سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

اهواز آلوده ترین شهر جهان است


د. موسی مزیدی


• در اینجا سعی می کنم که با دلائل ملموس و خارج از غرض ورزی و پیشداوری سیاسی، عللی که باعث بوجود آمدن این فاجعه ملی و محلی که هنوز آنگونه که باید و شاید به آن به عنوان یک فاجعه ایرانی مورد توجه قرار نگرفته است، بپردازم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۵ مهر ۱٣۹۰ -  ۱۷ اکتبر ۲۰۱۱


چندروز پیش سازمان بهداشت جهانی وابسته به سازمان ملل متحد شهر اهواز را یکی از آلوده ترین شهرهای جهان معرفی کرد. بر اساس گزارش سازمان مذکور، میانگین وجود ذرات آلوده در هوای اهواز 372 میکروگرم در هرمترمکعب است و علت آنرا استعمال سوخت نا مناسب در وسائل نقلیه و بودن کارخانجات وشرکتهای صنعتی در شهر و اطراف آن ذکر کرده است. "در فهرست جدید سازمان بهداشت جهانی، هوای بیش از یک هزار و 100 شهر در طی چند سال اخیر اندازه گیری شده است".1 این محاسبه در وضعیت عادی صورت گرفته است و از ذرات آلوده در روزهای گرد وغبار و ذرات معلق در هوا که سالانه ده ها بار شهر اهواز و کل استان را می نوردد و غلضت آن ده ها بار از حد مجاز تجاوز می کند، ذکری نشده است بنا به این خبر، غلظت گرد و غبار در شهرهای آبادان(عبادان*)، سوسنگرد(خفاجیه*)، شوش و اهواز 10 هزار میکروگرم بر متر مکعب رسیده یعنی 70 برابر حد مجاز رسیده است2.
این خبر همچنان در نشریه های سراسری داخل آن طورکه باید و شاید مورد توجه قرار نگرفت و جسته وگریخته به آن پرداخته شده است. این وضعیت سوالهائی را مطرح میکند که،
چرا وچگونه وضعیت وخیم کلان شهر اهواز امروز بدینجا رسیده است؟ چرا مرکز استان زرخیز ایران آلوده ترین شهر جهان شده است؟ چگونه می توان این را تصور کرد! استانی که 85 درصد بودجه ایران و دولت آنرا تامین می کند مرکز و شهرهایش اینگونه آلوده باشند؟ چند در صد این درآمد به این استان تعلق دارد؟ آیا می توان این کار را به عنوان ندانم کاری و سهل انگاری مسئولان بشمار آورد، یا یک خلاف کاری سیاسی و اقتصادی عمدی و نادیده گرفتن حقوق شهروندی ساکنین این استان به حساب آورد؟
در اینجا سعی می کنم که با دلائل ملموس و خارج از غرض ورزی و پیشداوری سیاسی، عللی که باعث بوجود آمدن این فاجعه ملی و محلی که هنوز آنگونه که باید و شاید به آن به عنوان یک فاجعه ایرانی مورد توجه قرار نگرفته است، بپردازم. دلائلی که مد نظر راغم این سطور است خشک شدن رودخانه کارون ، دیگری روش استخراج نفت و گاز، صنایع شیمائی و کارخانجات تابعه آن می باشند و در نهایت به مقداربودجه ای که به این استان زرخیز تعلق می گیرد خواهم پرداخت.
قبل از کنکاش درعلل مزبور، مقدمتا به شمه ای کوتاه از تاریخ رودخانه کارون می پردازم. از زمانهای قدیم رودخانه ها در روند شکل گیری تمدنهای انسانی اهمیت بسزائی داشته اند. تمدن عیلام در اطراف رودخانه های کرخه و کارون نمونه بارز این روند است و اولین تمدن شهر نشین نشانگر تاریخ و گذشته ی این استان و ایران است. این روند در تمدنهای بعدی و شکل گیری روستاها و شهرها با مجموعه های ریز و درشت انسانی در اطراف رودخانه کارون ادامه داشت و این روخانه به شاهرگ حیاتی مردم این جلگه تبدیل شد. روخانه کارون نه فقط باعث بوجود آمدن