غم نان اگر بگذارد
نقدی به نگرش برنامه ریزی پرداخت دستمزد در ورزش ایران
امید یوسفی
•
چرا در ابتدا با مرسوم شدن وبستر سازی جهت دریافت دستمزد های میلیونی که چه عرض کنم میلیاردی مربیان فوتبال در لیگ برتر برخورد شایسته نمی شود تا فضا به گونه ای شود که مربی تیمی برای تنها یک فصل مربیگری در لیگ برتر ، تقاضای مبلغ یک میلیارد و دویست میلیون تومان جهت دست مزد کند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲٨ مهر ۱٣۹۰ -
۲۰ اکتبر ۲۰۱۱
درآمد
رخنمود هر فعل نتیجه انجام کار توسط فاعل آن، و انجام هر کار نیز مستلزم صرف انرژی ست.
:« اصل بقای انرژی یا پایستگی انرژی» بنا به انرژی هرگز از بین نمی رود بل که تغییر نوع می دهد، می دانیم تبدیل انرژی از نوعی به نوع دیگر در گرو پرداخت هزینه است.
وقتی جسمی جا به جا می شود. در این حالت، می گوییم که کار انجام داده ایم. درحین انجام کار، انرژی منتقل می شود.
واضح است به دلیل وجود انواع انرژی نمی توان چارچوب و قاعده ای خاص، جهت پرداخت هزینه تبدیل انرژی در نظر گرفت ،ولی می توان با توجه برنامه ریزی های هدفمند کوتاه و بلند مدت ، و مقوله هایی نظیر میزان عرضه و تقاصا ، کیفیت و کمیت ،چیستی و هدف ومسائلی از این قبیل ، فلوچارت نسبتا منطقی جهت پیش بینی ، تخصیص و صرف هزینه در راستای تبدیل انرژی ونهایتا دستمزد انجام فعل به فاعل پیش بینی کرد.
در اغلب کشورها از جمله ایران ،اکثرا ، دستمزد ، بر مبنای تخصص، لیاقت، کمیت و کیفیت و همچنین محل وقوع فعل و با انتخاب محل مناسب نقدینه گی و تا حد امکان به تساوی و با در نظر گرفتن میزان اعتبار و اهمیت و آینده نگری رشد فعل انجام شده ، پرداخت نمی شود.
کارگرانی که از نظر تحصیلات، موقعیت جغرافیایی و بازه زمانی اشتغال، هم ترازاند را در نظر بگیرید (به طور مثال کارگران دو معدن طلا و سنگ ساختمانی ) که پیامد فعل شان، از منظر نتیجه کاملا متفاوت است، آیا رواست به میزان تولید یا بهای نیروی کار، دستمزد پیش بینی ونهایتا پرداخت شود؟!
هر عقل سلیمی این موضوع را رد می کند و تنها اندک اختلافی را در نمودار پرداخت دستمزدشان ، منطقی می داند.
حال اگر کمی از دیدگاه منطق در این بازه اظهار نظر و نتیجه گیری نکنیم ، باز هم تفاوت های فاحش در پرداخت دستمزد فعل انجام شده توسط فاعل یا فاعلینی خاص که به درست یا نادرست توجه و نگاه ناخود آگاه جامعه، معطوف به آن ها شده ،غیرقابل قبول است، کاری که توسط همان خانواده بدون اختلاف در ماهیت و تنها متفاوت در کیفیت و نوع انجام شدن، هر وجدان آگاهی را وادار به تفکر می کند.
- به طور مثال چرا باید دستمزد فوتبالیستی در یک فصل حدود نه میلیارد ریال باشد و در همان حال از ورزش کار مطرحی مانند احسان حدادی در دومیدانی حمایت شایسته ی اولین قهرمان جهان، نشود؟ *1
- چرا در ابتدا با مرسوم شدن وبستر سازی جهت دریافت دستمزد های میلیونی که چه عرض کنم میلیاردی مربیان فوتبال در لیگ برتر برخورد شایسته نمی شود تا فضا به گونه ای شود که مربی تیمی برای تنها یک فصل مربیگری در لیگ برتر ، تقاضای مبلغ یک میلیارد و دویست میلیون تومان جهت دست مزد کند و از قانونی که به تازه گی موسوم به سقف قرارداها عنوان شده هم ناراضی باشد، در مقابل، آیا مربیان متخصص و کادر فنی با تجربه، مظلوم و دلسوز فدراسیون بدن سازی و پرورش اندام جهت دریافت حقوقی که عرفا و شرعا حق آن هاست باید تلاش کنند و بارها نیز لیاقت و نتیجه زحمات شان را به رخ آسیا و جهان کشانده اند و برجامعه نیز پوشیده نیست، خونشان کم رنگ تر است و یا تخصص شان کمتر است و یا نتایج خیره کننده ای که به طور متوالی در میادین مهم جهانی و آسیایی کسب می کنند کم ارزش تر است؟!!
