ممنوعیت تحصیل به زبان مادری، پروژهای جهت همانندسازی - فواد حقیقی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲ مهر ۱٣۹۰ -
۲۴ سپتامبر ۲۰۱۱
ممنوعیت تحصیل به زبان مادری، پروژهای جهت همانندسازی
(به بهانهی بازگشایی مدارس در ایران)
اول مهر است و با آغاز فصلی نو، سال نو تحصیلی هم آغاز میشود. اما در این سرآغاز نو کاستیهای سیستم تحصیلی در ایران همچنان پابرجا هستند و برای هزاران دانشآموز ایرانی سرآغازی ناخوشایند خواهد بود. هزاران دانشآموز در ایران با ورود به سرکلاس و نشستن پشت میزها سرآغاز مشکلاتشان خواهد بود. این مشکل گرچه برای هر کودک کلاس اولی حتمی خواهد بود، اما حتی برای دانشآموزان کلاسهای بعدی نیز به قوت خود باقی خواهد بود، چرا که فراگیری زبانی غیر از زبان مادری را نمیتوان در همان اوان کودکی و با کمی تجربه و بالا نبودن ضریب هوشی آنرا سریع یاد گرفت و سریع خود را با آن وفق داد. یادگیری زبانی تازه برای یک کودک، کاری سهل و ساده نیست. بیگمان دانش آموزان و کسانی که چنین مشکلی را تجربه کردهاند به دشواری آن آگاهند.
ممنوعیت خواندن و نوشتن در مدارس ایران به زبان مادری فرای از مشکلاتی که در زمینهی عدم پیشرفت و عدم یادگیری آسان و سریع، که حتی گاهی به ترک تحصیل کودک هم میانجامد، نقض ابتدائی ترین حقوق کودک نیز هست که در کنوانسیون جهانی حقوق کودک نیز با صراحت از آن یاد شده است. در ماده ۲ بند ۱ این کنوانسیون بر تبعیض قائل نشدن و فرق نگذاشتن میان کودکان بنا به هر دلیل نژادی، اجتماعی، قومی و یا ملی و... تأکید شده است. و مادهی ٣۰ این کنوانسیون که مربوط به حمایت از اقلیتهاست میگوید: "کودکان متعلق به اقلیتهای مذهبی، قومی و یا زبانی در کشورهایی که این اقلیتها وجود دارند، دارای این حق هستند که همراه دیگر آشنایان بطور جمعی یا فردی از زبان فرهنگ و مذهب خود برخوردار بوده و از آنها استفاده کنند". این کنوانسیون توسط ایران نیز امضاء شده است و بنابر ماهیت آن بایستی همهی کشورهای امضاءکننده به مفاد آن پایبند باشند.
ابتدائیترین حقوقی که در این کنوانسیون به صراحت از آن سخن رفته در ایران از کودکان متعلق به اقلیتهای ساکن این کشور متأسفانه سلب شده و نسبت به آنها تبعیض روا پنداشته میشود. البته در ایران ما مسئلهی حقوق مطرح نیست، بلکه نبود تحصیلات به زبان اقلیتهای ایرانی به پروژهی یکسان سازی و حذف تفاوتهای ملی، زبانی و فرهنگی و اضمحلال آنها در "ملت ایران" بر میگردد.
پروژهی یکسان سازی و اضمحلال گوناگونیهای ملی و فرهنگی و زبانی ایران از زمان رضاشاه آغاز شد، و تنها در چارچوب ملت خیالی ایران، توجیهپذیر است. پروژهای که بعد گذشت نزدیک به نو دهه باوجود عدم موفقیتش، همچنان با انحای مختلف از آن پیروی میشود. رضاشاه با بینان گذاری دولتی شبه مدرن و با تقلید از کمال آتاترک و با تأثیرپذیری از ناسیونالیستهای تندرو فارس زبان زمان خود، که ایدهی امپراطوریهای ایران قبل از اسلام را در سر می پرواندند و ایرانی با شأن و شکوت و قدرتمند و یکدست را آرزو میکردند و ملیتهای ایران را بخشی از ملت فارس قلمداد میکردند و زبان آنها را بعنوان گویشهای زبان فارسی معرفی میکردند، راه سرکوب و آسمیله نمودن اقلیتهای ایرانی را عملا در پیش گرفت.
متأسفانه پیش از روی کار آمدن پهلوی اول نیز، که ایران برای اولین بار در زمان مشروطیت دارای قانون اساسی مدون شد، و این قانون از بسیاری لحاظ قانونی مدرن به شمار میآید اما در رابطه با حقوق اقلیتهای ایران، حتی در رابطه با به رسمی شناختن زبان اقلیتها و لزوم تدریس آنها در مدارس، سکوت کامل اختیار نموده است. قانون مشروطه در رابطه با اقلیتهای ایران کاملا تبعیضآمیز است و متأسفانه در عوض فراهم کردن زمینه برای به رسمیت شناختن حقوق برابر در میان همهی ایرانیان و بنانهادن حکومتی مدرن واقعی (یکی از فاکتورهای یک دولت مدرن وجود دمکراسی در آن است)، سنگ بنای انواع تبعیض در ایران را برای بیش از یک سده (تاکنون) گذاشت.