تمدنها و حمایت از آنها بلکه در این گذر اهمیت اقتصادی آن در بین مجموعه های انسانی دوچندان شد. تاریخ شهر اهواز به قبل از ظهور اسلام می رسد. این شهر در زمان ساسانیان به اهواز و یا سوق الاهواز معروف بود و با رسیدن مسلمانان به این شهر به نام الاحواز یا احواز ملغب شد. در تاریخ کعبیان و امارت آنان در زمان شیخ ناصر این شهر به ناصریه معروف شد. بعضی از محققان معتقدند که نام ناصریه یا ناصری به ناصر الدین شاه غاجاری بر می گردد. بعد از رسیدن آلبوکاسب به امارت این ایالت در زمان شیخ مزعل برادر شیخ خزعل مجددا نام این شهر به اهواز بازگشت. اولین سد خاکی بر رودخانه کارون توسط شیخ سلمان حاکم محلی عربستان- ایران در منطقه سابله بین دارخوین و شهر محمره جهت آبیاری ، بهبود کشاورزی و جلوگیری از به هدر رفتن آب و جهت آبادی مناطق زیر نفوذ خویش احداث شد. کریم خان زند در هجوم خود براین ایالت و سرکوب کعبیان، سد مزبور را ویران ساخت. سید احمد کسروی ویرانی سد مزبور توسط کریم خان زند را نکوهش کرده و گفته است: شکست این سد کار زشت و نکوهنده کریم خان زند بود.این سد شبیه به سد اسکندر است و اگر توسط کریم خان شکسته نمی شد قرنها این جلگه را آبیاری می کرد با شکست آن سد بند قبان و مناطق مسکونی اطراف آن (در نزدیکی عبادان*) ازبین رفتند3. در اواخر قرن نوزدهم اروپائیان جهت کسب امتیاز کشتیرانی با دولتهای محلی قرارداد بستند. بریطانیا و فرانسه در رقابت با روسیه و عثمانیها جهت رساندن تولیدات خود به شهرهای دیگر این استان و تسلط بر مناطق حساس آن احیتاج به راه آبی داشتند . "اولین قراداد در حکومت محلی البوکاسب در زمان شیخ مزعل صورت گرفت . شرکت براداران لینج از دولت مرکزی امنیاز کشتیرانی در رودخانه کارون را در سال 1888 بدست آوردند. ولی در مدت کوتاهی شیخ مزعل این قراداد را با بکارگیری شرکت حمل و نقل ملی و محلی ناصری و تحمیل مالیات گمرکی سنگین بر شرکتهای خارجی این امتیاز را تقریبا راکد ساخت و قراداد عملا ملغی شد"4. بعد از قتل شیخ مزعل، قراداد دیگری بین شیخ خزعل برادر کوچک و جانشین شیخ مزعل با شرکت برداران لینج ، شرکت هونز و دیگر شرکتهای انگلیسی به امضا رسید. بعد از امضای قرارداد، انگلیسیها به شیخ قول دادنده بودند که از حکومت محلی او در برابر حمله خارجی حمایت خواهند کرد. با راه افتادن مجدد حمل و نقل بین المللی در رودخانه کارون شهر محمره به بندری مهم در شمال خلیج تبدیل شد. اداره گمرکات ، اداره پست، تلگراف و کنسولگری در این شهر احداث شد. حاکمان محلی مخصوصا در زمان شیخ مزعل و شیخ خزعل سالیانه جهت اجاره گمرکات محمره به دولت مرکزی مبلغی می پرداختند. تولیدات کشاورزی چون گندم، جو ، خرما و صیفی جات و تبادل تجاری خارجی و ارتباط بازارها مخصوصا بین شهرهای جنوبی و شمال استان رونق بیشتری پیدا کرد. تبادل تجاری با شهرهای مرکزی ایران چون اصفهان از طریق شوشتر بهبود یافت. محصولات کشاورزی و دامی مخصوصا خرما ، گندم و گوسفند از طریق بندرمحمره به بنادری چون بصره، کویت ،عمان و دهلی نو صادر می شد. با سرکوب حکومت محلی توسط رضاخان در سال 1924 و برهم خوردن ارتباطات تجاری، شهرمحمره و رکود نقل و انتقال در کارون تا دیر زمانی عامل از رونق افتادگی این خطه شد. بعد از جنگ جهانی دوم و در