یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

پرواز جوجه پرکنده
شطرنج ابومازن


یوری اونری - مترجم: هاتف رحمانی


• اکنون اوباما به احترام عرب ها، شاید برای همیشه ضربه زده است. عرب های گردن فراز او را به خاطر فروکردن چاقو به پشت فلسطینی های بیچاره نخواهند بخشید. تمام اعتباری که امریکا برای به دست آوردن آن طی ماه های گذشته در جهان عرب و جهان گسترده تر اسلام تلاش کرده بود با یک فوت دود شد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱٣ مهر ۱٣۹۰ -  ۵ اکتبر ۲۰۱۱


یک سخنرانی شگرف، یک سخنرانی زیبا.
زبانی رسا و زیبا. استدلالی روشن و متقاعد کننده. یک سخنرانی بی نقص.
یک کار هنری. هنر تزویر. تقریبا هر جمله ای در معبر توجه به مسئله اسرائیلی – فلسطینی یک دروغ بود. دروغی رسوا. سخنران می دانست دروغ بود و شنوندگان می دانستند دروغ بود.
اوباما در بهترین سخنرانی خود بود، اوباما در بدترین وضعیت خود.
در جایگاه شخصی اخلاقی، او باید میل به استفراغ را احساس کرده باشد. در جایگاه شخصی عملگرا، او می دانست که اگر خواستار انتخاب شدن دوباره است باید آن را انجام می داد.
در اصل، او منافع ملی بنیادی امریکا را برای شانس دوره دوم فروخت.
خیلی زیبا نیست، اما سیاست است. بسیار خوب؟
شاید خاطر نشان کردن جزئیات کذب این ساختار قلمبه – تقریبا توهین به خواننده- ضروری نباشد.
اوباما از دو طرفی بحث کرد که گویا هم نیرو هستند - اسرائیلی ها و فلسطینی ها، فلسطینی ها و اسرائیلی ها.
اما از آن دو، اسرائیلی ها – تنها آنها – هستند که رنج می برند و برده اند. تعقیب. اخراج. هولوکاست. یک کودک اسرائیلی با راکت ها تهدید می شود، و در محاصره دشمنی کودکان عرب است. چه غمناک.
نه اشغالی وجود دارد. نه شهرک سازی ها. نه مرزهای ژوئن ۱۹۶۷. نه نکبت. نه کودکان کشته یا زخمی فلسطینی. این خط مستقیم تبلیغات دست راستی اسرائیلی است، خالص و ساده - واژگان، حکایت تاریخی، استدلال. موسیقی.   
فلسطینی ها، البته می توانند دولت خودشان را داشته باشند. یقینا، قطعا. اما آنها نباید تحمیل کنند. آنها نباید امریکا را دست پاچه کنند. آنها نباید به سازمان ملل بیایند. آنها باید مثل بچه آدم با اسرائیلی ها بنشینند، و با آنها تمرین کنند. گوسفند عاقل باید با گرگ عاقل بنشیند و برای ناهار تصمیم بگیرند. بیگانه ها نباید دخالت کنند.
اوباما خدمت کاملی ارائه کرد. بانویی که این نوع خدمت را تدارک می بیند عموما مساعده دریافت می کند. هزینه اوباما بلافاصله پس از آن، در عرض یک ساعت پرداخت شد. ناتانیاهو کنار او در مقابل دوربین ها نشست و به اندازه کافی اظهار عشق و قدردانی طولانی قابل ذکر برای چندین کارزار انتخاباتی تقدیم او کرد.   
قهرمان غم انگیز این امر محمود عباس است. یک قهرمان تراژیک، اما با این وجود یک قهرمان.
افراد بسیاری ممکن است از این ظهور ناگهانی عباس به عنوان بازیگری جسور برای مخاطره های بزرگ، اماده برای مقابله با امریکای نیرومند شگفت زده شوند.
اگر اریل شارون لحظه ای از کمای چند ساله خود بیدار می شد، او شاید با حیرت غش می کرد. او بود که محمود عباس را "جوجه پرکنده" خواند.
