کمیته ی مرکزی راه کارگر: قطعنامه درباره ی جنبش کارگری
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۵ مهر ۱٣۹۰ -
۱۷ اکتبر ۲۰۱۱
در کنگره شانزده سازمان، قطعنامه ای درباره جنبش کارگری عرضه شد. کلیات این سند که در ستون مباحثات کنگره همانند سایر اسناد در سایت سازمان قرار گرفته بود ، در کنگره به تصویب رسید، اما به دلیل کمبود وقت ، اصلاحات و تغییر ات مورد نظر در آن به یک فرصت دو ماهه و به برگزاری مجمع عمومی محول شد. این قطعنامه که پس از اصلاحاتی منتشر میشود، آخرین بخش از اسناد کنگره شانزده می باشد.
کمیته مرکزی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
قطعنامه در باره جنبش کارگری
جنبش کارگری برای درهم شکستن ساختار سلطهی سرمایهداری باید در سه عرصه نظری، سیاسی و اقتصادی دست به مبارزه بزند. پیشروی و پیروزی کارگران در پیکار طبقاتی علیه بورژوازی در گرو آن است که این مبارزه در هر سه سطح یاد شده هم زمان و به طور موازی به پیش رود. این سه سطح از مبارزه را دیوار چین یا مرز عبورناپذیری از یک دیگر جدا نمیکند و مبارزه در یک سطح، در مرحله معینی، میتواند به سطحی دیگر فرا بروید یا در آن واحد به نحوی ترکیبی به پیش رود. در این قطعنامه در پیوند با مبارزهی اقتصادی و منطق سازمانیابی اتحادیهای نکاتی را مطرح میکنیم و مختصات سطوح دیگر را به قطعنامه و فرصت دیگر میسپاریم:
۱) مبارزه در سطح اقتصادی مبارزهای است که برای بهبود موقعیت نیروی کار چه در سطح تولید و چه برای فروش آن صورت میگیرد و از این طریق شالودهی تشکل طبقاتی را پایهریزی میکند. مبارزه اقتصادی میتواند به مبارزه سیاسی یا مبارزه علیه کارمزدی فرا بروید. اما تحت هیچ شرایطی نباید نفس مبارزه رفاهی کارگران تخطئه شود.
۲) کارگران نه همه یک نظر و ایدئولوژی دارند و نه به یک حزب سیاسی تعلق دارند و نه غالب آنها اصلا در حزبی مستقیم یا غیر مستقیم شرکت دارند. کارگران چه از حیث تواناییهای مبارزاتی، و چه به لحاظ فکری گوناگونتر از آناند که در یک حزب واحد جای بگیرند. اما به رغم همهی این تنوع و گوناگونی و ناموزونی رشد آگاهی طبقاتی در میان کارگران، در سطح خواستهای بیواسطه و رفاهی به نحو روشنی اشتراک دارند.
٣) مبارزه برای بهبود شرایط کار و زندگی کارگران اگر چه ضرورتی است تردیدناپذیر، معهذا برای سازمانیابی کارگران در مبارزه علیه سرمایهداری ناکافی است. فراتر از آن، این مبارزه در معرض خطر ادغام در نظام سرمایهداری قرار دارد. اما لزوم هشیاری در برابر خطر ادغام مبارزات جاری کارگران در درون سیستم، نباید بهانهای برای نفی همین مبارزه درچارچوب نظام موجود تلقی شود.
۴) تشکل اقتصادی کارگران برای این که در نظمِ مستقر ادغام نشود باید از دولت، سرمایه و احزاب سیاسی مستقل باشد. تشکل مستقل کارگری به تشکلی اطلاق میشود که اولا، با شرکت داوطلبانه، آزادانه و آگاهانهی خود کارگران شکل گرفته باشد؛ ثانیا، تشکلی است که به اعضای خود حساب پس میدهد و در برابر آنها پاسخگو است و اقتدار خود را از اراده آنها به دست میآورد؛ ثالثا، تشکلی است که کارگران خود آن را ایجاد کرده، هدایت و رهبری آن را به دست دارند و خود سرنوشتاش را رقم میزنند؛ رابعا، سازوکار درونی آن، از اتوریته سیاسی- حقوقی این یا آن دولت مستقل بوده و تنها اراده کارگران را بیان میکند.
۵) سازمانیابی اتحادیهای نیروی کار در محل کار و زیست، در شرایط حاکمیت یک رژیم پلیسی و سرکوبگر از یک سو٬ و ویژگیهای ساختار نیروی کار در ایران از سوی دیگر، ظرفیت بیشتری برای انطباق با شرایط موجود و تضمین بقا و ادامه کاری تشکل کارگری در کشور ما دارد.
۶) اصول ناظر بر رویکرد ما پیرامون سازمانیابی کارگران نمیتواند جایگزین تحلیل شرایط مشخص جنبش کارگری شود. از این رو یک نگاهی کلی بر مختصات این جنبش امری ضروی به شمار میرود. نگاهی به ٣ محور مختصات جنبش کارگری این تصویر عمومی را به ما نشان میدهد:
الف- جنبش کارگری در محور مطالبات، کماکان در شرایط تدافعی به پیکار خود ادامه میدهد، آنها اساسا برای بهبود شرایط خود نمیجنگند، بلکه کماکان برای بدتر نشدن وضعیت خود مبارزه میکنند.
ب- در محور اشکال مبارزه شرایط جنبش کارگری موقعیت عمومی جنبش امیدوارکنندهتر است و تنوع اشکال مبارزه درجهی معینی از تجربه و ظرفیت درونی آن را منعکس میکند. در این محور مبارزه قانونی در پیوند با مبارزه فراقانونی ، مبارزه در سطح واحد اقتصادی با مبارزه در سطح فراتر از آن گره میخورد و ترکیب و تاثیر بالاتری را نشان میدهد.
ج- در محور سازمانیابی، جنبش کارگری به کندی پیش میرود و ضرباهنگ آن با نیازهای پیکار طبقاتی متناسب نیست.
۷) پرسش مرکزی این است که چگونه و از کجا سازمانیابی کارگری میتواند پیش برود ؟ و از کجا میتواند آغاز شود؟ این هدف از طریق اتکا به اهرمهای قانونی به دست میآید یا با توجه به مختصات رژیم اسلامی عمدتا از طریق اهرمهای فراقانونی؟ بخشهایی مختلف طبقه از منطق سازمانیابی واحدی تبعیت میکنند یا از طریق تنوع در امر سازمانیابی به هدف خود دست مییابند به سخن دیگر این هدف الزاما از طریق تجمع در محل کار دست یافتنی است یا بخشهایی از طبقه اساسا در محل زیستشان(کدام بخش) متشکل میشوند؟ آیا سازمانیابی بخشهای کلیدی در ابتدا متحقق میشود یا باید بشود یا این که ما به حرکت همزمان بخشهای مختلف نیاز داریم که از یک دیگر حمایت کنند؟ آیا امر سازمانیابی بخشهایی مختلف طبقه بر بستر خواستهای بیواسطه آنان متحقق میشود یا مقدمتا باید برای حق تشکل و برپایی آن مبارزه کند و از طریق آن به خواستهای بیواسطه خود دست یابد ؟
٨) برای دستیابی به پاسخهای مناسب و اصولی در این باره ما نیاز داریم:
الف- گفتگوهایی بین فعالان چپ و فعالان کارگری سازماندهی شود
ب- برای تحقق این هدف، سازماندهی یک رسانه عمومی کارگری میبایست همچون یک نیاز عاجل به عنوان وظیفه محوری فعالان جنبش کارگری قرار گیرد. رسانهای که به مثابهی سخنگوی منافع عام کارگران، بلندگوی اعتراض آنان و مکانی برای تبادل نظر بین بخشهای مختلف جنبش کارگری باشد
ج- تقویت همکاریهای انترناسیونالیستی با جنبش کارگری سایر کشورها با هدف جلب پشتیبانی از مبارزات یکدیگر و انتقال تجربههای کارگری.
(۹- سازمان ما بر این باور است که جنبش کارگری برای دستیابی به اهداف خود میبایست در نبرد علیه ساختارهای خودکامگی و بهرهکشی مشارکت فعال داشته باشد که بدون درهم شکستن این ساختارها هیچ نوع سازمانیابی نمیتواند دوام داشته باشد و پایدار بماند. سازمان ما بر این باور است که در عین دفاع از نوع سازماندهی اتحادیهای همچون تشکل پایدار طبقاتی، آن را در برابر و رقیب انواع دیگر تشکلهای کارگری قرار نمیدهد و پیوند آنها را مورد تاکید قرار میدهد. اختلاف بر سر نوع تشکل، اختلافی است در درون جنبش کارگری؛ و مرزهای آن تحت هیچ شرایطی نباید با نیروهایی مخدوش شود که با نفس تشکل کارگری به خصومت میپردازند.
|