مربیان و فوتبالیست های حرفه ای و گران قدر!
اگر باشگاه های طرف حساب شما هم، مانند باشگاه های اروپا که همواره دستمزد ومبالغ قراردادهای آن ها را با خود قیاس می کنید، از ثمر بازیکنان گران قیمت، کسب درآمد کنند، آن گاه مجازند، سلیقه ای و به اندازه دلخواه تان به شما دستمزد پرداخت کنند، نه این که از جیب 75 میلیون ایرانی دربیاورند و به حساب شما واریز کنند که بروید زمین چمن و توپ بازی کنید!
سوالی که در ذهن هرخواننده پویایی خطور می کند، این است که مگر اعتبار مالی ورزش از منابع مختلفی تامین می شود که به طرق متفاوت و ناترازمند خرج می شود؟
خزانه کشور اعتبار تخصیص داده شده را به حساب واحدی برای امور ورزش و جوانان، واریز، و وزارت مربوطه نیز را مکلف به هزینه سازی در امور مربوطه می کند.
حال با چه مبنایی باید، مبالغی سنگین تا مرز نه میلیارد ریال در یک فصل به فوتبالیست هاباید پرداخت شود، و در همان حال، در آخرین رده بندی جهانی فیفا، با 3 پله صعود و با کسب 576 امتیاز، رده پنجاهم نصیب فوتبال ما می شود؟*2
بی شک طرح این دلیل که "فوتبال ما حرفه ای است" استدلال مجاب کننده یی برای پرداخت این دستمزدهای نجومی نیست.
تیم المپیک ایران در جایگاه هجدهم آسیا!!
می دانیم که المپیک مطرح ترین و حرفه ای ترین میدان ورزشی دنیاست، با این حال ببینیم جایگاه فوتبال حرفه ای ایران کجاست؟!
رده بندی تیمهای آسیایی در دور دوم مسابقات انتخابی المپیک 2012 به شرح زیر است:
1-کره جنوبی، 2- استرالیا، 3- چین، 4- ژاپن، 5- عراق، 6- بحرین، 7- قطر، 8- عربستان، 9- کره شمالی، 10- سوریه، 11- لبنان، 12- ازبکستان، 13- ویتنام، 14- کویت، 15- تایلند، 16- عمان، 17- امارات، 18- ایران، 19- مالزی، 20- یمن، 21- هنگ کنگ، 22- اردن، 23- هند، 24- ترکمنستان
آیا فوتبالیست های حرفه ای ما ، کارهای خارق العاده ای انجام می دهند که تاثیرگذار در فرهنگ و ورزش و جامعه است و دیگران ازدرک آن غافل اند که مستحق این چنین دریافت های هستند؟!
آیا اهمیت و سنگینی مقام پیشگام احسان حدادی به اندازه ی کل رده فوتبال ما نیست؟
ارزش نتیجه، به عنوان مثال، این دو ورزش و سپس این دو ورزشکار در جامعه آن قدر متفاوت است که صرف نظر از پرداخت دستمزد و حقوق یا پاداش! از نظر فرهنگ سازی های انجام شده نیز، متفاوت اند تا آنجا که اگر از پسر بچه پنج ساله ای در مورد فلان فوتبالیست سوال شود به احتمال قوی نام کامل تیم و پست مربوط به ایشان را با اشتیاق، عنوان می کند.
ولی اگر حتی در سنین بالاتر همین سوال را در مورد احسان حدادی و یا محسن قرآن نویس اولین قهرمان قهرمانان بادی کلاسیک جهان در ایران و یا علی تبریزی قهرمان چندین دوره پرورش اندام جهان و یا در سطح ملی در مورد حمیدرضا کرمانی قهرمان پرورش اندام و چگونگی آسیب دیدنش در مسابقات قوی ترین مردان ایران، مطرح شود شاید به ندرت کسی پاسخ حداقلی داده باشد.