آغاز دهه شصت بود که این بندر به بزرگترین بنادر ایران تبدیل شد. بیشترین صادرات و واردات کشور از طریق این بندر تا قبل از جنگ ایران و عراق در سال 1980صورت می گرفت. برروی ساحل جنوبی کارون و در منطقه کوت الشیخ شهر محمره بزرگترین پایگاه دریائی ایران ساخته شد، کشتیهای این پایگاه و دیگر شرکتهای دولتی و خصوصی همراه با تردد لنجها و پانتومهای باری(دوبه ها) رونقی قابل توجه در روخانه کارون بوجود آورده بودند. حمل و نقل مسافر بین دوجهت رودخانه، نه فقط وسیله ای برای امرار معاش بلمرانها بوده بلکه سوژه ای برای نویسندگان داستان و تفریح مسافران بوده است. حتما خوانندگانی که در تعطیلات عید نوروز در کنار کارون به تفریح پرداخته بوده اند و یا با بلمهای مزبور به این سو وآن سو بلمرانی می کردند، این صحنه ها و منظره های طبیعی کارون را ازیاد نبرده اند. تا به حال هنوز که هنوز است آهنگ " لب کارون" خواننده معروف این استان زنده یاد نعمت الله آغاسی طنین انداز است. سرکوب مردم ملیت عرب در شهر محمره در سال 1979 توسط استناندار سابق این استان دریادار مدنی آب کارون با خون ده ها شهید رنگین شد. جنگ ایران و عراق آخرین پتک ویرانی و از کارافتادگی بندر محمره و چندین شهر دگیر این استان زده شد. پلها و موسسات دیگری که بر رودخانه کارون ساخته شد از بین رفتند.
کارون طویل ترین و پرآب ترین رودخانه های کشور با طول 950 کیلومتر است و تنها رودخانه ای که کشتیرانی در آن صورت میگرفت5. این روخانه از وسط شهرهای شوشتر، اهواز و محمره می گذرد. جزیره سرسبز بین پلهای سیاه و سفید شهر اهواز که به جنگلی در وسط این رودخانه تبدیل شده بود عاشقان طبیعت و مسافران نوروزی و غیره را به خود جلب می کرد. این جزیره به یک منبع درآمدی برای بلمرانان تبدیل شده بود. امروز به برکت سیاستهای مغرضانه و متعمد دولتهای گذشته وحال این رودخانه به فاضلآب ولجنزار با آب شور و مسموم تبدیل شده است.6 جریان آب این رودخانه را از زمان دولت رفسنجانی و تا به حال به شهرهای مرکزی چون قم ، خوانسار، خمین، گلپایگان، محلات، تیمر و سلفچگان و مقداری به صنعت تخصیص داده شده است7. علاوه بر آن با کانالی دیگر به طرف شهرهای جنوب چون رفسنجان و غیره منحرف کرده اند. بر مقدار آب جاری مانده در آن چندین سد که مهمترین این سدها: کارون یک، کارون سه، کارون چهار، سد مسجد سلیمان و در پایین‌تر، سدهای شوشتر-عقیلی و گتوند می‌باشند.8 با نبود باران کافی و خشک سالی پیاپی این سدها نفس آخر و رگ حیاتی این این استان را بریدند. با خشکاندن رودخانه کارون و تبدیل آن به یک فاضل آب، مسلما تغییرات وحشتناک و فاجعه آمیز زیست محیطی ،بیولوژی و زیان جبران ناپذیر اقتصادی و انسانی را به همراه خود به ارمغان می آورد، خشک شدن کارون باعث از بین رفتن سبزه ،درختان و باغات اطراف این رودخانه شده است ،به همراه آن رطوبت هوا و تنها وسیله تصفیه هوا و کاتالیزاتور آبی رودخانه که می توانست ذرات را در خود جذب کند ،از بین رفت، خشک شدن کارون زمینهای اطراف این رودخانه را به شوره زار و انباری از خاک لم یزرع تبدیل کرده است. در نهایت می توان گفت که تمام آبزیان و منافع جانبی این رودخانه بدست دولتهای گذشته و حال و ماموران این استان از بین رفت. مسلم است که با نبود این امکانات طبیعی و موانع و پوشش آن ، فضا برای هرگونه ذرات آزاد خواهد بوده وباعث آلودگی فضای این شهر و شهرهای دیگرا خواهند شد.
