اعتصاب پناهندگان کرد در استکهلم
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۴ مهر ۱٣۹۰ -
۶ اکتبر ۲۰۱۱
ندا شهبازی: نقض روزانه سادهترین حقوق انسانی در ایران چیزی نیست که بر چشم جهانیان پوشیده باشد. هر چند این نقض در ایران پدیده تازهای نیست و در طول نزدیک به سی و سه سال حکومت نظامی اسلامی در ایران، روزانه به وقوع پیوسته است.
بی شک تا پیش از دسترسی همگانی به اینترنت و پیشرفت یکباره و تصاعدی تکنولوژی و راههای ارتباط جمعی، بسیاری از نقضهای حقوق بشر در ایران در خفا و دور از چشم جهانیان صورت می گرفت، ولی امروزه و به لطف تبدیل شدن جهان به دهکدهای که کمتر خبری در آن از نظرها پنهان می ماند، می توان گفت که هیچ کشور و سازمانی لااقل در دنیای غرب وجود ندارد که نداند چه در ایران می گذرد. صدور روزانه انواع بیانیهها و قطعنامهها در محکومیت اعدام و شکنجه، موضعگیریهای ظاهرا تند در محکومیت نقض حقوق گروههای مختلف اتنیکی و مذهبی، طرفداریهای ظاهری از فعالان حقوق زنان و بسیار نمونههای دیگر، شاهدیست بر این مدعا.
اما سیاست دوگانه غرب در مورد فعالان سیاسی و مدنی داخل و خارج ایران به مراتب جالبتر از سیاست خود ایران است. غرب به ظاهر در مورد کوچکترین مشکلات انسانی در ایران موضعگیری می کند، اما وقتی همین فعالان و قربانیان جمهوری اسلامی به اروپا پناه می آورند، گاهی سالها در غیر انسانی ترین شرایط زندگی بسر می برند و از ابتدایی ترین حقوق نیز محرومند. با هزار دلیل و مدرک در تلاشند ثابت کنند که در صورت بازگشت به ایران، با خطر زندان و شکنجه و اعدام مواجهند و در آخر جواب می گیرند که نه! شرایط ایران آنقدر خطرناک نیست. مسئولین اداره مهاجرت که یا اطلاعات کافی در مورد وضعیت ایران ندارند و یا دارند، اما سیاست دیکته شده ایجاب می کند که چشم بر واقعیات ببندند، در مسند قضاوت می نشینند و با تصور اینکه هر انسان شرقی، تنها یک کیس و یک برگه کاغذ است، حکم می کنند که برگرد به آغوش گرم وطنت. من بهتر از تو میدانم که سلامت و زندگیت تضمین می شود!
بد نیست اشاره کنم که طبق گزارش رادیو سوئد، با وجود تشدید تحریمهای جهانی علیه جمهوری اسلامی، میزان صادرات سوئد به ایران درسال گذشته، حدود نود درصد افزایش یافته و به دوبرابر سال پیش از آن رسیده است. احتمالا نحوه قضاوت مسئولین اداره مهاجرت سوئد در مورد شرایط ایران، بی ربط به این گزارش نیست.
سوئد بی شک یکی از خوشنامترین کشورهای جهان است که با ویژگی بارز گستردگی دمکراسی شناخته می شود. در این مهد دمکراسی، بیشمارند پناهندگان ایرانی از گروههای مختلف اتنیکی و مذهبی و جنسی که در فلاکت زندگی می کنند. بزرگترین افتخار سوئد، احترام به حرمت مادر و فرزند است. اما چه بسیارند مادرانی با مشکل سیاسی که با خطر دیپورت به قتلگاه جمهوری اسلامی مواجهند و شب را با کابوس بی سرپرست ماندن فرزند در ایران، صبح می کنند. ایرانی که آمار روزافزون کودکان خیابانیش، نشان از عمق فاجعه دارد.
از روز بیست سپتامبر، گروهی از پناهندگان کرد ایرانی که همگی از فعالان چندین ساله و باتجربه احزاب شناختهشده اپوزیسیون کردی هستند و برخی هفت یا هشت سال است که در زندان مدرن سوئد، با مشکلات دست و پنجه نرم می کنند، در اعتراض به قوانین ضدمهاجرتی دولت سوئد، در میدان اصلی شهر استکهلم (سرگلزتوری) چادر زده و تجمع کردهاند. یک هفته پس از تجمع و در پی بی اعتنایی اداره مهاجرت و روزنامهنگاران سوئدی، این عزیزان اعتصاب غذای نامحدودی را آغاز کردند. اعتصابی که هر چند باعث انتقال بعضی به درمانگاه و بیمارستان شد، اما شکسته نشده و همچنان ادامه دارد. بعد از چند روز، برخی لبهای خود را دوختند و در حال حاضر با لبهای دوخته به اعتراض خود ادامه میدهند.
بسیاری نیز که بخاطر دوری از استکهلم و شرایط سخت زندگی که آنهم از الطاف سوئد است، نتوانستند در این تجمع شرکت داشته باشند، به هر طریق در تلاش برای ابراز نارضایتی خود هستند.
حال بهترین فرصت است که از این موج پیش آمده به همت گروهی از فعالان سیاسی کرد، در جهت نشان دادن اعتراض همهجانبه به قوانین دور از بشریت اداره مهاجرت سوئد و شناساندن روی دیگر سوئد به جهان استفاده کنیم.
بی شک آنچه در شرایط کنونی سوئد، عامل اصلی اتحاد پناهندگان سیاسی و مدنی ایرانی از هر گروه اتنیکی، مذهبی و جنسی فارق از هر اختلاف فکری و حزبی می شود، این است که همگی قربانی رژیم اسلامی ایرانند و خواستار نشان دادن موضع عملی از سوی سوئد در مورد وضعیت غیرانسانی حاکم بر ایران. سوئدی که بی شک باید مجبور شود تا ولو ظاهری، به مخالفت با سیاستهای ایران بپردازد. وگرنه آنچه مسلم است، این کشور به اصطلاح دموکرات بخاطر روابط گستره تجاریش با ایران، نیاز به قربانی دارد و چه قربانی بهتر از کسانی که از ایران مانده و از سوئد راندهاند.
پس تا دیر نشده، دست اعتصابیون کرد را که در شرایط بد جسمی و عصبی بسر می برند، بفشارید.
|