سرخیوآخرو مهاجم آرژانتینی، درباره کاسیاس دروازه بانی که هم پست مهدی رحمتی است عنوان می کند که متاسفانه نمی شود به کاسیاس گل زد، تحلیل گر تیمش درباره بازی با رئال مادرید نقل کرده: از 14 ضربه در موقعیت گل که به طرف دروازه زده شد هیچ یک گل نشد، و نمی شود به کاسیاس گل زد. به واقع کاسیاس را می توان به عنوان بهترین دروازه بان جهان دانست.
کاسیاس با قرار داد 12 میلیون یورو در تیم رئال بازی می کند که بالاترین سطح درآمدزایی را در بین تیم های جهان دارد ولی تیمی که مهدی رحمتی در آن دروازه بانی می کند نه تنها درآمد زایی ندارد، بلکه ازمحل همان اعتبار پیش بینی و تامین شده جهت وزارت ورزش و جوانان و بودجه دولتی کارخانه صنعتی فولاد مبارکه ی اصفهان که به تمام ورزش کشور اختصاص دارد، خرج می کند.
حدود نه میلیارد ریال از بیت المال به "بهترین دروازه بان کشور" پرداخت می شود ،دروازه بانی که در یک دیدار باشگاهی از ضربات کاشته سه گل دریافت کند!
هرچند که عنوان می شود فوتبال ایران حرفه ای است و دستمزدهای در خور فوتبال حرفه ای به بازیکنان پرداخت می شود، ولی قابل تامل است که این فوتبال حرفه ای تاکنون موفق نشده در مسابقات پر اهمیت حرفه ای، پرچم این مرز بوم را به جهت کسب عنوان حرفه ای بالا ببرد در مقابل به نقل از فارس "احسان حدادی پیش از اعزام به مسابقات جایزه بزرگ اروپا در هلند عنوان کرد ،"در حالی راهی این مسابقات می شوم که هیچ کس از فدراسیون از من نپرسیده است که با چه شرایطی راهی اپن مسابقات می شوم و یا اصلا هزینه سفر را دارم یا خیر؟ حتی مجبور شدم هزینه ماساژور همراه را شخصا پرداخت کنم."
وی در خصوص مسابقات هلند یادآور شد این رقابت ها از فردا آغاز می شود و من پس از مسابقات به دلیل نبود امکانات سه شنبه هفته جاری باز خواهم گشت و تمریناتم را مجددا در تهران دنبال خواهم کرد.
به نقل از فارس "احسان حدادی گفت: 2 هفته است که بوخنسف (مربی روس) منتظر ارسال پیش قرارداد خود است و این در حالی است که فدراسیون تا به امروز کاری انجام نداده است و منتظر تایید کمیته ملی المپیک است ولی در گذشته ابتدا فدراسیون مربی تعیین و کمیته ملی المپیک براین اساس مربی را دعوت می کرد."
از همین منظر در رشته های دیگری از جمله بادی کلاسیک، اعجوبه های مانند محسن قرآن نویس که مدال طلای مسابقات قهرمانی جهان و همچنین جایگاه قهرمان قهرمانان جهان را، برای اولین بار در تاریخ ورزش کشور به سینه آویختند، مطرح هستند.
ورزشکاری که با اراده پولادین مثال زدنی و ریاضت و تحمل مشقت ماه ها رعایت رژیم های غذایی طاقت فرسا، صرف هزینه های هنگفت شخصی به لحاظ آماده شدن جهت شرکت در مسابقات، همچنین هزینه سفر و.... ، جایگاه پرچم سه رنگ ایران عزیزمان را بالاتر ار دیگر نمادهای کشورهای مدعی این رشته، تحکیم می کنند.
آیا محسن قرآن نویس، ورزشکار ایرانی که در بالاترین سطح از مسابقات رشته ورزشی خود در جهان، برترین مقام را از آن خود کرده، دست مزد و یا پاداشی دریافت کرده است تا قابل قیاس با دریافتی دروازه بان میلیاردی استقلال تهران باشد؟!