علت دیگری که با آلودگی هوای شهر اهواز مرتبط است روش استخراج نفت و کارکرد کارخانجات جانبی آن و انتقال و ارسال این ماده حیاتی است، مخصوصا در اطراف شهر اهواز چاه های نفت و گاز وافری کشف شده اند. با این ثروت طبیعی و خدا داده به مردم این استان، دولتیان بمانند غنیمت جنگی در تمام دورانهای بعد از کشف نفت و تا به امروز با آن برخورد میکنند و به خرج و برج لوکس دولتیان و زیبائی ، تمیزی وتوسعه یافتگی اقتصادی و اجتماعی شهرهای دیگر مصرف می شود و کل استان را به ویرانه و منطقه ای جنگ زده تبدیل کرده اند. زمینهای این استان توسط آبیاری سمومات و آبشوره پروژه های نیشکر و مواد شیمائی و فاضل آب کارخانجات، دیگر قدرت کشاورزی را از دست داده است. امروزه بیش از 46 درصد میادین نفتی کشور و تعداد زیادی از میادین مستقل گازی کشور در این استان قراردارند و حدود 70درصد از نفت خام استخراج شده در کشور به این استان تعلق دارد9. از این ارقام ذکر شده و بودجه نجومی دولت چه مقدار آن نصیب این استان می شود؟ در سالهای گذشته از فحوای سخنهای نمایندگان این استان در مجلس اسلامی این رقم را بدست آورده ام. آقای کعبی نماینده شهر عبادان با گلگی و شکوه گوئی در مجلس درخواست داده بود که بودجه این استان از یک در هزار(001%) به یک در صد(1%) کل بودجه ایران برسد. این بدین معنا است که بودجه این استان هنوز یک در هزار کل بودجه است. با بودجه ذکر شده که معلوم نیست چقدر آن در توسعه اقتصادی ، امور اجتماعی، فرهنگی، محیط زیست، بهداشت، آموزش ،فرهنگ ، ورزش ، جاده و خیابان سازی و امنیت استان صرف می شود. با این مقدار از بودجه تعین شده برای استان، حتی اگر نصف آن به جیب رشوه خاران و نورچشمیها نیفتد، چگونه می تواند احتیاجات این استان زرخیز و یکی از مناطق حساس ، ژئوپولوتیک و ژئواکونومیک کشور است، جوابگو باشد؟ تعیین این بودجه نشانگر تبعیضی مستمر از طرف دولتهای مرکزی در دوره های پهلوی گرفته تا به امروز بر علیه مردم این استان ادامه دارد. این منطقی نیست در استانی که خود تولید کننده نفت و گاز است در آن سوخت وسائل نقلیه نامناسب و خارج از استانداردهای داخلی و بین المللی بفروش می رسد؟ چرا وزارت نفت و شرکت تابعه آن در استان، کارخانجات مربوطه و شرکتهای حمل ونقل را مجبور نمی کند که استانداردهای داخلی و بین المللی را در تعامل با محیط زیست بکار گیرند؟ سوخت استاندارد و مناسب بفروش برساند؟ بنابر این کمبود بودجه، کم کاری مسئولان محیط زیست، مسئولان استانداری و عدم نظارت دولتی بویژه توسط وزارت نفت، در نتیجه دولت مسئول اول این فاجعه آلودگی هوا ی شهر اهواز و شهرها ی دیگر این استان است.

د.موسی مزیدی
17.10.2011

منبع و مأخذ:
www.jonoubnews.ir -   
www.mehrnews.com
..سید احمد کسروی، ص 158 تاریخ پانصد ساله خوزستان - 3
تاریخ خوزستان از دوره افشاریه تا دوره معاصر، جلد اول، موسی سیادت، ص 84-4
iranzibaema.persianblog.ir
balatarin.com 6
www.tw.org.ir 7
iranzibaema.persianblog.ir 8
www.mboroon.blogfa.com   
.- *نقل از نگارنده سطور


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست