقوط دو امپراتوری بزرگ آن دوران خبر داد، روزی که امام خمینی (ره) وعده سرنگونی رژیم شاه را داد و نیز روزی که فروپاشی ابرقدرت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را پیشبینی کرد، در تمامی این مراحل عدهای خودباخته این وعدهها و بشارتها را به تمسخر میگرفتند. امروز هم که کاخ ستمگران یکی پس از دیگری فرو می ریزد و آنان مذبوحانه به تماشای دو مینوی فروپاشی لانههای جاسوسی خویش نشستهاند و جز ابراز نگرانی و دست به دامان یکدیگر شدن و یکدیگر را تسلا دادن،چارهای نمییابند. عدهای بیداری اسلامی را هنوز باور نکردهاند یا نمیخواهند باور کنند و یا ماموریت دارند که باور نکنند و اظهار میدارند که "این بازی آمریکاییهاست"
اما ناخدای کشتی انقلاب مژده میدهد که:
"حرکتهای عظیم اسلامی، مقدمه تحولی بزرگتر و حاکمیت اسلام است" و حتی کشیده شدن دامنه موج عدالتخواهی به کشورهای اروپایی را پیشبینی میکند و قاطعانه به همه مسئولان ذیربط کشور دستور میدهد که:
"موضع ما حمایت از حرکت اسلامی در منطقه و تقویت آنهاست"
اینک ایران اسلامی که با درایت و مدیریت ولایت فقیه، از مبارزهای نفسگیر با استکبار جهانی سربلند بیرون آمده است به عنوان قدرتی فرهنگی، سیاسی، علمی و هستهای و تاثیرگذار در جهان اسلام و جهان، در تدارک تکمیل و تعالی نظام سیاسی مردمسالاری دینی است و بر آن است تا نظام اقتصادی خویش را براساس عدالت اسلامی، پیریزی کند همچنان که در تدارک طراحی نظام تربیتی خود باتکیه بر آموزههای الهی میباشد تا بشریت و نسل آینده را از یوغ الگوهای ستمگرانهای برهاند که نظام سلطه جهانی برای تحکیم ارکان خود طراحی کرده است.
حمایت:راز واشنگتن چیست؟
«راز واشنگتن چیست؟»عنوان یادداشت روز روزنامهی حمایت است که در آن میخوانید؛این روزها آمریکا بیشترین تکاپو را برای به اصطلاح آغاز دوباره روند سازش داشته است. مقامات ارشد آمریکایی مانند اوباما رئیس جمهور و هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه صراحتا بر لزوم آغاز دوباره روند سازش تاکید دارند.
در همین راستا نمایندگان آمریکا شامل دنیس راس و دیوید هیل نیز در روزهای آینده راهی خاورمیانه میشوند. آمریکا همچنین از متحدان اروپایی نیز برای رسیدن به این مقصود استفاده کرده است که سفر اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و وستروله وزیر خارجه آلمان به این سرزمینهای اشغالی در این چارچوب است.
با توجه به این شرایط این سوال پیش می آید که چرا آمریکا تا بدین حد بر آغاز دوباره روند سازش که بارها شکست خورده و نیز عدم بازگشایی پرونده تشکیل کشور مستقل فلسطین در مرزهای ۱۹۶۷ در نشست آتی سازمان ملل تاکید دارد ؟ در پاسخ به این پرسش دو نکته قابل تامل است.
نخست آنکه آمریکاییها خود را موظف به حمایت از خواستههای صهیونیستها میدانند لذا پذیرنده تحولی مغایر با خواست آنها نیستند. بازگشایی پرونده فلسطین در سازمان ملل شکستی سنگین برای صهیونیستها است که می تواند بر داخل آمریکا نیز تاثیر گذار باشد.
اوباما رئیس جمهور آمریکا و حزب دموکرات برای حضور در انتخابات نیازمند حمایت لابی صهیونیست هستند لذا حمایت از این رژیم در شرایط کنونی را امری ضروری میدانند.