آری درطی چند روز گذشته، عباس مرکز توجه جهانی بود. رهبران جهان درباره چگونگی رفتار با او بحث می کردند، دیپلمات های ارشد به متقاعد کردن او نسبت به این یا آن جریان عمل مشتاق بودند، مفسرها داشتند حدس می زدند که او در گام بعدی چه می تواند بکند. سخنرانی او پیش روی مجمع عمومی سازمان ملل همچون رخ داد مهمی مدنظر قرار گرفت.
برای یک جوجه بد نیست، حتی برای جوجه ای با پر و بال کاملا ریخته.
ظهور او به مثابه رهبر در صحنه جهان تا حدودی یادآور ظهور انور سادات است.
وقتی جمال عبدل ناصر به صورت غیرمنتظره ای در سن ۵۲ سالگی در سال ۱۹۷۰ درگذشت و معاون رسمی او، سادات بالاپوش او را پوشید، تمام کارشناسان سیاسی شانه بالا انداختند (بی اعتنایی کردند).
سادات؟ آن دیگر کدام جهنمی است؟ او موجودی موهوم، یک شماره ۲ ابدی، یکی از کم اهمیت ترین عضوهای گروه "افسران آزاد" که بر مصر حکومت می کردند تلقی می شد.
در مصر، سرزمین شوخی ها و بذله گویان، لطیفه ها در باره او فراوان بود. شخصی نگران علامت قهوه ای برجسته روی پیشانی. قرائت رسمی آن بود که آن علامت نتیجه نماز خواندن بسیار و به زمین خوردن پیشانی او بود. اما دلیل واقعی که گفته شده بود، آن بود که در ملاقات ها، پس از آن که هر کسی صحبت می کرد، سادات بر می خاست و سعی می کرد چیزی بگوید. ناصر با خوش رویی انگشت خود را بر پیشانی او قرار می داد، به آرامی او را به پایین هل می داد و می گفت: "بنشین، انور!"
برای شگفتی بیشتر کارشناس ها – وبه ویژه کارشناس های اسرائیلی- این "موجود موهوم" با آغاز کردن جنگ اکتبر ۱۹۷٣ قمار بزرگی انجام داد، و به انجام چیزی بی سابقه در تاریخ اقدام کرد: رفتن به پایتخت کشور دشمنی که هنوز رسما با آن در حال جنگ بود و ایجاد صلح.
وضعیت عباس در دوران سلطه یاسر عرفات بی شباهت به وضعیت سادات در زمان ناصر نبود. اگر چه، عرفات هرگز معاونی منصوب نکرد. عباس یکی از گروه ۴ یا ۵ نفره جانشین های احتمالی عرفات بود. جانشین قطعا می توانست ابوجهاد باشد که پیش چشمان زن و فرزندانش توسط کماندوهای اسرائیلی به قتل رسید. نامزد احتمالی دیگر، ابو ایاد، توسط تروریست های فلسطینی کشته شد. ابو مازن (عباس) انتخابی گریزناپذیر بود.
چنین سیاست پیشگانی، که به ناگهان از زیر سایه رهبر کبیر ظهور می کنند، عموما در داخل دو مقوله جای می گیرند: ناکام ابدی شماره ۲ یا رهبر جدید شگفت انگیز.
انجیل نمونه هایی از هر دو نوع را به ما معرفی می کند. اولی رهو بوام، پسر و وارث سلیمان شاه کبیر بود، که به مردم خود گفت: "پدرم شما را با تازیانه ها تبیه می کرد، اما من می خواهم شما را با عقرب ها تنبیه کنم." نوع دیگر توسط یوشع، وارث موسی نمایندگی می شد. او موسی دوم نبود، اما طبق روایت فاتح بزرگ قائم به خویشی بود.   
تاریخ مدرن داستان غمناک آنتونی ایدن بردبار شماره ۲ وینستون چرچیل را نقل می کند، که احترام اندکی بر می انگیزد. (موسولینی او را ، پس از اولین دیدارشان "یک احمق دست آموز" خواند.). بنا بر قدرت خود بینی، او با ناامیدی برای برابری با چرچیل تلاش کرد و خیلی زود بریتانیا را در بحران ۱۹۵۶ کانال سوئز آشفته کرد. هاری ترومن به نوع دوم تعلق دارد، آدم گمنامی که فرانکلین دلانو روزولت کبیر را به موفقیت رساند و همگان را بعنوان رهبری مصمم دچار شگفتی کرد.
عباس به نظر می رسید به نوع اول تعلق دارد. اکنون، به ناگهان، آشکار می شود که او به نوع دوم تعلق دارد. دنیا با احترام نویافته ای با او بر خورد می کند. با نزدیک شدن به پایان دوره خدمت او، عباس بازی شطرنج بزرگی را انجام داد.
اما ایا (بازی) عاقلانه بود؟ شجاعانه، آری. جسورانه، آری. اما عاقلانه؟
پاسخ من آن است: آری بازی عاقلانه ای بود.
عباس تلاش برای آزادی فلسطینیان را با صراحت روی میز جهانی گذاشته است. بیش از یک هفته، فلسطین مرکز توجه جهانی بوده است. بخش بزرگی از دولت مردان و- دولت زنان ، از جمله رهبر تنها ابرقدرت جهان با فلسطین درگیر بوده اند.
برای یک جنبش ملی، این امر از بیشترین اهمیت بر خوردار است . عیب جویان ممکن است بپرسند: "پس آنها از آن امرچه سودی بردند؟" اما عیب جوها احمقند. یک جنبش آزادی بخش از حقیقت واقعی که جهان بدان توجه کند، ازاین که رسانه ها را با مشکلی که افراد با وجدان دنیا را تحریک می کند درگیر سازد سود می برد. روحیه را در کشور تقویت می کند و مبارزه را یک گام به هدفش نزدیک تر می سازد .   
ستم از جلب توجه اجتناب می کند. اشغال، شهرک سازی، پاک سازی قومی به سایه رانده می شوند. این ستم دیده است که به نور روز نیاز دارد. حرکت عباس آن را، حداقل برای زمان حاضر مهیا کرد.
حضور تحقیرآمیز باراک اوباما میخی بر تابوت موضع امریکا بعنوان یک ابرقدرت بود. تا حدی، جنایتی علیه ایالات متحده بود.
بهار عربی ممکن است آخرین فرصت برای امریکا جهت بهبود موضع خود در خاورمیانه باشد. اوباما، بعد از اندکی تردید، آن فرصت را درک کرد. او خواستار رفتن مبارک شد، لیبیایی ها را علیه حاکم مستبدشان کمک کرد، اندکی در باره بشار اسد سرو صدا راه انداخت. او می داند آگر خواهان بهبود برخی مواضع در منطقه، و گسترش آن در سراسر جهان است باید احترام توده های عرب را جلب نماید.
اکنون او به احترام عرب ها، شاید برای همیشه ضربه زده است. عرب های گردن فراز او را به خاطر فروکردن چاقو به پشت فلسطینی های بیچاره نخواهند بخشید. تمام اعتباری که امریکا برای به دست آوردن آن طی ماه های گذشته در جهان عرب و جهان گسترده تر اسلام تلاش کرده بود با یک فوت دود شد.
همه چیز فدای دوباره انتخاب شدن.
آن جنایتی علیه اسرائیل نیز بود.
اسرائیل به صلح نیاز دارد. اسرائیل به زندگی پهلو به پهلو با مردم فلسطین، در حصار جهان عرب نیازمند است. اسرائیل نمی تواند برای همیشه به حمایت بدون شرط ایالات متحده رو به افول متکی باشد.
اوباما این را به خوبی می داند. او می داند که چه چیزی برای اسرائیل خوب است، حتی اگر ناتانیاهو نمی داند. او، با این حال سوئیچ ماشین را به دست راننده مست داده است.
دولت فلسطین به وجود خواهد آمد. این هفته از پیش روشن بود که این امر اجتناب ناپذیر است. اوباما، همین طور ناتانیاهو، لیبرمن و کل گروه فراموش خواهند شد.
محمود عباس – یا آن طور که فلسطینی ها او را خطاب می کنند ابومازن - در یادها خواهد ماند. "جوجه پرکنده" در حال پرواز در آسمان است.

منبع: کانتر پانچ


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست