آموزش و پرورش وچالشهای اجرایی ان
•
دیدگاه آقای شکوهی را ارج گذاریم و در پیاده کردن آن بکوشیم. در همین جامعه خودمان به بسترسازی بنشینیم. گزینش های دست و پاگیر را کنار بگذاریم. جایگاه جامعه مدنی را محفوظ نگه داریم و آزادی شهروندی را از هر لحاظ چون شهروند آزاد در جوامع مختلف امروزی محقق سازیم
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۰ مهر ۱٣۹۰ -
۲ اکتبر ۲۰۱۱
شیرزاد عبدالهی در مطبوعات ایران نام آشنایی میباشد. دیدگاههای انتقادی ومثبت او در حوزه های مختلف اجتماعی به ویژه در آموزش و پرورش نه تنها مورد قبول اصلاح خواهان است، بلکه حتی اصولگرایان هم نمی توانند آن را نادیده انگارند. با دیدگاه مطالبه محور و نیز با احاطه کاملی که به دستگاه عریض و طویلی به نام آموزش و پرورش کشور دارد، روند های غیرضروری و نیزعملکرد های نهادهای موازی و نیز کارهای حاشیه ای آن را به خوبی می بیند واز کوچکترین فرصت ایجاد شده استفاده میکند. او با هنر قلمی خاص خود موشکافانه آنها را به عرصه عمومی اعلام می دارد و با ایجاد حساسیت انگیزه کنش متقابل به جامعه آموزشی و در ارتباط با آن یعنی خانواده ایشان یا همان جامعه و کشور وارد می نماید.
دوشنبه ۴ مهر (آقای عبدالهی) در روزنامه آرمان مصاحبه ی خود از اولین وزیر آموزش و پرورش بعد از انقلا ب را که در سال ۱٣٨۰انجام گرفته بود منتشر نموده است وبا توجه به آنکه دکتر شکوهی در بستر بیماری سختی است و به قول آقای عبدالهی برای این" زندگی زیبا مبارزه" می کند، او زمان پخش آن را اکنون انتخاب نموده، تا از او تجلیلی هم کرده باشد.
از آنجایی که من هم به گونه ای غیررسمی و در موازات آموزش و پرورش رسمی کشور به کار معلمی پرداخته ام موضوع برایم قابل درک و نیز باعث واکنش گردیده است. لازم آمد اگر برای احترام هم باشد نظر بدهم و هم درعرصه عمومی از او سپاس وستایش به عمل آید. آنچه مسلم و واضح می نماید آقای دکتر شکوهی با دیدی جزیی و باریک و درعین حال دقیق به مسایل نگاه می کرده است و شاید خیلی دور و دور را می دیده است. او فرد آموزش پذیر را هم وسیله و هم هدف نهایی می بیند. این نگاه ایده ال است وصحیح هم می تواند باشد. اما در یک شرایط و یک بستر مناسب. صحیح به این دلیل که هم آقای شکوهی و هم آقای عبدالهی به توسعه انسانی که ایجاد سرمایه بزرگ اجتماعی می باشد، نظر دارند اما باید به بستر لازم در اجرای آن هم نگاهی بیندازیم. هم آقای شکوهی و هم آقای عبدالهی هیچکدام مستقیما اشاره ای به این موضوع اساسی نمی کنند و شاید نمی توانند بکنند اما غیرمستقیم چرا. درآنجا که از دکتر سوال می شود که آیا شما موافق اخراج های دوران وزارت خود بوده اید؟ دکتر صراحتا جواب می دهد، که این تصمیمات از طرف گروهی دیگر که خارج از دولت کار می کردند انجام پذیرفت و دولت من هیچ نقشی در آن نداشته است و یا اینکه جدا کردن مربی پرورشی از کار معلمان تدریسی را صحیح نمی دانسته است. از همین اشارات و نیز اینکه دولت موقت در مدت کمتر از یک سال نه تنها برچیده شد، و تمام تشکیلات و نیز بیشتر اعضای اصلی آن از جمله خود مهندس بازرگان هم تخریب شخصیتی شده و هم از هر نوع کار و نظردهی منع گردیدند. همچنین بسیاری از افراد کابینه به زندان و حتی برخی پای چوبه دار رفتند. در این صورت باید گفت که مانعی اساسی در پیاده کردن جوهره فکری آقای شکوهی قرار داشته است. گرچه در این مصاحبه دکتر یا آقای عبدالهی نتوانستند آنها را بازگو کنند ولی مسلما خود آقای دکتر همانطوری که در مصاحبه هم اشاره کرد (در مدت یک سال وزارت مرا پوست کردند) منظورش این بود که نه به اعتقاداتش در آموزش و تربیت وقعی می گذاشتند و نه روش اجباری آن را اعتنایی می کردند. همچنین خود عبدالهی هم که بیشتر از سی سال لحظه به لحظه و نقطه به نقطه در هر زمان و همه جا این موانع را می دید اما سعی می کرد به نحوی آن ها را بازگو کند و یا دور بزند و یا چاره ای نداشت آن را به آینده محول کند.