دوم آنکه بازگشایی پرونده فلسطین در سازمان ملل آمریکا را بر سر دو راهی قرار میدهد که در هر صورت آن شکست است. در صورت همراهی و یا مخالفت با سایر کشورها در قبال مسئله فلسطین عملا آمریکا بازنده نهایی خواهد بود چرا در هر دو صورت تسلیم خواست جهانی شده است.
همچنین مخالفت آن با خواست جهانی چهره واقعی این کشور را که ادعای حمایت از بشریت دارد را بر ملا می سازد که به انزوای بیشتر آن بویژه در جهان اسلام منجر خواهد شد. در چنین شرایطی آمریکا تلاش دارد تا به هر نحوی که شده از بازگشایی پرونده فلسطین در سازمان ملل جلوگیری کرده و به نوعی طرح های دیگر را جایگزین آن است.
همواره برای آمریکا اهمیت دارد که
پیشنهاد دهنده و مجری طرح باشد تا از آن جهت تامین منافع خود بهره برداری کند لذا باردیگر طرح سازش را که ارائه دهنده آن بوده در دستور کار قرار داده است. نکته مهم آنکه تصویب مسئله فلسطین در مجمع عمومی سازمان ملل عرفی خواهد شد که سایر مسائل نیز در این مرکز بررسی شود که عملا حذف شورای امنیت و وتوی آمریکا را به همراه دارد.
در نهایت با توجه به آنچه ذکر شد میتوان گفت که راز حرکت آمریکا برای حضور فعال در معادلات سازش و تحولات فلسطین چالشهای صهیونیستها و هراس واشنگتن از عواقب مسائل ایجاد شده در سازمان ملل است که برای مقابله با آن به هر ابزاری چنگ می زنند.
آفرینش:نیاز کشور به خودکفایی همه جانبه
«نیاز کشور به خودکفایی همه جانبه»عنوان سرمقالهی روزنامهی آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن میخوانید؛در یک دهه گذشته به لطف خدا و به همت دانشمندان کشورمان در عرصه نظامی و فناوری های موشکی و فضایی شاهد رشد فزاینده و خودکفایی در ساخت و طراحی بسیاری از ادواتی بودیم که دانش تولید آن در انحصار چند قدرت برتر نظامی در دنیا بوده است.
ساخت موشک های سری شهاب، زلزال، سجیل و... با بردهای بالا، ساخت جنگنده بومی آذرخش، ساخت ماهواره برهای فضایی، پرتاب ماهواره های سفیر و امید، ساخت رادارهای پیشرفته، طراحی سایت های موشکی و پدافندی و رشد چشمگیر در ساخت و طراحی قطعات همگی نشان از توان بالا و قابلیت های داخلی کشور در این زمینه ها می باشد.
امروز دستاوردهای علمی و پژوهشی دانشگاه مالک اشتر و صنایع دفاع در عرصه های نظامی و فضایی با توجه به حجم تحریم ها و کارشکنی های غرب در عدم دستیابی ایران به فناوری های مدرن بر هیچکس پوشیده نیست و در سراسر دنیا عملکرد این نهادها در زیر ذربین قرار دارد.
اما با دیدن این دستاوردهای عظیم در عرصه هوا و فضا سوالی برای نویسنده و مطمئنا بسیاری از خوانندگان مطرح می شود که چرا با این همه پشتوانه علمی در این عرصه نتوانسته ایم فکری به حال نقاط ضعفمان در عرصه هواپیماهای مسافربری بکنیم و مانع از زمینگیر شدن و یا سقوط این هواپیماها به دلیل نقص فنی شویم. نگاه به عملکرد کشورمان در عرصه های فضایی و نظامی این ابهام را دوچندان می کند و گمان برده می شود که در این زمینه آنطور که باید وشاید به قضیه هواپیماهای مسافری اهمیت داده نمی شود. البته بر این امر واقفیم که حوزه این دو مقوله باهم متفاوت است اما آنقدرهم بی ربط به یکدیگر نمی باشند.
تحقیق و پژوهش در هر زمینه ای مستلزم سرمایه گذاری می باشد و مطمئنا این دستاوردهایی که امروز از سوی دانشمندانمان در عرصه های فضایی و نظامی شاهد آن هستیم با سرمایه گذاری های چشم گیر همراه بوده است که صد البته لازم وضروری بوده است.
اما اوضاعی که در زمینه هواپیماهای مسافری امروز شاهد آن هستیم موجب شده تا هرچند وقت شاهد یک فاجعه انسانی در کشور باشیم که به موجب آن بسیاری از هموطنان و سرمایه های ملی ما به کام مرگ کشیده شده اند. مطمئنا هرچقدر در زمینه حفظ جان مردم سرمایه گذاری شود بازهم کم است.
اهمیت به جان و امنیت مردم و کشوردرمقابل خطرهای خارجی سبب شده است که امروز ما شاهد خودکفایی درعرصه های نظامی و دفاعی هستیم اما نباید فراموش کرد که مردم در داخل کشورهم نیازمند امنیت جانی هستند. آنچه گفته شد نه از جهت کم اهمیت جلوه دادن دستاوردهای نظامی بود بلکه تاکید بر قدرت و توانایی دانشمندان نظامی و هوا فضای کشور بود که در شکستن تاثیر تحریم ها و رفع نیازها در زمینه هواپیماهای مسافری و جان و امنیت مردم توجه بیشتری داشته باشند.
مردم سالاری:فرق تقسیم یارانه و تقسیم شام!
«فرق تقسیم یارانه و تقسیم شام!»عنوان سرمقالهی روزنامهی مردم سالاری به قلم محمد حسین روانبخش است که در آن میخوانید؛تقسیم یارانه نقدی بین ۷۰میلیون جمعیت کشور با تقسیم شام در مجلس عروسی یا عزا خیلی فرق می کند. این گزاره، اگر چه برای همه ما بدیهی است ولی گاهی سخنانی که درباره یارانه نقدی بیان می شود به گونه ای است باید این موضوع را به روشنی توضیح داد و تبیین کرد! برای افزایش وضعیت یارانه نقدی باید به روشنی معلوم شود که از کدام منبع و با کدام معیار قرار است این تغییر صورت پذیرد.
آیا اصلا چنین چیزی امکان تحقق دارد، آن هم در شرایطی که اعلام می شود برای پرداخت همین یارانه فعلی دولت از منابعی استفاده کرده که نباید می کرده؟ از سوی دیگر پیامدهای اقتصادی و اجتماعی افزایش یارانه نقدی چیست و برفرض تحقق چنین شعارهایی مردم واقعا منتفع می شوند یا با افزایش تورم، طبقات فرو دست اقتصادی بیش از پیش فقیر می شوند؟
برای پاسخگویی به هر کدام از این سوالات باید با معیارهای علمی، کار کارشناسی کرد و نمی توان مثل داستان شام دادن به دوستان و آشنایان و بچه های محل گفت که یک بانی پیدا شده که هزینه اش را تقبل می کند و مردم هم به نان و نوایی می رسند! همانطور که در بررسی گرانی در سطح کشور و برای بررسی آن، نمی توان گفت که مغازه سر کوچه ما قیمت ها را گران نکرده است و موضوع را فیصله یافته دانست.
در روزهای اخیر، وقتی بعد از شش سال ریاست محمود احمدی نژاد بر قوه اجرایی کشور، وی می گوید که می توان یارانه ها را سه برابر کرد و البته در مقابل استدلال های نمایندگان مجلس و صاحب نظران از او شنیده می شود که " بنده گفتم می شود یارانه ها را سه برابر کنیم اما برخی ها این را نقطه منفی می دانند باید پرسید چرا ناراحت هستند و نمی خواهند گام های بعدی هدفمندی یارانه ها اجرا شود.
" این سوال پیش میآید که موضوع چیست ؟! آیا باید همان گزاره بدیهی بالا ، اینکه تقسیم یارانه نقدی بین ۷۰ میلیون جمعیت کشور با تقسیم شام در مجلس عروسی یا عزا خیلی فرق می کند بازهم توضیح داده شود؟! آیا توقع اینکه دولت براساس قانون باید رفتار کند و قانون چنین وضعیتی را نمی پذیرد، ناراحتی است (لابد مثل ناراحتی یک همسایه حسود از اطعام همسایه اش!)؟ آیا انتخاباتی که رقابت در آن بین دوستان دیروز و امروز احمدی نژاد است و بقیه چندان راهی در آن ندارند آن قدر حیثیتی شده که باید به خاطر آن این طور شعار داد؟ آیا فاصله صاحب نظران و اندیشمندان اقتصادی با دولت چند هزارسال نوری است که این طورعلم اقتصاد بی فروغ شده است؟
داستان یارانه ها به حق موضوعی ملی است و می تواند سرنوشت چندین نسل را تغییر دهد. پایین آوردن این موضوع در حد دعواهای جناحی و چنین توصیفاتی از مخالفتها با شعارگرایی دولت در آستانه انتخابات و سو»استفاده از هدفمندی یارانه ها به نفع یک جریان و گروه، به قیمت بدتر کردن وضعیت اجرای این قانون، چیزی نیست که به راحتی بتوان از آن گذشت و درباره اش ناراحتی نکرد.
تهران امروز:انقلابهای اسلامی و وضعیت نهایی
«انقلابهای اسلامی و وضعیت نهایی»عنوان سرمقالهی روزنامهی تهران امروز به قلم حسامالدین کاوه است که در آن میخوانید؛تحولات اخیر در خاورمیانه اسلامی، تصادفی و اتفاقی نیست. اینکه در مصر، لیبی، بحرین، یمن، اردن، امواج توفنده امت اسلامی، کاخهای ظلم و ستم را در هم میکوبند نمیتواند صرفا یک همزمانی ساده باشد.
اینگونه بهنظر میرسد که ملتهای اسلامی به مفهوم امت واحده نزدیک میشوند، مهمترین ویژگی امت واحده اسلامی در عبودیت نسبت به خداوند تبارک و تعالی و حریت از غیر است اما شیوهها و روشهای هر ملتی برای نزدیک شدن به مفهوم امت واحده ممکن است متنوع بوده باشد، در لیبی اجتناب از خشونت امکانپذیر نبود اما در مصر همجوشی ملت مسلمان مصر و پایداری و پافشاری آنها، موجب سرنگونی حکومت جابر حسنی مبارک شد.
مجموعه این انقلابها و دگرگونیها را میتوان مجموعهای از نشانههای تحولات مهمتر آینده توصیف کرد. واقعیت این است که اسلام در حال بازاحیای معنوی و کمی در نزد امت اسلامی است، شواهد نشان میدهند که مسلمانان بیش از آنکه بر وجوه افتراق فرقهای و گرایشی خود انگشت بگذارند بر وجوه اشتراک خود توجه دارند. بیداری اسلامی، هوشیاری اسلامی را نیز در پی دارد، اساسا اگر این هوشیاری شکل اجتماعی به خود نگرفته بود، بیداری اسلامی در منطقه رخ نمیداد.
در آیندهای نهچندان دور، اسلام و امت اسلامی در برابر امپریالیسم سلطهجو و سلطهگر و صهیونیسم غاصب قرار خواهد گرفت.
همانگونه که مقام معظم رهبری در جمع علما، نخبگان و روشنفکران شرکتکننده در پنجمین مجمع عمومی جهانی اهل بیت علیهمالسلام فرمودهاند.«حرکتهای عظیم اسلامی اخیر در دنیای اسلام، مقدمه تحولی بزرگتر و حاکمیت اسلام است و موضع پیروان اهل بیت علیهمالسلام، حمایت از این حرکتهای اسلامی است.» تردیدی نیست که نمیتوان از امت واحده اسلامی سخن گفت اما پیروان اهل بیت علیهمالسلام و پیروان اهل سنت، راه جداسری در پیش گیرند. وحدت، همراهی، همدلی و همکاری، شرط پیروزی امت واحده بر کفر و شرک جهانی است.بنمایه امپریالیسم و صهیونیسم برپایه سلطه و برتری استقرار یافته است اما این سلطه و برتری تا هنگامی امکانپذیر خواهد بود که ایده وحدت و بازتولید مفهوم قرآنی امت واحده در نزد ملتهای مسلمان شکل نگرفته باشد.
اکنون به نظر میرسد که مسلمانان به اصول و بنیادهای اصیل اسلامی بازمیگردند. در این واگشت مفاهیم اسلامی را بازخوانی میکنند و میکوشند بر مبنای اسلام اصیل و ناب محمدی (ص) زندگی دنیوی و معنوی خویش را شکل دهند اما این واکاوی تنها در ساحت فردی معنا نمییابد بلکه در شکل جماعت و امت است که مفهوم اصیل خود را وانمایی میکند.اینک مفاهیمی چون مکه، مسجد، نماز جماعت، نمازجمعه، قرآن معانی تازهای مییابند. معانیای که فارغ از معنای بنیادین آنها در صدر اسلام نیستند.
بر همین اساس است که اللهاکبر شعار تمامی ملتهایی است که در برابر حکومتهای جابر قیام و انقلاب کردهاند و بیتردید اللهاکبر، مفهومی بزرگ است که تن دشمن را به لرزه میافکند. خدا بزرگ است و هیچ قدرتی بزرگتر از او نیست و هرچه غیر خداست. فانی است و محکوم است که ذیل حکم قاهره خداوند تبارک و تعالی قرار گیرد.آینده از آن اسلام است و حاکمیت اسلام وعده الهی است.
در این حاکمیت جبر و زوری نهفته نیست بلکه آگاهیبخشی و آگاهییابی از ژرفای معانی زیبای اسلامی است که مردم را به سوی اسلام و پذیرش حاکمیت اسلام خواهد کشاند. در این میان امپریالیسم آمریکا و غرب و صهیونیسم کینهتوز بازندگان اصلی نبرد بزرگ و نهایی حق و باطل خواهند بود. انشاءالله.
ابتکار:ترس مردم، آرامش مسئولان
«ترس مردم، آرامش مسئولان»عنوان یادداشت روز روزنامهی ایتکار به قلم مریم مولائی است که در آن میخوانید؛دیروز چهارشنبه، در تقاطع ولیعصر زرتشت، چنان دود غلیظی از یکی از دریچههای هواکش کف خیابان بلند شد و فضا را فرا گرفت که بسیاری از همشهریان از ترس در جای خود میخکوب شدند. بعد چند لحظه مأموران آتشنشانی در محل حادثه حاضر شدند و درحالیکه هیچکدام به داخل تونل نرفته بودند بیان کردند که در زیر این خیابان خط عبوری متروست و این دود به خاطر بریدن لوله پلیکاست. اما عابران نظر دیگری داشتند و اکثریت آنها به اتصالی کردن سیمهای برق عبوری مترو اعتقاد داشتند. مأموران مسئله را توضیح میدادند و مردم را مطمئن میکردند که جای نگرانی نیست. اما با همه این حرفها و توضیحات، عدهای با چهرهای بسیار نگران صحنه را ترک کردند.
این دود، حادثه چند شب گذشته را به ذهن نگارنده متبادر کرد. چند شب پیش برخلاف شبهای دیگری که متروی خط۴ روزها و شبهای آرام و خلوتی را سپری میکرد، ازدحام جمعیت داخل مترو، تعجب افراد زیادی را برانگیخت. هرکسی در علت شلوغی حرفی میزد. خانمی میگفت: اعتصاب کردهاند. دیگری میگفت: واگن از ریل خارج شده. یکی میگفت: قطار خراب شده. مردی میگفت: دو واگن از قطار جدا و در تونل مانده و تمام خطوط از کار افتادهاند. تا اینکه سوار قطار شدیم. مردی شروع کرد به جاری کردن هرآنچه از زبانش خارج میشد. عدهای در این فکر بودند که نکند این هم مسئلهای سیاسی باشد برای خراب کردن شهردار تکنوکرات. عدهای هم از موقعیت نهایت استفاده را کردند و ماجرا را به اختلاس بزرگ و شاهکار بانکی کشور ربط دادند که اگر آن پول بود، ساختار حملونقل تهران بهکلی ترمیم میشد. آن دیگری تور خود را در آب انداخته و سعی میکرد از آب گلآلود ماهیهای بزرگ صید کند و دست عوامل غرب و امریکای جهانخوار را به میان بکشد. مردی از حال بد فرزند در آغوشش میگفت که مجبور شده برای مسافتی کوتاه، زمان زیادی را در قطار بماند.
اما دراینبین تصور اینکه مسئولان چه توضیحی ممکن است برای ماستمالی کردن داشته باشند، سلولهای خاکستری ذهنهای خیالپرداز عدهای را به تکاپو انداخته بود. مسلماً پاسخها و توضیحات از حیطه تخیل افراد خارج نبود و همهچیز آرام و خوب گزارش شد و از درک بالای مردم تمجید و دست عوامل بیرونی قلم شد و... و هرچه به ذهنها متبادر شده بود، الحق و الانصاف به واقعیت پیوست.
اما لازم است در جواب آن مسئولی که زمزمهکنان میگفت: «همهچی آرومه... مردم ما به همهچیز اشراف دارند، مأموران ما موضوع را به افرادی که اعتراض میکردند، توضیح دادند و...»، گفته شود: آقای مسئول، نه شما و نه مأمورانتان هیچیک مسافر آن قطار نبودید و هرگز از نزدیک حرفها و گلایهها و ترس مردم را نشنیدید و درک نکردید. مردم دل پری دارند. انبار باروتیاند که به جرقهای شعلهور میشوند. شما هرگز رفتار و گفتارشان را در حین حادثه ندیدید، پس لطفاً اینقدر راحت و آرام از کنارمسائل عبور نکنید.
شرق:محک اختلاس
«محک اختلاس»عنوان سرمقالهی رونامهی شرق به قلم داوود محمدی است که در آن میخوانیدهمانگونه که پیشبینی میشد، پسلرزههای اختلاس رکوردشکن سههزارمیلیارد تومانی از راه فرارسیده و پس از بازتاب محتاطانه رسانهای اولیه و بهت ابتدایی افکار عمومی، اندکاندک، برخی مقامات (بهویژه در قوای قضاییه و مقننه) به موضعگیری پرداختند.
شاید شوک رقم شگفتانگیز موجب شد تا با گذر روزها نه تنها از اهمیت موضوع کاسته نشود بلکه در روندی پلکانی به جایگاه قانونی مقامات دخیل در موضعگیریها افزوده شود و عجیب آنکه با وجود پافشاری همه مقامات بر ضرورت برخورد با اختلاسگران و مجازات قانونی حداکثری مجرمان، تاکنون به ابهامات اصلی پاسخهای روشنی داده نشده و حتی رگههای بسیار قوی از سیاسیشدن پرونده دیده میشود؛ به نحوی که فعالان جناحهای سیاسی کشور (در غیاب اصلاحطلبان) یکدیگر را به دست داشتن در بزرگترین اختلاس تاریخ ایران متهم میکنند.
آنچه از منظر منافع ملی نگرانکننده است، احتمال فرار متهمان از مجازات و پنهان شدن واقعیتهای این اختلاس بیسابقه در گردوغبار مجادلات بیپایان و بدون نتیجه سیاسی است. زیرا تجربه نشان داده در کشاکش لجاجتهای سیاسی، متخلفان بیشترین نفع را برده و مردم بازنده بزرگ بودهاند.
بنابراین از مسوولان کشور در هر رده و مقامی انتظار میرود خود، در موضعگیری کلامی، از دامن زدن به شایبههای سیاسی پرونده ملی اختلاس سههزارمیلیاردتومانی پرهیز کنند و در عوض وقت و انرژی خویش را روی تکمیل مستندات پرونده، اطلاعرسانی دقیق و سریع به مردم و تشکیل دادگاه علنی متمرکز کنند و متهمان را با هر مقام و هر گرایش سیاسی به پای میز محاکمه بکشانند و مجازات کنند تا اعتماد جریحهدار شده مردم را التیام بخشند. فراموش نکنیم اگر شعار و تهییج افکار عمومی برای مبارزه با مفاسد اقتصادی نظیر اختلاس کفایت میکرد، امروز شاهد آن نبودیم که پس از سالها سخن گفتن برای ریشهکن کردن مفسدان و اختلاسگران، پرونده اختلاسی گشوده شود که برخی کارشناسان مبلغ آن را بیشتر از کل مبالغ اختلاسشده در تاریخ کشور میدانند.
راه زدودن اتهام نه سبقت گرفتن در مذمت اختلاس و متهم کردن رقیب، بلکه کمک به شناسایی و مجازات متهمان و شفافسازی روند فاسدی است که به نطفه بستن و رشد اختلاس در زهدان نظام بانکی کشور منتهی شده است و در این میان مردم با دقت و موشکافی بین شعار دادن صرف و مشارکت عملی در مبارزه با فساد تمایز قایل میشوند و نشانههای هر چند اندک ترجیح منافع فردی و جناحی بر مصالح ملی را رصد خواهند کرد.
دنیای اقتصاد:حباب سکه و دوگانگی سیاستی
«حباب سکه و دوگانگی سیاستی»عنوان سرمقالهی روزنامهی دنیای اقتصاد به قلم زهرا کاویانی است که در آن میخوانید؛نزدیک به یک ماه است که التهاب مجددا به بازار سکه بازگشته و این بازار را با نوسانات زیادی مواجه کرده است؛ ...
... به طوری که در یک ماه گذشته قیمت هر سکه بهار آزادی طرح جدید از حدود ۴۲۰ هزار تومان تا مرز ۶۴۰ هزار تومان افزایش یافت که به معنی افزایش ۵۲ درصدی قیمت سکه در یک ماه بود. این افزایش قیمت که در ابتدا ناشی از افزایش قیمت جهانی طلا بود در حال حاضر تبدیل به یک حباب داخلی شده؛ به طوری که قیمت سکه در بازار داخلی با قیمت واقعی آن، فاصله گرفته است. به طور کلی قیمت سکه در بازار ایران طی یک فرآیند رقابتی تعیین میشود و تقریبا خصوصیاتی شبیه به یک بازار رقابتی دارد. عواملی مانند تورم داخلی و فقدان ابزارهای مالی برای سرمایهگذاری نیز باعث شده که هر از چند گاهی این بازار دچار التهاب شود.
در این میان نقش بانک مرکزی نیز قابل توجه و تامل است. به طور کلی بانک مرکزی میتواند دو سیاست را در بازار سکه در پیش گیرد. سیاست اول، به صورت عدم دخالت در بازار است؛ به طوری که بانک مرکزی نیز مانند یک فروشنده عادی به عرضه سکه پرداخته و به دنبال کسب سود از این محل باشد. سیاست دیگر نیز، اعمال کنترل در بازار و جلوگیری از ایجاد حباب قیمتی بوده که به دنبال آن بانک مرکزی در زمان ایجاد حباب در بازار، وارد عمل شده و سکه را به قیمتهای واقعی که بر اساس قیمت جهانی طلا به دست میآید، عرضه میکند.
هر کدام از سیاستهای اتخاذی بانک مرکزی تبعاتی در بازار خواهد داشت؛ اما آنچه مهم است ثبات در سیاست اتخاذ شده از سوی بانک مرکزی است. وجود ثبات در سیاستهای اتخاذی بانک مرکزی، هزینه مبادله در بازار را کاهش میدهد و تصمیمگیری برای فعالان اقتصادی را آسانتر و کم ریسک تر میکند.
در حال حاضر بانک مرکزی مدعی است که سیاست دوم را در دستور کار قرار داده و به دنبال تنظیم بازارهای تحت کنترل خود؛ یعنی بازار سکه و ارز است. اما واکنشهای این بانک در برهههای زمانی خاص نشان از دوگانگی سیاستهای اجرایی دارد. به طوری که میتوان گفت این دو گانگی اثرات به مراتب مخربتری از عدم دخالت در بازار خواهد داشت. در این خصوص واکنش بانک مرکزی به حباب ایجاد شده در بازار سکه در روزهای اخیر قابل تامل است. برای درک بیشتر این موضوع نگاهی به وضعیت قیمت سکه در بازار آزاد تهران، قیمت در بانک مرکزی و قیمت واقعی سکه میاندازیم.
در روز دوشنبه ۲۱ شهریور ۱٣۹۰ قیمت سکه تمام بهار آزادی طرح جدید در بازار آزاد تهران به مرز ۶۴۰ هزار تومان رسید. این در حالی است که محاسبه قیمت سکه با استفاده از نرخ ارز بازار آزاد در این روز؛ یعنی ۱۲۵۰ تومان و هر اونس طلای جهانی به قیمت ۱٨۴۰ دلار، مقدار ۵۵۲ هزار تومان برای هر سکه بهار آزادی طرح جدید را به دست میدهد. اما در همین روز قیمت سکه عرضه شده توسط بانک مرکزی نیز برابر ۶۰٣ هزار تومان بوده است.
عرضه سکه با این قیمت از سوی بانک مرکزی این شائبه را ایجاد میکند که بانک مرکزی نیز سوار بر موج حباب سکه شده و قصد دارد تا از این میان درآمدهای خود را افزایش دهد. اصولا مشخص نیست که بانک مرکزی بر مبنای چه محاسبهای قیمت ۶۰٣ هزار تومان را برای سکه انتخاب کرده است؛ زیرا اولا باید توجه داشت که نرخ ارز بانک مرکزی در روز مبنای محاسبه این مقاله برابر ۱۰۶۰ تومان بوده است. بر این اساس از آنجایی که از دیدگاه بانک مرکزی ۱۰۶۰ تومان نرخ ارز واقعی است، این بانک نیز باید نرخ ارز رسمی را مبنای محاسبات خود قرار دهد.
با این حساب قیمت واقعی سکه ۴۶٨ هزار تومان به دست میآید که با احتساب ۴ درصد مالیات باید به قیمت ۴٨۶ هزار تومان توسط بانک مرکزی عرضه شود. یعنی عرضه سکه به قیمت ۶۰٣ هزار تومان، سود ۱۱۷ هزار تومانی را بابت هر سکه برای بانک مرکزی به همراه دارد. اتخاذ چنین سیاستی از سوی بانک مرکزی به این معنا است که اختلاف ایجاد شده بین نرخ ارز رسمی و غیررسمی و همچنین قیمت واقعی سکه و قیمت حبابی در بازار ایران، از حمایت بانک مرکزی نیز برخوردار است و این بانک در پی کسب سودآوری از این محل است. اتخاذ چنین سیاستی از سوی یک نهاد تنظیمکننده بازار هرچند به مدت کوتاه، منجر به ثباتی بازار خواهد شد.
به طور کلی یکی از مهمترین عوامل در کاهش ریسک یک اقتصاد ایجاد ثبات در محیط سیاستی است؛ در خصوص بازار سکه نیز، در درجه اول مشخص شدن جایگاه بانک مرکزی در این بازار دارای اهمیت است تا نقش تنظیمکنندگی آن. بانک مرکزی باید به طور مشخص تعیین کند که قصد تنظیمکنندگی بازار را در جهت حرکت به سمت قیمتهای واقعی دارد یا در شرایط حبابی بازار، سوار بر موج حبابی شده و به دنبال سود آوری است؟ سیاستی که این روزها از سوی این نهاد تنظیمکننده بازار اتخاذ شده و نوعی بیاعتمادی را در بازار سکه به وجود آورده است.
منبع: جام جم آنلاین
|