رضاشاه بعداز به قدرت رسیدن و در چارچوب پروژهی ملت ایران جهت یکدست کردن گوناگونیهای ایران، در قالب این پروژه مجموعه برنامههایی را به مورد اجرا گذاشت، از جمله: تحمیل زبان فارسی بعنوان زبان رسمی کشور، تحقیقات گسترده در تاریخ و ادبیات ایران و تبلیغات جهت احیای شکوهمندی ایران قبل از اسلام، ممنوعیت زبانهای ملی در مدارس و.... کتب مدارس به زبان فارسی به چاپ رسیدند و سیستم آموزش و پرورش به زبانهای غیرفارس با ممنوعیت روبرو شدند. بنابر منابع تاریخی بر در کلاسهای مدارس و ادارات نوشته شده بود: "فارسی سخن گوئید".
و در دوران جمهوری اسلامی هم گرچه در اصل پانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از "زبانهای محلی و قومی" سخن به میان آمده، و "تدریس ادبیات آنها در مدارس در کنار زبان فارسی را آزاد" گذاشته اما حتی این نیم بند هم نتوانسته مشکل اقلیتهای ایرانی را حل نماید. و عدم تحصیل به زبان مادری همچنان بعنوان مشکلی لاینحل باقی است. البته عدم پایبندی به قانون اساسی در جمهوری اسلامی به نظر من بخش اعظم آن به همان پروژهی همانندسازی ملت بالادست و ایجاد ملت ایران مربوط میشود، که زیر لوای امت اسلامی و توجیهات مذهبی، یعنی با رنگ و بوی دیگر، در حال اجراست.
بنابراین تحصیل کودکان به زبان مادری به پروژهی ملت ایران ضربه وارد خواهد آورد، و آن را در راه رسیدن به اهداف خود با مشکل مواجه می کند. البته این پروژه بعد از دهها سال به هیچ موفقیتی نائل نیامده است، ملیتهای مختلف ایران، که حتی همگی تحصیل کردگان آنها در این سیستم آموزشی تحصیل نمودهاند، همچنان مشخصهها و خصوصیات ملی خود را حفظ نموده، و در مقابل پروژهی همانندسازی دولت مرکزی از خود مقاومت نشان دادهاند.
گرچه در زمان جمهوری اسلامی گسترش هر چه بیشتر بنیانهای دینی در مدارس و رسانهها، و امت اسلامی... جای ملت ایرانی را گرفته، اما پروژهی ملت ایران به شکلی ضمنی همچنان به قوت خود باقی است. بنابراین این پروژه به نحوی از انحاء مورد پیگیری قرار گرفته است. این نظریه حتی در داخل حاکمیت ایران نیز طرفدارانی دارد، که آشکارا از آن صحبت کرده و مواضعشان را در این رابطه اعلام کردهاند. طیف رحیم مشائی، که به جریان انحرافی در داخل سیستم موسوم اند، علنا چنین بحثی را به میان کشیدند.
پس وقتی خواندن و نوشتن به زبان مادری در مدارس برای کودکان متعلق به اقلیتهای ایرانی ممکن میشود که پروژهی ملت ایران مورد بازبینی و خوانشی واقعبینانه قرار گیرد، و ملیتهای ایران بعنوان جزئی از ملت ایران (که در چارچوب ملت فارس نمود پیدا میکند) قلمداد نشوند.
البته جدای از تبعیضاتی که نسبت به ملیتهای ایران لحاظ میشود، اقلیتهای مذهبی نیز در سیستم آموزشی ایران با تبعیض روبرو هستند. گرچه کنوانسیون جهانی حقوق کودک استفاده از زبان مذهبی را حق پیروان مذاهب مختلف قلمداد میکند، اما این حق در ایران از پیروان مذاهب غیر از مذهب رسمی کشور سلب شده است. سنی مذهبها، که بزرگترین اقلیت مذهبی ایران را تشکیل میدهند، در چارچوب یک "ضمیمه" برای درس "دینی" عملا میتوانند مسائل مربوط به مذهبشان را دنبال کنند، گرچه این ضمیمه هم جوابگوی این مذهب نیست و جدای از آن حتی به زبان فارسی هم ارائه میشود. اما در رابطه با مذاهب و ادیان دیگر، تا جایی که من مطلع باشم، چنین چیزی تاکنون امکان نداشته است. همکلاسیهای یهودی من از حق خواندن با زبان دینی خود و حتی تدریس دینشان به زبان فارسی نیز برخودار نبودهاند.
|