آقای شکوهی آموزش و پرورش را با علم روز فرا گرفت و نتایج عملی را در چند سال زندگی و در عین تحصیل در کشور توسعه یافته ای چون سوییس به عینه دیده بود و به آن ایمان راسخ و اعتقاد کامل داشت. او در بستر آماده و در جامعه ای توسعه یافته می گوید: اول معلم خوب، بعد جامعه خوب و سپس کشور خوب حاصل می آید. او فکر قالبی ندارد، اعتقادات دینی و نظرات انتزاعی و یا ایدئولوژی را در این حوزه دخالت نمی دهد. برای شاگردان در هر شرایطی هم شهری و هم روستایی و نیز هم برای آنهایی که امکانات دارند و یا ندارند آموزش و تعلیمی خاص سراغ دارد. او خود از روستای دورافتاده ای چون خوسف بلند شده و با پشتکار و پیشرفت تا سوییس پیش رفته است. در کلاس استادان بین المللی چون پیاژه که هم با محتوا و هم با فنون آموزشی در عصر کنونی کاملا آشنا بوده آموزش دیده و سپس خود معلم و استاد گردیده است. او همانطوری که در مصاحبه اشاره کرده خلاقیت و پیشرفت را در شرایط مساوی برای هر فردی ممکن می داند. ایشان برای فرد اصالت انسانی به معنای امروزی آورده است. به آزادی فردی و حقوق مدنی او احترام قائل است. فرصت برابری حقوق رسمی و بستری آماده برای پیشرفت را زمینه کار خود قرار می دهد. این دیدگاه گرچه ممکن است قالب مشخصی را برای خود مشخص نکند ولی شهروندپذیر و به حقوق بشریت از هر نوع که باشد پایبند است. دیدگاهی که شکوهی را از وزارت ساقط کرد مسلما در مقابل او قرار داشت. یعنی کاملا ایدئولوژیک و حتی بنیادی که می توان گفت جنبه اجرایی آن در شرایط کنونی شاید امکان پذیر نباشد و در هیچ کجا و حتی هیچ دوره ای از تاریخ انسان ها رنگ پیاده شدن را به خود نگرفته است. دیدگاه قالب خود را در آموزش و پرورش آن دوران و در ادامه آن بر پایه کاملا گزینشی و خودی و غیرخودی بنا نهاده است. مربی پرورشی را از معلم آموزشی درسی جدا نمودند. این دیدگاه فرد را وابسته و مطیع و غیر خلاق می خواهد دیدگاه مریدی و مرشدی با معلم و شهروندی هماهنگی ندارد.
می بینیم که در طول سی سال آموزشگاه هایی به موازات آموزش و پرورش کشور به کار افتادند که در بسیاری از زمینه ها و در حوزه تخصصی و نظری از دستگاه عظیم آموزش و پرورش کشور پیشی گرفتند. نخبه ترین دانشجویان چه در محدوده کارشناسی و ارشد و حتی دکتری باید از کلاس های خصوصی این آموزشگاه ها دوره آموزشی را ببیند. علت موفقیت اینان شاید ملاک واقع بینانه آن ها در بکارگیری روش رایج آموزشی و به شکل علمی آن باشد. حداقل اینکه اینان به علم در مفهوم کلاسیک و جهان وطنی آن اعتقاد دارد، و می توانند دور از اجبارهای تحمیلی حاکم در تشکیلات آموزش و پرورش تا حدودی آنها را در محیط پیاده کنند. باید گفت معلم خوب ستون اصلی آموزش و آماده سازی سرمایه انسانی است ولی این معلم تنها در بستر آماده برای کار، پرورش می یابد و هم می تواند شاگردان خوب را به معلمی ارتقاع دهد. آقای شکوهی می گوید باید به حقوق مادی و معنوی و شخصی معلم ارج نهاده شود و معلم خود را سرآمد همه افراد جامعه بپندارد، به کار و شغلش عشق بورزد نه اینکه مجبور شود در کلاس رسمی چرت بزند و یا رفع خستگی کند، ولی در کلاس خصوصی با تمام انرژی و توان کار کند. دیدگاه آقای شکوهی را ارج گذاریم و در پیاده کردن آن بکوشیم. در همین جامعه خودمان به بسترسازی بنشینیم. گزینش های دست و پاگیر را کنار بگذاریم. جایگاه جامعه مدنی را محفوظ نگه داریم و آزادی شهروندی را از هر لحاظ چون شهروند آزاد در جوامع مختلف امروزی محقق سازیم. مردم کشور خود را دسته بندی نکنیم. شایسته ها، کاردان ها، آدم های پرتلاش و فروتن را میدان دهیم و مشتاقان شغل خطیر معلمی را پیدا کرده و آن ها را همواره همراه و پشتیبان باشیم.
ا. دهقان
|