آیا بدن سازان مطرح بین المللی ایران مانند بیت الله عباس پور، محرم پناهی، سامان سرابی و مرتضی روشن ضمیر و بسیاری قهرمانان دیگر را نمی توان مستحق دریافت دستمزدی هم مانند دستمزدهای مرسوم فوتبالسیت های لیگ برتر دانست؟
آیا آسیب های وارده به این ورزش کاران نسبت به آسیب های احتمالی فوتبالیست ها کمتر است و یا اینکه بدن سازان و خانواده هایشان دل مشغولی روزهای بازنشستگی را ندارند؟
آیا ورزش بدن سازی و بادی کلاسیک از نظر چیستی در مقام فرودست نسبت به فوتبال به اصطلاح حرفه ای ما قرار دارد وآیا فوتبال ما واقعا حرفه ای است که دستمزد حرفه ای نصیب فوتبالیست ها می شود؟
آیا بدن سازی و بادی کلاسیک که به اعتبار عناوین کسب شده در میادین مهم بین المللی همواره افتخار آفرین بوده است، غیرحرفه ای و یا غیرورزشی قلم داد می شود که اکنون از محل تامین اعتبار وزارت ورزش و جوانان و در گذشته سازمان تربیت بدنی، می بایست یکی از چند تشکیلاتی باشد که کمترین اعتبار مالی به آن و در نهایت به ورزش کاران و قهرمانان و مربیان این رشته تعلق گیرد؟!!!
برمبنای قانون، دستگاه ها و کارخانه های دولتی باید یک درصد بودجه سالانه خود را به توسعه ورزش کارکنان و کارگران خود اختصاص دهند؛ اما تاکنون بیشتر این بودجه، صرف فوتبال شده که بخش اعظم آن نیز به جای توسعه زیر ساخت ها به حساب بازیکنان و مربیانی رفته که سالانه چند صد میلیون تومان درآمد دارند.
چندی پیش مجلس طرح خرج دولت از ورزش را تصویب کرد. به گزارش" ساج، به جهت جلوگیری از صرف هزینه های میلیاردی از بیت المال در ورزش، سازمان لیگ برتر فوتبال به عنوان متهم ردیف اول در صرف هزینه های کلان از بیت المال، قانون سقف قرارداد ها را به جهت رد تمامی اتهامات خود، تدوین و در لیگ یازدهم اجرا کرد و دلیل این همه تلاش برای جلوگیری از صرف هزینه های کلان در ورزش که بهتر است بگوییم در فوتبال، و عدم تناسب درآمد ورزشکاران بویژه فوتبالیست ها با دیگر اقشار جامعه بود.
سقف سالانه 350 میلیون تومان برای فوتبالیست ها، معادل حقوق ماهانه 29 میلیون تومان است که رقمی غیرقابل قبول و نجومی است.
نمی توان تقصیر را تنها متوجه گروهی خاص دانست، بلکه با توجه به اقتصاد غیرپویای کشور و افزایش افسار گسیخته نرخ تورم، حداقل دستمزد کارگران که با افزایش 9 درصدی نسبت به سال گذشته، به رقم 330 هزار و 300 تومان رسید در می یابیم که این تبعیض ها سهم زیادی در کند شدن چرخه رشد اقتصادی کشور دارند و گواه آن نیز عدم توازن در سقف پرداخت ها و از آن مهم تر عدم نظارت و برخورد جدی است، بنا به گزارش خبرگزاری اقتصادی ایران به نقل از پایگاه اطلاع رسانی تامین، حداکثر دستمزد روزانه بر مبناء کسر حق بیمه در سال جاری، هفت برابر حداقل دستمزد روزانه معادل 770 هزار و 700 ریال اعلام شده است.
حال اگر در چارچوب قانون حرکت کنیم با چه منطقی این گونه پرداخت های میلیاردی به فوتبالیست ها صورت می گیرد، در حالی که حتی اگر اضافه کار هر ساعت این ورزش کاران و مربیان متمول محترم نیز از فرمول قانونی: نرخ اضافه کار ساعتی=نرخ ساعتی حقوق و دستمزد *1.4
محاسبه نمی شود. آیا اگر نرخ اضافه کار ساعتی آنان ازفرمول فوق محاسبه شود با در نظر گرفتن سقف مبلغ قراردادها (350 میلیون تومان) که آن هم مورد اعتراض آقایان فوتبال دوست می باشد، منطقی و توجیه پذیر خواهد بود؟!
از موارد مطروحه می توان نتیجه گرفت اکثر تیم های لیگ برتر فوتبال به لحاظ استفاده غیرمعمول از بیت المال جیره خوار مردم جامعه هستند، اما در این میان سوالی که ذهن خواننده را معطوف می کند آن است که این صنعت حرفه ای چه ارمغانی برای جامعه داشته و بازده و خروجی آن چیست؟ آیا می توان مانند دیگر کشورهای پیشرفته به این ورزش به چشم صنعتی پول ساز نگریست؟ صنعتی که گردش مالی هنگفتی را در جامعه که متعلق به آحاد ملت است، کاهش، و در مواقعی به لحاظ جذب مربی بیگانه، موجب خروج ارز از کشور می شود.
اگر از دیدگاه سرگرمی تماشای مستقیم فوتبال از استادیوم ها به قضیه بنگریم، ناگفته پیداست جو ورزش گاه ها طی سالهای اخیر آلوده شده تا آنجا که دیدن مستقیم مسابقه فوتبال از استادیوم ها به عنوان سرگرمی سالم آن هم برای جوانان مستعد که اکثرا ناخودآگاه تاثیر پذیر از مسائل پیرامون آن هستند به هیچ عنوان به لحاظ روی کرد اجتماعی توصیه نمی شود.
حداقل و حداکثر دستمزد در سال 90 که در پاراگراف های اخیر مطرح شد ،به تنهایی قیاسی مع الفارق از منظر مادی و گواه تبعیضات اجتماعی اقشار مختلف حتی ورزش کاران دیگر رشته های ورزشی مانند پرورش اندام است، ورزش کارانی که برای آماده سازی ساختار فیزیکی و تعالی روح به لحاظ ثبات عقیده در رعایت رژیم های غذایی بلند مدت، حتی اتومبیل خود را به فروش می رسانند و یا ازهزینه های جاری خود و خانواده سر شکن و به لحاظ کمبودهای مالی و بالا بودن هزینه های آماده سازی و عزیمت به مسابقات برون مرزی، هر 2 سال یک بار در میادین حاضر شوند و در پایان نیز به لحاظ مظلومیت این رشته هیچ دستمزد و یا دستخوشی هم به ان ها تعلق نمی گیرد. حال اگر تنها نیمی از مجموع دستمزدهای پرداخت شده به خانواده فوتبال فقط برای یک بار به ورزش کاران مستعد پرورش اندام و بدن سازی که با هزینه های محدود فدراسیون وعمدتا شخصی، بالاترین و حرفه ای ترین مقام ها را برای کشور می ستانند به طور مساوی و نه سلیقه ای اختصاص یابد آن هم تنها به جهت استفاده در امور ورزشی و نه تجملات زندگی، می توانید نتیجه را تصور نمایید؟ قضاوت را به عهده شما خواننده گرامی می گذارم!
بهای بهانه های نجومی:
دلیل عنوان و رایج شدن این گونه مبالغ نجومی درقرار دادهای فوتبالیست ها این است که کسانی به این ورزش به عنوان شغل می نگرند و تنها از این راه ارتزاق می کنند. آنان همواره در معرض آسیب های جدی هستند و بیمه های رایج در ایران مواردی تمامی آن ضایعات را تحت پوشش قرار نمی دهند و عموما در صورت آسیب دیده گی شخصا باید متحمل هزینه های درمانی شوند و نداشتن بیمه تامین اجتماعی و حق بازنشستگی و احتمال طرد شدن از تیم مربوطه و عدم جذب توسط دیگر تیم ها، این ورزشکاران را به تعیین این گونه دستمزدها وا می دارد تا به نوعی برای خود و خانواده آینده نگری کرده باشند. اگر این مدعا درست باشد، در مورد همه ورزش ها و ورزش کاران باید صدق کند. ولی یک کارگر با تمام این دل مشغولی ها و مشکلات اقتصادی معمولا چنین مشغله هایی ندارد. با در نظر گرفتن رشد هفتادوپنج درصدی واردات و کاهش صادرات غیرنفتی و بالا رفتن نرخ تورم، تنها، پایین بودن حداقل دستمزد کارگران نقطه منفی و عیب تلقی نمی شود، اما نداشتن چارچوب تقریبا مشخص و عدم حرکت به موازات منطق و قانون مند نکردن پرداخت دستمزد به ورزشکاران (فوتبالیست ها ) و عدم توازن تخصیص اعتبار در رشته های مختلف ورزشی، عیب تلقی می شود که باید به لحاظ مرتفع ساختن آن ریشه یابی و تحقیق و تلاش مستمر صورت گیرد.
قانون مند کردن این نوع تشخیص ها به مولفه های از قبیل قابلیت های بالفعل و بالقوه ورزش کاران رشته های مختلف، مقام های رقم خورده و اهمیت و اعتبار میادینی که مقام های مذکور در آن ها کسب شده است و در اولویت قراردادن رشته ای خاص در فهرستی مخصوص به منظور توجه، برنامه ریزی و تخصیص اعتبار جهت بسط و توسعه و بهبود خانواده ورزش کشور، بستگی دارد.
به دلایلی که طرح آن در این مقوله نمی گنجد در این خصوص باید متذکر شوم تعداد ورزشکاران سازمان دهی شده در رشته ای خاص همواره نمی تواند آمار دقیقی از کثرت و میزان توجه و اشتغال ورزشکاران و دست اندرکاران رشته مذکور را، گواهی کند، ولی در جمع بندی کلی از فدراسیون پزشکی ورزشی، بر اساس تعداد افراد بیمه شده می توان دریافت که چه ورزش هایی بیشترین و کمترین تعداد افراد جامعه را به خود اختصاص داده است و براساس آن امتیازات و امکانات را پیش بینی کرد، نه از تعداد پیامک های ارسالی در یک برنامه تلویزیونی! چرا که ممکن است بیشتر این افراد تنها از دریچه سرگرمی به دنبال کردن نتایج مسابقات و حاشیه های آن پرداخته و لذت ببرند! ولی از طرح این نظریه نباید نتیجه گرفت، چنان که ملموس است، تبعیض فاحش پرداخت دستمزد ورزش کاران و دست اندرکاران ورزشی خاص نسبت به دیگر مشاغل متجانس و غیر متجانس، منطقی است.
چه باید کرد؟
راه حل این موضوع از نظر نگارنده، تحقیق و تفحص در مورد چگونه گی تعیین شاخص ها و امتیازها و موازینی در راستای تشخیص ارزش ورزشی در رشته های مختلف و در آخر تخصیص بهینه اعتبار مالی و صرف هزینه های مربوطه با در نظر گرفتن بودجه مملکت و فاصله میان ورزش کاران به لحاظ عدم ایجاد گسل های طبقاتی میان طیف های مختلف ورزش کاران وگردش مالی و جلوگیری از انباشت سرمایه نزد افراد خاص، است.
توزیع عادلانه و پرداخت های منطقی توام با توازن و در نتیجه وجود نظام پرداخت هماهنگ و تعبیه آن در سازمانی به نام عدالت اجتماعی، با توجه به مباحث عنوان شده باعث پیشبرد اهداف والای فرهنگی و اجتماعی و پیشرفت اهداف ورزشی، کمک به اقتصاد دیگر ورزش کاران جامعه و احقاق حق بیش از پیش مولدان فکری ورزشی (معلمان، استادان آموزش یاران ورزش کشور)، که عموما در ردیف آسیب پذیرترین اقشار جامعه ورزشی قرار دارند، خواهد شد و نتیجه مستقیمی با، تسریع کم رنگ تر کردن مسا ئل و مشکلات مختلف از قبیل افزایش نرخ تورم، و پررنگ ساختن نیل به اهداف عدالت محوری در سایه استعداد و استحقاق و مبازه با رانت ورانت خواری و رکود اقتصادی که ناشی از انباشت سرمایه و نقدینه گی نزد گروهی خاص و ریشه کنی مفاسد اقتصادی دارد.
به عنوان جمع بندی راهکارهای زیر توصیه می شود:
1-ایجاد یک نظام کارشناسی ناظر بر نحوه درآمد و توزیع دستمزد ورزش کاران.
1-1 اعضای این موسسه عبارتند از: یک نماینده از قهرمانان رشته های مختلف
1-2 نماینده وزارت مربوطه
1-3 نماینده مجلس
1-4 نماینده مطبوعات
1-5 نماینده مربیان رشته های مختلف ورزشی
2-کنترل بودجه ی ورزش در بخش های دولتی
3- تخصیص بخش غالب این بودجه به توسعه زیرساخت های ورزش آماتوری مانند ورزش نوجوانان ، مدارس و دانشگاه ها
1* احسان حدادی ورزش کاری است که در مسابقات جهانی دایگو افتخار عنوان سومی پرتاب دیسک را برای نخستین بار در تاریخ ورزشی این کهن بوم و بر به ارمغان آورد.
2*براین اساس تیم های ژاپن (924 امتیاز) پانزدهم، استرالیا (882 امتیاز) نوزدهم و کرهجنوبی (749 امتیاز) بیست و نهم شده و از قاره پهناور آسیا در فهرست یاد شده بالاتر از ایران قرار گرفتند.
به قول زنده یاد شاملو،
چشمه ساری در دل و
آبشاری در کف،
آفتابی در نگاه و
فرشته ای در پیراهن
از انسانی که تویی
قصه ها می توانم کرد
غم نان اگر بگذارد.
پاینده باد ایران.
مهندس امید یوسفی
Omid.Yousefi471@gmail.com
|